مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
فردوسی
بر هر ملتی پژوهش در روایات اساطیری و حماسی و تاریخی خویش لازم است تا از بن مایه ادبی و فرهنگی و اجتماعی خود آگاه شود و به رکن دانایی خویش برسد و توانا گردد. فردوسی با احترام به انسان و منش انسانی از اساطیر و شاهان و از حماسه و پهلوانان سخن می گوید. پهلوانان باغیرت و سلحشور و خوش اخلاق از جاودانان تاریخ اسطوره ای و حماسی و تاریخدار شمرده می شوند و هرگز از طرف دوستداران وطن دوست و استقلال طلب مردم سرزمین هایشان فراموش نمی شوند و خوی و خصلت های مردانگی آنان همه جا جار کشیده می شود تا حیثت و آبروی دوران زنده بودن و زندگی کردن آنان الگو قرار گیرد و به آبادانی و رفاه و ساده زیستن مردمان هر دوره ای کمک شود. پیوندی که به انواع منظومه های حماسی دوران گذشته زده می شود پس از عبور از اسطوره ادامه می یابد. این روایات از مهاجرت مردمی که از سرزمین اولیه خود به اقلیم پهناور ایران آمدند نشأت می گیرد و به حماسه جان می بخشد. آثار شفاهی به مکتوب درمی آیند تا پاسدار بیدار سرزمین مردانگی و سلحشوری ایران باشند. آشنایی با خاندان های شاهنامه فردوسی، میل به دوستی با اجداد و نیاکان ایرانیان و ملت های همجوار را می افزاید. حکیم وطن دوست شهیر ایران بیش از هزار سال قبل رفتار و کردار و افکار شاهان و پهلوانان و مردم سرزمینش را با قلم توانای خود به رشته تحریر درآورده است تا امروزیان و آیندگان از این خرمن گرانسنگ توشه برگیرند و رگ غیرتشان برای حفظ سرزمینشان همچون برگ های کتاب خوانده شده چاق گردد و بر این فربهی بر خویش ببالند و قوه خیال آمال خود را پرورش دهند و مردمانی فرهیخته و بافرهنگ شوند، همچنان که نیاکان آنان بوده اند و توقع داشته اند نوادگانشان اینچنین باشند.
پرسش از انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی با تکیه بر مفهوم خرد در اندیشه ایرانی شاهنامه را نگاشته است. پژوهشهای متعددی از لحاظ مفهومی و از دیدگاه هایی چون جامعه شناسی، روانشناسی و اسطوره شناسی درباره شاهنامه انجام گرفته است. آنچه تاکنون بدان توجه چندانی نشده، مواجهه فردوسی با چرایی انحطاط نظام سیاسی-اجتماعی ایران باستان است. فردوسی در آغاز و پایان کتاب خود بدین موضوع اشاره کرده است و دغدغه خود از سرودن شاهنامه را یافتن پاسخی برای این پرسش میداند. درحالی که مفهوم انحطاط در تاریخنگاری سنتی ایران غایب بود و فیلسوفان و اهل دیانت نیز پاسخی برای پرسش فردوسی نداشتند، اعتقاد به قضا و قدر تنها پاسخ ممکن بود. برغم تکیه فردوسی بر تقدیر در شاهنامه، این پژوهش سعی بر آن دارد تا با رویکردی از منظر فلسفه تاریخ و تکیه بر چگونگی رخداد فهم از دیدگاه هرمنوتیکی، اهمیت فهم فردوسی از مفهوم انحطاط را برجسته کرده و نشان دهد فردوسی در بستر اندیشه ایرانی، بدنبال پاسخی به جز تقدیر در مورد انحطاط تمدن ایران باستان بود و به چرایی زوال نظام سیاسی-اجتماعی ایرانیان می اندیشید.
دراسه حسن الختام فی قصیده "زال وروذابه" الغنائیه للشاعر الإیرانی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
79 - 110
حوزه های تخصصی:
قام هذا البحث بدراسه أسلوب حسن الختام أو الخاتمه فی القصیده الغنائیه "زال" و"روذابه" للشاعر الإیرانی الشهیر فردوسی بدقه وتمعّن، موجّهاً هذا السؤال، لماذا اختار الشاعر الوصل لإنهاء قصه الحب؟ وما هی العوامل التی أثرت على هذا الاختیار؟ وللوصول إلى الإجابه، کان من الضروره بمکانٍ الالتفاتُ إلى العدید من القضایا مثل معتقدات الشاعر، والمعتقدات السائده فی المجتمع، والبیئه والتقالید، وتأثیر الأساطیر والمعتقدات القدیمه فی نفوس الشعوب فی تلک الحقبه والمعاصره، والشاعر نفسه، إلى جانب دراسه أسباب الوصل من جوانب متعدده، الاجتماعیه منها والسیاسیه والثقافیه والدینیه والأخلاقیه. ولقد قام هذا البحث، بعد تقدیم نبذه عن سیره الشاعر وملخص القصه، بدراسه أسباب الوصل، معتمداً المنهج الوصفی والتحلیلی على أسلوب الدراسه المکتبیه. ومن بین النتائج التی توصّل إلیه هذا البحث، یمکن الإشاره إلى روح العاشق القتالیه للوصول إلى الحبیب، وجمال الحبیب والمحبوب، والمتاعب المستدیمه والحب النقی والمتبادل، وحب السلام الذی اتسم به الإیرانیون، واستمداد شخصیات القصه من المصادر الفکریه والروحیه، والزواج خارج التقالید القبلیه، وإزاحه التناقضات، وعوامل أخرى تؤدی إلى نتیجه هذه الأفعال وردودها إلى التغلب على المنافسین وإزاله الحواجز التی وقفت حاجزاً أمام الوصل.
ویژگی ها و عملکرد فرمانروای آرمانی در اندیشه فارابی و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱۰
1-23
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسأله ها در بررسی اندیشه سیاسی در متون فلسفی و ادبی این است که چه کسی با چه ویژگی هایی و چگونه باید حکومت کند. پاسخ به این پرسش بخش مهمّی از آثار فلسفی و ادبی قدیم را که در حوزه اندیشه سیاسی مهم اند، در بر می گیرد. در این مقاله نیز ابتدا به بررسی ویژگی ها و عملکرد رئیس اوّل در مدینه فاضله فارابی پرداخته ایم و سپس ویژگی ها و عملکرد شاه آرمانی در شاهنامه فردوسی را بررسی کرده ایم و در نهایت تفاوت ها و شباهت های این دو را نشان داده ایم. فارابی و فردوسی هر دو با درک بحران های سیاسی زمانه خویش، فرمانروایی آرمانی مدّ نظر خود را، یکی به زبان فلسفه سیاسی و دیگری در قالب حماسه ملّی ایران، توصیف کرده اند که توصیف های آن ها در بیشتر موارد مشترک و نشان دهنده آرمان شاهی ایرانی در قرن چهارم هجری است.
آیینه عشق در شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
4-21
حوزه های تخصصی:
از آنجا که عشق یکی از موضوعات داستانی است، تجلی آن در داستان های حماسی از دیدگاه انواع ادبی، آمیزه ای از نوع حماسی و غنایی است. الماسخان کندوله ای در سرایش شاهنامه کردی، متاثّر از فرهنگ بومی، پاره ای از مفاهیم غنایی از قبیل عشق، کیفیت، حالات و انگیزه های آن را متناسب با روحیات شخصی و شرایط فرهنگی مردم منطقه خود سروده است. در این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، چگونگی عشق، انگیزه، کیفیت و زبان بیان آن به صورت تطبیقی در پنج داستان مشترک شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی الماسخان کندوله ای به ویژه سه داستان (بیژن و منیژه، رستم و سهراب، سیاوش) با هدف مشخص کردن بسامد نمونه های عاشقانه، انگیزه عشق، حالات عشق و دلدادگی و زبان بیان معاشقه ها مورد بررسی قرارگرفته است. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که بسامد نمونه های غنایی در شاهنامه کردی بیشتر و زبان بیان الماسخان کندوله ای در بیان حالات و کیفیت عشق صریح تر و بی پرواتر از زبان فردوسی است.
بررسی رابطه رکن صحنه و جهان بینی تراژیک در شکواییه های فردوسی بر اساس نظریه دراماتیستی کنت برک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در کتاب سترگ خویش در مواضعی از افکار و اندیشه های خود پرده برداشته است. یکی از مهم ترین مواضعی که در آن مقام حکیم طوس از عقاید شخصی خود سخن گفته است، ابیاتی است که عموماً پس از یک واقعه ناگوار یا مرگ یکی از شخصیت های شاهنامه ا آمده و در آن فردوسی در مذمت جهان و بی مهری روزگار داد سخن داده است. در این مواضع که در این پژوهش از آن با نام شکواییه ها یاد می شود، فردوسی بر اساس نظریه دراماتیستی برک برای برقراری ارتباط بر رکن صحنه تأکید دارد. تأکید بر صحنه در ارتباطات انسانی ناشی از نوعی جبرگرایی فلسفی است که عوامل محیطی را در ایجاد تغییر دخیل می داند و اختیار انسان را محدود می شمارد. از جمله عوامل پدید آمدن چنین جهان بینی ای در شکواییه های فردوسی و تکرار آن با بسامد بالا در شاهنامه، یکی تأثیر خود شاهنامه یعنی داستان زوال شکوه و عظمت هر دوره اساطیری، حماسی و تاریخی ایران و مرگ محتوم شاهان و پهلوانان ایرانی است و دیگر شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوره حیات شاعر است که جریان های مدنی متفاوتی از دل آن پدید آمده است . این همه زمینه مشترکی است که میان فردوسی و مخاطبان او وجود دارد و فردوسی با تأکید بر این زمینه مشترک اثر خود را پدید آورده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که چه عواملی زمینه مشترک میان فردوسی و مخاطبان او را پدید آورده است و این زمینه مشترک در برقراری یک ارتباط موفق میان اثر فردوسی و مخاطبان آن که ایرانیان هستند چه تأثیری داشته است.
ارتباط موثّر؛ مهارتی سرنوشت ساز در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت ها و ارتباطات آن ها در شاهنامه اهمیت ویژه ای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر «مهارت ارتباط موثر»، که یکی از مهارت های دهگانه زندگی در تعریف سازمان جه انی بهداشت است، نمونه های ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، به منظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکل گیری آن و همچنین برای شناسایی موانع ی که یک ارتباط را، به بن بست های ارتباطی و غمنامه ای دردناک بدل می کند، مورد واکاوی و تحلیل روان شناسی قرار گرفته است. این که کدام ارتباط را می توان موثر نامید ؛ نقش خرد در برقراری ارتباط موثر چیست و در سرزمین آرمانی ایران، با اینکه ارتباطات بر مبنای خرد شکل می گیرد، چگونه است که گاهی انسان های نیک و خردمند قربانی می شوند؛ از موضوعات محوری این نوشتار است؛ و نتیجه شگفت آن که فردوسی، استاد توانمند آفرینش ارتباطات متنوع است و چنین بر می آید که هزار سال پیش، با اصول آخرین حلقه این علمِ به ظاهر نوین اروپایی، آشنا بوده است و به ظرافت، فرجام دو اتفاق مشابه را به تمایزِ ارتباط موثر یا ناموثر، متفاوت، رقم می زند. روش این مقاله، تحلیل محتوای کیفی و جامعه آماری آن، تمام ابیات شاهنامه است.
جلوه هایی از صلح و آشتی در اشعار فردوسی
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
۱۸۰-۱۶۹
حوزه های تخصصی:
انسان هم وجوه حیوانی مثل خشم، شهوت و انتقام دارد و هم جنبه های اخلاقی و الهی مانند نیکی ورزیدن، عفو و گذشت در ضمن هر دو میل در نهاد او به ودیعت گذاشته شده. البته کشش طبیعی و اولیه به طرف انتقام و عدم گذشت است مگر اینکه با اراده و به مدد مهار اخلاق (بخصوص اخلاق مبتنی بر ادیان) به سمت فتوت، جوانمردی و صلح بکشاند که راه راحتی نیست و این طریق به تقوا، محبت، غفران الهی و کیمیای سعادت نزدیک تر می باشد و بخاطر این جهد به درجات آن به تناسب مشمول، قرب الهی می شود. همچنین عفو و بخشش یکی از آموزه های دین است که در جای جای زندگی بشر اهمیت فراوان دارد و این فضایل در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ این مرز و بوم در اشعار و آثار خود به مسئله صلح و آشتی توجه بسیاری نشان داده و اصطلاحات و مفاهیم مربوط به صلح و آشتی را به کار برده اند. مقاله ی پیش رو به مطالعه و بررسی نگاه، فردوسی در شاهنامه به مسئله ی صلح و آشتی که با وسعت و فصاحت، گویایی و پویایی مطرح شده است، می پردازد. فردوسی جنگ را محکوم نموده، جانب داری خویش را از صلح با راه و وسیله های گوناگون در اشعارش آورده است. در واقع صلح و آشتی از مهم ترین و عمده ترین مسائل شاهنامه ی فردوسی بوده در سراسر آن تصویر شده است، و درک و جهان بینی گسترده ی فراتر از نژاد، ملیت، مذهب و توجه خاصی به مقوله صلح و آشتی در اشعارش می باشد.
زبان شاهنامه و «برسری خوانی»
حوزه های تخصصی:
برخی واژگان در کتاب شاهنامه فردوسی، در معانی و کاربردهایی رخ می نمایند که با تصور ابتدایی یک فارسی زبان امروزین، تفاوت های معنی دار و بااهمیت دارد و بدون توجه به آنها، مفاد پاره ای از بیت ها و عبارت های شاهنامه، روشن نمی شود. نویسنده در نوشتار پیش رو می کوشد تا معانی دو واژه «پهلوان» و «خادم» را که از واژگان پرکاربرد و کلیدی در شاهنامه فردوسی هستند، مورد مداقه قرار دهد. از این رو، به ذکر شاهدمثال هایی از متن شاهنامه می پردازد. سپس معنای مصرع «ورا پیش من رفتن آیین بود» و مقصود فردوسی از «وی» در «ورا» را بررسی می کند. نویسنده در راستای این هدف، پس از بیان دیدگاه برخی از شاهنامه پژوهان، دیدگاه خود را عرضه داشته و بیان می دارد که «ورا پیش من رفتن آیین بود» یعنی: نزد من و به باور من که سیاووشم، روان شدن فرمان شاه، آیین و عین صواب است. / صواب آن است که حکم شاه نفاذ یابد و من سیاووش، فرمان شاه را امتثال کنم. به این ترتیب، وی در ورا به فرمان شاه برمی گردد. در نهایت، با بررسی معنای واژه بهتری در بیت گذشتم ازین سد اسکندری / همه بهتری باد و نیک اختری، نوشتار را به پایان می رساند.
به سوری که دستانش چوبین بود... بررسی گمانه زنی ها درباره بیتی از شاهنامه و گمانه زنی برسری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸۲)
49 - 74
حوزه های تخصصی:
در بخشی از شاهنامه فردوسی که در اصطلاح شاهنامه پژوهان، «بخش تاریخی» خوانده می شود، در میان داستان های حکایتگر از روزگار شاهنشاهی ساسانیان، «داستان بهرام چوبیه» یکی از خواندنی ترین داستان ها به شمار می رود. محور نوشته حاضر، یکی از بیت های کلیدی و دشوار این داستان است که در یکی از بزنگاه های داستان نیز واقع شده و تاکنون نگاه بسیاری از خوانندگان شاهنامه را به خود کشیده و درباره صورت و معنای آن گماه زنی های گوناگونی صورت گرفته است. از این رو، نویسنده در نوشتار پیش رو، معنای بیت «به سوری که دستانش چوبین بود / چنان دان که خوانش نوآیین بود» از شاهنامه و اختلافی که بر سر فهم آن است را مورد توجه و مداقه قرار داده است. وی در راستای هدف مذکور، از برخی بازنوشتهای منثور شاهنامه سخن به میان آورده و دیدگاه برخی شارحان را درخصوص معنای این بیت بیان می دارد. وی در انتها، خوانش پیشنهادی خود را از این بیت ذکر می کند. به زعم وی، دستان به معنای دیگ یا دیگها یا ظروف غذاپزی و چیزی از قبیل است و گویا مضمون بیت فردوسی این باشد که: هرگاه در میهمانی دیگ های چوبین به کار رود، بدان که خودِ خوان بدیع و متفاوت با آنچه تاکنون دیده ای خواهد بود و میهمانی دیگرسان فراروی خواهی داشت و با خوراکی نامتنظر از تو پذیرایی خواهند کرد. نویسنده در نهایت، با بیان کنایه به کار رفته در این بیت، نوشتار را به پایان می رساند.
فردوسی در رسائل العشاق
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مرداد و شهریور ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۳)
253 - 265
حوزه های تخصصی:
کتاب رسائل العشاق و وسائل المشتاق علی بن احمد سیفی نیشابوری، کهن ترین و نخستین آیین نامه مبسوط نگارش نامه های عاشقانه در زبان فارسی بوده و مجموعه نمونه هایی از نامه های مناسب احوال مختلف عاشق و معشوق را در برمی گیرد. به دیگر سخن، دستورالعمل و سرمشقی برای نگارش نامه های عاشقانه است که نویسنده در آن یکصد نامه عشقی زیبا با نثر فارسی مزین به اشعار ممتاز شعرای بزرگ آورده است. هر یک از نامه ها به موضوعی اختصاص دارد. نویسنده در نوشتار حاضر، کتاب مذکور را در بوته بررسی قرار داده است. در کتاب سیفی به ذکر سروده هایی از فردوسی بازمی خوریم. ازاین رو، نویسنده در بخشی از مقاله، یادکردهای سیفی از فردوسی را بیان داشته و در مقابل، برخی از ابیاتی را که در شاهنامه نیافته و یا متفاوت است را متذکر می شود.
آذربایجان و شاهنامه
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مرداد و شهریور ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۳)
267 - 272
حوزه های تخصصی:
سجاد آیدنلو در کتاب خود با عنوان آذربایجان و شاهنامه؛ تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارساله شاهنامه در آذربایجان به ابعاد گوناگون پیوند آذربایجان و شاهنامه پرداخته است؛ ایشان هم جایگاه آذربایجان و ترکان و زبان ترکی را در شاهنامه نشان داده و هم موقعیت شاهنامه را در آذربایجان و میان مردم و اهل فرهنگ و هنر آذربایجان بررسی کرده و به شبهه ها و نقدها در این زمینه که شاهنامه اثری ضد آذربایجان است، پاسخ داده است. نویسنده نوشتار پیش رو را با هدف معرفی کتاب مذکور به رشته تحریر درآورده است.دآذربایجان، شاهنامه، فردوسی، سجاد آیدنلو، شاهنامه شناسی، کتاب آذربایجان و شاهنامه، معرفی کتاب، جایگاه آذربایجان، ترکان، زبان ترکی.
جلوه های عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از عشق آن هم با آن دل انگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». دشوارتر از آن رو که پدیده ای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاک ترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسه ای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور می یابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف می زند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزه ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدّن آراسته گردیده و برجسته ترین نمونه آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختی ها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است.
آیین های سوگواری و مرثیه خوانی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
59 - 76
حوزه های تخصصی:
در ایران باستان نیز همانند همه ی ملت ها مرثیه سرایی و عزاداری برای مردگان به شکل های مختلف مرسوم بوده است. یکی از ارجمندترین منابع شناخت ما از آداب و رسوم ایرانیان کهن، کتاب ارزشمند شاهنامه است. فردوسی با استادی خاص خود آیین های سوگواری را به تصویر کشیده است. سوگواران به خاطر از دست رفتگان، بیقراری و مویه می کردند، بر خاک می افتادند، موی و روی خود را می کندند و جامه بر تن را چاک می زدند. آیین های دیگری نیز چون یال و دم اسب را بریدن، زین را وارونه بر اسب نهادن، نیل بر اسب و پیل کشیدن، سراپرده و درختان را سوزاندن و...از آیین های سوگواری در شاهنامه است. نوحه و زاری سوگواران، بر از دست رفتگان در شاهنامه شنیدنی است. بیان و پرداخت شاعرانه ی این مرثیه ها علاوه بر ارزش تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، دارای ارزش ادبی قراوانی نیز هستند.
قضا گفت گیر و قدر گفت ده (بررسی جایگاه و وضعیت بیتی در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۲
277 - 298
حوزه های تخصصی:
در تصحیح متنی مانند شاهنامه علاوه بر تشخیص نویسش ها و بیت های اصیل، یافتن جایگاه درست ابیات نیز در محور عمودی کلام اهمیّت ویژه ای دارد. زیرا ممکن است کاتبان با پس و پیش نوشتن یا نقل ابیاتی از حافظه در حاشیه یا متن دستنویس ها نظم اصیل روایی آنها را دگرگون کنند. یکی از این موارد، بیتِ «قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه» با پنج بیت دیگر است که در دو جا از شاهنامه آمده است؛ یک بار در رزم رستم با اشکبوس و یک بار دیگر در جنگ بهرام چوبین با ساوه شاه. ما در این مقاله کوشیده ایم، نخست با درنگی بر وضعیّت این بیت در دستنویس های شاهنامه، نشان دهیم، جایگاه اصلی آن بر خلافِ پنج بیتِ دیگر، داستان رزم رستم با اشکبوس است. پس از آن کوشیده ایم، با نقدِ پژوهش های پیشین و توجّه به وضعیّت این بیت در دستنویس ها، درباره اصالتِ آن بحث کنیم. بر پایه جست وجوهای ما، تا کنون دلیل استواری برای الحاقی پنداشتن این بیت ارائه نشده و علاوه بر همصدایی دستنویس ها، می توان در دیوان همام تبریزی نیز تأییدی جنبی برای اصالت آن یافت. از دیگرسو به رغم اینکه این بیت در دوازده دستنویسِ مهم تا قرن نهم هجری آمده است، کهن ترین دستنویس شاهنامه و دستنویس سن ژوزف آن را ندارند و بنداری نیز آن را ترجمه نکرده است. از همین روی تصمیم گیری قطعی درباره آن دشوار است و تا یافتن سندی معتبر بهتر است آن را در چنگک شک به متن ببریم.
تحلیل بوردیوییِ ذوق زیبایی شناختی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نظریه ساختارگرایی تکوینی بوردیو به کار گرفته شده است تا میزان تأثیر طبقه اجتماعی و میدان تولید فرهنگی در ذوق و قریحه زیبایی شناختی فردوسی سنجیده شود. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جاست که سهم ویژگی های فردی فردوسی در منظوم کردن شاهنامه را بسنجیم. بنابراین بعد از تعریف و تحدید کلی نظریه بوردیو، در بخشی از این پژوهش به شناخت طبقه اجتماعی فردوسی پرداخته ایم و از آنجاکه فردوسی از طبقه دهقانان بوده و این طبقه ریشه در ایران دوره ساسانی داشته، طبقه دهقان را به طور کامل بررسی کرده ایم. در بخش دیگری ویژگی های میدان فرهنگی ایران قرن چهار و پنج را بررسی کرده ایم. بر اساس بررسی های صورت گرفته و با روش توصیفی تحلیلی(کتابخانه ای) این نتیجه به دست آمد که قسمتی از ذوق زیبایی شناختی فردوسی به علت طبقه اجتماعی اوست و طبقه دهقان وی را در فراگیری آموزه هایی توانمند کرده است که در ذوق و قریحه او تأثیرگذار است. همچنین نقش عادت واره های او در میدان فرهنگی زمان مورد بحث، او را به سمت آموزه های ادبی و علمی ایران که نقش در هویت ایرانی دارد می کشاند و بنابراین کنشی (استراتژی ) در پیش می گیرد که همانا سرایش شاهنامه است.
مقایسه ویژگی های شاه در شاهنامه فردوسی با رئیس مدینه فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوّر ایجاد جامعه ای آرمانی و تبدیل موقعیت موجود به شرایط مطلوب در ادوار گوناگون، توجه اندیشمندان مختلف را به خود جلب کرده است. رویای ساخت اجتماعی فارغ از هر عیب و نقص، در آثار بزرگانی چون افلاطون و فارابی به چشم می خورد. هدایت چنین جامعه ای از منظر افلاطون بر عهده فیلسوفان و از دیدگاه فارابی بر عهده حکیمی است که بین شریعت و حکمت پیوند ایجاد کرده باشد. فارابی برای رئیس مدینه خود هفت ویژگی برمی شمرد که مهمترین آنها ارتباط با عالم معنا و دریافت وحی است. در میان شعرا نیز گاه کسانی چون فردوسی و نظامی به چشم می خورند که چنین دغدغه های آرمان گرایانه ای داشته و اندیشه های خود در این باره را در شعرشان بازتاب داده اند. فردوسی آنچنان که از شاهنامه برمی آید شاهان آرمانی ایران باستان را به عنوان الگویی شایان توجه برای حاکمان عصر خود مطرح نموده است. مقایسه این خصوصیات با رئیس مدینه فاضله فارابی، نشان می دهد که ویژگی های مشترک والبته وجوه افتراقی بین شاه و رئیس مدینه وجود دارد. نویسندگان در این مقاله، سعی در نمایاندن این وجوه اشتراک و افتراق دارند.
نگاهی دیگر به جایگاه زن در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
هیچ یک از آثار بزرگ ادبی همانند شاهنامه فردوسی پژواک عمل ندارد و یکی از موضوعاتی که به شکل گسترده به آن پرداخته اند موضوع زن در شاهنامه است. این اثر با نگاهی نو به جایگاه زن در شاهنامه پرداخته است. هدف از این پژوهش نگاهی جامع به جایگاه زن در اندیشه فردوسی و شاهنامه است. روش کار به این صورت بوده است که با استخراج نام های زنان در شاهنامه از فرهنگ نام های شاهنامه، بر اساس متن شاهنامه تصحیح دکتر خالقی مطلق، هریک از اسامی را جداگانه بررسی و توصیف کرده ایم و سپس نگاه ها به زن در شاهنامه را در پنج مقوله تحلیل کرده ایم که عبارتند از: 1- نگاه فردوسی به زن، 2- نگاه زن ستیزانه در شاهنامه، 3- نگاه مثبت به زن در شاهنامه، 4- نگاه برابر با مرد، 5-نگاه برتری به زن. نتیجه این که نگاه فردوسی در شاهنامه به زن نگاه جنسیتی نیست بلکه فراز و فرود جایگاه زن در شاهنامه همانند جایگاه مردان در شاهنامه است.
تأملی در نقش تعلیمی داستان های شاه نامه
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
121 - 136
حوزه های تخصصی:
با وجود این که شاه نامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصف ها را درباره مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب، از سر تا به بُن، نفس گرم حکیمی را با خود دارد که با هنرمندی تمام، خردورزی ایرانیان را با باورهای اسلامی پیوند زده، ترکیبی متوازن از اندیشه های انسانی در امر تعلیم و تربیت خلق نموده است. در جای جای این اثر جاودان، شکوفایی و سپس پرپر شدن زندگی پادشاهان با دیده عبرت نگریسته شده است. حکیم توس، در لابلای شرح حال آنها، خوشی ها را با نا کامی ها در هم آمیخته است و از آنجا که نگرش او ملهم از بینش دینی است، مرگ برای او به منزله نردبان انتقال از جهان فانی به سرای باقی است. علاوه بر این، نگاه او به دنیا، به منزله دار مکافات، از ویژگی های بارز اندیشه حاکم بر شاه نامه است و غالب قهرمانان او، در همین دنیا به سزای کردار خویش می رسند.
خردگرایی تعلیمی در شاه نامه حکیم توس
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
159 - 176
حوزه های تخصصی:
شاه نامه بی تردید یکی از آثار گران سنگ ادب پارسی و در ردیف بزرگ ترین تراویده های ذهنی بشری، در قالب حماسه است. ستایش خرد در شاه نامه، چشمگیر است، چنانچه واژگان خرد، خردمندی، مفاهیم وتبعات معنایی آن را از شاه نامه بسترند با کالبدی بی جان روبرو خواهیم شد.
هر محقق شاه نامه شناسی، زوایا و خبایای شاه نامه را عمیقاً کنکاش کند، در می یابد که همواره خرد تعلیمی، با معنویت ودین مداری هم آغوش است، از این رو در دیدگاه او، خردگرایی منهای دین مداری نکوهیده است. در این جستار، نگارنده با رویکردی تعلیمی، نخست به مفاهیم خردگرایی تعلیمی، تبعات و پیامدهای آن در شاه نامه پرداخته،آنگاه نشان داده است عنصر خرد و مفاهیم معنوی دیگر،همچون دین مداری و دانایی، در دستگاه اندیشه شاعر ازچه ژرفای معنایی تعلیمی برخوردار است.