مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
فردوسی
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
121 - 136
فردوسی در شاهنامه به روایت مؤلفه های فرهنگی هویت ایران باستان در پرتو رویکردهای سیاسی پرداخته است. نگارنده در مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مبانی نظری مبتنی بر فرهنگ سیاسی، که دربردارنده شاکله های میانی و مرتبط فرهنگ و سیاست است، به این پرسش پاسخ دهد که فردوسی چگونه و با استفاده از چه مؤلفه هایی، وجوه و عناصر فرهنگی ایران باستان را به امر سیاست پیوند می دهد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در شاهنامه ، دو وجه فرهنگ و سیاست دچار بسط و قبض می شوند، اما چنان در هم درآمیخته و مرتبط اند که جداسازی آن ها از یکدیگر تقریباً محال است. به عنوان نمونه، فرهنگ مدارا با مفهوم سیاسی شاهنشاه عجین می شود و شریعت در کنار نهاد شاهی قرار می گیرد؛ گوهر و هنر یک نظام سیاسی راستین امکان پذیر می شود؛ دادورزی و عدالت که به مثابه ایجاد نظم و جلوگیری از آشفتگی و هرج ومرج بود، توسط پادشاه تحقق پیدا می کند؛ شهریاری مبنای ایزدی دارد و از کف رفتن فره ایزدی با سلطه یافتن غیر، اهریمن و جادو همراه است. ازنظر جغرافیایی نیز یکی از وجوه هویتی ایران باستان در شاهنامه فردوسی، مرزهای جغرافیایی ایران است که تصور جغرافیایی ایرانیان منطبق بر روایات سیاسی و ملی است.
ولایت در حکمت شیعی فردوسی و ملاصدرا بر اساس نظریه امکان اشرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
155 - 171
حوزه های تخصصی:
ولایت از مفاهیم مشترک همه متفکران شیعی است. نگاهی تحلیلی به مفهوم ولایت در منظومه فکری ملاصدرا و تطبیق آن با اندیشه فردوسی در شاهنامه ، به خوبی رگه های مستمر این تفکر و پیوستار اندیشگی این دو حکیم مسلمان را نشان می دهد. تحلیل محتوای آثار این دو حکیم متأله، نشانگر این حقیقت است که در کنار روش غالباً استدلالی صدرالمتألهین و پیش کشیدن برهان هایی همچون قاعده امکان اشرف، فردوسی نیز با سه شیوه مختلف بیان صریح اعتقاد به ولایت علی (ع)، تمثیل مستقیم دریا و هفتاد کشتی و تمثیلات غیرمستقیم، به ویژه با ایجاد یک رمزگان اسطوره ای فراگیر در شاهنامه با طرح شخصیت هایی همچون فریدون و ایرج و کیقباد و کیخسرو و... به تبیین مبحث ولایت و تفسیر تمثیلی اعتقادات شیعی و ولایی خود بر اساس همان قاعده امکان اشرف پرداخته است. تفکیک ولایت و شهریاری صالحان از ولایت طاغوت و پادشاهی ناصالحان نیز بر مبنای همین قاعده، قابل تفسیر است.
پیری و جوانی در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
پیری و جوانی از جمله مفاهیم دارای اهمیت در فرهنگ و ادبیات هر قومی بوده و مطالب فراوانی در مورد آن ها نگاشته شده است. در شاهنامه نیز شخصیت پردازی در ارتباط با جوانان و پیران و ویژگی های شخصیتی آ ن ها به خوبی قابل مشاهده است. تحقیق حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته به دیدگاه فردوسی نسبت به شخصیت های مثبت و منفی، اعم از پیر و جوان در شاهنامه و تغییر و یا عدم تغییر این دیدگاه و ایستایی یا پویایی شخصیت های مثبت و منفی در شاهنامه پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق دیدگاه فردوسی نسبت به شخصیت های داستان اعم از پیر و جوان ثابت نیست و در طول داستان تغییر می کند. شخصیت هایی که به دلیل ابعاد مثبت و منفی، باورپذیرتر و جذاب ترند. به طورکلی می توان گفت که فردوسی ویژگی هایی هم چون میهن دوستی، دلاوری و بزرگی را بیشتر به جوانان نسبت می دهد و از سوی دیگر ویژگی هایی هم چون دانایی و خردمندی را بیشتر به پیران نسبت داده است.
فردوسی و شاهنامه در متون منثور عرفانی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
153 - 188
حوزه های تخصصی:
داستان های اساطیری و ملی، در متون ادبی و غیرادبی و عرفانی و جز آن، از وجوه متعددی مورد توجه بوده است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ به بررسی چند موضوع اساسی خواهیم پرداخت: ارزیابی وثاقت ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه از سوی عرفا در روایات موجود در متون عرفانی و غیرعرفانی؛ تأثیر جریان های فکری حاکم بر عصر در ایجاد نگاه مثبت یا منفی در میراث عرفانی نسبت به شاهنامه و داستان های شاهنامه ای؛ بررسی دلایل ورود برخی ابیات شاهنامه یا منسوب به شاهنامه به متون عرفانی. بررسی انجام شده نشان می دهد که به دلیل اشتهار و رواج برخی ابیات شاهنامه در متون مختلف، این ابیات به احتمال و بر اساس شواهد به جا مانده در متون، از نیمه سده پنجم به بعد به منابع عرفانی راه یافته باشد. جز چند روایت، از خلال برخی آثار عرفانی که گواهی بر تمجید و تعظیم صریح عرفایی معدود از فردوسی و اثر سترگ اوست، می توان به جایگاه حماسه ملی نزد صوفیه و عرفا پی برد.
تحلیل جایگاه جهرم در شاهنامه فردوسی در مقایسه با تواریخ اسلامی، فرهنگ و روایات محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی و به ویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکان ها و نام جای های بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهر ه هایی اسطوره ای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت داده اند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهر ه های معروف شهر جهرم در شاهنامه ، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسه ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، تأیید اصیل بودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشته تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافته های این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعه ها و ولیعهد نشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیت های شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعه مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه ، نام های خانوادگی و... حفظ شده اند. باقی ماندن نام ها یا شهرت های خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه ، بناها و نام جای ها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانه های تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. داده های محلی این مقاله نیز به کمک پژوهش های میدانی جمع آوری شده است.
گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی: تأملاتی در وجوه سیاسی حکمت اشراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
33 - 59
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فهم سهروردی از شاهنامه فردوسی می پردازد. شاهنامه همواره بازتاب دهنده هویت ایرانی و تداوم تاریخی آن در دوره اسلامی بوده است و تفاسیر و تعابیر مختلفی از حکایت ها و شخصیت های آن عرضه شده است. یکی از این مکاتب تفسیری حکمت اشراق سهروردی است که به طور خاص در رساله های فارسی او عرضه شده است. مقاله حاضر بر فهم و درک سهروردی از شاهنامه و مضامین آن متمرکز است و می کوشد وجوهی از آن را که به مباحث فلسفه سیاسی مرتبط اند، مورد تأکید قرار دهد. بی تردید هانری کربن مهم ترین اندیشمندی بود که در دوران معاصر به نسبت حکمت اشراق و شاهنامه توجه کرده است. در این مقاله با بهره گیری از برخی تأملات کربن در باب آنچه وی «گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی» خوانده است، می کوشیم وجوهی سیاسی از این گذار را در حکمت اشراقی و به طور گسترده تر در تاریخ اندیشه اسلامی در ایران، مورد مطالعه قرار دهیم.
«گرشاه نامه»: تلفیق شاهنامه و گرشاسب نامه در برخی از دست نویس ها با توجه به توالی داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
119 - 139
شاهنامه را می توان به این اعتبار که شامل شرح اتفاقات از آغاز خلقت در جهان ایرانی تا پایان کار ساسانیان است، جامع ترین حماسه منظومِ ملّی تاریخی ایران دانست. اگر مبنای تاریخ نگاری ما شاهنامه باشد، داستان گرشاسب نامه مربوط به دوره ای تقریباً هزارساله است که از آوارگی جمشید و به تخت نشستن ضحّاک آغاز و تا پایان کار ضحّاک و کمی بعد از شاهنشاهی فریدون ادامه پیدا می کند و نزدیک به پانصد بیت از شاهنامه شرح وقایع این دوره را شامل می شود. وزن مشترک و به هم تنیدگی موضوعی شاهنامه و گرشاسب نامه باعث شده است که در بعضی دست نویس های شاهنامه ، این دو منظومه اثری واحد در نظر گرفته شوند و داستان های مربوط به گرشاسب نامه در خلال داستان های شاهنامه و بر اساس توالی صحیح وقایع داستانی، کتابت گردد. مقاله حاضر به بررسی این موضوع می پردازد.
هم آوردیِ آن دو: تن آوردگیِ جان مایه هایی هم گون در کالبدِ دو روایت: رستم و اسپندیار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
167 - 206
حوزه های تخصصی:
دنیای مکبث دنیای وحش بومی [1] است که در آن وسوسه در انتظار کسانی است که به وسوسه گراینده اند. این نمایش نامه، تراژدیِ ترس و وحشت و کشتار و خشونت و جنایت و فراتر از همه نیستی است. همه چیز تند روی می دهد، اما سرعت در کنار کندی قرار می گیرد تا بر ساختار متضاد نمایش نامه تأکید شود. شخصیت های اصلی در طول نمایش تغییر می کنند و در مراحل مختلف از سطوح زبانی مختلف بهره می برند. دنیای آن ها ترسیم شده است؛ ایده های اخلاقی، سیاسی و مذهبی بازنموده می شود. جاه طلبی، دلیری، ترس، شر، بی دادگری، انزوا، و نومیدی به روشنی نشان داده شده است. در این پژوهش، جان مایه هایِ اصلیِ تن آورده در رستم واسپندیار بزرگ ترین داستان حماسی شاهنامه و مکبث مانند «فرّ» و «دو کالبد پادشاه»، مفهوم زمان، بسامانی در برابر نابسامانی، افول دوران قهرمانی، رویین تنی، عبث ناکی و عناصر ماوراء طبیعی به بحث کشیده شده و با هم سنجیده شده است. [1] Wilderness
گوناگونی معنایی واژه «سخن» در شاهنامه فردوسی و تطبیق آن با متون فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی یکی از مهم ترین و ماندگارترین آثار حماسی ایران و جهان است و این ارزش و اعتبار آن تنها نتیجه آرایش صحنه ها و ارائه تصویر مناسب با موضوع و صور حسی خیال نیست، بلکه گزینش کلمات و ترکیبات به کار رفته در جملات در ماندگاری این اثر به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی جهان نقش به سزایی بازی کرده است. از اینرو طرح این پرسش که اساساً «سخن» و کلام در دیدگاه او چه جایگاه و معنایی داشته بی سبب نیست. این جستار در نظر دارد تا معنای واژه «سخن» را در شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار دهد. به نظر می رسد که فردوسی در معناهای مختلفی از واژه «سخن» استفاده کرده است و این خود نشان از اهمیت و جایگاه کلام و «سخن» نزد فردوسی دارد. اما این پرسش مطرح است که آیا برخی از این معناها با مفاهیم همین واژه در متون پهلوی مطابقت دارند یا خیر. به همین منظور علاوه بر بررسی معنای «سخن» در شاهنامه به بررسی معناهای در نظر گرفته شده برای این واژه در متون فارسی میانه زردشتی نیز پرداخته خواهد شد. از سوی دیگر به سبب اهمیتی که کلام و «سخن» در اندیشه فردوسی دارد ردپای این اهمیت در اندیشه ایران باستان نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این مقاله برای رسیدن به اهداف خود از روش توصیفی و تحلیل تطبیقی بهره خواهد برد و تلاش دارد تا با رویکرد معنی شناسی، معناهای گوناگونی را که برای واژه «سخن» در شاهنامه و متون پهلوی در نظر گرفته شده است مورد بررسی قرار دهد.
بررسی اسمای نیکوی خداوند و کارکردهای آن در شاهنامه فردوسی با تأکید بر فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
معرفت وجود، مقدمه رسیدن به معرفت الهی است؛ صفات حیات، علم، اراده و قدرت از مهم ترین مراتب وجود و در شمار امهات اسماء یا مفاتیح غیب اند. برخی محققان، صفات سمع، بصر و کلام را نیز بر آن افزوده و معتقدند بدون این صفات، معنای ربوبیت تمام نیست. فردوسی شاعری موحد بوده که در لابه لای رویدادهای خرد و کلان اساطیری، تاریخی و پهلوانی به امهات اسما از زبان شاهان و پهلوانان اشاره کرده است. بررسی جایگاه امهات اسماء ( قدرت، علم، حیات، اراده، سمع، بصر، کلام ) درمیان اسماء 99 گانهروایی از طریق شیعه و سنی، 127 نام الهی در قرآن مجید و هزار و یک اسم الهی در دعای جوشن کبیر از دستاوردهای این پژوهش است. نتایج نشان داد که فردوسی از برابرهای فارسی نزدیک به مفاهیم قرآنی استفاده کرده و در شاهنامه، بسامد امهات اسما ازسایر اسما بیشتر است. در این پژوهش از نرم افزار maxqda برای تحلیل آماری و محتوایی اشعار فردوسی از این منظر استفاده شده و بر اساس آمارها، فردوسی برخلاف عده ای از متکلمان که اسم حیات را اسم اعظم دانسته؛ از اسم «قادر» بیشتر استفاده کرده و آن را بر «حیات » مقدم دانسته است.
بررسی تطبیقی کاربرد ابزار و آلات جنگی در نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی (نمونه موردی شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی با عنتره بن شداد شاعر و جنگجوی عرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
99 - 116
تاریخ ایران همواره سرشار از منابع ادبی غنی است که به ابعاد مختلف از جمله رزم و بزم پرداخته اند. از جمله این کتاب ها نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی است و یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخش های مهمی از این کتابهای سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیین ها و فنون و ابزار های رزم است . از این رو پژوهش حاضر که در صدد بررسی تطبیق کاربرد ابزار و آلات جنگی در نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی (نمونه موردی شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی با عنتره بن شداد شاعر و جنگجوی عرب) است، پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی موضوع ابزار و آلات جنگی و کاربرد آنها خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات در این مقاله، کتابخانه ای می باشد. یافته های این مقاله حاکی از آن است که در شاهنامه فردوسی به مانند دیگر سرایندگان، از کاربرد ابزار و آلات جنگی ابزار بهره برده، و در این راستا شجاعت و دلاوری را با عشق و دلدادگی در هم می آمیزدبا توجه به اسکندر نامه و دیگر آثار نظامی این حقیقت بر ما روشن است که نظامی آشنایی کامل با انواع سازهای بزمی ، رزمی و آلات جنگی داشته است. عنتره بن شداد از شاعران طراز اول عصر جاهلی و یکی از سرایندگان "معلقات" است سروده های وی دارای ظرافت و زیبایی قابل توجهی است. بنابراین اشعار وی در سه سطح موسیقیایی، نحوی و معنایی می
سخن شناسی فرهنگ بنیاد سعدی در نقد نگرش او به فرهنگ ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
سعدی و اندیشه های او همواره مورد توجه منتقدان بوده است. یکی از جنبه های نقد که می تواند مخاطب را با اندیشه ها و سرچشمه های تفکر سعدی آشنا کند نقد فرهنگ بنیاد است. سخن شناسی فرهنگ بنیاد بر مؤلفه های فرهنگی به کار رفته در متن با توجه به تاریخ پدید آمدن اثر توجه می کند. در آثار سعدی سه آبشخور فکری می توان یافت که هر سه قدرتمند و مؤثر هستند. یکی سرچشمه های ایران باستان و توجه سعدی به فرهنگ ایران پیش از اسلام است، دوم جریان حکمت اسلامی است که سعدی را تحت تأثیر متکلمان و حکیمان بزرگ جهان اسلام نظیر امام محمد غزالی قرار داده و سومین آبشخور اندیشه او را می توان جریان عرفان ایرانی دانست که در کار تلطیف فضای زهدی و ایجاد جوّ شاعرانه در برخورد با مقولات اعتقادی است. سعدی در برخورداری از اندیشه های ایران پیش از اسلام بسیار تحت تأثیر فردوسی بوده است. در این تحقیق نشان داده ایم که سعدی چگونه نشانه های ایران باستان را در آثار خود به کار گرفته و در زمانه ای که از نظر تاریخی توجه به آیین ها و شخصیت های ایران باستان نوعی کفر به شمار می آمده چگونه توانسته گفتمان جدیدی در ستایش از داد و خرد و شکوه ایران پیش از اسلام بیافریند. این پژوهش با اتکا به اصول نقد فرهنگی در پی آن است که بداند چرا در بین شاعران و هنرمندان قبل از قرن هفتم توجه سعدی بیش از همه به فردوسی بوده است.
فردوسی و نقد "منازعه درونی" در سپهر اندیشه ایرانی بر اساس نظریه هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
177 - 204
شاهنامه فردوسی درنگاه اغلب شارحان، روایتگر جنگهای گوناگون و مزمن ایران با دشمنان بیرونی است. اما اگر به اعتبار سخن فردوسی دو پیامدِ نگارشِ شاهنامه را «وحدت بخشی»و«آگاه سازی» تعریف کنیم، درتفسیری جدید می توان فردوسی را درمقام روایتگری ناقد دید که در پسِ روایت های شاهنامه به طرح مساله «منازعه درونی منتهی به فروپاشی ایران» می پردازد. هدف این مقاله بررسی «منازعه درونی» در ایران و نقد آن در شاهنامه است. بدین ترتیب مساله اصلی این است که:«منازعه درونی» به عنوان مساله ایران در اندیشه فردوسی چگونه درشاهنامه مطرح است؟ براساس یافته پژوهش و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون و نظریه هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر، شاهنامه درعین حال که طیف وسیعی از ایده هاست، درکلیت خود به طرحی انتقادی از الگوی کنش ایرانی معطوف به منازعه دست می دهد که در پسِ نبردهای حماسی و اسطوره ای پهلوانان مساله از هم گسیختگی هویت را در اثر منازعه های مداوم و رقابت های خشونت آمیز اقوام و خاندانهای ایرانی مطرح می کند. بنابراین و در چارچوب نگاه انتقادی فردوسی به پدیده منازعه درونی درتاریخ ایران، نتیجه این بررسی ضمن آشکار ساختن خطای فهم تاریخی، به دست دادن تفسیر جدیدی از اندیشه فردوسی درجهت فهم کنونی مساله است.
شبیخون در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه سروده ای حماسی است که فرهنگ و تمدن ایران زمین را در قالب رزم سپاهیان ایرانی با دشمنان، به زیبایی به تصویر می کشد؛ بویژه که فردوسی با استادی تمام، فنون و مهارت های رزم و ریزه کاری های میدان جنگ را چنان پیش چشم خواننده می نهد که گویی خود در تمام آن میدان ها حضور داشته و جنگ را با تمام وجود حس کرده است. زبردستی او در توصیف صحنه های نبرد، آرایش رزمی سپاهیان، ترتیب دادن میمنه و میسره، قلب و جناح، فرستادن طلایه و گروه شناسایی، شبیخون، توصیف دقیق سلاح های رزمی و کاربرد و ویژگی های آنها بخوبی مشهود است.
بررسی شیوه شبیخون در شاهنامه نشان می دهد که فردوسی نه تنها در جنگ های رویاروی و تن به تن و نبردهای همگانی و بانبوه، که از شیوه های رسمی و سازمان یافته رایج و جوانمردانه جنگ بوده، استادی و مهارت داشته، بلکه از شبیخون که -بر پایه گزارش برخی متون حماسی- شیوه ای ناجوانمردانه و ویژه دشمن بوده نیز آگاهی کافی داشته و فنون و ریزه کاری های آن را بخوبی می دانسته است. فرستادن گروه های شناسایی پیش از شبیخون، برگزیدن سپاهیان کارآزموده برای اقدام و سرعت عمل مناسب به گاه کار، همگی نشان از این دانش رزمی دارد.
وی در ترسیم صحنه های شبیخون تورانیان بر سپاه ایران، افزون بر رعایت اصول اساسی شبیخون، با کمین کردن، کندن خندق، گسیل کردن طلایه، گماشتن دیده بان بر بلندی و افروختن آتش؛ راه های مقابله با آنها و باز پس راندن سپاهیان شب تاز را نیز به درستی نشان می دهد.
در این نوشته، تلاش شده تا شیوه شبیخون، ویژگی ها، اصول و ظرافت های آن در شاهنامه و دیگر متون رزمی، چون گرشاسب نامه، آداب الحرب والشجاعه، سمک عیار و ... بررسی و بیان شود.
تحلیل داستان رستم و شغاد بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، داستان رستم و شغاد از شاهنامه در چهارچوب «تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه ون دایک» بررسی می شود. پس از طرح مسأله و بیان پیشینه تحقیق، «رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی» را به طور کلی و رویکرد ون دایک را در تحلیل گفتمان انتقادی به طور خاص معرّفی کرده ایم. این بخش، مبنای نظری تحلیل ما را پیش روی خوانندگان قرار می دهد. در ادامه، ضمن گزارش کوتاه داستان و از طریق تحلیل مؤلفه های گفتمان مدار موجود در متن، نشان داده ایم که تدوین کنندگان روایت شغاد، با بهره گیری از راه کارهای گفتمانی سعی کرده اند خطاهای «خودی ها» را فروکاهند و عیب های «دیگری» را برجسته کنند. در مقابل، نکات مثبت و قابل دفاع «دیگری» را کم رنگ کنند و نکات مثبت «خودی ها» را در چشم مخاطب برجسته سازند . این همان چیزی است که در نظریه ون دایک «مربع ایدئولوژیک» نامیده می شود؛ مربعی که باعث می شود بخشی از واقعیت و حقیقت در متن و کلام نادیده گرفته شود و یا به صورت تحریف شده به مخاطب منتقل شود. ما می توانیم با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان بسیاری از روایت های ادب کلاسیک را بازخوانی کنیم و بدین ترتیب به خواننده فرصت دهیم تا از زاویه دیگری به روایت ها بنگرد؛ این مقاله پیش و بیش از هر چیز کوششی است در این راستا.
شخصیّت پردازی با رویکرد روانشناختی در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر «شخصیّت» از عناصر مهمّ داستان پردازی است. این عنصر متناسب با موضوع و مطابق با اصول و تکنیک های داستان پردازی نوین درگستره داستان های شاهنامه حضور دارد. پردازش هر شخصیّت به گونه- ای مؤثّر، سبب ایجاد ارتباط عمیق تر میان مخاطب و داستان می گردد تا جایی که شخصیّت ها از دنیای اسطوره ای و حماسیِ اغراق آمیز خارج می شوند و با تصویری زنده، ملموس و مطابق با عالم واقع، در برابر مخاطب متصوّر می شوند. از آنجا که داستان سیاوش بستر مناسبی برای نشان دادن هنر داستان پردازی فردوسی است، این پژوهش می کوشد قدرت شخصیّت پردازی فردوسی، شیوه های معرّفی شخصیّت، کنش و واکنش شخصیّت ها را مورد تحلیل قراردهد؛ همچنین با واکاوی علل واکنش شخصیّت ها در موقعیت های مختلف ژرف ساخت عمیقی از داستان نشان دهد و از این رهگذر به برداشتی روانکاوانه دست یابد. از تنه روانکاوی شخصیّت ها به درون گرایی سیاوش، پارانویایی بودن کاووس و شخصیّت پسیکوپاتی گرسیوز پی می بریم. همچنین می توان شاهد به کارگیری انواع مکانیسم های دفاعی بود . از جمله مکانیسم جابه جایی توسط رستم و سیاوش، مکانیسم دفاعیِ رجعت و پرخاشگری توسط گرسیوز و مکانیسم تلافی و فرافکنی توسط سودابه.
ارتباط های غیرکلامی در داستان رستم و سهراب فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۴
169 - 206
حوزه های تخصصی:
هر ارتباطی به رمز و رمزگذاری پیوسته است. منظور از رمز، هر نوع ترتیب و توالی منظم و یکپارچه ای است که دربرگیرنده نمادها، کلمات و حروف باشد که به گونه اختیاری برای انتقال مفاهیم و یا ارتباط به کار گرفته می شوند. بدین ترتیب، دو دسته از رمزها وجود دارند: رمزهای کلامی و رمزهای غیرکلامی. رمزهای غیرکلامی رمزهایی هستند که به حرکات بدنی، استفاده از زمان و فضا، لباس، آرایش و صداهایی که به زبان مربوط نیستند، بستگی دارند. در این مقاله سعی شده است تا با دیدگاهی میان رشته ای، داستان رستم و سهراب فردوسی از منظر ارتباطات غیرکلامی بررسی شود و مشخص گردد که فردوسی کاربرد گسترده ای از انواع ارتباطات غیرکلامی در این داستان داشته و آن را در جهت پویایی، حرکت پذیری و حقیقت نمایی جریان داستان و اثرگذاری بیشتر بر مخاطب و اقناع او، به کار گرفته است. پربسامدترین و برجسته ترین پیام های برگرفته شده از نشانگرهای غیرکلامی، یکی، «غم و اندوه» و دیگری «خشم و نبرد» است که با داستان تراژیک-حماسی رستم و سهراب کاملاً هماهنگ هستند. در این مقاله، ارتباط های غیرکلامی داستان رستم و سهراب با روش توصیفی-تحلیلی، همراه با ارائه نمودار و بسامدگیری بررسی شده اند.
درک نادرست معنای «کُرد» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
191 - 209
حوزه های تخصصی:
در روایت فردوسی از اسطوره ضحاک، ارمایل و گرمایل پس از راه یابی به خورش خانه ی او، هر روز با آمیختن مغز جوانی با مغز گوسفند، یک تن را از مرگ می رهانند. جوانان از مرگ رسته، با بز و گوسفندانی که خورشگران در اختیار آنان می گذارند، راه کوه و صحرا در پیش می گیرند. در اینجا، فردوسی یادآور می شود که نژاد کرد از این جوانان شکل گرفته است (کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد). برخی پژوهندگان شاهنامه، از جمله اکبر نحوی، مصطفی جیحونی و تیمور مالمیر، کرد را در مصراع یادشده، نه به معنای قوم و نژاد کرد، بلکه در معنای چوپان، چادرنشین، ساده، امّی و اندک فهم تلقی کرده اند. در این جستار، نگارندگان پس از واکاوی متون پیش و پس از اسلام و قراین درون متنی و برون متنی، به این دریافت رسیده اند که چهار خطای ارزیابیِ شتاب زده، استقصای ناقص، تعمیم ناروا و بی توجهی به بافت معنایی ابیات شاهنامه منجر به تحلیل نادرست واژه ی «کرد» شده است. توضیح، این که متون پیش از اسلام و تواریخ دوره اسلامی همه حاکی از آنند که کاربرد واژه ی «کرد» در معنای قوم و نژاد، امری متکرر بوده و گرچه بعدها به واسطه ی شبان پیشگی کردها، این واژه در برخی از متون در معنای شبان نیز به کار رفته است؛ این امر قابل تعمیم به شاهنامه و مصراع مورد نظر نیست.
همدلی؛ مهارتی آرامبخش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
255 - 289
حوزه های تخصصی:
همدلی، یکی از مهارت های دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهانی بهداشت است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر این مهارت، شخصیت های شاهنامه فردوسی مورد واکاوی روان شناختی قرارگرفته و از این رهگذر، انواع همدلی در این اثر ارزشمند بررسی شده است. این که مفهوم مهارت همدلی در علم روان شناسی چیست؛ چه کسانی در کدام سبک رفتاری و به چه علت بیشتر از دیگران از این مهارت برخوردارند و این که همه همدلی های شاهنامه حقیقی و موثرند یا خیر، از مباحث محوری این نوشتار است. با نگاهی در شاهنامه، درمی یابیم وزیران و مشاوران، پرستندگان (خدمتکاران) و اعضای خانواده شاهان و پهلوانان بیشترین نقش های همدلانه را در این اثر ماندگار دارند. همدلی ها گاهی، حمایتی و مهرورزانه هستند و گاه، از حالت حمایتی، به مصلحتی تبدیل می شوند و گاه، برای ردّ درخواستی ناروا اتّفاق می افتند. در شاهنامه، کسانی که سبک ارتباطی آنها جرأتمندانه است، معمولاً با دیگران همدلی بهتری دارند؛ زیرا بیان و رفتاری سالم، قاطع و مناسب دارند.