آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

تحلیل روابط بینامتنی متونِ ادبیِ ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوس نامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانه ای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدّنی ایران داشته اند. تأثیرپذیریِ نظامی از قابوس نامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانه های مهم این تأثیرپذیری، رسوخِ اندیشگانی و زبانیِ قابوس نامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوس نامه، اهمیّت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیّت قابوس نامه و آثار نظامی را با ارائه شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیده است که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشان دهنده دادوستد انواعِ مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته ، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکرده اند. در قابوس نامه علاوه بر اختصاص باب هایی به غنا و حماسه، در مطاویِ مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی به کار رفته است. نظامی نیز به فراخورِ بافتِ متنی و موقعیّتی آثارِ غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزائی جدایی ناپذیر، استفاده کرده است که از نمونه های بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامه «ساقی نامه»هاست. فراوانی بینامتنیّتِ ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشان گر نبوغ و خلاقیّت نظامی در استفاده از میراث منثورّ پیش از خود بویژه قابوس نامه است. وی به این میراثِ گران قدر جامه وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتّساع معنایی، انسجام متنی و جذّابیّت هنری بخشد.

Coexistence of Lyric and Didactic Literature in the mirror of Intertextual analysis of Nizami’s Works and Qaboosnameh based on Gerard Genette’s Theory

Analysis of intertextual relationships of literary texts of different genres is a practical way of investigating the fusion or “coexistence” of literary types. Qaboosnameh and Nizami’s works as focal texts in Persian literature played a media role in transferring Iran's culture, literature, and civilization. There is numerous intertextual evidence proving Qaboosnameh's influence on Nizami. One of the crucial signs of this influence is the intellectual and linguistic intrusion of Qaboosnameh in his works. The study of Nizami’s works and Qaboosnameh shows the importance of intertextual interactions in the coexistence of literary genres. This paper in a descriptive-analytical way has studied the intertextuality of Qaboosnameh and Nizami’s works offering evidence and concluding that intertextual interactions indicate the coexistence of different literary types clearly. Both Onsorolma?ali and Nizami were aware of the coexistence of literary genres and established a dialogue between literary genres and works in this way. In Qaboosnameh, in addition to some lyric and epic chapters, there are lyric and epic elements within didactic materials. Nizami has benefited from didactic elements as an inseparable part of his non-didactic works based on the text and situation. One of its prominent examples is the insertion of "Andarznameh" in lyric and epic works, especially in the continuation of "Saghinameh". The high frequency of implicit and explicit intertextuality indicates Nizami’s genius and creativity in applying former prose heritage, especially Qaboosnameh. He has covered this precious heritage of rhythm, rhyme, and imagery to enrich his works' content, semantic dilation, textual cohesion, and artistic appeal.

تبلیغات