مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
اساطیربه عنوان نمایه و نماد زندگی انسان در دوران باستان، کارکردهایی فراوان داشته اند، انسان ابتدایی وغارنشین برای رفع حاجات و مناسبات اجتماعی خویش با هر پدیده ای برخوردی انسانی و الاهی داشت و طبیعت را کاملاً جاندار و فعال تصور می نمود، بدین لحاظ می توان به عدد پدیده های طبیعی، اسطوره هم معرفی نمود، به هر حال این کارکردهای اساطیری آنچنان عمیق و کارساز بود که در طول هزاران سال به عنوان باورها و مراسم و مناسک و حتی اعتقادات مذهبی، هم عرض و همراه زندگی بشر ادامه یافت و بهترین جلوه گاه آنها، ادبیات و متون داستانی و هنری است، بنابراین می توان رگه های پنهان وآشکار این اساطیر را در متون ادب پارسی به ویژه در آثار برجسته ادب غنایی هم ردیابی نمود و ازاین راه به نتایج نیکویی رسید، در اینجا برآن شدیم بعضی از کارکردهای اساطیری مثل اسطوره آتش را در اثر بی نظیر نظامی گنجوی(خسرو و شیرین) باز کاوی کنیم،
بررسی و تحلیل اسطوره شاماران بر اساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
49 - 59
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها، افسانه و داستان های بسیار کهن به درازای خلقت بشر می باشند که حاوی معانی مستتر و نهفته درون روایت، حامل جهان بینی و ویژگی های فرهنگی آن جامعه می باشند. شاماران(نیمه انسان- نیمه مار)، یک روایت اسطوره ای است که از زمان های دور بافرهنگ کردستان گره خورده است. شاماران در هنر و ادبیات کردستان خدا بانوی مارها، نگهبان گنج و ثروت و دانای کل، استعاره ای کهن از دانش هایی است که در اختیار اوست. افسانه کهن و اساطیری شاماران دارای چند نوع روایت متفاوت در میان کردهای ایران است. در این پژوهش، روایتی مورد تحلیل قرار می گیرد که، در بخش های زیادی از استان کردستان و کرمانشاه در میان عوام مردم رواج دارد. نگارندگان در این پژوهش، قصد دارند ساختار و محتوای این روایت را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. به همین جهت، رویکرد سفر قهرمان از جوزف کمبل را انتخاب کرده و با روایت داستان تطبیق داده تا به درک و شناخت بهتری از قهرمان اسطوره ای، هم چنین، ساختار و محتوای داستان دست یابند. این پژوهش، به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بوده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد. هم چنین گردآوری اطلاعات و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. این مقاله، در پی پاسخ به این پرسش است: آیا روایت مورد نظر از افسانه شاماران در این پژوهش، دارای روایت و ساختار اسطوره ای می باشد؟ نتیجه نشان داد که، قهرمان هم چون سایر اساطیر در مسیر سفر خویش به تکامل می رسد؛ و ساختار داستان شاماران اگرچه در اکثر مراحل با الگوی اسطوره یگانه کمبل مطابقت دارد، اما بخش هایی از آن وجود نداشته و سیر مراحل آن به صورت متوالی رعایت نشده است؛ چنان که قهرمان داستان، جایزه و برکت سفر خویش را در آخر داستان با پیوند با شاماران در دنیای فانی انسان ها دریافت می کند؛ نه در سرزمین اساطیر.
کارکرد نمادین اسطوره در شعر یوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
177 - 192
حوزه های تخصصی:
اسطوره در شعر معاصر عربی از جایگاه بسیار گسترده ای برخوردار است که بسیاری از شاعران معاصرعرب از اسطوره برای بیان مفاهیم مطلوب خود استفاده کرده اند و یکی از شاعران معاصرعربی، یوسف الخال می باشد که تمایل بسیاری در به کارگیری اسطوره از خود نشان داده است و اسطوره را به معنای دقیق آن در شعر خود به کار گرفته است و شخصیّت مسیح (ع)به عنوان یکی از اسطوره های دینی به دلیل در برداشتن مفاهیم رستاخیزی و پیروزی از پرکاربردترین اساطیر در دیوان یوسف الخال به شمار می رود و به شیوه های گوناگون در شعر او نمود پیدا می کند. در این جستار برآنیم که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به کارکردهای مختلف شخصیت مسیح (ع) دردیوان یوسف الخال بپردازیم؛ بنابراین سؤال اصلی تحقیق بررسی کیفیت ابعاد و و زوایای کارکرد اسطوره ای شخصیت مسیح (ع) در دیوان شاعر و نتایج حاصله حاکی از آن است که مسیح گاه نماد منجی و رهایی بخشِ انسان ها از گناهان و گاه نماد رَنچ و در برخی احوال، به سان چهره منتقم ظهور می کند و در واقع شاعر با استفاده از شخصیت مسیح(ع) مشکلات و مسائل اجتماعی جامعه خویش را به تصویر می کشد.
تطبیق عناصر تکرارشونده نمادینِ اسطوره قهرمان در سوگ سیاوش و تعزیه امام حسین(ع) با رویکرد بیش متنیِ ژنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای دینی با اسطوره شکل می گیر ن د و قهرمانان و امامان معصوم همواره از اسطوره ها و بن مایه های تکرارشوند ه مقدس و هویت بخشِ فرهنگ ایرانی به شمار می آیند که در ناخودآگاه، باور و سنن عامه مردم جای دارند. آن ها با آرمان مشترک، سرنوشت و رسالت مشابه بر شکل گیری متون مختلف ادبی و هنری ازجمله شاهنامه فردوسی و نمایش تعزیه اثرگذار بوده اند. رمزگشایی معنایی از نمادهای اسطوره ای و تکرارشونده و میزان تأثیرپذیری قهرمانان از یکدیگر، در دو متن قبل و بعد از اسلام، درخوانشی بینانشانه ای، با رویکرد بیش متنیت ژنتی، یکی در داستان «سیاوشِ» شاهنامه ( پیش متن) و دیگری تعزیه امام حسین (ع) ، به منزله بیش متن و نیز چگونگی برگرفتگی یا گشتار روایت متنی به روایت نمایشی، هدف تحقیق است. بعد از بیان مبانی نظری، تطبیق نمادهای اسطوره ای مربوط به قهرمانان دو متن و درنتیجه، اشتراکات و افتراقات در جدول هایی ارائه شده است. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که وجود چه عناصر و نمادهای مشترک یا منحصربه فردی در تفکر و اعمال قهرمان ایرانی، گاه در شخصیتی زمینی اسطوره ای و گاه مذهبی تاریخی و آس مانی تجلی می یابد که سبب احیا، تکرار و بازتولید هرساله بزرگداشت سوگشان، با نمادهای آئینی مشابه می شود؟ روش پژوهش توصیفی تطبیقی و تحلیل محتوای متن از نوع کیفی و استفاده از اسناد کتابخانه ای است. درنتیجه، در همان گونه گی ها می توان به نمادهای هاله نور، اسب همه چیز فهم، عدد سه مقدس، سپیدی جامه، حضور فرازمینی ها و... و در تراگونه گی ها به نماد ایزد نباتی، گذر از آتش، عنصر پَرسیاوشان، ذوالفقار و زره سحرانگیز و... اشاره کرد.
دگردیسی داستان اسطوره ای فریدون در داستان عامه شاهزید برپایه نشانه شناسی نمادهای اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت «اسطوره» در شناخت جامعه، رفتارها و باورهای مردم بسیار اهمیت دارد. می دانیم که اسطوره در طول تاریخ معمولاً دچار دگرگونی هایی می شود، اما کم تر از بین می رود. «داستان فریدون» به منزله یکی از داستان های مهم اسطوره ای ایران به شمار می آید که پژوهشگران ریشه های اسطوره ای آن را تا دوران اوستا و متون ودایی پی گرفته و بن مایه های اسطوره ای زایش و نبرد دیو خشکی و خدای باران را در آن گزارش کرده اند. از سوی دیگر، در میان مردم افسانه ها و داستان هایی وجود دارد که بن مایه ها، نمادها و نشانه های اسطوره ای را به شکل های گوناگون خود در خود جای داده است و بررسی و تحلیل این افسانه ها در ردیابی و ریشه یابی عناصر اسطوره ای جامعه نقشی مهم دارد. از جمله این داستان های عامه «داستان شاهزید» از امامزادگان شهرستان آمل مازندران است که در ساختار داستانی و عناصر نشانه شناختی و نمادهای اسطوره ای مشابهت های بسیاری با داستان فریدون دارد. در این مقاله این دو داستان با هم بررسی و تحلیل شدند و عناصر اسطوره ای آن مشخص شد و این نتیجه به دست آمد که دو داستان، علاوه بر شباهت در برخی رخدادها، در عناصر و نمادهای اسطوره ای مانند: گاو، درخت، جنگل، مار، نوشیدنی شفابخش، جادوگری و موقعیت جغرافیایی با هم سنجیدنی هستند و به احتمال بسیار، عناصر شکل دهنده هر دو داستان از یک منشأ که همان «اسطوره زایش» و جنگ بین خدای باران با دیو خشکی است، سرچشمه گرفته است .
واکاوی تطبیقی کهن الگوی آب در سروده های لمیعه عباس عماره و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
61 - 84
حوزه های تخصصی:
آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان رشته ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره گرا، کهن الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب ها و گونه های کاربست آب در سروده های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که آب و نمادینگی آن در سروده های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.
بلاغت اسطوره (بررسی بنیاد اساطیری یک تصویر رایج در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
95-111
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله این است که آیا اسطوره می تواند حضوری ناخودآگاهانه در فرایند شکلگیری فرم ادبی داشته باشد؛ برای پاسخ به این پرسش ابتدا با رویکردی توصیفی تحلیلی لایه های دوگانه باورهای اساطیری درباره رابطه آب و باران، باروری و نعمت بخشی با خویشکاری اصلی پادشاه در یک نظام سیاسی فرهنگی تشریح شده است. در ادامه یافته های این مقاله نشان می دهد که باور به رابطه شاه و مجموعه عقاید مرتبط با آب و باران منبع مهم و مؤثری در شکلگیری ناخودآگاهانه رایجترین و پربسامدترین خانواده تصویری در شعر مدحی فارسی بوده است. هم چنین این مقاله با توضیح رابطه اسطوره و ادبیت و بررسی روابط متناظر مفهوم شاه با آب و باران و باروری و تحلیل ویژگیهای شاه اسطوره ای، ابعاد تکوین یک کلیشه تصویری متکرر را مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی تطبیقی نقش گرگ در اسطوره های ملل و اسطوره های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرگ از قدیمترین روزگاران در بیشتر اقلیم های جهان با بسیاری از اقوام زیسته و در اساطیرآنها جنبه های نمادین گسترده ای یافته است. گرگ همزاد انسان از بدو آفرینش و همراه او در جهان پس از مرگ است. گرگ؛ نیای باستانی، پرورش دهنده، هدایت کننده و راهنماست و توان بارورسازی، حمایت و محافظت دارد و در نقش توتم نیز ظاهر شده است. این نقش های گرگ را در بین اقوام شرق و غرب سرزمین ایران، به ویژه در بین رومیان، ترکان و مغولان به صورت بارز و برجسته ای می توان دید، اما در فرهنگ ایرانی چنین خویشکاری-هایی را یا هرگز نداشته یا فروگذاشته است. برجسته ترین نقش گرگ را در متون حماسی فارسی و در پیوند با تورانیان (ترکان) می توان دید. در این پژوهش به روش کتابخانه ای نقش گرگ در اساطیر و به روش تطبیقی در فرهنگ ملل (به ویژه رومیان، ترکان و مغولان) و ایران بررسی خواهد شد. در این پژوهش در حوزه مطالعات میان رشته ای اسطوره شناسی و ادبیات و در پی یافتن پاسخ این پرسش هاست: خویشکاری های گرگ در اساطیر سایر را کدام موجودات اسطوره ای در فرهنگ ایرانی دارند؟ به عبارت دیگر جانشین گرگ در اساطیر ایران کدام موجود است؟ بر طبق این پژوهش، تنها پاره ای از نقش های گرگ را در اسطوره های ایرانی می توان دید. در حالی که هیچ موجودی چنین نقش های جامع و گسترده ای ندارد، بخش عمده ای از این نقش ها را سیمرغ ایفا می کند. البته همتاانگاری سیمرغ و شاهین (وارغن)، این حضور را پررنگ تر جلوه می دهد. بخش دیگر خویشکاری های گرگ در اسطوره های سایر ملل را شیر و بهرام در اساطیر ایرانی بر عهده دارند.
مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
23 - 62
حوزه های تخصصی:
کوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آن ها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دل بستگی ملی، درون مایه های اسطوره ای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیده فرهنگ، دین، آداب و رسوم و آرزوهای ملتی در گذر سده ها و هزاره ها و تأثیر عمیق باورهای دینی، رویدادهای تاریخی و رسوم فرهنگی در تمامی ادوار تاریخی و اجتماعی آن آشکار است. عشق ها و نفرت ها، پیروزی ها و شکست ها، غم ها و شادی ها، خوشی ها و ناخوشی ها، جنگ ها، ستیزه ها و آشتی ها، همه و همه در حافظه جمعی یک ملت رسوب و ته نشین و دستمایه آفرینش اثری شده اند که بن مایه آن، رویارویی و نبرد اهورا و اهریمن، زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و ستیز پیوسته نیکان و بدان در پهنه هستی و حماسه است. در شاهنامه و اوستا ما با دو نوع از مردان اهورایی و اهریمنی مواجه می شویم. البته عده ای از مردان در این دو اثر، چهره های متفاوت از یکدیگر دارند و در یکی اهورایی و در دیگری اهریمنی هستند و یا تعیین اهورایی و اهریمنی بودنشان دشوار است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی و روش کتابخانه ای تنظیم شده است، نویسنده به مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی پرداخته است. در این بررسی مشخص گردید که پادشاهان اشاره شده در شاهنامه و اوستا به جز گشتاسپ، همگی یکسان هستند و دید کلی فردوسی در شاهنامه نسبت به او با بیانات اوستا متفاوت است.
بررسی چگونگی شکل گیری هویت فردی در آثار مارگریت یورسونار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
181 - 193
حوزه های تخصصی:
خیال خدایی و بادافره آن در نقدی اسطوره ای بر روایت های کاووس و ایکاروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرواز، اوج گرفتن و رسیدن به بلندی آسمان، از دیرباز یکی از آرزوهای بشر بوده است که جلوه آن را در اسطوره ها می بینیم. از طرفی، ادبیات جایگاه همیشگی اسطوره ها بوده است. اسطوره ها از لابه لای فرهنگ های کهن ملل به متون رسوخ کرده اند و به شکل های گوناگون، به زندگی خود ادامه داده اند، اما آنچه همواره موجب غنای ادبیات می شود و آن را از ایستایی به پویایی می رساند، داشتن نگاهی درزمانی به آثار ادبی در طیف گسترده آن است. اسطوره ها نیز که خود با تحول زمانی پیش می روند و در گاه شمار تاریخ، همواره حضور دارند، از این امر مستثنا نیستند. امروزه در ادبیات جهان، اسطوره ها و بازگشت آن ها، یکی از مباحث شایان تأمل ادبیات تطبیقی محسوب می شود که گونه ای رویکرد به جهان هستی، در قالب تمثیل و حکایت و روایت است. از همین روست که اسطوره ها را نباید حکایت هایی نادرست و باستانی به شمار آورد؛ بلکه باید معنای آن را در مسائل وجودی و زیستی انسان در طول تاریخ مشاهده کرد. هدف این مقاله، خوانشی نو از دو روایت اسطوره ای ایران و یونان باستان است: داستان کاووس در شاهنامه فردوسی و خیال خدایی اش در کنار اسطوره یونانی ایکاروس و آرزوی رسیدن او به آسمان ها که در قالبی نو و براساس دیدگاه های نظریه پردازان معاصر نقد اسطوره ای، مطالعه و واکاوی می شود.
زایش اسطوره های جدید از بطن ادبیات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
91 - 109
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها که زمانی شالوده تفکر و اخلاق را تشکیل می دادند، کجا رفته اند؟ امروز کجا می توان آن ها را بازجست؟ در پی پاسخ به این پرسش ها صرف نظر از تعاریف کلی و رایج در مورد اسطوره، به بررسی دیدگاه هایی می پردازیم که درباره شکل ها و کارکردهای امروزین اسطوره نظریه پردازی کرده اند. سپس با قد نظریه هایی که شکل نوین اسطوره را در جوامع صنعتی و در مفاهیمی چون قدرت، مد، همسان گرایی و اساطیر رسانه ای جست وجو می کنند، به رویه دیگر اسطوره امروز- که نه وجه قدرتمند و همه گیر و اعتقادی اسطوره که وجه نمادپرداز، رؤیایی و رازآمیز آن است- توجه می کنیم.ذهن انسان، توانایی ازلی اسطوره سازی اش را صرف ادبیات و هنر می کند که اسطوره در فضای آشنایشان نفس می کشد و جان می گیرد. شخصیت ها، زمان ها، مکان ها و رویدادها، اسطوره های جدید می شوند؛ به این معنا که از فردیت انتزاعی خود بیرون می آیند و ابعادی اساطیری می یابند؛ اسطوره هایی ورای زمان و مکان که می توان آن ها را چون نمادهای اسطوره ای برای مسائل انسان امروز درنظر گرفت. از آنجاکه لایه های نامکشوف ادبیات و هنر، آکنده از نمادهایی زاده ناخودآگاه است که ژرفایش گاه برای آفرینندگانشان نیز آشکار نیست، سال ها و قرن ها بعد از خلق نیز می توان آن ها را بازگشود و این یعنی زایش مداوم اسطوره های جدید در ادبیات و هنر.
بازنمایی اسطوره ای مردم ایرلند در مجموعه شمال هینی شاعر مدرنیست پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
355 - 373
حوزه های تخصصی:
در مجموعه شمال ، هینی با تلفیق تاریخ اساطیری ایرلند و درگیری ها در ایرلند شمالی در سال های آخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، تاریخ معاصر ایرلند شمالی را در قالب اسطوره، بازسازی و بازنمایی می کند. این سبک از بازنمایی تاریخی که بیشتر مورد توجه شاعران دوره مدرنیست بوده، مورد توجه گروهی از شاعرانی که مانند هینی استعمار و شرایط پسااستعمار را تجربه کرده اند نیز قرار گرفته است. به هرجهت، گذار به گذشته و اسطوره های ملی در این نوع از بازنمایی، برای مردمی که در شرایط پسااستعمار زندگی می کنند، امکان تصویرسازی تاریخ ازدست رفته شان را فراهم می کند، اما درمقابل، سبب اختلال در درک صحیح آن ها از زمان حال می شود؛ چراکه با همانندسازی گذشته و اسطوره با وقایع زمان حال، تفاوت های بین کشتار و خشونت و عوامل وقوع آن ها در گذشته اساطیری و زمان حال نادیده گرفته می شود؛ بنابراین، بازنمایی اسطوره ای که در مجموعه شمال، از ترکیب مدرنیسم و تاریخ نگاری پسااستعماری به دست آمده است، نه تنها به حل بحران سیاسی- اجتماعی در ایرلند شمالی کمک نمی کند، بلکه سبب تشدید خشونت جاری در جامعه می شود.
نظریه اسطوره گشتار و شیوه های ظهور آن در رمان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
425 - 444
حوزه های تخصصی:
امروزه به تأثیر از عصر نوگرایی، نویسندگان در رمان هایشان صرفاً به بازروایی اساطیر گذشته نمی پردازند، بلکه از آن ها الهام می گیرند، ساختارشان را دگرگون می کنند و با اساطیر دیگر درمی آمیزند. نویسندگان در ارتباط بینامتنی با اسطوره ها، هم به الگوی خدایان و قهرمانان نخستین دست می یابند و هم در برخورد با مضامین اسطوره ای، آن ها را به دلخواه تغییر می دهند و از اسطوره ای به اسطوره دیگر می پیوندند. نگارندگان در این مقاله بر آنند تا انواع تغییرات اسطوره و مبانی آن را در رمان فارسی نشان دهند. بر اساس یافته های پژوهش، شالوده شکنی ساختار و معنی اسطوره، انگاره های وجودی و بحث فردیت و نیز مبارزه با گفتمان های غالب جامعه، از مهم ترین مبانی و زمینه های گشتارِ اسطوره در رمان فارسی به شمار می رود. رمان نویسان ایرانی کوشیده اند تا با تلفیق اساطیر ملی و مذهبی، برهم زدن ساختار اساطیر و روایات اسطوره ای و نیز وارونگی آن ها، برخی از باورهای اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر را به چالش بکشند.
تحلیل نمادگرایی و اسطوره در شعر پایداری زینب حبش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر پایداری فلسطین دارای کارکردهای نمادین و اسطوره ای است. این کارکردها به لحاظ ماهیت، ماندگار و از ویژگی های فرامکانی و فرازمانی برخوردارند. نماد و اسطوره در دو حوزه ی معناگرایی و تصویر آفرینی شعر فلسطین نقش عمیق داشته است و همین دو خصلت ادبی، سبب شده است تا در سازوکار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. زینب حبش با آفرینش اشعاری گونه گون میراثی ارزشمند در عرصه شعر پایداری فلسطین به جای گذاشته که از اسطوره و نماد به عنوان مهم ترین شاخص این نوع ادبی استفاده چشمگیر کرده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل نمادها و اسطوره های به کاربرده شده توسط شاعر پرداخته است. یافته های پژوهش نشان داده که نگارنده نمادها و اسطوره ها را به شش حوزه ی طبیعی، شخصی مثبت، منفی، حیوانی، مکانی و موارد دیگر تقسیم کرده است که دارای مدلولات متنوعی از جمله صلح، آزادی، پایداری، شهید، مبارزان، سرزمین، دشمن هستند که این موضوع از غنای اندیشه شاعر و ابتکار و استفاده مناسب وی از ظرفیت های زبانی و ادبی پرده برمی دارد.
تطبیق و بررسی کارکرد نظریه کنش گرای دومزیل(اسطوره شناس معاصر) بر داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
562 - 588
حوزه های تخصصی:
ادب معاصر جهان، دنیایی تسخیرناپذیر است که اندیشمندان آن توانسته اند مکتب ها، آثار و ادیبان دوره های گوناگون را به وادی پژوهش و نقد بکشانند. از میان این اندیشمندان، اسطوره شناسان شایان مداقه ای دوچندان اند؛ زیرا به چیستی اسطوره ها می نگرند، چرایی آنان را درمی یابند و سرانجام می توانند چراغی فرا راه یک قوم یا یک ملت برافروزند. از اسطوره شناسان مطرح معاصر، «ژرژ دومزیل» فرانسوی، با ارائه نظریه «کنش گرای سه گانه» خویش، بر تحلیل اسطوره های ایرانی نظری ویژه دارد. او معتقد بود که می توان اندیشه و زندگی انسان های هند و اروپایی و به تبع آن ایرانیان را در ضمن ساختار یا طبقاتی سه گانه تعریف کرد و در اصطلاح با سه «کنش»ِ «شهریاری»، «شهسواری» و «نوزایی پیشه وری» مطابقت داد. این پژوهش می کوشد تا با نگاهی تطبیقی، اسطوره های اسفندیار، رستم و سیمرغ را بر اساس نظریه دومزیل تحلیل کند و کنش هرکدام را یافته، اثبات نماید.
خوانشی اسطوره ای-کهن الگویی از داستان کردی «شاماران»
این مقاله به خوانشی از داستان اسطوره ای «شاماران» که در مناطق کردنشین با چند روایت مختلف از زبان مردمان هر کدام از بخش های کردنشین، می پردازد، با استفاده از خوانش اسطوره ای-کهن الگویی «یونگ»، می پردازد. نظریه کهن الگویی یونگ، چنین روایت هایی را به معانی استعاری و در نتیجه وسیله ای برای ارتباط با دنیای درون ذهن ها می داند که از این طریق می توانیم ذهن ناخودآگانه جمعی بشر را خوانش کنیم. این داستان (شاماران) با استفاده از نظریه «ولادیمیر پراپ» و «تزوتان تودوروف» در مورد چگونگی دور نمای ساختاری چنین داستان هایی و قاعده بکار بردن آن ها یعنی «شخصیت ها» و «پیرنگ»، مورد تحلیل قرار گرفت تا نشان داده شود که چنین متن هایی، از کدام خاستگاه ها سرچشمه گرفته است؟ نتیجه حاوی این مطلب است که داستان شاماران نیز به مانند اغلب داستان های سراسر جهان، تبیینی از نظریه پراپ بوده که اساس و الگوی کلی به شکلی مشابه در این متن نیز تکرار شده است. بر اساس نظریه ناخودآگاه جمعی یونگ نیز استدلال شد که «شخصیت» و «قهرمان» و پیرنگ «سفر قهرمان» از کهن الگوهایی هستند که به طور جهان شمول از تفکر عام بشر زاییده شده است و هر کدام از این کهن الگوها به نحوی از انحاء در میان ملیت های مختلف به شیوه های نه چندان گونه گون بازگو می شوند.
فرایند تقدیس درخت در حوزه فرهنگی هلیل رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
25 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدس، مفهومی است که در طی آن یک پدیده، به واسطه ارتباط با نیروهای مافوق طبیعی، منحصر به فرد و از محیط پیرامونش جدا می گردد و در نتیجه دارای قوانین ویژه ای می شود. در هر صورت مقدس نوعی تجلی ویژه خدا است که می تواند به مخلوقات منتقل شود. درخت در فرهنگ های گوناگون هم بنا به دلایل فیزیکی و هم به دلیل مجاورت و یا جانشینی با امر قدسی، جایگاه قداست گشته است. در حوزه تمدنی هلیل رود به واسطه ویژگیهای جغرافیایی(آب فراوان و زمین مناسب) درختهای فراوانی می روید و همین امر منجر به توجه خاصی به درخت در این منطقه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا از طریق مطالعات میدانی و با روشی توصیفی و تحلیلی و و رویکرد نشانه شناختی، شیوه های تقدس درخت و انتقال آن در حوزه هلیل رود، بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین شیوه های تجلی قداست از طریق هم نشینی درخت با امر قدسی صورت گرفته است. کهنسالی و قدمت درخت، ارتباط دادن درخت با فرد مقدس، درخت به عنوان جایگاه اجنه و نیروهای غیبی، هم نشینی درخت با مردگان و خاصیت های طبیعی و دارویی از مهمترین عوامل تقدیس درخت در حوزه هلیل رود محسوب می شوند.
نقش اساطیر در شکل گیری هستی شناسی نظم کیهانی در «نامه تنسر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
297-328
حوزه های تخصصی:
نظم و عدالت از مهم ترین مفاهیم اندیشه ای است که ریشه در جهان بینی و ایدئولوژی هر کشور و ملّت دارد. بر همین اساس اندیشه تنسر، موبد زرتشتی زمان ساسانیان، متأثر از دین زرتشت و دیدگاه اساطیری وی به کیهان است. از منظر وی، اساطیر، دیدگاه انسان دین دار را به خود و طبیعت جهت می دهند و نظم می بخشند. نظمی کیهانی که در آن همه چیز غایتمند است و هر کسی به وظیفه خاص خود تحت نظر اهورامزدا در نبرد خیر و شر فعالیّت می کند. آیینه این دیدگاه خیمه ای و قائم محور در زمین، سیستم رئیس محوری می شود که در آن شاه آرمانی، دین رسمیِ همه گیر و سلسله مراتب اجتماعی، بر اساس قانون اَزلی به نام اَشه، نظم را می سازند و عدالت را برقرار می کنند. عدالتی که از فرد به اجتماع منتقل می شود و همه جزئیات آن دقیقاً منطبق بر دین و نظم کیهانی است. ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻨﺴﺮ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺘﻮن ﮐﻼﺳﯿﮑﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﺧﻄﻮط ﮐﻠّﯽ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ اﯾﺮان ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺗﺮﺳ ﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ منعکس شده در اﯾﻦ ﻣﺘﻦ، ﺑﺎزﺗﺎب دﻫﻨﺪه ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﻣﺤﯿﻂ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ دوران اﺳﺖ و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه در ﻓﻀﺎی ﻓﮑﺮی ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻬﺎن بینی زرتشتی، نظریه-پردازیﮐ ﺮده است. روﺷﻰ ک ﻪ در این مقاله با استناد بر «نامه تنسر» از آن اﺳ ﺘﻔ ﺎده ﺷﺪه، روش هرمنوتیک ترکیبی متن- زمینه محورِ اسکینر اﺳ ﺖ. در این نوشته تلاش شد تا با بهره گیری از روش هرمنوتیک اسکینری، نقش اساطیر در شکل گیری نظم کیهانی در نامه تنسر بازنمایی شود.
افسانه چِنگِ پَری، نمونه ای از اسطوره شناسی علوم زمین در فرهنگ عامه (مطالعه موردی: شهرستان ایوان غرب، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸ و ۶۹
34 - 62
حوزه های تخصصی:
در گذشته، انسان ها به اقتضای شرایط زمانه با طبیعت پیرامون خود رابطه نزدیک تری داشته اند و همواره بسیاری از پدیده ها و رویدادهای گوناگون کره زمین، ذهن و توجه آنها را درگیر خود کرده است؛ چنانکه در پی یافتن پاسخی روشن برای تبیین آنها برمی آمدند و هرگاه در این امر ناتوان می ماندند به ناچار از اسطوره ها کمک می گرفتند. معمولاً شخصیت های اسطوره ها موجوداتی فرازمینی هستند که تقدس، شرارت یا خیرخواهی دارند. افسانه های زمین شناختی که عوام شناسان آنها را افسانه های علت و معلولی یا توضیحی می نامند رایج ترین نوع فرهنگ عامیانه هستند که از پدیده های ژئومورفولوژیکی و زمین شناسی الهام گرفته اند؛ سنگواره ها نیز از این پدیده ها به شمار می روند که در ارتباط با آنها، باورها و اسطوره های گوناگونی رواج یافته است. در فرهنگ عامه شهرستان ایوان غرب، اصطلاح «چنگ پری» به نمونه ای از سنگواره های دوکفه ای ها گفته می شود که نمونه ای از ژئومیتولوژی در این شهرستان است. امروزه نیز اسطوره های محلی مربوط به پدیده های علوم زمین در قالب ژئومیتولوژی بررسی می شوند. در فرهنگ عامه شهرستان ایوان، این سنگواره ها مورد احترام هستند و از اهمیت قدسی و روحانی بالایی برخوردارند و به طور کلی در ارتباط با آنها، سه داستان و افسانه محلی در بین مردم رواج دارد. بر پایه بررسی های انجام شده و یافته های پژوهش حاضر، مراحل لازم برای شکل گیری اسطوره های علوم زمین در فرهنگ عامه، عبارتند از: ارتباط متقابل انسان و محیط، مشاهده و برانگیخته شدن حس کنجکاوی، ناتوانی در فهم چگونگی شکل گیری پدیده ها، توجیه موضوع با دلایل فرازمینی، پیدایش باورهای افسانه ای، پذیرش اولیه و فراگیری تدریجی در جامعه، پذیرش نهایی و تثبیت در فرهنگ عامه، استمرار نسلی و مقید بودن به باور پدیدآمده.