مطالب مرتبط با کلیدواژه

مصباح


۱.

ماهیت «حکایت» از دیدگاه استاد مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکایت شانی مصباح توجه نفس مشابهت تام حاکی محکی حکایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶۰ تعداد دانلود : ۱۰۲۸
عموم فلاسفه مسلمان بر این باورند که صورت های ذهنی بالفعل، از ماورای خود حکایت دارند و آن را امری بدیهی تلقی می کنند؛ اما دیدگاه استاد مصباح در این باره متفاوت است. در این نوشتار، کوشش شده است تا در سخنان استاد تامل، و دیدگاه ایشان تحلیل و تبیین شود. از نظر استاد، حکایت در عمده مراحل (تصورات و قضایا) بالقوه، و فقط در تصدیقات صادق بالفعل است. به عقیده ایشان، برای روشن شدن نحوه حکایت صورت های ذهنی، باید پدیده «حکایت» را تحلیل کرد. به منظور دست یابی به تعریف صحیح و دقیق حکایت، می توانیم با توجه به کاربرد حکایت به تحلیل و بررسی مصادیقی بپردازیم که با علم حضوری می یابیم، تا ببینیم ویژگی حکایت گری تحت چه شرایطی بر مفاهیم ذهنی صادق است؛ سپس، از طریق تقیید تصورات کلی، توسط این شرایط به تعریف حکایت پی می بریم. برای این منظور، باید ارکان و شرایط حکایت را به دقت مورد تحلیل قرار دهیم. نتیجه کار این خواهد شد که «حکایت واقعیتی است روان شناختی؛ و مقصود از آن، انتقال طبیعی ذهن از حاکی به محکی است، به جهت مشابهت تامی که بین حاکی و محکی وجود دارد.» بر اساس این دیدگاه، برای «مشابهت تام» و - به تبع آن – برای حکایت، می توان مراتبی را در نظر گرفت که طبق این مراتب، حکایت به شانی محض، تصوری غیر قضیه ای، تصوری قضیه ای، تصدیقی و حکایت صادق تقسیم می شود.
۳.

تفسیر آیه «نور» از منظر ابن سینا و داراشکوه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصباح عقل فعال نور سیاه زجاجه مشکاه زیتونه عقل مستفاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹۲ تعداد دانلود : ۱۳۰۴
از جمله مراتب قوای نظری نفس، بنابر تقریر ابن سینا، قوه ای است که استعداد کسب معقولات را دارد و عقل هیولانی نامیده میشود و با «مشکاه» در آیه نور مطابقت میکند؛ در مسیری که نفس به یک قوه خاص استکمال می یابد و به کمال خاصی میرسد، که همانا حصول شهودی و حضوریِ معقولات بالفعل در ذهن است و مصداق «نورٌ علی نور» در آیه است؛ از این کمال و قوه به ترتیب به عقل مستفاد و عقل بالفعل یاد میشود. سرانجام، عقل فعال است که عامل خروج از هیولانی بودن به بالملکه شدن و از بالملکه بودن به فعلیت تام است و مصداق «نار» در این آیه است. داراشکوه نور ذات را نوری میداند که به هیچ یک از حواس درنمی آید و درواقع، در ادراک نور ذات باصره، سامعه، ذائقه، شامه، و لامسه عین یک دیگر و یک ذات شوند و آن نور خداست. «درخت زیتون» اشاره ای به روح اعظم است.
۴.

بررسی تطبیقی رابطه ی علم و دین از دیدگاه آیت الله مصباح و ایان باربور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دین رابطه ی علم و دین مصباح ایان باربور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۵ تعداد دانلود : ۳۸۵
رابطه ی میان علم و دین از دغدغه های مهم اندیشمندان در قرون اخیر بوده است. طرح این مسأله در مغرب زمین، به صورت جدی از رنسانس آغاز شد و دامنه ی آن به همه ی کشورهای جهان، ازجمله کشورهای اسلامی رسید. مصباح، فیلسوف و اندیشمند اسلامی، بنابر مبانی خویش، ازجمله مبناگروی فلسفی همراه با نسبیت معقول، مقبولیت پارادایم به معنای مبنای اندیشه، پذیرش تجربه به معنای وحی و الهام شدن به افراد معصوم، پذیرش انحصار در حقانیت همراه با پلورالیسم رستگاری و پلورالیسم رفتاری، پذیرش قواعد عمومی محاوره و تفاهم و پیش زمینه های بایسته و حکمت متعالیه، دیدگاه تعاضد را برمی گزیند. باربور نیز که فیلسوف و فیزیک دان مغرب زمین است، با تکیه ی بر مبانی خویش، ازجمله توازی های روش شناختی علم و دین، رئالیسم انتقادی، مقبولیت پاردایم به معنای چارچوب ذهنی، تجربه ی دینی، پلورالیسم دینی، هرمنوتیک فلسفی و فلسفه ی پویشی، دیدگاه تلفیق را انتخاب می کند. آیت الله مصباح به تفکیک سطوح معرفت ازلحاظ ارزش شناختی، پذیرش چندلایه ای بودن معرفت، و ضرورت تحلیل نظام مند پدیده ها رهنمون می شود، اما باربور در دام نسبیت و شکاکیت گرفتار می آید.
۵.

بررسی تطبیقی سازگاری مسئله شر با وجود خدا بر اساس دفاع مبتنی بر اختیار پلنتینگا و سعادت محوری علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شر پلنتینگا مصباح اختیار تطبیق سعادت محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۹۶
پلنتینگا و آیت الله مصباح(ره) به عنوان دو حکیم خداباور مسیحی و مسلمان با دو رویکرد متفاوت اما عقلی، به تحقیق درباره مسئله شرور پرداخته و شبهه ناسازگاری وجود شرور طبیعی و اخلاقی را پاسخ داده اند. این مسئله بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به شیوه گردآوری کتابخانه ای، بررسی شده است. پلنتینگا مطابق نظریه اختیار، ادعای وجود تناقض منطقی بین مسئله شر و وجود خدا را نمی پذیرد. آیت الله مصباح ضمن پذیرش راه حل های فلاسفه مسلمان، از جمله عدمی بودن شرور، نسبیت شرور، مجعول بالعرض بودن شرور، غلبه خیرات بر شرور، بر راهکار غایت انگاری یا همان کمال و سعادت محور بودن همه افعال انسان، تاکید خاصی کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگر چه این دو متفکر، در اصل اعتقاد به خدای کامل مطلق(عالم، قادر و خیر محض) اشتراک نظر دارند، اما در روش و نوع مواجهه با نظریه عدل و حکمت الهی اختلاف نظر دارند. در عین حال دیدگاه سعادت انگارانه آیت الله مصباح پاسخ همه شرور طبیعی و اخلاقی را می دهد اما نظریه اختیارانگارانه پلنتینگا صرفاً شرور اخلاقی را پاسخگوست.