۱.
کلیدواژهها:
رمان پسامدرن بی واسطگی روایی شکل گرایی افراطی، عصر روشنگری
از چند سال پیش به این سو که نخستین رمانهای پسامدرن در کشور ما منتشر شدند، شناخت ویژگیهای رمان پسامدرن به یکی از مسائل مهم در مطالعات ادبی تبدیل شدهاست. به سبب کاربردهای متعددی که اصطلاح «پسامدرنیسم» در حوزههای گوناگونِ علوم انسانی پیدا کردهاست، هیچگونه اجماعی دربارة تعریف رمان پسامدرن موجود ندارد. مقالة حاضر، با تأکید بر ماهیتِ متکثّر بحثهای نظری که دربارة پسامدرنیسم از منظرهای گوناگون صورت گرفته، صرفاً کوششی است برای تقرّب به یکی از نظریههای تأثیرگذار دربارة رمان پسامدرن که در دو مقالة مشهور به قلم جان بارت مطرح شدهاست. در بخشِ نخستِ مقالة حاضر، بحثی در خصوص زمینههای فکری و فرهنگی و اجتماعیِ پیدایش پسامدرنیسم ارائه میشود. بخش دوم این نوشتار، شرحی است بر تطوّر آراء جان بارت دربارة رمان پسامدرن. در سومین بخشِ مقاله ، بر مبنای دیدگاه جان بارت، بحثی دربارة شیوة روایت در رمان آزاده خانم و نویسندهاش، نوشتة رضا براهنی، ارائه خواهد شد که شالودة آن، تأکید بر ماهیت پسامدرنیستیِ نحوة روایت در این رمان است. بخش پایانیِ مقالة حاضر، به نتیجهگیری از بحثهای ارائهشده اختصاص دارد.
۲.
کلیدواژهها:
زیباشناسی شعر سبک زبان معیار زبان شناسی
در سبکشناسی شعر سه عنصر سبک، شعر و، به تبع آن، زبان مندرج است. این هر سه مفاهیمی سیّال و دستخوش تحوّلاند. نوآوری در سبک با انتخاب یا هنجارگریزی و یا هر دو مقارنه دارد. لذا مطالعه سبکی باید مسبوق به آگاهی از هنجار و کدهای پیشینی یا دستگاه وسایل باشد؛ یعنی نخست باید دید که شاعر در کدام چارچوب زبانی و سنّتی جای گرفته، کدام امکانات زبانی و بیانی و ساختاری در دسترس اوست تا سپس بازشناخت که از این امکانات چه عناصری را برگزیده، در آنها چه تصرّفاتی کرده و نقش این تصرّفات در پیام او چیست. در این نوشتار، ضمن تأکید بر ثابت ماندن مفهوم سبک به رغم تحوّل و تطوّر آن، از مباحثی چون مفاهیم مربوط به سبک، بازشناسی عناصر سبکی، سبکشناسی علمی، رابطه مکتب و سبک، نسبت میان سبک و ذهنیّت؛ نقش سبکشناسی در مطالعه زبان ادبی؛ سبک جمعی و سبک شخصی و سبک به عنوان ابزار فردیّتساز گفتوگو میشود. هدف از این مقاله تأمّلاتی درباره مبانی سبکشناسی شعر با در نظر داشتن تازهترین نظریات مربوط به آن است.
۳.
کلیدواژهها:
شاهنامه فردوسی رنگ سپید سیاه
عنصر رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها، خاصیتها و تأثیرات آن، از روی بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری از پدیدهها دست یافت. در شاهنامه فردوسی 4197 بار عنصر رنگ مورد توجّه قرار گرفتهاست. از این تعداد 3267 مورد ازنظر مفهومی نیز بیانگر معنای رنگ است. واژههای رنگی شاهنامه را در 18 دسته میتوان جای داد. 27/67 درصد از رنگهای به کار رفته در شاهنامه مربوط به رنگهای بیفام (سیاه، سپید، تاریک، روشن، تیره، درخشان و ابلق) و 73/32 درصد مربوط به رنگ واژههای فامی (سرخ، زرد، سبز، بنفش و…) است. چنانچه به معنای نمادین رنگها توجه شود، پرده از روی بسیاری از رمزهای رنگین شاهنامه و ارزشهای هنری آن برداشته میشود و پیوند این متن حماسی با اسطورهها و باورهای ملل دیگر آشکارتر میگردد. در این مقاله از میان رنگهای گوناگونِ شاهنامه، چگونگی استفادة فردوسی از رنگهای سیاه و سپید و ویژگیهای آن در شاهنامه بررسی شدهاست.
۴.
کلیدواژهها:
غزل مولانا تصحیح نسخه کلیات شمس فروزانفر
در اثنای فراهم سازی دیوان کبیر(نسخة قونیه) متن تصحیح شدة کلیات شمس تبریزی از مرحوم بدیعالزّمان فروزانفر را به آن دلیل که نسخة اساس آن مرحوم هم همین نسخه بوده، در نظر داشتم. در مواردی بین نسخة خطی و چاپ شدة آن اختلافاتی دیده میشد که در این مقاله به 93 مورد از مهمترین آنها اشاره کردهام. هدف از این نوشتار روشنتر شدن پارهای موارد به استناد نسخة قونیه در دیوان کبیر و ارائة صورت دیگری از شعر مولاناست که احیاناً صحیحتر به نظر میرسد.
۵.
کلیدواژهها:
هستی حافظ خیام خوشباشی دم غنیمت شمری
این پژوهش بر آن است که خوشباشی و دم غنیمت شمری حافـظ را در چشماندازی تطبیقی با خوشباشی خیام مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. فرضیة اصلی این تحقیق آن است که بین جهانبینی حافظ و جهان بینی خیام و نوع دم غنیمت شمری هر یک از آنان رابطة معنیداری وجود دارد. در این نوشتار دم غنیمت شمریِ حافـظ براساس اندیشههایی همچون تجلّی ازلی، نظام احسن و عنایت خداوندی تبیین شدهاست و نتیجه گرفته شدهاست که حافظ خود را با مراد و نامرادی سازگار میکند و دُرد و صاف را خوش در میکشد در حالی که خیام نه از نگاه یک ملحد یا منکر، بلکه از نگاه کسی که حقیقت را قبول دارد، امّا قدرت تحلیل آن را ندارد، و یا تحلیلهای متعارف او را متقاعد نمیکند، با طرح سؤالاتی درباره مرگ و زندگی، در نقطه مرگ به بن بست میرسد و چارهای جز پناه بردن به خوشباشی و دم غنیمت شمری نمیبیند. بنابراین خوشباشی حافظ یک کنش فعّال است و خوشباشی خیام یک واکنش منفعل که ناشی از دو نوع منطق ریاضی (خیام) و منطق شهودی (حافظ) و دو نوع مواجهه با زندگی و مرگ است.
۶.
آثار نظامی از زوایای مختلف درخور توجه است. نظامی در هفتپیکر، نگاه ویژه و خاصی به مقولة رنگ دارد. در حکایتهایی که در هفتپیکر مطرح میشود میتوان به ارتباط زیبای میان رنگهای هر گنبد و محتوای حکایات دست یافت. بررسی هر حکایت با ابعاد روانشناسی رنگ مورد نظر، بسیار جلب نظر میکند؛ همچنین ارتباط میان سیاره و اقلیم مورد نظر نیز قابل تأمّل است. در این پژوهش سعی شدهاست هفت رنگ مطرح شده در هفتپیکر که هر کدام متعلق به یکی از گنبدهای هفتگانه میباشد، مورد بررسی قرار گیرند و ارتباط این رنگها با حکایتهای مطرح شده در هر گنبد، بررسی شود.