مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
حکایت
حوزه های تخصصی:
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. رئالیسم جادویی از آنجا که شیوه ای روایی برای نقل حوادث جادویی، خارقِ عادت، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگردِ آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. تذکره نگاران صوفی، به ویژه عطار، برای باورپذیر جلوه دادن کرامات و خوارق عاداتِ منقول از مشایخ خویش تلاش هایی کرده اند. در این نوشتار، نخست وجوه مختلف به کارگیری این شگرد در متون تذکره ای تصوف، به خصوص حکایات برترین حکایت پرداز تصوف یعنی عطار نیشابوری در تذکر ة الاولیا ، بررسی می شود. عطار شیوه های خاصی برای باورپذیریِ حکایات داشت که استخراج و برشمردن برخی از آن ها از دستاوردهای این پژوهش است. در مرحلة دوم، مقایسة روش های مختلف عطار و مارکز، برترین نویسندة رئالیسم جادویی، در به کار بستن شگرد باورپذیری انجام شده است که به نویسنده و پژوهشگر برای بومی سازی این شگرد در ادبیات داستانی بسیار کمک می کند.
بررسى لزوم تحقق محکى در ازاى حاکى با توجه به مراتب مختلف حکایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تضایف دو مفهوم «حاکى» و «محکى»، در صورت تحقق واقعى حاکى، تحقق محکى نیز ضرورى خواهد بود؛ اما به رغم تحقق حکایت در همه صور ذهنى، محکى تنها در ازاى تصدیقات صادق در عالم واقع تحقق دارد. پرسش این است که چگونه مى توان مفاهیم و گزاره هاى داخل ذهن غیر از تصدیقات صادق را داراى حکایت دانست، با این حال محکى آنها در نفس الامر متناسبشان تحقق نداشته باشد؟ برخى اندیشمندان با استناد به ذاتى بودن حکایت، بر این باورند که حکایتِ واقعى، منحصر به تصدیقات صادق نبوده، در همه انواع مفاهیم و گزاره ها به نحو ذاتى و بالفعل تحقق دارد. استاد مصباح ضمن قبول اصل حاکم بر متضایفان، با قول به مراتب حکایت و معانى مختلف براى آن، تحقق حکایت واقعى را در واپسین مرتبه از مراتب حکایت یعنى «حکایت تام» منحصر ساخته اند. بنابراین دیگر لزومى نمى بیند که براى تحقق حکایت در دیگر مراتب، به دنبال وجود محکى در یکى از عوالم نفس الامرى باشیم. در این مقاله صرفا بر اساس نظریه حکایت شأنى، التزام به تحقق واقعى محکى را در هریک از مراتب حکایت دنبال کرده، نظر صحیح را تبیین و بررسى مى کنیم.
رویکرد کلاسیک مجله یغما به ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصور غالب درباره داستان مدرن در ادبیات فارسی، آن است که این ژانر برخلاف شعر نو، در سیر تکامل خود هرگز در معرض نگاه منتقدِ سنت گرایان قرار نگرفته است. مقاله حاضر مدعی است که داستان نیز، هر چند در درجاتی خفیف تر، تجربیاتی مشابه شعر نو داشته است. این پژوهش برای بررسی رویکرد کلاسیک ها به ادبیات داستانی، مجله یغما را که مشی کلاسیک دارد، انتخاب کرده است، مقوله هایی مانند ژانرهای داستانی کهنه و نو، نظریه های مطرح شده درباره داستان نویسی و مؤلفان داستان را در مجله یغما تجزیه و تحلیل کرده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که یغما، داستان معاصر را دنباله شکل های کهن آن در ادبیات فارسی می داند. از این رو، آن را به رعایت قواعد و اصول داستان نویسی نوین ملزم نمی داند و حتی استفاده از اسلوب ادبیات کهن را برای داستان امتیاز تلقی می کند. از سویی چون رسالت داستان را تعلیم و سرگرمی می داند، در بسیاری موارد در این مجله، داستان واره ها جای داستان را می گیرند و حتی ژانر کهنه ای چون حکایت، بخش زیادی از ادبیات داستانی این مجله را به خود اختصاص می دهد. داستان های یغما- جدا از آثار ترجمه ای- به دو دسته تقسیم می شود: داستان های تاریخی و برگرفته از آثار کهن که ساختارشان ملهم از ادبیات کلاسیک است و داستان هایی که تحت تأثیر ترجمه و ادبیات غرب شکل گرفته اند، اما می کوشند هویتی ایرانی به خود بگیرند. نکته دیگر اینکه یغما به جز از جمال زاده، از هیچ کدام از داستان نویسان نامدار و صاحب سبک، داستان منتشر نکرده است.
تحلیل حکایت های گلستان و بوستان بر اساس نظریة تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت پردازی در آثار سعدی جایگاه ویژه ای دارد؛ به همین سبب معرفی و تحلیل گونه های حکایت های گلستانو بوستانسعدی، هدف اصلی این پژوهش است. بررسی حکایت های این دو اثر برپایة دیدگاه تزوتان تودوروف از منظر نوع شناسی، هم چنین شناخت و معرفی قواعد و قوانین حاکم بر ساخت این حکایات، هدف دیگر این جستار است. این بررسی نشان می دهد به سبب وجود ویژگی هایی، بیشتر حکایت های این دو اثر با نظریه روایتی تودوروف مطابقت دارد؛ این ویژگی ها عبارت است از: حادثه محوربودن حکایات، اصل علّیّت بی واسطه، تأکید بر کنش شخصیت ها، نبود روان شناسی، وجود زمان و مکان فرضی، حضور شخصیت های نمونه وار، مطلق بودن برخی از شخصیت ها و... . درواقع با یافتن مشابهت های داستانی بین نظریه تودوروف و حکایت های گلستانو بوستان،این حکایات را در سه گونه اسطوره ای، معرفت شناختی و ایدئولوژیک می توان طبقه بندی کرد. باتوجه به بررسی حکایت ها، درمجموع و به ترتیبِ فراوانی، بیشترین حکایات گلستاندر گونه اسطوره ای، با تعداد 39 حکایت (48 درصد) و کم ترین آن با تعداد 12 حکایت (حدود 15 درصد) در گونه ایدئولوژیک قرار می گیرند. بیشترین و کم ترین گونه های حکایات بوستاننیز به ترتیب، گونه معرفت شناختی با 25 حکایت (52/59 درصد) و گونه ایدئولوژیک با 3 حکایت (15/7 درصد) است. بنابراین، کمترین تعداد حکایت های هر دو اثر از گونه ایدئولوژیک است؛ البته بیشترین گونه های حکایات در این دو اثر متفاوت است و از یک نوع نیست.
الگوهای آزمایش و طبقه بندی آن در حکایت ها و قصه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزمایش یکی از بن مایه های مهم و تکرارشونده در حکایت ها و قصه های ایرانی است که با اهداف گوناگون و شیوه های مختلف در حکایت ها و قصه ها ارائه می شود. آزمایش ها در قصه ها و حکایت ها معمولاً به عنوان شروطی مطرح شده که شخصیت اصلی یا دیگر شخصیت های داستان برای رسیدن به خواسته های خود ملزم به انجام آن هستند. این آزمایش ها ابزاری محسوب می شوند برای محک زدن توانایی شخصیت ها و یا بستری برای بروز استعدادهای درونی آنها در خلال داستان. اگرچه ظاهراً این آزمایش ها تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند اما در تمامی آنها می توان نشانه ها و خصوصیاتی مشترک را پیدا کرد که امکان طبقه بندی و دسته بندی آنها را برای محققین فراهم می کند. در این تحقیق نویسندگان از میان قصه ها و حکایت های ایرانی مجموع 237 قصه و حکایت را انتخاب کرده با بررسی ارکان آزمایش (امتحان کننده، امتحان شونده، شیوه و نوع آزمایش و اهداف آزمایش) در آن ها درصدد ارائه الگویی طبقه بندی شده برای شناخت انواع آزمایش در قصه های ایرانی برآمده اند.
سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسف اثر احمدبن محمدبن زید طوسی در چارچوب فرانقش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از الگوهای زبان شناختی در بررسی سبک متون مختلف، اعم از ادبی و غیرادبی، می تواند سبک شناسی فارسی را از ورطة تکرار روش های سنّتی بیرون آورد و آن را وارد مسیری نو کند. مسیری که منجر به پویایی بیش تر و کاربردی تر شدن این دانش می شود. به این منظور، در پژوهش حاضر تلاش کرده ایم تا با به کارگیری چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، مشخصاً فرانقش متنی، به سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسفبپردازیم. برای رسیدن به این هدف پس از تجزیه و تحلیل 16 حکایت از کتاب مزبور، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه در نگاه نخست بسامد بالاتر استفاده از آغازگرهای بی نشان و ساده، و نیز کاربرد بیش تر ارجاع برای ایجاد انسجام نثر این حکایت ها را مرسل جلوه می دهد، امّا استفادة نسبی از جملات طولانی و آغازگرهای نشان دار و مرکّب، و نیز بسامد اندک عامل انسجامی حذف و جایگزینی برای ایجاد سجع و موازنه، حاکی از گرایش مؤلّف به نثری بینابین است.
بررسی جلوه های عنصر زمان در حکایات فرعی مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
240-215
حوزه های تخصصی:
عنصر زمان بر اجزای روایت داستان جاری است و به آن سازمان می دهد. در این پژوهش، کوشش شده است عنصر زمان در حکایت های فرعی مرزبان نامه و تأثیر آن بر روایت بررسی شود. برای این منظور، فراوان ترین نشانه های زبانی در حکایات یاد شده با در نظر داشتن نظریه ها و دیدگاه های کارا در این زمینه به دقت تحلیل شد. نخست، سه گروه ساخت های دستوری، آرایه های ادبی و قرینه های زبانی که پرتعدادترین نشانه های زبانی مؤثر بر طول زمانی روایت هستند، جداگانه در هر روایت از نظر سرعت و کارکرد بررسی شدند. در پایان، با بررسی همه نشانه های مؤثر بر سرعت، در همه روایت ها از دیدگاه فلسفی، سرعت روایات مورد بحث ارزیابی گردید و دو نتیجه به دست آمد. نخست اینکه سرعت و پویایی بر روایات بررسی شده غالب است. دیگر اینکه، جز درچند مورد، فراوانی نشانه های پویا یا ایستا درون یک جمله به پویایی یا ایستایی فعل جمله بستگی دارد؛ یعنی اگر فعل جمله ای پویا باشد، همه نشانه های درون آن جمله یا بیشتر آن ها پویا هستند و برعکس. پس، نویسنده در کاربرد نشانه های مؤثر بر «زمان» و تنظیم سرعت روایت در هر جمله، سبک خاصی داشته است.
بررسی و نقد مؤلفه های فرهنگ شهروندی در داستان ها و حکایات کتاب فارسی بخوانیم دوره ابتدایی (با تاکید بر اموزش قانون مداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به فرهنگ شهروندی و اموزش ان، رویکردی نوین است که کشورهای توسعه یافته به ان پرداخته اند و نتایج موثر ان در رفاه وتوسعه جامعه باعث شده کشورهای در حال توسعه نیز ضرورت ان را درک کرده و زمینه اموزش را فراهم اورند. هدف از این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، تعیین میزان حضور مضامین مرتبط با اموزش فرهنگ شهروندی و فرهنگ قانون مداری- به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی ان- در محتوای داستان ها و حکایت های فارسی و نقد ان است. جامعه اماری این تحقیق، داستان ها و حکایت های کتاب فارسی بخوانیم دوره ابتدایی اموزش و پرورش سال 1394-1393 است. واحد زمینه نیز متن کتاب های یاد شده و واحد تحلیل (ثبت) مفاهیم مرتبط با اموزش فرهنگ شهروندی قانون مداری در نظرگرفته شده است. نتایج بدست امده احاکی از این است که از کل 72 داستان وحکایت ثبت شده فقط 17 مورد دارای شاخص های مرتبط با قانون مداری بوده که اکثرا نیز در پایه های دوم و سوم هستند که دانش اموزان از توانایی و مهارت خوانداری کمتری برخوردارند. همچنین بررسی میزان فراوانی شاخص ها نشان می دهدفراوانی شاخص ها از یک تعادل نسبی برخوردار نیستند؛ بطوری که شاخص رعایت حقوق شهروندان دارای 53 درصد و پایبندی به هنجارها، ارزش ها و قوانین و مقررات 5.9 درصد فراوانی است. همچنین 67 درصد از مضامین مطرح شده در شاخص ها دارای بار اموزشی منفی، در جهت تضعیف فرهنگ قانون مداری هستند و این موضوع با اهداف نظام اموزش و پرورش کشور مغایرت دارد و لزوم بازنگری و اعمال اصلاحاتی درخصوص محتوای این کتاب ها را ضروری می نمایاند.
داستان مینی مال و حکایت های طوق الحمامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش مینی مالیسم، جنبش مبتنی بر ساده سازی و خردگرایی، پس از تولد در اواخر دهه شصت میلادی در نیویورک، مرزهای جهان هنر را درنوردید و با نفوذ در ادبیات، داستان مینی مال را به گونه های داستانی کوتاه افزود. بعد از رواج این مکتب و آشنایی نویسندگان غربی با این سبک، خلق داستان های مینی مال درمیان ادیبان مشرق زمین، ازجمله ادیبان عرب، آغاز شد. اما تاریخ نگارش داستان های کم حجم در ادبیات عربی- اسلامی به قرن ها پیش از تاریخ پیدایش مکتب مینی مالیسم بازمی گردد؛ زیرا روایت «اخبار»، که ما در ادبیات فارسی با عنوان «حکایت» از آن یاد می کنیم، در ادبیات عرب قدمتی دیرینه دارد. کتاب طوق الحمامه فی الألفه والألاف، تألیف ابن حزم اندلسی، ازجمله آثار کلاسیک ادبیات عربی- اسلامی است که حکایت فراوانی را دربر می گیرد و بسیاری از آن ها را می توان با مؤلفه های مینی مالیسم تطبیق داد. این مقاله می کوشد تا با بررسی ویژگی های اساسی داستان مینی مال و تحلیل عناصر سازنده حکایات طوق الحمامه، میزان شباهت و تفاوت موجود میان آن دو را دریابد؛ چراکه مهم ترین مشخصه های داستان مینی مال، مانند کوتاهی و ایجاز، محدودیت زمان، مکان و شخصیت، در گونه ادبی حکایت نیز مشاهده می شود. تا آنجا که می توان حکایت های کلاسیک را نمونه اولیه داستان مینی مال دانست؛ هرچند نمی توان و نباید تفاوت های میان آن دو را نادیده گرفت.
مطالعه تطبیقی ساختار روایی حکایت در ادبیات تعلیمی و قالب رسانه ای آگهی خدمات عمومی مطالعه موردی: گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
31 - 54
حوزه های تخصصی:
حکایت یکی از پرکاربردترین قالب های روایی در ادبیات فارسی است که ادبیات تعلیمی برای انتقال مفاهیم اخلاقی و اجتماعی از آن بسیار بهره برده است. با پیدایش رسانه های جمعی و اجتماعی در عصر حاضر و کارکرد تعلیمی و آموزشی رسانه، این مسئله قابل طرح است که آیا قالب های ادبیات تعلیمی می توانند در تولیدات تعلیمی رسانه ای بازآفرینی شوند و چگونه می توان از قالب ها و شیوهای روایی ادبیات کهن برای رسانه های امروز الگو گرفت. پژوهش حاضر با روش مطالعه موردی به مقایسه شیوه روایت در حکایات گلستان سعدی و قالب رسانه ای آگهی خدمات عمومی (PSA) می پردازد. آگهی خدمات عمومی، قالبی کوتاه برای انتقال پیام های عام المنفعه و غیرتجاری است که چندین دهه از تولید آن در همه انواع رسانه های مکتوب، شنیداری، دیداری و نوین تولید می گذرد و به لحاظ کارکرد و نوع روایت، با حکایات تعلیمی گلستان سعدی قابل مقایسه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که روایت مسجع گلستان سعدی از منظر محتوایی، شیوه روایت، ایجاد تعلیق در ذهن مخاطب و نیز پایان بندی اخلاقی در قالب زبانی آهنگین، الگویی مناسب برای نوشتن متن قالب رسانه ای آگهی خدمات عمومی است که می توان آن را روایت مسجع رسانه ای نامید.
بررسی انتقادی مقاله های علمی درباره مینی مالیسم در حکایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
183-215
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، بررسی انتقادی سی مقاله نوشته شده درباره شباهت های حکایت ها با داستان های مینی مالیستی است. بدین منظور، مقاله های مورد بحث در دو زمینه رعایت اخلاق و اصول پژوهش های علمی، و دقت و صحت تحلیل ها و یافته ها، به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده اند. نتایج این بررسی نشان می دهد اِشکال مقاله ها از نظر رعایت اخلاق و اصول پژوهش های علمی عبارت اند از: سرقت از خود، ساختار قالبی مقالات، عناوین تکراری و شبیه به هم، بی توجهی به پیشینه پژوهش و نقص در ساختار منطقی قسمت های مختلف مقالات و نیز رعایت نکردن امانت داری یعنی گرته برداری و نقل قول از منابع بدون ارجاع به منبع اصلی یا واسطه، نقل نادرست یا تغییر گفته های منابع پیشین. همچنین پرداختن به متن های غیرداستانی، حاشیه روی و ذکر موضوعات غیرضروری و نامربوط، آوردن شواهد و تحلیل های نادرست، دقت نکردن در صحت گزاره ها و درنهایت فقدان یافته های جدید، بدیع و صحیح، مهم ترین مواردی است که نشان می دهد تمام مقاله های مورد بررسی فاقد دقت و صحت شایسته پژوهش های علمی هستند. با توجه به اینکه هدف همه مقاله ها اثبات این همانی دو نوع ادبی است، نوشته شدن این تعداد مقاله در موضوع مورد بحث، ضرورتی ندارد و به علاوه پرداختن به موضوع حتی در یک مقاله، نه تنها کمکی به درک بهتر این دو نوع ادبی نمی کند، بلکه به دلیل مخدوش کردن احکام و قواعد نهادی دو نوع ادبی، مشکلاتی را پیشِ روی مخاطبان و پژوهشگران قرار می دهد.
جایگاه روایت در متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
25 - 50
حوزه های تخصصی:
روایت در جلوه های گوناگون فرهنگ بشری دیده می شود. آنگاه که از این دیدگاه به متون فارسی منثور بازمانده از قرن چهارم تا هفتم هجری بنگریم؛ این پرسش مطرح می شود که: «کدام یک از اشکال روایی در کهن ترین متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری دیده می شود؟» هدف این پژوهش رسیدن به شناخت کلی از پیشینه حضور اشکال گوناگون روایی در متون دوران آغازین زبان فارسی است. بررسی توصیفی- تحلیلی صدها متن منثور بازمانده از این دوران شکوفایی نثر نشان می دهد که محتوای متون این دوره از موضوعات گوناگونی چون نجوم، بلاغت، فلسفه، سیاست، جغرافیا، تاریخ، اساطیر، سفرنامه، منشآت، تفسیر، دانشنامه، تذکره، اخلاق، کلام، تعبیر خواب، موسیقی، هندسه، طلسمات و... سخن می گوید. مهم تر آنکه در 85% متون مورد بررسی، شکلی از اشکال روایی دیده می شود و فرم های روایی چون گزارش، حکایت، قصه و داستان بلند کاربردهای مهمی در متن دارد. از جمله گزارش و نقل رخدادهای گذشته، توصیف موقعیت ها، خلق تمثیل های استشهادی، بیان اندیشه ها، روشنگری اندیشه های مبهم و پیچیده، بیان مشاهدات، ثبت تجربیات و روایت داستان. یافته ها همچنین نشان دهنده تنوع موضوع و کاربردهای گوناگون و گسترده گونه های روایی در زندگی اجتماعی پارسی زبانان قرن چهارم تا هفتم هجری است. وجود چنین خزانه ای سرشار از اشکال روایی در دوران آغازین نثر خود گواه آن است که پیشینه سنّت روایت پردازی، در زبان فارسی، به دورانی بسیار کهن تر از قرن چهارم بازمی گردد. این میراث گرانبار پشتوانه نویسندگان خلاق این دوران شده تا با دگرگون کردن فرم های ساده به فرم های پیچیده تری از روایت دست بیابند.
عشق و زن از نگاه دانشمند بزرگ اندلسی ابن حزم (متوفی 456) در کتاب طَوق الحَمامَه فی الاُلفَه و الاُلاّف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب طَوق الحَمامَه فی الاُلفه و الاُلاّف ، تألیف ابن حزم اندلسی، اثری است درباره ماهیت و معنا و معایب و محاسن عشق. نویسنده برای بهتر رساندن مراد خویش در موضوع عشق، علاوه بر شواهد قرآنی، حدیثی و شعری، از حکایت نیز بهره برده است، حکایت هایی که برخلاف شیوه متداول اسلاف مؤلف، برگرفته از حوادث دوره زندگی نویسنده و دارای شخصیتهای واقعی است. زنان (آزاد یا کنیز) در این داستانها اغلب یکی از دو نقش اصلی عاشق یا معشوق را ایفا می کنند. گرچه ابن حزم آشکارا به سبک زندگی و عادات و رفتار زنان روزگار خود در قرطبه اشاره نکرده، اما می توان از لابه لای این حکایت ها تصویری کلی از بخشی از زندگی این زنان ارائه کرد. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با معرفی این کتاب و بررسی حکایت هایش از بخشی از زندگی زنان قرطبی پرده بردارند، زنانی که به دو طبقه کلی اشراف زادگان و جاریه ها (کنیزان) دسته بندی شده و هر کدام رفتار و جایگاه طبقاتی خاصی داشته اند.
ادب دادوری در حکایت های منظوم و منثور ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
127 - 162
حوزه های تخصصی:
منصب قضاوت یکی از مناصب اجتماعی مهم، حساس و ارزنده است که بر عهده قاضی گذاشته شده و بزرگان دین و بلندپایگان عرصه ادبیات فارسی، شرایطی دقیق را برای آن قائل شده اند. در این مقاله کوشش شده است با بهره گیری از برخی متون ادبی همچون بوستان و گلستان سعدی، مثنوی معنوی مولوی، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه سنایی، دیوان پروین اعتصامی، سیاست نامه ( سیرالملوک )، چهارمقاله ، روضه خلد ، لطایف الطوایف و نصیحه الملوک ، جایگاه قضاوت و موقعیت قاضیان و تأثیر آنان بر جامعه پیرامونشان مشخص و روشن گردد و تعریفی صحیح از یک قاضی ذی صلاح که متّصف به اوصافی چون امانتداری، پرهیز از هوای نفس و آراسته به زیورهای اخلاقی، دوری از رشوه ستانی و... است به مخاطبان ارائه دهد. روش کار در این پژوهش، تحلیل محتوا بر اساس منابع کتابخانه ای بوده است؛ به گونه ای که در ابتدا متون مذکور خوانده شده، سپس حکایت های قضاوت استخراج گردیده و با توجه به قرابت موضوعی دسته بندی شده اند. بر اساس پژوهش به عمل آمده مشخص شده است به طور میانگین میزان 873/3درصد از حکایت های متون مورد بررسی، به آداب و اخلاق قاضیان پرداخته است. در این میان کتاب های سیاست نامه ، لطایف الطوایف و گلستان سعدی بخش بیشتری از حکایت های خود را به این موضوع اختصاص داده اند. همچنین 25/81درصد آموزه ها به اخلاق اجتماعی قاضیان و تنها 75/18درصد آن به اخلاق فردی آن ها پرداخته است؛ از این میان بوستان سعدی، دیوان پروین اعتصامی، چهارمقاله و نصیحه الملوک غزالی بیشترین سهم استفاده از اخلاق اجتماعی، و مثنوی معنوی و لطایف الطوایف بیشترین سهم استفاده از اخلاق فردی را دارند.
بررسی پیرنگ حکایت های بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
153 - 174
حوزه های تخصصی:
سعدی در بوستان برای اندیشه های خود حکایتپردازی را در طرح این اثر به کار برده و آن را برای زمینه سازی آموزش عبرت و حکمت قرار داده است؛ به طوری که بوستان در میان آثار او از منظر داستاننویسی جایگاه ویژه دارد. بررسی ساختار پیرنگ حکایتهای بوستان در نشان دادن شیوه بیان سعدی دارای اهمّیّت است؛ هدف این پژوهش مشخّص کردن ساختار پیرنگ حکایات این اثر است که به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، نگارش یافته است. بدین منظور، ابتدا کلّ حکایتهای موجود در بوستان مورد مطالعه قرار گرفت. سپس از بین آنها، حکایاتی که مصداق کامل حکایت را داشتند، استخراج شد و پیرنگ آنها تحلیل گردید. حاصل این بررسی نشان میدهد که اغلب حکایتهای موجود در بوستان با وجود کوتاهیشان از پیرنگ طبیعی برخوردار هستند و عناصر اساسی پیرنگ در آنها به شکل بارزتر خودنمایی کرده است. بنابراین پیرنگ حکایات این اثر، پیچیده نیست و میتوان آنها را جزء پیرنگهای ساده به حساب آورد؛ زیرا نظم طبیعی حوادث در حکایتها بر نظم ساختگی غلبه دارد و رخدادها همواره در روایت به گونه ای همبسته و زنجیروار اتّفاق افتاده است. از این-رو، حکایتهای بوستان سعدی از نظر عنصر پیرنگ در شمار پیرنگِ «باز» (Open Plot) قرار می گیرند. علاوه بر آن با تحلیل ساختار پیرنگ حکایات (42 حکایت پیرنگدار)، مشخّص گردید که حکایات بوستان از نظر شکل پیرنگ و ترتیب فراوانی در سه نوع: نرمال 38 حکایت (48/90 درصد)، ناقص 3 حکایت (14/7 درصد) و عالی 1 حکایت (38/2 درصد) طبقه بندی میشوند.
مقایسه دو حکایت از الهی نامه عطار و هزارویک شب با توجه به ساختار غنایی و شیوه تأثیرپذیری ادبیات عرفانی از ادبیات عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر ملت برای تجلی باورها و آداب و رسوم مردمان خود خاستگاهی دارد. ادبیات آینه تمام نمای گذشته هر قوم است. سیر تاریخ هر ملت یا مردم گسسته نیست و اگر پیامی در یک متن از ادبیات عامه با واقعیت های دوران تاریخی خود گره خورده باشد همواره با گذر زمان به دوره های بعد نیز منتقل و به تناسب زمان بازآفرینی می شود. هزارویک شب ، مادر قصه های جهان، منبع خوبی در ادبیات عامیانه به شمار می رود. درواقع، می توان گفت حکایت های هزارویک شب در سیر زمانی خود معانی و مقاصد تازه ای یافته است. عطار، شاعر عارف، با هنر داستان پردازی از حکایت های ادب عامه با اندکی تفاوت در سیر داستان نویسی در بیان اندیشه های عرفانی خود بهره برده است. وجود نشانه ها و موارد مشترک و ارتباط و پیوند جنبه های گوناگون صوری و محتوایی، گویای روابط بینامتنیت میان دو حکایت است. با بررسی ساختار غنایی داستان ها به روابط میان آن ها و توصیف الگوهای ساختاری آن ها پی می بریم. داستان ها بر اساس موضوع (حماسی، عاشقانه، و عارفانه) بن مایه های متفاوتی دارند. داستان های عاشقانه دارای بن مایه هایی چون آغاز عشق، بزم های عاشقانه و ... هستند. در این پژوهش، ساختار غنایی دو حکایت «پیر عاشق و جوان گازر» در الهی نامه عطار و «عاشق صادق» در هزارویک شب با هم مقایسه شد و تأثیرپذیری ادبیات عرفانی از ادب عامه و همچنین سیر تحول دو حکایت از دیدگاه ژرار ژنت و روابط بینامتنیت بررسی شد.
نگاه سیاسی- تعلیمی به حکایت شتر و شیر پرهیزگار در مرزبان نامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مرزبان نامه از جنبه های مختلف در تاریخ تمدن ایران و جوامع اسلامی اهمیّت داشته است. این کتاب نگرش به انسان و اجتماع را در جامعه سنّتی مدّنظر قرار داده است. بیشتر داستان های مرزبان نامه تمثیلی و به زبان جانوران بیان شده است. دلیل عمده استفاده از شخصیّت های حیوانی احتمالاً محتوای سیاسی و اجتماعی می باشد. داستان های مرزبان نامه عملکرد قدرت در جوامع را نشان می دهند. با تجزیه و تحلیل حکایت می توان ساختار فرهنگ سیاسی و تأثیر آن را بر رفتارهای فردی و اجتماعی بررسی کرد. فرهنگ سیاسی حاکم در جامعه با روابط انسانی در ارتباط است. در این حکایت، شخصیّت های تمثیلی، شخصیّت های جانشین شونده محسوب می شوند، یعنی حیوان جانشین فکر، خُلق و خو و مفاهیم مورد نظر نویسنده و آورنده داستان شده است. در این پژوهش شیر به عنوان نماد قدرت، در رأس هرم قدرت قرار می گیرد و نیرویی که سبب می شود شیر در چنین جایگاه و مرتبه ای قرار گیرد، زورمندی، قدرت و تسلّط او بر دیگران است. حاکم یا فرمانروا در سلسله مراتب قدرت، باید وظایف و مسئولیّت ها را به اشخاصی واگذار نماید که شایستگی، لیاقت و توانایی لازم برای انجام آن کارها را داشته باشند، و همانند خرس در بدو ورود به دربار شیر بر هم زننده نظم و امنیّت نباشند. از زاویه تعلیمی هم می توان به زیان ظلم و ستم و عاقبت ستمکاران ستم پیشیه و زیاده خواهان محال اندیش که در پی حفظ جان، موقعیّت سیاسی و مرتبه ای برای خود هستند اشاره کرد.
تحلیل ساختاری دو حکایت از عجایبنامه همدانی بر اساس الگوی روایی تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت پردازی یکی از روش های بسیار مهم در بین صوفیان بوده است. افزون بر صوفیان، نویسندگان کهن نیز همواره از حکایت برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کردند. محمد بن محمود همدانی یکی از نویسندگان قرن ششم هجری، مؤلف کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات یا عجایب نامه ، برای بیان مقاصد خود از حکایت پردازی بهره گرفته است. در این مقاله، برای دریافت شیوه نویسندگی همدانی در عجایب نامه و تحلیل دو حکایت از حکایات این اثر، از روش ساختارگرایی تودوروف بهره برده می شود. یکی از عمده ترین اجزای نقد یک داستان در الگوی روایتی تودوروف پی رفت های آن و یکی از کارکردی ترین عوامل مؤثّرْ انسجام نظام مندی این شبکه است. مسئله بنیادی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان و چگونگی کاربست عنصر پی رفت در ساختار دو حکایت نامبرده است. در این راستا بازشناسی اجمالی الگوی روایتی تودوروف با تکیه بر شناخت پی رفت و همچنین تحلیل و بررسی این عنصر مؤثّر در طرح دو حکایت از عجایب نامه همدانی بدنه اصلی مقاله را تشکیل می دهد. روش کار در این پژوهش خوانش دو حکایت و تحلیل ساختاری طرح آنها بر مبنای الگوی یادشده است. نتایج کلی به دست آمده نشان می دهند بر مبنای کنش ها، گزاره ها و خطّ سیر منطقی حوادث، پیرنگ و شبکه پی رفت ها در هر دو حکایتِ منظور به طور ساده و متناسب با شخصیت حکایات طراحی شده است. در روایتِ هر دو حکایت، ساختار منسجمی وجود دارد که با وضعیت متعادل و پایدار شروع می شود؛ در میانه این تعادل با کنش شخصیت ها برهم می خورد و در ادامه، حکایت به اوج خود می رسد. در پایان نیز پس از پشت سر گذاشتن حوادث، وضعیت پایدار تازه ای شکل می گیرد و سرنوشت شخصیت های حکایات مشخص می شود.
تأملی در ویژگیهای نوع ادبی حکایت و تفاوت آن با قصه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم پاییز۱۳۹۸ شماره ۶۵
55-86
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، ارائه تعریف دقیق حکایتهای ادبیات فارسی بر مبنای کاررفت ویژه عناصر آن به شکل عنصر غالب است؛ زیرا یکی از مواردی که قالبهای ادبیات داستانی را از یکدیگر متمایز می کند، نحوه کاربرد عناصر داستانی است. این مقاله با شیوه تحلیل مقایسه ای و با بررسی تفاوتهای این دو نوع، سعی می کند نوع ادبی حکایت را باز تعریف کند و تفاوتهای آن را با قصه نشان دهد. بررسیها نشان داد کاررفت ویژه عناصر روایی، ویژگیهای خاص ارجاع به واقعیت، آموزشی بودن و عدم انسجام، نوع ادبی حکایت را از دیگر انواع داستانی، بویژه قصه، متمایز می کند. در نهایت این مباحث مقدمه ای است برای مباحثی از قبیل زمینه های پیدایی انواع داستانی سنتی در فرهنگ ایرانی و دلایل افول آنها در روزگار معاصر.
نظریه روان شناختی هوش هیجانی و مهارت طنز و شوخ طبعی در بوستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوشتن مقالات علمی و طرح مباحث میان رشته ای در رابطه با آن ها، از علائق پژوهشگران در سال های اخیر است. یکی از این مباحث، انعکاس علم روانشناسی در آثار ادبی و انطباق آن با تئوری های نوین روانشناسی می باشد. در این مقاله، هوش هیجانی و مهارت طنز و شوخ طبعی در بوستان، بررسی و با علم امروزی روانشناسی تطبیق داده شده است. در بوستان، سعدی روند زندگی را به سمت تکامل اخلاقی و انسانی دنبال می کند و از قالب حکایت برای بیان بهترین روش های زندگی بهره می گیرد و با استفاده از سبک تصویرپردازی، سعی دارد برای بهبود روابط و رفتارهای انسانی، راهکارهایی را ارائه کند. هدف سعدی در بوستان، آموزش بهتر زیستن به تمام افراد جامعه، در هر سن ، مقام و با هر طبقه اجتماعی ، برای دستیابی به شادکامی و زندگی سالم است. روش هایی که امروزه با گذشت قریب به هشت صد سال از تألیف بوستان، با اصطلاح هوش هیجانی(Emotional Intelligence)شناخته شده است؛ روش هایی شامل مهارت های کنارآمدن با پیچیدگی های اجتماعی و تصمیم گیری های شخصی که به نتیجه مثبت می انجامد و وضعیت مطلوب را به وجود می آورد. این پژوهش بیان می کند که سعدی از این مهارت آگاهی داشته و آن ها را با تصویرپردازی عاطفی به مخاطب خود ارائه کرده که امروزه با نظریه ها و مهارت های ارائه شده از جانب روان شناسان عصر حاضر مطابقت دارد.