مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ریخت شناسی
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
15 - 28
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: کشور امروزی ارمنستان، که بخشی از اورارتوی باستانی است، اولین سرزمینی است که مسیحیت را به طور رسمی پذیرفت، قدیمی ترین کلیساها را ساخت و معابد قدیمی را به کلیسا تبدیل کرد. با کوچ ارامنه و همزمان با برپایی جلفای اصفهان در دوره شاه عباس اول، بنای کلیساها با برخورداری از تجربه های کهن و با فرمان عدم تعارض با ابنیه پایتخت به شکل دیگری به منصه ظهور رسیدند. به نظر می رسد در سابقه پژوهش های محققان درباره کلیساهای جلفای نو، به معماری و مناسبات فرهنگی بستر جدید توجه کافی نشده است. شناخت روند نزدیک شدن معماری مذهبی ارامنه جلفا به معماری اصفهان و بهره گیری از نتایج آن در طرح های مرمت شهری خصوصاً در محله جلفا ضرورت این پژوهش است. هدف: پژوهش، با هدف شناخت ساختار کالبدی-فضایی و تحولات ریختی بنای اصلی کلیساهای جلفای نو در تعامل با معماری اصفهان، در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که تحولات ریخت شناختی ساختمان اصلی کلیساهای جلفای نو چگونه بوده است؟ کدام گونه مولد و آغازگر پیشرفت طرح های بنای کلیسایی بود؟ در روند تحولات ریختی کلیساها، چگونه معماری ساختمان اصلی کلیساها به معماری اصفهان نزدیک شد؟ روش: پژوهش با روش تفسیری-تاریخی انجام شد و داده ها، با توجه به مدارک و اسناد موجود و برداشت های میدانی، گردآوری شده اند. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش حاکی از الزام به رعایت گونه ای محدودیت در فرم تبیین شده بنای کلیساهای ارمنی است. وجود گونه مولد و تأثیرپذیری از تکنیک های معمارانه دوره شاه عباس اول در سیر تحولات ریختی تأیید می شود. در مقایسه با معماری شاخص اصفهانِ این دوره، تحولات ریخت شناختی ساختمان اصلی کلیساها نشانه گرایش به ایرانی شدن سبک معماری دارد. کلیسای گئورگ مقدس اولین بنای کلیسایی با ویژگی های معماری ایرانی است که امکان تحولات کالبدی-فضایی بعدی را فراهم کرد. ساختار کالبدی-فضایی کلیساهای مریم مقدس و بتخهم مقدس با مساجد شیخ لطف الله و جامع عباسی قابل مقایسه است و بخشی از چگونگی تحولات در گونه مولد را به خوبی نشان می دهند.
تحلیل ریخت شناسانه مشربه های سفالی دوره میانی اسلامی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
65 - 81
حوزه های تخصصی:
ساخت اشیای سفالین از دوران پیش از تاریخ تا به امروز همواره مورد توجه انسان ها بوده است. از طرفی نگرش ایرانیان از دیرباز نسبت به آب موجودیتی مقدس بوده است. آب در فرهنگ ایران از جمله چهار عنصر اصلی تشکیل دهنده این جهان است؛ بدیهی است که برای این مایع مقدس ساخت ظروفی که در شأن آن باشد ضروری بوده است. تحلیل ریخت شناسانه مشربه های دوره میانی اسلامی کاشان با هدف شناخت عمیق و معرفی دقیق ویژگی های ساختاری و ریخت شناسانه شکل های متنوع این دسته از ظروف شکل گرفته است. سوال مطرح شده در این پژوهش این است که مشربه های سفالی دوره میانی اسلامی کاشان از منظر ریخت شناسی چگونه اند؟ روش این پژوهش به صورت توصیفی_تحلیلی و ریخت شناسانه با هدف کاربردی و یافته اندوزی به روش میدانی و اسنادی انجام شده است. نمونه های مورد بررسی به صورت غیر تصادفی و شامل 40 مورد برگرفته از مشربه های سفالی دوره میانی اسلامی کاشان است که در موزه ها و کتب معتبر ارائه شده اند و به دلیل تنوع در شکل مشربه ها انتخاب شده اند. ریخت شناسی ظروف این منطقه با توجه به شکل ظاهری یعنی شکل دهانه، گردن، دسته، لوله، مخزن و پایه مورد تحلیل قرار گرفت. نوع و تنوع هرکدام از اجزای تشکیل دهنده آثار در جداولی توصیف و تحلیل شدند. این ظروف ابتدا براساس نوع دسته دار بودن یا بدون دسته بودن ظروف و سپس با توجه به شکل لوله ظروف تقسیم بندی شدند و سپس به بررسی اجزاء این ظروف پرداخته شد. نتایج تحقیق علاوه بر اطلاعات کامل شکل این ظروف نشانگر تنوع بسیار در شکل این آثار است که حاکی از خلاقیت هنرمند صنعتگر بوده و می تواند الهام بخش هنرمند امروز باشد.
تحلیل ریخت شناسی شبکه شهری با رویکرد تعادل بخشی به فضا (مطالعه موردی: شبکه شهری استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
311 - 336
حوزه های تخصصی:
تعادل بخشی به ساختار فضایی و تعیین شبکه شهری آینده، مأموریت بنیادین آمایش سرزمین تلقی می شود. شهرها به عنوان عناصر اصلی سازمان یابی فضا در قالب شبکه شهری سازمان می یابند. شبکه شهری درانطباق دو بعد فرم و کارکرد سنجیده می شود که از طریق تحلیل روابط آن ها می توان کارایی الگوهای مختلف را بررسی کرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل ریخت شناسی شهری به منظور انطباق ابعاد ریخت شناسی و کارکردی شبکه شهری استان هرمزگان انجام گرفته است. هدف گذاری پژوهش از نوع کاربردی و روش شناسی آن به صورت توصیفی تحلیلی است. شاخص های تحلیلی پژوهش برای ریخت شناسی شبکه شهری در استان هرمزگان شامل شبکه راه ها، فاصله میان سکونتگاه ها، جمعیت شهری و نوع خدمات است. ابزار تحلیلی پژوهش برای پیشبرد هدف پژوهش، تحلیل های فضایی تراکم، درون یابی فاصله وزن گذاری شده معکوس در قالب نرم افزار Arc GIS 10-4 است. نتایج پژوهش نشان می دهد ریخت شناسی شبکه شهری استان هرمزگان از چهار الگو یعنی الگوی تک مرکزی، الگوی چندمرکزی، الگوی خطی و الگوی جزیره ای تبعیت می کند که موقعیت استقرار این الگوها در استان بیانگر رابطه بین موقعیت استقرار و ریخت شناسی شبکه است. به دلیل استقرار شهرهای بزرگ استان در مجاورت دریا، الگوهای تک مرکزی و خطی بیشتر تحت تأثیر عامل دریا شکل گرفته اند. همچنین الگوهای جزیره ای و منفرد علاوه بر جزایر استان، در پهنه های کوهستانی یا دشت های میان کوهی استقرار یافته اند. برایند پژوهش نشان دهنده آن است که منطبق نبودن فرم و کارکرد موجب ارتباط و تعامل ضعیف حوزه های هم پیوند شهری می شود. این ناهمخوانی، تحقق بهره مندی شبکه شهری از فرصت های هم جواری را کاهش می دهد و کارایی شبکه ضعیف می شود.
تفسیر ساختارگرایانه وضعیت آغازین افسانه های سحرآمیز ایرانی در الگوی پراپ در مقایسه با شاهنامه و اساطیر بندهشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ریخت شناسی افسانه های سحرآمیز، پراپ دو نوع وضعیت آغازین را تشخیص می دهد که یکی را کمبود می نامد و دیگری را شرارت و هر دو را وضعیت هایی خودبه خودی و اصیل می داند. در این مقاله، فرض بر این است که نخست این الگوها معنا دارند و دوم کمبود همواره در شرارت منشأ دارد و در اندیشه ایرانی وضعیتی مستقل و قائم به ذات نیست. برای کشف معنای این الگوها، افسانه های سحرآمیز به صورت تطبیقی با داستان های اسطوره ای و حماسه ملی ایران، مطالعه شده اند. روش تحلیل، ساختارگرایانه و درزمانی است. نتیجه پژوهش از این قرار است: اسطوره های آفرینش دو الگو دارند که هر دو مبتنی بر تنازع و تزاحم دو نیروی متضاد است که یکی آفریننده است و دیگری ویرانگر. در اولی، نیروی آفریننده به گوهر یا عنصری نیاز دارد که کیهان مادی از آن ساخته می شود یا وجود کیهان مادی به آن بازبسته است. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت کمبود نمایان می شود. در الگوی دوم، نیروی آفریننده، کیهان را در وضعیت ایدئال می آفریند؛ اما این کیهان مورد هجوم نیروهای ویرانگر قرار می گیرد و از صورت ایدئال خارج می شود. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت شرارت نمایان می شود.
بررسی مفهوم شناسی و ریخت شناسی روستا در تاریخ ایران
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
60-69
حوزه های تخصصی:
روستا از جمله اصلی ترین و مهم ترین سکونتگاه های بشری از ابتدا تا کنون بوده است. این سکونتگاه ها با گذشت زمان جمعیت بر آنها افزوده شد و شکل حیات خود را در در قالب های بزرگ تر همچون شهر ادامه داده اند. قدمت مفاهیم مرتبط با روستا به قدمت تاریخ حیات اجتماعی روستا است و از این منظر مفاهیم بسیاری همچون رستاق، ده، آبادی و قریه در محوریت این سکونتگاه شکل گرفته اند. از لحاظ ساختار و سیمای ظاهری روستا نیز روستاهای ایران انواع مختلفی دارد که آنها را می توان به روستاهای متمرکز، پراکنده و بینابینی تقسیم کرد که هر کدام براساس موقعیت زمانی-مکانی شکل گرفته-اند. در شکل گیری این روستا در ایران زمینه های بسیاری همچون آب، امنیت، موقعیت جغرافیای و طبیعی، نوع مالکیت و بهره برداری تأثیرگذار است. براین اساس در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای در پی مفهوم شناسی کامل روستا و همچنین ریخت شناسی و عوامل تأثیرگذار بر تکامل آن خواهیم بود.
مقایسه تطبیقی ریخت شناسی مدارس معاصر ایران با استفاده از روش چیدمان فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
135 - 164
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تجزیه وتحلیل ویژگی پیکره بندی فضایی و بررسی تأثیر نوع چیدمان و سازمان دهی فضایی در الگوی شکلی (ریخت شناسی) پلان مدارس مورد مطالعه بر میزان شاخص های هم پیوندی، عمق، اتصال (نفوذپذیری)، قابلیت اتصال بصری (شفافیت) و وضوح است. به همین منظور مدرسه دارالفنون به عنوان نخستین بنای آموزشی به سبک نوین با ترکیب چیدمان مرکزی و خطی در پلان و مدرسه شاهپور (بهشتی) به عنوان شاخص مدارس نوین با چیدمان خطی در پلان برای تجزیه وتحلیل انتخاب شد. سؤال اصلی در پژوهش حاضر این بود که چه رابطه ای میان چگونگی سازمان دهی فضایی و میزان شاخص هم پیوندی، عمق، اتصال (نفوذپذیری)، قابلیت اتصال بصری (شفافیت) و وضوح در الگوی شکلی (ریخت شناسی) پلان مدارس مورد مطالعه وجود دارد؟ روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و ابزار پژوهش، شامل مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و برداشت میدانی و درنهایت شبیه سازی با نرم افزار چیدمان فضا است. یافته ها نشان داد که در بخش فضای مرکزی هر دو مدرسه بیشترین میزان هم پیوندی، اتصال (نفوذپذیری) و قابلیت اتصال بصری (شفافیت) و کمترین میزان عمق وجود دارد و مقادیر عددی شاخص های ذکرشده در مدرسه دارالفنون که در سازمان دهی فضایی آن از ترکیب دو الگوی مرکزی و خطی استفاده شده، بیشتر از مدرسه شاهپور با سازمان دهی خطی است. همچنین هر دو مدرسه دارای میزان وضوح با مقدار عددی بالای 7/0 هستند. بنابراین می توان گفت میان نوع سازمان دهی فضایی و میزان شاخص ها در مدارس موردمطالعه رابطه معنادار وجود دارد و سازمان دهی مرکزی با شاخص های هم پیوندی، وضوح، اتصال (نفوذپذیری)، اتصال بصری (شفافیت) همبستگی مثبت و با شاخص عمق همبستگی منفی دارد و هر چه فضا دارای چیدمان مرکزی تر باشد میزان شاخص های یادشده در آن بیشتراست. بنابراین به نظر می رسد که استفاده از الگوی مرکزی در پلان مدارس می تواند به عنوان یک راهکار طراحی عوامل اساسی برای ایجاد انسجام فضایی، یکپارچگی و پیوستگی در میان فضاهای مدرسه مورد استفاده طراحان قرار گیرد.
بررسی کارکردهای نظریه پراپ در حکایات اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
257 - 296
حوزه های تخصصی:
کتاب اسرارالتوحید برمبنای آموزش سلوک عارفانه و به شیوه قصه گویی تصنیف شده است. محمد بن منور، تعالیم عرفانیِ شیخ ابوسعید را با بیان کردن آن در قالب حکایات موثر و دلنشین برای مخاطبان خویش، جذاب و قابل فهم کرده است. ریخت شناسی عبارت است از توصیف قصه براساس اجزای تشکیل دهنده آن و مناسبات این اجزا با هم و با مجموعِ اثر روایی. مهم ترین عنصر مورد بررسی در ریخت شناسی، یافتن کارکردهای ثابت داستان است. هدف این مقاله برجسته کردن ویژگی های تعلیمی اسرارالتوحید براساس ریخت شناسی آن با بهره گیری از نظریه پراپ و همچنین تبیین قابلیت داستان پردازی محمد منور و میزان موفقیت او در تاثیرگذاری حکایاتش بر مخاطبان است. تحلیل ریخت شناسی اسرارالتوحید با پررنگ ساختن عملکردهایی که بر مدار تعلیمات ابوسعید می چرخند از منظر ساختار به ادبیات تعلیمی نگریسته است و نشان می دهد عملکردهای انکار، کرامت، تحول و توبه چگونه روایت را به سمت هدف مولف، یعنی تعلیم، سوق می دهد.
تحلیل ساختار روایی شعر «مسافر» سهراب سپهری بر اساس الگوی ریخت شناسی
حوزه های تخصصی:
نظریه ریخت شناسی از جمله نظریه هایی است که در زمینه تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر مسافر از سهراب سپهری مورد مطالعه شکل شناسی قرار گیرد. این پژوهش به طور کلی به دو بخش تقسیم می گردد: بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریخت شناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی می پردازد. همچنین اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» در این بخش شرح داده می شود. در بخشِ دوم، عناصر ریخت شناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدول هایی ارائه می گردد. علاوه بر آن، نگارنده تحتِ عنوانِ تحلیل ریخت شناسی مسافر، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافتِ تاریخی آن به ارائه تحلیل کلّی از این شعر می پردازد. نتیجه این تحلیل نشان می دهد عناصر ریخت شناسی و ساختارِ این شعر، علاوه بر برخی شباهت ها با الگوی روایی پراپ، از ساختاری مستقل برخوردار است که آن را باید در چارچوب تفاوت های جامعه ایران و روسیه تحلیل کرد.
روایت شناسی «داستان اکوان دیو»
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهمی که در قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت روایت شناسی است که در معنای عام گذر از وضعیتی اولیه به سوی وضعیتی ثانویه است و کنش کنشگران بر این مبنا صورت می پذیرد.گریماس روایت شناسی ساختارگراست. او تلاش ها ی فراوانی جهت ارائه الگوهای معین در زمینه روایت شناسی انجام داده است.روایت شناسی گریماس بر اساس ریخت شناسی حکایت ها ی پراپ استوار است. در این مقاله داستان اکوان دیو در شاهنامه بر اساس نظریه جدید روایت شناسی ساختار گرا و معنی شناسانه گریماس بررسی شده است و نگارندگان به بررسی پیرنگ و الگوی کنشی گریماس و نیز تحلیل این داستان بر اساس مربع معنا شناسی او پرداخته اند.
تحلیل و بررسی ریخت شناسی داستان هبوط و تعالی درغزلی از دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازویژگی های مولوی در عرصه ی غزل پردازی گنجاندن داستان واره ها در غزل است.او از این طریق روشی نو در القای مفاهیم عرفانی به کار می گیرد. حاصل پیوند این غزل ها با داستان واره ها،غزل روایی است که به مثابه ی ابزاری مناسب برای القای اندیشه های مولانا به کار گرفته می شود.این غزل های روایی حاوی ناب ترین تجربه ی عارفانه است،اندیشه هایی که با روایت شدن؛نه تنها بهتر درک می شوند؛بلکه تأثیرگذاری شان نیز می تواند افزایش یابد.بررسی های مختلفی در طی سالیان اخیر در این غزلیّات صورت گرفته است و افراد زیادی از جنبه های گوناگون به دیوان شمس و مفاهیم گران بهای آن نگریسته اند.امّا ریخت شناسی غزل های او به ندرت انجام گرفته است؛ ریخت شناسی دانشی است در حوزه ی مطالعات ادبی که نخستین بار ولادیمیر پراپ آن را برای مطالعه ی قصّه ها مطرح نمود.کارکرد ریخت شناسی در ادبیّات تفکیک آثار ادبی از یکدیگر و تجزیه ی یک اثر ادبی به اجزای به وجود آورنده ی آن و کشف نقش ها و نقش ویژه های اثر و قوانین حاکم بر آن هاست. مقاله ی حاضر درصدد است با استفاده از روش ریخت شناسی،غزلی از غزلیّات دیوان شمس را به اجزای آن فروکاهد و نقش و کارکرد هر عنصر را مشخّص نماید تا بدین وسیله بتواند به درک طرز تلقّی مولانا از قضیه ی هبوط و تعالی نایل آید.
مطالعه تطبیقی ریخت شناسانه تنگ های شیشه ای ایران و مصر در سده های 6-3 ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی و تطبیق تنگ های شیشه ای ایران و مصر در سده های 6-3 هجری قمری است تا با رویکرد ریخت شناسانه به برخی از مهم ترین ویژگی های این آثار اشاره نماید. این رویکرد اولین بار در حوزه نقد ادبی مطرح شده و هم اکنون در حوزه های هنری کاربرد دارد که بر پایه آن بررسی و شناخت اجزای تشکیل دهنده این نوع شیشه ها از طریق مطالعه عناصر ثابت و متغیر تنگ ها و ارائه تصویر کلی از ریخت آثار جهت تدقیق و تطبیق میسر می گردد. مطالعه بر روی ریخت و فرم تنگ های شیشه ای ایران و مصر از سده های نامبرده رهیافتی در مطالعه هنر شیشه گری این دوران است. بدین منظور در جستجوی یافتن پاسخ این پرسش ها که عناصر فرمی ثابت و متغیر و رایج ترین نقوش تنگ های شیشه ای(زنگوله ای و گوشتکوبی شکل) سده های 6-3 هجری قمری ایران و مصر کدام است و «تنگ های شیشه ای ایران و مصر در سده های 6-3 ه.ق به لحاظ ریخت شناسی چه تفاوت ها و تشابه هایی دارند» به جمع آوری نمونه ها، طبقه بندی و بررسی آن ها اقدام شده است. این پژوهش بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی شکل گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که تنگ های شیشه ای هر دو سرزمین دارای عناصر ثابت مخزن و گردن بوده و تزیینات در دو بخش انتزاعی و شمایلی- انتزاعی قابل پیگیری است. علیرغم وجود تشابهاتی در ریخت تنگ های ایران و مصر که بیانگر تأثیر و تأثرات شیشه گری دو سرزمین است تفاوت هایی در عناصر متغیر شامل دهانه و تزیینات متنوع همچون تزیینات هندسی، غیرهندسی، نوشتاری و همینطور تزیینات گیاهی و حیوانی که کیفیت انتزاعی در آن ها مشهود است وجود دارد.
مطالعه پیکرک های انسانی شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه در عصر مفرغ از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره ی مفرغ یکی از مهم ترین ادوار باستانی در ایران است. در این عصر رابطه ی بازرگانی و تجاری گسترده ای بین شمال شرق ایران باستان و آسیای میانه بوجود آمده بود. در جریان این تعاملات ارتباطات قابل توجه فرهنگی و هنری بین این دو منطقه دیده می شود. پیکرک های انسانی در قبور مناطقی در شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه یافت شده اند که به صورت تجریدی و انتزاعی از جنس گل و سنگ با قطر کم ساخته شده و از ظرافت و دقت زیادی برخوردارند که می تواند بازگوی ارتباط و برهم کنش های این دو منطقه در عصر مفرغ باشد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن پاسخ این پرسش است که: پیکرک های انسانی شمال شرقی ایران باستان و آسیای میانه از لحاظ ریخت و کاربرد چه رابطه ای با هم داشته اند؟ در دوره مفرغ بیشترین پیکرک های پیداشده را زنان تشکیل می دهند. این آثار ازلحاظ ساختار و فرم بدن به شیوه انتزاعی و با لطافت، دقت و ظرافت قابل ملاحظه ای در اندازه های کوچک از جنس سنگ و گلِ رنگی ساخته شده اند و بر اندام های مادینگی تأکید داشته اند. این پیکرک ها علاوه بر کاربرد مذهبی و آیینی، به مفهوم باروری و زایش اشاره دارند. پژوهش حاضر با استفاده از داده های کتابخانه ای و به روش تطبیقی توصیفی انجام گرفته است.
تحلیلی بر ریخت شناسی مجتمع های تجاری مطالعه موردی: مجتمع تجاری کوروش، منطقه 5 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
55 - 66
حوزه های تخصصی:
مجتمع های تجاری از جمله پدیده های نوین در توسعه شهری دهه های اخیر هستند که در سطح شهر تهران نیز مورد توجه جدی قرار گرفته اند. چنین پدیده هایی در شهر، دارای اثرات قابل توجه بوده و برای شناسایی اثرات و برنامه ریزی برای آنان ضروری است ماهیت پدیده و انواع گونه های آن مورد تحلیل قرار گیرند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که معیارهای دسته بندی مجتمع های تجاری در ادبیات جهانی چیست و معیارهای مطرح شده در خصوص گونه بندی مجتمع های تجاری تا چه اندازه منطبق بر مجتمع های تجاری در شهر تهران بوده است. بدین منظور مجتمع تجاری کوروش واقع در منطقه 5 شهرداری تهران به عنوان نمونه موردی این پژوهش انتخاب گردیده است. این مجتمع تجاری دارای ویژگی هایی نظیر کالای تخصصی، فضای تفریحی و ... است که مجموعه ویژگی های مجتمع های تجاری را همزمان دارد. در قالب فرایند و روش تحقیق این پژوهش، ابتدا معیارهای ریخت شناسی براساس ادبیات موضوع تدوین و تبیین شدند. باتوجه به معیارهای مطرح شده در مبانی نظری و ادبیات موضوع، از طریق پرسشنامه و برداشت محلی اقدام به جمع آوری و تحلیل اطلاعات گردید. تحلیل داده ها نشان داد که ریخت شناسی مجتمع تجاری کوروش، شامل ویژگی های چندگونه از مجتمع های تجاری است. وجود کالای تخصصی، حوزه زمانی موثر 40 دقیقه ، اولویت استفاده از فضای تفریحی به جای خرید و ساختار ترکیب صنوف، متفاوت از نمونه های جهانی است. بر این اساس، آنچه امکان ساخت مجتمع های تجاری با شرایط متفاوت از نمونه های جهانی را ممکن می سازد، ضوابط ساخت و ساز پیش بینی شده در طرح تفصیلی تهران و فقدان قوانین و ضوابط مختص مجتمع های تجاری است. با ارائه چند شاخص محدود، نظیر تراکم ساختمانی و ارتفاع ساختمان، نمی توان نسبت به احداث مجتمع های تجاری اقدام کرد. متغیرهایی نظیر حوزه کشش، تاثیرات و معیارهای فضایی موثر بر پیرامون مجتمع تجاری می توانند در ریخت شناسی مجتمع های تجاری اثرگذار باشند.
ریخت شناسی قندیل های شیشه ای ایران در قرن های سوم تا ششم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱
1 - 10
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: شیشه گری از جمله هنرهای ارزنده سرزمین ایران است که پیشینه آن به هزاران سال پیش می رسد. این هنر در طول دوران اسلامی با برخورداری از پیشینه تاریخی و هنری غنی، وارد مرحله نوینی می شود به طوری که قرن های سوم تا ششم ه.ق از مهم ترین عصرهای شیشه گری دوران اسلامی ایران به شمار می رود. پژوهش حاضر در نظر دارد به مطالعه ریخت شناسانه قندیل های شیشه ای دوران اسلامی ایران بپردازد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش ها است؛ قندیل های شیشه ای ایران به لحاظ ریخت شناسانه دارای چه ویژگی های بصری هستند و عناصر ثابت و متغیر قندیل های شیشه ای ایران در قرن های سوم تا ششم ه.ق چه بوده است؟ هدف: هدف این مقاله شناخت ساختار کلی قندیل های شیشه ای ایران، اجزا و همچنین عناصر تشکیل دهنده ثابت و متغیر آن است. روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: قندیل های شیشه ای از عناصر ثابت بدنه، گردن، پایه و حلقه آویز تشکیل شده اند. فرم بدنه قندیل های مذکور شلجمی-کروی و گلدانی کشیده است و گردن آن ها بلند و کوتاه با فرم های استوانه ای و شیپوری است وتنوع قندیل های شیشه ای ایرانی، ناشی از نحوه اعمال حلقه آویز و محل قرارگیری آن در دهانه یا میانه بدنه آن ها و نیز تزیینات آثار مذکور و افزودن خمیر شیشه در دهانه این اشیاء است.
قصه شناسی فلک نازنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
39 - 54
حوزه های تخصصی:
فلک نازنامه، منظومه ای عامیانه و عاشقانه در عشق آفتاب، دختر شاه خاور به فلک ناز، پسر عزیز مصر، است که پس از دشواری های فراوان به هم می رسند. این مثنوی از چنان شهرتی در میان مردم برخوردار بوده که جزو کتاب های مکتب خانه به شمار می رفته است. علاوه بر این، درگذشته و هم اکنون نیز در میان ایلات و عشایر به عنوان شاهنامه فلک ناز خوانده می شود. سراینده این منظومه شاعری به نام ملا تسکین شیرازی است. ویژگی های سبکی بسیاری از منظومه های سنتی و عامیانه را در این منظومه می توان دید؛ ازجمله جنبه های شگفت آوری چون خرق عادت ها، انسان ها، جانوران، موجودات، مکان ها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزاره های قالبی، استفاده از ضرب المثل ها، کنایات و اغراق ها. زبان و بیان این داستان نیمه ادبی است و اصطلاحات و عبارات عامیانه فراوانی در آن دیده می شود. روابط علی و معلولی داستان ضعیف است و زاویه دید داستان، سوم شخص و روای، دانای کل است. زمان وقوع داستان مبهم، نامعین و فرضی است. مکان ها برخی واقعی و برخی نیمه واقعی هستند. شخصیت های داستان به جز دو تن همگی ایستا هستند و شخصیت تیپ شده ای در داستان مشاهده نمی شود؛ همه آنها همچون قصه های سنتی تک بعدی اند. بلاغت داستان بیشتر در حوزه وصف ها و اغراق هاست و بن مایه های مهم منظومه های عامیانه و عاشقانه در داستان مشاهده می شود. ساختار روایی وریخت شناسی داستان براساس روش پراپ اما با کارکردهایی متفاوت انطباق دارد. بدین ترتیب، در این مقاله علاوه بر پرداختن به وجوه مختلف قصه شناسی فلک نازنامه، به کمک روش ساختارگرای پراپ به تجزیه و تحلیل ساختاری عناصر قصه می پردازیم.
تحلیل متن و فرامتن قصه فیروزشاه بدخشانی بر بنیاد الگوی پیتر جیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
75 - 97
حوزه های تخصصی:
در میان نظریه های ساختاری و بافتی که به بررسی و تحلیل قصه های شفاهی پرداخته اند، الگوی پیشنهادی پیتر جیلت برای پژوهندگان پارسی زبان چندان نام آشنا نیست. این الگو برآیندی از مدل ریخت شناسی پراپ و نظریه های مضمونی تحلیل قصه است. جیلت شمار کارکردهای متعدد پراپ را به پنج کارکرد کاهش داده و روایی نظریه خود را با تحلیل قصه های فراوان از ادب شفاهی مناطق مختلف دنیا اثبات کرده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استناد به نشانه های درون متنی، بر آن است تا از رهگذر معرفی قصه ناشناخته «فیروزشاه بدخشانی»، کارکردها و عناصر قصه را بر اساس این الگوی نویافته بررسی و تحلیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که قصه پیش-گفته، تمامی پنج کارکرد: موقعیت نخستین، تعامل با یاریگر، تعامل با شهبانو، تعامل با دشمن و بازگشت قهرمان را دارا است. همچنین دو جهان «معمولی» و «دیگر» در فضای روایی قصه قابل جداسازی است. قصه فیروزشاه را می توان نمونه ای روشن از بقایای آیین تشرف و رازآموزی اقوام کهن دانست که عناصر نمادین فرهنگی شان را در ژرف ساخت فرم دینی خود حفظ کرده اند.
ریخت شناسی رمان «الحرب فی برّ مصر» یوسف القعید بر اساس نظریه روایت شناسی کلود برمون
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
123 - 144
حوزه های تخصصی:
مطالعات صورت گرایان و ساختارگرایان علاوه بر ایجاد تحول در بررسی شعر، دانش ادبی روایت شناسی را بوجود آورده و تحلیل ریخت شناسانه ی روایت را به عنوان رویکردی مهم مطرح کرد. کلود برمون زبان شناس و روایت شناس فرانسوی از برجسته ترین نظریه پردازان روایت شناسی ساختارگرا و از جمله افرادی است که برای ارائه ی یک الگوی مناسب در زمینه ی ریخت شناسی داستان، تلاش کرده اند. در این پژوهش،«الحرب فی برّ مصر» اثر یوسف القعید (از بزرگ ترین رمان نویسان مصر) که فئودالیسم یا نظام ارباب-رعیتی حاکم بر مصر در سال های 1954م. تا 1973م. دستمایه ی خلق آن است، بر اساس نظریه ی کلود برمون مورد بررسی قرار گرفته و اثبات می شود که نویسنده پیکره ی داستان را با ذوقی سرشار با انواع توالی ها از جمله توالی زنجیره ای و انضمامی و پیوندی خلق کرده است. بر اساس نظریه ی مذکور هر توالی دربردارنده ی سه کارکرد امکان ، فرایند و پیامد است که این کارکردهای سه گانه کاملا با داستان همخوانی و همسویی دارد. کلیدواژه: الحرب فی برّ مصر، یوسف القعید، ریخت شناسی، کلود برمون، توالی و پی رفت
ریختشناسی ابریق های شیشهای ایران در قرون سوم و چهارم هجری قمری
با فرارسیدن اسلام، شیشهگران ایران در قرنهای 3 و 4 ه.ق دستآفریدههای ارزندهای خلق کردهاند که در گذر زمان بخشی از آنها بر جای مانده است. هدف این پژوهش مطالعه ابریقهای شیشهای ایران با تمرکز بر ساختار کلی اجزا، فرم، نقوش و تزیینات تحت عنوان ریختشناسی است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش که ابریقهای شیشهای ایران در قرون 4-3 ه.ق دارای چه ویژگیهای بصری هستند؟ انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نمونههای مورد نظر به شیوه کیفی و با رویکرد ریختشناسانه مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ابریق های شیشه ای از عناصر ثابت مخزن، دهانه و دسته تشکیل شده اند. زائده روی دسته، گردن، پایه، تزیینات و نقوش از اجزای متغیر این ابریق ها است. مخزن ابریق های شیشه ای با فرمهای اشکی، شلجمی، گوشت کوبی، استوانه ای و تلفیقی از آنها با دهانه های تنگ، استوانه ای و گشاد ساخته شده اند. دسته از دهانه این ظروف به ابتدا، میانه یا انتهای مخزن متصل شده است. زائده بر روی دسته اغلب ابریق های شیشه ای برجسته بوده و پایه مسطحی در کف تمام ابریق های شلجمی و بعضی از ابریق های اشکی توسط شیشه گر در نظر گرفته شده است. تزیینات ابریق های شیشه ای ایران در دو دسته انتزاعی محض و شمایلی-انتزاعی قابل پیگیری است.
ریخت شناسی معماری معنامحور با استفاده از روش چیدمان فضا (مطالعه موردی: مسجد حکیم اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از نظریه پردازان بر این اصل اعتقاد دارند که با طراحی محیط کالبدی، معنا به وجود می آید. لذا معنا از دو حیث قابل بررسی است: بعد ذهنی و عینی یا فیزیکی. هدف از پژوهش تبیین معنا در معماری بناهای شاخص مذهبی دوره صفویه اصفهان، با استفاده از تحلیل ویژگی های فیزیکی فضای معماری آنهاست. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدام یک از فضاهای مسجد از بعد فیزیکی و کالبدی معنادهی بیشتری دارد و دلیل معناداری فضاهای مسجد چیست؟ به همین منظور از میان ادوار تاریخی، دوره صفویه و از میان بناهای مذهبی، مسجد حکیم اصفهان به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. روش تحلیل آن نیز با استفاده از نرم افزار دپس مپ و آنالیز مؤلفه های ریخت شناسی معماری نظیر: هم پیوندی، نفوذپذیری، گوناگونی، خوانایی، وحدت فضایی و عمق فضا در فضاهای مختلف مسجد حکیم است. پس از آنالیز نقشه ها توسط نرم افزار دپس مپ و مشاهده رفتارهای حرکتی انسانی، این نتیجه حاصل گشت که حیاط علاوه بر داشتن شفافیت و تداوم دید بصری، دارای میزان بالاتری از هم پیوندی، نفوذپذیری و وحدت فضایی می باشد. همچنین از حیث گوناگونی شبستان با تلفیق فضاهای باز، نیمه باز و بسته، نسبت به سایر فضاهای مسجد از میزان گوناگونی بیشتری برخوردار است و علاوه بر آن دارای بیشترین میزان قابلیت انتخاب بوده است. مشاهده میدانی رفتار حرکتی و بصری بازدیدکنندگان مسجد نیز تأییدی بر این مدعاست. از دستاوردهای این پژوهش می توان در طراحی مساجد امروزی با توجه به الزامات و نیازهای جدید نیز بهره جست.
ریخت شناسی ادبیات داستانى و عناصر و انواع آن در ادبیات عرب
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنوان "ادبیات داستانى" به بررسى عناصر داستان، ویژگی های داستان، شعر و نثر داستانى در ادبیات عرب و ادبیات جهان و انواع آن در ادبیات عرب می پردازد. عرب های قدیم، داستان و قصّه را به عنوان نوع مستقلى از انواع ادبیات نمی دانستند و از آن به عنوان ابزارى براى انتقام خود بهره می بردند؛ به همین دلیل است که قصه در ادب قدیم عرب با تاریخ همراه است، همچنین با کتب سیره دینى و ادبى و کتب نوادر و شرح اَسْمَار (داستان های شبانگاهى) و حکایات خبرى و .... بعدها فنون داستان و قصه نویسی کم کم مستقل شد و آن را در انواع خاصى از تألیفات می توان یافت. در این پژوهش ضمن گذرى بر تاریخچه ادبیات داستانى در ادبیات عرب، به بررسى اشکال و انواع آن، شعر و نثر داستانى و قالب های آن با محتواى داستان و عناصر موجود در آن پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شد که داستان نویسان عرب در آغاز، بیشتر داستان ها را ساده بیان می کردند و نوگرایى پس از حمله ناپلئون به مصر در سال 1798 م شروع شد.