مطالب مرتبط با کلیدواژه

قصه های هندی


۱.

نمود فرهنگ در داستان های عامیانه ایرانی و هندی

تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۳۲۶
قصه های عامیانه همواره از جهت های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته اند. یکی از دیدگاه هایی که می توان قصه های عامیانه را بررسی کرد، توجه به شباهت ها و تفاوت های فرهنگی بین قصه های عامیانه دو کشور است. به این دلیل که قصه های عامیانه تصویری بدون تزئین از زندگی مردم را نشان می دهد، این بررسی ها می تواند شناختی عمیق از فرهنگ اقوام مختلف را به نمایش بگذارد. ساختار و محتوای هر قصه مؤلفه های فرهنگی آن را در بردارد. در این پژوهش ساختار و محتوای قصه های عامیانه ایران و هند با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی بررسی شده اند. این بررسی در بیست داستان (ده داستان از هر کشور) در عناصری چون پیرنگ، کاراکترهای فعال، ساختار، موضوع و درونمایه، صورت گرفته و در پایان نشان داده شده است که در کنار شباهت های زیاد تفاوت های بنیادین در ساختار، کاراکترها و محتوای قصه های دو کشور وجود دارد که بیان کننده ی خاستگاه های متفاوت فرهنگی دو قوم است.
۲.

تحلیل متن و فرامتن قصه فیروزشاه بدخشانی بر بنیاد الگوی پیتر جیلت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قصه های هندی ریخت شناسی پیتر جیلت قصه فیروزشاه تحلیل متنی و فرامتنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۸۵
در میان نظریه های ساختاری و بافتی که به بررسی و تحلیل قصه های شفاهی پرداخته اند، الگوی پیشنهادی پیتر جیلت برای پژوهندگان پارسی زبان چندان نام آشنا نیست. این الگو برآیندی از مدل ریخت شناسی پراپ و نظریه های مضمونی تحلیل قصه است. جیلت شمار کارکردهای متعدد پراپ را به پنج کارکرد کاهش داده و روایی نظریه خود را با تحلیل قصه های فراوان از ادب شفاهی مناطق مختلف دنیا اثبات کرده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استناد به نشانه های درون متنی، بر آن است تا از رهگذر معرفی قصه ناشناخته «فیروزشاه بدخشانی»، کارکردها و عناصر قصه را بر اساس این الگوی نویافته بررسی و تحلیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که قصه پیش-گفته، تمامی پنج کارکرد: موقعیت نخستین، تعامل با یاریگر، تعامل با شهبانو، تعامل با دشمن و بازگشت قهرمان را دارا است. همچنین دو جهان «معمولی» و «دیگر» در فضای روایی قصه قابل جداسازی است. قصه فیروزشاه را می توان نمونه ای روشن از بقایای آیین تشرف و رازآموزی اقوام کهن دانست که عناصر نمادین فرهنگی شان را در ژرف ساخت فرم دینی خود حفظ کرده اند.