مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
تئوری پردازی
حوزه های تخصصی:
اختلاف نگرش میان طبیعت گرایان و مخالفان آنان، پیدایش رهیافت های روش شناسانه متفاوت در فهم روابط و پدیده های اجتماعی را به ارمغان آورد و در قلمرو مطالعات روابط بین الملل به صورت خاص، این تنوع رهیافت ها در مناظره چهارم رخ نشان داد. با این وجود، وجه اشتراک تمامی این دیدگاه ها که سربرآمده از خصلت علم مدرن است، غفلت از تبیینی مبتنی بر رابطه علت فاعلی و غایی است. سئوال مطرح این است که آیا می توان با تبیینی بر پایه کشف رابطه این دو نوع علت به فهم مناسب تری از تحلیل پدیده ها و رفتارها در علوم اجتماعی و از جمله روابط بین الملل دست یافت؟ سئوال مدعای این نوشتار آن است که توجه به این پیوند، که از آن به تبیین غایی تعبیر خواهیم نمود، نوع ویژه ای از تبیین را رقم خواهد زد، به گونه ای که از یک سو کاستی های فهم تفسیری و سازه انگارانه را جبران ساخته و سهم بسزایی در فهم و تحلیل مسایل مهم این قلمرو از جمله علل منازعه و همکاری خواهد داشت و از سوی دیگر، توجه به ابعاد تکوینی و تأمّلی این رابطه و تاثیر غایات در برساخت هویت بازیگران، عمق و گستردگی قواعد بازی، ساختار کنشگری، فرایند اقدام و تعیین محدودیت های اخلاقی و هنجاری آن به ارتقای فهم این حوزه خواهد انجامید. این مقاله با استفاده از روش برهانی به تشریح تبیین غایی پرداخته و دلالت های آن در مطالعات روابط بین الملل و تاثیر آن بر تحلیل در این حوزه مطالعاتی را بررسی می نماید
مفهوم انقلاب و تحولات جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
205-222
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر جهان عرب و پرسش در خصوص مفهوم بندی این پدیده ضرورت نگاهی دوباره به تئوری های انقلاب را دو چندان ساخته است. خیزش، قیام، شورش، ... و نهایتاً انقلاب نامیدن رخدادهای جهان عرب جملگی، حکایت از نوعی سر در گمی مفهومی در این باب دارد. با نگاهی به ادبیات موجود در باب انقلاب مشاهده می شود که برخی صاحب نظران چنان این مفهوم را موسع تعریف کرده اند که هر کشمکش می تواند بدین مفهوم راه یابد، حال آنکه عده ای دیگر چنان آن را مضیق ارائه داده اند که تنها چند واقعه تاریخی احتمال دارد که انقلاب نامیده شوند. این تعاریف از انقلاب را می توان در تقسیم بندی تعاریف پیامد محور، تعاریف فرآیند محور و تعاریف هدف محور قرار داد. در این مقاله ضمن طرح تعاریف و تئوری های (انقلاب) ارائه شده از سوی برخی از دانشمندان، به قابلیت یا عدم قابلیت آنها در انطباق پذیری با تحولات جهان عرب پرداخته می شود. با وجود آنکه در این تطبیق دهی تمرکز بر «تعریف انقلاب» (چیستی انقلاب) است اما به دلیل روشن تر شدن بحث، بعضاً به «تئوری انقلاب» (چرایی انقلاب) نیز پرداخته می شود.
نمایی از حیات اندیشه ای و سبک نگارشی-تفسیری استاد جعفری لنگرودی
منبع:
دانشنامه های حقوقی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
۱۱-۳۷
حوزه های تخصصی:
شناخت بزرگان هر جامعه ای، نیازمند درک صحیح و منطقی از آرا و عقاید آنهاست و این امر، مستلزم بررسی حیات انسانی و معرفتی هر یک از آنها در ادوار تاریخی خاص در رشته مرتبط است. در تاریخ حقوق ایران بالأخصّ در این سده اخیر که میراث عالمان دینی و حقوقی در معرض کاوش و اصطیاد مقالات و تحقیقات متعدّدی قرار گرفته است، معرفی فردی از این افراد که شهره حقوق بنیادین و مبنامحور در بین آشنایان فقه و حقوق است، چندان ساده و سهل نیست؛ چرا که علاوه بر شهرت و کسوت فقهی ایشان درسرای فقه اسلام، در حقوقِ معاصر ایران نیز طرح ها و انگاره هایی را آغاز و به انجام رسانیده که کمتر کسی یارای تعهّد و تبحّر و تحکم در آنها را داشته است. لذا پرداختن به سیر و تطور اندیشه ای چنین عالمی، یعنی استاد جعفری لنگرودی سهل ممتنع بوده و از طرفی معرفی و شناسایی اجمالی هر یک از بزرگان فقه و حقوق ایران، ضرورتِ انکارناپذیر دوران کنونی است. مع ذلک پرداخت های علمی و فکری نظام مند هرچند به بهانه ای مبارک برای تقدیر و سپاس از جایگاه درخشان آنها، موجد آثاربس گران قدری است. البته، نباید از نظر دور داشت که قرائت های ناصواب از آرا و دیدگاه های بزرگان حقوق ایران به ویژه در فضاهای مجازی و سایت های گونه به گون، مسبب الزامی اخلاقی و حقوقی است که آنچنان مغفول واقع شده و به واقع به ورطه فراموشی انداخته شده که چاره ای جز اصرار بر سیاهه قلم نیست که بنویسد چه کسانی خالقان آثار بنیادین و مفهوم مند فقه و حقوق ایران بوده اند و چه کسانی تنها داعیه دار عناوین پرطمطراق حقوق ایران.
بررسی انتقادی کتاب مکاتب و تئوری های مالی و حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی کتاب مکاتب و تئوری های مالی و حسابداری است. در این پژوهش از روش کاوشگری فلسفی انتقادی جهت بررسی کتاب استفاده شد. ابزار مورد استفاده شامل کاربرگ نقد کتب درسی و دانشگاهی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی بود. در پیشگفتار، این کتاب جهت بهره مندی دانشجویان معرفی و در مقطع کارشناسی ارشد رشته حسابداری از سوی برخی اساتید به صورت منبع معرفی می گردد و در شورای عالی وزارت علوم، از جمله سرفصل های اصلی اشاره شده برای درس تئوری حسابداری، توانمندسازی دانشجویان در درک ماهیت تئوری و روش های استدلال بیان شده اند، نتایج تحلیل محتوای کیفی نشان داد در خصوص این موارد مطالب چندانی ارائه نشده و کتاب انطباق کمی با سرفصل های وزارت علوم دارد. همچنین، از آنجایی که تئوری های حسابداری و مالی اساسا به موارد بحث برانگیزی چون بهره، سود و مالکیت می پردازند، لذا ناکافی بودن تبیین ها و مثال های روشن و استفاده بسیار کم از نظریه های مکاتب مختلف علی الخصوص مکتب اسلام در خصوص مسائل مالی و حسابداری و مسائل کاربردی از نقاط ضعف دیگر اثر می باشد. به طور کلی، اثر از جنبه گردآوری و دسته بندی تئوری ها از خلاقیت و نوآوری نسبی برخوردار بوده ولی به لحاظ بکارگیری در امر آموزش نقاط ضعف عمده ای دارد.
نگاهی هستی شناسانه به فرآیند تئوری پردازی در باب نبوغ در قلمرو علم حصولی و حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای اقتصادی ایران سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۱
7 - 47
حوزه های تخصصی:
هرچند واژه نبوغ در سیر تطور معنایی خود، دلالت های متفاوتی را از فرشته یا روح ملازم تا نیروی بالقوه نهفته وجودی به خود دیده است؛ اما مهم آنست که وجود آن به عنوان یک واقعیت همواره مورد پذیرش بوده است. اینکه خاستگاه نبوغ دنیای هوشمندی[1] است و روح حامل آنست، پیچیدگی و دشواری تتبع و تحقیق در خصوص ماهیت و چگونگی تجلی یافتن آن در عالم واقع[2] را دو چندان می نماید. آنچنان که حتی در سیر تطور مکاتب اقتصادی نیز کمتر اندیشمند و یا جریان ساز فکری را می توان یافت که به صراحت به وجود آن و تاثیر شگرفی که نبوغ بر زندگی بشر داشته است، پرداخته باشد. گویا پیش فرض مکاتب بر این بوده است که زندگی بشر محدود به همین دنیای مادی و ظواهر عینی است و لذا تمرکز آموزه های مرسوم ارتدکس و نئوکلاسیک در تخصیص بهینه منابع تنها بر دو نیروی در دسترس بشر، یعنی سرمایه و نیروی کار قرار گرفته است که نتیجه حاکمیت همان نگرش عینی است و همین امر سبب گردید تا سنگ بنای اولین مکتب اقتصادی بر انگاره عینیت گرایی قرار گیرد. این در حالی است که در نگرش تکاملی به علم اقتصاد به ویژه در سیر تطور مکاتب اقتصادی از مکتب اتریش تا مکتب نهادی و در آثار اندیشمندان به نام این مکاتب به وجود نیروهای دیگری نیز اشاره شده است. از جمله آنکه بوکانن[3] از برندگان جایزه نوبل اقتصادی دنیای پیش روی بشر را آبستن رخدادها و وقایعی می داند که هیچ پیشینه ای در گذشته نداشته و ناموجود[4] است و بر این اساس پایه تئوری های مرسوم اقتصادی و به تبع آن توصیه های سیاستی برآمده از آن را زیر سوال می برد. همچنین شومپیتر در تشریح مفهوم توسعه در مقاله ای با همین عنوان به رد تاثیر روتین ها و فاکتورهای علّی[5] پرداخته و تلاش دارد تا به تبیین آن از طریق خلق های ناولی بپردازد که جهش های گسسته[6] را موجب می شود و از علتی بی علت[7] برخوردار است؛ اما از آنجایی که ذهن او درگیر پیش فرض های تجربه گرایی و مسخ در این نگرش است که علم و علمی بودن تنها در روابط علّی[8] قابل تبیین و تفسیر است، لذا در تشریح چگونگی شکل گیری توسعه از مسیر خلق های ناول به بن بست می رسد. گویی وی از این موضوع غافل است که علت تمامی ناکامی هایش، عدم شناخت ماهیت و سرشت واقعی انسان و به تبع آن روش صحیح استنتاج است. به همین علت است که در این مقاله ابتدا به فرآیند کسب دانش از مسیر تجربه و محدودیت های آن پرداخته شده است و سپس مهم ترین گام در تحقیقات مربوط به علوم انسانی یعنی روش شناسی با استناد به مبحث دیالکتیک فلوطین تشریح شده است. روش شناسی که نشان می دهد، الزام درک و فهم حقیقت هر پدیده ماورای حسی وخارج از عالم محسوسات، قیاس آن با شواهد عینی است. روشی که کاربست آن در قرآن بارها مورد مشاهده قرار گرفته است. برای مثال در سوره نور و در تشریح ماهیت نوری که از جنس متا بوده و جوهره خلق، افرینش و دانایی است و علم بر تمام کائنات را ممکن می سازد از مثال چراغ دان استفاده شده است و یا آنکه کانت در فلسفه استعلایی خود به منظور تشریح قانون معرفت نفس،[9] از قانون طبیعی[10] که در دسترس و محسوس است استفاده می نماید. لذا ما نیز برای فهم ماهیت، سرشت و معرفت شناسی موضوع مورد مطالعه مان که نبوغ و خلق و خلاقیت است از روش تحلیلی مقایسه ای[11] بر پایه شباهت ها و تفاوت ها استفاده نموده ایم و معتقدیم که هرگونه غفلت از تاثیر پذیری روح انسان از محیط و سنجه و معیارهایی که در تشخیص امور حقیقی از امور موهوم و فانی یاری رسان است و مستدل و منطقی راه خیر از شر را جدا می نماید، جایز نیست. از این رو هرگونه تلاش در راستای تامل و تفکر عمیق در مسیر شناخت راه درست و گزینش ماکزیم به سوی خیر مطلق، همچون ماموریتی برای حفظ و حراست از جایگاه و مقام والای انسانی است. جایگاهی که از ابتدای خلقت به انسان فراتر از تمامی موجودات و حتی فرشتگان داده شده است. انسانی که به دلیل برخورداری از اختیار، آزادی و اراده، قادر به تعیین سرنوشت خویش است و لذا بایستی ارزش مطلق بودن خود و برخورداری از فطرت الهی را پاس بدارد و به این ادراک دست یابد که دارای روح مشترک نه تنها با تمام ابناء بشر بلکه با تمامی موجودات و مخلوقات الهی است و لذا تشخیص حد و مرز آزادی خود و دیگران در شیوه انطباقی که در پیش گرفته است، یک ضرورت است.بنابراین چنانچه انسان جامعیت زیست خود را در سه دوره جنینی، زندگی در پیله طبیعت و دنیای نامیرا و ابدی را با استدلال و استناد به کمال عقل دریابد و فرصت کوتاه زندگی در این دنیا را برای تعالی و ارتقاء جایگاه خود از قلمرو تاریک دنیای مادی به ساحت روح پاک قدی قدر بداند، آنگاه تلاشی بی وقفه را برای انفصال از دغدغه های دنیای مادی و اتصال به العروه الوثقی و خزائن لایزال الهی به کار خواهد گرفت و در این تلاش، تخصیص بهینه نیروهای خود را نه فقط به سرمایه و نیروی کار که مصداقی از جهل علمی است، بلکه به بینهایت ظرفیت و نیروهای نهفته در وجود معطوف خواهد نمود. نیروهایی که هرگز در پیش فرض ها و چارچوب های کنونی علم حصولی جایی ندارد و برای ظهور و تجلی آن تنها راه رسیدن به آزادی و فهم آن در جامعیت مفهومی فراذهنی[12] است و فقط در این شرایط است که الهام ها و شهود و حضور در وجود و به تبع آن دانش ازلی و نامیرا و آثار عینی آن در هنر و یا اندیشه های ناب و ناول ظهور می یابد. پیش فرض این شیوه روش شناسی و تئوری پردازی، رسیدن به سیستم و نظام فکری منسجم، فرم ها، چارچوب ها و شاکله ها به صورت پیشینی[13] است و در ادامه مسیر حرکت و در برخورد با اقتضائات، هنر آنست که این چارچوب ها با عالم واقع انطباق یابد که همگی مسئول اعمال آنند. اگر اینگونه شود در فرآیند دستیابی به علم حضوری و الهام ها و شهودها، دانش سینتتیک پیشینی،[14] سرمشق و هدایت گر فرد قرار می گیرد و لذا دیگر فرد با اوج گرفتن در دنیای نامحسوس و فراذهنی دچار سردرگمی و پوچی نمی گردد. [1]. Intelligible world[2]. Sensible world[3]. Buchanan[4]. Nonexistance [5]. Causal factors[6]. leap−like[7]. Uncaused cause[8]. Causality[9]. Moral law[10]. Natural law[11]. Comparative Analysis[12]. Idea of freedom[13]. A priori[14]. Synthetic A priori knowledge