مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی مقاله حاضر این است که دولت جدید ایالات متحده آمریکا چه سیاست و راهبردی در عرصه بین المللی به طور عام و در قبال جمهوری اسلامی ایران به طور خاص در پیش خواهد گرفت؟ در پاسخ به این سوال، علاوه بر طرح چهارچوب مفهومی کوتاه، عوامل موثر در شکل گیری سیاست خارجی دولت جدید آمریکا در دو سطح ملی و بین المللی طرح، اصول و رویکرد آن تشریح و راهبرد آن با توجه به تناقض ها و موانع احتمالی توضیح داده شده است. به نظر می رسد دولت ترامپ به دلیل ایجاد شکاف های سیاسی و ساختاری در داخل آمریکا و بی توجهی به بنیان های تاریخی نظام بین الملل و سیاست خارجی آمریکا در تأمین اهداف و منافع آمریکا با موانع و مشکلات بزرگی روبرو شده و ناگزیر به تعدیل در مواضع اعلامی خود در سیاست خارجی خواهد شد.
سیاست خارجی فرانسه در قبال خاورمیانه و شمال افریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرانسه کشوری با پیوندهای دیرینه با منطقه خاورمیانه است. مدت زمان زیادی این کشور تحت تأثیر سیاست عربی قرارداشت. نقش فرانسه در خاورمیانه را می توان با توجه به ملاحظات ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این کشور مورد ارزیابی قرارداد. البته، فرانسه در خاورمیانه نیز مانند سایر نقاط جهان نقش های چندگانه ای بازی می کند که گاه در تعارض با یکدیگر قراردارند. با این حال، ایده «مجد و عظمت» فرانسه که میراث «گلیسم» در این کشور محسوب می شود، هنوز بر سیاست خارجی فرانسه تأثیرگذار است. فرانسه اینک با توجه به عدم تمایل امریکا به مداخله مستقیم در امور خاورمیانه احساس می کند که میدان برای آن کشور به منظور نقش آفرینی بیشتر باز شده است و تلاش دارد با توجه به موقعیت به دست آمده به ایده «مجد و عظمت» فرانسه تحقق بخشیده و ایفاگر نقش یک «قدرت بزرگ» در صحنه خاورمیانه باشد؛ هرچند که این کشور از ظرفیت ها و ابزارهای یک قدرت بزرگ برخوردار نیست. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که فرانسه چه نقشی برای خود در خاورمیانه و شمال افریقا متصور است. فرضیه ای که نویسنده مطرح کرده عبارت است از این که فرانسه در پی ارتقای نقش خود از همکار مداخله گر به نقش یک قدرت بزرگ در زیرسیستم منطقه خاورمیانه با توجه به کم رنگ شدن حضور امریکا در این منطقه است؛ اما در عمل، این نقش با جایگاه واقعی آن همخوانی ندارد. این پژوهش جنبه توصیفی- تحلیلی داشته و گردآوری داده ها برای انجام آن به روش کتابخانه ای صورت گرفته است.
اکولوژی، منظر و طراحی اکولوژیک منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
یک نگاه محدود و غیرزمینه گرا، که از دریافت میراث منظرین غنی خاورمیانه ناتوان است، ظرفیت های منظر را به عنوان یک چارچوب مطالعاتی میان رشته ایِ تضعیف کرده و حیطه حرفه معماری منظر را به زیباسازی سطحی و ظاهری محدود می سازد. این مقاله رویکرد کل نگر و پویای طراحی اکولوژیک منظر را مطرح می کند، با این استدلال که اکولوژی می تواند الف) معنای منظر را، فراتر از اینجا و اکنون، زمینه گرا کند، پاسخگوی اکولوژی منطقه باشد و میراث تاریخی و بومی منظر را ادغام کند؛ و ب) مباحث معماری منظر را گسترش دهد تا نه تنها سیما و نمود ظاهری را در بر گیرد، بلکه شامل ابعاد محیطی، اکولوژیک، اجتماعی- اقتصادی و سیاسی نیز باشد. برای نشان دادن پیچیدگی و انطباق پذیری یک چارچوب منظرین کل نگر، و قابلیت های آن در پیشبرد پژوهش ها و فعالیت های حرفه ای معماری منظر، گستره ای از کاربردهای آن ذکر شده است.
نقش داعش در فرایند جهانی شدن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رشد گروه های بنیادگرا در خاورمیانه و سایر قاره ها از جمله شمال آفریقا (بوکوحرام) نشان از تحولات اساسی در صحنه سیاسی، اجتماعی و مذهبی دارد که به هیچ عنوان نمی توان از تأثیرات این گروه ها در گستره سیاسی جهان به ویژه در محدوده خاورمیانه غافل بود. از جمله این گروه های بنیادگرا، گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) است که در اثر ضعف دولت−ملت ها، ناسیونالیست دینی و سرخوردگی و فردگرایی ناشی از سرمایه داری و جهانی شدن تشکیل شد و به سرعت گسترش یافت و مشکلات و چالش های فراوانی را ایجاد کرد. هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش داعش در فرایند جهانی شدن است همچنین فرضیه پژوهش حاضر این است که: داعش در فرایند جهانی شدن تأثیر مثبت داشته است و در اثر اِعمال سیاست های موسوم به طرح مارشال از سوی آمریکا و نظام سلطه باعث سرعت بخشیدن به این فرایند شده است. این پژوهش با روش توصیفی−تحلیلی در پی یافتن پاسخ گویی به این پرسش پژوهش حاضر است.
ماهیت رقابت و تعارضِ ایران و ترکیه در سوریه و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناقشه منطقه ایِ ایران و ترکیه در عراق و سوریه، به واقعیت های تاریخی حاکم بر روابط دو کشور برمی گردد و قرائت های دوگانه ساده انگارانه در بیشتر موارد قادر به توضیح مسیر رقابت و تعارض دو کشور نیستند؛ چرا که موضوع به الگوهای درازمدتی برمی گردد که در یک روند تاریخی، تغییراتی را در جابجایی توازن منطقه ایِ قدرت به همراه داشته است. با وقوع خیزش های عربی، این مناقشه با در نظر گرفتنِ مابه ازایِ تاریخی آن، دوباره تحت تأثیر ملاحظات هویتی و امنیتی در عراق و سوریه قرار گرفته است که در پرتو آن، مسائل ارزشی ایدئولوژیک با مسائل ژئوپلتیک و توازن قدرت و نقش های منطقه ای در هم گره خورده اند. لذا با عنایت به این فرض که بحران سوریه و دگرگونی های عراق به رقابت تاریخی میان ترکیه و ایران به عنوان دو دولت ملی قدرتمند خاورمیانه دامن زده است و رویکرد هر دو کشور بر اساس فعال سازی الگوهای معطوف به موازنه قدرت، تثبیت حوزه نفوذ و انگاره دفع تهدید از هر طرف پیگیری می شود؛ مقاله حاضر بر آن است تا با تشریح و تبیین چالش های دو کشور از منظر هویتی و امنیتی، به روشی تاریخی - تطبیقی و با عنایت به نظریه «رئالستکراتیویسم»، عوامل و دلایل نگرانی میان دو کشور و افق آن را در پرتو دو متغیر اثرگذار سوریه و عراق مورد واکاوی و تجزیه تحلیل قرار دهد.
ماهیت جنبش های اخیر خاورمیانه: اسلامی یا سکولار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های سیاسی اخیر در خاورمیانه با بی ثبات سازی نظم اقتدارگرا و تغییر ادبیات سنتی و تولید گفتمان نوین، نه تنها انفعال سیاسی هژمون در زیرسیستم خاورمیانه را تغییر داده است، بلکه عصر نوینی از سیاست منازعه گرایانه را تولید نمود. در این پیوند، تفسیر ایدئولوژیک از کنش های جمعی خاورمیانه، به عنوان رویکرد تقلیل گرا و جانبدار، پاسخگوی ماهیت کنش های جمعی منطقه نمی باشد. از منظر ایجابی، جنبش های خاورمیانه ای درصدد دستیابی به فردیت شهروندی می باشد و از منظر سلبی، نه تنها بر شعار های ارزشی و ایدئولوژیک تمرکز نداشتند، بلکه از کنش های نمادین علیه اسرائیل، آمریکا و منازعات خاورمیانه احتراز نمودند. بنابراین، پرسش از ماهیت جنبش های اخیر خاورمیانه به عنوان اهتمام اصلی نگاشته حاضر می باشد. فرضیه پژوهش جاری با تأکید بر رهیافت نئواسلامی، بر این مسئله تأکید دارد که دموکراسی خواهی، حقوق بشر، رفتار برابر دولت از یک سو و تدریج گرایی اسلامی، مدرن سازی اسلام، اعتدال و پیوند پراگماتیک با غرب از سوی دیگر به عنوان مطالبه جنبش های اخیر می باشد. در این راستا، مطالبه دموکراسی در جوامع عربی پیامد صدور دموکراسی غربی نمی باشد، بلکه برآیند تغییرات اجتماعی- فرهنگی به مثابه بخشی از فرآیند جهانی شدن می باشد. در نتیجه جنبش های اخیر خاورمیانه نشان دادند که نه تنها دموکراسی متضمن سکولاریسم نمی باشد، بلکه دموکرات ها لزوما لیبرال نمی باشند.
ژئوپلیتیک و بازیگری قدرت های جهانی و منطقه ای در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک به مطالعه و بررسی علمی قدرت و روابط آن در فضای جغرافیایی- سیاسی و در مقیاس فراملی می پردازد. در این رابطه خاورمیانه و مخصوصاً فضای ژئوپلیتیک غرب آسیا کانون تحولات و رویدادهایی بوده که توجه قدرت های جهانی و منطقه ای را به خود جلب کرده است؛ به گونه ای که این رویدادها بر معادلات بین المللی تأثیر بسزایی دارد. خاورمیانه همانند آزمایشگاهی ژئوپلیتیکی است که درک و فهم معادلات و قواعد ژئوپلیتیکی آن می تواند در ارائه مسیری برای ایجاد صلح و ثبات کمک شایانی نماید. مجموعه عظیمی از تهدیدها، منازعات، تنش ها، جنگ و بی ثباتی امروزه در خاورمیانه به عنوان بی ثبات ترین منطقه جهان و یا کمربند شکننده وجود دارد که هدف اصلی این مقاله مطالعه ای علمی و براساس دیدگاه علم ژئوپلیتیک بر این جریانات در این منطقه از جهان است تا از این طریق بتواند شناختی مناسب از فرمول ها و سیاست های موجود در این فضای ژئوپلیتیکی کسب نماید. هدف اصلی این نوشتار با روش پژوهش توصیفی –تحلیلی شناسایی تهدیدات و مخاطرات منطقه ای و مقابله با آن و نیز کمک به تقویت بنیان و ثبات ژئوپلیتیکی ایران و راههای دستیابی به آن است که این به بررسی کلیه موارد فوق پرداخته است.
آینده روابط ایران و ترکیه در پرتو تحولات خاورمیانه: ادامه همکاری اقتصادی در سایه رقاب تهای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط سیاسی و اقتصادی ایران و ترکیه در یک دهه گذشته شکوفایی گسترد های یافته است. مقامات رسمی دو کشور پی شبینی کرده اند روابط اقتصادی آ نها در سال 2015 به 30 میلیارد دلار افزایش یابد. دو کشور دارای منافع سیاسی و امنیتی مشترکی هستند که در اکثر حوزه ها باعث هم گرایی آ نها شده است. البته در برخی حوزه ها رقاب تهایی وجود دارد که باعث نوعی واگرایی و حتی رقابت دو کشور گشته است. یکی از عواملی که باعث رقابت و ایجاد واگرایی در روابط دو کشور گشته، تأثیراتی است که تحولات خاورمیانه بر منافع دو کشور گذاشته و منافع دو کشور را در برخی حوز هها در مقابل هم قرار داده است. یکی از این حوز هها بحران سوریه است. در بحران سوریه ایران از دولت بشار اسد حمایت و دفاع می کند ، اما ترکیه خواهان سقوط بشار اسد است و از اپوزیسیون دولت سوریه حمایت می نماید. لذا سؤال این است که تحولات خاورمیانه چه تأثیری بر روابط ایران و ترکیه دارد؟ در این مقاله سعی می شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود. بررس یها حاکی از آن است که اختلاف نظر و تضاد منافع ایران و ترکیه در تحولات خاورمیانه باعث واگرایی آ نها م یشود اما پیوندها و منافع اقتصادی مشترک، مانع وارد آمدن آسیبهای جدی بر روابط دو کشور م یگردد.
شیعه هراسی به مثابه قلمروسازی گفتمانی محور «غربی- عربی» در بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مطالعه موردی: بحران سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درحالی که قلمروسازی، کوشش جمعی یا فردی انسان برای اعمال نظارت انحصاری بر بخش مشخصی از فضای فیزیکیاست؛ قلمرو سازی گفتمانی اشاره به ساخت گفتمان های مسلط توسط افراد یا گروها فراتر از فضای فیزیکیاست. در واقع هدف از ساخت چنین گفتمان هایی، کنترل فضا بدون اعمال قدرت سخت است. تحولات به وقوع پیوسته در خاورمیانه طی دو دهة اخیر موجبات قدرت یابی شیعیان در قالبهای مختلف فردی و حزبی شده است و جایگاه شیعیان را در خاورمیانه بیش از این مستحکم و تثبیت ساخته است.این امر منافع محور «غربی-عربی» در این منطقه را به شدتمتأثر و با چالش مواجه کرده است. از آنجایی که توسل به جنگ سخت دارای آثار و پیامدهای سنگینی است؛ تصمیم به تولید گفتمان هایی نظیرشیعه هراسی، از طرف محور نام برده،که در واقع قرائتی از جنگ نرم و اعمال قدرت نرم است- منطقی تر و عاقلانه تر به نظر می رسد. اجمالاًهدف این مقاله تبین رویکرد گفتمان ضد شیعی محور «غربی-عربی» در خاورمیانه به طور عام و به طور خاص توضیح چرایی، دلایل وادامة این گفتمان در قالب مخالفت با محور مقاومت دربحران سوریه است.
خیزش های هویتی، دولت های شکننده و بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعال شدن شکاف های اجتماعی در خاورمیانه و سیاسی شدن آنها منجر به شکل گیری مجموعه ای از نیروهای هویت بنیاد زیرملی و فراملی شده است که از انگیزة لازم برای ادغام در نظم دولت-ملت برخوردار نیستند. نیروهای هویت بنیاد به واسطه تعارض بنیادین با ساخت دولت-ملت مستقر، زمینه را برای تبدیل دولت های شکننده به دولتهای شکست خورده به وجود می آورد. در این میان تمایل قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای بهره برداری از ظرفیت نیروهای هویت بنیاد در راستای تقویت موضع خود در منازعات ژئوپلیتیکی بر شدت و پیچدگی نقش آفرینی مؤلفه های هویتی افزوده است. در پاسخ به این پرسش که: «عوامل شکل گیری بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه کدام است؟»؛مقاله فرضیه زیر را ارائه می دهد:«تلاقی و درهم تنیدگی خیزش نیروهای هویت بنیاد زیرملی و فراملی، ضعف ساختاری دولت-ملت و نهایتاً رقابتهای ژئوپلیتیکی قدرتهای منطقهای و فرامنطقه ای، عامل اصلی شکل گیری و گسترش بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه است».روش انجام تحقیق حاضر توصیفی و تحلیلی بوده است.
آینده پژوهی تحولات جهان عرب (سه احتمال برای 2025)
آینده چگونه خواهد بود؟ پاسخ این سوال پیچیده است و طیف گسترده ای از احتمالات را در برمی گیرد؛ خوب، بد یا ترکیبی از هردو. اما بیش از هر چیز ما را غافلگیر خواهد کرد. همانگونه که در بهار عربی به وقوع پیوست، تغییر رویدادها پس از جنگ لیبی و جنگ داخلی سوریه که هیچکدام آنگونه که انتظار داشتیم پیش نرفت. البته، وقتی که در انتظار آینده ایم؛ امید منطقی ترین چیزی نیست که باید در تصمیم ما تأثیر بگذارد: علم و دانش اصلی ترین پیش نیازها برای کاهش غافلگیری استراتژیک می باشد، جهان ما مکانی مملو از عدم قطعیت باقی خواهد ماند. سال ها قبل احتمال وقوع چنین طوفان هایی در جوامع خاورمیانه و شمال آفریقا راز نبود، هرچند چگونگی و زمان وقوع آنها، یک راز بود. معهذا عدم قطعیت توجیهی برای صبر و انتظار برای آینده نیست. تصمیمات سیاسی بهنگام و بجا تأثیرگذار می باشد و سعی مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا کمک به تصمیم گیری درست است. در این اثر، سه آینده احتمالی برای جهان عرب تشریح می شود که کاملاً به تصمیمات سیاست گذاران وابسته اند. فارغ از تغییرات آب وهوایی یا واقعیت های قطعی نظیر جمعیت که نمی توانیم؛ آنها را تغییر دهیم. قطعاً می توان سایر موارد را تحت تأثیر قرار داد، گرچه قطار حوادث ایستگاه را ترک کرده، تصمیم گیران هنوز هم ممکن است بتوانند تصمیمی درست بگیرند. این گزارش درصدد ارسال پیامی امیدبخش است. این اثر ثابت خواهد کرد که آینده بهتر در خاورمیانه و شمال آفریقا لزوماً وابسته به بخت و اقبال نیست. علیرغم این ممکن است آینده به گرفتن تصمیمات صحیح امروز وابسته باشد.
محدودیت های گفتمان اعتدال گرایی در ایجاد صلح منطقه ای (با تاکید بر روابط ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس)
حوزه های تخصصی:
با شروع به کار دولت یازدهم، اعتدال گرایی به گفتمان غالب در عرصه سیاست خارجی ایران تبدیل گردید. سؤال پژوهش حاضر بر این مبنا قرار گرفته است که گفتمان اعتدال گرایی به چه معناست؟ و این گفتمان در بهبود مناسبات ایران با شورای همکاری خلیج فارس و متعاقبا برقراری صلح و ثبات در خاورمیانه و ایجاد منطقه عاری از خشونت با چه موانع و محدودیت هایی مواجه می باشد؟ این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع دست اول و ثانویه، گفتمان اعتدال گرایی را تلفیقی از آرمان گرایی و واقع گرایی تعریف می کند که توازن و تعادل بین آنها دال مرکزی این خرده گفتمان را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر همچنین با ترکیب رهیافت نظری سازه انگاری و «مجموعه امنیتی منطق های» استدال می کند که در حال حاضر، تحت ژئوپلتیک جدید خاورمیانه، نخبگان سیاسی ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس یکدیگر را به عنوان «دیگری» در نظر گرفته که برآیند آن شکل گیری برداشت ها و ادراکات متفاوت از مقوله امنیت در منطقه می باشد. چنین برداشت هایی منجر به «معضل امنیتی» شده و در نهایت، دولت های مذکور را به سمت اتخاذ رهیافت های متعارض جهت تأمین صلح و ثبات منطق های رهنمون ساخته است. پیامدهای چنین رویکردی تاکنون، با توجه به بهم پیوستگی امنیت کشورهای منطقه، تشدید تنش ها، رقابت ها، خصومت ها و در آخر افزایش خشونت ها و واگرایی بین این کشورها بوده است.
نهادها و توسعه در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر متقابل نهادها و توسعه در کشورهای خاورمیانه می باشد. برای آزمون فرضیه ها کشورهای خاورمیانه به دو گروه نفتی و غیرنفتی تقسیم و سپس مدل های تحقیق به صورت سیستمی و با روش حداقل مربعات سه مرحله ای (3SLS) در داده های پانل طی دوره 1996-2014 برای دو گروه برآورد می شود. از آزمون های والد، کروسکال_ الیس و حداقل اختلاف معنادار برای ارزیابی تاثیر متقابل نهادها و توسعه استفاده شد. یافته ها نشان می دهد در کشورهای خاورمیانه صادرکننده نفت و کشورهای خاورمیانه غیرصادرکننده نفت، تفاوت معناداری بین تاثیر متقابل نهادها و توسعه وجود دارد. ضریب برآوردی تاثیر توسعه بر نهادها در هر دو گروه بیش از ضریب برآوردی تاثیر نهادها بر توسعه است. بنابراین، توجه به توسعه خود به خود علاوه بر بهبود شاخص های آن، شرایط نهادها را ارتقا داده و باعث بهبود عملکرد این شاخص ها می شود. این تاثیر از طریق نهاد نیز وجود دارد ولی سرعت تغییر از طرف توسعه بیشتر است.
سیاست کُردی آمریکا و روسیه؛ منافع و امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کردستان عراق از دهه 1990 و به ویژه پس از اشغال عراق در سال 2003، مورد توجه آمریکا قرار گرفت. هرچند در دوران جنگ سرد، کُردهای عراق به شوروی نگاه داشتند اما از سال 2007، روسیه منطقه اقلیم کردستان عراق را به عنوان یک اولویت مورد توجه قرار داده است. با شروع بحران سوریه، کُردهای این کشور به تدریج مورد توجه آمریکا و روسیه قرار گرفتند. توجه آمریکا و روسیه به کُردهای عراق و سوریه، دارای پیامدهایی برای امنیت و منافع ایران است که بررسی آن را ضروری می کند. این نوشتار با استفاده از روش تطبیقی -مقایسه ای و نیز توصیفی - تحلیلی استدلال می کند که سیاست کُردی آمریکا و روسیه در جهت بسط نفوذ آنها و نیز تضعیف رقبای دولتی و درون دولتی آنها به شمار می رود که در مواردی مقوم منافع و امنیت ایران است و در موارد دیگری چنین نیست.
کاربست نظریه انتقادی در تحلیل پدیده تروریسم در خاورمیانه
رشد و گسترش تروریسم در منطقه خاورمیانه با شکل گیری شبکه تروریستی القاعده در دهه 1990 و اعلام خلافت گروه داعش در ژوئیه 2014 بعنوان خطرناک ترین تهدیدها علیه بشریت تبدیل شده و به سبب پیوند آن با فناوری های جدید، یک معضل راهبردی را به وجود آورده و توانسته است سبب نقش آفرینی گروه هایی کوچک اما با ساختارهای پیچیده در پهنه بین المللی شود. رشد این پدیده به صورت فراگیر تحقیقات گسترده ای را با نگاه اساسی به متغیرهای متعدد می طلبد. بنابراین پژوهش حاضر تلاش می کند تا با محور قرار دادن مفروض ها و مفاهیم نظریه انتقادی روابط بین الملل، دلایل رشد تروریسم در منطقه خاورمیانه را توضیح داده و کارآمدی این نظریه را در تحلیل پدیده تروریسم در این منطقه اثبات کند. بدین ترتیب سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که عوامل شکل گیری تروریسم در منطقه خاورمیانه از منظر نظریه انتقادی چیست؟ یا اینکه در روابط بین الملل چگونه می توان پدیده تروریسم خاورمیانه را تحلیل کرد؟ در پاسخ، فرض بر این است که باتوجه به مفروض های نظریه انتقادی، در دولت های میزبان تروریسم بعنوان سطح تحلیل میانه، عواملی چون سیطره عقلانیت ابزاری و عدم مفاهمه در سپهر عمومی و ضعف جامعه مدنی، سبب بسته شدن فضای سیاسی- اجتماعی بر کنشگران تکثرگرا و جنایات سازمان یافته بیرون از مجری دولت در این منطقه شده و در سطح تحلیل کلان سیطره هژمون و نفوذ آن در منطقه به واکنش نیروهای ضدهژمون مواجه شده که این امر گروه ضد سیستم و رهایی بخش ساختارشکن در هر دو سطح را در قالب تروریسم افراطی داعش و القاعده برانگیخته است.
تحلیل کارایی نسبی کشورهای خاورمیانه از لحاظ شاخص های توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه به عنوان یک فرایند، مهم ترین بحث کشورهای در حال توسعه است. همچنین از توسعه پایدار به منزله ی نیروی محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی تمامی کشورها به ویژه کشورهای در حال رشد نیز یاد شده است. هدف این مقاله تحلیل کارایی سیزده کشور خاورمیانه طی سال های 2009 تا 2012 م از لحاظ شاخص های توسعه پایدار از طریق 32 شاخص (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل داده های از مدل های برنامه ریزی کمی خطی ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها، مدل آنتروپی شانون و نرم افزار dea slover استفاده شده است. محدوده جغرافیایی این پژوهش منطقه خاورمیانه و جامعه آماری آن 13 کشور می باشد. نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد در بین شاخص های توسعه پایدار در خاورمیانه شاخص های تولید ناخالص ملی، میزان پس انداز و اشتغال بیشترین ضریب همبستگی به ترتیب با مقادیر 0.74،0.64 و 0.58 درصد را با متغیر خروجی یعنی توسعه پایدار دارند. از لحاظ کارایی نسبی در بین کشورهای خاورمیانه به ترتیب کشورهای امارات متحده عربی و قطر با میزان کارایی یک درصد و با سطح عملکرد عالی به عنوان کشورهای کارا و کشورهای عراق، یمن و سوریه به ترتیب با میزان کارایی 974/0، 961/0 و 957/0 درصد با سطح عملکرد ضعیف به عنوان کشورهای ناکارا از لحاظ شاخص های توسعه پایدار در خاورمیانه هستند. در نهایت نتایج این پژوهش نشان می دهد بیش از 60 درصد کشورهای خاورمیانه از لحاظ شاخص های توسعه پایدار دارای سطح عملکرد متوسط طی سال های 2009 تا 2012 هستند.
بررسی سیاست تطبیقی ایالات متحده در خاورمیانه قبل و بعد از بهارعربی
سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه در طول نیمه قرن گذشته شامل اهداف مشخص بوده که از جمله مهمترین این اهداف شامل: تامین ثبات و امنیت اسرائیل در منطقه، تامین انرژی پایدار از منطقه، طرح دموکراتیزه کردن کشورهای منطقه، تعقیب اهداف بلندمدت اقتصادی در قالب بازار بزرگ منطقه و ثبت و توسعه سیاسی و فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی می باشد. با وقوع حادثه یازده سپتامبر در سال 2001 مرحله نوینی در سیاست ایالات متحده در خاورمیانه آغاز شد، که شامل دو جنبه مهم بود: نخست تلاش برای تضعیف و یا در صورت امکان تغییر حکومت در کشورهای مختلف مانند عراق و ایران و دوم پیگیری ایجاد سیاست تدریجی اصلاحات کنترل شده در کشورهای دولت و متحد استراتژیک سنتی، اما اقتدارگرایی آمریکا در تغییر حکومت در عراق موفق شد ولی نتوانست تضعیف یا تغییر حکومت در ایران را در دوره بوش به نتیجه برساند. نوع مواجهه آمریکا با روند تحولات رویکرد حکومت های حاکمه آینده جنبش های مردمی و جایگزین های موجود «منافع و امنیت اسرائیل و تناقض بین منافع استراتژیک و اصول دموکراتیک از جمله موضوعات مهم پیش روی آمریکا بود. پرسش اصلی این است که آیا سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه در برهه زمانی قبل و بعد از بهار عربی تغییر یافت؟ و فرضیه موجود آن است که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در برهه قبل و بعد از بهار عربی در عین برخی تغییراتی روشی، در راستای منافع استراتژیک از پیش تعیین شده این کشور در منطقه بود.
نقدی بر کتاب قدرت ویرانگر: خاورمیانه در سیاست خارجی ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
راهبرد خارومیانه ای ایالات متحده، به دلیل اهمیت و اثرگذاری، مورد توجه بازیگران منطقه ای و بین المللی است. چالش های ناشی از اولویت های منطقه ای ایالات متحده، در کنار اختلافات داخلیِ طیف های سیاسی در درون ایالات متحده، مبنای رواج ادبیات متنوّعی شده است. بخش عمده ای از ادبیات یادشده، به بررسی نقادانه سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده اختصاص دارد. از جمله این منابع انتقادی، قدرت ویرانگر[i]است. ادبیات علمی انتقادی در ارتباط با سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده البته رواج بیشتری در کشورهای این منطقه دارد. با این حال، متونی همچون قدرت ویرانگر، که مبتنی بر نگرشی تجمیع کننده دو نگرش منطقه ای و غربی است، افزون بر تبیین وجوه نوینی از موضوع، امکان نگاه مقایسه ای را نیز فراهم می آورد و در نتیجه ارزش تطبیقی نیز می یابد. قدرت ویرانگر تلاشی جدی برای طرح نگاه انتقادیِ جامعی در مورد سیاست های خاورمیانه ایِ امریکا است. در این مقاله نویسنده جویای بررسی، ارزیابی و نقد کتاب قدرت ویرانگر در ابعاد محتوایی و شکلی و تطبیق مباحث محوریِ آن با مسائل رایج در منطقه است. [i]. ژیلبر آشکار و نوام چامسکی (1392) قدرت ویرانگر (خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا)، گفتگو: استفان شالوم، ترجمه محمدرضا شیخی محمدی، تهران: خرسندی.
آشفتگی در نظر، شتابزدگی در عمل نقد کتاب «سیاست و حکومت در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هفدهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۸ (پیاپی ۵۱)
311-323
رشد علاقه به بررسی تحولات و رویدادهای خاورمیانه از یک سو و گسترش دوره های آموزشی و پژوهشی مطالعات این منطقه طی سال های اخیر، از سوی دیگر، موجب شده است نیاز به آثار آموزشی و تحقیقی بیش از گذشته احساس شود. از این رو انتشار کتاب سیاست و حکومت در خاورمیانه توسط ناشرانی دانشگاهی و معتبر جلب توجه می نماید؛ کتابی که قرار است اسلوب آموزشی داشته باشد و خوانندگان، به ویژه دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی، را با اطلاعات و تحلیل های پایه در این زمینه آشنا کند. با این حال، بررسی شکلی و محتوایی کتاب نشان می دهد که به رغم دقت ناشران در عرضه اثری جامع و علمی، این نوشته دچار کاستی ها و گاه بی دقتی های متعددی است، به گونه ای که ظرفیت و ارزش آن را برای استناد و تدریس در دانشگاه با تردید روبرو می کند. بر این اساس، مطالبی درباره ویژگی های شکلی و نکات قوت و ضعف محتوای اثر ذکر شده و در پایان نیز توصیه ها و پیشنهادهایی برای ویرایش جدی آن آمده است. به نظر می رسد مهمترین مشکل کتاب آن است که هم از راهنمایی متخصصان حوزه مطالعات خاورمیانه و هم از مشورت صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت، در جهت نگارش اثری آموزشی، بی بهره بوده است.
تأثیر داعش بر ژئوپلیتیک و ناسیونالیسم دینی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور داعش در معادلات سیاسی خاورمیانه در طی سالهای بعد از شروع انقلابهای عربی منجر به شکل گیری و تعمیق منازعات در دولتهایی دچار بحران از جمله سوریه و عراق شده است. همچنین، علی رغم پایان حیات سیاس داعش در پایان سال با از دست دادن قلمروی سیاسی اش در پایان 2017 در عراق و سوری ، منازعات قومی – مذهبی همچنان مشخصه اصلی محیط سیاسی دولت های دچار بحران است، که نشان دهنده اثر گذاری نهادینه شده این جریان سیاسی بر فرایندهای سیاسی منطقه است.در این راستا، این سوال اساسی قابل طرح است که، داعش چگونه بر فرایندهای سیاسی خاورمیانه تاثیر گذار بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که، داعش متاثر از احیا و گسترش مفاهیم راست کیشی دینی، ناسیونالیسم دینی را به متغیر اصلی در دولت های دچار بحران تبدیل نموده است. از طرف دیگر، کمشکش قومی- مذهبی برای تصرف سرزمین، منجر به اهمتی یافتن متغیر ژئوپلیتیک در منازعات سیاسی قومی- مذهبی شده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی –تحلیلی بر مبنای روش کیفی، و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.