مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مداخله نظامی
حوزه های تخصصی:
"در مدت کوتاهی که از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 سپری شده است، جهان تحولات گوناگونی را نظارهگر بوده است. این تحولات بیشتر به موجب مداخله نظامی و اقدامات قهرآمیز صورت پذیرفته است و سبب جلب توجه پژوهشگران حقوق بینالملل و روابط بینالملل شده است.
در این مقاله، نویسنده موضوع اصلی متن را به دو مورد اختصاص داده است: الف ـ مداخلههای نظامی دولت ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه از مبنای معتبر حقوقی برخوردار نیست. ب ـ دولت ایالات متحده آمریکا در دستیابی به اهداف مورد نظر خود ناموفق بوده است. وی بر این باور است که شکست سیاست دولت ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه تنها به دلیل عدول از اصول مسلم حقوق بینالملل نمیباشد، بلکه تکبر ایالات متحده، عملیات یکجانبه این کشور و ناتوانی این کشور در شناخت تمایزات فرهنگی جهان اسلام نیز در شکست سیاستهای دولت آمریکا اثرگذار است. توصیه اصلی نویسنده مقاله پیشروی این است که دولت ایالات متحده آمریکا باید در سه مرحلهی مشخص سیاست خود را در مورد منطقه خاورمیانه تغییر دهد.
"
نقش شورای امنیت سازمان ملل در فروپاشی نظام قذافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام بین الملل فعلی، شورای امنیت سازمان ملل نقش بیشتری در مسائل و مناقشه ها جهانی پیدا کرده است و به عنوان یک متغیر مستقل، در سرنوشت کشورها و حاکمیت دولت ها تأثیرگذار است. از سال 2011 با شروع اعتراضات و خیزش گسترده مردم در کشورهای عربی و نقض گسترده حقوق بشر توسط حاکمان این کشورها در برخورد با مخالفان، به تدریج شورای امنیت نقش فعال تری برای خود در این نوع مسائل قائل شد. قذافی با کشتار مردم لیبی، بنیانگذار مداخله شورای امنیت در امور داخلی این کشور به دلیل نقض مکرر و نظام مند حقوق بشر شد. از سال 2011 برخی از دیکتاتورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در قفس آهنین رفتار خود گرفتار شده و هر واکنش تندی نسبت به مردم کشورشان با واکنش جامعه جهانی و به نیابت آن، با واکنش سریع و جدی شورای امنیت روبه رو می شود. هدف از این مقاله، بررسی چرایی و شیوه مداخله شورای امنیت و ناتو در بحران لیبی است. یکی از مهم ترین تغییرات در شیوه مدیریت جهانی، ارتباط تحولات لیبی با سیاست بین الملل است که در دو قطعنامه شورای امنیت علیه حکومت قذافی و پیامدهای آن تبلور یافته است. این مقاله همراهی و مداخله شورای امنیت و به تبع آن، بازیگران غربی و بین المللی را با قیام مردم لیبی از زوایای گوناگون بررسی می کند. همچنین رابطه بین صدور قطعنامه های شورای امنیت و فروپاشی رژیم قذافی را در کانون توجه خود قرار داده و دو قطعنامه صادر شده در جریان اعتراضات مردم لیبی علیه حاکم آن کشور را از زاویه تأثیر آن بر حاکمیت دولت لیبی مورد تجزیه و تحلیل محتوایی قرار می دهد.
سیاست خارجی فرانسه در قبال خاورمیانه و شمال افریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرانسه کشوری با پیوندهای دیرینه با منطقه خاورمیانه است. مدت زمان زیادی این کشور تحت تأثیر سیاست عربی قرارداشت. نقش فرانسه در خاورمیانه را می توان با توجه به ملاحظات ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این کشور مورد ارزیابی قرارداد. البته، فرانسه در خاورمیانه نیز مانند سایر نقاط جهان نقش های چندگانه ای بازی می کند که گاه در تعارض با یکدیگر قراردارند. با این حال، ایده «مجد و عظمت» فرانسه که میراث «گلیسم» در این کشور محسوب می شود، هنوز بر سیاست خارجی فرانسه تأثیرگذار است. فرانسه اینک با توجه به عدم تمایل امریکا به مداخله مستقیم در امور خاورمیانه احساس می کند که میدان برای آن کشور به منظور نقش آفرینی بیشتر باز شده است و تلاش دارد با توجه به موقعیت به دست آمده به ایده «مجد و عظمت» فرانسه تحقق بخشیده و ایفاگر نقش یک «قدرت بزرگ» در صحنه خاورمیانه باشد؛ هرچند که این کشور از ظرفیت ها و ابزارهای یک قدرت بزرگ برخوردار نیست. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که فرانسه چه نقشی برای خود در خاورمیانه و شمال افریقا متصور است. فرضیه ای که نویسنده مطرح کرده عبارت است از این که فرانسه در پی ارتقای نقش خود از همکار مداخله گر به نقش یک قدرت بزرگ در زیرسیستم منطقه خاورمیانه با توجه به کم رنگ شدن حضور امریکا در این منطقه است؛ اما در عمل، این نقش با جایگاه واقعی آن همخوانی ندارد. این پژوهش جنبه توصیفی- تحلیلی داشته و گردآوری داده ها برای انجام آن به روش کتابخانه ای صورت گرفته است.
مداخله نظامی در یمن از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
41-70
حوزه های تخصصی:
در پی تحولات منطقه خاورمیانه در دهه های اخیر، حوادث فاجعه باری در این منطقه رخ نموده است . از جنگ تجاوزکارانه صدام حسین، رئیس جمهور دیکتاتور عراق در دهه 1980، علیه ایران، اشغال کویت توسط رژیم بعثی عراق، تا تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان، غزه،... و مداخلات نظامی آمریکا و متحدانش در افغانستان و عراق، و تا اقدامات و عملیات جنایتکارانه و وحشیانه گروه های تکفیری تروریستی با حمایت برخی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بر ضد دولت و ملت های سوریه و عراق و در نهایت تهاجم نظامی و جنگ علیه مردم یمن. این حوادث متضمن نقض اصول و قواعد بنیانی حقوق بین المللی بوده و بنیاد نظم بین المللی موجود را به چالش کشیده است. متأسفانه رویه های بین المللی جاری برخی دولت ها و سازمان های بین المللی حاکی از واکنش های بجا و درخور نیست، بلکه گاه بسیار ناامیدکننده می نماید. در نوشتار پیش رو مداخله نظامی در یمن از منظر حقوق بین الملل بررسی می شود تا ضمن بیان اصول و قواعد نقض شده، عدم مشروعیت آن به اثبات برسد، پیامدهای فاجعه بار چنین وضعیتی نمایانده شود و ضرورت واکنش و اقدام جدی، فوری و شایسته جامعه بین المللی آشکار گردد.
مداخله بشردوستانه در حقوق بین الملل با تأکید بر مداخله نظامی ناتو در کوزوو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منشور ملل متحد با اتکا بر وقایع تاریخی، توسل به زور را به طور مطلق در حقوق و روابط بین الملل ممنوع کرد. با این حال، لزوم پیش بینی موارد توسل به زور در راستای حفظ صلح و امنیت بین المللی اقتضا دارد که با نظام مندکردن امکان توسل به زور و نهادینه سازی آن در قالب نظام ملل متحد و از مجرای شورای امنیت تلاش شود تا این امرتنها در مواردی مجاز باشد که واقعیات جامعه بین المللی توسل به نیروی نظامی را منطقاً توجیه و بلکه تجویز می کند. اگرچه دفاع مشروع و مجوز شورای امنیت دو استثنائی است که در منشور ملل متحد برای نیل به این هدف پیش بینی شده است؛ با این حال، در دهه های اخیر، مفهومی تحت عنوان مداخله بشردوستانه نیز مطرح شده و برخی از دولت ها آن را به عنوان استثنایی دیگر برای توسل به زور قلمداد کرده اند. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا مداخله ناتو در مخاصمه کوزوو در چارچوب تعریف مداخله بشردوستانه در حقوق بین الملل قرار می گیرد؟ آیا می توان مدعی شد که یک عرف جدید و یا به تعبیر دیگر، استثنایی نوین در خصوص قاعده ممنوعیت توسل به زور در حال شکل گیری است؟ در پاسخ می توان چنین فرض کرد که در حال حاضر، هیچ گونه استثنای جدیدی بر قاعده منع توسل به زور، تحت عنوان استثنای مداخله بشردوستانه، پذیرفته نشده و کماکان دفاع مشروع و مداخله با مجوز شورای امنیت تنها موارد استثنای قاعده مذکور در حقوق بین الملل است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با مراجعه به اسناد و مدارک مرتبط، به بررسی این مفهوم و سنجش اعتبار چنین ادعایی می پردازد
خاستگاه درونی، منطقه ای و فرامنطقه ای بحران ژئوپلیتیکی یمن
حوزه های تخصصی:
کشور یمن از ابتدای شکل گیری، دائماً دچار بحران های داخلی و منطقه ای بوده است که می توان به جنگ های 1994 بین یمن شمالی و جنوبی و نیز تجاوز نیروی نظامی جمال عبدالناصر و سرکوب شیعیان این کشور در سال 1962 اشاره داشت. از آنجایی که یمن در جنوب عربستان، غرب عمان، شرق دریای سرخ و در شمال خلیج عدن واقع است اهمیت آن را دوچندان کرده و این کشور به تنگه استراتژیک باب المندب تسلط دارد که رگ حیاتی کشورهای شاخ آفریقا، عربستان و خصوصاً کشور مصر در انتقال انرژی هست. مردم یمن از دیرباز دارای گرایش های مذهبی ازجمله تشیع و اهل سنت بوده که در حال حاضر مردم یمن اهل سنت شافعی و شیعه زیدی هستند. مذاهب اسماعیلیه و صوفی هم در ردیف های بعدی وجود دارند. مذهب اثناعشری یمن که عمدتاً از جوانان این کشور هستند. در این مقاله به روش توصیفی_ تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال اصلی هستیم؛ ریشه بحران یمن تحت تأثیر چه عواملی است که منجر به گسترش دامنه بحران گردید؟ به نظر می رسد موقعیت ژئوپلیتیک یمن و مجموع آشوب های داخلی دامنه این بحران ژئوپلیتیکی را در سطح بین المللی گسترش داده است.
اقتصاد سیاسی نظامی گری و مداخله نظامی امریکا در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
117 - 134
حوزه های تخصصی:
ده سال از مداخله نظامی امریکا در افغانستان که هدف از آن مبارزه با تروریسم اعلام شده بود، می گذرد. طی این مدت نه تنها تروریسم ریشه کن نشده، بلکه فزونی یافته است. در حالی که امریکا هدف از مداخله نظامی خود در افغانستان را مبارزه با تروریسم می داند، برخی از آن به عنوان ابزار استراتژی کلان امریکا برای سیطره بر جهان یاد می کنند. این پژوهش در پاسخ به این پرسش که دلیل اصلی مداخله نظامی امریکا در افغانستان چیست و افغانستان چه مزیتی دارد که ایالات متحده هزینه های زیادی را در آن صرف کرده است؟ این فرضیه را مطرح ساخته و به بررسی آن پرداخته است که «دلیل اصلی مداخله نظامی امریکا در افغانستان، ناشی از منافع مجتمع صنعتی– نظامی ایالات متحده در ایجاد بحران و نظامی گری است».
مطالعه تطبیقی مشروعیت مداخله نظامی از طریق دعوت در اسلام و غرب با تاکید بر مشروعیت مقام دعوت کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
287 - 316
حوزه های تخصصی:
موضوع مشروعیت مداخله نظامی و مشروعیت مقام دعوت کننده از جمله موضوعات بحث انگیز در جهان معاصر است. این نوع مداخلات به لحاظ نظری و مصداق های عملی در اسلام و غرب دارای تفاوت هایی است که بررسی نشده است. بنابراین مشروعیت مداخله نظامی و مشروعیت مقام دعوت کننده در هاله ای از ابهام است. حال سوال این است که: مشروعیت مداخله و مشروعیت مقام دعوت کننده در اسلام و غرب برچه مبنایی است؟(سوال). در غرب در دعوت به مداخله مساله کشور و مشروعیت مقام دعوت کننده مطرح است، اما در اسلام مساله دین کشوری که دعوت شده ملاک است(فرضیه). لذا در نوشتار پیش رو نگارنده با روش تحلیلی و تطبیقی(روش) در صدد به تصویر کشاندن مشروعیت مداخله نظامی با مشروعیت مقام دعوت کننده است(هدف). که کشورهای غربی عضو شورای امنیت بیشتر بصورت سلیقه ای و متفاوت، توام با اهداف سیاسی عمل کرده اند و کشورهای اسلامی نیز دین کشور دعوت شده را مدنظر قرار نداده اند(یافته ها).
بررسی واکنش های آمریکا و عربستان به خیزش مردمی در بحرین (2012- 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهارم بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۰
111 - 142
حوزه های تخصصی:
بحرین یکی از کشورهایی است که تحت تاثیر شرایط نامساعد داخلی در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین موج بیداری اسلامی- عربی در منطقه ی شمال آفریقا و خاورمیانه، شاهد خیزش مردمی است. در حالی که به ظن نگارندگان این مقاله، دلایل واقعی خیزش مردمی در بحرین، ریشه در عوامل داخلی و ساختاری سیاست و اجتماع در بحرین دارد، عربستان سعودی با خوانشی دیگر و با انگیزه های متفاوتی، در صبحگاه 14 مارس با اعزام نیروی نظامی به مداخله ی نظامی در بحرین دست زد. آمریکا هم در مقابل این خیزش مردمی، بنا به دلایل گوناگون تا جای ممکن سکوت کرد و در سایر موارد تنها به توصیه ی گفتگوی ملی بین مخالفان و دولت بحرین و انجام اصلاحات اکتفا کرد. این مقاله در پی پاسخ گویی به سه سوال عمده است. 1)زمینه های خیزش مردمی در بحرین چیست؟ 2) سکوت آمریکا در مقابل بحران بحرین بر اساس چه منطقی توجیه پذیر است؟ 3) انگیزه های عربستان سعودی از مداخله ی نظامی در بحرین کدامند؟ فرضیه اصلی مقاله به شرح ذیل می باشد: مبارزه بر سر قدرت و منافع ملی در سطح کلان و منطقه ای برای آمریکا و در سطح منطقه ای و داخلی (ملی) برای عربستان، بن مایه ی رفتار آمریکا و عربستان در بحرین است. این تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عامل اصلی خیزش مردمی در بحرین شکاف بین دولت و ملت به واسطه ی توزیع نامناسب ثروت، قدرت و منزلت می باشد. آمریکا به دنبال استمرار تسلط هژمونیک در نظام بین الملل از طریق کنترل شریان های انرژی در منطقه ی استراتژیک خلیج فارس، تداوم پیوندهای امنیتی با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از راه حضور نظامی و تعارض با جمهوری اسلامی ایران است. در یک کلام، قدرت و منافع ملی منطق سیاست آمریکا در بحرین را تبیین می نماید. از سوی دیگر ماهیت نظام سیاسی عربستان و به تبع آن ترس از تسری دموکراسی به داخل عربستان در کنار رقابت و تعارض منطقه ای با ایران، انگیزه های عمده ی ریاض در قضیه ی بحرین محسوب می شوند.
الحاق کریمه به فدراسیون روسیه از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هفتم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۴
25 - 58
حوزه های تخصصی:
الحاق کریمه به روسیه اشاره ای است به جدایی بخشی از شبه جزیره کریمه، که به عنوان بخشی از اوکراین شناسایی شده بود، و روسیه در مارس 2014، پس از عملیات نظامی، با همراهی مقامات محلی هوادار روسیه و طی یک همه پرسی، الحاق آن را به سرزمین خود اعلام نمود. فرایندی که از سوی بسیاری از رهبران و نهادها، غیرقانونی شناخته شد و تحریم هایی را نیز علیه روسیه به همراه داشت؛ اما از سوی دیگر، روسیه و هواداران روس تبار اوکراین و کریمه؛ به ویژه با استناد به نظریه مشورتی دیوان بین المللی دادگستری درخصوص کوزوو، این فرایند را در راستای اعمال حق تعیین سرنوشت و کاملا مشروع می دانند. این پژوهش با طرح این سؤال که اقدام روسیه در جدایی کریمه از اوکراین و الحاق آن به سرزمین خود از منظر حقوق بین الملل چگونه ارزیابی می شود؟ به روش توصیفی- تحلیلی فرضیه غیرقانونی آن را بررسی می کند. یافته تحقیق نشان می دهد که از لحاظ حقوق بین الملل نمی توان در یک کلمه پاسخ داد که آنچه در شبه جزیره کریمه به وقوع پیوسته است، قانونی است یا غیرقانونی؛ اما این رویه می تواند در آینده، امنیت جهانی را با چالش جدی روبه رو کند.
سیاست خارجی لیبی در دوران قذافی: از مقابله جویی تا مشارکت جویی داوطلبانه با غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷ (پیاپی ۶۷)
235 - 266
حوزه های تخصصی:
تحولات سیاسی موسوم به بیداری اسلامی که از سال 2011 خاورمیانه عربی را فراگرفت، در یک مورد با دخالت نظامی غرب به سرنگونی رژیم حاکم در لیبی منجر شد. این دخالت نظامی در حالی بود که رژیم قذافی در سیاست خارجی خود از جهت گیری ضدغربی به سمت مشارکت داوطلبانه با غرب متمایل شده و روابط علی الظاهر عادی گردیده بود. اما علی رغم این تغییرات، آغاز بحران داخلی لیبی به واکنش عملی و فوری ائتلاف کشورهای غربی با هدف سرنگونی قذافی منجر شد. این پژوهش ضمن مطالعه نظری سیاست خارجی لیبی در چارچوب پیش نظریه جیمز روزنا و با استفاده از روش توصیفی-تبیینی، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که چرا علی رغم اینکه قذافی در دهه آخر حکومت خود سیاست خارجی تعامل گرا و مشارکت جویانه با غرب را در پیش گرفت اما در پی آغاز خیزش مردمی، کشورهای غربی در قالب سازمان ناتو به دخالت نظامی در این کشور مبادرت کردند؟ فرضیه اصلی عبارت از این است که علی رغم در پیش گرفتن سیاست تعامل گرایی با غرب؛ عدم اعتماد میان طرفین و فقدان اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تداوم نارضایتی های داخلی موجب شد که با آغاز بحران در لیبی، کشورهای غربی از سقوط قذافی حمایت کنند.
عملیات صلح و رضایت اعطایی دولت در مداخله نظامی خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۸
۴۴-۲۷
حوزه های تخصصی:
حفظ صلح و امنیت بین المللی مطابق منشور ازجمله وظایف اولیه شورای امنیت است، چنان که حتی می توان ادعا کرد، هسته بنیادین تشکیل ملل متحد بر حفظ صلح و امنیت بین المللی استوار گشته است. شورای امنیت در این زمینه اقدام به اجرای عملیات حفظ صلح نمود که با پیشرفت حقوق بین الملل شاهد نسل های بعدی چنین عملیاتی بودیم. نگارنده با فرض بر اثبات اعتبار رضایت دولت در اعطای آن جهت مداخله نظامی خارجی، ارتباط عملیات صلح و موضوع مداخله نظامی خارجی را به روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی، توصیفی موردنظر قرار داده و تلاش شده است تا از این گذار مشخص شود که آیا می توان عملیات صلح را در زمره و شمول حق حاکمیتی دولت ها، در اعطای رضایت نسبت به انجام مداخله نظامی در قلمرو دولت مذکور قرار داد یا خیر؟ بررسی نسل های مختلف عملیات صلح حکایت از این دارد که تجمیع دو معیار رضایت و اقدام نظامی در هیچ یک از مفاهیم حفظ صلح، ایجاد صلح و تحکیم صلح صورت نپذیرفته؛ از این رو تلقی عملیات صلح به عنوان زیرمجموعه مبحث دعوت به مداخله نظامی خارجی، میسر نیست.
واکاوی ابعاد جنگ روسیه و اوکراین از منظر واقع گرایی تهاجمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اروپا با حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 شاهد بزرگترین درگیری نظامی پس از جنگ جهانی دوم بود. بررسی وقایع و شکاف های داخلی این کشور از یک سو و همچنین بررسی متغیر اوکراین در تعاملات بین روسیه و آمریکا وکشورهای اتحادیه اروپا از سوی دیگر می توانند در تبیین و تشریح چرایی رویارویی و تقابل نظامی روسیه و اوکراین مفید واقع شود. در این مقاله با بهره گیری از مولفه های نظریه واقع گرایی تهاجمی، زمینه ها و عوامل مداخله نظامی روسیه در اوکراین و همچنین نقش سایر قدرت های مؤثر یعنی آمریکا و کشورهای بلوک اتحادیه اروپا در شکل گیری این بحران و تداوم آن، بررسی خواهند شد. سوال اصلی پژوهش این است که هر یک از بازیگران موثر، در قبال شکل گیری بحران اوکراین و تداوم آن چه نقشی داشته اند؟ سوال فرعی پژوهش نیز این است که واقع گرایی تهاجمی تا چه اندازه و در چه ابعادی موفق به تبیین این بحران و زمینه های شکل گیری و استمرار آن است؟ در این پژوهش این فرضیه مورد سنجش قرار خواهد گرفت: گسترش ناتو در طی چند دهه به سمت شرق و عدم ایجاد توازن در روابط با شرق و غرب از سوی مقامات کیف و همچنین تلاش روسیه برای افزایش سهم خود از قدرت جهانی و بازیابی قدرت سابق خود در جهت تبدیل شدن به هژمون اروپا، زمینه های شکل گیری بحران را فراهم کرده و استمرار این بحران نیز به دلیل اتخاذ سیاست آتش بیاری معرکه و طعمه گذاری و تحریک برای فرسایش از سوی آمریکا بوده است.