مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
خاورمیانه
پس از گذشت سال ها جذابیت های اقتصادی خاورمیانه برای فرانسه، این کشور را بر آن داشت تا به بهبود موقعیت خود در منطقه بپردازد و امروزه به نقطه ای در جهان عرب رسید که ردپای دیپلماتیک او برتر از بریتانیا و در مواردی حتی قابل مقایسه با آمریکا است. یکی از دلایل قابل توجه بازگشت فرانسه آن است که نقاط ضعف گذشته فرانسه به طور ناگهانی نقاط قوت این کشور شد. امتناع فرانسه برای پیوستن به آمریکا در حمله به عراق در سال 2003، نه تنها به خودی خود به معنای استقلال این کشور در دیپلماسی خاورمیانه بود، بلکه فرانسه مانند آمریکا و بریتانیا گرفتار خستگی نظامی نشد؛ بنابراین هنگامی که نیکولا سارکوزی تقاضای حمله نظامی به لیبی را کرد؛ اعتبار وی به مراتب بیشتر از دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا بود و رهبران فرانسوی برای فروش تسلیحات به دولت ها نگران قوانین حقوق بشری نبودند این حضور دوباره فرانسه تحت تأثیر سه عامل اقتصادی، نظامی و امنیتی و عوامل وابسته به آن ها برای هر یک از کشورهای خاورمیانه قابل دسته بندی است که به تفصیل به توضیح درباره هریک از آن ها خواهیم پرداخت. همچنین حضور مجدد فرانسه در منطقه خاورمیانه و تلاش برای دست یابی به جایگاهی تثبیت شده در این منطقه خود معلول پدیده ای بزرگ تر و همان نظمِ در حالِ گذار روابط بین الملل است. در این مقاله کوشیده شده است تا با توجه به روندهای سیاست خارجی فرانسه، آینده ای محتمل برای جهت گیری های آتی این کشور نیز ترسیم گردد.
دورنمای رابطه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی: سناریوهای محتمل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، دو کشور اثرگذار در منطقه فرعی خلیج فارس هستند که شعاع نفوذشان همه منطقه خاورمیانه بزرگ را دربرمی گیرد. روابط میان دو کشور در یک دهه گذشته، بسیار پرتنش بوده و در این مدت تغییر مقامات سیاسی دو کشور نیز نتوانسته این روابط را بهبود بخشد. علت این تنش ها به منابع رفتار سیاست خارجی دو کشور، سابقه تاریخی هر یک و همچنین تعارض منافع آنها در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه بازمی گردد. بیشترین فضای رقابت دو کشور در سه کشور بحرانی عراق، سوریه و یمن است. براین اساس، دورنمای روابط دو کشور تابع رفتار آنها در منطقه و در برخورد با این سه کشور می باشد. سه سناریو مطرح در سیاست خارجی دو کشور در منطقه قابل طرح است: تلاش برای دولت سازی، کوشش برای حفظ سازه سیاسی کشورهای در حال فروپاشی و در نهایت، تداوم روند کنونی که ممکن است به تجزیه این سه کشور بحرانی بینجامد. این مقاله ضمن بررسی این سناریوها و پیشران ها، سدکننده ها و کارت های شگفتی ساز آن، بهترین سناریو را برای دو کشور، سناریوی دوم می داند که با منافع ملی دو کشور، و تاریخچه و وضعیت عمومی منطقه سازگار است.
ماهیت اتحادها در خاورمیانه؛ قدرت یا هویت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی این مقاله آن است که ماهیت اتحاد و ائتلاف ها در خاورمیانه به عنوان یکی از مهم ترین، راهبردی ترین و البته پرمنازعه ترین مناطق جهان چیست؟ به عبارت دیگر، آیا می توان ماهیت اتحادها در این منطقه را به مثابه ماهیت اتحادها در غرب بر اساس انسجام هویتی و شکل گیری هویت دسته جمعی مشترک بر اساس هنجارهای تکوینی و تنظیمی دانست؟ یا اینکه در بررسی ماهیت و علل شکل گیری اتحادهای این منطقه بایستی نقش عوامل هویتی را بسیار کمرنگ دانست و به نقش قدرت و توازن قدرت در کنار توازن تهدید اشاره کرد؟ در پاسخ به این سؤالات، استدلال و فرضیه اصلی این مقاله آن است که بر خلاف نظر بارنت، نظریه پرداز روابط بین الملل که ماهیت اتحادها در خاورمیانه را هویت و اشتراکات هویتی می داند، ماهیت اتحادها در این منطقه بر اساس مصلحت دولت ها بوده و ریشه در شرایط مادی و ناشی از توازن قدرت منطقه ای و دفع تهدیدات بوده است.
مطالعه مقایسه ای فرهنگ استراتژیک آمریکا و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ استراتژیک توانایی تأثیرگذاری بر نگرش نخبگان و دولتمردان و همچنین جامعه یک کشور را داشته و از این قابلیت نیز برخوردار می باشد که نحوه عملکرد آنها را در عرصه های مختلف تعیین نماید. بدین ترتیب شناسایی مؤلفه های شکل دهنده به مبانی هویتی کشور و از آن جمله فرهنگ استراتژیک کشورها کمک بسیار موثری در فهم چرایی کنش کشورهای مختلف- از جمله قدرت های بزرگی چون ایالات متحده آمریکا و چین- به دست می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش می کند با شناسایی و احصاء مؤلفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا که دارای ویژگی تهاجمی اند و چین که دارای خصلت تدافعی است، به مقایسه آنها پرداخته و وجوه افتراق و اشتراک آنها را تشریح نموده و در نهایت، به تبیین و تشریح تأثیر این مؤلفه ها بر سیاست خارجی آن دو در خاورمیانه بپردازد.
تغییرات سیاست خارجی آمریکا و تحولات خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران مالی و اقتصادی 2008 آمریکا، به رغم سپری شدن نسبی، پیامدهای گسترده ای برای این کشور و نظام اقتصاد جهانی داشته است. در این مقاله نشان داده می شود که این بحران با آشکارکردن و همچنین تشدید روند تضعیف عناصر قدرت ملی آمریکا و تقویت قدرت بازیگران جدید بین المللی و در نهایت، تغییر در ساختار نظام اقتصاد جهانی، نقش مهمی در تغییرات به وجود آمده در سیاست خارجی آمریکا در سال های اخیر داشته است. یکی از این تغییرات، کاهش اهمیت خاورمیانه برای این کشور نسبت به گذشته بوده است. این کاهش اهمیت و تمایل به عدم مداخله، موجب اتخاذ سیاست توازن منطقه ای توسط این کشور و بازگذاشتن دست متحدان در خاورمیانه شد که این امر نیز در نهایت، نتیجه ای جز تقویت افراطی گری و تروریسم در منطقه نداشت.
علل و انگیزه های عملیات نظامی روسیه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که روسیه یکی از مهم ترین مخالفان اقدام نظامی در سایر کشورها و احترام به تمامیت ارضی دولت های مستقل است، پرسش اینجاست که چه منافعی این کشور را به دست زدن به اقدام نظامی در سوریه قانع کرده است؟ از نظر نویسندگان این مقاله، تلاش روسیه برای ارائه تصویر خود به عنوان دولتی مقتدر در مناطقی که در حوزه امنیتی آن قرار می گیرند در سطح بین المللی؛ لزوم حمایت از محور سوریه، ایران، عراق و حزب الله لبنان در سطح منطقه ای و جلوگیری از احیای جریان های اسلام گرای افراطی در قفقاز شمالی در سطح ملی، می تواند توضیح دهنده رفتار روسیه در اقدام به عملیات نظامی در سوریه باشد.
دکترین سیاست خارجی اوباما و رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایالات متحده با رژیم صهیونیستی بخش مهمی از سیاست خاورمیانه ای امریکا را شکل می دهد، بطوریکه تغییر روسای جمهوری در این کشور هم تاکنون نتوانسته است تاثیر مهمی در روابط آنها ایجاد کند. علی رغم فراز و فرود در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی و اختلاف نظر سران آن دو درخصوص برخی مسائل، باراک اوباما تعهد خود را به امنیت رژیم صهیونیستی اعلام و از حفظ اتحاد کشورش با این رژیم حمایت کرده است. با این وجود، از سیاست خارجی دولت باراک اوباما مخصوصاً در رژیم صهیونیستی، انتقادات زیادی به عمل آمده و روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری اوباما با تنش و اصطکاک هایی همراه بوده است. علت رخداد این مشکلات در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی از کجا ناشی می شود؟ با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی اوباما به واقع گرایی، ریشه انتقادها و مشکلات در روابط آنها را باید در سیاست خارجی واقع گرایانه دولت اوباما و به تبع آن تغییر در راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده واکاوی کرد. از این رو مقاله حاضر درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی ضمن تحلیل دکترین واقع گرایانه اوباما، پیامدهای این دکترین بر رژیم صهیونیستی را مورد بررسی و کنکاش قراردهد
تأثیر تقابل وهابیت سعودی با گفتمان انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلتیک جدید خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
جهان اسلام به ویژه خاورمیانه در هزاره جدید بیشتر ماهیت ایدئولوژیک به خود گرفته است. بر همین مبنا، مقاله حاضر تلاش دارد تا از منظر هویتی و ایدئولوژیک، نقش تقابل ایدئولوژی وهابیت با گفتمان انقلاب اسلامی ایران را بر ایجاد ژئوپلتیک جدید خاورمیانه پس از وقوع بیداری اسلامی مورد تبیین و بررسی قرار دهد. این پژوهش در چهارچوب رهیافت تئوریک سازه انگاری استدلال می کند که بروندادهای سیاست خارجی عربستان و جمهوری اسلامی ایران در سال های اخیر، که به ترتیب متأثر از ایدئولوژی وهابیت و آرمان ها و اصول انقلاب اسلامی هستند، نقش برجسته ای در تشدید رقابت های بین دو کشور و متعاقباً شکل گیری ژئوپلتیک جدید خاورمیانه ایفا کرده اند. به عبارتی، با آغاز بیداری اسلامی در کشورهای مختلف خاورمیانه، ایران اقدامات گوناگونی را در چهارچوب مبانی اندیشه ای و آرمان های انقلابی امام خمینی به انجام رساند. اما پویش های منطقه ای ایران با واکنش جدی کنش گر مهم دیگر منطقه یعنی عربستان مواجه گردید، که بر اساس مبانی آیین وهابیت ماهیتی ضد شیعی و ایرانی- انقلابی داشته و تلاش می کند تا در مقابل نفوذ و نقش آفرینی منطقه ای ایران به طور جدی مقابله کند. تعارض هویتی عربستان و ایران و رقابت های این دو کشور در این قالب، در حال حاضر منجر به «هویتی شدن رقابت های ژئوپلتیکی» شده و متعاقباً نیز این طیف از رقابت ها را در خاورمیانه تشدید کرده است.
موج سوم النهضه از منظر بیداری اسلامی و احیای هویت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این نوشتار، مطالعه و بررسی موج سوم النهضه از منظر بیداری اسلامی و احیای امر دینی درکشورهای عربی منطقه است. جنبش های انقلابی در کشورهای عربی به عنوان حرکتی جامع بر مبنای تحکیم امر دینی و گفتمان دینی تحلیل می شود. این حرکت اجتماعی دارای شاخص های برجسته ای در قالب بیداری اسلامی است که بررسی آن منتج به ارائه ادبیات جدیدی در این باره می شود. در واقع، موج اول النهضه در قالب اصلاحات سیاسی و دینی در جوامع مسلمانان به رهبری فکری جمال الدین اسدآبادی شروع شد. موج دوم؛ در قالب انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) نضج گرفت و موج سوم که ادامه موج دوم این رویداد مهم محسوب می شود، بدون رهبران کاریزما و به صورتی اجتماعی با نمادها و مطالبی مشخص به منصه ظهور رسید. بدین ترتیب فرضیه اصلی این مقاله این گونه است که بیداری اسلامی به ویژه در تونس توانسته الگویی مناسب برای سایر جنبش های میانه رو در جهان عرب تبدیل شود. مشارکت فعال در عرصه سیاسی و حتی پذیرش شکست در رقابت های انتخاباتی رویه ای جدید برای نیروهای اسلامی است.
تأثیر مکان و زمان در شکلگیری ادارک محیطی جنبشهای شیعی و سنی معاصر در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش عمدهای از کنش انسان انسانی تابع ادراکی است که از محیط پیرامونی دارد؛ فهم این
برداشتها در شناخت رویکردها و فرآیندهای تصمیم گیری بسیار کارآمد نشان داده است. در این
میان،پدیدارشناسی از جمله روشهایی است که بر کیفیت و خاص بودن پدیده های سیاسی تأکید
دارد و به دنبال ادارک پدیده های جهان است.از این رو، ارتباط میان رویکرد ادراک محیطی و
پدیدارشناسی وجود دارد که پژوهشگر را در درک پدیده های انسانی و اجتماعی همراهی میکند.
بر اساس ادراک محیطی، زمانی که درک عینی مکان جایگزین درک ذهنی آن می شود،
الگوهای پدیدار مکان به این دلیل که در ایجاد حس تعلق مکانی موثر می شوند، اهمیت می یابند.
مقاله ی حاضر بر این فرض استوار است که اندیشه زمانمند و مکانمند بر اساس ادارک محیطی
متفاوت جنبش های اسلامی شیعی و سنی خاورمیانه اعم از رادیکال و میانه رو در راهبرد آنها
منشاء اثر شده است.
تأثیر فرایند توافق هسته ای بر ادراک آمریکا از عقلانیت راهبردی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف فضاسازی های رسانه ای، اسناد رسمی ایالات متحده تصریح دارند که جمهوری اسلامی ایران یک بازیگر عقلانی است و این عقلانیت فرصتی برای اثرگذاری، در مناسبات با تهران، ایجاد می نماید. این درک راهبردی در کنار وضعیت «عدم اطمینان» در خاورمیانه در پی بیداری اسلامی از مبانی شکل دهنده نوع ابزارهای سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، ازجمله تحریم، بوده است. در پی انتخابات ریاست جمهوری و توافق هسته ای، واشنگتن با ارزیابی مجدد از میزان کارایی سیاست و ابزارهای خود، الزامات تداوم/ تغییر مسیر را بررسی نموده است. این نوشتار با تمرکز بر تحلیل گفتمان رسمی واشنگتن در این دوره، به دنبال پاسخ به این سوال است که ارزیابی واشنگتن از تهران در پی توافق هسته ای چه بوده است و این ارزیابی چه تاثیری بر چشم انداز رقابت راهبردی بین ایران و آمریکا بخصوص در منطقه خواهد داشت. فرضیه نوشتار آنست که در وضعیت جدید، مواجهه بین ایران و آمریکا به سمت الگوی جدید ترکیبی سوق می یابد که از یک سو، مبتنی بر ""پیشگیری"" از ""مسیر"" تحقق گزینه های نامتعارف است و از سوی دیگر بر تداوم و تشدید تقابل در سطوح متعارف و نامتقارن استوار است. نهایتا این نوشتار به راهبرد مناسب جهت مدیریت وضعیت در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
تأثیر منازعات داخلی سوریه و عراق بر مجموعه امنیتی خاورمیانه (2011- 2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه از آن دسته مناطقی است که بیشتر از آنکه دارای همگرایی منطقه ای باشد، مشخصه دائمی آن منازعه و کشمکش است. ازجمله بحران ها و منازعات در این مجموعه امنیتی، منازعات داخلی سوریه و عراق است که می تواند بر روند و تکامل مجموعه امنیتی خاورمیانه تأثیرگذار باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر منازعات داخلی سوریه و عراق بر تکامل مجموعه امنیتی خاورمیانه است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منازعات داخلی سوریه و عراق منجر به شکل گیری زیرمجموعه ای بزرگ تر با ادغام زیرمجموعه های شامات و خلیج فارس در قالب یک زیرمجموعه واحد شده است. این روند نتیجه پیوند عمیق پویش های امنیتی بین این دو زیرمجموعه است. در سطح روابط دولت با دولت این منازعات باعث بازسازی و تقویت الگوی پایدار منازعه و رقابت ایران با دولت های سنی خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی در قالب تقابل دو محور متضاد شده، ولی در کنار این الگو شکل گیری الگوی رقابت درون ائتلافی در بین دولت های سنی منطقه به ساخت اجتماعی جدید مجموعه امنیتی اضافه شده است. این منازعات باعث تعامل بیشتر پویش های امنیتی سطح منطقه ای با سطح جهانی شده است
نقش یالات متحده آمریکا در افراط گری های منطقه خاورمیانه با تاکید بر عراق و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سال 2011 و به دنبال شروع ناآرامی ها در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه افراط گرایی در این منطقه به ویژه درعراق و در سوریه افزایش یافته است. با توجه به بافت قومی و مذهبی منطقه خاورمیانه تنوع گروه های افراطی در این منطقه قابل پیش بینی است. سؤالی که مطرح می شود این است که نقش قدرت های فرا منطقه ای ازجمله ایالات متحده آمریکا را در گسترش افراط گری ها در خاورمیانه را چگونه ارزیابی می شود؟ این پژوهش استدلال می کند که ایالات متحده از مهم ترین علل بقا و عمل این نیروهای افراطی در خاورمیانه و ازجمله در عراق و سوریه است.
شکل گیری افراط گرایی در منطقه خاورمیانه علیرغم فراهم بودن بستر داخلی به محرک خارجی نیز نیازدارد . هدف این پژوهش بررسی میزان تأثیرگذاری عوامل خارجی ازجمله نقش دولت ایالات متحده در شکل گیری و گسترش پدیده افراط گرایی در منطقه خاورمیانه است. روش بکار گرفته شده در این پژوهش توصیفی –تحلیلی است .
ریشه های عثمانی گرایی در سیاست خارجی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است با احصا اصول نوعثمانی گری بر مبنای قرائت حزب عدالت و توسعه از آن و با تکیه بر متغیرهای ریشه ای، ارتباط مستقیم آن اصول را با مبانی نظری و اعتقادی این حزب نشان دهد. به همین جهت سه اصل محوریت ترکیه، مرزهای هویتی بین المللی و هویت شرقی-ارزش های غربی مورد شناسایی و ارتباط آنها با گروه های اجتماعی ای که حزب از میان آنها برخاسته است مورد بررسی قرار گرفته است. این امر موجب گردیده این سه اصل به عنوان اصول پایدار نوعثمانی گری حزب عدالت و توسعه مطرح شوند و از سیاست هایی که ریشه متغیرهای روشی دارند و بر اساس شرایط زمانی و مکانی دچار تغییر می شوند، جدا گردند. همچنین با تکیه بر متغیرهای ریشه ای تعاریف حزب از اسلام گرایی، میزان تاثیرپذیری آن از کمالیسم و گذشته نوعثمانی گری مشخص گردیده است. بر اساس یافته های این مقاله متوجه می شویم که حزب عدالت و توسعه در عرصه سیاست خارجی خود دچار تناقض نیست بلکه به سبب عدم رجوع به تعاریف حزب و رهبران آن از نگرش و شیوه عمل خود در عرصه سیاست خارجی، بینشی متفاوت از بیان آنها بر رفتار آنها از سوی برخی منتقدین حاکم شده بود.
تحلیلی ژئوپلیتیکی بر سیاست یکجانبه گرایی ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه از منظر سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده آمریکا پس از جنگ سرد به عنوان تنها هژمون نظام بین الملل خود را متعهد به تأمین امنیت مناطق مختلف دنیا می دید. یکی از این مناطق که بیش از هر جای دیگر مورد توجه امنیتی، سیاسی، اقتصادی و در یک کلام توجه همه جانبه ایالات متحده قرار دارد، منطقه خاورمیانه است. منطقه خاورمیانه به دلایل ژئوپلیتیکی مختلف مانند ذخایر عظیم نفتی و گازی، بی ثباتی های پی در پی، اسلام سیاسی و ... یکی از مناطق استراتژیک مهم دنیا تلقی می شود که تأمین امنیت آن نقشی اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده پیدا کرده است. اما آنچه در مورد تحرکات امنیتی آمریکا در منطقه خاورمیانه قابل توجه است، رویکرد تکروی و یکجانبه گرایی و غیر مشورتی این کشور با قدرت های مختلف جهانی و منطقه ای است، که به سیاست «یکجانبه گرایی» ایالات متحده معروف گردیده است. پژوهش حاضر در صدد تحلیل ژئوپلیتیکی این سیاست از منظر رویکرد سازه انگاری است. این پژوهش که به شیوه ای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است در صدد پاسخگویی به این سوال است که از منظر سازه انگاری چه عواملی ژئوپلیتیکی سبب شکل گیری سیاست یکجانبه گرایی ایالات متحده در خاورمیانه گردیده است؟
حضور روسیه در خاورمیانه در دورة پوتین (احیای نفوذ روسیه در کشورهای زیر نفوذ اتحاد شوروی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روی کارآمدن پوتین سبب توجه دوبارة روسیه به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به ویژه کشورهایی (مصر، عراق، سوریه، فلسطین و یمن) که در گذشته حوزة نفوذ اتحاد شوروی بودند، شد. علت توجه جدی روسیه به خاورمیانه در دورة جدید چیست؟ به نظر می رسد که تلاش روسیه برای حضور در این منطقة راهبردی، به دلیل ضرورت هایی مانند احیای نقش روسیه به عنوان یک ابرقدرت قادر به رقابت با آمریکا با هدف حضور دائمی و ایفای نقش تثبیت شده در تحولات منطقه، فروش سلاح و دست افزارهای نظامی به کشورهای منطقه، ترس از گسترش تروریسم و افراطی گری از خاورمیانه و شمال آفریقا به مناطق مسلمان نشین جنوب این کشور درصورت غفلت از این منطقه و درنهایت تجارت کالاها و خدمات با این کشورها بود. به همین دلیل است که روسیه تلاش کرد تا افزون بر گسترش روابط با ترکیه، ایران و عربستان سعودی، در کشورهایی همچون مصر، یمن، عراق، سوریه، فلسطین و اسراییل به عنوان حوزة نفوذ حاضر شود. هدف این نوشتار بررسی سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا در دورة پوتین با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی است.
استراتژی آمریکا در افغانستان و علل عدم موفقیت سیاست ها ی آن کشور
حوزه های تخصصی:
در عرصه بین المللی کشورها در مواجهه با تحولات و پدیده های مختلف و اثرگذاری بر سیاست های خارجی و داخلی کشورها از استراتژی های مختلفی به فراخور شرایط درونی و بیرونی خود، رقیب و فضای بین المللی سود می جویند. آن چه ایالات متحده پس از حادثه 11 سپتامبر و با انگشت اتهام گذاشتن بر طالبان و القاعده در افغانستان انجام داد، نوعی استراتژی محسوب می شود که در فضای نوستالوژیک ایجاد شده توام با تصمیم گیری شتاب زده و سهل انگاری مسایل درونی جامعه افغانستان رخ داد و برونداد آن اتخاذ استراتژی های متفاوت و حتی متناقض در این کشور بحران زده از 2001 بود. در این مقاله که با هدف بررسی استراتژی های ایالات متحده پسا 11 سپتامبر در افغانستان به نگارش در آمده است، به این سوال اساسی پاسخ داده می شود که تغییرات کلان استراتژی ایالات متحده چگونه بر جهت گیری سیاست خارجی این کشور اثرگذار بوده و چرا این کشور در اشغال افغانستان از استراتژی های مختلفی استفاده کرده است و سپس براساس یافته های به دست آمده از روش گردآوری کتابخانه ای چنین استنتاج می شود که تغییرات مداوم استراتژی آمریکا در افغانستان به دلیل عدم توجه به مسایل درونی و پیچیدگی های تاریخی، قومی، فرهنگی، سیاسی و اعتقادی این کشور بوده که نتیجه آن تنزل جایگاه آمریکا در عرصه جهانی و ناکامی در سرکوب طالبان، پدیده تروریسم و فقدان ثبات در افغانستان می باشد.
بررسی سیاست هژمون در قبال دولت های خاورمیانه بر اساس رهیافت های جامعه پذیری در روابط بین الملل (دوران ریاست جمهوری باراک اوباما)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نوع جامعه پذیری دولت های خاورمیانه (با تاکید بر دولت های انقلابی منطقه) توسط دولت آمریکا به عنوان هژمون نظام بین الملل می باشد. در همین راستا فرضیه اصلی این مقاله با تاکید بر ابعاد دوگانه جامعه پذیری در روابط بین الملل، آن است که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، دولت آمریکا به عنوان کنش گری عقلانی و بر اساس یادگیری اجتماعی پیچیده و استعاره شرمِ ناشی از تجارب گذشته و به عنوان هژمون نظام بین الملل تلاش کرده است تا روند جامعه پذیری دولت های منطقه را وارد مرحله جدیدی نماید؛ به این معنا که در عوض تاکید و استفاده از سازوکارهای مادی گرایانه (اِشغال نظامی و یا مداخله مستقیم) از سازوکارهای معناگرایانه این فرآیند از جمله تکیه بر اقناع سازی و توجیه این کشورها در جهت درونی کردن هنجارهای موردنظر خود استفاده نماید. برای بررسی این فرضیه بعد از بررسی سازوکارهای مادی گرایانه و معناگرایانه جامعه پذیری در روابط بین الملل با استناد به مواضع اعلامی رییس جمهوری آمریکا و اقدامات صورت گرفته در این راستا، به بررسی فرضیه اصلی می پردازیم. این پژوهش تحلیلی توصیفی با تکیه بر مطالعه موردی سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن به صورت استفاده از منابع اسنادی و مجازی است.
بررسی روند آینده سیاست خارجی آلمان در خاورمیانه
کشور آلمان از دیرباز به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار در صحنه بین الملل مطرح بوده است. کشوری که در تاریخ معاصر موجب رقم زدن نقطه عطفی در نظام جهانی و شکل گیری نظمی نوین پس از آن بوده است. نقطه عطفی که با رخ داد جنگ دوم جهانی شروع و با پدید آمدن جنگ سرد، نظمی جدید را موجب شد. طی سالیان گذشته و با ورود و تغییر در بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در خاورمیانه، روند سیاست خارجی آلمان نیز دست خوش تغییراتی شده است که آن کشور را در راستای روند سیاست خارجی رقبایی نظیر فرانسه و بریتانیا قرار داده است. بر این اساس با توجه به تغییرات عمده در نظام جهانی و آرایش قدرت بازیگران در دنیا و متعاقب آن در منطقه خاورمیانه، آلمان نیز خواستار نقش جدید و دست یابی به کنشی مؤثرتر نسبت به گذشته است. بر همین اساس این کشور برای ورود به خاورمیانه از یک سو به دلیل نداشتن سرزمین های استعماری در گذشته کار دشوار تری را نسبت به سایر قدرت های اروپایی در پیش دارد اما همین موضوع سبب عدم شکل گیری چهره ای استعماری از این کشور نزد دولت ها و ملت ها در خاورمیانه شده است. آلمان به دلیل انگیزه های گوناگون که مهم ترین آن انرژی، اقتصاد و بحث مهاجران است تمایل به حضوری پررنگ در خاورمیانه از خود نشان داده است.
چگونگی نقش آفرینی داعش در مناسبات سیاسی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه گرایی و تشدید اختلافات مذهبی جزو لاینفک در تحولات خاورمیانه می باشد. پدیدار شدن دولت های ناتوان مانند لیبی، یمن، عراق، سوریه و ظهور بازیگران قدرتمند غیردولتی فراملی مانند القاعده، داعش، جبهه النصره، طالبان، جماعت اسلامی، جماعات الصحوه، جنبش انصارالله یمن، حزب الله لبنان و... در کنار تغییر در رفتار و کنش گری بازیگران بین المللی و منطقه ای، نظم سیاسی و امنیتی حاکم بر خاورمیانه را متحول کرده و زمینه را برای ایجاد نظم جدید فراهم کرده است. چگونگی نقش آفرینی داعش به عنوان یکی از مهمترین گروه های فرقه ای – مذهبی، در مناسبات سیاسی-امنیتی خاورمیانه سوال اصلی این مقاله می باشد. داعش که گروهی برآمده از القاعده با خط مشی سلفی- تکفیری می باشد، بر اساس مدعیات رهبرانش به دنبال احیای خلافت است. صف بندی سنی – شیعی مهمترین رکن فکری داعش است و انگیزه آنها برای انتقام و رویاروئی با این عنوان به پیش می رود. این رویکرد با تضاد هایی که با منافع ایران و شیعیان دارد،جغرافیای سیاسی شیعیان و جمهوری اسلامی ایران را با چالش جدید سیاسی امنیتی در خاورمیانه مواجه خواهد کرد که این چالش چه بسا سخت تر و سهمگین تر از چالش هایی مانند پرونده هسته ای خواهد بود و دامنه این بحران کل منطقه خاورمیانه را فرا خواهد گرفت.