مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
بلاغت
حوزه های تخصصی:
اسلوب حکیم یکی از عناصر زیباشناختی در متون است که گوینده بنابر اقتضاهای بافتی وموقعیتی، روش خردمندانه و حکیمانه ای برای بیان غرض خود در پیش می گیرد. این عنصر اگرچه گاه در بدیع و گاه در استفهام مطرح می شود اما به دید غالب در علم معانی و موارد خروج کلام از اقتضای ظاهر است که به کارگیری آن بر بلاغت کلام می افزاید و بلیغ بودن قائل آن را ثابت می کند. به کارگیری این شیوه ی هنری در زبان قرآن که متصف به بلاغت بوده و جنبه ی بلاغی آن از جمله موارد اعجاز زبانی آن به شمار می آید، اهمیت این مسأله را روشن می سازد. اثبات بلاغت قرآن کریم با بررسی این آرایه برای نشان دادن زیبایی وبخشی از وجوه اعجاز قرآن کریم وعمق بخشیدن به فهم کلام وحی الهی، با بیان اسرار و اغراض بلاغی مورد نظر خداوند در به کار بردن آن، از اهداف این پژوهش هست که تلاش شده است با روش توصیفی- تحلیلی واز طریق ذکر نمونه هایی از ده جزء میانی قرآن کریم و نیز نمودازی آماری به آن دست یابیم. اشاره به فراوانی ومیزان کاربرد این آرایه برای اثبات تاثیر کارآمدی آن در جهت نشان دادن وتثیبت بلاغت قرآن کریم وتقسیم بندی این آرایه بر چهار وجه مذکور از مهم ترین مشخصه های این پژوهش است. رویارویی با عناد وناسازگاری مخالفان پیامبر اکرم (ص) مبنی بر خواسته هاو بهانه هایی غیر قابل قبول برای نپذیرفتن ربوبیت خداوند متعال ورسالت رسول اکرم (ص)،از جمله دلایل به کاربردن آرایه ادبی اسلوب حکیم است .
جلوه های بلاغی آیات گفتگو در سوره ی اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوره ی اعراف با 206 آیه، به عنوان دومین سوره ی بزرگ قرآن کریم، بیشترین آیات مربوط به گفتگو را به خود اختصاص داده است؛ به طوری که هم طرفین گفتگو و هم موضوعات و اسلوب های گفتگو در این سوره متنوع است. در این مقاله نگارنده بعد از بیان مقدمه ای درباره ی معنای لغوی و اصطلاحی «م حاورة»، مقاله را به دو بخش بررسی اسلوب های انشایی و خبری تقسیم می کند، و در هر بخش به بررسی جلوه های بلاغی آیات گفتگو می پردازد، و به این سؤال پاسخ می دهد که کدام مباحث بلاغی در آیات گفتگو در سوره ی اعراف بیشترین کاربرد را دارد؟ نگارنده سعی نموده است تا تمام جلوه های بلاغی بکار رفته در این آیات را بیان نماید. با بررسی این آیات به این نتیجه می رسیم که طرفین گفتگو بیشتر از اسلوب انشایی طلبی در قالب امر، نهی، استفهام و ندا بهره برده اند که اکثر آنها از معنای اصلی خود خارج شده و در معنای دیگری بکار رفته است. همچنین اسلوب های خبری بیشتر از نوع طلبی و انکاری می باشند. از مسائل بلاغی دیگری که در این گفتگوها استفاده شده است می توان به، مجاز، ایجاز، اطناب، التفات، قصر و اسلوب حکیم، طباق، تذییل، ایضاح بعد از ابهام و تفصیل بعد از ایجاز ،انواع عطف، حذف، کاربرد جمله فعلیه و اسمیه و تقدیم و تأخیر اشاره کرد. از گفتگوهای مهم سوره ی اعراف می توان به گفتگوهای پیامبران خدا و اقوام آنها اشاره کرد که با بررسی این گفتگوها به اسرار تشابه اسلوبی آنها پاسخ داده می شود. نگارنده در این مقاله با استفاده از شیوه ی استقرائی و توصیفی - تحلیلی بر اساس ترتیب آیات سوره ی اعراف به بررسی جلوه های بلاغی، آیات گفتگو در سوره ی اعراف می پردازد.
مبالغه در قرآن (بررسی بلاغی مبالغه در آیات قران کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاستگاه کلامى در بحث اعجاز بلاغی قرآن موجب شده توجه زیادی به جنبه هاى کلامى قرآن شود و کمتر به موضوع بلاغت از منظر ادبى و بلاغى محض نگریسته شود؛ با این حال تلاشهاى بسیاری در تبیین بلاغت قرآن صورت گرفته است.
در حوزه بلاغت قرآن پرسش اساسی این است که آیا پذیرفتن زبان مجازی واستعاری قرآن، به ساحت مقدس کلام الهی خدشه ایجاد نمی کند؟ و اگر زبان مجازی و استعاری قرآن را باور کردیم، بدون این که قداست کلام خداوند با کذب و غیر واقعیت آمیخته شود، آیا هر نوع آرایه ادبی را می توان درآیات جستجو کرد؟
از میان مباحث بلاغی مطرح در علم معانی و بیان و بدیع، مبحث مبالغه و به تبع آن اغراق و غلوّ، جزء پرمناقشه ترین موضوعات است و از آن جا که کمتر کسی به خود اجازه ورود به این بحث را داده است، در این پژوهش سعی می شود پس از بررسی آراء برخی علمای بلاغت در موضوع مذکور و پاسخ به پرسش های فوق، آیاتی را که موارد مبالغه و اغراق و غلوّ در آن ها وجود دارد، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
نتیجه حاصل این که مبالغه ای که در الفاظ و تصویر های قرآن آمده، در خدمت گزاره های صادقانه قرار گرفته و بار ادبی و هنری بیشتری به کلام بخشیده است و می توان آن را در قالب هایی از جمله تقصّی، آوردن صفات پیاپی، استفاده از افعال مقاربه، حروف تشبیه و تشکیک، آوردن امر ممکن در صورت امر ممتنع، حذف جواب شرط و ... نشان داد.
شیوه های سخنوری در گاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاهان شامل 17 سرود، کهن ترین اثر ادبی ایران است که در نظمی هجایی و به زبانی شاعرانه سروده شده است. در سده های اخیر که بررسی های علمی متعددی درباره گاهان صورت گرفته، ویژگی های شاعرانه آن نیز از نظر دور نیفتاده است، به گونه ای که برخی اوستاشناسان کوشیده اند با تکیه بر شواهد درون متنی، یا در مقایسه با ریگ ودا اسلوب شاعرانه آن را بازنمایند. در این گفتار، با اشاره به برخی از این موارد، عناصر شاعرانه دیگری نیز که تا کنون مورد توجه قرار نگرفته، نشان داده می شود؛ عناصری که هزاره ها پس از گاهان نیز شاعران در آثار خود به کار گرفته اند. پژوهش حاضر به بلاغت گاهان و استفاده از جلوه های بیانی و آرایه هایی چون مجاز، تشبیه، استعاره، سؤال و جواب، تضاد و واج آرایی می پردازد. به یاری وحدت سبک گاهان و شیوه شاعرانه ای که سراینده با آن نام خود را در این سرودها آورده است، کوشش می شود درستی انتساب این اشعار به زرتشت ثابت گردد و در بیان یکسان بودن شگردهای بلاغیِ ادوار مختلف شعر، از شعر فارسی به ویژه ابیاتی از حافظ نیز نمونه هایی ذکر می گردد.
کاربردهای بلاغی ویژه در غزلیات جهان ملک خاتون
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات معنایی واژه در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر معنایی واژه ها، ضمن غنی سازی گنجینة لغات هر زبان، به شعرا و ادبا این امکان را می دهد که به کلمات جان ببخشند و ابداع و خلق هنرمندانه ای از خویش باقی گذارند. غنی سازی گنجینة لغات زبان ها و از جمله زبان های روسی و فارسی به شیوه های گوناگون انجام می پذیرد. بر این اساس، در این نوشتار سعی بر آن است که با روش تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که چه فرایندهایی در روند تغییر معنایی واژگان در مفهوم سازی و غنی سازی گنجینة لغات در زبان روسی و فارسی وجود دارد؟ بررسی نمونه های موجود مؤید آن است که، استفاده از ابزارها (پیشوند گذاری، پسوند گذاری، ترکیب ریشه ها و غیره) و عناصر گوناگون، یعنی تکواژ ها، بر اساس الگوهای مشخص در واژه سازی، یکی از مهم ترین شیوه ها در این روند است. افزون بر شیوة اصلی واژه سازی، کلماتِ موجود در زبان، در روند استفاده ، به غیر از مفهوم اولیة خود برای بیان مفاهیم دیگر نیز استفاده می شوند. گاه تغییراتی نیز، به دلیل هم نشینی و مجاورت تکواژ های زبان، در زمان واژه سازی سازی، در کلمات ایجاد می شود. در نتیجه مفهوم سازی و غنی سازی گنجینه لغات در زبان فقط معلول خلق واژه نیست بلکه، با کمک واژه های موجود در زبان، گویشو ر می تواند نیاز واژگانی خود را با تغییرات معنایی واژه های موجود برطرف کند.
عوامل موفقیت نهج البلاغه در جذب اهل سنت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از زمان حیات علی علیه السلام تا امروز افراد زیادی از مذاهب مختلف جذب ایشان و سخنان دلنشین وی شده اند و در آثار خود به بهانه های مختلف از سخنان علی علیه السلام بهره می بردند و یا مجموعه ای واحد در سخنان وی نگاشته اند. علمای شیعه و اهل سنت قبل و بعد از نهج البلاغه تألیفاتی چند در سخنان علی علیه السلام داشته اند؛ اما رویکردی که به نهج البلاغه در میان شیعه و اهل سنت دیده شده نسبت به هیچ کتاب دیگری مشاهده نشده است. چه عاملی سبب شده است در حالی که بسیاری از این آثار به دست ما نرسیده است و یا متأسفانه به صورت نسخه خطی مانده است، نهج البلاغه این چنین مورد توجه خاص مسلمانان چه شیعه و چه سنی قرار گیرد؟ از جمله امتیازاتی که نهج البلاغه را میان کتب حدیثی دیگر برجسته کرده و علمای اهل سنت را به سوی آن کشانده است، معیار بلاغت در گزینش سید رضی، ساختار نهج البلاغه، موضوعات متنوع و جامع در آن، شخصیت فرامذهبی سید رضی و مقبولیت وی در میان اهل سنت است. از طرفی تألیف و انتشار نهج البلاغه در دوره تعامل شیعیان و اهل تسنن تأثیر بسزایی در انتشار اولیه آن در میان اهل سنت داشته است.
مطالعة تطبیقی ترجمه های تصاویر کنایی دنیا در خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های کنونی ترجمه، برگرداندن عبارت های کنایی زبان مبدأ به زبان مقصد است. در حوزة مهارت های زبانی، نقش بی بدیل آرایه های ادبی، به ویژه تصاویر خیال انگیزی مانند تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز و نیز اهمیّت این صنعت پردازی ها در تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب، بر کسی پوشیده نیست. با این حال، مسئلة ترجمة عبارت هایی که معنای ضمنی دارند، نیازمند توجّه و عنایت ویژه ای است. امروزه مترجم در رویارویی با چالش های پیش رو، نیازمند تسلّط کامل بر هر دو زبان مبدأ و مقصد در ترجمه می باشد. خطبه های نهج البلاغه نمونة کاملی از بهترین تعابیر ادبی و تصویرپردازی های هنری هستند که در این جستار به واکاوی پنج ترجمة فارسی معروف نهج البلاغه پرداخته ایم که این ترجمه ها عبارتند از: ترجمة مرحوم دشتی، آیتی، مکارم شیرازی، شهیدی و فیض الإسلام. در این مقاله، پس از آشنایی مختصر با مفاهیم کنایه و دیدگاه های ترجمه، به روش های مختلف ترجمة عبارت های کنایی می پردازیم و آنها را مورد مقایسه قرار می دهیم، سپس به بررسی تطبیقی ترجمة کنایه های «دنیا» بر اساس ترجمه های مذکور می پردازیم. نتایج نشان می دهد که به طور مطلق نمی توان یک ترجمه را بر بقیّه ترجیح داد، بلکه به صورت موردی می توان تا حدّی به علّت برتری ترجمة عبارت های کنایی برخی ترجمه ها نسبت به دیگر ترجمه ها دست یافت، امّا اجمالاً می توان گفت که مترجمان در ترجمة جمله های کنایه از صفت، به دلیل امکانات زبانی خاصّ زبان مقصد، بیشتر به ترجمة معنایی و تحت اللّفظی گرایش داشته اند و در ترجمة واژه های کنایه از موصوف نیز اغلب به ترجمة تحت اللّفظی روی آورده اند و به این وسیله، معادل مناسب و گویا را انتخاب کرده اند و در برخی موارد، به علّت عدم توجّه به ساختار نحوی و بلاغی جمله، ترجمة نسبتاً ضعیفی ارائه کرده اند.
نقد و بررسی اقتباس از قرآن با نگاه بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این گفتار به بررسی و تحلیل اقتباس های قرآنی از دیدگاه بلاغت سنتی و نظریه های ادبی جدید می پردازد. در این پژوهش این پرسش ها مطرح خواهد شد: 1 اقتباس در بلاغت سنتی چه جایگاهی دارد؟ 2 اقتباس به عنوان یک آرایة ادبی و یکی از جلوه های تأثیرپذیری از قرآن چگونه سرقت قلمداد شده است؟ 3 چگونه می توان آرایة اقتباس در بلاغت سنتی را در پیوند با برخی مباحث نظریه های ادبی معاصر مطرح و به روز نمود؟ 4 نقش زیباشناختی اقتباس در بافت متن جدید چگونه بروز و ظهور پیدا می کند. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا به تعریف و تحدید حوزة معنایی اصطلاح اقتباس، گونه های آن و جایگاه اقتباس در منابع بلاغت فارسی پرداخته شده، سپس به پیوند اقتباس با مباحث بینامتنی و بدخوانی خلاق در حوزة نظریه های ادبی جدید اشاره شده است و در نهایت برای نمایش نقش زیبایی شناختی اقتباس، نحوة پیوند بخش اقتباس شده با بافت زبانی متن حاضر و نحوة خوانش خلاقانه و متناسب با بافت متن جدید نشان داده شده است. نتیجه این جستار بیانگر آن است که اقتباس بر اساس بلاغت سنتی، گاهی نوعی آرایه و جلوة تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و گاه نوعی سرقت ادبی قلمداد شده است و بحث و بررسی پیرامون آن به فراموشی سپرده شده است، اما بر اساس نظریة بینامتنی و بدخوانی خلاق اقتباس نوعی تکنیک و هنرسازه است که اگر با خوانش خلاقانه سخنوران توأم شود و بخش مقتبس در بافت جدید به جا و خوش بنشیند، جلوه ای از توانایی هنرمند در احضار متن پیشین است و نه تنها از مقولة سرقات ادبی نیست، بلکه یکی از نمودهای برجستة توانایی هنرمند در بافت گردانی است.
بررسی سبک هنری قرآن کریم در به کار گیری انواع کنایه و عدول از لفظ قبیح به حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد کنایه به عنوان یک محور بیانی سابقه ای طولانی در تاریخ زبان شناسی اقوام وملل مختلف دارد . کنایه یکی از برجسته ترین ترفند های هنری در زبان و نشانگر قدرت تعبیر و تأثیر سخن و نفوذ و اثر بخشی کلام است. قرآن کریم نیز به دلایل بلاغی و رعایت عرف رایج گفتمانی مخاطبان خویش، مشحون از تعابیر کنایی است و درک معانی گسترده آن که فراتر از محدوده ظاهری الفاظ است، جز با دریافت ظرائف و نکات ادبی و بلاغی آن، به ویژه کنایه، امکان پذیر نمی باشد، لذا مقاله ی حاضر ضمن بررسی اجمالی مفهوم کنایه نزد علمای بزرگ بلاغت و ارائه آماری تقریبی از کنایات قرآنی و انواع مختلف آن بر مبنای متون بلاغی و تفسیری ، نمونه هایی از هرنوع ذکر نموده و با بیان دلایل بلاغی کاربرد کنایه در قرآن کریم، به این نتیجه می رسد که استعمال لفظ نیکو و اعراض از کلام ناشایست، از مهم ترین اسباب این سبک هنری در قرآن است، و در نهایت نوع یا عنوان جدیدی از کنایه را در زبان عربی برای بررسی و تعیین دقیق کنایات قرآنی پیشنهاد می نماید.
نقد پژوهشهای آیرونی شناسی فارسی: ناهمخوانی نمونه های فارسی با مفهوم اصلی آیرونی در بلاغت غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان مجازی به وسیلة حذف ارجاع، استعاره، کنایه، رمز و غیره همواره مرجع سخن و مدلول خود را پنهان و نفی می کند؛ در نتیجه عناصر متن با یکدیگر تنش پیدا می کنند. یکی از ابزارهای کارآمد برای گریز از شفاف گویی آیرونی است. این صنعت همواره یکی از شیوه-های برخورد انسان با جهان بوده است و بالطبع در بیان نیز ویژگی های خاصی را پدید می آورد. هدف از نوشتن این مقاله نقد و تحلیل 9 مقاله موجود به زبان فارسی (بر حسب جست وجوی نگارنده) در زمینه آیرونی به منظور رفع هرچه بیشتر ابهام معنایی این اصطلاح است. روش این تحقیق توصیفی_تحلیلی و ابزارگردآوری اطلاعات برگه نویسی و حوزه مطالعات کتابخانه ای است. طبق یافته های این تحقیق آیرونی شگردی است که نویسنده با پنهان کاری و بی طرف نشان دادن خود، کلام یا موقعیتی دارای دو مفهوم معتبر و دوگانه خلق می کند که مفهومی غیر از ظاهر و نمود آن و معمولاً خلافش موردنظر است، به نوعی که دریافت خواننده با توجه به بافت کلام یا موقعیت و اغلب با غافلگیری و ریشخند همراه است. مقاله های مورد بررسی گذشته از ارزش و جایگاهی که در شناساندن آیرونی دارند، به علت غربی بودن این اصطلاح، و تعدد و ابهام معنایی آن از نقایص و خطاهای علمی نیز برکنار نیستند. نگارندگان این مقاله ها اغلب تعریفی نهایی از آیرونی با توجه به نظر منتقدین غربی و داخلی ارائه نکرده و به نقل قول ها بسنده نموده اند. نکته دیگر اینکه ضعف اساسی این مقاله ها بیشتر در ذکر نمونه های آیرونی در ادب فارسی است و پژوهشگران گاه در این زمینه دچار اشتباه شده اند.
طنز و هجو در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانِ طنز از قدرتی بس ژرف برخوردار است؛ قدرتی که در سایة آن گوینده می تواند بسیاری از معضلات را بازگو و در بهتر شدن اوضاع تلاش نماید. زمانی که جامعه به بلایا و آشفتگی های فرهنگی و اخلاقی فراوانی دچار باشد، بر دامنة طنز، به ویژه هجو و هزل افزوده می شود. در این مقاله اثبات شد که عطاملک جوینی با طبعِ شوخ و انتقادی خود، همانند بسیاری از شوخ طبعان و منتقدان تاریخ این سرزمین، از این ابزار شگفت و تأثیرگذار به صورت چشمگیر بهره برده است. جوینی بر بسیاری از اعمال، وقایع، افراد، عقاید و غیره نگاهی توأم با نقد و طنز انداخته است و از این طریق، توانسته چون مُصلحی اجتماعی و سیاسی، در بهتر شدن اوضاع و بیان معایب بکوشد. همچنین این پژوهش ثابت کرد که این نگاه منتقدانة او (طنز و هجو) تنها به مغولان اختصاص نیافته، بلکه رعیّت، زنان، شاهان و فرماندگان خوارزمشاهی، شیخ الاسلام و بسیاری از صاحب نامان آن روزگار را نیز در بر می گیرد. با این حال، نباید توقّع داشت که نویسنده ای توانا و ناقد، آن هم در دبار حاکمانی به غایت خشن و بی منطق، نقد و طنز را به صراحت بازگوید و خود را در معرض خطر و تاریخ را از ثبت این وقایع تلخ محروم سازد. نقد و طنزهای جوینی بیشتر در لفّافه زبان پنهان است و پی بردن به این جنبه از نوشتار او، تأمّل ویژه می طلبد.
تحلیل مواقف أبی حیان التّوحیدی الأدبیة والنّقدیة فی الإمتاع والمؤانسة (تحلیل دیدگاههای ادبی و نقدی ابوحیان توحیدی در الإمتاع والمؤانسة)
حوزه های تخصصی:
احکام نقدی توحیدی در میان کتاب ها و رسائل وی پراکنده شده است. وی این احکام را با هدف توضیح یک نظریه نقدی مشخّص، بیان نکرده است. چارچوب این پژوهش بر استخراج متون و دیدگاههای نقدی از کتاب های ابوحیان توحیدی، به ویژه کتاب «الإمتاع و المؤانسة» و دسته بندی و بررسی تحلیلی آن مبتنی است و اگر تلاش های توحیدی را در عرصه نقد تطبیقی و کاربردی مورد بررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت که این احکام و دیدگاهها در صدور احکام سریع و کوتاه خلاصه می شود.
توحیدی، مسأله لفظ و معنا را مورد بررسی قرار می دهد و تفاوتی میان آن دو قائل نیست، هرچند میان انواع درک و فهم گوینده و شنونده تفاوت قائل می شود، اما اگر بخواهد یکی را بر دیگری ترجیح دهد، توحیدی معنا را مقدم بر لفظ می داند چرا که معنا به عقل نزدیک تر است و لفظ به حس. بلاغت از دیدگاه وی به معنای تصنّع ساختگی و مردود و در پی واژگان وحشی و نامأنوس بودن نیست و بلاغتی را که شنونده به علّت کوتاهی طبعش یا دوری از عوامل برتری دادن ادب فاخر، توان درک آن را ندارد، مورد توجه قرار نمی دهد و بلاغت در نگرش او، جز با دو شرط محقق نخواهد شد: اول: فراهم بودن استعداد هنری و دوم تلاش طاقت فرسا و یادگیری فراگیر. یکی از پدیده های کلی که حیات فکری را از طریق کتاب «الإمتاع و المؤانسة» متمایز می سازد، کشمکش فکری میان اصیل (بومی) و دخیل (وارداتی) است. این کشمکش فکری، گویای آزادی فکری حاکم بر جامعه، پیشرفت شیوه های مناظره فکری، جنبش فکری بزرگ حاکم در جامعه و نیز وجود گفتگوی فکری بر گرد پایه های بنیادین مسلمانان یعنی زبان، دین و ادبیات است.
«تأکید مجاز» و پیوند آن با «ابهام متن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مجاز» از مشهورترین پدیده های زبانی در زبان شناسی عربی است. یکی از شرایط به کارگرفتن مجاز همراه ساختن آن با «قرینه» است. وظیفه قرینه جلوگیری از برداشت معنی حقیقی از واژه ای است که به صورت مجازی به کار رفته است. «تأکید» نیز یکی دیگر از ابزار های مهم در زبان عربی است که بر خلاف قرینه غالباً برای جلوگیری از احتمال برداشت معنی مجازی استفاده می شود؛ بنابراین، منطقی به نظر نمی رسد که واژه ای مجازی بتواند مورد تأکید قرار بگیرد. با این حال، برخی از زبان شناسان مسلمان «تأکید مجاز» را جایز شمرده و نمونه هایی نیز برای آن ذکر کرده اند. در این مقاله برآنیم تا با روشی وصفی تحلیلی، درستی دیدگاه ایشان را بررسی کرده تأثیر آن را بر شکل گیری فهم مخاطب توضیح دهیم. بر اساس داده های این پژوهش، تأکید مجاز بر خلاف ظاهر غیرمنطقی اش می تواند پدیده ای پذیرفته در سنت زبانی عربی باشد.
بلاغت ارتباط کلامی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات از مباحث مهمّی است که موضوع بحث اغلب رشته های علوم انسانی است و از این میان، بلاغت در ارتباط کلامی با تکیه بر قرآن از بحث های پرارزش بلاغی، ادبی و قرآنی است که در این مقاله مورد پژوهش قرار گرفته است. ارتباطات در زندگی انسان از اهمیّت بسیار بالایی برخوردار بوده، به طوری که از ابتدا پیامبران الهی در آموزه های دینی خود به آن پرداخته اند و چگونگی برقراری ارتباط با دیگران را شرح داده اند. همچنین ارتباطات در میان فلاسفه جایگاهی خاص دارد و در عصر حاضر نیز به دلیل افزایش راه های ارتباطی و شکل گیری دهکدة جهانی، اهمیّت آن نمایان تر شده است و بسیاری از محقّقان به مطالعة علمی آن پرداخته اند. از این میان، اهمیّت ارتباط کلامی از همه نمایان تر و آشکارتر است، به گونه ای که می تواند تأثیرهای مثبت یا منفی در زندگی انسان گذارد و مسیر او را دگرگون و یا واژگون سازد، چراکه انسان ناگزیر از ارتباط و در گرو ارتباط است. از این روی، قرآن کریم بدان اهتمام ویژه کرده است و حکیمانه و هنرمندانه به بلاغت ارتباط کلامی که کمال آن محسوب می گردد، پرداخته است که پژوهش های فراوان و گسترده ای را می طلبد. این مقاله دراین راستا و در ارائة بخش کوچکی از این حقیقت عظیم صورت گرفته است و در آن به بلاغت ارتباط کلامی، انواع آن و ویژگی هر یک پرداخته است تا بتواند فتح باب پژوهش های دیگر قرار گیرد.
بررسی و تحلیل کارکردهای بلاغی نثر خطابی در فیه ما فیه
حوزه های تخصصی:
اساس سخنوری، اقناع و ترغیب مخاطب و گفتن سخن مؤثر است که از این فن به اقتضای حال و ""بلاغت"" تعبیر کرده اند. از آنجا که سخن از ارتباط متقابل گوینده با شنونده حاصل می گردد، بنابراین شرط تأثیر آن، شناخت حال و موضع مخاطب است و این شناخت وقتی به دست می آید که مخاطب نزد گوینده حاضر و عوالم درون او برای گوینده محسوس و ملموس باشد. جلال الدین محمد مولوی در فیه ما فیه -که مجموعه تقریرات شفاهی او در حضور مخاطبان و مریدانش می باشد- کوشیده است تا به یاری جملات خطابی در نفوس شنوندگان تصرف و مقاصد مورد نظر خود را در آنها افاده نماید. در پژوهش حاضر کوشش شده تا با روش توصیف و تحلیل محتوا به بررسی انواع جملات خطابی و چگونگی کاربرد آنها در نثر فیه ما فیه پرداخته شود.[1] برآیند تحقیق حاکی از آن است که مولوی در سراسر فیه ما فیه به منظور بیان احساسات درونی و انتقال هر چه مؤثرتر اندیشه های عرفانی و اخلاقی به مخاطب و جلب پذیرش او، در کنار بیان این مفاهیم در کسوت جملات خبری، از انواع جمله های انشایی و خطابی (امر، نهی، پرسش و ندا) با اغراضی چون تأکید، تذکر، تحذیر، ارشاد، ترغیب و ... به قصد حفظ ارتباط با مخاطب بهره می گیرد که این امر با آموزه های تعلیمی-تبلیغی مولوی سازگار افتاده است. از میان جملات خطابی نیز پرسش و امر از بالاترین بسامد در نثر فیه ما فیه برخوردارند.
بازتاب زبان هنری نهج البلاغه در ترجمه سید جعفر شهیدی (با تأکید بر خطبه، نامه و حکمت اول)
حوزه های تخصصی:
مجموعه خطبه ها، نامه ها و حکمت های امیرالمؤمنین(ع) که جمع کننده اش شریف رضی(ره)، به حق نهج البلاغه اش نامیده است، بلاغت مجسم و فصاحت محقق است. زیرا به دور از ایجاز مخل و اطناب ممل، معیار تمام عیار زیبایی و الگوی کامل روشنی است به گونه ای که از دیر زمان تا عصر ما موافقان و مخالفان بر آن صحه گذاشته اند. در بین عامه از عبدالحمید کاتب تا شیخ محمد عبده و در بین خاصه از سیدرضی تا سید جعفر شهیدی همه شیفته بلاغت و شیوایی آن شده اند. کلام حضرت امیر(ع) چنان آراسته به انواع آرایه های لفظی و معنوی و بدیعی است و پیراسته از حشو و اضافات بشری، که الحق لقب ""اخ القرآن"" گرفته است. از قدیم الایام که سخنان امیر یکّه تاز عرصه سخنوری، علی(ع)، به فارسی برگردانده شد، یکی از بزرگترین غبن ها و خسارات فارسی زبانان عدم انتقال فصاحت و بلاغت نهج البلاغه در ترجمه آن بود. استاد گرانقدر و مترجم بلند مرتبه مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی(ره) به این آرزوی دیرینه جامه عمل پوشاند. استاد شهیدی با تکیه بر ظرافت ها و آرایه های کلام عربی و با تسلط بر دقایق و ظرایف سخن فارسی به خوبی از عهده این مهم برآمد. ترجمه نهج البلاغه او، نخستین و تنها ترجمه ای است که نشان دهنده بخشی از زیبایی های سحر قرین و آرایه های شعر آفرین امام علی(ع) است. در این مقاله با تکیه بر خطبه اول، نامه اول و حکمت اول نهج البلاغه، بازتاب شیوایی و روایی و آراستگی و پیراستگی کلام مولا علی(ع) در ترجمه استاد شهیدی بررسی می شود.
معنای اصلی و تبعی در ترجمه ی غلامعلی حدّاد عادل از قرآن کریم (مطالعة موردپژوهانه ی سوره ی نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمده ای از این ضرورت ها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفی نحوی و بلاغی را در ترجمه نادیده انگاشته، در مواردی نیز ترجمة واژگان (اسم، فعل و حرف)، ترکیب ها و اصطلاحات در مقابل هم قرار نگرفته است. بنابراین، لازم معنا یا معنای تبعیِ واژگان، ترکیب ها و اصطلاحات در ترجمه لحاظ شده است، نه معنای اصلی و دقیق آنها. این پژوهش درصدد است تا با مطالعة موردپژوهانة «سورة نمل»، ترجمة ایشان را از زوایای مختلف واژگانی، صرفی نحوی، بلاغی و ویرایشی، به بوتة نقد، تحلیل و تطبیق بسپارد تا مواردی که در ترجمة این سورة مبارکه نیازمند بازنگری دقیق تری هستند، بازشناسی نماید. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمة مترجم، در عین برخورداری از امتیازهای فراوان، از جمله نوآوری در شیوة ترجمة وفادار و معنایی، التزام به پیام و محتوای زبان قرآن، شیوایی بیان و استفاده از واژه های فارسی روان، پرهیز از زیاده نویسی و فارسی گرایی افراطی و... در حوزه های صرف و نحو، بلاغت، ترجمة واژگان و... نیاز به بازنگری دقیق تری دارد که برخی از آنها در این پژوهش موردی، واکاوی و تحلیل توصیفی شده است.
نگاهی سبک شناختی به سوره یس با تکیه بر دیدگاه های ساختار گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم سبک شناسی، روش نقدی جدیدی است که متون را بر اساس ظواهر لغوی و ادبی از یکدیگر متمایز می سازد و آنها را بر اساس ساختارهای لفظی، تحلیل و بررسی می کند تا بدین گونه به جنبه های ادبی و زیبایی شناسی موجود در متن پی ببرد. سوره یس از سوره هایی است که بسیار مورد سفارش انبیا و اولیا قرار گرفته و فضیلت های بی شماری نیز برای آن برشمرده اند. نظر به اینکه محتوای این سوره بر سه اصل نبوت، توحید و معاد استوار است؛ لذا ظواهر لغوی و ادبی خاصی جهت انتقال این مفاهیم به مخاطب به کار رفته است.ما در نوشتار پیش رو، با روشی توصیفی – تحلیلی برآنیم تا بر پایه دانش سبک شناسی و طبق نظریات ساختارگرایی به بررسی سطوح آوایی، ترکیبی و معنایی این سوره بپردازیم تا از این رهگذر به جنبه های ادبی و زیبایی شناسی سوره و رابطه ی این سطوح با ساختار کلی متن پی ببریم.از مهمترین نتایج بحث در سطح آوایی رعایت فاصله در آیات، به کارگیری اصوات مد ""آ، ای، او""، و دو حرف ""میم و نون"" است که علاوه بر آهنگین نمودن سوره، تأکیدی بر مضامین آن نیز به شمار می آید. در سطح ترکیبی، اسلوب خبری به جهت تذکر اموری چون حقانیت بعثت پیامبر اسلام (ص) و معاد به کار رفته است. چنانچه در اسلوب استفهام، همزه ""أ"" نسبت به سایر ادوات، کاربرد بیشتری دارد که غرض از آن اقرار و توبیخ کافران است. در سطح معنایی نیز آرایه های تضاد و ترادف موجود در سوره دلالت بر اغراض خاصی دارند که ذیل متن به آن ها اشاره خواهد شد.
گزاره های انشایی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفثه المصدور یکی از متون برجستة تاریخی- ادبی دورة مغول است که هدف اصلی نویسندة آن، نه صرفاً ثبت وقایع تاریخی بلکه حسب حال و بثّ الشکوی و شرح مصائب خویش بوده است. از این رو، نویسنده برای گزارش احساسات و تمایلات عاطفی خود در چهارچوبِ بلاغت کلام و متکلّم و اثرگذاری بر مخاطب، از مؤلّفه های گوناگونی بهره می گیرد که یکی از مهم ترین آنها کاربرد فراوان گزاره های انشایی است. مقصود از گزارة انشایی، بیانی است که ذاتاً محتمل صدق و کذب نیست بلکه بیانگر احساسات و عواطف گوینده یا نویسنده است. این مقاله درصدد است تا ضمن بررسی دقیقِ بسامدی و بلاغی گزاره های انشایی موجود در نفثه المصدور و دسته بندی اغراض و معانی ثانوی آن ها، این گزاره ها را در پیوند با ذهنیّات و عواطف نویسنده و فضای فکری و احساس گرایانة کتاب تحلیل کند و بدین ترتیب، هم به خودآگاه و ناخودآگاه ذهنی مؤلّف راه یابد و هم نقش این گزاره ها را در ایجاد و گسترش فضای عاطفی و گفتمانیِ غالب بر اثر مشخّص کند.