مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
ولایت
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
78 - 96
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن کریم به مقامات اهل بیت یکی از مهم ترین گرایش های رایج در عرفان شیعی است. یکی از مهم ترین تفاسیری که در آن آیات قرآن به جایگاه اهل بیت تفسیر شده، تفسیر آیات الولایه اثر میرزا ابوالقاسم حسینی شریفی ذهبی معروف به « میرزا بابا » و متخلّص به « راز شیرازی » ( 1202- 1286 ق ) از عارفان سلسله ذهبیه است . او در تفسیر خود 1001 آیه از قرآن کریم را در شأن ائمه علیهم السلام و دشمنانشان دانسته، از این رو، آنها را در پرتو تعالیم عرفانی شرح کرده است. از ویژگی های مهم این تفسیر قابل استفاده بودن آن برای عامه مردم است. رازشیرازی، برآن است که در این تفسیر از روش تفسیر و تأویل حضرات ائمه بهر برده و معرفت خویش را در این باب از ریاضت های شاقه و سیر و سلوک و پیروی از اهل کشف و معرفت حاصل کرده است. از مهم ترین مفاهیم عرفانی که در شأن ائمه علیهم السلام مطرح گردیده می توان به انسان کامل و ولایت اشاره کرد که در جای جای این تفسیر مطرح شده اند. افزون بر این، تدقیقات راز شیرازی در این تفسیر نیز حائز اهمیت است.
پیوند «ولایت»، «انوثت» و «انسان کامل» در داستان شیخ صنعان و عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
153 - 172
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر عطار، داستانی نمادین از زبان مرغان است که داستان شیخ صنعان در بطن این منظومه، حکایت پیری زاهد و مشتمل بر نکات عرفانی فراوان است؛ از جمله می تواند بیانگر عرفان عملی صوفیه باشد که عطار آن را در قالب تمثیل بیان کرده است. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، به سه بحث معراج، انوثت و انسان کامل در داستان شیخ صنعان و عرفان ابن عربی پرداخته است و بدین نتیجه رسیده که شیخ صنعان نماد انسان است؛ انسانی خام و ناپخته که برای کمال خود، باید از مرتبه نَفْس انسانی (= دختر ترسا) درگذرد. به همین گونه، انسان کامل نیز برای رسیدن به مرتبه انسان کامل حقیقی و ولایت خاصه، باید از مرتبه انوثت بگذرد و این گذر، خود به واسطه انسان کامل حقیقی (پیامبر (ص) ) است؛ یعنی این انسان کامل حقیقی (ص) است که به هر ولی، پیر و انسان کاملی در طول تاریخ، کمال می بخشد.
بررسی ولایت در آثار قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
اصل ولایت به عنوان اساس طریقت تصوّف و باطن نبوّت به شمار می رود. مقام ولایت متعلّق به کسانی است که خداوند متولّی ایشان گشته و به عنوان دوست ویژه خود برگزیده است. مسأله ولایت که به پیر و ولیّ این امکان را می دهد تا با تصرّف در احوال مرید او را به سر منزل مقصود برساند. از نکات مورد تأکید صوفیان در تمام دوره های عرفان و تصوّف اسلامی است. قشیری در آثار خود، بویژه در رساله قشیریّه به بیان بسیاری از مفاهیم بنیادین عرفان و تصوّف از جمله ولایت پرداخته و قدیمی ترین تعریف از آن را ارائه داده است و به دلیل تأثیر وی بر آثار پسین، بررسی آثار او در باب ولایت می تواند روشنگر عقاید کلّی پیرامون این مسأله در تصوّف اسلامی باشد؛ ازاین رو در این پژوهش که با نگاهی متن محور و به شیوه کتابخانه ای انجام شده، مبانی عرفانی ولایت و عوامل تحقق آن در انسان از دیدگاه قشیری تبیین و به نحو نظام مند ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که ولایت نزد قشیری امری عطایی و یا کسبی و متعلّق به کسانی است که خداوند افعال و اوصاف بشری را از آن ها زدوده و به اوصاف الهی بدل کرده و بیشترین کارکرد آن در رابطه مرید و مرادی است. او کرامات را امری موهومی و نشانه صدق ولیّ می داند.
تفسیر آیات امامت و ولایت در مکتب کلامی امامیه بغداد با تمرکز بر شیخ مفید و سید مرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
53-63
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به امامت منصوص و بلافصل امیرمؤمنان شاخصه اصلی اعتقادی شیعه به شمار می رود. مسئله اصلی این پژوهش شناسایی هندسه آیات مطرح شده در رابطه با این اعتقاد و تفسیر آن در اندیشه کلامی امامیه بغداد در قرن پنجم و با محوریت شیخ مفید و سید مرتضی که با روش تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. بخش اصلی ادله قرآنی اثبات حق ولایت و امامت در مکتب بغداد از دو دسته بدون واسطه و با واسطه تشکیل شده و دسته سوم ناظر به نقد مبانی تفکر رقیب است. نقادی مستندات قرآنی انگاره عصمت صحابه، نقادی استناد به آیات قرآنی برای حق خلافت خلفاء و نقد ادله قرآنی حجیت اجماع امت، سه محور دسته سوم را تشکیل داده و در مواردی نیز به شکل جدلی به نفع امامت استدلال شده است. تفسیر این آیات در مکتب بغداد، با توجه به گسترش نگاه عقلی کلام شیعه و فضای چند قطبی بغداد، هم از حیث کمّیت و هم از جهت کیفیت و تقویت جهت تحلیلی و تفسیری، قابل ارزیابی است.
فلسفه معنویت در اندیشه و آثار استاد شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تبیین جامعِ معنویت در اندیشه و آثار استاد شهید مرتضی مطهری به صورت منظومه ای، از اهمیت، حساسیت و در عین حال ضرورت خاصی برخوردار است، تا معنویت جزیره ای، جریانی و بریده از حقایق ملکوتی و غیرتمدنی یا تمدن سوز در متن جامعه به ویژه برای نسل جوان و نیز معنویت دنیوی و فردگرایانه با بن مایه های انسان گرایی و مادی گرایی یا معنویت متدانی به جای معنویت متعالی ترویج نشود. معنویت متعالی دارای هندسه معرفتی پویا و پایا در ساحت های بینشی، گرایشی و کنشی است؛ معنویتی که در ساحتِ بینشی نگرشی و منظر هستی شناختی مبتنی بر اعتقاد به عالم غیب و غیب عالم با فصل مقوّم «ایمان به غیب»، در ساحت گرایشی منشی و منظر انسان شناختی متقوم بر اصل «فطرت» با گرایش های عالی و ارتباط وجودی با خدا، و در ساحت کنشی روشی و منظر دین شناختی متکی بر «شریعت حقه محمدی» است و درواقع معنویت مکتبی مسلکی به شمار می رود و نقشه راه جامع آن در قالب اصول «نبوت»، «امامت» و «ولایت» تنظیم شده است. بدین روی در منظومه معرفتی استاد مطهری، معنویتی الف) توحیدی، عبودی، ولایی؛ ب) شریعتی، اجتماعی، تمدنی؛ ج) زندگی ساز، آرامش زا و امنیت بخش است که فطرت دروازه معنویت، ولایت حامل معنویت، عقلانیت حامی معنویت، شریعت جامع معنویت، عبودیت جلوه معنویت، عدالت شاخص معنویت، سیاست عین معنویت، توحید غایت معنویت و تمدن نوین اسلامی نشانه معنویت است و همه این حقایق الهی در واژه قرآنی «حیات طیبه» متجلی است. بنابراین مسئله محوری این نوشتار ساحات و سطوح معنویت متعالی در اندیشه و آثار استاد مطهری و روش آن «ترکیبی (نقلی عقلی)» است.
تجلی کلام شیعی در تعلیقات امام خمینی (ره) بر مقدمه قیصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۹
29 - 50
حوزه های تخصصی:
اساساً خاستگاه های کلامی عارفانِ پیرو مذاهب اسلامی در آرا و چه بسا در کشف و شهود آنان تأثیرگذار است. بر این اساس، قیصری در بیان مصادیق مکاشفات و کرامات متأثر از اندیشه های کلامی اهل سنت است. سید حیدر آملی نیز به عنوان یک عارف شیعی، رسول خدا (ص) و اهل بیت او را برتر از دیگر پیامبران و اولیا و برگزیده اهل عالم و کامل ترین آن ها می داند. ازنظر امام خمینی نیز علی (ع) صاحب ولایت مطلقه کلی است و ولایت باطن خلافت است و ولایت مطلقه کلی باطن خلافت دنیایی است. با این حال، عرفان شیعی تفاوت ماهوی با عرفان اسلامی در جهان اهل سنت و جماعت ندارد، البته فرقی اساسی در مصادیق انسان کامل وجود دارد که به اعتقاد عرفای شیعه، دوازده امام، مصادیق اصلی و حقیقی انسان های کامل هستند و این مشابهت در مفاهیم، نشانگر هم افق بودن تشیع و عرفان در مبحث ولایت است.شاید بتوان گفت عرفان شیعی اگر معنای محصلی داشته باشد بیشتر حاصل تبلور اندیشه های کلامی شیعی در بیان مصادیق انسان کامل است چراکه عرفان شیعی اساساً تعلیقه ای بر عرفان اسلامی در جهان اهل سنت و جماعت است و اصولاً در مبانی عرفانی، تفاوت چندانی با آن ندارد مگر در تعیین مصداق انسان های کامل. بدین سان در این مقاله، تجلیات کلام شیعی را در نگاه حکیم و عارف شیعی معاصر، امام خمینی، بر اساس تعلیقات او بر مقدمه عارف اهل سنت، شرف الدین قیصری، مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار می دهیم.
تعیین قاضی در فقه امامیه در مقایسه با نظام قضایی موجود(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال نهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
207 - 246
حوزه های تخصصی:
براساسِ ادعای اجماع مطرح شده درباره ولایت تعیین قاضی، اختیار این امر برعهده مدعی قرار داده شده است، ولی درمقابل، علاوه بر اجرا نکردنِ این قول در نظام قضایی کنونی، برخی دیگر از فقها این مهم را در اختیار حاکم و حکومت قرار داده اند. اینک پرسشی که پژوهش حاضر به بررسی آن پرداخته تحلیل مسأله ولایت تعیین قاضی است، به این معنا که به عنوان حکم اولی و ثانوی و نیز در نظام قضایی کنونی، شخص مدعی عهده دار تعیین قاضی است یا حکومت قاضی را تعیین می کند؟ در پژوهشی که به روش کتابخانه ای و تحلیلی انجام گرفته است، قول مشهور به همراه سه دلیل تبیین شده است، ولی به جهت نقص در این دلایل و وجود دلایل قوی تر درمقابلِ آن مانند آیات و روایات، حکم اولی و ثانوی دربابِ ولایت تعیین قاضی برعهده حکومت قرار داده شده است، ضمن آنکه برای قول کسانی که این ولایت را به دست مدعی سپرده اند توجیهات مختلفی نیز تبیین شده است.
مقایسه تطبیقی خلافت از نگاه شیخ صدوق و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
73 - 97
حوزه های تخصصی:
مسئله خلافت در حوزه های مختلف معارف دینی، مورد تفسیر و شرح و بسط قرار گرفته است. مطالعه تطبیقی در این دیدگاه ها و ایجاد گفتمان میان آن ها به ظهور آثار و نتایج جدید کمک خواهد کرد. اگرچه هم از نظر شیخ صدوق و هم در نگاه ابن عربی، خلیفه دارای دو سویه آسمانی و زمینی و مرجع سیاسی و علمی و معنوی جامعه بوده، جعل این منصب در عالم ظاهر به اراده الهی و خارج از انتخاب مردم است و به حسب باطن، خلیفه واسطه فیض و سبب بقای عالم به شمار می آید، اما نگرش کلامی شیخ صدوق و گرایش عرفانی ابن عربی باعث ایجاد وجوه تفارقی میان این دو دیدگاه شده است که برخی از آن ها مهم و قابل توجه است؛ از جمله اینکه شیخ صدوق خلافت را برآمده از صفت الهی «الانتصاف لأولیائه من أعدائه» و برای جلوگیری از ایجاد جبر در عالم دانسته است، اما ابن عربی خلیفه را مظهر اسم جامع «اللّٰه» معرفی کرده و برای خلافت، دو مرتبه باطنی یعنی حقیقت محمدیه، و ظاهری یعنی مصادیق بشری اولیاء در نظر گرفته است. همچنین ابن عربی میان خلافت الهی و خلافت رسول تفکیک کرده و خلیفه اللّٰه را به عنوان مرجع سیاسی و علمی معرفی نموده است.
روامندی اخلاقی تزاحم نظری، عملی فقهای غیر حاکم با فقیه حاکم با تکیه بر پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه در رابطه حاکمیت اسلامی، بین فقیهان، دو نظریه انتخاب و انتصاب وجود دارد، اما بر اساس دلیل های عقلی و نقلی، همه فقیهان واجد شرایط، نایبان عام امام معصوم (ع) هستند و لازم است تا در میان آنان یکی از فقیهانی که جامع شرایط لازم، مثل اعلمیت، افقهیت و قدرت اداره جامعه اسلامی باشد به پا خواسته و جهت اجرای احکام الهی این مسئولیت را عهده دار شود. طبیعی است که چنانچه یکی از فقیهان این وظیفه را بر عهده گرفت، دیگر فقیهان می بایست وی را حمایت نموده و با دخالت کردن در کار وی مزاحمتی برای او ایجاد نکنند؛ یکی از مباحثی که در زمینه ولایت فقیه مطرح است، مسئله تزاحم ولایت ها بین فقها می باشدکه از آن در نزد فقیهان به «مزاحمت فقیه برای فقیه دیگر» یاد می شود. هرگاه در عصری فقیه جامع الشرایط منحصر به فرد باشد، خود او عهده دارِ مسئولیت ولایت شده ودر همه زمینه های مربوط به اجرای احکام الهی واداره امور مسلمانان به انجام وظیفه می پردازد. اما اگر فقیهان متعدد واجد شرایط در یک عصر وجود داشته باشند، این سؤال پیش می آید که چگونه فقیهان متعدد در عصر واحد می توانند همگی دارای ولایت و حکومت باشند که لازمه آن تعدد حاکمان مستقل در زمان ومکان واحد است که بر خلاف طریقه عقلا وبنای حکومت ها می باشد واگر ولایت و حکومت برای یک نفر باشد، آن گاه سؤال قابل طرح این است که سرنوشت ولایت فقیهان دیگر چه می شود؟ حاصل این تزاحم علاوه بر این که عملی غیر اخلاقی است، از امری غیر اخلاقی به شمار می رود و معنی آن دخالت و اظهارنظر افراد در مسائلی است که به آنان مربوط نیست که، افزون بر آسیب های روحی برای خودشان، پی آمدهای زیان بار اجتماعی نیز دارد؛ زیرا گاه سبب ایجاد رذایل اخلاقی چون کدورت، دشمنی، فتنه و آشوب می شود. از این رو، در احادیث اسلامی به شدت از این کار ضد اخلاقی نهی شده است. به عقیده بسیاری از فقیهان، شرع مقدس خود راه کارهایی را در این زمینه اندیشیده است و عملا چنین مشکلی پیش نخواهد آمد و هنگامی که یکی از فقیهان به تشکیل حکومت پرداخت، با استناد به دو اصل مسلم فقهی، برای دیگران جایز نیست تا در کار وی مداخله نموده و مزاحمتی در انجام وظیفه اوداشته باشند، خواه به صورت دخالت در اصل تشکیل حکومت و خواه به صورت دخالت در برخی از شئون آن باشد؛ این دو اصل، یکی واجب کفایی بودن ولایت فقیه و دیگری عدم جواز مزاحمت فقیهان در کار یک دیگر است.
مقایسه تحلیلی اندیشه سیاسی شیعه و سلفی با تمرکز بر مدل ولایت فقیه و مدل امارت اسلامی طالبان
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
33 - 62
حوزه های تخصصی:
همچنین در فقه سیاسی، جایگاه زنان، مشروعیت حکومت، مفهوم جهاد، جایگاه قانون اساسی، عقلانیت، جمهوریت و اسلامیت، نحوه تفسیر متون دینی و تکفیر سایر فرق تفاوت اساسی دارند.مدل ولایت فقیه یکی از روشهای حکومت داری درجهان اسلام است که با تکیه بر منابع و متون دینی (قران و سنت) به وسیله امام خمینی باز تبیینی مجدد شد. نظام جمهوری اسلامی عمر چهل ساله خود را مدیون این مدل است. هدف پژوهش حاضر بررسی وجوه تشابه و تمایز اندیشه سیاسی سلفیه مدل امارت اسلامی طالبان با ولایت فقیه در حکومت جمهوری اسلامی ایران است. روش مورداستفاده در این مقاله، روش مقایسه ای باتکیه بر منابع اینترنتی و کتابخانه ای می باشد. ظهور تفکر سلفی در عرصه سیاسی کشورهای جهان اسلام و تجربه عملیاتی نظریه ولایت فقیه دلیل نگارش پژوهش فعلی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اندیشه سیاسی سلفیان معاصر در بازگشت به اسلام، تقابل و مبارزه با تمدن غرب دارای شباهت هایی با نظریه ولایت فقیه می باشد.
مسئله برتری خضر بر موسی در سنت تفسیر عرفانی، با نظر به تفسیر آیات 62 تا 80 سوره کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۵۲-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
برخی از صوفیان داستان قرآنی موسی و خضر را، به دلیل برتری خضر بر موسی در ظاهر داستان، دلیل بر برتری ولایت بر نبوت دانسته اند. در مقابل برخی دیگر، از برتری مقام موسی بر خضر سخن گفته اند. برتری خضر بر موسی، مشکلاتی الهیاتی پدید می آورد و برای حل این مشکل در کلمات مفسران و به تبع آنان متصوفه مواردی طرح شده است که برخی ضعیف و برخی قوی است. برخی از این وجوه عبات اند از: (1) موسایی که به مصاحبت با خضر مأمور شد، موسای کلیم نیست؛ (2) خضر فرشته ای الهی بود و موسای کلیم مأمور به صحبت با فرشته ای بود؛ (3) برتری خضر بر موسی نسبی است نه مطلق؛ (4) خضر خود پیامبری الهی بوده است و تبعیت موسی از او تبعیت یک پیامبر از پیامبر دیگر است. این پاسخ آخر نزد اکثر مفسران رسمی نیز مقبول است. خضر خود پیامبر بوده است و استفاده موسی از خضر مانند استفاده او از محضر شعیب است. از نخستین تفاسیر اهل سنت و شیعیان تا روزگار ما این نظر مورد اشاره مفسران بزرگی چون طبری، سمرقندی، بیضاوی، ابوحیان اندلسی و صوفیانی چون بخاری، قشیری، هجویری، غزالی، سنایی، عین القضاه و علاءالدوله سمنانی است. به نظر می رسد از میان این اقوال که ما را در حل مسئله برتری خضر بر موسی یاری می کند، این قول رَوایی بیشتری داشته باشد، زیرا: اولاً مورد تأیید روایات فریقین است؛ و ثانیاً منافاتی با پیامبرشناسی اسلامی ندارد؛ و ثالثاً با سایر آیات قرآن کریم نیز هماهنگ است.
جایگاه امیرالمؤمنین (ع) در تقابل تاریخی حق و باطل بر مبنای تحلیل متنی دعای ندبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دعای ندبه، با مضمون یاری خواستن از امام عصر (عج)، خط سیر جبهه حق را از آدم تا پیامبر خاتم، در قالب جریان نبوت، طرح و پس از آن به جریان ولایت به عنوان ادامه دهنده خط نبوت اشاره می کند. همزمان با طرح جریان ولایت در دعای ندبه، از جریان دیگری با عنوان جریان شقاوت هم پرده برداشته می-شود که ظاهراً از همان آغاز در نقطه مقابل جریان نبوت مطرح بوده است و پازل نبرد همیشگی حق و باطل را تکمیل می کند. پرسش این است که چرا این جریان از همان آغاز دعا و در امتداد جریان نبوت، آشکارا مورد اشاره قرار نمی گیرد و پس از یادکرد جریان ولایت است که پرده از این جریان برداشته می شود؟ این پژوهش با تکیه بر تحلیل استنطاقی مضامین دعای ندبه و با یاری گرفتن از روش تحلیل تاریخی، چند و چون پرسش یادشده را بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد جریان شقاوت انتظار داشته با ختم نبوت، طومار جریان حق در جهان پیچیده شود، اما ظهور خط امامت و ولایت، به قدری سردمداران این جریان را دچار اضطراب و یأس می کند که همه تعارفات و پوشش ها را کنار می نهند و با تمام قوا جهت مبارزه با این جریان وارد میدان می شوند.
بررسی اندیشه عرفانی ولایت و مفاهیم وابسته به آن از دیدگاه مکتب بریلویه
حوزه های تخصصی:
بریلویه، فرقه ای سنی مسلک با تمایلات عرفانی، و پیرو طریقت قادریه است که در میان مسلمانان پاکستان، هند، بنگلادش و سیستان و بلوچستان (به ویژه چابهار) پیروان بسیاری دارد. ولایت، آموزه محوری تعالیم نهان گرایانه است که ادبیات گسترده ای از مصطلاحات صوفیانه را در مطالعات عرفانی پدید آورده است. مبحث ولایت در میان بریلویه مانند سایر نحله های اسلامی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. بدین روی گزافه نیست اگر گفته شود، ولایت محوری شاخصه اصلی مکتب عرفانی بریلوی است. پژوهش پیش رو با مطالعات کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به موضوع ولایت، اوصاف، مقام و مراتب ولایت از نگاه بریلویه می پردازد. تدقیق بیشتر در مقامات معنوی مرتبط با این موضوع مانند: قطب، غوث، ابدال، نقباء و چگونگی حفظ و حراست آنان از عالم هستی، در پرتو الهام الهی و لطف ازلی نیز مورد واکاوی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش مبتنی بر تقریرات بنیانگذار مکتب بریلویه و سایر بزرگان قوم نشان می دهد که تعالیم و باورهای این مکتب مانند تأکید آنها بر ولایت ائمه دوازده گانه و حضور همیشگی ولایت در عرصه هستی به عنوان بازتابش نقش نبی خدا، همخوانی و مشابهت های نزدیک با نگرش شیعه دارد. از دیدگاه بریلویه، محمد(ص) نقطه پایانی و مظهر خاتم انبیاء است، اما نقطه آغازین سعادت حقیقی جاودانه، ماندگار و خاموش ناپذیر به نام ولایت، متشکل از جانشینی دوازده امام است. سلسله ولایت را علی(ع) آغاز و مهدی(عج) به پایان می رساند.
بررسی تاثیر مقام ولایت امام معصوم در سلوک عملی طریقه ذهبیه عصر قاجار
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت ذهبیه در مقام نخستین طریقه صوفی شیعی ایران و جایگاه مبحث ولایت امام معصوم(ع) که اساس تشیع است، بررسی این مسئله نزد عرفای بزرگ این طریقه در فهم و شناخت مباحث معرفتی و نیز سلوک عرفانی شیعی ضروری می نماید. ذهبیه در سده نهم از طریقه کبرویه منشعب شد و بتدریج مبانی تشیع در آن قوت یافت و تمام جنبه های معنوی از جمله سلوک این طریقه را دربر گرفت. این امر در آثار شیوخ ذهبیه عصر قاجار نمود بیشتری یافته است. از این رو سوال اصلی این پژوهش عبارت است: ولایت چه تأثیری در سلوک عملی طریقه ذهبیه عصر قاجار دارد؟ از نگاه شیوخ این عصر، پذیرش ولایت امام، شرط ورود به سلوک است و در تمام مراحل سلوکی یعنی توبه، آداب و اصول، دستیابی به مقامات عالیه این امر مؤثر است و حتی نهایات سلوک نیز به حقیقت ولایت ختم می شود. این تأکید خاص بر ارتباط معنوی و قلبی با امام وجه ممیزه تعالیم ذهبیه به شمار می آید. مرتبط ترین آثار با موضوع تحقیق، متعلق به ابوالقاسم راز شیرازی و مجد الاشراف است از این رو بیشترین استنادهای این تحقیق به آثار این دو شیخ ذهبی است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل مضمون گزارش های سلوکی مرتبط با مقام ولایت امام در آثار شیوخ ذهبیه عصر قاجار بررسی شده است.
بررسی تحلیلی ارتباطات اجتماعی و نظام تقریب دینی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
145 - 175
حوزه های تخصصی:
با بررسی آثار علامه طباطبایی پیرامون پیوندهای امت اسلامی می توان برای ارتباطات و تعاملات اجتماعی فرد مسلمان یا امت اسلامی، یک نظام تقریب دینی استخراج کرد. نظام تقریب دینی میزان دلبستگی و هم گرایی افراد را در لایه های گوناگون در یک شبکه کلان تعامل مشخص می سازد. نظام تقریب دینی در چهار لایه انسانی، ادیانی، مذاهبی و ایمانی سامان می یابد. تقریب، در این چهار سطح، تشکیکی و دارای رابطه طولی بوده و در تعامل و کنش با یکدیگر نظام تقریب دینی را بنیان می نهند. محور کلی نظام تقریب دینی در چهار سطح مورد نظر، «ولایت الهی» خواهد بود. در سطح انسانی «استخلاف»، در سطح ادیانی «نبوت عامه»، در سطح مذاهبی «نبوت خاصه» و در سطح ایمانی، «وصایت و امامت» به صورت خاص، محوریت دارند. این تحقیق با رویکرد تحلیلی- توصیفی و با استفاده از آثار علامه طباطبایی و منابع کتابخانه ای انجام شده است. علامه وجود انسان را به دلیل ظرفیت والای خلیفه الهی، شایسته تکریم می داند. در سطح ادیانی، اصول کلی ادیان الهی را ثابت و وجود اختلاف ذاتی میان آنها را نقض غرض الهی دانسته و در سطح مذاهبی، تفکر و تفسیر المیزان علامه در دسته تفاسیر تقریبی جای می گیرد؛ همچنین در سطح ایمانی، بالاترین درجه هم گرایی را میان مومنان و با محوریت اهل بیت^ بیان می کنند. در مجموع نظام تقریب دینی، جایگاه اخوت انسانی، هم گرایی ادیان الهی، وحدت مذاهب و وحدت ایمانی را مشخص می کند.
استنباط ولایت فقیه از آیه اولی الامراز منظر فریقین
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
121 - 143
حوزه های تخصصی:
آیه 59 سوره نساء که از آن به آیه اولی الامر یاد می شود، از مهم ترین ادلّه مشروعیت اطاعت در حوزه مرجعیت دینی و سیاسی در قرآن است که به مسئله رهبری امت اسلامی و اطاعت مطلق همه مسلمانان از آنان اختصاص دارد. بر اساس این آیه، مؤمنین موظف هستند نزاع و مسائل مربوط به جنگ و صلح را به اولی الامر ارجاع دهند، درنتیجه آنان از وظایف و اختیاراتی در حوزه اداره جامعه برخوردار هستند. ازآنجایی که تعیین مصداق اولی الامر در نظام اداره جامعه اهمیت بالایی دارد، بنابراین باید محدوده اختیارات و نوع رابطه اولی الامر با رسول خدا(ص) و احکام حکومتی جامعه به درستی تبیین گردد. بر این اساس مسئله اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه با توجه به آیه مذکور، ولی فقیه را می توان مصداق اولی الامر دانست؟ در پاسخ به این مسئله رویکرد مفسران شیعه و اهل سنت متفاوت است؛ اما ازنظر برخی از آنان در زمان غیبت به سبب عدم دسترسی مستقیم به امام معصوم، واژه اولی الامر بر ولی فقیه جامع الشرایط نیز قابل صدق است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی درصدد بررسی مصادیق اولی الامر در آیه 59 سوره نساء است.
هم سنجی اصطلاح «مسئولیت اجتماعی» و مفهوم قرآنی «ولایت» با روش تحلیل مؤلفه ای معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۳ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
94 - 119
حوزه های تخصصی:
مسئولیت اجتماعی، یکی از مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی مدرن است که ناظر به احساس مسئولیت افراد در قبال جامعه خویش است. درباره این مفهوم در علوم اجتماعی ادبیات وسیعی تولیدشده است که می توان از خلال آن ها مؤلفه های معنایی این مفهوم را استخراج نمود. پرسش این پژوهش آن است که در قرآن کریم، چه مفهومی را می توان ناظر به مسئولیت اجتماعی یافت که از یک سو اشتراکاتی را با اصطلاح مسئولیت اجتماعی داشته و زمینه پیوند میان رشته ای را فراهم آورد و از سوی دیگر تمایزها و برجستگی های گفتمان قرآنی دراین باره را مشخص سازد. برای این منظور از روش تحلیل مؤلفه ای معنا بهره گرفته شده که یکی از روش های دانش معناشناسی است. این پژوهش به این نتیجه دست یافت که مفهوم قرآنی «ولایت» آنگاه که در ارتباط میان اعضای جامعه (مؤمنان) مطرح می شود، ناظر به مسئولیت اجتماعی است و عنصری حیاتی برای پیوند میان اعضای جامعه ایمانی است. این درحالی که است که در ادبیات غربی، مسئولیت اجتماعی عمدتاً ناظر به شرکت ها و جهت ارتقای سودآوری طرح شده است
نسبت سنجی حقیقت تسبیح و ولایت انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
29 - 54
حوزه های تخصصی:
از آنجا که «انسان کامل» نه مانند دیگر موجودات عالم، مظهر یک اسم، بلکه مظهر همه اسماء الهی است، به همین خاطر بر موجوداتی که مظهر یک یا حتی چند اسم از اسماء الهی هستند احاطه وجودی دارد؛ در واقع انسان کامل یا همان ولی الله الاعظم حقیقتی است که تمامی اسماء الهی در آن متجلی شده است، او کل واحدی است با ظرفیت در بردارندگی تمامی اسماء و صفات الهی، لذا هر آنچه در این دو وجه تجلی نموده ازدایره این حقیقت خارج نیست که این همان معنای ولایت انسان کامل و ولی الله است که تجلی ولایت الله می باشد. و از طرفی امر تسبیح از اموری است که رشد و تعالی تمامی پدیده ها را به عهده دارد؛ به عبارت دیگر تمامی اسماء با تسبیحی که در آنها جاری و ساری است به سمت تعالی خویش سیر و صیرورت دارند؛ و همانطور که در بالا اشاره شد، ازآنجا که تمامی اسماء و صفات در حقیقتی به نام ولی الله متجلّی است، پس تسبیح نیز در همین چارچوب به وقوع می پیوندد؛ بنابر این می توان نتیجه گرفت با تجلّی ولایت الهی در عالم، امر تسبیح نیز رخ نموده است و تمامی اسماء الهی در چارچوب ولایت ولی الله الاعظم، با توانمندیی به نام تسبیح که در نهاد هر اسم تعبیه شده است، به سمت هدف غایی خویش سیر و صیر می نمایند. نگارنده در این مقاله، جهت اثبات حقیقتی که بیان شد، به روش تحلیلی - توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای و با بهره مندی از شیوه معناشناختی واژه، ضمن پژوهش در آیات دربردارنده واژگان «تسبیح» و ولایت «انسان کامل» و مشتقاتشان، آنان را مورد مداقّه و بررسی تطبیقی قرار داده و نمونه های علمی از این ارتباط و نسبت سنجی بین ولایت و تسبیح را به کمک قرآن و روایات ارائه می دهد.
ترجمه و نقد مقاله: صالح نبی و علی بن ابی طالب در منابع شیعی: مطالعه ای مقایسه ای خالد سنداوی گروه مطالعات چند رشته ای کالچ آکادمیک مکس استرن، عِمِق ییزراعیل، اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
121 - 143
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مقایسه صالح پیامبر و ناقه اش با علی بن ابی طالب در پرتو منابع شیعیان از جمله قصص الانبیاء، احادیث، فقه و تفاسیر قرآن خواهیم پرداخت. در روایت شیعیان از فاصله زمانی زیاد و ترتیب رخ داد تاریخی بین آن دو چشم پوشی شده است، به دلیل تمایل راویان به بهبود وضعیت سابق علی و مزین کردن شخصیت او به پرهیزکاری، به عنوان فرد دارای بسیاری از صفات صالح پیامبر به تصویر کشیده شده است. بنابراین علی به گونه ای ترسیم می شود که در بسیاری از خصوصیات صالح پیامبر سهیم بوده و دقیقا همانند او از دودمانی مقدس می باشد. نویسندگان شیعه از ارتباط میان شخصیت آن دو استفاده کردند تا تردیدکنندگان را در به حق بودن امامت علی متقاعد کرده و نشان دهند که مرتبه ایشان کمتر از یک پیامبر نبوده و قدمت اعتقاد شیعی را به اثبات برسانند.
آثار فرزندخواندگی در نظام حقوقی ایران
منبع:
قضاوت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۴
73 - 87
حوزه های تخصصی:
فرزندخواندگی در نظام حقوقی ایران از طریق دو قانون اصلی، یکی مصوب 1353 و دیگری اصلاح شده در سال 1392، موردتوجه قرارگرفته است. قانون 1353 باهدف حمایت از کودکان بدون سرپرست تدوین شد و رابطه ای شبه نسبی بین فرزندخوانده و والدین سرپرست ایجاد نمود. بااین حال، برخی نواقص در این قوانین، به ویژه در زمینه حقوق ارث و ازدواج فرزندخوانده نیاز به بازنگری داشت. در سال 1392، قانون گذار با اصلاح قانون پیشین تلاش کرد تا حمایت بیشتری از کودکان بی سرپرست فراهم کند و به چالش های موجود پاسخ دهد. این اصلاحات شامل گسترش دایره شمول فرزندخواندگی به کودکان بد سرپرست، تقویت حقوق فرزندخوانده در مورد ارث و ازدواج و همچنین ایجاد تدابیر حمایتی بیشتر برای تضمین منافع عالیه کودک بود. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تغییرات و اصلاحات انجام شده در قانون 1392 پرداخته و اثرات آن ها را بر حقوق و وضعیت فرزندخوانده در خانواده های سرپرست موردمطالعه قرار می دهد. بررسی ها نشان می دهد که قانون جدید توانسته است تا حد زیادی به نیازهای حقوقی و اجتماعی کودکان بدون سرپرست پاسخ دهد، اما همچنان در برخی حوزه ها نیازمند اصلاحات و تدابیر مؤثرتر است. در این میان، پیشنهاد ها این پژوهش شامل اصلاحات قانونی بیشتر و تقویت نظام حمایتی کودکان و نوجوانان بی سرپرست در راستای ایجاد تعادل میان حقوق فرزندخوانده و سرپرست است.