مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
آگاهی
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
20-39
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رابطه ساختاری ابعاد دیدگاه فراهیجان والدین(هدایت گری و آگاهی) و سازگاری تحصیلی با واسطه گری تمایز یافتگی خود در قالب یک مدل علّی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش بنا بر روش تعیین حجم نمونه کلاین برای روش تحلیل مسیر 241 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. سه مقیاس معتبر شامل: مقیاس دیدگاه فراهیجانی والدین سویین بورن ( SMEPS )، فرم کوتاه تمایز یافتگی خود ( DSI-SE ) و مقیاس سازگاری تحصیلی «آزمون شخصیتی کالیفرنی» جهت سنجش متغیرهای مدل مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر از نوع رگرسیون انجام شد. هم چنین برای بررسی معناداری واسطه گری و برازش مدل از نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد، هم چنین هدایت گری و آگاهی با واسطه گری تمایز یافتگی خود، سازگاری تحصیلی را بصورت غیر مستقیم و قوی تر از مسیر مستقیم، پیش بینی نمود.
بررسی اندیشه مرتبه بالاتر از دیدگاه پیتر کاروترز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تبیین طبیعت آگاهی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث فلسفی است. آگاهی چیست؟ چطور ذهن آگاه با بدن ارتباط دارد؟ آیا می توان آگاهی را از حیث فعالیت مغزی تبیین کرد؟ چطور می توانیم احساس بوی یک گل رز یا یک تجربه بصری آگاهانه را تبیین کنیم؟ پرسشی که باید هر نظریه مقبولی در آگاهی به آن پاسخ دهد آن است که: چه چیزی یک حالت ذهنی را یک حالت ذهنی آگاهانه می کند؟ به عبارت دیگر چه چیزی یک حالت ذهنی ناآگاهانه را به یک حالت آگاهانه تبدیل می کند؟ برخی از فلاسفه تلاش کرده اند که پاسخ این پرسش را با آگاهی مرتبه بالاتر بدهند. اما آیا این پاسخها کافی است؟ روش: روش مطالعه و پژوهش در این مقاله، فرآیند گام به گام جمع آوری اطلاعات از منابع دست اول در موضوع مقاله است و به عبارت دیگر روش کتابخانه ای است. یافته ها: انواع گوناگونی از نظریه مرتبه بالاتر وجود دارد که بستگی به آن دارند که چطور بازنمایی مرتبه بالاتر توصیف شود. به طور کلی ایده در نظریات آگاهی مرتبه بالاتر این است که آنچه یک حالت ذهنی را آگاهانه می کند آن است که آن حالت متعلق نوعی بازنمایی مرتبه بالاتر باشد. برای مثال میل من برای نوشتن یک مقاله خوب! وقتی آگاهانه می شود که من از آن میل «مطلع» شوم. هر نظریه ای که برای تبیین آگاهی از لحاظ حالات مرتبه دوم تلاش کند، نظریه مرتبه دوم آگاهی دانسته می شود. در این مقاله عمدتا به دیدگاه پیتر کاروترز که به «اندیشه مرتبه بالاتر بالقوه» معروف است، پرداخته ایم . نتیجه گیری: بنظر می آید که این دیدگاه با مشکلات مهمی دست به گریبان است و پاسخ به آنها مطابق همه دیدگاه های بازنمایی (مرتبه اول یا دوم) بسیار دشوار. حتی با مبنای کاروترز هم که مدعی بود حالات ذهنی آگاهانه محتوای التفاتی دوتایی کسب می کنند نیز نمی توان پاسخ آنها را داد
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش مرزنشینان بانه ای به قاچاق کالا (زمینه ها و راه کارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
33 - 56
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: قاچاق کالا پدیده ای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که توانسته نظام اقتصادی، اجتماعی و به تبع آن نظام سیاسی و امنیت ملی کشورها را در معرض تهدید قرار دهد، پژوهش حاضر نیز برخلاف اذعان به چند علیتی بودن قاچاق، صرفاً به دنبال شناخت رابطه بین متغیرهای اجتماعی و گرایش مرزنشینان بانه ای به قاچاق کالا می باشد.
روش شناسی: روش تحقیق در پژوهش حاضر، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه به همراه مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل مرزنشینان شاغل در امر قاچاق شهرستان بانه در سال 1393 می باشد. حجم نمونه 381 نفر بوده که از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه بندی نامتناسب جامعه نمونه به سه دسته کولبران، بازاریان و قاچاقچیان تقسیم شده و در مرحله بعد برای بازاریان و کولبران از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس استفاده شده و برای قاچاقچیان از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که بین فشار ساختاری با متغیر وابسته (گرایش و پذیرش قاچاق به عنوان یک شغل مشروع) ارتباط معنی داری به صورت مستقیم و مثبت وجود دارد. همبستگی بین تعهد اجتماعی و گرایش ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد؛ همچنین بین رده های سنی و سطوح تحصیلی مختلف در گرایش به قاچاق کالا تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: تحلیل نظری یافته های تحقیق با توجه به بافت فرهنگی و اقتصادی بانه حاکی از وجود رابطه معنی دار بین عوامل اجتماعی و گرایش به قاچاق کالا است، البته این رابطه تحت تأثیر توسعه نیافتگی همه جانبه منطقه قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی نفس در نظام فکری باباافضل کاشانی و ذهن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
1 - 18
حوزه های تخصصی:
دکارت به دلیل نوآوری های بسیارش در فلسفه، زبان زد است. او را به درستی پدر فلسفه جدید نامیده اند و آثارش را در گروه های فلسفه در همه دانشگاه های دنیا می خوانند؛ پیوسته درباره ابعاد گوناگون نظام فکری اش کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله می نویسند و از جمله فیلسوفانی است که بر تمام جریان های فلسفی مهم در غرب از سده هفده تاکنون تأثیر نهاده است. او را در میان فیلسوفان پیش از خود، بیشتر با آگوستین سنجیده اند و در میان مکاتب فلسفی پیش از او، در برابر سنت ارسطویی مدرسی قرارش داده اند. در جهان اسلام نیز بیشتر از هر اندیشمندی، او را با غزالی سنجیده اند و کتاب تأملات در فلسفه اولای او را با المنقذمن الضلال مقایسه کرده اند.در این مقاله، کوشش شده تا نظام دکارتی را در کنار نظام فکری فیلسوف ایرانی گمنامی گذاشته شود که گرچه چندان نام ونشانی از او در میان نیست، در آنچه تا این اندازه مایه بلندآوازگی دکارت در تاریخ فلسفه غرب شده، سخنان تازه و نغز بسیاری دارد که دست کم فضل تقدم او را در این حوزه ها به خوبی نشان می دهد. گاه چنان شباهت شگفت انگیزی در سخنان او با آنچه دکارت چهار سده بعد بیان می کند، به چشم می خورد که این گمان را در خواننده برمی انگیزد که نکند دکارت یا پیشینیانش در سده های میانه و دوران نوزایی، آثار او را دیده یا خوانده اند. این فیلسوف، افضل الدین کاشانی معروف به باباافضل است که برخلاف جریان تفکر فلسفی در روزگار خویش، همه آثارش را به زبان فارسی ساده و آسان یابی به نگارش درآورده است. او نه تنها در زبان نگارش، بلکه در موضوع و هدف فلسفه ورزی نیز نوآوری های دارد که از این حیث در میان دیگر فیلسوفان مسلمان، شاید بی رقیب باشد.
تبیین آگاهی از دیدگاه یگانه انگاری راسلی و ارزیابی کارآمدی آن در پاسخ به مسئله ذهن- بدن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۱
51 - 82
حوزه های تخصصی:
آگاهی و جایگاه آن در طبیعت از اصلی ترین پرسش ها در فلسفه ذهن است و ارتباط تنگاتنگی با مسئله ذهن- بدن دارد. تبیین های متفاوتی در مورد نسبت آگاهی با جهان طبیعت وجود دارد که به نظر می رسد در همان دوگانه سنتی فیزیکالیسم و دوگانه انگاری جای می گیرد. درحالی که هر دو تبیین با مشکلاتی مواجه اند که از مقبولیت آنها کاسته است، یگانه انگاری راسلی ادعا می کند که توانسته است از این دوگانه فاصله بگیرد، آگاهی را با ویژگی های منحصر به فردش توضیح دهد و نسبت آن را با طبیعت مشخص کند؛ به گونه ای که اصل بستار علّی نیز بر اساس این ایده قابل توجیه باشد. در این مقاله ابتدا به توضیح این دیدگاه پرداخته و گرایش های مختلف آن را بررسی می کنیم؛ سپس همه روان انگاری را به عنوان نتیجه ای برای یگانه انگاری راسلی توضیح می دهیم و در آخر بر این پرسش متمرکز می شویم که آیا یگانه انگاری راسلی توانسته راه حلی برای تبیین آگاهی و مسئله ذهن- بدن بیابد یا نه.
تحلیل جایگاه آگاهی در علم النفس ارسطو از منظر فلسفه ذهن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح آگاهی در فلسفه ذهن معاصر، ریشه در خوانش روان شناختی دکارت و افلاطونیان کمبریج در قرن هفدهم دارد؛ ولی می توان افق دیدگاه ارسطو درباره ادراک حسی را از جهاتی خاص به مبحث آگاهی در فلسفه امروز نزدیک کرد. ارسطو بحث ادراک حسی را در چارچوب رابطه نفس- بدن طرح می کند، بنابراین ابتدا با تحلیل معنایی جوهر، به رابطه نفس- بدن می پردازیم. در مرحله بعد ساختار «ادراک ذهنی ذاتاً آگاه» در علم النفس ارسطویی تحلیل می شود که قابل تطبیق با نظریه بازنمودگرایی مرتبه اول در فلسفه ذهن معاصر است. امکان خوانش ناتورالیستی از ادراک در فلسفه ارسطو وجود ندارد، زیرا مبنای رویکرد ناتورالیستی به آگاهی را باید در فیزیک مدرن جستجو کرد. نهایتاً دو خوانش نوین از علم النفس ارسطو تحت عنوان نظریه شخص و کارکردگرایی مطرح و تحلیل انتقادی می شود.
بررسی مدل علّی رابطه دیدگاه فراهیجان والدین و سازگاری تحصیلی با واسطه گری تمایز یافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
۲۰-۳۹
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رابطه ساختاری ابعاد دیدگاه فراهیجان والدین(هدایت گری و آگاهی) و سازگاری تحصیلی با واسطه گری تمایز یافتگی خود در قالب یک مدل علّی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش بنا بر روش تعیین حجم نمونه کلاین برای روش تحلیل مسیر 241 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. سه مقیاس معتبر شامل: مقیاس دیدگاه فراهیجانی والدین سویین بورن (SMEPS)، فرم کوتاه تمایز یافتگی خود (DSI-SE) و مقیاس سازگاری تحصیلی «آزمون شخصیتی کالیفرنی» جهت سنجش متغیرهای مدل مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر از نوع رگرسیون انجام شد. هم چنین برای بررسی معناداری واسطه گری و برازش مدل از نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد، هم چنین هدایت گری و آگاهی با واسطه گری تمایز یافتگی خود، سازگاری تحصیلی را بصورت غیر مستقیم و قوی تر از مسیر مستقیم، پیش بینی نمود.
تحلیل عنصر محور رکن معنوی جنایات عمدی در صلاحیت دیوان کیفری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱
155 - 196
حوزه های تخصصی:
رکن معنوی جرایم عمدی در صلاحیت دیوان کیفری بین المللی، در ماده 30 اساسنامه رم تبیین شده است. این ماده به مثابه قاعده ای عمومی است و در مورد تمام جرایم در صلاحیت دیوان، به استثنای مواردی که به غیرعمد بودن آنها تصریح شده، اعمال می شود. اساسنامه با تعریف اصطلاحات قصد و آگاهی در ارتباط با هر یک از اجزاء رکن مادی جرایم، نخستین سند بین المللی است که مستقیماً به موضوع رکن معنوی جرایم پرداخته است. به رغم اینکه این ماده در پی آن بوده تا یک قاعده عمومی رکن معنوی برای تمام جرایم در صلاحیت دیوان وضع کند، تعریف کاملاً شفاف و روشنی از اجزاء ارکان مادی و معنوی جرایم ارائه نداده و دربردارنده ابهامات بسیاری است. وجود این ابهامات تفسیر و اجرای موضوعات مربوط به رکن معنوی در اساسنامه رم را با مشکلات و چالش های زیادی مواجه کرده است. در این مقاله، با توجه به اساسنامه رم و دیگر اسناد معتبر مربوط به دیوان، ضمن تفکیک و تعریف عناصر اصلی و اولیه رکن معنوی مندرج در بندهای مختلف ماده 30 اساسنامه، ارتباط هر یک از این عناصر، با رفتار، شرایط و نتیجه جرایم در صلاحیت دیوان، بررسی شده است.
بررسی مفهوم «من» و آگاهی از دیدگاه حکمت متعالیه و عصب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث آگاهی و «من» از مهم ترین مباحث تاریخ فلسفه است. ملاصدرا مانند سایر فلاسفه اسلامی، مفهوم «من» و آگاهی را به نفس نسبت می دهد. لکن وی بر خلاف فلاسفه پیشین سعی کرد تبیینی یگانه انگارانه از رابطه نفس و بدن ارائه دهد تا مشکلی را که پیشینیان بر اساس تبیین دوگانه انگار از نفس و بدن داشتند، حل کند. از نظر وی، انسان را جوهری در حال حرکت است که از نحوه وجود ضعیف تری به نام بدن به نحوه قوی تری از وجود به نام نفس مجرد تبدیل می شود. این در حالی است که در علوم اعصاب، آگاهی را به مغز نسبت می دهند و معتقدند که «من» نیز از آگاهی به دست می آید. اما عصب شناسان هنوز توضیح کاملی درباره چگونگی آگاهی ارائه نکرده اند. از این رو با استفاده از آسیب های مغزی که باعث تغییر و از دست دادن آگاهی می شود، نظریه خود را توجیه می کنند. لکن از آنجا که در حکمت متعالیه، نقش مغز در فرایند آگاهی انکار نشده است، این دلیل برای توجیه مادیت آگاهی کفایت نمی کند. طبق دیدگاه حکمت متعالیه، آگاهی را نمی توان صرفاً به ماده (مغز) نسبت داد، هرچند که فعل و انفعالات مغز، زمینه ساز آگاهی هستند. اما طبق این دیدگاه، آگاهی و «من» امر مجردی است که عامل وحدت دهنده ادراکات مختلف است و توانایی تجزیه و تحلیل و مقایسه این ادراکات را دارد، در حالی که در علوم اعصاب، در مورد چنین عاملی، تبیینی ارائه نشده است.
بازخوانی مفاهیم خدا و هبوط در الهیات فمینیستی مری دیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مری دیلی در کتاب فراتر از خدای پدر : به سوی فلسفۀ آزادی زنان [i] مفاهیم نهادینه شده مردبنیان ادیان، به ویژه مسیحیت را درباره خدا به چالش می کشد و نشان می دهد تصویر خدایی که در نهادهای مذهبی ترسیم شده است با نگاه مردسالارانه، غلبه جویانه، و استیلاگر تطابق دارد. وی تلاش می کند براساس مفاهیم فمینیستی و آموزه های صلح طلبانه و نظریات مربوط به "گوش سپردن" و "مراقبت" تصویری نو از خدا و امکانات جدیدی برای رابطه دیگرگونه میان انسان و خدا ترسیم کند. تصویر جدید از خدا و انسان براساس دیدگاههای اگزیستانسیالیستی و اخلاق فمینیستی به نحوی بیان می شود که به جای رابطه یک سویه و غالب-مغلوب در تصویر سنتی مذاهب از خدا و انسان آنها با یکدیگر در تعامل و همدلی به سر می برند. این مقاله با بررسی این کتاب و دیدگاه های نو و تأمل برانگیز آن در مورد بازمعنابخشی به مؤلفه های الهیات مسیحی در بستر تجربۀ زنان گزارشی از دو مفهوم خدا و هبوط ارائه می کند. [i] Beyond God the Father : Toward a Philosophy of Women’s Liberation
امکاناتِ تئوریک پدیدارشناسی در فهم سیاست خارجی؛ با نگاهی به سیاست خارجی ج.ا. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله ارائه چهارچوبی تئوریک برای فهم سیاست خارجی کشورها (ایران) است. روشی که نگارندگان به واسطه آن در پی فهم و چگونگی ساختار سیاست های خارجی کشورها هستند، «روش پدیدارشناسی» می باشد. این نوشتار قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که؛ «بر اساس رویکرد پدیدارشناسی؛ منطق حاکم بر سیاستِ خارجی دولت ها، چگونه قابل درک می شود و چگونه شکل می گیرد؟». فرضیه پژوهش بر این مبناست که «پدیدارشناسی با تعلیق و اپوخه روایت های مسلط و آغشته به «قصدیت» از سیاست خارجی، می تواند در فهم ما از سیاست خارجی کشورها یاری رسان باشد. به بیان دیگر پدیدارشناسی از مفاهیم علمی که برای درک پدیدارهای سیاسی برساخته می شوند، گذر می کند و با خود «واقعیت» و «هستی» پدیدارها مواجه می شود.» نتیجه مقاله از این قرار است که روش پدیدارشناسی علاوه بر دارا بودن مزایای سایر رویکردها و روش شناسی های رایج در فهم سیاست خارجی، می تواند ابزارها و مفاهیم تحلیلیِ متفاوتی از قبیلِ «اگو استعلایی»، «زیست جهان» و «بین الاذهانیت» برای فهم سیاست خارجی کشورها در اختیار ما قرار دهد. در کنار این مفاهیم، پدیدارشناسی از عنصر مهم «قدرت» غافل نیست و به نقش آن در چگونگی شکل گیری سیاست خارجی دولت امعان نظر نشان می دهد.
آگاهی، نگرش و رضایت مندی مراجعان و کارکنان زیرپوشش برنامه ادغام خدمات بهداشت روان در PHC: مرور نظام مند بررسی های 20 سال اخیر ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر مرور نظام مند بررسی های 20 سال اخیر ایران در زمینه آگاهی، نگرش و رضایت مندی کارکنان و جمعیت عمومی از برنامه ادغام خدمات بهداشت روان در PHC بود. روش : بانک داده های داخلی و خارجی به روش جست وجوی الکترونیک بررسی شد. همچنین با روش های جست وجوی دستی، جست وجو بر پایه فهرست منابع و تماس های شخصی پژوهش های انجام شده در این زمینه گرد آوری و بررسی شد. با بررسی متن کامل پژوهش های انتخاب شده، 11 پژوهش مربوط به آگاهی و نگرش و یک پژوهش مربوط به رضایت مندی وارد بررسی حاضر شدند. یافته ها : نمونه مورد بررسی در بیشتر این پژوهش ها بهورز یا جمعیت عمومی بود و درباره دیگر گروه ها بررسی کمی انجام شده است. بیشتر بررسی های انجام شده نشان گر بالاتر از حد متوسط بودن آگاهی گروه های مورد بررسی بود. یافته های تنها پژوهش مربوط به رضایت مندی نیز به ترتیب بیان گر رضایت نسبی، رضایت زیاد و رضایت کم جمعیت عمومی از شیوه برخورد و ارایه خدمات، صرفه زمانی و اقتصادی و پیامدهای درمانی بود. نتیجه گیری : به نظر می رسد آگاهی و نگرش کارکنان و جمعیت عمومی در بیشتر موارد در حد متوسط یا بالاتر است، که این موضوع می تواند متأثر از اجرای برنامه ادغام باشد. اگرچه برای بررسی دقیق تر این موضوع لازم است پژوهش های تجربی مرتبط به صورت جداگانه انجام شوند.
بررسی مسئله عینیت در پدیدارشناسی هگلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
147 - 160
حوزه های تخصصی:
پدیدار شناسی جان، از منظر هگل سیر تطور آگاهی از امر جزئی تا صورت معقول است. سعی هگل بر آن است تا از معضل شناخت شناسی سنتی - جدا افتادگی اساسی آگاهی و جهان واقع - گذر کرده و به صورت بندی جدیدی برسد. راه درک نحوه این گذار، چگونگی رفع (Aufheben) امر جزئی در دل مفهوم (Begriff) است. امر واقع به صورتی منفی در دل مفهوم جای می گیرد و همین منفیت بنیاد واقع بودگی در دل آگاهی است. سعی ما در این مقاله بیان منظور هگل از منفیت واقعیت در دل مفهوم با توجه به تفسیر خاصی است که جورجو آگامبن از ماهیت زبان دارد. آگاهی هیچ گاه نمی تواند به صورتی مستقل از امر واقع باشد، چرا که این منفیت و مقاومت آن، همواره، آگاهی را یک آگاهی شکافیده و بنابراین «ناخشنود» می سازد. این رخداد دلیل اصلی تنش مفهوم و بنابراین حرکت دیالکتیکی آن است.
تأملی بر مسئله آگاهی از منظر نظریه پیچیدگی و آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
131 - 144
حوزه های تخصصی:
علوم مختلف (از جمله فیزیک، زیست شناختی و فلسفه) از زوایای گوناگون در راستای توصیف چیستی آگاهی، کوشیده اند و همه دست کم در یک نتیجه هم داستانند: آگاهی موضوع پیچیده ای است. پارادایم غالب در کنکاش پیرامون آگاهی، حوزه علوم عصبی و شناختی است. مقاله حاضر، پس از مروری بر جایگاه آگاهی در گستره علوم مرتبط با آن، دریچه ای نوین از منظر نظریه پیچیدگی و آشوب در باب این مبحث می گشاید. برای این منظور با یاری گرفتن از دو مفهوم کنترل آشوب و اصل ظهور، کوشش شده است توضیحی اولیه در باره مسئله آگاهی ارائه شود. بر اساس این رویکرد، یک نیروی بی نهایت کوچک، از طریق اعمال انرژی های بسیار بسیار کوچک ممکن است بتواند کنترل سیستم پیچیده و آشوبناک مغز را در دست گیرد و منشاء اصلی مسئله شناخت باشد. در نتیجه، آگاهی می تواند شکلی بی اندازه پیچیده از تجلی پدیده ظهور، از خلال شبکه تعاملات عصبی مغز برشمرده شود.
آگاهی از حقوق و تکالیف شهری و عوامل مرتبط با آن مورد مطالعه: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر موضوع حقوق و تکالیف شهروندی به یکی از پیچیده ترین مسائل سیاسی و اجتماعی تبدیل شده و توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت موضوع، پژوهش حاضر میزان آگاهی شهروندان مشهدی از حقوق و تکالیف شهری خود و عوامل مؤثر بر آن را بررسی کرده است. برای شناسایی مهم ترین متغیرهای مؤثر، نظریه های مرتبط همچون نظریه های مارشال، جانوسکی، پارسونز، هابرماس، ترنر و پژوهش های پیشین مطالعه شد. پژوهش به روش کمی و با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام شد. جامعه آماری شهروندان بالای 15 سال شهر مشهد بود که از بین آنها 1200 نفر برای نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری نیز خوشه ای چندمرحله ای بود. نتایج نشان می دهند میانگین آگاهی از حقوق و تکالیف شهری به ترتیب با 48/24 و 4/23 در حد بالا قرار دارد. متغیرهای مستقل به ترتیب حدود 58 و 14 درصد از واریانس متغیرهای آگاهی از حقوق و تکالیف شهری را پیش بینی کردند. قوی ترین پیش بینی کننده های متغیر آگاهی از حقوق شهری به ترتیب دین داری (بتا=744/0)، جامعه پذیری در خانواده (بتا=121/0)، مشارکت عمومی (بتا=060/0)، استفاده از رسانه خارجی (بتا=058/0) و استفاده از رسانه داخلی (بتا=053/0) هستند. این در حالی است که جامعه پذیری در خانواده (بتا=182/0)، دین داری (بتا=154/0)، استفاده از رسانه داخلی (بتا=093/0) و استفاده از رسانه خارجی (بتا=089/0) بیشترین تأثیر را بر متغیر آگاهی از تکالیف شهری داشته اند.
بررسی میزان آگاهی دانشجویان منطقه چهار دانشگاه آزاد اسلامی از مواد مخدر و ارایه ی راهکارهای اساسی برای کاهش اعتیاد در دانشگاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین میزان آگاهی دانشجویان از اعتیاد و مواد مخدر انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی به شیوه میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه ی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه چهار در سال 1386 که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 3449 نفر انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته 60 سؤالی بوده است.نتایج نشان داد که 6/69% از دانشجویان حداقل یک ماده مخدر را می شناسند. اکثریت دانشجویان فرار از اندوه، فشارهای عصبی، مشکلات خانوادگی و هم نشینی با دوستان مصرف کننده را از مهم ترین دلایل گرایش دانشجویان به مصرف مواد ذکر کرده اند. اکثریت دانشجویان پسر (3/91%) و دختر (1/88%) می دانند که مصرف تفریحی مواد اعتیادآور است. بیشتر دانشجویان دختر (4/81%) و پسر (2/82%) ترویج فعالیت های ورزشی را از مهم ترین برنامه های پیشگیری از اعتیاد دانشجویان می دانند. 1/84% دانشجویان دختر و 3/78% دانشجویان پسر از شیوه های مناسب درمان اعتیاد آگاه هستند. در مجموع آگاهی اکثریت دانشجویان از دلایل گرایش به مصرف مواد (1/79%)، برنامه های پیشگیری (6/89%) و نشانه های مصرف (6/75%) بیشتر از متوسط است. با تحلیل داده ها مشخص شد که دیدگاه دانشجویان دختر با پسر در مورد اعتیاد، دلایل گرایش، برنامه های پیشگیری و شیوه های درمان تفاوت معناداری دارد. اما بین دیدگاه دانشجویان گروه های مختلف تحصیلی نسبت به دلایل گرایش و برنامه های پیشگیری تفاوت معناداری وجود ندارد
بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان(با تأکید بر سرمایه ی اجتماعی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
«مشارکت اجتماعی» فعالیت های داوطلبانه ی آگاهانه و ارادی است که از طریق آن ها اعضای یک جامعه در مناسبت های حیات اجتماعی خود شرکت دارند. یکی از عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی است که ظرفیت سازماندهی جمعی داوطلبانه برای حل مشکلات متقابل با مسایل عمومی را افزایش می دهد و در ایجاد نهادهای مدنی، شکل گیری جامعه مدنی و تکوین دموکراسی، حایز اهمیت فراوان است. مشارکت اجتماعی از طریق سازماندهی گروه ها، سرمایه ی اجتماعی جامعه را گسترش می دهد و گروه های فرعی و حاشیه ای را توانمند می سازد تا تأثیرگذاری بیشتری بر جامعه داشته باشند. در این مقاله مسأله و هدف محوری، شناخت نوع رابطه میان متغیر سرمایه ی اجتماعی و مشارکت اجتماعی دانشجویان می باشد. علاوه بر بررسی ریشه های جامعه شناختی مشارکت اجتماعی و سرمایه ی اجتماعی، عمده ترین تحولات نظری نیز با استناد به آثار اندیشمندانی چون کلمن، پاتنام و فوکویاما، دورکیم، پارسونز، لیپست و... بررسی شده است. سرمایه ی اجتماعی با سه شاخص جیمز کلمن یعنی اعتماد اجتماعی، نوع هنجارها، و آگاهی عملیاتی شد. مشارکت اجتماعی نیز در دو بعد عینی و ذهنی سنجش شد.با روش پیمایشی و ابزار مصاحبه مبتنی بر پرسشنامه، 362 نفر از دانشجویان دانشکده ی مدیریت و علوم اجتماعی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال به روش نمونه گیری طبقه ای نامتناسب انتخاب شدند.روایی صوری و اعتبار پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت.نتایج تحقیق می دهد که میزان سرمایه ی اجتماعی و مشارکت اجتماعی دانشجویان در حد متوسط قرار دارد. همچنین متغیرهایسرمایه ی اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها، احساس اثرگذاری و کارایی، بیگانگی اجتماعیو سنبه صورتمستقیم بر مشارکت اجتماعی تأثیر دارند
تحلیل جامعه شناختی بیماری ایدز و عوامل مؤثّر بر آن با تاکید بر نقش رسانه های ارتباط جمعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی از بیماری ایدز و راه های پیشگیری ، نوع نگرش نسبت به آن و عوامل موثر بر آن با تأکید بر نقش رسانه های ارتباط جمعی و کانون های اجتماعی انجام گرفته است. دراین مطالعه ی پیمایشی اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ی از352 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد زنجان به روش نمونه گیری طبقه ای جمع آوری شده است. نظریه ها برای تبیین مساله اجتماعی شامل: مکتب کارکردگرایی ساختی و نظریه های روان شناسی اجتماعی نظیر لوین، روزن اشتیل، کرچ، کراچفیل و بالاچی و نظریه فیش باین پیرامون شناخت عوامل مؤثّر بر نگرش اجتماعی افراد و نیز نظریه ارتباط اجتماعی مک لوهان می باشد. براساس یافته های این تحقیق بیشترین میانگین میزان آگاهی در میان دانشجویان در حد متوسط می باشد(3/82درصد) و54 درصد نگرش منفی، 1/26 درصد نگرش متوسط و تنها 9/19 درصد نگرش مطلوب نسبت به بیماری ایدز دارند. از طرفی تفاوت معنی دار مثبت بین سن و میزان آگاهی از بیماری ایدز مشاهده شده است و نیز میزان آگاهی در رشته تحصیلی گروه پیراپزشکی و پایه بالاتر از دو گروه انسانی و فنی مهندسی به دست آمده است. اینترنت(7/57 درصد)، تلویزیون(1/55 درصد)، فیلم سینما(2/47 درصد) و دوستان(4/34درصد) به ترتیب رسانه های ارتباط جمعی مؤثّر در کسب اطلاعات از بیماری ایدز می باشند. نتایج این تحقیق تأثیر افزایش آگاهی در تغییر نوع نگرش نسبت به بیماری ایدز را تایید می کند(p.ضروری است تا سیاست گذاران حوزه اجتماعی و سلامت با تمرکز بر نیاز جوانان به کسب اطلاعات صحیح از بیماری ایدز و راه های پیشگیری از آن با کمک مؤثّر رسانه های ارتباط جمعی تلاش مضاعف در جهت مقابله با این بیماری به عنوان یک مسأله اجتماعی تهدید کننده سلامت جوانان و نیروی فعال جامعه فراهم آورند.
تأثیر آموزش تربیت جنسی بر آگاهی، نگرش، و عملکرد مادران در پاسخ به سوالات دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تربیت جنسی یک مقوله بسیار مهم تربیتی است و در این میان میزان آگاهی، نوع نگرش، و عملکرد مادران بیشترین نقش را در تربیت رفتارهای جنسی سالم فرزندان دارد . در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله آموزشی بر پاسخ گویی مادران به سوالات جنسی دختران پایه ششم، انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 30 مادر دارای دانش آموز دختر مشغول به تحصیل در پایه ششم دبستان منطقه 2 آموزش و پرورش شهرستان کرج در سال 1396-1395 بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه دانش، نگرش، و عملکرد تربیت جنسی مستوفی و همکاران ( 1395) استفاده شد. مادران گروه آزمایش، به مدت 9 هفته و هر هفته 11 ساعت تحت آموزش تربیت جنسی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد پس از کنترل آماری اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری در نمرات پس آزمون مؤلفه های آگاهی یا دانش، نگرش و عملکرد در دو گروه آزمون و گواه مشاهده می شود (0/05 P< ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، می توان گفت: آموزش تربیت جنسی باعث توانمند سازی مادران در پاسخگویی به سوالات جنسی دختران نوجوان و افزایش دانش، نگرش، و عملکرد آنان می شود. بنابراین، با توجه به اطلاعات ناکافی والدین به ویژه مادران در مورد پاسخگویی به سوالات جنسی نوجوانان، ارائه راهکارها و آموزش هایی جهت افزایش سطح آگاهی مادران و تغییر نگرش آنها، ضروری است.
کاربست رهیافت و روش پدیدارشناسی در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
17 - 34
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی برای بررسی مفاهیم و تحول آن مورد توجه قرار می دهند؛ رویکرد پدیدارشناسی است. این رهیافت که از جمله رهیافت های پیچیده در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی به شمار می رود اشتراکات بارز با رهیافت های تفسیری دارد که در پایان قرن بیستم میلادی علیه پوزیتیویسم و امپریسیسم رشد کرد. پرسش اصلی این پژوهش، پرسش از میزان و نحوه کاربری روش پدیدارشناسی در عرصه علوم سیاسی است. به عبارت بهتر، سوال از امکان یا امتناع کاربرد دانش و روش پدیدارشناسی در قلمرو مزبور است و اینکه چگونه و در چه ابعادی می توان از پدیدارشناسی برای فهم و توضیح علوم سیاسی استفاده کرد؟ مدعا و مفروض این تحقیق آن است که امکان استفاده از دانش پدیدارشناسی در عرصه های مختلف علوم سیاسی کاملاً منتفی نیست و می توان با حذف جوانب ناهمساز آن، ازاین روش برای تجزیه و تحلیل پژوهش های سیاسی استفاده کرد.