مطالب مرتبط با کلیدواژه

بین الاذهانیت


۱.

امکاناتِ تئوریک پدیدارشناسی در فهم سیاست خارجی؛ با نگاهی به سیاست خارجی ج.ا. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی آگاهی بین الاذهانیت سیاست خارجی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۴ تعداد دانلود : ۵۴۵
هدف از این مقاله ارائه چهارچوبی تئوریک برای فهم سیاست خارجی کشورها (ایران) است. روشی که نگارندگان به واسطه آن در پی فهم و چگونگی ساختار سیاست های خارجی کشورها هستند، «روش پدیدارشناسی» می باشد. این نوشتار قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که؛ «بر اساس رویکرد پدیدارشناسی؛ منطق حاکم بر سیاستِ خارجی دولت ها، چگونه قابل درک می شود و چگونه شکل می گیرد؟». فرضیه پژوهش بر این مبناست که «پدیدارشناسی با تعلیق و اپوخه روایت های مسلط و آغشته به «قصدیت» از سیاست خارجی، می تواند در فهم ما از سیاست خارجی کشورها یاری رسان باشد. به بیان دیگر پدیدارشناسی از مفاهیم علمی که برای درک پدیدارهای سیاسی برساخته می شوند، گذر می کند و با خود «واقعیت» و «هستی» پدیدارها مواجه می شود.» نتیجه مقاله از این قرار است که روش پدیدارشناسی علاوه بر دارا بودن مزایای سایر رویکردها و روش شناسی های رایج در فهم سیاست خارجی، می تواند ابزارها و مفاهیم تحلیلیِ متفاوتی از قبیلِ «اگو استعلایی»، «زیست جهان» و «بین الاذهانیت» برای فهم سیاست خارجی کشورها در اختیار ما قرار دهد. در کنار این مفاهیم، پدیدارشناسی از عنصر مهم «قدرت» غافل نیست و به نقش آن در چگونگی شکل گیری سیاست خارجی دولت امعان نظر نشان می دهد.
۲.

بررسی و نقد مبانی انسان شناختی علوم اجتماعی پرسپکتیویستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسبی گرایی انسان گرایی عقلانیت بین الاذهانیت سرشت مشترک بشر تاریخ مندی برساخت گرایی اجتماعی هرمنوتیک برهان همانندی برهان ترجمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۴۴
سئوال اصلی این مقاله این است که ریشه های ناواقع گرایی و نسبی گرایی پرسپکتیویسم در علوم اجتماعی را در کجا باید جستجو کرد، زیرا چنانچه از پیشینه و تاریخ علوم اجتماعی بر می آید، این علوم فرزند روشنگری اند که در نتیجه انتظار می رفت در همسویی با اصول و معتقدات روشنگری مانند عقلانیت و امکان پذیری شناخت قرار داشته باشند. علاوه بر عوامل تعیین کننده متعددی که بر گرایش علوم اجتماعی بعد از دهه پنجاه(قرن بیستم) به           نسبی گرایی نقش داشته اند، نباید از نقش تعیین کننده مبانی انسان شناختی پرسپکتیویسم که در هرمنوتیک، اگزیستانسیالیسم، جامعه شناسی معرفت و... ظهور یافته، چشم پوشی نمود. دیدگاه های پرسپکتیویستی عموماً برخلاف دیدگاه مرسوم پیش از خود که می پنداشتند انسان موجودی ا ست با ویژگی های خاص از جمله عقلانیت که ویژگی هر فرد بشری است، فرض می کند که انسان موجودی سیال و وابسته به اوضاع و احوال تاریخی، اجتماعی فرهنگی مشخصی است که با دیگر افراد انسانی و در خوش بینانه ترین حالت با دیگر اجتماعات بشری، هیچ  وجه تشابهی ندارد. پرسپکتیویسم، عینیتِ معرفت در علوم اجتماعی را نقادی می کند، زیرا مفاهمه، گفتگو و داوری میان آراء و دیدگاه ها را ناممکن می داند و عقلانیت متداول را نفی می کند، به همین جهت از دیدگاهی ناواقع گرایانه در فلسفه ، علوم اجتماعی و فلسفه دین دفاع می کند که تهدید مهمی علیه واقع گرایی در علوم انسانی محسوب می شود. امکان زبان در انسان ها، کارآمدی آموزش و اصل همانندی، استدلال هایی نسبتاً خوب برای اذعان به طبیعتی مشترک در وجود انسان ها است که نتیجه باور به پذیرش طبیعت مشترک انسانی، امکان شناخت در علوم اجتماعی خواهد بود.