مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
برنامه ریزی فضایی
جغرافیا به عنوان علم تحلیل فضایی پدیده ها مبتنی بر سه هدف اصلی است: مطالعه ساختارهای فضایی، بررسی نظم مکانی _ فضایی فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و تحقیق روابط و عملکردهای فضایی از طریق سطح بندی سلسله مراتبی سکونت گاه های شهری و روستایی. در نهایت نمود کاربردی جغرافیا یا «برنامه ریزی فضایی» به اصلاح ساختارهای فضایی، انتظام مکانی _ فضایی فعالیت ها و نظم بخشی روابط و عملکردهای فضایی می پردازد. در این نظم فضایی بین ساختار و کارکرد پیوستگی تعاملی وجود دارد. علم به وسیله انقلاب الکترونیکی، ساختاری شبکه ای و پیچیده پیدا کرده که به «علم موج سومی» موسوم است و مطالعات تخصصی گسترش یافته است. مطالعه «تخصصی» سبب می شود که شناخت و درک عمیقی از موضوع مورد بررسی حاصل آید، اما این عمق همواره «نقطه ای» باقی مانده و آن کاربردها نیز می توانند آسیب زا باشند، زیرا در ترکیب با سایر ابعاد زندگی انسانی تنظیم نشده است. چنین علمی نمی تواند نیازهای زندگی انسان را تأمین و در حل مسائل مفید باشد. هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل دانش جغرافیا به عنوان نظمی میان رشته ای است. تحقیق مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه نشان می دهد، تحقیقات جغرافیایی خصلت بین رشته ای دارد در غیر این صورت نمی تواند مسائل پیچیده جهان کنونی را تبیین کند. جغرافیا می تواند هم از دستاوردهای علوم دیگر از جمله آمار، ریاضی، اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و روان شناسی بهره ببرد، هم خدمات متقابلی به آنها ارائه و خود به شکوفایی برسد.
تحلیلی بر برنامه ریزی فضایی و الگوی توسعه شهرنشینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تحولات زمانی، الگوی فضایی و مسیرهای شهرنشینی در ایران تدوین شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و مبنای آماری داده ها، نتایج سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن کشور در 7 دوره گذشته است. در این مقاله، ضمن تحلیل زمانی و فضایی شهرنشینی در ایران طی 55 سال گذشته، الگوی فضایی در روند توسعه شهرنشینی کشور با تحلیل عناصری مانند رشد جمعیت، مهاجرت و توسعه اقتصادی مشخص گردید. تعداد جمعیت و میزان شهرنشینی ایران تا افق 1404 پیش بینی شد و براساس آن جمعیت کشور به 9/89 میلیون نفر و نسبت شهرنشینی به 4/80 درصد خواهد رسید. سایر نتایج تحقیق را می توان این گونه برشمرد؛ کاهش شاغلان در بخش کشاورزی به نفع شاغلان بخش خدمات در طول 55 سال گذشته، تغییر الگوی مهاجرت در کشور از روستا به شهر به الگوی مهاجرت شهر به شهر، الگوی قبلی از دهه 1340 تا 1370 غالب بوده است. همچنین در جابجایی های بین استانی، نقاط شهری استان تهران، بیشترین مهاجرین را به خود اختصاص داده است و مهاجرت معکوس ( از شهر به روستا) نیز در حال رشد است. نظر به شکست نظریه قطب رشد، عدم موفقیت طرح های جزیره ای نظیر طرح جامع شهری و طرح هادی روستایی و با توجه به رابطه ناگسستنی کشاورزی، روستا و شهرکوچک با یکدیگر و به منظور مطلوبیت بخشیدن به فضای شهرنشینی کشور پیشنهاد می شود که راهبردهای ویژه ای از جمله توسعه همزمان شهرهای متوسط، کوچک و روستاها در قالب طرحی با عنوان« طرح مجموعه شهری» به عنوان استراتژی توسعه شهرنشینی در برنامه ریزی های فضایی مدنظر قرارگیرد.
آموزه های نظام برنامه ریزی فضایی کرة جنوبی به منظور کاربست در شرایط ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه مبتنی بر سرمایه گذاری خارجی در کرة جنوبی از معجزه های اقتصادی قرن حاضر است. تکامل این معجزة اقتصادی با موفقیت تام برنامه ریزی فضایی میسر شده است. بارزترین ویژگی برنامه ریزی فضایی کرة جنوبی تحقق پذیری آن است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی روند موفقیت توسعه در کرة جنوبی را برای پاسخ به اینکه برنامه ریزی فضایی در فرایند توسعة کرة جنوبی چه نقشی را ایفا کرده است؟ و این تجربه چه آموزه هایی برای کاربست در ایران دارد؟ بررسی خواهد کرد. برنامه ریزی فضایی کرة جنوبی در سه سطح جامع سرزمینی، منطقه ای و شهری تهیه می شود. برنامه ریزی شهری ساختار سه لایه ای در قالب طرح جامع شهری، برنامة مدیریت شهری و برنامه های اجرایی دارد. برنامة مدیریت شهری نمونه ای منحصربه فرد، کامل و بسیار موفق در میان کشورهای مختلف است و آموزه های آن برای ایران که فاقد طرح کاربری زمین و تأسیسات و تجهیزات شهری است و در زمینة بافت های فرسوده و طرح تفصیلی نیز انسجام لازم و کافی را ندارد، قابل بهره برداری است. از دیگر ویژگی های بارزِ قابل کاربست نظام برنامه ریزی فضایی کرة جنوبی تعریف سلسله مراتبی مشخص برای فرایند برنامه ریزی فضایی کشور بر مبنای فرایندِ یکسان اداری، همچنین، تهیة همة برنامه ها توسط مجریان و تصویب طرح های مرتبة پایین تر توسط تهیه کنندگان طرح های مرتبة بالاتر است که از عوامل عمدة تحقق پذیری طرح ها است.
برنامه ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری-کارکردی: به سوی پیوند جبرگرایی فضایی با انسان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان های جغرافیایی طرح نظریه های برنامه ریزی فضایی زمینه محور و نقد عناصر تشکیل دهنده این نظریه ها است. براساس این چشم انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورت بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم سازی شده اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش شناسی آن برای مفهوم انسان صورت بندی شده است. در نتیجه، در حالی که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک سو عینیّت گرایی، برنامه ریزی نخبه گرایانه، رهیافت از بالا به پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می کند، ولی از سوی دیگر، به واسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید می کند. فائق آمدن بر گسستگی های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامه ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم انداز پیش روی برنامه ریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.
اصول الگوی برنامه ریزی توسعه خانه های دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش خانه های دوم به معنای گسترش مطلوب گردشگری خانه های دوم به همراه بهبود کیفیت خدمات و زندگی در تمامی ابعاد در مقصد گردشگری و رضایت مندی گردشگران و بومیان از فرآیند گردشگری است. هرنوع اقدام برای برنامه ریزی توسعه خانه های دوم نیازمند شناسایی اصول اساسی برنامه ریزی در این زمینه است که بتوان فرایند برنامه ریزی توسعه خانه های دوم را براساس آن ها هدایت و راهبری کرد. شناسایی اصول تأثیرگذار باید براساس مطالعات علمی و تجارب به دست آمده در این زمینه باشد تا بتوان براساس این اصول زمینه مناسب برای کاهش آثار منفی و افزایش آثار مثبت خانه های دوم را فراهم کرد. این اثر بنا دارد با شناسایی اصول تدوین الگوی برنامه ریزی توسعه خانه های دوم زمینه را برای توسعه مناسب خانه های دوم به دست آورد. در این پژوهش سعی شده با روش اکتشافی اصول الگوی برنامه ریزی توسعه خانه های دوم به دست آید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که حفظ چشم اندازهای طبیعی، توجه به ظرفیت تحمل اجتماعی و طبیعی، محافظت از اراضی کشاورزی، رعایت منافع جمعی، مشارکت ذی نفعان و مدیران در فرایند تدوین برنامه توسعه خانه های دوم مهم ترین اصول برنامه ریزی توسعه خانه های دوم است.
تحلیل ساختار فضایی ناحیه خمین با تأکید بر برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه های حاکم بر برنامه ریزی توسعه خمین طی چند دهه گذشته مبتنی بر ثبات و فقدان جامع نگری بوده است و تنها با تکیه بر حرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سعی در چیدمان مجدد فضا داشته اند، در صورتی که پویایی جزء ذاتی سازمان فضایی حاکم بر ناحیه است و تنها با تکیه بر رویکردی پویا و ارائه آینده ای چندگانه قادر خواهیم بود که به برنامه ریزی فضایی توسعه پایدار سکونتگاه ها روستایی ناحیه دست یابیم. هدف پژوهش حاضر شناخت و تحلیل ساختار فضایی ناحیه خمین در چارچوب پویش ساختاری- کارکردی است. تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی با جنبه نظری و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش 142 روستای دارای سکنه با مجموع 32092 نفر جمعیت و 10121 خانوار در شهرستان خمین است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی و نمونه گیری ناحیه ای 21 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. در روش اسنادی سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه ها و مؤسسات و اطلاعات موردنیاز در این زمینه از طریق سازمان هایی از قبیل: مرکز آمار ایران، جهاد کشاورزی شهرستان، فرمانداری شهرستان و بخشداری دو بخش و در روش میدانی نیز جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه روستا(دهیار و شورای روستا) بوده است. به منظور پهنه بندی ناحیه خمین از آمارهای فضایی استفاده شده و همچنین به منظور سطح بندی سکونتگاه های ناحیه خمین، از روش سطح بندی بر اساس شاخص های خدمات و جمعیت استفاده شده است. در این راستا، نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مجموع ساختارهای محیطی بوم شناختی(توپوگرافی، منابع آب و خاک) و انسانساخت (راه های ارتباطی، خدمات و صنایع) در سطح ناحیه موجب شکل گیری عرصه هایی شده است که تمرکز جمعیت، خدمات و نقاط سکونتگاهی را در عرصه دشتی و مرکزی ناحیه به دنبال داشته است؛ پیامد حاصل از آن نیز موجب شکل گیری نابرابری فضایی، فشار بیش از حد بر منابع محیطی در قسمت دشتی، رها شدگی و تخلیه جمعیتی سکونتگاه ها در سایر عرصه ها بوده است.
بررسی تطبیقی جغرافیای فراغت در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه چگونگی استراحت و فراغت از کار شهروندان، در حوزه ی مطالعات جغرافیای فراغت قرار می گیرد. مقاله پیش رو بر اساس هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس ماهیت ،کاربردی- نظری می باشد. در پژوهش پیش رو ابتدا به منظور بیان منطقی همبستگی های موجود بین مجموعه متغیرهای محیطی و جمعیتی، بر روی جغرافیای فراغت و ارائه تحلیل ساختاری، از مدل تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از بررسی نشان میدهد که تاثیرات متغیرهای محیط فیزیکی برون منزل با ضرایب استاندارد 0/461 نسبت به سایر متغیر ها بیشترین تاثیر و متغیرهای جمعیتی با ضرایب استاندارد 0/025 کمترین تاثیر را در جغرافیای فراغت دارند. در ادامه تعداد 383 پرسش نامه به منظور بررسی تطبیقی الگوی مکانی جغرافیای فراغت در میان شهروندان مناطق 2، 4و 7 کلان شهر اهواز که در سطوح متفاوتی از برخورداری قرار گرفته اند، توزیع گردید. نتایج پرسش نامه شهروندان حاکی از آنست که ،الگوی فراغت در منطقه 2 متفاوت از سایر مناطق بوده است ؛این در حالی است که الگوی فراغت شهروندان منطقه4و 7دارای تفاوت معناداری با یکدیگر نبوده است. در این راستا اختصاص نوع ویژه ای از برنامه ریزی به منظور ارتقای کیفیت سلامت جامعه و رفاه شهروندان ؛ با توجه به شرایط طبیعی و انسانی شهر و نوع امکانات و تاسیسات فراغتی موجود مورد تایید واقع میگردد.
روند تحول کالبدی- فضایی روستاهای پیرامون شهر کاشان طی دوره زمانی 1395-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه محیطی سکونتگاه های انسانی، بستر نظام اجتماعی و اقتصادی است که ساخت ها و کارکردها بر آن تکیه دارند. بر همین مبنا، تحولات کالبدی- فضایی عرصه های روستایی و شهری حاصل تعامل متقابل عوامل و نیروهای مختلف در ابعاد محیطی- اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی هستند. هدف از انجام این مقاله این است که در چارچوب رویکرد پویش ساختاری– کارکردی، ضمن تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری به بررسی و تبیین تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه های بخش مرکزی کاشان بپردازد. جامعه آماری برای انجام تحقیق، 35 روستای دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان کاشان با مجموع 14657 نفر جمعیت و 4891 خانوار است. حجم نمونه خانوارهای روستایی از فرمول کوکران به دست آمده است؛ بدین ترتیب که 320 پرسشنامه به نسبت جمعیت هر روستا، بین خانوارهای روستاهای مذکور به صورت تصادفی توزیع و تکمیل شد. در راستای تحلیل و تبیین داده ها و اطلاعات از روش های کیفی (تحلیل منطقی)، کمّی (آماری- توصیفی) و SPSS استفاده شد. جمع آوری اطلاعات نیز به روش اسنادی و میدانی بوده که روش اسنادی شامل سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه ها و مؤسسات مختلف و روش میدانی نیز ازطریق پرسشنامه خانوار روستایی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد، در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان کاشان با مرکزیت منطقه ای شهر کاشان، عوامل و نیروهای مختلف با ابعاد محیطی- اکولوژیک، اجتماعی و اقتصادی به صورت برهم افزا (سینرژیک) در فرایند دگرگونی سکونتگاه های ناحیه اثرگذر بوده اند؛ به طوری که پیامدهای این دگرگونی ها در عرصه های مختلف، ازجمله تغییرات محیطی- اکولوژیک، بهره گیری از فناوری، تغییر کاربری اراضی، محدودیت های فعالیت کشاورزی، گسترش واحدهای صنعتی و تغییر در الگوهای رفتار اجتماعی قابل ردیابی است. هرچند این پیامدها در بعضی عرصه ها موجب توسعه روستایی- شهری شده، اما تعارضاتی نیز در عرصه های کالبدی- فضایی به همراه داشته است.
مد ل سازی تغییرات ساختار شهری با رویکرد برنامه ریزی فضایی برای رسیدن به توسعه پایدار شهری - مطالعه موردی: شهرقائم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۰۷
209 - 222
حوزه های تخصصی:
تغییرات ساختار شهری همواره یکی از مهم ترین عواملی بوده که انسان از طریق آن محیط زیست خود را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به نقش محیط زیست در زندگی بشر، باید اطلاع دقیقی از چگونگی تغییر محیط زیست و روند تغییرات آن ها به دست آید. با پیش بینی تغییرات ساختار شهری، می توان میزان گسترش و تخریب منابع را مشخص و این تغییرات را در مسیرهای مناسب هدایت کرد. بنابراین مقاله حاضر با هدف مدل سازی تغییرات ساختار شهری با رویکرد برنامه ریزی فضایی برای رسیدن به توسعه پایدار شهری در قائم شهر انجام گرفت. آشکارسازی تغییرات ساختار شهری با به کارگیری تصاویر گوگل ارث، ماهواره های Astrium و DigitalGlobe مربوط به سال های 2015- 2007 انجام شد. مدل سازی نیروی انتقال با استفاده از پرسپترون چندلایه شبکه عصبی مصنوعی و 11 متغیر انجام پذیرفت. تخصیص تغییر به هر کاربری با استفاده از زنجیره مارکوف محاسبه شد. سپس با استفاده از مدل پیش بینی سخت و دوره واسنجی 1386 تا 1394 مدل سازیبرایسال 1402 صورتگرفت . درپایاننیزبااستفادهازدوره یواسنجی 1386 تا 1394 ساختار شهری سال 1402 پیش بینی شد. نتایج نشان داد در کل دوره مورد مطالعه، کاربری های جاده، زمین های بایر، باغات، آموزشی، مذهبی، پهنه یآبی، پارک و فضای سبز، صنعتی، ورزشی و مسکونی روندی افزایشی داشته است. اماکاربری کشاورزی با کاهش 437 هکتار و پوشش درختی با کاهش 9 هکتار مواجه بوده اند. همچنین نتایج مدل سازی نیروی انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در اکثر زیر مدل ها، صحت بالایی را نشان می دهد. نتایج مدل سازی برای سال 1402 نیز نشاندهنده افزایش بسیار زیاد در کاربری مسکونی (195 هکتار) و باغ (104هکتار) و کاهش چشمگیر 33 هکتاری کاربری کشاورزی است.
ارزیابی برنامه ریزی فضایی مناطق شهری شهرستان های استان کهگیلویه وبویراحمد با تکنیک های ؛ شاخص ترکیبی توسعه و موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین قدم در زمینه ی تدوین برنامه های کارآمد و منطبق بر واقعیت ها و دست یابی به اهداف متعالی توسعه ی متوازن ، متناسب و متعادل ، شناخت و آگاهی لازم و کافی از توان ها و امکانات هر منطقه ی جغرافیایی است . از این رو شناخت وضع موجود مناطق نسبت به همدیگر ضرورتی اجتناب ناپذیر است . هدف از این پژوهش سطح بندی مناطق شهری شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد و تعیین اولویت توسعه در هر شهرستان و هر عامل است . این کار با استفاده از 84 شاخص مختلف ترکیب شده در spss به 8 عامل ؛ اشتغال و فعالیت ، مسکن ، اقتصادی – تولیدی ، حمل و نقل و ارتباطی ، خدمات شهری عمومی ، بهداشت و درمان ، کتاب و سواد و آموزشی مربوط به آمار سال 1390 ، با استفاده از دو تکنیک ؛ شاخص ترکیبی توسعه ی انسانی و موریس و ادغام نتایج آنها با تکنیک ادغامی صورت گرفته است . روش تحقیق تحلیلی – توصیفی است . جامعه ی آماری پژوهش مناطق شهری هفت شهرستان ( 16 شهر ) استان است . یافته های پژوهش حاکی از آن است که ؛ شهرستان های بویراحمد ، دنا و گچساران در رتبه های اول تا سوم توسعه یافتگی و شهرستان بهمئی در رتبه ی آخر توسعه یافتگی استان بوده است و در بررسی همه ی عامل ها به صورت جداگانه شهرستان بهمئی در شرایط محروم و رتبه ی آخر بوده و شهرستان های ؛ چرام ، کهگیلویه و باشت از نظر سطح توسعه ، محروم و اندکی بهتر از بهمئی بوده اند که لازم است شهرستان بهمئی در اولویت اول جهت برنامه ریزی توسعه قرار گیرد .
اِنگاشت فرهنگ برنامه ریزی: تأثیر چارچوب شناختی برنامه ریزان بر کاربست برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا می توان تفاوت هایی که در نحوه تأثیرگذاری برنامه ریزان بر توسعه شهری و منطقه ای در سیستم های برنامه-ریزی مختلف وجود دارد را ناشی از «فرهنگ های برنامه ریزی» متفاوت دانست؟ با دریافت فرهنگ برنامه ریزی به مثابه یک سیستم فرهنگی، تصمیم ها و داوری های برنامه ریزان متأثر از چارچوب های شناختی فردی و جمعی مشترکی است که نمایانگر «دی ان ای فرهنگی» خاص خود آنها بوده و برنامه ریزان به واسطه آن، بَستر برنامه ریزی را درک می کنند. مقاله حاضر با سرآغاز چنین پیش گزاره ای، به دنبال پیشنهاد اِنگاشت فرهنگ برنامه ریزی به-عنوان رهیافتی مناسب برای بازجُست و رمزگشایی از دی ان ای فرهنگی و نقش فرهنگ در برنامه ریزی فضایی است. کشف روابط عِلی موضوع پژوهش یعنی برنامه ریزی فضایی و به کارگیری انگاشت فرهنگ برنامه ریزی برای واکاوی آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل می دهد که نشان از تبیینی بودن مقاله دارد و با توجه به کشف عرصه هایِ ناشناخته ِ واجد نقش در رفتار برنامه ریزان دارای ماهیت اکتشافی نیز هست. هدف اصلی چنین بازجُستی، اجتناب از اِنگاشت پردازی تقلیل گرایانه از سیستم برنامه ریزی و منفعل دانستن برنامه ریزان از تفسیر و بازتفسیر قواعد و هنجارها در قالب انگیزه های فردی و جمعی است. این مقاله به دنبال تدوین روش تجویزی برای برنامه ریزی نیست، بلکه در پیِ کسب درکی علمی-اجتماعی از ساختار و پویایی های «چارچوب شناختی» است که این مهم به نوبه خود می تواند مبنایی برای بَسط رویکردهای نظری برنامه ریزی فضایی شود. به منظور فهم چگونگی بَرساخت کاربست ها و تصمیم های برنامه ریزی در برهمکنش چارچوب های فردی و جمعی برنامه ریزان در یک بستر مبتنی بر فرهنگ، مقاله حاضر بازبینی کلی از توسعه اشکال متفاوت چارچوب شناختی در برنامه-ریزی فضایی را ارائه می دهد.
ارزیابی تطبیقی نظام برنامه ریزی و برنامه ریزی فضایی ایران با مصر، عربستان، ترکیه و مالزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحقیق در این پژوهش کیفی از نوع توصیفی –تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بوده است که با قیاس تطبیقی تکمیل گردید.ابتدا مؤلفه های تجربه شده بین المللی در دانش ارزیابی تطبیقی شناسایی شده و سپس مبتنی بر شرایط ایران و چهار کشور مسلمان دیگر مؤلفه های 7 گانه و 4 گانه در ابعاد "محتوایی" و" رویه ای" برای مفاهیم "برنامه ریزی" و "برنامه ریزی فضایی" تدوین شده و قیاس تطبیقی برای وضعیت 5 کشور صورت پذیرفت. بر اساس یافته ها در حوزه نظری (اسنادی- محتوایی) نظام برنامه ریزی کلان اغلب کشورهای موردبررسی مشابه هم و نیز همسو با کشورهای پیشرفته تر صنعتی با شدت و ضعف های مختصری بوده ولیکن در حوزه عمل (رویه-نتیجه) تفاوت های موجود بسیار محسوس بوده اند. این وضعیت در برنامه ریزی فضایی این کشورها ضعیف تر از برنامه ریزی کلان آن ها بوده است. یافته های نهایی نشان دادند که در" نظام برنامه ریزی کلان "، تمام کشورها دارای افق برنامه ریزی مداوم با دوره های مشخص، رویکرد غالب اقتصادی، مشارکت پذیری پایین و شریعت پذیری گفتمانی قوی ولی اجرایی ضعیف بوده اند.در "نظام برنامه ریزی فضایی" ،ایران در مؤلفه های سطوح سلسله مراتبی برنامه ریزی ، رویکرد و مکانیسم برنامه ریزی فضایی،و ساختار سازمانی مشابه 4 کشور دیگر و در مؤلفه سیستم اجرا- کنترل -نظارت عقب تر از 4 کشور هم وزن خود بوده است ، درمجموع مالزی در غالب معیارها و سپس ترکیه پیش تر از ایران، مصر و عربستان بوده اند.
مقایسه دستگاه های معرفت شناسی با محک روش شناسی در برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
185 - 210
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، مطالعه معرفت شناسی دستگاه های برنامه ریزی فضایی (عقلانیت کلاسیک، نسبی گرایی پست مدرن و عقلانیت کثرت گرا- انتقادی) است. هدف این مقاله تبیین عقلانیت کثرت گرا- انتقادی در برنامه ریزی فضایی است که برای رسیدن به این هدف ابتدا لازم است، جایگاه و نسبت عقلانیت در برنامه ریزی فضایی مورد واکاوی قرار گیرد. سپس سه رویکرد معرفت شناختی برنامه ریزی فضایی عقلانیت کلاسیک، نسبی گرایی پست مدرن و عقلانیت کثرت گرا- انتقادی مورد تحلیل انتقادی و مقایسه تطبیقی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که مفهوم عقلانیت در برنامه ریزی فضایی گسترده تر از معنای دکارتی آن است و نسبی گرایان پست مدرن، عقلانیت کلاسیک را به کل عقلانیت نسبت می دهند. همچنین تعارضات معرفتی موجود در نسبی گرایی پست مدرن، برنامه ریزی فضایی را از ماهیت جمعی، عملی و واقع گرای خود دور می کند. در مقابل رویکرد عقلانیت کثرت گرا- انتقادی است که توانسته است ضعف های عقلانیت کلاسیک را رفع کند و به انتقادات نسبی گرایی پست مدرن نسبت به عقلانیت پاسخ دهد. این رویکرد معرفتی معتقد است که عقلانیت نوین مبتنی بر ظرفیت استدلالی و فراگیر است که امکان پذیرش و گردهم آوردن اندیشه ها، اهداف و ارزش های متفاوت ذی نفعان برنامه ریزی فضایی در سطوح مختلف فضایی فراهم می کند. تمامی این فرایند، در چارچوب یک فضای باز و دموکراتیک صورت می گیرد که می تواند ذی نفعان برنامه ریزی را متقاعد کند که پیرامون منفعت عمومی به یک توافق آگاهانه برسند.
تحلیل تطبیقی برنامه ریزی فضایی توسعه مقصد های گردشگری روستایی در کشورهای ایران، پرتغال، صربستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
117-148
حوزه های تخصصی:
تجربیات دهههای گذشته در کشورهای جهان، نشاندهنده این است که توجه به گردشگری، یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی و ارتباطی دولتهاست؛ از همین رو، سیاستهای مختلفی را بهمنظور توسعه گردشگری و زیر بخشهای آن در ابعاد ملی، منطقهای و محلی به کار گرفتهاند. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی برنامهریزی فضایی گردشگری ایران با کشورهای ترکیه، صربستان و پرتغال است تا از تجربیات این کشورها برای کاهش نقاط ضعف و بهبود توسعه گردشگری از جمله گردشگری روستایی کشور بهره گرفته شود. نوع تحقیق، بنیادی و روش مورد استفاده، تطبیقی با تحلیل کیفی بر اساس شیوه تحلیل محتوا است.برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای (اسنادی) بهره گرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که موفقیت کشورهای ترکیه، صربستان و پرتغال در زمینه برنامهریزی فضایی گردشگری، از طریق انطباق برنامهها و ایجاد همگرایی و مشارکت بین دپارتمان برنامهریزی فضایی گردشگری در سطوح مختلف ملی، منطقهای و محلی (روستایی) در جهت توسعه گردشگری نقش هدایتگری- تسهیلگری را به کار گرفته و با دادن اختیار به ایالتها در برنامههای قانونی و سیاستهای توسعه گردشگری، نقشهای راهبردی را لحاظ کردهاند؛ اما کشور ایران در سطح ملی به دلیل نگرش و تفکر ساختار متمرکز در برنامهریزی و نگرش بخشی به برنامهها با مشکلاتی مواجه است. در سطح منطقهای نیز با مشکلاتی مانند، عدم استقلال و اختیار قانونی و سیاسی مدیران منطقهای در برنامههای گردشگری و در سطح محلی با مشکلاتی مانند، عدم حق اختیار قانونی به نماینده محلی و عدم مشارکت راهبردی در زمینه برنامهریزی فضایی مقصدهای گردشگری روستایی روبهرو است.
نقش خوشه صنعتیِ رقابت پذیر بر سازمان دهی فضایی منطقه ای (مورد پژوهی: شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های گذشته، برنامه ریزی در سطوح متفاوت خود، مخصوصاً در سطح منطقه ای، مفهومی متفاوت با سازمان شکل دهنده ی فعالیت های همسو در تولید یک محصول را تجربه کرده است. خوشه ی صنعتی مفهومی برپایه ی همکاری میان بنگاه های تولیدی در هم جواری با یکدیگر است. اگرچه ردپایی از این مفهوم در نظریات برنامه ریزی صنعتی یافت می شود، آنچه امروزه آن را از مفاهیم گذشته متمایز می کند، از یک سو اثرگذاری خوشه ی صنعتی بر بخش های مختلف اقتصادی (برنامه ریزی اقتصادی) و از سوی دیگر اثرگذاری آن بر/ اثرپذیری آن از توسعه ی فضایی منطقه (برنامه ریزی فضایی) است. در این مقاله، تلاش می شود با هدف تعیین نقش خوشه ی صنعتی در توسعه ی فضایی منطقه و نقش توسعه ی فضایی منطقه در بهینه کردن تولید محصول خوشه ی صنعتی، رابطه ی معناداری میان عرصه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی خوشه ی صنعتی و توسعه ی فضایی منطقه برقرار شود. در این راستا، باتوجه به محتوای مسئله، این پژوهش بر مباحث کیفی ازنوع نظری- کاربردی متمرکز است و بر دو محور اساسی روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای یا اسنادی استوار است. ازاین رو، در چارچوب برنامه ریزی راهبردی، طراحی سازمان فضایی توسعه ی منطقه ای مبتنی بر گسترش فعالیت بنگاه های کوچک و متوسط، با استفاده از نتایج بیانیه ی راهبردی ناشی از ماتریس سوات توسعه ی فضایی خوشه ی صنعتی، طی مراحل سازماندهی کانون ها، محورهای فضایی و پهنه های فضایی صورت می گیرد. درنهایت، از تلفیق نتایج حاصل از مراحل سه گانه ی مذکور، سازمان فضایی پیشنهادی توسعه ی فضایی منطقه ی مبتنی بر توسعه ی خوشه ی صنعتی به عنوان دستاورد مهم این پژوهش شکل می گیرد.
برنامه ریزی راهبردی فضایی توسعه پایدار مقاصد گردشگری روستایی با استفاده از مدل استراتژیک SOAR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
90 - 105
حوزه های تخصصی:
توسعه گردشگری روستایی بر مبنای توسعه گردشگری پایدار و تبدیل گردشگری به موتور محرکه اقتصادی منطقه برای توسعه مناطق روستایی از مهم ترین مواردی اس ت ک ه نیازمن د اتخ اذ راهبرده ای اصولی و منطق ی متناس ب ب ا قابلیت های منطقه ای و محلی و با جهت گیری برنامه ریزی راهبردی فضایی است. ازاین رو هدف این تحقیق، راهبرد توسعه مقصدهای گردشگری روستایی در شرق استان مازندران، با توجه به رویکرد فضایی (مکان، انسان، فعالیت) و ابعاد توسعه پایدار ( اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی) است. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات موردنیاز طی برگزاری جلسات به دست آورده شد. مشارکت کنندگان این تحقیق در شش رده، که گروه اول در رابطه با صاحب نظران این حوزه (کارشناسان و متخصصان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی) هستند که به صورت تمام شماری موردبررسی قرار گرفته اند و درمجموع 10 نفر مشخص شد. گروه دوم، دهیاران (21 نفر)، گروه سوم، مردم محلی 25 نفر، گروه چهارم، گردشگران 13نفر، گروه پنجم، فروشندگان و رستوران داران، 7 نفر، گروه ششم هتلداران 6 نفر در نظر گرفته شده است. برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیل SOAR استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که مهم ترین مسائل اجرایی ازنظر ذی نفعان به ترتیب، برگزاری همایش ها و نشست های توسعه سرمایه گذاری در گردشگری روستایی؛ تقویت زیرساخت کالبدی ( راه های ارتباطی) و برطرف کردن مشکلات مرتبط با موانع محیطی ( توپوگرافی، شیب و ارتفاع) گردشگری؛ و دستیابی به عوامل مؤثر بر رضایت گردشگران خارجی که مستلزم ارزیابی مستمر، شناسایی، دسته بندی و تحلیل مجموعه نیازها، انتظارات و ادراکات گردشگران که اولویت اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل فضائی تغییرات ساختاری- کارکردی سکونتگاههای روستائی در اثر احداث و بهره برداری از سد و شبکه آبیاری(مورد: سد و شبکه آبیاری علویان در استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرحهای توسعه منابع آب با اهداف گوناگون از طریق احداث سد و شبکه های آبیاری در قالب طرح های عمران و توسعه، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی مختلفی در نظام فضایی سکونتگاه های انسانی گردیده و از سوی دیگر به عنوان اقدامی مداخله جویانه در نظام محیطی محسوب می شود که دارای آثار و پیامدهای گوناگونی است، لذا به عنوان موضوع جغرافیائی دارای ابعاد فضائی بوده و می تواند در چارچوب تحلیل فضائی قرار گیرد. این پیامدها، ضمن اینکه در تمام عناصر و پدیده هایی که بعنوان بخشی از فضاهای جغرافیایی محسوب می شوند، قابل ردیابی هستند، در فرایند تحول فضایی و "تولید فضا" نقشی مهم بر عهده دارد. از این رو، با بررسی ابعاد ساختاری و کارکردی نظامهای فضایی نواحی متاثر از احداث سد و شبکه آبیاری، می توان دامنه تحول و توسعه و درجه توازن توسعه پذیری آنها را مورد ارزیابی قرار داد. این تحقیق به روش اثباتی و با تلفیقی از شیوه های کمی و کیفی، بهره گیری از مطالعات اسنادی و میدانی و تجزیه و تحلیل های آماری، به تحلیل فضائی تغییرات ساختاری- کارکردی سکونتگاههای انسانی متاثر از اجرای سد و شبکه آبیاری علویان(در استان آذربایجان شرقی) با رویکرد برنامه ریزی فضائی می پردازد. نتایج تحقیق نشان داد که به لحاظ نبود نگرش جامع و نظام وار مبتنی بر اصول برنامه ریزی فضائی در مراحل مطالعه، اجرا و بهره برداری از سد و شبکه آبیاری علویان، اجرای طرح، موجب ساماندهی مطلوب و رشد متوازن نظام فضائی سکونتگاههای روستائی متاثر از اجرای طرح نگردیده است.
تبیین فرهنگ جنسیتی فضا در گذرهای شهر اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
15 - 31
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی شاهد برقراری سه نوع ارتباط کلی میان جنسیت و فضا است، این ارتباطات شامل (1) ارتباط مردان با فضا، (2) ارتباط زنان با فضا و (3) ارتباط مردان و زنان با فضا می باشد. این ارتباطات فضایی تبیین کننده سه نوع فضای متمایز مردانه، زنانه و مختلط بوده و برقراری تعادل در این روابط عمده ترین مسئله تحقیق است. جنسیت فضا اشاره به خصیصه ای از مکان دارد که در مطالعات فرهنگی مورد تاکید واقع می شود و منجر به شکل گیری هویت مستقلی برای آن می شود. برنامه ریزی فرهنگ جنسیتی فضا بر آثار برنامه ریزی بر مردان و زنان تأکید می کند و هم زمان بر آثار تحرکات مردان و زنان بر برنامه ریزی متمرکز می شود. شخصیت های مردانه و زنانه اغلب ساختارهایی اجتماعی محسوب می شوند، آن چه به مثابه جنسیت ایجادکننده تغییرات معناداری در طی زمان است. سایت انتخاب شده درجهت انجام پژوهش گذر تربیت تبریز می باشند و با روش تلفیقی که بر دو قسم کمی شامل پرسشنامه و کیفی مشتمل بر مشاهدات میدانی به ارزیابی مدل پرداخته شده است. هدف از انجام این مقاله بررسی کیفیت تاثیر ابعاد فضاهای کالبدی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمایی بر فرهنگ جنسیتی فضا می باشد. بر پایه مدل ساختاری تحقیق، روش کمترین مربعات جزئی آزمون گردید و باسطح اطمینان 95% مقادیر t-value سطوح معناداری برای تمامی مسیرها از میزان استاندارد 96/1 بالاتر به دست آمد که گواه وجود روابط معنادار میان متغیرهای پژوهش می باشد. در نهایت این یافته حاصل شد که مردان مطلوب ترین شاخص را حس قدرت با میانگین (3.51) انتخاب کرده و پس از آن هیجان (3.44) و مالکیت (3.41) را انتخاب کردند. زنان نیز مطلوب ترین شاخص را خاطرات با میانگین (3.89) انتخاب کرده و پس از آن الهام ها (3.78) و احساسات (3.66) قرار دارد. جالب اینست که تمام این شاخص ها هم ازجمله شاخص های فضاهای بازنمایی ای هستند که از دو مولفه دیگر یعنی بازنمایی های فضا و فضاهای مادی بیشترین تاثیر را بر فرهنگ جنسیتی فضا از منظر مردان و زنان داشته است.
برساخت داوری های برنامه ریزان در رهیافت فرهنگِ برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
55 - 69
حوزه های تخصصی:
با توجه به لزوم مطالعه رابطه بین برنامه ریزی فضایی و بسترهای فرهنگی، هدف این مقاله ارائه چارچوبی نظری و انگاشتی برای تحلیل نظام مند از کاربست های برنامه ریزی مرتبط با بستر اجتماعی و فرهنگی می باشد. درک رابطه بین برنامه ریزی فضایی به عنوان ابزار عملکردی سیاست قلمرویی و بستر فرهنگی شامل الگوهای اقتصادی-اجتماعی و هنجارها، ارزش ها، سنت ها و نگرش های فرهنگی مرتبط بواسطه معرفی انگاشت فرهنگ برنامه ریزی امکان پذیر است. فرهنگ برنامه ریزی به مثابه یک سیستم فرهنگی، تصمیم ها و داوری های برنامه ریزان متاثر از چارچوب های فردی و جمعی مشترکی است که برنامه ریزان بواسطه آن، بَستر برنامه ریزی را درک می کنند. به سخن دیگر، فرهنگ برنامه ریزی به پیش زمینه فکری و ارزش های به اشتراک گذاشته شده عاملان درگیر در تمامی مراحل فرایند برنامه ریزی (تنظیم دستورکار، تصمیم سازی و اجرا) اشاره دارد که بر رفتار و عمل آن ها تاثیر گذار است. برنامه ریزان در فرایند کار روزانه خود به داوری متفاوتی دست می یازند –آن ها مشکل برنامه ریزی را تعریف کرده، اهداف کلان و خرد برنامه ریزی را تدوین نموده و به اجرای ابزارهای مشخص برای توسعه فضاها، همسایگی ها، شهرها و مناطق مطلوب و مناسب می پردازند. آن ها همواره جهان را از دید دریچه های فرهنگی درک می کنند که متشکل از نگرش ها، ارزش ها، قواعد، استانداردها و باورهای انباشته یافته و رسوب کرده مشترک فرد برنامه ریز و نهادهای برنامه ریزی است. به منظور درک و قیاس کاربست ها و داوری های برنامه ریزی، چارچوب انگاشتی متشکل از ابعاد چارچوب های شناختی برنامه ریزان، کنش گران و تعاملات آن ها، محیط نهادی و سیستم برنامه ریزی و محیط اجتماعی معرفی شده است که بر برنامه ریزی و داوری های برنامه ریزان تاثیر گذار است. هدف اصلی چنین بازجُستی، اجتناب از اِنگاشت پردازی تقلیل گرایانه از سیستم برنامه ریزی و مُنفعل دانستن برنامه ریزان از تفسیر و بازتفسیر قواعد و هنجارها در قالب انگیزه های فردی و جمعی می باشد.
فرامطالعه مطالعات مرتبط با ساختار فضایی شهری و منطقه ای در ایران در بازه زمانی 1380-1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مجموعه مطالعات علمی و پژوهشی داخل کشور، پژوهشگران متعددی پیرامون حوزه «ساختار فضایی» به پژوهش و مطالعه پرداخته اند. استناد و استفاده از این مطالعات در عرصه نظریه پردازی و حوزه کاربردی برنامه ریزی فضایی، نیازمند بررسی و واکاوی و آسیب شناسی حوزه نظری مطالعات انجام شده است. از این رو، این مقاله تلاش دارد با استفاده از روش فرامطالعه به بررسی ساختار شکلی و محتوایی مطالعات صورت گرفته بپردازد. جهت دستیابی به این مهم، ابتدا 210 مقاله نمایه شده در پایگاه های علمی معتبر داخلی در بازه زمانی 1380 تا 1398، شناسایی شد و پس از دو مرحله غربالگری، 79 مقاله جهت واکاوی ساختار شکلی و محتوایی مورد بررسی قرار گرفته است. جهت گردآوری اطلاعات از روش نظام مند و کدگذاری باز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد؛ چارچوب نظری و تحلیل ساختار فضایی، مفهومی چندرشته ای است که پایه های مفهوم و بسط نظری آن، از حوزه های مطالعاتی تحت سیطره برنامه ریزی فضایی نظیر الگوهای رشد فضایی، شکل و فرم فضایی، توزیع فضایی، پراکنده رویی و گسترش فضایی منتج شده است. در ارزیابی یکپارچه یافته های پژوهش می توان استنباط کرد که نه تنها درک مفهوم ساختار فضایی در پژوهش های داخلی به کفایت رخ نداده است، بلکه بواسطه مطالعات سطحی و عدم درک مناسب از مفاهیم بنیادین از ساختار فضایی، نیاز به مطالعه عمیق تر در این حوزه وجود دارد. از این رو اصلی ترین نیاز ادراک شده برای انجام پژوهش های بعدی، درک عمیق و بسط مفاهیم، ساختارها و چارچوب های نظری است. همچنین لازم است با مداقه در رویکردهای تحلیل ساختار فضایی به شکل یابی صحیح از فهم دانشی ساختار فضایی دست یافت.