مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
آموزش هنر
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۱
83 - 112
حوزه های تخصصی:
دلوز از فیلسوفان برجسته ی معاصر است که اندیشه های خویش را باتکیه بر خلق مفاهیمی نو ارائه داده است و اندیشمندان مختلفی هم به کاربست نظریه های او در ابعادمختلف حیات پرداخته اند. پژوهش حاضر با این رویکرد انجام شده است و هدف آن روشن نمودن چهارمفهوم فلسفی دلوز و استخراج دلالت هایی برای آموزش هنر می باشد. روشِ تحلیل فلسفی، جهت واکاوی چهار مفهوم مهم فلسفی دلوزو الگوی قیاس عملی فرانکنا هم برای استخراج اشارات اندیشه های فلسفی دلوز در آموزش هنر انتخاب شده است. یافته ها، بیانگر آن است که درون ماندگاری با ریشه ای هستی شناختی، ریزوم با ریشه های معرفت شناختی، توجهی برابر به تن و روان با ریشه ای انسان شناختی و نیل به خوب با ریشه ای ارزش شناختی می باشند که در ارتباطی ریزوماتیک و تودرتو با همدیگر می باشند و اشاراتی را در آموزش هنر از جمله اهداف اصول، روش ها و محتواهای هنر می توانند داشته باشند. بررسی یافته ها نشان می دهد که ضروری است مفاهیم دلوز جدا از هم و جزیره ای دیده نشوند و استفاده از اندیشه های فلسفی دلوز در حوزه ی تعلیم و تربیت از جمله آموزش هنر می تواند زمینه ی عبور از تاکید صرف بر زیبایی شناسی را فراهم آورد.
برنامه درسی آموزش هنر در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان شهرستان مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۱
183 - 218
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار حاضر، بررسی برنامه درسی آموزش هنر در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان شهرستان در مدارس ابتدایی است. برای نیل به این هدف، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه این پژوهش، همه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان مهاباد و نمونه آن 15 معلم دوره ابتدایی این شهرستان است. یافته ها حاکی از آن است که کدهای انتخابی مربوط به اهداف برنامه درسی آموزش هنر با عنوان های 1 توجه به حوزه شناختی اهداف آموزش هنر 2 توجه به حوزه عاطفی اهداف آموزش هنر 3 توجه به حوزه مهارتی اهداف آموزش هنر، در مورد محتوای برنامه درسی اموزش هنر کد های انتخابی 1 استفاده از جلوه های طبیعی محیط دانش آموز در تولید محتوای تربیت هنری 2 رعایت اصول حاکم بر انتخاب و سازماندهی محتوا در تولید محتوای نقاشی 3 رعایت اصول حاکم بر انتخاب و سازماندهی محتوا در تولید محتوای کاردستی 4 استفاده از محتوای موسیقی برای آموزش هنر 5 استفاده از داستان در تولید محتوای آموزش هنر و رعایت اصول حاکم بر انتخاب و سازماندهی محتوا، در باب روش های یاددهی-یادگیری برنامه درسی هنر در دوره ابتدایی سه کد انتخابی باعنوان های 1 روش فعال آموزش مهارت های هنری 2 روش فعال و غیر مستقیم آموزش مهارت های هنری 3 روش تعاملی و فعال آموزش مهارت های هنری، در خصوص دیدگاه معلمان در باب شیوه های ارزشیابی برنامه درسی هنر در دوره ابتدایی سه کد انتخابی باعنوان های 1 ارزشیابی توصیفی 2 آزمونهای عملکردی 3 سنجش مشاهده ای
تعلیم و تربیت تجسدیافته؛ بهره گیری از تئوری ادراک بدنی مرلوپونتی در آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحت تأثیر سلطه نگره ثنویت انگارانه در فلسفه غربی، تمرکز بر آموزش و یادگیری غیرتجسدیافته، به گفتمان مسلط در مباحث تعلیم و تربیت تبدیل گردید. با گسست و فراروی از نگره های کار تزیینی، در سال های اخیر نوعی چرخش به سوی توجه به اهمیت بدن در فرایند ادراک پدید آمده است؛ و توجه به تن یافتگی در آثار نظریه پردازان تعلیم و تربیت معاصر، حضوری پررنگ یافته است. موریس مرلوپونتی، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، یکی از صاحب نظران در مباحث مرتبط با تن یافتگی است. اندیشه فلسفی محوری مرلوپونتی طرح این نکته است که ادراک پدیداری بدنی است، نه رویدادی ذهنی. مرلوپونتی نشان می دهد که اجتناب از تصدیق آمیختگی حواس، و واقعیت جسمانی ادراک در سنت فلسفی غربی، جایگاه بدن را به حاشیه رانده و به موقعیتی به مراتب نازل تر از ذهن تقلیل داده است. با قراردادن ادراک به مثابه عملی اساساً جسمانی، مرلوپونتی جسمانیت را به مثابه پیش شرایطی ضروری جهت تجربه کردن و کسب دانش موردتأکید قرار می دهد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری از نظریه های مرلوپونتی درباره ادراک بدنی، رابطه بیناسوژه ای، مواجهه و همزیستی، می تواند درخصوص بحث تعلیم و آموزش هنر بسیار راهگشا باشد. از این منظر، فضای آموزش هنر، باید محیطی فراهم کننده مواجهه و همزیستی درنظر گرفته شود؛ در این محیط افراد می توانند براساس تجربیات زیسته خود، آثار هنری را ادراک کنند و در روند دیالوگ و مباحثه، با دنیاهای زیسته دیگر فراگیرندگان نیز آشنا گردند. بدین منوال در فرایند آموزش هنر، گونه ای درهم آمیختگی میان پرسپکتیوهای متفاوت فراگیرندگان نسبت به آثار هنری ظهور می یابد.
تأثیر آموزش "هنر به روش فلسفه برای کودکان" بر تفکر زیبایی شناختی و نمره نقاشی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش هنر به روش فلسفه برای کودکان بر تفکر زیبایی شناختی و نمره نقاشی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر شیراز صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم دوره ابتدایی شهر شیراز در سال 96-1395 بود و تعداد نمونه 106 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مطالعه حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. در این مطالعه سه گروه حضور داشت که در مدت ده جلسه آموزش دیدند. گروه اول، گروه آموزش هنر به روش آموزش فلسفه برای کودکان، گروه دوم، آموزش هنر به روش توضیحی و گروه سوم آموزش هنر به روش رایج را دریافت نمودند. آزمون زیبایی شناختی پیرسون (1994) و نمره نقاشی به عنوان ابزارهای پژوهش استفاده شدند. آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعاقبی توکی نشان داد دانش آموزانی که به روش آموزش فلسفه برای کودکان، هنر را آموزش دیده بودند، افزایش معنی داری در سطح تفکر زیبایی شناختی در بخش پاسخ کتبی (در مقایسه با گروه توضیحی) و در بخش پاسخ شفاهی (در مقایسه با گروه رایج) داشتند. همچنین دانش آموزانی که به روش آموزش فلسفه برای کودکان، آموزش دیده بودند نمره نقاشی بالاتری از نظر معلمان و متخصص هنر گرفتند.
تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت، قدرت تحلیل و یادگیری دانش آموزان ابتدایی از دیدگاه معلمان و مدیران
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : در پژوهش حاضر تأثیر آموزش هنر بر خلاقیت و قدرت تحلیل و یادگیری دانش آموزان ابتدایی از دیدگاه معلمان و مدیران در قالب یک مدل علّی مورد بررسی قرار گرفته است روش شناسی پژوهش : جامعه آماری این تحقیق متشکل از معلمان و مدیران مقطع ابتدایی مدارس دخترانه اول تا ششم شهر بجنورد بود که در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 705 نفر که از این تعداد 254 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود . بعد از تأیید روایی توسط متخصصین در این حوزه، پایایی کل سؤالات 89/0 محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق پردازش و مدل ساختاری و با استفاده از نرم افزار spss26 و Amos24 در دوبخش توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافته ها : نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش در مدل پیشنهادی نشان داد که در کل نمونه تمامی ضرایب مسیر از لحاظ آماری معنی دار بودند. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش در مدل پیشنهادی نشان داد که در کل نمونه تمامی ضرایب مسیر از لحاظ آماری معنی دار بودند. بحث و نتیجه گیری: در مدل نهایی پژوهش، آموزش هنر بر قدرت تحلیل، خلاقیت و یادگیری اثر مثبت و معنی داری دارد.
مطالعۀ تطبیقی آراء مرلوپونتی و آرنهایم در حیطه ادراک بصری و تبیین رهیافت آن در آموزش هنر (با رویکرد پدیدارشناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
254 - 268
حوزه های تخصصی:
ادراک بصری نقش بسزایی در دستیابی ما به سطح بالایی از شناخت، ایفا می کند و ارتقای آن می تواند بیشترین تأثیر را برروی کیفیت تجارب زیباشناختی ما داشته باشد. براین اساس فهم ماهیت و سازوکار آن درجهت غِنای بیشتر، از الزامات حوزه آموزش هنر می باشد؛ بسیاری از تلاش ها برای فهم چیستی ادراک و پدیده های آن، حاصل اندیشه های پدیدارشناسان و روان شناسان گشتالت بوده است و موریس مرلوپونتی و رودلف آرنهایم، دو فیلسوف و نظریه پرداز برجسته در این حوزه اند که عمده آراء آنها تحت تأثیر این مکتب و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفته است؛ نوشتار حاضر سعی دارد با تطبیق آراء این دو فیلسوف به شناخت گسترده تری از ماهیت ادراک دست یابد و رهیافت آن را در حوزه آموزش هنر واکاوی نماید. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی، به شیوه تحلیلی-تطبیقی و با بهره گیری از اسناد معتبر و منابع کتابخانه ای نگاشته شده است؛ یافته های این نوشتار نشان می دهد مرلوپونتی و آرنهایم در اندیشه ای یکسان بر این باورند که در ادراک بصری، جوهر عالم درون و بیرون، برخلاف آموزه های دوآلیستی دکارتی، در هیأت بازی میان نیروهای مختلف به شکل یک گشتالت در می آید و از خلال همین درهم تنیدگی ارگانیسم با جهان مُدرک است که می توان به درک امر واقعی رسید؛ همچنین با اتکا به این هیأت کلی می توان به معانی و مفاهیمی دست یافت که در دیدن و هنرهای دیداری وجود دارد و ابزار ارتباطی هنرمند به شمار می آید. بنابراین لازمه آفرینش و درک اثر هنری، توانایی ذهنی در درک همین ساختارهای یکپارچه و معنادار می باشد و این ضرورت فهم عالی پدیده های بصری را در تربیت هنری دوچندان می کند.
نقدی بر کتاب آشنایی با هنرهای سنتی (3)(مقاله علمی وزارت علوم)
تألیف و معرفی منابع دانشگاهی برای ارتقاء سطح علمی دانشجویان یکی از مهّم ترین وظایف مدرسین دانشگاه می باشد. در این میان رشته هایی همچون صنایع دستی و هنرهای اسلامی که پس از انقلاب به عنوان رشته ای متناسب با فرهنگی ایرانی- اسلامی مورد تأیید شورای انقلاب فرهنگی قرار گرفت این کمبود را بیش از دیگر رشته های علوم انسانی و هنر احساس نموده است. طی دو دهه ی اخیر برخی از استادان، در فعالیت هایی پراکنده و بدون نظارتی جامع، اقدام به نگارش متون آموزشی و کتاب هایی نمودند تا بخشی از بار این معضل را سبک کنند. در این میان، نقد علمی و تحلیل کتاب های آموزشی یکی از راه های مؤثر به منظور راهنمایی برای نگارش منابعی اصیل، با اعتبارسنجی و پایایی قابل قبول خواهد بود. در این مقاله تلاش می شود کتاب "آشنایی با هنرهای سنتی (3)" معرفی و به لحاظ ساختار شکلی و تحلیل محتوا مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نتیجه این نگاه انتقادی نشان می دهد که بی توجهی به روش های نوین پژوهش، بی دقتی در شیوه ی نگارش، تکرار محتوای مطالب بر اساس متون پیشین و منابع مشابه و در نهایت نگاه سطحی به مفاهیمی که نیازمند رویکردی مبتنی بر تحلیل محتوا بودند، این کتاب را برای استفاده دانشجویان در حوزه منابع معتبر دانشگاهی قرار نمی دهد.
آموزش همگانی هنر: مطالعه جامعه شناختی آموزش غیر حرفه ای هنر در میان هنرجویان مراکز آموزشی شهر تهران در سال 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش همگانی هنر، به عنوان بخشی از برنامه اوقات فراغت، به همت سازمان ها و نهادهای فرهنگی دولتی و خصوصی اجرا می شود. یادگیری تفننی و فراغتی هنر نه تنها موجب افزایش مهارت های هنری و آشنایی با سبک های هنری می شود، بلکه با به اشتراک گذاشتن تجربه های هنری موجب افزایش مهارت در کار گروهی، افزایش مشارکت فرهنگی، و در نهایت افزایش اعتماد به نفس خواهد شد. بنابراین، پرداختن به آموزش همگانی هنر بخش مهمی از برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی است. در این مقاله، برای شناخت ابعاد مفهومی آموزش همگانی و غیرحرفه ای هنر، چهار نوع آموزش تخصصی، حرفه ای، عمومی، و همگانی از یکدیگر تفکیک شده اند و بر ضرورت توسعه آموزش همگانی، نه تنها به عنوان یک برنامه فرهنگی، بلکه به عنوان زیرساخت های آموزش تخصصی و حرفه ای هنر، تأکید شده است.
هدف این مقاله، تحلیل جامعه شناسانه وضعیت آموزش همگانی هنر است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود: پتانسیل اجتماعی توسعه آموزش هنر در میان چه قشرهایی از جامعه بیشتر است؟ گسترش آموزش هنر در میان کدام قشر اجتماعی به برنامه ریزی بیشتر نیاز دارد؟ متعاقباً به این پرسش ها نیز در مطالعه میدانی پرداخته خواهد شد: هنرجویان کلاس های آموزشی در مراکز فرهنگی شهر تهران چه ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ای دارند؟ آموزش هنر را در چه حوزه فرهنگی، برای فراغت خود انتخاب کرده اند؟ چه نگرشی به گونه های مختلف هنری دارند و عوامل تأثیرگذار بر این نگرش کدام اند؟ پاسخ به این پرسش ها، می تواند از یک سو متقاضیان آموزش غیرحرفه ای و حرفه ای هنر را ارزیابی کند و از سوی دیگر زمینه را برای برنامه ریزی فرهنگی در ارتقای کلاس های آموزش فراغتی هنر فراهم سازد.
برای پاسخ به پرسش های تحقیق، با روش پیمایشی با 200 نفر از هنرجویان کلاس های آموزش نقاشی در مراکز آموزشی شهر تهران مصاحبه شد. یافته های این تحقیق نشان داد که هنرجویان مراکز آموزشی طیف وسیعی از اقشار مختلف جامعه و گروه های سنی مختلف با تحصیلات و سطح طبقاتی متفاوت اند؛ البته این دسترسی در طبقات پایین بسیار محدودتر و در طبقات متوسط و متوسط رو به بالا بیشتر است.
آموزش کل گرا رویکردی نوین، همسو با برخی مولفه های آموزش سنتی هنر ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
11 - 20
حوزه های تخصصی:
آموزش کل گرا جریانی بود که در بحث آموزش از اواسط دهه 1980 در آمریکای شمالی ظهور کرد. این جنبش، عکس العملی در برابر جریان اصلی آموزش در دنیا بود. کل گرایی در اصل یک پارادایم آموزشی است که تلاش دارد نظریات آموزشی را با فلسفه و معنویات پیوند بزند. آموزه های این جریان درصدد است در مقابل پیشرفت های ناشی از مدرنیسم و بحران های پس از آن از جمله از بین رفتن جوامع سنتی و بی توجهی به ارزش های سنتی و معنوی، برخیزد. به مدد این رویکرد، به تدریج، همه دریافتند که مفهوم و جایگاه "کل" در کشاکش مفاهیم متناقض، دارای اهمیت است. با مطالعه عمیق تر این رویکرد و اصول آن، مشخص می شود که مولفه ها و شاخصه های این رویکرد آموزشی، سنخیت قابل توجهی با برخی ویژگی های آموزش سنتی هنرها در ایران دارند. در این گفتار، پس از معرفی و تحلیل رویکرد کل گرا و مولفه های آن، با نگاهی نو به آموزش سنتی هنر در ایران نظری افکنده شده و قرابت نظریات رویکرد آموزشی کل گرا با روند آموزش هنر سنتی ایرانی مورد سنجش قرار می گیرد که نهایتاً می تواند نشانگر همسویی برخی اصول این دو حوزه باشد. این تحقیق از نوع کیفی و شامل جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتب، اسناد و مقالات است.
چگونه توانستیم تحقق اهداف برنامه درس هنر را در پایه اول دبستان تسهیل نماییم؟
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم آذر ۱۴۰۱ شماره ۵۴
111 - 124
آموزش هنر (تربیت هنری) به عنوان یکی از کارکردهای اساسی و مهم نظام آموزشی مطرح است. اهمیت این کارکرد از آنجا ناشی می شود که هنر و تربیت هنری در ایجاد و بارورسازی در زمینه هایی مانند نوآوری و خلاقیت، رشد مهارت های فکری و شناختی، پرورش و تعدیل عواطف و احساسات (تربیت عاطفی )، رشد اخلاقی و غیره تأثیر شگرف دارد. مولفه هایی چون: نبود کتاب درسی مخصوص هنر ، وقت کم درس هنر، شیوع کرونا و مجازی بودن دروس،همکاری نکردن والدین ، نداشتن تخصص و علاقه معلمان به درس هنر،عدم آشنایی معلمان با روش های مناسب تدریس، نبود معیار ارزشیابی مشخص، جایگاه ضعیف درس هنر در جامعه و واگذار شدن همه دروس به یک معلم سبب عدم تحقق اهداف برنامه درسی هنر شده است. پژوهش حاضر با هدف تحقق دادن اهداف برنامه درس هنر انجام شد. نمونه مورد پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه اول مدرسه جراحی زاده ساوه در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد. پژوهشگران پس از جمع آوری اطلاعات با روش های مصاحبه و مشاهده و اطمینان از وجود مسئله، ضمن مطالعه منابع مختلف و همفکری و مشورت با اساتید سه راه حل را برای این موضوع در نظر گرفتند که شامل: آشنا کردن والدین با اهداف درس هنر، پیشنهاد مطالعه کتاب راهنمای معلم درس هنر در دوره ابتدایی به معلمان ، استفاده از یک روش تدریس جامع، متناسب با اهداف درس هنر همراه با ایجاد انگیزه بود. پس از تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده مشخص شد راه حل های ارائه شده می تواند تا حدود زیادی در جهت تحقق اهداف برنامه درس هنر موثر باشد. .
جایگاه ابعاد هنری و ساختار محتوایی در کتاب های درسی آموزش هنر دوره راهنمایی: گامی در شناخت برنامه درسی مغفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱
61 - 82
حوزه های تخصصی:
یکی از رسالت های آموزش و پرورش همگانی، شکوفا سازی ظرفیت های هنری در مخاطبان یادگیری است. تولید هنری، نقد هنری، زیباشناسی و تاریخ هنر جهان و ایران به عنوان مؤلفه های پرورش هنری و موسیقی، نمایش و هنرهای تجسمی به عنوان ساختار محتوایی در کتاب های درسی آموزش هنر، از جمله ی موضوعاتی هستند که می توانند در پرورش توانمندی های بالقوه ی آدمی، مدنظر برنامه ریزان قرار گیرند. در این مطالعه که به شیوه ی تحلیل محتوا انجام شده است، کلیه ی کتاب های آموزش هنر دوره راهنمایی تحصیلی که در سال تحصیلی 88-1387 برای آموزش منتشر شده بودند، به عنوان جامعه ی پژوهش انتخاب شدند. واحد ثبت به متن (مضمون)، تصویر و تمرین اختصاص داشت. کدگذاری به شیوه ی قیاسی و بر اساس مقوله های موضوعی و ساختاری آموزش هنر انجام شد. در جهت اعتباربخشی به فرایند کدگذاری، ده درصد از محتوا توسط ارزیاب دوم کدگذاری شد که میزان توافق برابر با 86/0 مشاهده شد. نتایج نشان داد که به ترتیب زیبایی شناسی، تولید هنری و تاریخ هنر در ایران و اسلام بیشترین ابعاد تربیت هنری، و طراحی و نقاشی، خوشنویسی و گرافیک، اولویت های نخست تا سوم را در ساختار محتوایی کتاب های دوره ی راهنمایی تحصیلی داشته است. نتیجه نشان دهنده ی آن است که ابعاد مهمی مانند موسیقی، هنرهای نمایشی، تاریخ هنر جهان و نقد هنری در آموزش هنر مورد غفلت و کم توجهی واقع شده اند.
تأثیر آموزش مؤثر هنر در پرورش خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱
47 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی آموزش مؤثر هنر در پرورش خلاقیت دانش آموزان بود. جامعه ی این پژوهش دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی ناحیه ی یک همدان بودند که از بین این جمعیت 1760 نفری، پنج گروه (سه گروه آزمایش و دو گروه کنترل) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. گروه اول دارای سه عامل مهم بود (افزایش زمان آموزش، محتوای کارآمد و معلم متخصص)، گروه دوم به دو عامل از این عوامل دسترسی داشت (محتوای کارآمد و معلم متخصص) و گروه سوم تنها از معلم متخصص بهره مند بود. دو گروه دیگر نیز به عنوان گروه کنترل از هیچ یک از این عوامل برخوردار نبودند. آزمون سنجش خلاقیت جمال عابدی برای اندازه گیری های پیش و پس از عمل آزمایش به کار رفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد هر یک از عوامل سه گانه ی مذکور در آموزش درس هنر در پرورش خلاقیت دانش آموزان مؤثر هستند.
آموزش نقاشی به کودکان با بهره گیری از نظریه اجتماعی- فرهنگی «منطقه مجاور رشد» ویگوتسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
1 - 20
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نقاشی کودک زیرمجموعه ای از هنرکودک و فعالیتی در جهت بهبود تفکر و خلاقیت او است. ذوق محوری این نوع از فعالیت که همواره با بازی های کودکانه همراه بوده، هنربودگی این فعالیت را با چالش مواجه ساخته است. ضمن در نظر گرفتن چالش یاد شده، در این راستا ضرورت دارد تا این موضوع موردکندوکاو آموزشی قرار گیرد؛ بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با استفاده از «نظریه رشد» ویگوتسکی به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه نقاشی را به کودکان آموزش دهیم تا فعالیت های خلاقه آنان در مسیر طبیعی رشد آسیب نبیند؟هدف: از همین منظر و از آن جهت که ممکن است فعالیت های ذوقی و خلاقه کودکان در نقاشی با آموزش نادرست در معرض آسیب های آموزشی قرار گیرد، با هدف جلوگیری ازآسیب های احتمالی، یکی از نظریات مؤثر بر رشد و رسش کودکان، شاخص ارزیابی این فعالیت آموزشی می شود تا شاهد بهره برداری مطلوبی در این زمینه باشیم.روش پژوهش: پژوهش حاضر برمبنای تحقیقات بنیادین نظری و از نوع توصیفی-تحلیلی است و درگروه پژوهش های کیفی قرار می گیرد دراین مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و تجربیات کارگاهی به بررسی میزان فعالیت مربی در آموزش نقاشی پرداخته میشود و پس از تحلیل و ارائه ۳۳ نمونه نقاشی که از میان بیش از سه هزار اثر انتخاب شده اند، راه کار آموزشی مناسب پیشنهاد خواهد شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد کودکانی که با توجه به نظریه یاد شده با میانجی گری و آموزش صحیح والدین و مربیان در آموزش نقاشی مواجه شده اند، در یک فرآیند اجتماعی و همسو با روند طبیعی رشد، آثاری فراتر از سطح فعلی خودشان ارائه داده اند.
بازشناسی ساختار بازی های رایانه ای با محوریت آموزش تاریخ و هنر (مطالعه موردی: مجموعه بازی تور اکتشاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
84 - 101
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که امروزه دانش آموزان و دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی در سرتاسر دنیا از مخاطبان بازی های رایانه ای به شمار می روند، می توان بیان داشت که ظرفیت های قابل توجهی برای تولید آثاری با محتوای آموزشی بر بستر این صنعت هنری و رسانه دیجیتال نهفته است. پژوهش های گوناگونی تاثیرات استفاده از بازی های رایانه ای را به مثابه ابزاری کارآمد و نوین در فرآیند آموزش به مخاطبان، مورد تحلیل قرار داده اند و با توجه به اهمیت مقوله آموزش های مجازی در مقاطع گوناگون تحصیلی، طراحان این بازی ها نیز در سال های اخیر اقدام به ساخت آثاری با اهداف آموزشی در رشته های گوناگون کرده اند. از جمله بازی های رایانه ای ساخته شده باهدف آموزش و معرفی ظرفیت های برجسته تاریخی، تمدنی و آثار هنری دنیا، مجموعه ای با عنوان «تور اکتشاف» است؛ تاکنون از این مجموعه بازی ها، که خود نسخه هایی الحاقی از مجموعه اصلی بازی «کیش یک قاتل» به شمار می روند، سه نسخه به نام های «تور اکتشاف: مصر باستان»، «تور اکتشاف: یونان باستان» و «تور اکتشاف: عصر وایکینگ» عرضه شده است. هدف پژوهش حاضر در گام نخست، معرفی و تحلیل ظرفیت های منحصربه فرد و نهفته در این مجموعه بازی رایانه ای و در ادامه، بازشناسی و تاکید بر ساختار و نوآوری های به کاررفته با محوریت آموزش تاریخ و هنر، در این بازی ها بوده است. پرسش اصلی این پژوهش نیز بدین قرار است: ساختار و عناصر تشکیل دهنده یک بازی رایانه ای با محوریت آموزش تاریخ و هنر چیست و ویژگی های منحصربه فرد و متمایز چنین بازی هایی نسبت به دیگر شیوه های آموزشی رایج رشته های تاریخ و هنر کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، از میان جامعه آماری شامل بازی های رایانه ای آموزشی، سه قسمت یادشده از مجموعه بازی «تور اکتشاف» با روش هدفمند گزینش شده و مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند؛ پژوهش حاضر از منظر هدف بنیادی بوده و روش تحقیق به کار گرفته شده، توصیفی- تحلیلی است و با گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و همین طور اخذ تصاویری از جریان این بازی ها به تجزیه وتحلیل کیفی داده ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نیز نشان می دهد که ویژگی های ساختاری این مجموعه بازی شامل شبیه سازی و بازآفرینی مجازی واقع گرایانه شهرها و ابنیه تاریخی، شبکه انتقال اطلاعات و نظام پرسش و پاسخ پویا، تعامل محور و با استناد به منابع علمی معتبر و... منجر به ارایه تجربهِ آموزشی منحصربه فردی شده است که می تواند علاوه بر مقاطع مختلف تحصیلی، در بسیاری از مراکز تاریخی، فرهنگی و هنری نظیر موزه های مطرح جهان با اهداف آموزشی مورد استقبال و استفاده قرار گیرد. هم چنین، با تحلیل و بازشناسی این ساختار، می توان به ساخت بازی های رایانه ای آموزشی برمبنای ظرفیت های تاریخی و هنری موجود در داخل کشور اقدام نمود.
جایگاه آموزش هنر در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان (نمونه: کاربرد سواد هنری در ترسیم نقشه های توپوگرافی)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر اسناد بالادستی و به ویژه ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین و اساسنامه خود، از سال 1394 عنوان رشته های تحصیلی را از دبیری به «آموزش» تغییر داد تا تأکیدی مضاعف بر کسب شایستگی تربیتی موضوعی (PCK) در کنار سایر توانمندی های عمومی و موضوعی دانشجومعلمان داشته باشد. از این رو، کسب «سواد هنری»، برای ایجاد حس زیبایی شناختی، پرورش خلاقیت های هنری و تفکر فلسفی و نگرش صحیح در اذهان و رفتار فراگیران، به عنوان یکی از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت با اضافه شدن درسی جدید با عنوان «کاربرد هنر در آموزش» به برنامه های درسی دانشگاه مورد تأکید قرار گرفت. یکی از این برنامه های درسی رشته «آموزش جغرافیا» است. بر اساس اهداف مندرج در این برنامه، دانشجومعلمان با دانش، تفکر و مهارت های جغرافیایی آشنا می شوند تا نگرش آنها نسبت به موقعیت جغرافیایی و محیطی، بهبود باید. با اینحال، شاید یکی ازچالش برانگیزترین موضوعات پیشِ روی آموزش جغرافیا را بتوان تاکید بر دانش ومحفوظات دانست که رشد تک بُعدی فراگیران را فراهم می کند. یافته های پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی بدست آمده نشان می دهد، تقویت «سوادهنری»، با بهره گیری از عناصر و مولفه های مختلفی چون، بافت، زمینه، رنگ، تصویر، ساخت ماکت، مدل، و ترسیم نقشه های جغرافیایی در ترسیم و آموزش نقشه های توپوگرافی، ضمن کسب سواد جغرافیایی، می تواند منجر به تقویت مبانی شناختی، نگرشی و مهارتی فراگیران شده و دانشگاه فرهنگیان را بیش از پیش به اهداف مندرج در برنامه های تعلیم و تربیت موفق نماید.
طراحی الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
33 - 65
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی در دوره ابتدایی است. روش: برای دستیابی به این هدف از رویکردآمیخته و روش کیو استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از معلمان با تجربه دوره ابتدایی در استان فارس مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شده است. معیار انتخاب تعداد نمونه اشباع داده ها بود. در بخش دوم به منظور امتیازدهی به گزینه های کیو که برگرفته از نتایج کیفی بود از 27 نفر معلم با تجربه کمک گرفته شد. یافته ها: داده های جمع آوری شده با روش تحلیل عامل کیو تجزیه و تحلیل و خوشه بندی شد و آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی را با 5 عامل معرفی کرد که عبارت اند از 20 فعالیت آموزشی، 11 روش تدریس، 27 هدف آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی، 18 مورد کمبودهای آموزشی و 12 راهکار در جهت بهبودکیفیت آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی. نتایج پژوهش نشان داد که در دوره ابتدایی به تربیت اسلامی با تلفیق هنر توجه چندانی نشده و دچار ضعف ها و کمبودهای فراوانی است که پس از بررسی و جمع بندی داده ها الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی به دست آمد. این الگو با بازنمایی و برجسته سازی واقعیت موجود خواهد توانست علاوه بر تقویت هویت اسلامی−ایرانی در دانش آموزان چشم انداز جامعی درباره آنچه که باید به وسیله هنر در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی کسب شود را ارائه می دهد.
شیوه های آموزش هنرهای سنتی در ایران و ژاپن (نمونه موردی: کتاب هنر مقطع متوسطه اول)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
143 - 166
حوزه های تخصصی:
هنر ایران از دیر باز تا به امروز همواره دستخوش تغییراتی در جهت پیشرفت و ارتقاء بوده است. گذشت زمان و الگو شدن بسیاری از راه ها و شیوه ها در جهت رشد هنر در ایران( به خصوص هنرهای سنتی) سبب شد تا در این مقاله به الگو شدن یکی از کشورهای رو به رشد در این زمینه بپردازیم. با بررسی نوع آموزش هنر سنتی در ژاپن به عنوان کشوری پیشرفته در جهت آموزش و ادامه آن در جهت ارتقا و پیشرفت آثار، اکنون وقت آنست که همین شیوه کار را در آموزش هنر سنتی به دانش آموزان مقطع متوسطه اول در ایران را هدف قرار داده که در راستای آن با تلفیق شیوه های آموزش، این شیوه را مورد مقایسه و تطابق قرارداد. چیزی که در این آموزش ها نادیده گرفته شده، آموزش هنرهای سنتی است. هدف از ارائه این پژوهش مطالعه ی تطبیقی شیوه های آموزش هنرهای سنتی در ایران و ژاپن و در ادامه بهره گیری از شیوه های آموزش هنر سنتی در مدارس ژاپن برای بهبود روش های آموزش در ایران است. ضرورت انجام پژوهش حاضر با توجه به نظام آموزشی کشورهای پیشرفته که بخش اعظم برنامه درسی دوره متوسطه اول به درس هایی مثل هنر و فعالیت های ویژه مانند برپایی جشنواره های فرهنگی، هنری و ... اختصاص یافته است، سبب بررسی این موضوع در مقایسه با ایران شد تا هر چه بیشتر علت کمبود این برنامه ها در روند درسی نوجوانان مورد ارزیابی قرار بگیرد. اکنون سوال اینجاست که چه اشتراکات و افتراقاتی میان آموزشِ هنر سنتی در مدارس ژاپن و ایران وجود دارد؟ و یا اینکه چگونه می توان از شیوه های آموزش هنر سنتی در مدارسِ ژاپن برای آموزش همین نوعِ هنری در یکی از مقاطع تحصیلی ایران بهره گرفت؟ روش گردآوری مطالب و داده های مورد استفاده کتابخانه ای، اسنادی و میدانی بوده است که با رویکرد توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است.
اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش 8 جلسه 40 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (Schaufeli, Martinez, Pinto, Salanova & Bakker, 2002) بود و داده ها با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در SPSS-19 نرم افزار تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر سه روش مداخله یعنی آموزش خودتعیین گری، آموزش هنر و آموزش تلفیق خودتعیین گری و هنر باعث کاهش معنادار فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین سه روش مداخله در کاهش فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر برای متخصصان، برنامه ریزان درسی و معلمان تلویحات کاربردی دارد. آنان با آموزش روش های مذکور و یا بهره گیری از آنها می توانند گام موثری در جهت کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان بردارند.