مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جریان
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «جریان شعری» بر خلاف اصطلاحات شناخته شده نزدیک به آن، یعنی سبک و مکتب که تقریبا معنا، مفهوم و مصادیق روشنی دارند، مبهم بوده و در نقد ادبی اروپایی نیز معادلی برای آن وجود ندارد. این اصطلاح از جمله بر ساخته های منتقدین معاصر ایران است و برای تبیین ویژگی ها، اختلافات و اشتراکات شاخه های شعر معاصر اعم از کلاسیک و جدید وضع شده است. اگرچه ممکن است طیف معانی و مصادیق اصطلاح مذکور برای واضعان آن تا حدودی روشن بوده باشد، اما تاکنون کسانی که درباره شناسایی، تبیین و دسته بندی شاخه های متعدد شعر معاصر تحقیقاتی انجام داده اند، تعریفی از این اصطلاح ارایه نداده و تمایزها و اختلافات آن را با «سبک» و «مکتب» مشخص نکرده اند. این مقاله می کوشد ضمن بررسی سیر «جریان شناسی شعر معاصر» به تعریف و تبیین این اصطلاح پرداخته و رابطه آن را با سبک شناسی و مکاتب ادبی نشان دهد.
بررسی نحوه حداکثر استفاده از ظرفیت معابر منطقه 3 راهور فاتب در ساعات اوج ترافیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه 3 شهرداری تهران به دلیل دارا بودن بیشترین سرانه مالکیت خودرو سواری در بین مناطق مختلف شهرداری تهران، عبور مهم ترین محورهای مواصلاتی شرق به غرب و جنوب به شمال شهر تهران و بالعکس، دارای سفرهای تولیدی و جذب شده قابل توجهی است به گونه ای که ترکیب عوامل مزبور در کنار رشد فزاینده شمار خودروهای شخصی و در مقابل آن محدودیت های اقتصادی قابل ملاحظه در جهت تعریض و احداث معابر جدید، موجب افزایش تراکم ترافیک عبوری و تکوین و تشدید ساعات اوج ترافیک صبحگاهی در خیابان های اصلی آن شده است.
مقاله حاضر به دنبال آن است که مهم ترین و عمده ترین عوامل مؤثر بر حداکثر استفاده از ظرفیت معابر منطقه 3 در ساعات اوج ترافیک را مورد بررسی قرار داده و با بهره گیری از روش های روزآمد تجربه شده در سایر کشورها، شیوه های نوین مدیریت ترافیک و امکان پذیری اجرای آن را در منطقه 3 راهور فاتب نقد و دنبال کند.
در روند کار ضمن معرفی محدوده جغرافیایی تحقیق، نظر کارشناسان پلیس راهور منطقه 3 نیز گردآوری شد و با تحلیل علمی و آماری، تلاش شده تا با نتیجه گیری و ارائه پیشنهاداتی واقع بینانه، امکان استفاده از حداکثر ظرفیت معابر منطقه 3 راهور فاتب را در ساعات اوج ترافیک فراهم کند تا زمینه مناسبی برای بهسازی وضعیت ترافیک محدوده جغرافیایی مورد نظر این مقاله به وجود آید.
فلسفه تطبیقی ؛ مفهوم و قلمرو آن
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی و مقایسه ای در تفکر فلسفی، از اهمیت مضاعفی برخوردار است. یکی به جهت آن که برای شناخت عمیق و دقیق هر چیزی، باید آن را با امور دیگر مقایسه کرد. برون نگری درباره ی خود فلسفه، به واسطه ی این نوع مطالعات میسر می شود؛ و دوم به جهت آن که به رغم زمینه های مساعد در فلسفه و قلمرو وسیع در آن برای مطالعات تطبیقی، چنین مطالعاتی، به ویژه در کشور ما، چنان که شایسته و بایسته است، صورت نگرفته است.
در این مقاله، نگارنده، کوشیده است برای نشان دادن امکان و ضرورت مقایسه در مطالعات فلسفی، تمهید مقدمه نماید. برای نیل به این هدف، نخست مفاهیم «تطبیق» و «فلسفه» را ایضاح نموده است. مخالفان مطالعات تطبیقی، خواه در حوزه ی فلسفه و خواه در حوزه های دیگر، معنای خاصی از «تطبیق» را در نظر داشته اند که آن معنا مورد نظر این مقاله نیست.
نویسنده، در بخش دیگر مقاله، با اشاره به این که مقایسه، در جایی امکان پذیر است که پای تعدد در میان باشد، به تفصیل، قلمروهای گسترده ی فلسفه را که مقایسه در آن ها امکان پذیر است، با تاکید بر ملاک های تعدد در آن، مورد بحث قرار داده است. بررسی روش های تطبیق و مقایسه، قلمرو و گستره ی آن و نیز، غایت و فایده ی تطبیق در فلسفه، بخش دوم این نوشتار خواهد بود که ضمن یک مقاله ی مستقل، در شماره ی بعدی مجله، تقدیم خواهد شد.
جریان اقلیت و اکثریت از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید صدر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیش از اینکه مذاهب اسلامی عناوین خاص به خود گیرد، در صدر اسلام دو جریان با دو دسته تفکر متفاوت در کنار هم می زیستند. این گفتار می کوشد دیدگاه علامه طباطبایی و شهید صدر را به عنوان دو اندیشمند شیعی در این موضوع، منعکس نماید. در بررسی دو اندیشه، نکات مشترک فراوان به دست می آید. بر شمردن برخی اندیشه های ویژه و عملکرد خاص از سوی دو جریان، استمرار مسیر اصیل اسلامی در چار چوب اندیشه اقلیت و منحرف شدن اکثریت از این مسیر، برخورد نقادانه و تحلیل گونه، از این موارد است. با این همه، شیوه و روش این دو اندیشمند شیعه برای بررسی موضوع، ویژه هریک از این دو شخصیت علمی است و دو روش متفاوت قلمداد می شود. که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
هویت ملی و جریان های انقلاب اسلامی ( نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان های فکری - سیاسی دهه اول جمهوری اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریان های فکری، سیاسی دهة اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریان های فعّال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامة همان جریان های مبارز قبل از انقلاب میباشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریان ها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرت تأثیرگذاری خود را در صحنة سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصة سیاسی عمدتاً در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریان ها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفه هایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ... به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهم تنیدة هویت ایرانی پس از دورة صفویه بوده اند. هر یک از جریان ها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.
بررسی دیدگاه کاربران پیرامون تأثیر ویژگیهای تعاملی رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی آنها با تأکید بر نظریه تجربه دلپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیرگذاری ویژگی تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی کاربران و بررسی نقش واسط دستیابی به تجربه دلپذیر و نقش مداخله گر خودکارآمدی انجام شده است. ابتدا شاخص های سه متغیر ""تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی""، دستیابی به ""تجربه دلپذیر""، و ""رفتار علمی"" شناسایی و تدوین گردید. سپس، داده ها با استفاده از پرسشنامه (366 آزمودنی شامل اعضاء هیئت علمی و دانشجوی دکتری به آن پاسخ دادند) گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش ""مدل سازی معادله ساختاری"" استفاده شد. متغیرهای جمعیت شناختی بر میانگین متغیرهای مورد مطالعه تأثیر معنی دار نداشت. اما، تأثیر مهارت زبان انگلیسی بر میانگین متغیرهای خودکارآمدی، تعامل رابط کاربر، تجربه دلپذیر، رفتار علمی معنی دار بود. نتایج تحلیل مدل ساختاری نشان داد که تأثیر ""خودکارآمدی"" بر ""تعامل رابط کاربر"" و ""رفتار علمی"" معنی دار است. تأثیر متغیر ""تعامل رابط کاربر"" بر ""تجربه دلپذیر""، و ""تجربه دلپذیر"" بر ""رفتار علمی"" معنی دار است. خودکارآمدی به عنوان مداخله گر ویژگی مهمی برای ایجاد تعامل با رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی و ارتقاء رفتار علمی در افراد است. به واسطه دستیابی کاربران به تجربه دلپذیر، تأثیر تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی کاربران افزایش می یابد. ممکن است یافته های این پژوهش در حوزه هایی مانند ""آموزش از راه دور"" یا ""تربیت پژوهشگر"" مورد استفاده قرار گیرد. تحول رفتار علمی کاربران به عنوان حاصل تعامل انسان با رایانه زاویه جدیدی برای پژوهش در حوزه تعامل انسان-رایانه بگشاید. تأثیر پذیری رفتار علمی کاربران از تعامل رابط کاربر بر اثر دستیابی به تجربه دلپذیر، سبب تقویت نظریه ""تجربه دلپذیر"" گردد. این پژوهش به دلیل ارائه چارچوبی نظری درباره تأثیر تعامل رابط کاربر بر رفتار علمی حوزه پژوهشی نویی معرفی نموده است.
تأثیر توسعه شهر تهران بر گسترش بافت های فرسوده (مشکلات و تنگناهای محله هفت چنار - بریانک از منظر گسترش بافت فرسوده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به فرسودگی شهری منجر به توسعه برونزا و تهیشدن شهر میشود. شهر تهی، محل اسکان مهاجرین تازهوارد، فقر، محرومیت و آسیبهای اجتماعی میشود. بررسی تجارب کشورهای جهان حاکی از آن است که کلانشهرها با اتخاذ تدابیر مناسب شرایط درونی کشور خویش و استفاده از فرصتها و نقاط قوت خود فضاهای سرزنده و مناسب ایجاد کرده و از این طریق بر توسعه نابخردانه و ناآگاهانه شهر مسلط شدهاند. توسعه نااندیشیده شهر تهران در جهت احداث شهرهای اقماری، شهرکها و شهرهای جدید و سکونتگاههای خودرو منجر به بیتوجهی به بافتهای مرکزی شهر شده است، از طرفی جریان مهاجرتهای روستایی و حاشیه شهری با قدرت خرید پایین به سوی محلات مرکزی بر بسط و گسترش فرسودگی افزوده که در این راستا اتخاذ سیاست مناسب توسعه شهری که توأمان هم از درون و هم در حاشیه معضلات ناشی از نابسامانیهای توسعه شهری را برطرف کند لازم به نظر میرسد. در این راستا پژوهش حاضر سعی در رسیدن به اهداف خود در قالب شناخت توسعه فضایی (کالبدی، اجتماعی فرهنگی) در سطح کلانشهر تهران و تأثیر جریان توسعه بر محله هفتچنار و شناخت روند شکلگیری بافتهای فرسوده در این محله و شناخت تأثیر جریان مهاجرتها در شکلگیری و گسترش فرسودگی در آن محله دارد. فرض بر آن بوده که روند توسعه شهر تهران در ادوار گذشته منجر به ایجاد و گسترش بافتهای فرسوده در سطح شهر است و از طرفی جریانهای توسعه کلانشهر تهران بر محلههایی که در حاشیه ماندهاند (مانند محله هفتچنار) تأثیراتی منجر به فرسودگی داشته است. فرض دیگر اینکه جریانهای مهاجرت گروههای کمدرآمد و روستایی و حاشیهنشین به محله هفتچنار منجر به گسترش و دوام فرسودگی در این محله شده است. روش تجزیه و تحلیل در این پژوهش، کیفی با استفاده از روش ماتریس سوات swot، تعیین نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در خصوص توسعه کلانشهر و تأثیر آن بر گسترش بافتهای فرسوده در سطح شهر تهران و روش تجزیه و تحلیل جریانها و استفاده از دادههای آماری (در مواقع لزوم) است. نتایج حاصل از این پژوهش گویای این نکته است که انقلاب اسلامی عامل مهمی در ایجاد و تغییر و تحولات در محله هفتچنار بوده است. طی سالهای اولیه انقلاب، توسعه مناطق حاشیهای و گسترش ساخت و سازهای غیررسمی پیرامون شهر تهران به اوج رسید. گسترش تهران از برون منجر به بیتوجهی به محلات مرکزی از جمله هفتچنار شد و این موضوع محله را به سمت فرسودگی سوق داد. این موضوع منجر به اسکان سیل مهاجران تازهوارد حاشیه شهری و روستایی در محلات فرسوده مرکزی کلانشهر تهران و از آن جمله محله هفتچنار شد. تداوم و بسط فرسودگی این محله از دو مشکل اساسی منتج میشود : از طرفی مشکلات پایینبودن نرخ درآمد خانوارها که موجب پایینآمدن توان پرداخت هزینههای خدمات شهری، عدم مشارکت ساکنین در بهسازی محیط زندگی و افزایش مشکلات اقتصادی خانوارها شده است و از طرف دیگر وجود بافت مسکونی فشرده و فرسوده است به گونهای که این محله یکی از آسیبپذیرترین محلات منطقه 10 در برابر زلزله است. پایینبودن توان اقتصادی ساکنان محله مانع از نوسازی واحدهای مسکونی و یا مقاومسازی واحدهای مسکونی میشود.
راهبردهای جریان های شیعی در فرایند سیاسی افغانستان (با تأکید بر تحلیل انتخابات ریاست جمهوری 1393)
حوزه های تخصصی:
در مورد جریان های شیعی در افغانستان می توان گفت؛ که در طول تاریخ این کشور، به دلیل نبود رهبری واحد، عدم یکپارچگی جغرافیایی، عدم انسجام درونی و چندگانگی قومی، بسته بودن فضای حاکم بر هزاره جات، فشارهای همسایه های پشتون، تاجیک و ازبک، بی سوادی و در نهایت حکومت های ملوک الطوایفی که در هزاره جات وجود داشت؛ و هر میر هزاره در صدد حفظ موقعیت و قلمرو تحت نفوذ خود بوده اند؛ نمی توان یک راهبرد کلانی برای جریان های سیاسی شیعیان افغانستان ذکر کرد. ولی با این وجود، در کل می توان از عملکرد شیعیان در هر دوره تاریخی، با در نظر داشت شرایط خاص آن زمان، راهبرد خاصی را بدست آورد که آن را دنبال می کرده اند. اگر بخواهیم به طور نمونه، راهبردهای سیاسی شیعیان، از شکل گیری افغانستان با جغرافیای فعلی را، مورد بررسی قرار دهیم؛ مشاهده می کنیم که آن ها هر دوره تاریخی، راهبردهای متفاوتی را در پیش گرفته اند. از زمان احمدشاه ابدالی تا زمان عبدالرحمن، شیعیان افغانستان دو راهبرد را دنبال می کرده اند: در عرصه ارتباط با دولت مرکزی، برای دوری از برخورد با آن، راهبرد همکاری و حمایت از دولت مرکزی را در پیش گرفته بودند و در عرصه داخلی خود، جهت حفظ خود مختاری حکومت های ملوک الطوایفی حاکم بر هزاره جات؛ راهبرد خود مختاری داخلی و جلوگیری از دخالت دولت مرکزی در امور داخلی هزاره جات را دنبال می کردند. بعد از سرکوب تاریخی شیعیان توسط عبدالرحمن تا دوران حکومت امان الله خان، به دلیل از بین رفتن بیش از 62% جمعیت این مردم و همچنین از دست دادن سرزمین و رهبران مذهبی و قومی خود و وجود جو خفقان حاکم، آن ها اجباراً، راهبرد انزوا را در پیش گرفتند. پس از حکومت امان الله تا کودتای سال 57 کمونیست ها، جریان های شیعی، راهبرد مبارزه برای احیای هویت و بدست آوردن موقعیت اجتماعی و سیاسی از دست رفته خویش را دنبال می کردند. بعد از کودتای کمونیستی، جریان های شیعی علاوه بر آنکه راهبرد مبارزه مسلحانه با رژیم کمونیستی را در پیش گرفته بودند از ورای آن، برقراری عدالت اجتماعی و سهیم شدن در قدرت سیاسی کشور را دنبال می کردند. در پی پیروزی مجاهدین، برای مشارکت در معادلات سیاسی کشور، راهبرد وحدت درونی، بالا بردن توان نظامی و تعامل با گروه های دیگر قومی و مذهبی راهبرد جریان های شیعی را تشکیل می داد. و در نهایت بعد از تحولات اخیر کشور و حضور شیعیان، در بالاترین ارکان قدرت، راهبرد تثبیت موقعیت سیاسی خویش در ساختار قدرت کشور را پی گیری می کنند. از این رو راهبردی را که جریان های شیعی در انتخابات ریاست جمهوری 93 دنبال می کنند نیز، راهبرد تثبیت موقعیت سیاسی شیعیان، در بالاترین ارکان قدرت کشور می باشد.
بررسی دگرگونی ادب تعلیمی در جریان های شعر معاصر در ارتباط با تحولات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب تعلیمی، از آغاز شعر فارسی تاکنون به صورت نوع ادبی مجزا یا درآمیخته با انواع دیگر ادبی کاربرد داشته و در هر دورة ادبی متناسب با تغییرات سبکی آن دوره، دگرگونی های آرامی را پذیرفته است. این گونة ادبی با انقلاب مشروطه و تغییر در مبانی نظری شعر، چندین دگرگونی اساسی یافت؛ مهم ترین دگرگونی آن همسوشدن با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بود؛ درنتیجه تعالیمی مانند سفارش مخاطب به وطن دوستی و مبارزه با استبداد و استعمار افزایش یافت. در این پژوهش چهار جریان اصلی شعر معاصر (شعر مشروطه، سنت گرایان معاصر، شعر نو، شعر مقاومت) ازنظر این دگرگونی سبکی بررسی می شود. نتیجة بررسی بیانگر این نکته است که دگرگونی های اجتماعی در همة جریان ها بر ادب تعلیمی تأثیر گذاشته و آن را به سمت شعر پایداری و اعتراضی هدایت کرده است. این تأثیر در جریان های مشروطه و شعر نو و جریان مقاومت کاملاً آشکار است؛ اما در جریان سنت گرایان نمودی ندارد؛ گفتنی است در همة جریان ها نگرش شاعران در بیان آموزه های اخلاقی هماهنگ با مسائل جامعه تغییر یافته است.
تأثیر متقابل ساختار فضایی و نظام جریان های مؤثر منطقه ای در البرز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم در مطالعات منطقه ای و آمایش سرزمین، از دیرباز تحلیل و بررسی تغییرات ساختار و ارتباط آن با تحولات جریان های شکل دهنده آن است. بدین ترتیب، در این مقاله سعی بر آن است تا تغییرات ساختار فضایی منطقه در پهنه البرز جنوبی مشتمل بر شش استان کشور با تأکید بر جریان مسافران جابه جاشده بررسی شود. در این مقاله به منظور پاسخ گویی به پرسش ها و دستیابی به اهداف ترسیم شده از روش تحقیق توصیفی و تحلیل بهره گرفته شده است. روش تحقیق مقاله از نظر هدف کاربردی و بنیادین و از منظر نوع در دسته مطالعات پس رویدادی قرار می گیرد. برای تحلیل و بررسی ساختار فضایی فعالیت و نظام سکونتگاهی در این مقاله شامل انواع آزمون ها در نرم افزار Arc GIS و آزمون های آماری تحلیلی نرم افزار UCINET و نرم افزار NET DRAW با هدف بررسی سازمان فضایی جریان ها استفاده شده است. بر اساس بررسی ها، الگوی ساختار فضایی جمعیت و فعالیت به عنوان یک کل هماهنگ در ارتباط نزدیک با تغییرات نظام جریان فضایی مسافران در دوره مورد مطالعه است و این مهم در گذر زمان به دلیل تغییرات در نقش پذیری فضا، گاهاً تصویر متفاوتی به نمایش گذاشته است.
گفتمان هویت ملی جریان ناسیونالیسم قبل و بعد از انقلاب اسلامی (با تطبیق اندیشه احمد کسروی و عزت الله سحابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطور تاریخ نشانگر آن است که هویت سازی ملی فرآیندی همیشگی بوده و نباید تصور شود که وقتی ملتی شکل گرفت بخودی خود تداوم می یابد بلکه برعکس روح ملت بودگی در معرض فراز و فرود قرار دارد. از این رو فرآورده گفتمانیِ جریان های یک کشور می تواند بر فرآیند ملت سازی موثر اُفتند. هویتها، به مثابه سازه های اجتماعی در فرایند سازه گرایی اجتماعی تفسیر می شوند و همواره در سایه بازتفسیرها، از روش های مختلف برای تبیین آن استفاده شده است؛ لذا با سوال چیستی خوانش جریان ملی گرا- به عنوان یکی از عمده جریان های معاصر ایران- ازهویت ملی این مقاله با انتخاب جریان گفتمان به مثابه روشی برای شناسایی الگو در پی استخراج گفتمان هویت ملی جریان ناسیونالیسم در ایران معاصر است چرا که تبیین الگویی، به تحلیل درک و چیستی پدیده ازمناظر گوناگون کمک بیشتری می نماید. جریان فکری سیاسی ناسیونالیسم و نیروهای سیاسی متصف به آن، بعنوان یک از جریان های موثر در تاریخ معاصر ایران برای پژوهش انتخاب گردید. در این مقاله در نتیجه کاربست روش گفتمان، ضمن درک تطور هویت ملی در سیر تاریخی، به الگویِ گفتمانِ هویت ملی در جریان پیش گفته دست خواهد یافت.
جریان شناسی سینمای پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر جریان فکری و هنری برای حیات خود، نیازمند استفاده از ابزارهای فرهنگی ایدئولوژیک است تا عناصر اصلی خود را در میان مخاطبان خویش درونی سازد. جایگاه جریان های غالب و مغلوب نیز به مقدار زیادی وابسته به عملکرد ابزارهای فرهنگی و مهم تر از آن، برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی است. پس از گذشت سه دهة پرفراز و نشیب از انقلاب اسلامی ایران، ترسیم جریان های سینمایی موجود و ارزیابی آنها، با جریان هنری مطلوب انقلاب اسلامی، می تواند به درک هنر انقلاب کمک کند. این پژوهش، با روش تحلیل نشانه شناسی جریانی بر آن است که می توان با بازخوانی سینما، بر اساس دو جهان اجتماعی اسلام و سکولار، مبنایی نظری برای تحلیل جریان های فرهنگی سینما در ایران فراهم آورد. پس از بازخوانی سینمایی این دو جهان، خرده جریانات و فراز و فرودهای سینمای پس از انقلاب تحلیل شده است. در پایان، تلاش شده است با انتخاب فیلم های متناسب با هر جریان، تحلیلی از آثار شاخص هر جریان در هر دوره فرهنگی سیاسی پس از انقلاب اسلامی ارائه شود.
دیدگاه های جریان چپ در مورد سیاست های کشاورزی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ایران معاصر؛ یکی از مباحث اصلی مورد توجه جریان چپ؛ پرداختن به سیاست های کشاورزی است. جریان چپ برای اینکه پایگاه اجتماعی مناسبی را در میان توده ی مردم بدست آورد همواره در دوره ی پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی؛ مباحث ارضی را سرلوحه ی خود قرار می داد. به طوری که نشریات مختص به خود را انتشار دادند. از این رو برگ مهمی از تاریخ چپ در ایران؛ پرداختن این جریان به مباحث ارضی است. هدف پژوهش این است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش مقایسه ای به بررسی دیدگاه های این جریان در مورد مسائل کشاورزی در دوره ی پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی بپردازد. سوال این است که: جریان چپ؛ سیاست های کشاورزی قبل و بعد از انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می نمود؟در پاسخ باید گفت که این جریان با برنامه ی اصلاحات ارضی رژیم پهلوی خوانش های متعددی را باعث شد. این که باید اصلاحات ارضی عادلانه باشد و رعیت را به حق خود برساند؛ برنامه ی رژیم پهلوی را نقد می نمود. این موضوع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؛ مستمسکی حتی برای سهم خواهی خود قرار داد و گروه های متعددی از همین جریان؛ دیدگاه های متفاوتی را در مورد واگذاری زمین به کشاورزان ارائه دادند.
بررسی نقش نمادها در تقویت و ماندگاری جریان اسلام گرا در ایران دوره پهلوی؛ تحلیل جامعه شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
147 - 177
حوزه های تخصصی:
جریان اسلام گرا ازجمله جریان های اجتماعی−سیاسی دوره پهلوی بود که به عنوان جریان اپوزسیون در برابرجریان سلطنت طلب مطرح شد. این جریان با بهره مندی از روشنفکران و رهبران نمادین منتسب به خود و با تکیه بر مفاهیم نمادین پرشمار مندرج در بافت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه، نقش اساسی در فروپاشی حکومت پهلوی ایفاکرد. از منظر جامعه شناختی؛ در متن این جریان، نمادها مهم ترین ابزار ارتباطی، زبانی و کتابت به شمار می آید که نقش ویژه ای در هدایت و تحریک کنشگران بر ضد جریان سلطنت طلب داشته است. مفاهیم نمادین منتسب به این جریان نظیر؛ شهادت، غیبت، انتظار، محرم، عاشورا و... همانند پلی نمادین، ارتباط عقیدتی و معنوی بین اسلام گرایان را تسهیل می کرد و در خلال این فرایند، ضمن ایجاد انگیزش، همدلی و تحرک بین کنشگران این جریان؛ باعث تقویت، انسجام و ماندگاری جریان اسلام گرا می شد.
تحلیل مدیریت نظامِ جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با جریان ها و فِرَق نوپدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع جریان ها و فرق نوپدید به ویژه در میان جوانان، ازجمله چالش های قابل توجه در مقابل هویت اسلامی و انقلابی جامعه می باشد، مسئله این پژوهش تحلیل مدیریت صورت گرفته در مواجهه با جریان ها و فرق نوپدید می باشد. بررسی راهبرد ج.ا.ا در مدیریت جریان ها و فرقه های نوپدید، گویای ممانعت از ترویج آن ها و کاهش آسیب های آنها است، اما مصون سازی فضای فرهنگی، نیازمند به روز سازی سیاست ها، جهت افزایش کارآمدی است. نتایج این تحقیق نشان می دهد عدم تعریف یکسان از جریان ها، وجود نهادها و سازمان های موازی با کارکردهای مشابه، فقدان الگوی استراتژیک کلان در مواجهه با فرق و جریان های نوپدید و نبود یک راهبرد تعریف شده، باعث عدم اثرگذاری بهینه در مدیریت بوده است؛ بنابراین، توجه به حقوق معنوی مردم، نظارت دقیق بر محصولات فرهنگی، رصد دائمی فرق و جریان ها، ارائه محتوای غنی عرفان اسلامی، پرهیز از موازی کاری، می تواند در کارآمدی بیشتر ساختار مؤثر باشد.
بررسی تحلیلی لوازم روش شناسانه ماهیت «جریان اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
«جریان شناسی» پدیده ای جدید در ایران معاصر است که عنوان جلسات و کتب متعددی را در عرصه های علم و فرهنگ و سیاست به خود اختصاص داده و می دهد. اما مشکل این مباحث فقر ادبیات و چارچوب نظری مشخص و عدم حاکمیت انضباط های علمی بر آن است که باعث سوءتفاهم ها، تشتت آراء و درهم ریختگی معرفتی شده و عموما مخاطبان را دچار سردرگمی و تحیّر کرده و می کند. برای حل این مشکل، جریان شناسی نه در حد یک سری مباحث ژورنالیستی، بلکه به عنوان یک دانش ، مورد تحقیق و نگاه درجه دومی قرار گرفته شده است. بر این اساس، مطابق ضوابط حکمت اسلامی در تعریف علوم به موضوعات، جریان شناسی به عنوان دانشی تعریف می گردد که یکی از حقایق اجتماعی را به عنوان موضوع خود برگزیده که عبارت است از «جریان اجتماعی». این مقاله در راستای تثبیت و تقویت هویت دانشی «جریان شناسی» با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای، با توجه به اصل روش شناختی رابطه و تناسب میان «روش» و «موضوع مورد مطالعه» در چارچوب نظری علم در سنت اسلامی، با تحلیل ابعاد تعریف هویت جریان اجتماعی، لوازم روش شناسانه ی آن را بررسی و استخراج کرده و در قالب 30عنوان ارائه داده است. این لوازم روش شناسانه، پیش نیازهای طراحی و صورت بندی الگوی علمی مطلوب برای جریان شناسی را فراهم می آورد.
«روش شناسی "جریان شناسی" به مثابه دانشی میان رشته ای مبتنی بر پارادایم علم اسلامی»(مقاله پژوهشی حوزه)
یکی از مفاهیم جدید و درعین حال پُرکاربرد در فضای فکری و سیاسی پس از انقلاب اسلامی، مفهوم «جریان شناسی» است و امروزه این واژه برای اندیشمندان عرصه های فکر و فرهنگ و سیاست و دغدغه مندان انقلاب اسلامی غریب نیست. این مفهوم با قیدها و پسوندهای مختلفی همچون «جریان شناسی فکری»، «جریان شناسی فرهنگی»، «جریان شناسی سیاسی» و برخی قیود خاص تر رواج یافته است و محققان و اساتید مختلف هر یک با گرایش های فکری و دغدغه های فرهنگی و جهت گیری های سیاسی خاص و براساس الگوی نظری پذیرفته شده خود، به مقوله بندی اندیشه ها و طبقه بندی کنشگران فرهنگی و توضیح پدیده های تاریخی و فکری و اجتماعی می پردازند. البته این مباحث سوء تفاهم ها، تشتت آرا و درهم ریختگی معرفتی را به دنبال داشته و مخاطبان را دچار سردرگمی و تحیّر کرده است. در ریشه یابی دقیق می توان گفت عامل اساسی این تحیر و سردرگمی نبود یک منطق واحد و روش شناسی کارآمد است؛ ازاین رو، برای رهایی از این تشتت ها و سوء تفاهم ها لازم است منطق و الگوی مشخص و علمی جریان شناسی کشف و منقح شود. این مقاله در تلاش است تا الگویی برای روش شناسی جریان شناسی ارائه دهد. در این الگو با توجه به تحلیل ابعاد جریان شناسی، متناسب با هر بعد از جریان، روش شناسی خاص دانش مربوط به آن بعد در الگویی ترتیبی قرار می گیرد و از این طریق، روش شناسی جریان شناسی اسلامی، مبتنی بر مبانی حکمت اسلامی را مطرح می کند که به نظر موجب شکل گیری دانش میان رشته ای خواهد شد.
بررسی تحلیلی منابع، علوم و روش های دخیل در روش شناسی میان رشته ای «دانش جریان شناسی» و واکاوی جایگاه آن ها(مقاله پژوهشی حوزه)
«چندوجهی بودن» مسائل و موضوعات، مستلزم «چند بعدی شدن» رویکردها و زوایای مطالعه و تحقیق از لحاظ معرفت شناسی و روش شناسی است؛ ازاین رو شناخت پدیده های پیچیده، جز در پرتو رهیافت های تلفیقی و میان رشته ای ممکن نیست. «جریان اجتماعی» نیز، یکی از پدیده های اجتماعی است که هویتی چندوجهی دارد. چراکه مطابق تعریف برگزیده، جریان پدیده اجتماعیِ پویا و سیال با هویتی شبکه ای (=سیستمی) غیررسمی، متشکل از مجموعه اصول و فروض معرفتی (=نظام مشترک معنایی) است که جمعیتی نظام یافته(=مدیریت شده) براساس آن عمل می کنند و اثر می گذارند. بنابراین، برای شناخت آن به صورت علمی و ارتقای جریان شناسی، از محصولی ژورنالیستی به دانش، نیازمند تنقیح روش شناسی آن هستیم. مطالعات میان رشته ای، بینش های رشته ها و روش های تخصصی را در راستای فهم پدیده ای پیچیده به صورت منظم و روش مند به خدمت می گیرد. از جمله مراحل مهم فرایند این مطالعات انتخاب دانش ها و روش های بالقوه مرتبط با موضوع است تا محقق با بررسی آن ها به کفایت نظری در موضوع دست یابد. درصورتی که روش ها و دانش های دخیل در شناخت ابعاد موضوع پیچیده به خوبی احصا و بررسی نشوند، نتیجه مطالعه نیز به همان نسبت ناقص و ناکارآمد خواهد بود. در این مقاله تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، منابع، علوم و روش هایی که در فرایند مطالعه میان رشته ای جریان شناسی به آن ها نیاز داریم احصا و بررسی شود و با نشان دادن جایگاه هر کدام در فرایند تحقیق قدمی در مسیر تنقیح روش شناسی جریان شناسی برداشته شود. مطابق این بررسی، جریان شناسی به علوم و منابع معرفتی نیازمند است که می توان آن ها را در سه بسته، «بسته الگویی»، «بسته محتوایی» و «بسته روشی»، تقسیم بندی کرد.
الگوی متشکل سازی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انجام کار گروهی و سازمان یافته اعم از خرد، متوسط و کلان، مهم و مورد تأکید اسلام است. از این رو، مقاله پیش رو به دنبال ارائه الگوی نظری و عملی متشکّل سازی از دیدگاه امام خمینی(ره) است. به نظر می رسد اصول نظری و عملی متشکّل سازی از اندیشه امام خمینی(ره) قابل استنباط است. برای این منظور مقاله در بخش اول، تشکّل، جبهه و جریان را در دو سطح نظری و عملی با روش تحلیلی - استنباطی مورد بررسی قرار داده و در بخش دوم از رابطه ای که میان تشکّل، جبهه و جریان وجود دارد، سخن گفته است. چهارچوب نظری حاکم بر مقاله الگوی «ارکان حرکت» است. از پیوستن چند تشکّل، جبهه و از پیوستن چند جبهه به هم جریان به وجود می آید. روح حاکم بر تشکّل و جبهه، جریان است و جریان تأخر زمانی از تشکّل و جبهه ندارد. تشکّل و جبهه بر اساس نیازهای ملی، منطقه ای و بین المللی پدید می آیند. اسلام ناب محمدی جریان حاکم بر اندیشه امام خمینی(ره) است که در برابر جریان استکبار و اسلام آمریکایی قرار دارد؛ ایشان ایران و تمام کشورهای اسلامی را به سان یک انجمن بزرگ می داند که باید پیامبر اعظم صلوات الله علیه وآله رهبر و الگوی جامع و بارز آن در تشکّل سازی، جبهه سازی و جریان سازی باشد.
طراحی مدل جریان شناسی فرهنگی در ایران امروز؛ با تأکید بر هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
107 - 126
این مقاله با رویکردی جدید، به آزمون ارتباط جریان شناسی فرهنگی در ایران با هویت فرهنگی پرداخته است. از این رو، هدف مقاله، طراحی یک مدل با رویکرد هویت فرهنگی، جهت تبیین و شناخت جریان های فرهنگی در جمهوری اسلامی است. روش تحقیق اسنادی پیمایشی بوده که پس از مطالعه اسنادی، و نیز تجزیه و تحلیل منابع کتابخانه ای، با نقد یافته های ارائه شده براساس تکنیک مصاحبه هدفمند با یکصد نفر از صاحب نظران و خبرگان به ارائه مدل جامع جریان شناسی فرهنگی در ایران می پردازد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین «هویت فرهنگی» و جریان شناسی فرهنگی رابطه معناداری با میانگین 33/87 درصد وجود دارد. هم چنین مجموعه ای از مؤلفه ها و شاخص های هدفمند در هویت فرهنگی است که به ادراک جریان شناسی فرهنگی در کشور منجر می شود.