مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
نفس
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
103-120
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی انتقادی نظریه قیام حلولی پرداخته و در صدد است تا حد امکان تبیین روشن تری از آن ارائه نماید. در این راستا ابتدا به بررسی ماهیت نفس و رابطه آن با قوای خود پرداخته و ضمن تحلیلِ مقوله ادراک از منظر ابن سینا، کاستی های این نظریه تبیین می گردد. بر همین اساس به نظر می رسد نظریه قیام حلولی ابن سینا که مبتنی بر حصول صور و انطباع آن ها در نفس است، با چالش هایی جدی روبروست. بر اساس مبانی ابن سینا، برای تحقق ادراک حسی از حیث کیفیت و نیز نحوه حصول صورت در قوای حسی، نمی توان وجهی سازوار و معقول یافت؛ چرا که کیفیت انطباع و نیز ایجاد صورتی شبیه صورت محسوس و فرآیند دقیق آن، به نحو ایجابی و واضح ذکر نشده و علاوه بر آن، با توجه به آنکه در این نظام، مساله نفسِ مجرد و نیز ارتباط آن با قوای مادی، فاقد تبیینی روشن و منسجم است، لذا حصول صورت ادراکی برای نفس و حلول آن در نفس نیز قابل تبیین نمی باشد. بنابراین به نظر می رسد نظریه ادراکِ مبتنی بر قیام حلولیِ ابن سینا از انسجام و سازواری لازم برخوردار نبوده و در تبیین چگونگی حصول ادراکات حسی، خیالی و عقلی برای نفس، فاقد کارآمدی لازم است.
ماهیت شناخت عقلی تصوری در نظام فلسفی حیکم ابو نصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
121-140
حوزه های تخصصی:
ابو نصر فارابی در عین حال که به معنای واقعی فیلسوف و به نحوی مؤسس فلسفه اسلامی است، گزارش گر و بسط دهنده نظرات فلسفی پیش از خود از جمله ارسطو و افلاطون است. همچنین به عنوان مَشرب و مدخلی برای فلسفه پس از خود از جمله بوعلی و به تبع آن فلسفه اسلامی در شرق و فلسفه اسکولاستیک در غرب است. از این رو بررسی آراء فلسفی فارابی حائز اهمیت ویژه ای است. فارابی در معرفت شناسی خود معرفت را به حسی، خیالی، وهمی و عق لی تقسیم نموده است. چیستیِ ه ر ی ک از گونه های شناخت، تا کنون زمینه بحث های فلسفه بسیاری را فراهم نموده است. بویژه شناخت عقلی که حقیقت آن با نوعی ابهام و پیچیدگیِ افزوده همراه است و در شکل گیری عل وم (که با مفاهیم و گزاره های کلی سامان می یابند) تأثر بسزا دارد. در این مقاله مبتنی بر آثار و متون دست اول حکیم فارابی ماهیت شناخت عقلی و چگونگی تکوّن آن را مورد بررسی قرار داده و کوشیده ایم از منظر او به پرسش هایی نظیر اینکه شناخت عقلی چه ن وع معرفتی است، با چه فرایندی تحصیل می شود و چه سطحی از شناخت اشیاء را پیش روی فهم بشر می نهد و اینکه تفاوت آن با شناخت حسی چیست پاسخ دهیم.
بررسی و نقد تحول معرفت شناسی در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
129 - 150
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی فیلسوف مسلمان مبتنی بر نظریه وی درباره هویت نفس است. فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانستند. سهروردی نیز در ابتدای فلسفه ورزی به پیروی از فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانست اما بعد از تحول درونی و تغییر مشی فلسفه ورزی، نظریه مشاء را درباره هویت نفس نقد می کند و برای نفس هویت نوری قائل می شود. بر خلاف فلاسفه مشاء که با تکیه بر تجرد نفس، نظام معرفتی خود را بنیان نهادند سهروردی نور بودن نفس را محور معرفت شناسی خود قرار می دهد. می توان گفت سهروردی با این انقلاب در هویت نفس، معرفت شناسی اشراقی را بنیان می گذارد. وی با تکیه بر این انقلاب، معرفت شناسی فلاسفه مشاء را در تعریف علم، ملاک علم، اقسام علم و منابع علم مورد نقد و ارزیابی قرار داده و در نهایت مبتنی بر نفس به عنوان نور محض، نظریه معرفت خود موسوم به معرفت اشراقی را مطرح می کند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی ضمن ارائه و ارزیابی انتقادات سهروردی بر معرفت شناسی مشایی، تحول فکری سهروردی در نظریه معرفت نیز مطرح شده و نهایتا به محدودیت های معرفت شناسی اشراقی اشاره می شود.
تمثیل های رابطه نفس با بدن در فلسفه و دین: تحلیل و تطبیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشواری های فلسفه، تبیین رابطه نفس و بدن است. به سبب دشواری فهم این رابطه، تمثیل های مختلفی در فلسفه برای بیان رابطه آن دو ذکر شده اند. این تمثیل ها از منظرهای مختلفی بیان شده اند که عمده آنها عبارت اند از: ۱. رابطه حق تعالی با عالم؛ ۲. رابطه ناخدا با کشتی؛ ۳. رابطه صورت با ماده؛ ۴. رابطه بَنّا و بِنا؛ ۵. رابطه راکب با مرکوب؛ ۶. رابطه مرغ با قفس؛ ۷. رابطه درخت با میوه؛ ۸. رابطه طفل با رحم؛ ۹. رابطه نور با سایه. برخی از تمثیل های فلسفی، تمثیل قوی و مناسبی برای بیان رابطه آن دو نیستند و برخی دیگر به دلایل مختلف تمثیل قوی برای بیان رابطه نفس و بدن اند. تمثیل های مختلفی در آموزه های دینی برای رابطه نفس و بدن بیان شده اند؛ برخی از آنها عبارت اند از: معنی و لفظ، تمثیل روح به باد، تمثیل گوهر در صندوق، روح به پارچه نازک محیط به بدن، تمثیل علم و عمل، تمثیل جامه متکاثف، تمثیل قدر و عمل. هر یک از تمثیل های فلسفی و دینی دارای دلالت های مشترکی اند؛ ازجمله اینکه: الف) پذیرش غیریت و ثنویت نفس و بدن؛ ب) اصالت و مقوم بودن نفس نسبت به بدن؛ ج) فرامحسوس و فرامادی بودن نفس؛ د) رابطه طولی نفس و بدن. در این مقاله با تبیین تمثیل ها، تحلیل آنها و انتخاب تمثیل های قوی از ضعیف پرداخته می شود.
صفت ابداع در الهیات امامیه و اسماعیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان امامی مانند کندی، فارابی، صدوق، مفید، علم الهدی، طوسی، طبرسی و ... ابداع را یکی از صفات فعلیه خداوند می دانند و در تعریف آن با یکدیگر اختلاف دارند. دانشمندان اسماعیلی نیز مانند ابوحاتم رازی، سجستانی، اخوان الصفا، کرمانی و ناصرخسرو درباره ابداع با یکدیگر و در برخی موارد با الهیات امامیه ناسازگاری می کنند. هر دو الهیات، ابداع را صفت فعل خداوند می شناسند و در تعریف حداقلی و حداکثری ابداع با یکدیگر اختلاف دارند. برخی بیشترین شرایط را لحاظ می کنند و شماری به کمترین شرایط بسنده می کنند و هر دو گروه به اشتباه ابداع را «ایجاد من لا شی» تعریف می کنند و افزون بر این، در مبدَع نخست نیز با یکدیگر ناسازگارند. هدف این پژوهش، بررسی و سنجش نظریات اندیشمندان اسماعیلی و امامی و بیان همانندی ها و تفاوت ها است و نوع پژوهش، کتابخانه ای و روش پژوهش، تحلیل و توصیف است.
تحلیل بُعد غیرمادی انسان در قرآن بر پایه معناشناسی و بازخوانش واژگان «نفس، روح و قلب»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
547 - 527
حوزه های تخصصی:
نفس شناسی پدیده ای است که قدمتی به طول تاریخ دارد. برخی بر این باور بودند که انسان جز همین ظاهر مشهود نیست و بعضی حقیقت اصلی انسان را جوهری بسیط و ذاتی مجرد می دانند که بدن تنها نقش مرکبی برای اوست. در زمینه بُعد غیرمادی انسان، دانشمندان اسلامی از واژگانی چون «نفس»، «روح» و «قلب» استفاده می کنند. در قرآن اصطلاح نفس تنها در بُعد غیرمادی انسان به کار نرفته است، بلکه همه وجود انسان اعم از بُعد مادی و غیرمادی هردو را دربرمی گیرد. واژه روح نیز به معنای رایج امروزی آن نیست و از هم نشینی آن با واژه «امر» می توان دریافت که روح، سازوکار اجرایی، تنظیم کننده و جاری کننده امور عالَم در مخلوقات و در واقع رابط میان امر و خلق است. با بررسی دقیق تمام آیات مربوط به قلب این نتیجه حاصل می شود که در قرآن کریم این قلب است که نماینده بُعد غیرمادی انسان است و کنترل کننده قوای اوست.
تحلیل وجود شناختی کیفیت تأثیر دعا در هستی با رویکرد تطبیقی بر نظریات امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۲
67 - 89
حوزه های تخصصی:
«دعا» به عنوان یک موجود مجرد و مصداقی از تسبیح قولی کائنات، از یک سو از سنخ معنا و علم شمرده می شود که قیام صدوری به نفس دارد و از سوی دیگر بر اساس مبانی دینی و آیات قرآن می تواند در ساختار وجودی و حدوث یا عدم حدوث پدیده ها نقش ایفا کند لکن فرآیند این تأثیر و تأثر وجودی دعا در ماورای آن، مسئله پژوهش حاضر است که برای دفع شبهات و واقع نمایی اثر دعا در هستی لازم است موردبررسی قرار گیرد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، اولاً وجود با علم مساوقت دارد و ثانیاً علم از شئون نفس است؛ بر این مبنا، تمام کائنات صاحب نفس مدرِکه و تسبیح قولی خواهند بود. در این میان، نفس انسان با ارتقای وجود خود و اتصال به نفوس مفارق سماوی قادر است دیگر نفوس کائنات را از اثر وجود خود متأثر سازد و به واسطه تأثیر گذاری آن نفوس در مواد و ابدان مقارن خود، در ساختار وجودی اشیاء و حدوث یا عدم حدوث وقایع نقش انتولوژیک ایفا کند به گونه ای که در راستای منافع و خیر دعاکننده باشد. این همان فرآیند تأثیر دعا در ماورای خود است که شواهد درون و برون دینی به انضمام روایات متعدد، تحقق بالفعل این ویژگی آن را تأیید می کنند. امام خمینی نیز به تبع حکمت متعالیه در مواضع مرتبط، کیفیت این تأثیر وجود شناختی دعا را شرح و تأیید کرده اند.
اعتبار سنجی دیدگاه های انتقادی در مبحث اتحاد نفس با عقل فعال در تفکر صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسئله اتحاد نفس با عقل فعال، اشکالات و ابهاماتی وجود دارد: از جمله ایجاد تعدد عقول با رسیدن و اتحاد نفس به عقل فعال، افاضه صور حسی مختلف از یک شیء واحد توسط عقل فعال، ابتنای بحث عقل فعال بر طبیعیات قدیم، تبیین لحظه اتحاد نفس با عقل فعال، تبیین خطاهای حسی و چگونگی افاضه صور حسی کاذبه و مجرد مثالی توسط عقل فعال که مجرد تام است. مبانی برخی از این نقدهای وارد شده بر ملاصدرا، مبتنی بر قرائتی خاص از مسئله "اصالت وجود و اعتباریت ماهیت " می باشد. ادعای ما در این پژوهش این است که تمام این اشکالات مبتنی بر غفلت از ابعاد وجود شناختی بحث عقل فعال است و اینکه با تفکر ماهوی و حمل های متعارف نمی توان به فهم مسئله نائل شد بلکه بایستی به سراغ حمل های وجودی (حقیقت و رقیقت) و قاعده بسیط الحقیقه برای تبیین درست این مسئله یعنی نقش دقیق عقل فعال در انواع ادراکات رفت، البته با پاسخ به این اشکالات ، در پایان ، به ابهامات موجود در این بحث اشاره کرده ایم که می تواند راهگشای پژوهشهای بعدی قرار گیرد.
بررسی چگونگی تکوّن نفس انسانی از منظر قرآن کریم و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت جوهره انسان و نحوه خلقت آن برای فهم بهتر از خود، امری ضروری و گریزناپذیر می باشد. ازاین رو مساله اصلی این نوشتار بیانِ چگونگیِ شکل گیری و ایجاد انسان به نحو عام و جوهر و حقیقت آن به نحو خاص در قرآن کریم و حکمت متعالیه می باشد. با بررسی صورت گرفته شده به روش اسنادی تحلیلی و براساس بررسی گزاره های ناظر به این موضوع در این دو نظامِ معرفتی، مشخص می شود که با وجودِ آن که نظرگاه قرآن کریم در این مسأله صرفاٌ بررسی هستی شناسانه نبوده است؛ بین گزارش های قرآن کریم و حکمت متعالیه نقاط مشترکی وجود دارد. لیکن از منظر واقع نمایی گزاره ها، گزارش های قرآن کریم عمدتاً ناظر به بیان چیستی و بیان مراحل این تکون انسان بوده و حکمت متعالیه اهتمام خود را به چگونگی این تکون معطوف نموده است. همچنین در بیان مراحل تکوّن نیز حکمت متعالیه این مراحل را به صورت کلان و با رویکرد تحلیلی عقلی به این امر می پردازد لیکن قرآن کریم به صورت مصداقی و عینی از منظری شهودی و الهی این مراحل را گزارش می نماید. ازاین رو با بررسی تطبیقیِ گزاره های این دو نظام معرفتی، و با استمداد از قرآن کریم؛ می توان به یک نظر گاه جامع و در عین حال دقیق در پاسخ به این مسأله دست پیدا کرد تا از این رهگذر شمای کاملی از نحوه تکون انسان بدست آید.
رویکرد صدرا و هایدگر به دوآلیسم نفس و بدن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
33 - 53
حوزه های تخصصی:
نحوه ارتباط نفس و بدن از جمله مسائلی است که با آغاز تفکر فلسفی مورد توجه قرار گرفت. تأثیر ذهنیت گرایی دکارتی بر حوزه های مختلف از جمله اخلاق و فرهنگ، موجب شده است که حل مسئله دوآلیسم به یک دغدغه تبدیل شود. در این مقاله با مقایسه تطبیقی و با روش توصیفی-تحلیلی مشخص می شود که صدرا و هایدگر در رویکردی مشابه، انسان را یک موجود می انگارند، موضوعی که از نظر ایشان، مورد غفلت قرار گرفته است. این دو فیلسوف اگر چه با اصطلاحات متفاوت، بر این باور هستند که تمایز نفس از بدن امری عقلی و انتزاعی است و انسان به لحاظ وجودی ویژگی های خاص خود را دارد. صدرا معتقد است نفس از بدن حادث می شود و در امتداد آن است و اگرچه ویژگی های خاص خود را به عنوان امر مجرد نیز داراست، این امر به آن معنا نیست که دو موجود مستقل وجود داشته باشد، بلکه از نظر وجودشناختی یک موجود بیشتر نیست. ازاین رو تعدد این موجود به نفس و جسم، به اعتبار عقل است و این وجوه، اموری وجودی نیستند. هایدگر نیز معتقد است انسان در تجربه زیسته خود یکتاست. در نظر وی هرگونه برداشت دیگری از تجربه زیسته، فرع بر آن و محصول انتزاع عقلی و نه امر وجودی است. در دیدگاه وی تمایز دکارتی موجب می شود وجه سابژکتویسم انسان در فلسفه غالب گردد و تحت این عنوان، هستی خاص انسان به عنوان دازاین فراموش شود.
جایگاه جسمانیت در معرفت شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
99 - 124
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شأن و جایگاه جسمانیت در نظام معرفت شناسی متعالیه صدرایی می پردازد. ضرورت چنین تحقیقی از آنروست که شواهد قابل توجهی در احکام این نظام وجود دارد که در نظر اولیه حاکی از طرد و تحقیر جسم انسان و قوای ادراکی حسی، و به طور کلی عالم ماده در فرایند کسب معرفت است. در واقع، برخلاف معرفت شناسی های متعارف که جسم را از ارکان اصلی حصول معرفت می دانند، به نظر می رسد که ملاصدرا جسم و متعلقات آن را در معرفت حقیقی مهم ندانسته و ترجیح داده تا چنین معرفتی را از طریق نفس مجرده و از عوالم فوق محسوس تامین نماید. با تحلیل اهمّ مولفه های دخیل در فرایند معرفت در بیان ملاصدرا و علیرغم وجود شواهد هفتگانه ناظر به طرد جسمانیت، در مجموع به نظر می-رسد نمی توان معرفت شناسی صدرایی را نظامی جسم ستیز تلقی نمود ؛ بلکه با لحاظ مویدهای مختلف جسمانیت در این نظام از جمله قول به علیت جسم و دخالت موثرِ متعلقات جسمانی ادراک برای حصول نخستین مراتب معرفت، و همچنین تحقق کمال برای نفس انسانی بواسطه مانع-سازی های امور جسمانی، بایستی این شواهد سلبی را بجای طرد جسمانیت و تحقیر علوم طبیعی، مشیر به دغدغه های حکمت متعالیه برای تعالی بخشی به تمامی علوم بشری اعم از علوم انسانی، تجربی و فنی دانست.
تحلیل و ارزیابی کاربرد نفس در قرآن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
120 - 145
حوزه های تخصصی:
واژه نفس دارای معانی لغوی گوناگونی نظیر روح، خون، پیکر، چشم، جسد، نزد، حقیقت چیزی، غیب و... است. دیدگاه های متفاوتی درباره ریشه اصلی واژه نفس وجود دارد. براساس پژوهش صورت گرفته در این مقاله، ریشه اصلی واژه نفس، ذات و حقیقت هر شیء است و سایر معانی نفس برخی مجازی اند و برخی دیگر نیز قابل تأویل به این معنا هستند. واژه نفس با مشتقات آن بارها در قرآن به کار رفته است و تبیین جایگاه آن در فهم آیات قرآنی تأثیر اساسی دارد. در منابع تفسیری معانی نفس عبارت اند از: ذات شیء، روح، خون، چشم زخم، بزرگی و بخشش. گفته اند یکی از کاربردهای نفس در قرآن روح است و برای اثبات این ادعا به آیاتی از قرآن تمسک کرده اند. در این مقاله ضمن اشاره به آیات مذکور، در سه محور به نقد و بررسی دیدگاه مفسران پرداخته شده است: محور اول که یکی از مباحث مهم این پژوهش است، مناقشه در دلالت نفس بر روح است. براساس این دیدگاه به نظر می رسد در قرآن واژه نفس با همه استعمالات فراوان آن درباره انسان، در هیچ یک از موارد به معنای روح به کار نرفته است و نفس در قرآن به معنای ذات انسانی همراه با احوال و اوصاف مختلف به کار رفته است؛ محور دوم ارجاع معانی متعدد نفس به معنای ذات است و محور سوم منشأ خلط مفهوم نفس با روح است.
مقایسه رابطه نفس و بدن از دید رفتارگرایی فلسفی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
31 - 44
حوزه های تخصصی:
بحث از رابطه نفس و بدن همواره از مسائل چالش برانگیز بوده است. مهمترین مشکل در این بحث، چگونگی رابطه نفس «بمثابه وجودی مجرد» با بدن «بمثابه وجودی مادی» است. بسیاری از اندیشمندان برای پاسخ به این مسئله، نظریاتی ارائه کرده اند. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و مقایسه دیدگاه رفتارگرایی که یکی از نظریات مهم در فلسفه» ذهن است با دیدگاه ملاصدرا بعنوان برجسته ترین فیلسوف اسلامی، پرداخته شده است. نتیجه اینست که هم رفتارگرایان و هم ملاصدرا در شمار یگانه انگاران نفس (ذهن) و بدن جای دارند، با این تفاوت که از نظر رفتارگرایان، نف س و ح الات نف سانی چیزی جز رفت ار بیرون ی ان سان نیست؛ در واقع، در این رویکرد تجرد نفس و حالات غیرمادی آن انکار میشود. اما ملاصدرا با استفاده از مبانی خاص خود، از جمله حرکت جوهری اشتدادی و جسمانیهالحدوث بودن نفس، رابطه نفس و بدن را از نوع ترکیب اتحادی میداند. در نگاه او، نفس در عین اینکه جوهری واحد است، بدلیل اشتمال بر مراتب گوناگون، هم از مرتبه مادیت و جسمانیت و هم از مراتب تجرد اعم از تجرد مثالی و عقلی برخوردار است. بعبارت دیگر، یک حقیقت واحد متصل است که در مراتب پایین، بدن و در مراتب بالا، نفس است.
کاربرد مبانی و اصول نفس شناسی ملاصدرا در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
45 - 58
حوزه های تخصصی:
محور اساسی تعلیم و تربیت و بطور خاص تعلیم و تربیت اسلامی، نفس (روان) انسان است. در دانش تعلیم و تربیت، بمنظور تربیت نفس و روان، مبانی و اصولی حاکم است تا با بکارگیری آنها بتوان به اهداف از پیش تعیین شده دست یافت. با توجه به رویکرد دینی در این پژوهش و نیز قابلیتهای حکمت متعالیه صدرایی در این زمینه، به شناسایی و کاربرد مبانی و اصول تعلیم و تربیت نفس بر اساس اندیشه های فلسفی ملاصدرا پرداخته ایم. برخی از مبانی مطرح شده عبارتند از: جوهر مجرد بودن نفس، جسمانیهالحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و حرکت جوهری اشتدادی آن در مسیر تکامل. همچنین در ذیل این بحث، به اصول تربیتی استنتاج شده از مبانی و اهداف پرداخته شده که از آن جمله میتوان به تدریج و تعالی مرتبتی، تحول گرایی و اصلاح و بازآفرینی در فرایند تربیت نفس اشاره کرد. در این نوشتار از روش آمیخته توصیفی تحلیلی و استنتاجی، با بکارگیری منابع کتابخانه یی، در توصیف مفاهیم، تحلیل و تبیین مسئله بهره جسته ایم. به این ترتیب، با مراجعه به کتابهای ملاصدرا (بویژه جلد هشتم و نهم اسفار اربعه) و برخی شارحان آثار وی، به استخراج مبانی و استنتاج اصول تربیتی در راستای تربیت نفس (روان) پرداخته شده است.
بررسی و نقد دلایل ابن سینا درباره مادی انگاری تجربه های ادراکی جزئی؛ با تأکید بر مسئله «شکاف تبیینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
59 - 72
حوزه های تخصصی:
با تشکیک در مادی بودن ادراکات، براساس مسئله شکاف تبیینی، مبنایی عقلانی برای نقد ادله ابن سینا درباره امتناع تج ردِ ادراکات جزئی و اثبات امکان بلکه ضرورت تجرد انواع ادراک، فراهم می آید. تلقی مادی انگارانه در مورد ادراک اعم از حسی و خیالی از جمله دیدگاههای ابن سینا در هستی شناسی ادراک است. او با بیان ادله یی بر امتناع تجرد تجربه های جزئی ادراکی، تنها حالت ممکن در مورد این تجربه ها را مادی بودن آنها میداند. از سوی دیگر، فرض جهان ممکنی که در آن بتوان حالتی متافیزیکی (مانند درد ) را بدون وجود فرآیند عصبی تصور کرد، تمایز میان حالت ذهنی و فرآیند عصبی را ممکن میسازد. این شکاف تبیینی میان حالت ذهنی و فرآیند عصبی، با نفی اینهمانی میان این دو پدیده، امکان تجرد و غیرمادی بودن ادراک را فراهم می آورد. با عنایت به تمایز میان دو حیث فیزیکی و متافیزیکی و ضرورت تجرد ادراک بدلیل براهین متعدد فلسفی، مادی انگاری ادراک جزئی محل مناقشه بوده و دیدگاه ملاصدرا مبنی بر تجرد ادراک حسی و خیالی (همانند ادراک عقلی)، تبیین جامعتری از ادراک و نفس ارائه میدهد. محور اصلی این مقاله، بررسی چیستی و هستی شناسی ادراکات جزئی است که خود این بحث ذیل مسئله» کلان رابطه» نفس و بدن در فرآیند ادراک قرار میگیرد.
بررسی محدوده ذکر فضائل شخصی بر اساس آیات 32 سوره نجم و 11 سوره ضُحی (از دیدگاه فریقین)
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
174 - 163
حوزه های تخصصی:
تزکیه اصطلاح قرآنی است و دو معنا و مفهوم متضاد را با حمل می کند؛ خود سازی و خودستایی دو معنایی است که از این اصطلاح فهمیده می شود. تزکیه نفس در اینجا به معنای نسبت پاکی دادن به نفس یا همان خودستایی است، براساس سوره نجم آیه32، عمل خودستایی از رفتارهای زشت و ناپسند به حساب می آید؛ زیرا باعث می شود انسان از مدح خویش در حضور دیگران، از خودش یا اعمال و رفتارش خشنود شود و چنین حالتی غالبا موجب کبر یا عجب می شود. از آن سوی در سوره ضحی آیه11، خداوند به پیامبر امر می کند که نعمت های الهی را به زبان یا به حال و یا در عمل یادآور گردد. پرسش مقاله حاضر این است که محدوده ذکر فضایل بر اساس آیات قرآن به چه میزان است؟ این مقاله با شیوه توصیفی_ تحلیلی و با استفاده از منابع تفسیری معتبر اعم از شیعه و سنی به این نتایج دست یافته است که گاهی کسی کمال علمی یا عملی دارد و ضرورت هم اقتضاء می کند که خود را به داشتن آن معرفی کند و این مورد از باب خودستایی مذموم و منفی نیست بلکه از باب اتمام حجت یا الگو و نمونه عملی است که تاثیر فراوانی را در حوزه تربیتی و اجتماعی بر مخاطبان خواهد گذاشت.
تبیین ماهیت «بهشت» و «جهنم» از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
85 - 106
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا و ابن عربی با نگاه توحیدی و بر اساس مبانی اصالت وجود، حرکت جوهری، وحدت وجود و تجلی وجود ظلی به اثبات معاد و مراحل آن در سیر صعود که نهایت آن بهشت و جهنم است، نائل شدند. ایشان به توصیف بهشت و جهنمی پرداختند که سبب رساندن کثرات به وحدت و چشیدن رحمت الهی می شود، اما وجود خلقی ملاصدرا، سِعِه فکری و برگزیدن روش ایجاب و سلب در بررسی مطالب پیشینیان، سبب درخشش وی شده است. این هماهنگی در توصیف بهشت و جهنم که بر مبنای روش مشترک کشف و شهود و مضاف بر آن، آیات و روایات و داستان های منقول از ائمه] است، به صورت صریح و یا ضمنی در شاهکار های ملاصدرا به وضوح مشاهده می شود؛ البته پیداست که نبوغ صدرا سبب ظهور تفاوت هایی با ابن عربی شده است. مانند بحث ایجاد صور توسط نفس در مراحل معاد یعنی بهشت و جهنم که به عقیده صدرا در صقع نفس و به واسطه قدرت ایجاد نفس توسط قوه خیال و به عقیده ابن عربی در خارج نفس به واسطه تناکح اسماء و صفات انجام می گیرد. با وجود این، باید اذعان نمود که بهره مندی هر دو از منابع مشترک، سبب تشابه زیاد بین این دو شده است و در این بحث نمی توان ملاصدرا را متأثر محض از ابن عربی تلقی نمود.
تحلیل و بررسی پندار تعارض حوادث عصر امام سجاد(ع) با نصوص امامت در پاسخ به شبهات «فیصل نور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
107 - 122
حوزه های تخصصی:
روایاتی را در منابع شیعه و در برخی موارد در منابع اهل سنت می توان یافت که دلالت بر خلافت و امامت دوازده امام می کند که همه از نسل پیامبر اکرم, می باشند. این احادیث که به «نصوص امامت» شهرت یافته اند، به حدّی فراوان اند که جای هیچ تردیدی در صحّت آنها باقی نمانده و به اصطلاح به «تواتر» رسیده اند. یکی از نویسندگان معاصر وهابی به نام «فیصل نور»، در کتاب «الامامه و النص» تلاش کرده است تا با جستجو در منابع شیعه، روایاتی را که از نگاه وی در تعارض با نصوص امامت است، استخراج کرده و فقدان نصوص امامت را از آن نتیجه بگیرد. به زعم وی، تمامی نصوص امامت، وضعی و ساخته دست محدثان شیعه می باشد. در قسمتی از این کتاب که به امام سجاد} اختصاص یافته است، روایاتی که در تعارض با نصوص امامت آن حضرت پنداشته شده است، بیان گردیده و فقدان امامت آن حضرت و همچنین سایر امامان نتیجه گرفته شده است. این نوشتار با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی در صدد نقد این دیدگاه برآمده و با استناد به نصوص امامت و تحلیل روایات مورد استناد فیصل نور به تبیین علّت صدور چنین روایاتی پرداخته و به ادعای تعارض آنها پاسخ داده است.
بررسی و نقد مبانی فلسفی رویکرد اکتسابی بودن «ملکات اخلاقی» با تأکید بر مباحث نفس شناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
117 - 137
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم در اخلاق کیفیت حصول ملکات اخلاقی است. اما متاسفانه از جمله خلاهای مهم در حوزه دانش اخلاق عدم تبیین نظریات اخلاقی بر اساس مبانی نفس شناسی فلسفی است.ابن سینا تاحدودی از این امر مستثنی است. وی همانند سایر اندیشمندان ملکات اخلاقی را اکتسابی می داند و برای آن دلیل عقلی و نقلی اقامه نموده است. ابن سینا بر مبنای اصول خویش در نفس شناسی مانند؛ جوهریت نفس، تجرد ذاتی نفس، روحانیه الحدوث و البقا بودن نفس و حرکت استکمالی نفس به تبیین کیفیت پیدایش و زوال ملکات اخلاقی پرداخته است. وی نفس را جوهرِ مجردِ ذاتی می داند که در تعامل با بدن بوده و با استفاده از قوای مختلف، افعالی را از خود بروز می دهد که آن رفتار، حالاتی در نفس ظاهر می کنند و به علت تکرار آن اعمال و در اثر حرکت، آن حالات در نفس به ملکات راسخی تبدیل می گردند که استکمال عرضی نفس را در پی-دارند. اما مبانی انسان شناسی ابن سینا با ناسازگاری هایی همچون: ناسازگاری تجرد نفس با خالی بودن نفس از کمالات، ناسازگاری تجرد نفس با رویکرد اکتسابی بودن بر اساس مفهوم حرکت، ناسازگاری هدف اخلاق با حرکت در اعراض و عدم تغییر در ذات نفس و نیز عدم سنخیت نفس مجرد با بدن مادی مواجه می باشد. براین اساس رویکرد اکتسابی بودن ملکات به دلیل ناسازگاری با برخی از مبانی نفس شناسی ابن سینا مورد پذیرش نیست. در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن بررسی و نقد رویکرد اکتسابی ملکات اخلاقی رویکردی جایگزین با عنوان نظریه انکشاف در ملکات اخلاقی مطرح شود.
تحلیلی بر چگونگی اتحاد و انقطاع نفس از بدن از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش دوساحتی بودن انسان و اعتقاد به تجمیع نفس مجرد و بدن مادی به عنوان دو سنخ متمایز در موجودی به نام انسان از مباحث چالش انگیز تاریخ فلسفه است. در این میان، می توان به سهم چشمگیر ابن سینا در تبیین ماهیت نفس، چگونگی ارتباط نفس با بدن و به موازات آن انقطاع نفس از بدن اشاره کرد. این مقاله با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی با هدف تبیین چگونگی اتحاد و انقطاع نفس از منظر ابن سینا تدوین یافته است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در اندیشه ابن سینا نفس، بدون سابقه مادی و مجرد آفریده شده و از تنزلات عقل در عالم ماده و همراه بدن خلق گردیده، سپس از بدن جدا شده، در قوس صعود، دیگر بار مجرد می شود. پس چیزی در «قوس صعود مجرد نمی گردد مگر اینکه از ابتدا نیز مجرد باشد. وی علت انقطاع نفس را بدن و اختلالات ناشی از روح بخاری می داند؛ زیرا براساس نظام واره فلسفی ابن سینا با تحلیل بدن و از بین رفتن وساطت روح بخاری، نفس منقطع می شود. همچنین وی درباره مرگ ارادی و اخترامی نتوانسته تبیین دقیقی ارائه دهد و علت انقطاع نفس را تنها در مرگ طبیعی به طور واضح و سازگار با مشاهدات بشری شرح می دهد.