مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
خودکارآمدی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر چمستان در سال تحصیلی 99-98 بود. نمونه های پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شده بود، عبارت بودند از: مقیاس انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (۱۹۹۲) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982). برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میانگین های نمرات انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) یک روش مؤثر در افزایش انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان است.
رابطه میان ادراک از ساختار کلاس درس با عملکرد تحصیلی دانشجویان از طریق نقش واسطه ای خودکارآمدی(مطالعه موردی دانشجویان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سیستان و بلوچستان)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه میان ادراک از ساختار کلاس درس با عملکرد تحصیلی دانشجویان از طریق نقش واسطه ای خودکارآمدی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سیستان و بلوچستان در نیمسال دوم تحصیلی 1400-1401 که تعداد آنان برابر با 900 نفر (540 نفر دختر و 360 نفر پسر) بود. حجم نمونه براساس جدول کرجسی مورگان 269 نفر برآورد شد که 162 نفر دانشجو دختر و 107 نفر دانشجو پسر به صورت روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ساختار ادراک شده کلاس درس (میگلی و همکاران، 1988)، عملکرد تحصیلی (درتاج، 1383) و خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) بود. نتایج نشان داد بین ادراک از ساختار کلاس درس با عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مستقیم و معناداری وجود داشت. همچنین بین ادراک از ساختار کلاس درس با خودکارآمدی دانشجویان رابطه مستقیم و معناداری مشاهده شد و بین ادراک از ساختار کلاس درس با عملکرد تحصیلی دانشجویان از طریق نقش واسطه ای خودکارآمدی رابطه غیرمستقیم و معناداری وجود داشت.
بررسی ساختاری باورهای معرفت شناختی و مهارت مدل سازی دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۵۸
15 - 34
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناختی و مهارت مدل سازی دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان رشته های مختلف مهندسی دانشگاه شیراز بود که با نمونه گیری خوشه ای مرحله ای،166 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه باورهای معرفت شناختی [1] و خودکارآمدی مدل سازی مهندسی [2] بود که پس از محاسبه روایی و پایایی بین افراد نمونه توزیع و جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 20 و LISREL 8.54 تحلیل شدند. اطلاعات با استفاده از روش های آمار توصیفی همبستگی و آمار استنباطی T-Test مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که:1- بین میانگین یادگیری سریع و دانش ساده دانشجویان زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. 2- بین باورهای معرفت شناختی دانشجویان رشته های مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد. 3- دانشجویان سال های بالاتر باورهای معرفت شناختی پیچیده تری دارند. 4- باورهای معرفت شناختی دانشجویان پیش بینی کننده مثبت و معنادار خودکارآمدی آنان در مدل سازی مهندسی می باشد.
بررسی رابطه بین سلامت معنوی و خودکارآمدی دانشجویان دانشکده های فنی مهندسی و روانشناسی و علوم تربیتی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۵
79 - 93
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سلامت معنوی و خودکارآمدی دانشجویان دانشکده های فنی مهندسی و روانشناسی و علوم تربیتی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و مشارکت کنندگان پژوهش شامل400 نفر از دانشجویان زن و مرد مقطع کارشناسی دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی و مهندسی دانشگاه سیستان و بلوچستان بودند؛ که 190نفر از آنان براساس جدول مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) و پرسش نامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد سنجش قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی معنا داری بین سلامت معنوی و خودکارآمدی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل گام به گام رگرسیون نیز بیانگر آن بود که از بین ابعاد سلامت معنوی بُعد سلامت وجودی بیشترین میزان پیش بینی را از خودکارآمدی دانشجویان داشته است. علاوه براین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میزان سلامت معنوی دانشجویان زن بیشتر از مردان است امّا در مؤلفه خودکارآمدی تفاوت معناداری دیده نشده است. با توجه به نوع دانشکده در بُعد سلامت معنوی و خودکارآمدی تفاوت معناداری مشاهده شد و دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی از میانگین بالاتری برخوردار بودند. همچنین در ارتباط با وضعیت سکونت تفاوت معناداری بین سلامت معنوی و خودکارآمدی دانشجویان مشاهده نشد.
تأثیر پایبندی اساتید به اخلاق حرفه ای بر خودکارآمدی و انگیزش دانشجویان (مقایسه ای بین دانشجویان مهندسی و غیرمهندسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
69 - 49
موضوع انگیزش دانشجویان همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر رفتار اخلاقی اساتید بر خودکارآمدی و انگیزش دانشجویان انجام شده است. تحقیق به صورت پیمایشی و در بین دانشجویان دانشگاه زنجان انجام شد. 274 نفر از دانشجویان با استفاده از نمونه گیری در دسترس، در این تحقیق شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه به صورت حضوری و برخط جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 22 و AMOS 22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که پایبندی اساتید به اخلاق حرفه ای، تأثیر معنی داری بر خودکارآمدی و انگیزش دانشجویان دارد. تأثیر خودکارآمدی بر انگیزش دانشجویان نیز معنی دار بود. به علاوه، خودکارآمدی نقش میانجی را در رابطه بین رفتار اخلاقی اساتید و انگیزش دانشجویان ایفا می کند. نتایج آزمون میانگین نشان داد که تفاوت معنی داری در متغیرهای پژوهش در بین دانشجویان دانشکده های مختلف وجود ندارد. بررسی نسبت بحرانی تفاوت بین مؤلفه ها نشان داد که مدل تحقیق با توجه به جنسیت تفاوت معنی داری ندارد. به علاوه، مدل تحقیق در بین دانشجویان دانشکده های مهندسی و علوم انسانی تفاوت معنی داری با هم نداشت ولی در یک مسیر (تأثیر اخلاق حرفه ای بر انگیزش) بین دانشجویان دانشکده های مهندسی و علوم و دانشجویان دانشکده های علوم انسانی و علوم (تأثیر اخلاق حرفه ای بر خودکارآمدی) معنی دار بود.
رابطه تعاملات آموزشی و رضایت تحصیلی با خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۳
87 - 104
برخورداری از توانمندی پژوهشی یکی از اساسی ترین موضوعات موردنیاز دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی است. می توان عنوان کرد که خودکارآمدی، ارتباطی ناگسستنی با توانمندی پژوهشی دارد. در بسیاری از دانشجویان عدم باور به کارآمدی، خود موجبات ناتوانی پژوهشی را به وجود آورده است. پس از آن جایی که خودکارآمدی پژوهشی می تواند در عملکرد پژوهشی دانشجویان تأثیرگذار باشد، بررسی عوامل مرتبط با آن امری ضروری است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تعاملات آموزشی و رضایت تحصیلی با خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان صورت گرفته است. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی کلیه دانشکده های رشته های علوم پایه و فنی مهندسی دانشگاه تبریز است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای به شیوه متناسب با حجم جامعه 335 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش شامل پرسش نامه های معیار تعاملات آموزشی، رضایت از تحصیل و خودکارآمدی پژوهشی است. پایایی پرسش نامه های پژوهش بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0، 86/0 و 93/0 به دست آمد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که بین تعامل دانشجو - دانشجو، تعامل دانشجو - استاد و تعامل دانشجو - محتوی، همچنین امکانات آموزشی، برنامه درسی، تدریس و یادگیری، فضا و جو دانشگاه، امکانات اداری و سیاست ها و رویه ها با خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان ارتباط مثبت معنی دار وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تعاملات بین فردی دانشجویان و اساتید با آنان و سیاست های آموزشی اتخاذشده در محیط های دانشجویی به مثابه عامل مهمی در خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان نقش آفرینی می کنند. از این رو پیشنهاد می شود مسئولان و اساتید بخشی از فعالیت های آموزشی دانشگاه ها را به افزایش تعاملات مثبت آموزشی و تهیه و تنظیم سیاست های مطلوب اختصاص دهند تا در این مسیر بتوان در جهت ارتقای خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان گام مهمی برداشته شود.
بررسی ارتباط پرخاشگری سرپرست با جاسازی شغلی و بدبینی سازمانی با نقش میانجی خودکارآمدی کارکنان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ارتباط پرخاشگری سرپرست با جاسازی شغلی و بدبینی سازمانی با نقش میانجی خودکارآمدی کارکنان انجام شد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش اجرا توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان هتل های پنج ستاره مشهد در سال 1400 به تعداد 135 نفر می باشند که بر اساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده 103 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهشی از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. روایی پرسش نامه از طریق روایی صوری مورد تأیید تعدادی از اساتید مدیریت قرار گرفت و پایایی پرسش نامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد که برای متغیر پرخاشگری سرپرست 739/0، خودکارآمدی 738/0، جاسازی شغلی 793/0 و برای متغیر بدبینی سازمانی 771/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق معادلات ساختاری به وسیله نرم افزارهای SPSS 23 و Smart-PLS 2 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین پرخاشگری سرپرست با بدبینی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. علاوه بر این نتایج بیانگر رابطه معکوس و معنادار بین پرخاشگری مدیر هتل و خودکارآمدی است از سویی نقش میانجی خود کارآمدی در رابطه بین پرخاشگری سرپرست و بدبینی سازمانی تائید نگردید در حالی که نقش میانجی خود کارآمدی در رابطه بین پرخاشگری سرپرست و جاسازی شغلی تائید گردید.
مقایسه انگیزش پیشرفت، خودکارآمدی و سبک های یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی مدارس عادی و غیرانتفاعی شهر سقز در سال تحصیلی 1400-1399
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش «مقایسه انگیزش پیشرفت، خودکارآمدی و سبک های یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی مدارس عادی و غیرانتفاعی شهر سقز در سال تحصیلی 1400-1399» بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نظر گردآوری داده ها رویکرد پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم شاغل به تحصیل در مدارس ابتدایی شهر سقز در سال تحصیلی 1400-1399 بود. آزمودنی های پژوهش، 50 نفر (25 دختر و 25 پسر) از دانش آموزان مدارس عادی و 50 نفر (25 دختر و 25 پسر) از دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش خودکارآمدی از مقیاس خودکارآمدی شرر، برای سنجش انگیزش پیشرفت از مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس و برای سنجش سبک های یادگیری از مقیاس سبک های یادگیری کلب استفاده شد داده های مورد نیاز تحقیق با استفاده از 100 پرسشنامه که در بین حجم نمونه منتخب تحقیق توزیع شده بود در نرم افزار SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمون های مورد استفاده در این تحقیق شامل آمارهای توصیفی و آمارهای استنباطی (آزمون t بر مبنای جنس و نوع مدرسه و همبستگی و رگرسیون) بود. با توجه به آزمون کولموگراف_اسمیرنوف آماره همگی متغیرها بین ۹۶/۱ ± قرار دارد لذا متغیرهای مورد مطالعه نرمال بودند. یافته های تحقیق نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار و رابطه معنی دار بین هر سه متغیر تحقیق به تفکیک مدارس عادی و غیرانتفاعی بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش میزان خودکارآمدی و سبک های یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی میزان انگیزش پیشرفت آنها افزایش پیدا می کند.
بررسی تأثیر نیمرخ کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با تعدیل گری محیط دانشگاه (مورد مطالعه: دانشجویان گروه کارآفرینی دانشگاه سیستان و بلوچستان)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
59 - 78
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نیمرخ کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با تعدیل گری محیط دانشگاه انجام شده است. نوشتار پیشِ رو از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام کار از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان گروه کارآفرینی دانشگاه سیستان و بلوچستان به تعداد 130 نفر بود که نمونه آماری 95 نفری از آنان با روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. پایایی ابزار به وسیله دو معیار پایایی ترکیبی و ضرایب بار عاملی و روایی آن با استفاده از روایی همگرا و روایی واگرا تأیید شد. به منظور بررسی مدل های اندازه گیری، ساختاری و آزمون فرضیات از روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. یافته های پژوهش، نقش تعدیل گری محیط دانشگاه مذکور بر رابطه بین نیمرخ کارآفرینی و قصد کارآفرینی دانشجویان را تأیید نکرد اما وجود تأثیر مثبت نسبتاً قوی نیمرخ کارآفرینی بر قصد کارآفرینی دانشجویان تأیید گردید. به عبارت دیگر با تقویت چهار متغیر خودکارآمدی، ریسک پذیری، نوآوری و اجتماعی بودن، می توان قصد کارآفرینی افراد را بالا برد. همچنین رابطه بین محیط دانشگاه و قصد کارآفرینی رد شد به این معنا که بر اساس نتایج، محیط دانشگاه سیستان و بلوچستان در ایجاد قصد کارآفرینی افراد نقش تعیین کننده ای نداشت. بر اساس نتایج، برگزاری کارگاه های آموزشی متعدد و متنوع جهت ایجاد محیطی جذاب و محرک و همچنین دعوت از کارآفرینان موفق و برتر به عنوان الگو در زمینه آموزش کارآفرینی پیشنهاد گردید.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده طلاق یکی از پیچیده ترین مشکلات زندگی زناشویی در تمام جوامع به شمار می رود و این پیچیدگی به دلیل نقش عوامل گوناگون در بروز این پدیده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی در زنان مطلقه انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری سه ماه، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر همدان که بین سال های 1401-1398 به دادگاه خانواده شهرستان همدان مراجعه کرده بودند که از میان آنها 60 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و سپس با جایگزینی تصادفی در 3 گروه واقعیت درمانی ، پذیرش و تعهد و کنترل قرار داده شدند (هر گروه 20 نفر). ابزار پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Twohig (200۶)، پروتکل واقعیت درمانی (2013) که هفته ای یکبار به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد و دو پرسشنامه مسئولیت پذیری Gough (1982) و خودکارآمدی عمومی Sherer و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزارSPSS-25 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که هر دو روش درمانی باعث افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی این زنان شده اند. (0/001=P) به علاوه یافته ها نشان می دهند که درمان پذیرش و تعهد در افزایش خودکارآمدی موثرتر بوده است و واقعیت درمانی در افزایش مسئولیت پذیری موثرتر بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی را برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه استفاده نمود. البته برای افزایش خودکارآمدی بهتر است درمان پذیرش و تعهد خط نخست درمان باشد. و برای مسئولیت پذیری واقعیت درمانی. بنابراین درمانگران و مشاوران می توانند برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی از این دو شیوه استفاده نمایند.
رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده ی فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 503 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از مقیاس های خودکارآمدی موریس (SEQ-C)، پرسش نامه ی تاب آوری دی کارولی جان ساگون 2014، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ)؛ گاردیا، دسی و رایان، (2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در مدل نشان داد، مسیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی به خودکارآمدی در مهارت های زندگی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنادار بودند. همچنین، مسیر نیازهای بنیادین روان شناختی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی در مهارت های زندگی با تاب آوری معنادار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تأثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بیشتر می شود و خودکارآمدی نقش واسطه ای خود را در دوره ی نوجوانی به خوبی اجرا می کند.
پیش بینی مدیریت کلاس بر اساس هیجان معلم و جوسازمانی با میانجی گری خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری مدیریت کلاس درس بر اساس هیجان معلم و جوسازمانی با میانجی گری خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی بود. روش پژوهش توصیفی– همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش تمام اساتید دانشگاه فرهنگیان در سال 1400- 1399 (7000 نفر) بود. شرکت کنندگان 416 نفر بودند که به روش خوشه ایی انتخاب شدند و به 5 پرسشنامه ی هیجان چن، مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن، جو سازمانی هاپلین و کرافت، خلاقیت هیجانی آوریل و پرسشنامه ی خودکارآمدی معلم بندورا پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 23 spss وارد شده و سپس با استفاده از نرم افزار 24 Amos داده ها تجزیه و تحلیل شد و ارائه مدل با استفاده از معادلات ساختاری، ضریب مسیر و اماره ی تی مشخص شد، برای سنجش متغیرهای میانجی از بوت استرپ استفاده شد. یافته ها نشان داد متغیرهای هیجانات معلم و جو سازمانی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی، توانستند اثر معنی داری بر مدیریت کلاس داشته باشند. در نهایت می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین معلمان با مدیریت هیجانات خود و باور به توانایی های خود و افزایش خلاقیت می توانند مدیریت بهتری برکلاس درس داشته باشند. به نظر می رسد در آموزش دانشجو– معلمان گام مهمی در افزایش توانمندی های حرفه ای آنان خواهند داشت
پیش بینی خودکارآمدی معلمان بر اساس کارکرد انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی-یادگیری در کلاس های مبتنی بر آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
۱۶۳-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
در کلاس های درس مبتنی بر آموزش فراگیر، انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری نقش مهمی بر خودکارآمدی معلمان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی -یادگیری در خودکارآمدی معلمان در کلاس درس مبتنی بر آموزش فراگیر بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده از بین لیست اسامی معلمان شرکت کننده در آموزش فراگیر صورت گرفت. از این رو تعداد 467 معلم ابتدایی منطقه 9 شهر مشهد انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های خودکارآمدی معلمان در آموزش فراگیر (TEIP) شارما و همکاران(2012)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی((CFI دنیس و وندروال(2010) و پرسشنامه مفاهیم یاددهی- یادگیری (TLCQ)چان الویت(2004) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین انعطاف پذیری شناختی و ادراک خودکارآمدی مرتبط با آموزش فراگیر و همچنین بین مفاهیم یاددهی یادگیری سازنده گرا و ادراک خودکارآمدی مرتبط با آموزش فراگیر همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد ( 01 / 0 > P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری سازنده گرایانه، 36 درصد از مجموع واریانس خودکارآمدی معلمان را پیش بینی می کنند. به طور کلی معلمان دارای انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری رشد یافته تر در کلاس های درس مبتنی بر آموزش فراگیر، خودکارآمدی بالاتری را تجربه می کنند. یافته های حاصل از این پژوهش بر رشد انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری جهت ارتقاء خودکارآمدی معلمان در کلاس درس مبتنی بر آموزش فراگیر تاکید دارد.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۴۶۶-۲۴۵۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: خودکارآمدی والدین به عنوان عاملی مهم در کاهش اختلالات تربیتی و شخصیتی کودکان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد که از جمله آن ها سبک های فرزند پروری است. تاکنون مطالعه ای پیرامون تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدین انجام نشده است. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدگری است. روش: پژوهش پیشِ رو بر اساس نوع داده ترکیبی کمّی و کیفی، از حیث زمان آینده نگر و بر اساس هدف در رسته پژوهش های آمیخته اکتشافی بود. ابتدا بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری، تدوین و پس از تأیید روایی و اعتبار نزد کارشناسان، به منظور بررسی اثربخشی آن برخودکارآمدی والدگری، 40 نفر از والدین کودکان دارای فرزند 7 تا 11 سال شهرستان دماوند به روش نمونه گیری هدفمند و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند و مقیاس خودکارآمدی والدگری (دومکا، 1996) را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. یافته ها: نتایج بررسی کمی پرسشنامه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری توسط نرم افزار SPSS نشان می دهد که مقدار F (01/0 P<،21/14 =1F) برای اثر متغیر مستقل (گروه) بر نمره خودکارآمدی والدگری به لحاظ آماری معنادار بوده و خودکارآمدی والدگری مادرانی که تحت مداخله بسته تدوین شده آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری قرار گرفته اند از والدین گروه گواه بیشتر است و اندازه اثر آن 33 درصد می باشد. نتیجه گیری: همسو با پژوهش های گذشته، مشخص شد که استفاده از خودتعیین گری در امر فرزندپروری، خودکارآمدی والدین را در عرصه تربیت صحیح فرزندان ارتقاء می دهد و می توان پرسشنامه خودکارآمدی دومکا را در بررسی خانواده ها مورد استفاده قرار داد
پیش بینی باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد در مردان مصرف کننده مت آمفتامین بر اساس پریشانی روانشناختی با نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۲۳۲-۲۱۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان داده اند ارتباط بین خودکارآمدی فردی و پریشانی روانشناختی باعث می شود که باورهای وسوسه انگیز مصرف مت آمفتامین در مردان مصرف کننده به شدت تحت تأثیر قرار گیرند. با این وجود تاکنون مطالعه ای به بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد و پریشانی روانشناختی انجام نشده است. هدف: این مطالعه با هدف پیش بینی رابطه بین خودکارآمدی، پریشانی روانشناختی و باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد در مردان مصرف کننده مت آمفتامین انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مردان 65-20 ساله استان اصفهان بودند که در سال 1400-1401 سوء مصرف مت آمفتامین داشتند. بر اساس معیارهای ورود و خروج، 262 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های عقاید وسوسه انگیز (بک و همکاران، 1993)، افسردگی، اضطراب-استرس (لاویباند و لاویباند، 1996) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار SMARTPLS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: مقایسه شاخص های برازش با مدل علی طراحی شده برازندگی مناسب مدل تعیین شده را تأیید کرد. همانطور که نتایج ضرایب رگرسیون استاندارد مستقیم نشان داد که پریشانی روانی، همبستگی مثبتی با باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد مخدر دارد، پریشانی روانشناختی تأثیر مستقیم و منفی بر خودکارآمدی و خودکارآمدی تأثیر مستقیم و منفی بر باورهای ولع مصرف دارد (0/05 p<). همچنین، خودکارآمدی رابطه بین پریشانی روانشناختی و باورهای وسوسه انگیز مصرف را واسطه می کند (0/05p<). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهند که توسعه مداخله هایی برای افزایش خودکارآمدی فردی و کاهش پریشانی روانشناختی می تواند به عنوان استراتژی های مؤثر در کاهش باورهای وسوسه انگیز مصرف مواد و در پیشگیری از استفاده از مت آمفتامین توسط مردان مصرف کننده این مواد، مورد استفاده قرار گیرد. این نتایج می توانند به مدیران و متخصصان در حوزه بهداشت راهنمایی کننده باشند تا برنامه های مداخله ای مؤثرتری را برای کاهش مصرف مت آمفتامین در این گروه از افراد طراحی و اجرا کنند.
بررسی تأثیر طرد اجتماعی و احساس خودکارآمدی بر گرایش معلولان به سفر مورد مطالعه : معلولان شهر بابلسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۳۲۴-۲۹۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه : وضعیت طرد اجتماعی معلولان و چگونگی توزیع آن در بین آنان از موضوعات مهم مطالعات اجتماعی ناتوانی و عدالت اجتماعی محسوب می شود. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، تأثیرات ابعاد طرد اجتماعی بر گرایش معلولان به سفر مورد بررسی واقع شده است. روش شناسی: این بررسی با روش کمی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل 2103 نفر از معلولان شهر بابلسر است و با استفاده از فرمول کوکران 325 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده از پرسشنامه استفاده شده است. تحلیل در قالب آماره های توصیفی واستنباطی و با نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که گرایش معلولان به سفر، احساس محرومیت مادی و دسترسی به حقوق اجتماعی در سطح پایین تر از متوسط و مشارکت اجتماعی، یکپارچگی هنجاری و احساس خودکارآمدی در سطح متوسط قرار داشته است. مشارکت اجتماعی و احساس خودکارآمدی تأثیر مثبت بر گرایش معلولان به سفر داشته اند. به عبارت دیگر، با افزایش مشارکت اجتماعی و بهبود احساس خودکارآمدی، معلولان گرایش بیشتری به سفر پیدا می کنند. در مقابل، یکپارچگی هنجاری، احساس محرومیت مادی و دسترسی به حقوق اجتماعی بر گرایش به سفر تاثیری نداشتند. تحلیل های دو متغیره نیز حاکی از عدم وجود تفاوت معنی دار در گرایش به سفر معلولان برحسب جنس، وضعیت تأهل، سن، تحصیلات، نوع معلولیت می باشد. نتیجه گیری: این مطالعه تصویر متمایزتری از ابعاد طرد اجتماعی معلولان و تأثیر آن بر گرایش به گردشگری و سفر ارائه کرده است. معلولان با حقوق اجتماعی خود آشنایی چندانی ندارند و تنها از جانب خانواده خود حمایت می شوند. از آن جایی که گردشگری می تواند در تقویت سلامت روان و بازگشت آن ها به جامعه تأثیرگذار باشد، فراهم ساختن زمینه برای تشکل های مردمی معلولان و فراهم سازی زمینه برای گردشگری معلولان به عنوان یکی از بازارهای جدید گردشگری توجه بیشتری شود.
خودکارآمدی سواد اطلاعاتی: چارچوب مفهومی و زمینه پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به بررسی مفهوم خودکارآمدی به عنوان سازه روانشناختی مهم و تأثیرگذاری در رفتار انسانی و نیز «نظریه شناختی - اجتماعی» و ارتباط آن با مفهوم سواد اطلاعاتی، به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی زندگی در جامعه اطلاعاتی و فرایند یادگیری مدرن و مادام العمر می پردازد.
روش شناسی: مرور ادبیات موجود در رشته های روانشناسی، آموزش و پرورش، ارتباطات، جامعه شناسی، علم اطلاعات و علوم رایانه.
یافته ها: خودکارآمدی شاید بر میزان علاقه، تلاش، پشتکار، لذت، خودتنظیمی و در نهایت عملکرد فرد، تأثیر مطلوبی داشته باشد و به عنوان یکی از عوامل شایستگی اجتماعی، شایستگی شبکه ای، موفقیت، رضایتمندی تحصیلی و کاری و غلبه بر ترس هایی مانند ترس های اجتماعی و ترس از فناوری نقشی جدی ایفا کند. سواد اطلاعاتی به عنصری درونی مانند خودکارآمدی موکول و مشروط می شود. در برخی پژوهش ها، خودکارآمدی بالاترین و بیشترین همبستگی و تأثیر را بر رفتار جست وجوی اطلاعات داشته است که اهمیت بسیار آن را نشان می دهد. خودکارآمدی سواد اطلاعاتی با عواملی مانند سن، جنسیت، سطح تحصیلات، پایه تحصیلی، تجربه، آموزش، دانش زبان انگلیسی و شغل ارتباط مستقیم دارد. خودکارآمدی سواد اطلاعاتی در کشور ترکیه بیش از سایر کشورها بررسی شده است.
اصالت/ ارزش: مفهوم خودکارآمدی که از سوی برجسته ترین و پراستنادترین روانشناس زنده دنیا و چهارمین روانشناس تاریخ این علم، یعنی آلبرت بندورا ارائه شد، نقشی اساسی در سواد اطلاعاتی ایفا می کند که متأسفانه در ادبیات علم اطلاعات در زبان فارسی درباره آن بررسی کافی نشده است. مقاله حاضر اولین مقاله فارسی محسوب می شود که به صورت مروری به بررسی نقش خودکارآمدی در سواد اطلاعاتی و اطلاع جویی اختصاص می یابد.
وضعیت خودکارآمدی کتابداران دو دانشگاه فردوسی مشهد و علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد و رابطه آن با مهارتهای سواد اطلاعاتی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی وضعیت خودکارآمدی کتابداران دو دانشگاه فردوسی مشهد و علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد و رابطه آن با مهارتهای سواد اطلاعاتی آنان است. روش: پژوهش به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه های دو دانشگاه مذکور بود (102 نفر). حجم نمونه 80نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای غیرنسبتی انتخاب شد. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته و تجزیه و تحلیل داده ها، با کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: وضعیت خودکارآمدی کتابداران جامعه مورد بررسی، در سطح مطلوب بود. بین مهارتهای سواد اطلاعاتی کتابداران و خودکارآمدی آنها رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین سطوح پایه و پیشرفته سواد اطلاعاتی کتابداران با خودکارآمدی آنها رابطه وجود داشت؛ اما رابطه معنادارای بین سطح مقدماتی سواد اطلاعاتی و خودکارآمدی وجود نداشت. بین میانگین نمرات خودکارآمدی کتابداران برحسب رشته تحصیلی، مدرک تحصیلی (کارشناسی ارشد و کارشناسی) و همچنین سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود نداشت. اصالت اثر: از آنجایی که خودکارآمدی عامل مهم در شناخت دانش، مهارت و بینش افراد از خود است، بررسی رابطه آن با مهارتهای سواد اطلاعاتی می تواند به یادگیری مستقل و مداوم کتابداران کمک شایانی کند. بر این اساس، نتایج این پژوهش می تواند به صورت عینی و مطلوب تری در تدوین سیاست های صحیح و برنامه ریزیها، مورد استفاده مدیران و مسؤولان کتابخانه قرار گیرد.
بررسی و مدلسازی ابعاد خودکارآمدی سواد اطلاعاتی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی خودکارآمدی سواد اطلاعاتی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شاهد تهران انجام شده است. درراستای این هدف، مروری کلی بر مفاهیم خودکارآمدی و خودکارآمدی سواد اطلاعاتی انجام و پیشینه پژوهش به دقت مطالعه شده اند. روش شناسی: پژوهش به روش پیمایشی-توصیفی و با کاربرد مقیاس بیست و هشت گویه ای خودکارآمدی سواد اطلاعاتی آق قویونلو، قربان اوغلو و امی انجام شده است. این مقیاس متغیر مورد بررسی را از هشت بعد شناسایی، مکان یابی، ارزشگذاری، تفسیر، ارتباط و ارزیابی نتایج واکاوی می کند. پرسشنامه بین 210 دانشجو توزیع و داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و پی. ال. اس (PLS) تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که بار عاملی تمامی سوالات از برازش متناسبی برای مدل برخوردارند. مدل اندازه گیری از روایی همگرا و واگرای مناسبی برخوردار بود. در مورد برازش ساختاری مدل مشخص شد تمامی سوالات و روابط میان متغیرها را در سطح اطمینان 95% معنادار هستند. بررسی معیار R2 نشان داد تمامی شاخص ها نمایان گر برازندگی کیفیت مدل می باشند و تمامی شاخص ها در دامنه مورد قبول قرار دارند. در حوزه برازش کلی مدل مشخص شد برازش مدل 63/0 بوده و از برازش کلی قوی برخوردار است. نتیجه گیری: مقیاس خودکارآمدی سواد اطلاعاتی از سه جنبه برازش مدل اندازه گیری، برازش مدل ساختاری و برازش کلی مدل از تناسب و کیفیت خوبی برخوردار بوده و برای بررسی در بسترهای پژوهشی مختلف از اعتبار برخوردار است. دانشجویان مورد بررسی در هر شش بعد سواد اطلاعاتی از خودکارآمدی بالایی برخوردار بودند.
وضعیت توانمندسازی روانشناختی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی تهران و رابطه آن با منابع خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش وضعیت توانمندسازی روانشناختی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر تهران و ارتباط آن با منابع خودکارآمدی به عنوان یک عامل موثر بر توانمندسازی روان شناختی بررسی شده است. روش/ رویکرد: این پژوهش که به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش اجرا یک تحقیق پیمایشی است، به روش سرشماری و با استفاده از پرسشنامه های استاندارد توانمندسازی روان شناختی 109 کتابدار کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که وضعیت توانمندسازی روان شناختی کتابداران به عنوان یک کل با میانگین 065/5 در سطح مطلوب و در سایر ابعاد آن به ترتیب در بعد شایستگی با میانگین 09/6 در سطح بسیار مطلوب، در بعد احساس معنی داری با میانگین 01/6 در سطح بسیار مطلوب، در بعد احساس موثر بودن با میانگین 48/5 در وضعیت مطلوب و در بعد احساس اعتماد با میانگین 04/5 در سطح مطلوب قرار داشتند. همچنین میان عامل منابع خودکارآمدی و توانمندسازی روان شناختی با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون مشخص گردید که رابطه معناداری وجود داشت. اصالت/ ارزش: این مقاله یکی از اولین مطالعات مروری است که بر عوامل روانشناختی انتصاب مدیران کتابخانه های دانشگاهی تمرکز می کند. همچنین، مدل مفهومی ارائه شده در این مقاله نیز یکی از ارزش های این مقاله به شمار می آید. کاربرد اجرایی: مدل مفهومی می تواند برای سیاست گذاری های انتصاب مدیران کتابخانه های ایران مورد استفاده قرار گیرد.