مقدمه: پدیده طلاق یکی از پیچیده ترین مشکلات زندگی زناشویی در تمام جوامع به شمار می رود و این پیچیدگی به دلیل نقش عوامل گوناگون در بروز این پدیده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی در زنان مطلقه انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری سه ماه، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر همدان که بین سال های 1401-1398 به دادگاه خانواده شهرستان همدان مراجعه کرده بودند که از میان آنها 60 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و سپس با جایگزینی تصادفی در 3 گروه واقعیت درمانی ، پذیرش و تعهد و کنترل قرار داده شدند (هر گروه 20 نفر). ابزار پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Twohig (200۶)، پروتکل واقعیت درمانی (2013) که هفته ای یکبار به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد و دو پرسشنامه مسئولیت پذیری Gough (1982) و خودکارآمدی عمومی Sherer و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزارSPSS-25 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که هر دو روش درمانی باعث افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی این زنان شده اند. (0/001=P) به علاوه یافته ها نشان می دهند که درمان پذیرش و تعهد در افزایش خودکارآمدی موثرتر بوده است و واقعیت درمانی در افزایش مسئولیت پذیری موثرتر بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی را برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه استفاده نمود. البته برای افزایش خودکارآمدی بهتر است درمان پذیرش و تعهد خط نخست درمان باشد. و برای مسئولیت پذیری واقعیت درمانی. بنابراین درمانگران و مشاوران می توانند برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی از این دو شیوه استفاده نمایند.