مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فناوری آموزشی
حوزه های تخصصی:
بررسی موانع بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی، از میان تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، تعداد 180 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، سعی شد تعداد نمونه انتخاب شده در هر یک از دانشگاه های مورد پژوهش با تعداد اعضای هیات علمی آن متناسب باشد. سپس پرسشنامه ای حاوی 16 سوال طراحی شد و بر روی آنها اجرا شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر تخصصی تعدادی از استادان مجرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون «آلفای کرونباخ» پایایی آن را تایید کرد (a=0.84). پس از جمع آوری داده ها، برای تحلیل آنها از آزمون آماری مجذور کای(X2) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی معتقدند که عواملی از قبیل: خسته کننده بودن استفاده از وسایل و تجهیزات آموزشی، نداشتن زمان کافی، عدم آشنایی با ابزارهای آموزشی، مهارت ناکافی در استفاده از این ابزارها، عدم آشنایی با مواد آموزشی مختلف، مهارت ناکافی در تهیه و ساخت مواد آموزشی، سنگینی وسایل و دشواری حمل و نقل آنها، فشار کاری زیاد، تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های درس و همچنین ترس و اضطراب ناشی از استفاده نادرست از وسایل آموزشی در کاربرد ناکافی از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی نقش کمی دارد. همچنین آنها نقش عواملی چون دشوار بودن تهیه و طراحی مواد آموزشی، نامناسب بودن محیط فیزیکی کلاس درس، عدم وجود امکانات و تجهیزات آموزشی لازم، حجم زیاد واحدهای درسی استادان و بالاخره بی توجهی به میزان بهره گیری از تجهیزات و امکانات آموزشی از سوی استادان به هنگام ارزیابی عملکرد آنان در عدم بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی را زیاد می دانند.به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی، از میان تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، تعداد 180 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، سعی شد تعداد نمونه انتخاب شده در هر یک از دانشگاه های مورد پژوهش با تعداد اعضای هیات علمی آن متناسب باشد. سپس پرسشنامه ای حاوی 16 سوال طراحی شد و بر روی آنها اجرا شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر تخصصی تعدادی از استادان مجرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون «آلفای کرونباخ» پایایی آن را تایید کرد (a=0.84). پس از جمع آوری داده ها، برای تحلیل آنها از آزمون آماری مجذور کای(X2) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی معتقدند که عواملی از قبیل: خسته کننده بودن استفاده از وسایل و تجهیزات آموزشی، نداشتن زمان کافی، عدم آشنایی با ابزارهای آموزشی، مهارت ناکافی در استفاده از این ابزارها، عدم آشنایی با مواد آموزشی مختلف، مهارت ناکافی در تهیه و ساخت مواد آموزشی، سنگینی وسایل و دشواری حمل و نقل آنها، فشار کاری زیاد، تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های درس و همچنین ترس و اضطراب ناشی از استفاده نادرست از وسایل آموزشی در کاربرد ناکافی از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی نقش کمی دارد. همچنین آنها نقش عواملی چون دشوار بودن تهیه و طراحی مواد آموزشی، نامناسب بودن محیط فیزیکی کلاس درس، عدم وجود امکانات و تجهیزات آموزشی لازم، حجم زیاد واحدهای درسی استادان و بالاخره بی توجهی به میزان بهره گیری از تجهیزات و امکانات آموزشی از سوی استادان به هنگام ارزیابی عملکرد آنان در عدم بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی را زیاد می دانند.
نقش فناوری در آموزش تربیت بدنی و چالش های فرارو
حوزه های تخصصی:
نیاز جامعه ورزش به افراد متخصص و روند تغییرات ساختاری آموزش در سطوح عالی ضرورت بهره مندی از فناوری را در آموزش بیش از گذشته مطرح کرده است. با توجه به افزایش جمعیت و ایجاد نگرش مثبت در جامعه نسبت به ورزش بهره مندی از فناوری های نوین و رسانه های آموزشی در آموزش ورزش جهت پاسخگویی به نیاز ورزشی جامعه بارز است. قطع تعامل بین عناصر آموزش از بین رفتن محیط عاطفی _انسانی یادگیری از چالش های فراروی تغییر روند آموزش مرسوم به آموزش فناورانه یا به عبارت دیگر بهره مندی از فناوری قالب در آموزش است.
در این مقاله ضمن بررسی روند تکوین فناوری های آموزشی و نفوذ آن در آموزش تربیت بدنی با اتکا به شواهد پژوهشی به مطالعه تاثیر این پدیده در کیفیت آموزش پرداخته شده است و در نهایت الگوی بهره مندی از رسانه ها با هدف کاهش افت کیفیت آموزشی و حفظ حداقل تعامل لازم بین عناصر آموزشی ارایه شده است.
عوامل مؤثر بر بهره مندی استادان مدیریت ورزشی دانشگاه های ایران از فناوری و مقایسة آن با دانشگاه های ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر بهره مندی استادان مدیریت ورزشی دانشگاه های ایران از فناوری و مقایسة آن با دانشگاه های ترکیه است. نمونة آماری تحقیق، به ترتیب 84 و 66 نفر از استادان مدیریت ورزشی ایران و ترکیه بود. تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی و به صورت پیمایشی انجام گرفت. از پرسشنامة استاندارد با پایایی 81 /0 = α در دو بخش عناصر فردی و محیطی مؤثر بر بهره مندی از فناوری استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین عناصر فردی، دو عنصر اعتقاد به سودمندی کاربرد فناوری در آموزش و ترس از کاربرد فناوری به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در بهره مندی اساتید هر دو نمونه از فناوری دارند. همچنین عناصر محیطی نیاز دانشجویان به وجود فناوری و کامپیوتر در کلاس های درس و دسترسی به تجهیزات بیشترین تأثیر و حمایت مالی دانشکده و کارکنان متخصص در دانشکده کمترین تأثیر را بر بهره مندی اساتید دو نمونه دارد. همچنین بین دو گروه اساتید ایرانی و ترکیه، تفاوت معناداری در چهار عنصر فردی اعتقاد به سودمندی کاربرد فناوری در آموزش، علاقه به یادگیری و بهره مندی از فناوری در آموزش، ترس از کاربرد فناوری و احساس نیاز به یادگیری و بهره مندی از فناوری و در دو عنصر محیطی نیاز دانشجویان به وجود فناوری و کامپیوتر در کلاس های درس و سیاست های پاداش دهی دانشکده مشاهده شد.
مدیران به عنوان رهبران فناوری در مدرسه: یافته های یک پژوهش ترکیبی اکتشافی در مدارس هوشمند شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبری فناوری یکی از حوزه های نوظهور در ادبیات رهبری مدرسه است و تأکید می کند که مدیر مدرسه باید نقش فعالی در کاربست فناوری در مدرسه داشته باشد. دانش داخلی در این خصوص بسیار ضعیف است. این تحقیق، به روش ترکیبی اکتشافی (کیفی- کمی) و با هدف بررسی نقش مدیران در کاربست فناوری در مدرسه انجام شده است. ابتدا در بخش کیفی خبرگان حوزه فناوری آموزشی بصورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. نتایج تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه ها 58 نشانگر را شناسایی نمود. نشانگرها در قالب 9 بعد شامل «دانش، باور و اقدام مدیر به استفاده از فناوری»، «ترسیم اهداف و انتظارات فناوری»، «برنامه ریزی فناوری»، «ایجاد و تقویت فرهنگ استفاده از فناوری»، «توانمندسازی معلمان برای استفاده از فناوری»، «تشویق و تحریک معلمان به استفاده از فناوری»، «ارزیابی عملکرد فناوری معلمان»، «تقویت تسهیم دانش فناوری» و «پشتیبانی فناوری» طبقه بندی شد. در بخش کمی بر اساس نشانگرها و ابعاد شناسایی شده، پرسشنامه رهبری فناوری طراحی و بوسیله ی 335 معلم مدارس هوشمند شهر تهران تکمیل شد. داده های بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که الگوی اندازه گیری متغیر رهبری فناوری برازش خوبی با داده ها دارد. این پژوهش به نقش مدیران در کاربست فناوری توسط معلمان تأکید می کند و متغیر و پرسشنامه رهبری فناوری را به پژوهشگران علاقه مند پیشنهاد می کند. در پایان در مورد یافته ها بحث شده است.
نقدی بر اینترنت به عنوان فناوری آموزشی با ابتناء برمفهوم اصالت از دیدگاه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مفهوم اصالت اگزیستانسی از دیدگاه هایدگر و نقش اینترنت در اصالت دانشجویان می باشد. به عبارتی هدف این پژوهش پاسخ به این سوالات است که اولا مفهوم اصالت و انسان اصیل از دیدگاه هایدگر به چه معناست؟ و اینکه نقش اینترنت به عنوان یک فناوری آموزشی در نسبت با اصالت دانشجویان چیست؟ از نظر هایدگر،کنجکاوی، حرفهای بی اساس، وجذب شدن در دیگران که او «خودِآنها» یا «خودکسان» می خواند از جمله مواردی است که باعث سقوط آدمی و نااصیل شدن انسان می شود. او همچنین اشاره دارد که با مراجعه به وجدان و سکوت، دازین این توانایی را دارد که خود را از سقوط بازدارد. اینترنت با ذخیره و توزیع اطلاعات در سطح وسیع و بازنمایی آنها می تواند در شکل دادن و قالب بندی افکار و بینش ها موثر باشد. اینترنت می تواند حس کنجکاوی را تحریک نموده و امکان تامل و توجه به «خود» را کاهش دهدو فردیت را کاهش داده و سطحی نگری را موجب شود. هر چند از برخی حنبه ها هم به خاطر آزادیهایی که در اینترنت هست افقهایی می تواند برای فردیت فراهم کند. اضطراب اگزیستانسی نیز که از جمله موارد مورد توجه در اصالت اگزیستانسی است در فضای مجازی کمتر نمایان می شود.
مقایسه کاربست فناوری آموزشی در روش های تدریس آموزش زبان انگلیسی استادان زن در دانشگاههای دولتی و آزاد اسلامی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده مناسب از فناوری آموزشی در فرایند یاددهی – یادگیری می تواند به ارتقاء و بهبود تدریس و نیز دستاوردهای یادگیری بیانجامد. استفاده از فناوری در کلاس درس حالت هایی گوناگون را دربر می گیرد که می توان آن ها را بر یک طیف قرار داد. به شکلی که یک سوی آن به کاربردن پاورپوینت و در سوی دیگر، استفاده از سامانه های یادگیری الکترونیکی آمیخته قرار داشته باشد. در این صورت تمام حالت های یاد شده ممکن است به بهبود تدریس و نیز ارتقای یادگیری بیانجامد. این پژوهش با هدف بررسی کاربست فناوری آموزشی در روش های تدریس آموزش زبان انگلیسی در بین استادان زن در دانشگاههای دولتی و آزاد اسلامی انجام گرفت. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل 65 استاد زن (36 نفر در دانشگاههای دولتی و 29 نفر در دانشگاه آزاد اسلامی) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و مورد استناد قرار گرفتند. داده های مورد نیاز این پژوهش از یک پرسش نامه محقق ساخته که از دو بخش روش های تدریس و فناوری آموزشی با پایایی مناسب (آلفای کرونباخ 97/0 ) گردآوری شدند. داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی- آزمون تی مستقل و آزمون خی دو تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که روش تدریس ارتباطی در دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی بیش ترین استفاده و روش تدریس شنیداری کم ترین کاربرد را در هر دو دانشگاه داشته است. نتایج نشان دادند که تفاوتی معنادار بین بکارگیری روش های تدریس در دانشگاههای دولتی و آزاد اسلامی وجود دارد. همان گونه که آمار توصیفی نشان می دهد، تفاوت معنا دار بیش تری در دانشگاههای دولتی در استفاده از روش های تدریس مستقیم، گروهی، فیزیکی کامل، روش تدریس ارتباطی و کارمحور نسبت به دانشگاه آزاد اسلامی وجود دارد. افزون بر این، تدریس زبان انگلیسی با استفاده از فناوری آموزشی در انگیزش دانشجویان نسبت به یادگیری مؤثر است و در این زمینه تفاوتی معنادار بین دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی وجود دارد. هم چنین، استادان زن دانشگاه آزاد اسلامی در تدریس زبان انگلیسی چاپ گر، اسکنر و کلاس مجازی را در فرایند یاددهی نسبت به همتایان خود در دانشگاه دولتی بیش تر بکار می گیرند. روی هم رفته، در این مقایسه سهم دانشگاه آزاد اسلامی در زمینه کاربست فناوری آموزشی در تدریس زبان انگلیسی بیش تر نمایان است.
مقایسه استفاده از فناوری آموزشی در روش های تدریس آموزش زبان انگلیسی در دانشگاههای دولتی و آزاد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی فناوری آموزشی در روش های تدریس آموزش زبان انگلیسی انجام گرفت. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل 385 دانشجو (91 نفر مرد و 294 زن، 165 نفر در دانشگاه دولتی شیراز و 220 نفر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز - که از این تعداد 193 نفر با گرایش آموزش زبان انگلیسی، 127 نفر مترجمی و 65 نفر تاریخ ادبیات انگلیسی- 37 نفر کارشناسی ارشدو 348 در دوره کارشناسی) بود که به عنوان نمونه و با روش تصادفی طبقه ای از دو دانشگاه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز این پژوهش از یک پرسش نامه محقق ساخته که از دو بخش روش های تدریس و فناوری آموزشی با پایایی مناسب (آلفای کرونباخ 97 صدم ) گرد آوری شدند. داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی- آزمون تی مستقل و تی وابسته و آزمون کای اسکوور پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که روش تدریس هوش چند گانه در دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد بیش ترین استفاده و روش تدریس شنیداری کم ترین کاربرد را در هر دو دانشگاه داشته است. نتایج نشان دادند که تفاوتی معنادار میان بکارگیری روش های تدریس در کلاس های درس دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد وجود دارد. همان گونه که آمار توصیفی نشان می دهد، تفاوت معنا دار بیش تری در دانشگاه آزاد در استفاده از روش های تدریس مستقیم- شنیداری- جمعی-فیزیکی-تلفیق زدایی نسبت به دانشگاه دولتی وجود دارد. در حالی که تدریس زبان انگلیسی با استفاده از فناوری آموزشی در انگیزه دانشجویان نسبت به یادگیری موثر بود و تفاوتی معنادار بین استفاده از فناوری آموزشی در دانشگاه دولتی و آزاد وجود دارد. دانشگاه آزاد در کلاس های درس زبان انگلیسی بیش تر از سی دی- اینترنت – آزمایشگاه زبان –دستگاه چاپگر و اسکنر استفاده می کند تا دانشگاه دولتی. در پایان نتایج نشان دادند که دانشگاه آزاد بیش تر فناوری آموزشی را در تدریس زبان انگلیسی بکار گرفته است.
تأثیر آموزش از راه دور مبتنی بر موک بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،تعیین تأثیرآموزش از راه دور(مبتنی برموک)برعملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نورمرکز کرمان می باشد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در این پژوهش از نمونه گیری خوشه ای با حجم مناسب (یک کلاس در گروه آزمایش ویک کلاس در گروه کنترل) استفاده شده ،روش انتخاب نمونه، به صورت نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای می باشد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور کرمان می باشند که 40 نفر از آن ها) 20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک و چند متغیری برای تعدیل اختلافات اولیه ( کنترل آماری اختلافات اولیه) گروه آزمایش و گروه کنترل استفاده شد. برای بررسی عملکرد تحصیلی دانشجویان ازآزمون استاندارد کتاب تکنولوژی آموزشی استفاده گردید.یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات عملکرد تحصیلی گروه آزمایش وگروه گواه در مرحله پس آزمون،پس از حذف اثر پیش آزمون،تفاوت معناداری وجود داردومیانگین تعدیل شده نمرات عملکرد تحصیلی در گروه آزمایش،بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون در گروه گواه بود. متغیر آزمایشی با اندازه اثر 52/0، 52 درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی کرد. بنابراین آموزش با موکبر افزایش میزان عملکرد تحصیلی دانشجویان در درس تکنولوژی آموزشی تاثیر مثبت دارد.براساس نتایج حاصله ،پیشنهاد می شوداز فناوری موکبرای غنی سازی آموزش سایردروس دانشجویان دانشگاه پیام نوراستفاده شود.
رابطه نگرش معلمان نسبت به استفاده از محتوای الکترونیکی و فناوری آموزشی با یادگیری دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نگرش معلمان نسبت به استفاده از محتوای الکترونیکی و فناوری آموزشی با یادگیری دانش آموزان شهر لامرد است. روش پژوهش از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه معلمان شهر لامرد که در سال تحصیلی 96- 1395 در مدارس این شهر مشغول به تدریس بوده اند، می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه های آماری به تعداد 152 نفر انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از دو پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری گردید. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها مورد تأیید محققان و متخصصان قرار گرفت. پایایی پرسش نامه ها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه نگرش معلمان نسبت به کاربرد فن آوری و محتوای الکترونیکی 0/831 و پرسش نامه یادگیری 0/901 برآورد گردید. داده های حاصل، با استفاده از آمار توصیفی، آزمون فریدمن و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین نگرش به استفاده از محتوای الکترونیکی و فناوری آموزشی با یادگیری دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین ، یافته ها نشان داد که محتوای الکترونیکی و رسانه آموزشی به روز و کارآمد، انگیزه و تسلط معلمان در به کارگیری رسانه های آموزشی باعث ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان آنان می گردد.
مدارس هوشمند: از ادراکات رایج تا آرمان نظام آموزشی (نگاهی به طرح هوشمند سازی مدارس در تهران با رویکرد انتقادی هابرماس و با استفاده از چهارچوب مفهومی مدارس هوشمند مک گیل کرست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصلاحات در یک نظام آموزشی عموماً با چالش ها و مشکلات مختلفی روبه رو خواهد بود؛ برای رفع آن مشکلات لازم است منتقدان به یاری دست اندکاران آن جریان اصلاحی آمده و با نگاه نقادانه راه را برای مجریان هموار نمایند. جریان موسوم به طرح هوشمندسازی مدارس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با مشکلاتی در اجرا از جمله تعارض با اهداف سند تحول آموزش و پرورش درگیر است و هدف این پژوهش واکاوی این تعارضات با الهام از روش انتقادی هابرماس و با تکیه بر واقعیت های مستخرج از مصاحبه با مسؤولان و مجریان این طرح می باشد. در این پژوهش تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه می توان با الهام از دیدگاه هابرماس در رابطه با فناوری، زمینه های بروز این تعارض ها را تحلیل کرد، راهی برای غلبه بر آن ها یافت و از تبدیل شدن فناوری به عاملی مسلط برای تعیین هذف های آموزش و پرورش جلوگیری کرد. برای دستیابی به این هدف از مصاحبه ساخت نایافته به منظور شناسایی وضع موجود و از تحلیل اسنادی و استنتاجی برای بررسی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران و دیدگاه های هابرماس در باره فناوری استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که تعارضاتی در طرح هوشمندسازی مدارس، در سه حوزه ی کارایی نظام آموزشی،عدالت و تربیت عمومی وجود دارد. با استناج از مواضع هابرماس ضمن تصریح خاستگاه این تعارضات و تبیین ماهیت سلطه گر فناوری راهبرد رهایی از این سلطه استفاده از رویکرد مک گیل کرست در ساختار مدارس هوشمند پیشنهاد شده است.
رابطه سبک های مدیریت کلاس با باورها درباره تلفیق فناوری آموزشی در بین مدرسان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های مدیریت کلاس مدرسان زبان انگلیسی با رویکرد آنها در ارتباط با تلفیق فناوری آموزش با برنامه درسی فراگیران می باشد که بر روی 172 نفر (زن=114 و مرد=58) از مدرسان زبان انگلیسی شاغل در موسسات آموزش زبان انگلیسی شهر شیراز انجام گردید. در این پژوهش سه نوع سبک مدیریت (سبک غیرمداخله گر، تعاملی و مداخله گر) بر اساس چارچوب نظری ولفگانگ و گلیکمن(1998) در نظر گرفته شد و متغیر فناوری آموزشی با توجه به شش مولفه تشکیل دهنده آن (ریسک پذیری و احساس راحتی با فناوری، مزایای اداراک شده به کارگیری فناوری، باورها و رفتارها در ارتباط با استفاده از فناوری در کلاس، فواید آموزشی، اجرایی و ارتباطی، پشتیبانی فنی و بهره گیری فراگیران از فناوری آموزشی) مورد بررسی قرار گرفت. داده های این پژوهش در دو مرحله جمع آوری گردید که در اولین مرحله با پاسخ نمونه 172 نفری به دو پرسش نامه سبک مدیریت کلاس (1998) و فناوری آموزشی(2008)، داده ها جمع آوری گردید.ضریب پایایی دو پرسشنامه از طریق کرونباخ آلفا به ترتیب 887/0 و 853/0 محاسبه گردید. در این مرحله روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. در مرحله دوم، شش نفر از مدرسان با تجربه به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. نتایج نشان داد که سبک مدیریت مداخله گر سبک غالب مدرسان می باشد و اینکه مدیریت آموزشی با 5 مولفه و مدیریت افراد و رفتار هر کدام با 3 مولفه فناوری آموزشی ارتباط معنادار داشتند. تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که سه مولفه فناوری به طور معناداری از قدرت پیش بینی سبک مدیریت کلاس برخوردار می باشد.
طراحی و اعتبار یابی مدل یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای به دست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی مدل یادگیری شامل تمام مقالات، کتاب ها، گزارش ها و پایان نامه های مرتبط در زمینه رویکرد یادگیری تلفیقی برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء مدل، ۲۳ مقاله ، ۷ پایان نامه و ۸کتاب و گزارش بود که به طور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند . جامعه آماری برای اعتبارسنجی مدل شامل استادان دانشگاه در رشته های فنّاوری آموزشی، روانشناسی و آموزش ویژه بود. ۲۶ استاد دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته ۲۵ سوالی بود که ۲۳ گویه آن طبق مقیاس لیکرت ۷ امتیازی طراحی و تدوین شد و ۲ گویه آن بر اساس سوال باز پاسخ بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۹۴/۰بود. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، شش مولفه اصلی بدست آمد. همچنین ۴۹ زیر مولفه برای اجزای اصلی استخراج شد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و استخراج کدها، اجزاء و زیرمولفه ها در قالب مدل یادگیری طراحی شد. ابتدا یک مدل مفهومی طراحی شد و سپس مدل روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتبار درونی از نظر متخصصان نشان داد که مدل های مفهومی و روندی اعتبار درونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این مدل ها به عنوان استراتژی های نوآورانه برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه استفاده شود.
استاندارد های فناوری آموزشی برای معلمان و دانش آموزان
پژوهش حاضر در صدد تبیین استاندارد های فناوری آموزشی برای معلمان و دانش آموزان می باشد که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای نگاشته شده است. در این راستا به شیوه کیفی نظری به ارائه یافته های مورد نظر پرداخته می شود. یافته ها نشان می دهد که در عصر فناوری و جامعه اطلاعاتی بکارگیری استاندارد های فناوری آموزشی برای معلمان و دانش آموزان حائز اهمیت بسیار است. زیرا در عصر فناوری معلمان و دانش آموزان باید بافناوری و استاندارد های آن آشنایی داشته باشند. تا بتوانند از آن در جهت پیشبرد اهداف نظام آموزشی کشور قدم بردارند و به بهتر و پایدارتر شدن یادگیری طبق اصول مورد نظر کمک شایان نمایند. و در جهت پیشبرد اهداف برنامه درسی و بالا بردن و بهبود سواد اطلاعاتی خود استفاده نمایند. معلمان باید از این استاندارد ها در ابعادی همانند عملیات و مفاهیم فناوری، طراحی محیط یادگیری و تجربیات، سنجش و ارزشیابی، طراحی و توسعه تجارب یادگیری در عصر دیجیتال استفاده نمایند. و همین طور دانش آموزان برای بهره گیری مسائل اخلاقی انسانی و اجتماعی، مفاهیم پایه، و بهره وری از فناوری استفاده نمایند. با بکارگیری این استاندارد ها هم معلمان و هم دانش آموزان نحوه درست بکارگیری فناوری آموزشی را فرا می گیرند و از آن در جهت پیشبرد اهداف و یادگیری بهتر مسائل آموزشی استفاده می نمایند.
رابطه نگرش معلمان در خصوص استفاده از محتوای الکترونیکی و فناوری آموزشی با رضایت شغلی معلمان در مدارس متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه استفاده از محتوای الکترونیکی و فناوری آموزشی با رضایت شغلی معلمان در مدارس مقطع متوسطه اول شهر گله داراست. روش پژوهش از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول شهر گله دار که در سال تحصیلی 98- 1397 در مدارس این شهر مشغول به تدریس بوده اند، می باشد(N:547) .در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه های آماری به تعداد 152 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استاندارد نگرش معلمان نس بت ب ه استفاده از محتوای الکترونیکی یاووز و رضایت شغلی ارشادی استفاده شد . روایی هر دو پرسشنامه بر اساس نظرمتخصصان تأیید و پایایی آنها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 826/0 و 816/0 به دست آمد. داده های به دست آمده، با استفاده از آمار توصیفی وضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استاندارد تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نگرش استفاده از محتوای الکترونیکی و فناوری آموزشی با رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین ، یافته ها نشان داد که محتوای الکترونیکی و رسانه آموزشی به روز و کارآمد، انگیزه و تسلط معلمان در به کارگیری رسانه های آموزشی باعث ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان آنان می گردد.
تأثیر استفاده از نرم افزارهای آموزشی در تقویت مهارت های نوشتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
31 - 44
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیر استفاده از نرم افزارهای آموزشی در تقویت مهارت نوشتاری دانش آموزان پایه سوم شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش این تحقیق با توجه به گروه های مورد مطالعه، تجربی است. از میان جامعه آماری، چهار دبستان به صورت تصادفی نمونه آماری را تشکیل داده اند. پس از تجزیه و تحلیل و مقایسه بین میانگین نمرات گروه ها تأثیر آموزش های نرم افزاری در تقویت مهارت نوشتاری تأیید شد. نمرات در دو درس املا و بنویسیم فارسی به طور معنی داری افزایش پیدا کرده بود اما در درس انشای فارسی تأثیر معناداری نداشته است. از سوی دیگر آموزش های الکترونیکی علاقه مندی دانش آموزان را به مهارت های نوشتاری افزایش داده است.
بازنگری انواع دانش معلمی (دیدگاه لی شولمن) از منظر نظریه خبرگی (دیدگاه الیوت آیزنر) و ارتباط آن با فنّاوری آموزشی نمونه ای از یک پژوهش توصیفی - تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
7 - 28
حوزه های تخصصی:
صلاحیت های حرفه ای معلمان در هزاره سوم، آن دسته از مهارت ها و دانش هاست که به معلمان کمک می کند تا در فرایند تدریس با داشتن ورودی های مشخص نتایج مشخص به دست بیاورند. در واقع پرداختن به این صلاحیت ها، تضمین خروجی های مورد انتظار فرایند تدریس (کیفیت تدریس) از یک سو و صحت فرایند آن (تدریس خوب) از سوی دیگر است. بنابراین دسته بندی و پرداختن به همه ابعاد تدریس در این مهم واجب است؛ اما افراط در ایجاد شاخ و برگ های جدید به مهارت ها به نظر می رسد علاوه بر ایجاد فضای ابهام، معلمی را به حرفه ای دست نیافتنی تبدیل خواهد کرد. در این مقاله، نگارندگان با کمک روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دو نظریه، یکی«نظریه انواع دانش معلمی» شولمن که از مهم ترین ارکان صلاحیت های حرفه ای معلمان است، و دیگری «نظریه خبرگی» در تدریس آیزنر پرداخته اند و بدین موضوع می پردازند که تا چه میزان دسته بندی های موجود قابل اعتماد و دقیق است. به نظر می رسد آنچه مدنظر اندیشمندان این حوزه بوده رسیدن به نوعی خبرگی در معلمی است؛ اما باید توجه داشت که بدون دست یافتن به مبنای درست تقسیم بندی انواع دانش بعید است که این موضوع محقق شود. در پایان، ضمن مقایسه تحلیلی دامنه این دانش ها با مفهوم خبرگی از یک سو و صلاحیت های فرایند تدریس و یک سیستم خبره از سوی دیگر، سعی بر آن بوده است تا بر اساس تحلیلی نو مبتنی بر توصیفات پیشین، تقسیم بندی صحیح تری از انواع دانش معلمی به دست آید تا هم مبنای صحیح تقسیم بندی انواع دانش معلمی مشخص شود و هم تعریف درستی از مفاهیمی همچون فنّاوری آموزشی و خبرگی به دست آید.
اثر ظرفیت سازی سازمانی بر یادگیری پایدار با میانجی آموزش چندرسانه ای و نوآوری آموزشی در دانشکده های تربیت بدنی منتخب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
96 - 75
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر ظرفیت سازی سازمانی بر یادگیری پایدار با میانجی آموزش چندرسانه ای و نوآوری آموزشی در دانشکده های تربیت بدنی منتخب کشور بود. این تحقیق؛ از نظر نوع توصیفی- همبستگی، از نظر هدف کاربردی، از نظر روش جمع آوری داده ها میدانی می باشد. جامعه آماری را تمامی اساتید، مدرسان و مدیران دانشکده های تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور تشکیل می دادند (حدود 500 نفر). برای نمونه گیری همه دانشکده ها به مثابه یک سیستم جامع علمی آموزشی تربیت بدنی در نظر گرفته شد. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای آزمون مدل در نرم افزار اسمارت پی ال اس (10 تا 20 برابر سوالات مربوط به متغیر دارای بیشترین تعداد سوال) انتخاب شد (136 نفر). نمونه آماری به روش نمونه گیری به صورت تصادفی - خوشه ای از بین دانشکده های کشور انجام گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای (نیمه محقق ساخته) شامل 50 سوال (برای 4 متغیر اصلی و 11 بُعد آن ها) در مقیاس 5 گزینه لیکرت بود. اعتبارسنجی پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی (10 صاحب نظر)، پایایی (آلفای کرونباخ) و روایی سازه (برازش مدل) ارزیابی و تأیید گردید. نتایج مدلسازی نشان داد که هم اثر مستقیم و هم اثر غیر مستقیم (دو میانجی نوآوری آموزشی و آموزش چندرسانه ای) متغیر ظرفیت سازمانی بر یادگیری پایدار معنی دار بود اما اثر غیرمستقیم آن از اثر مستقیم بیشتر بود. براین اساس می توان گفت که متغیرهای ظرفیت سازمانی هر چند اثر قابل توجهی بر یادگیری پایدار دارد اما مداخله در متغیرهای میانجی اثر آن ها را در سیستم آموزشی بسیار بیشتر اعمال خواهد کرد.
بررسی وضعیت سواد رایانه ای دبیران مقطع متوسطه اول
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت میزان سواد رایانه ای در بین دبیران مدارس دولتی مقطع متوسطه اول شهر خرم آباد انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دبیران مدارس دولتی مقطع متوسطه اول شهر خرم آباد به تعداد 1083 نفر در سال تحصیلی 98- 1397 بودند. حجم نمونه با استفاده جدول کرجسی مورگان(1970) تعداد 411 دبیر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی یک نمونه مستقل، آزمون رتبه ای فریدمن و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، استفاده از پرسش نامه محقق ساخته سواد عمومی رایانه ای بود. نتایج پژوهش نشان داد که به طور کلی دبیران میزان سواد رایانه ای خود را پایین تر از سطح متوسط ارزیابی کردند و مهارت آنان در کاربرد اینترنت و Word بیشتر از دیگر مهارت های عمومی رایانه ای بود. در ارتباط بین میزان سواد رایانه ای با ویژگی های جمعیت شناختی نمونه مورد نظر از جمله جنسیت، سابقه تدریس و مدرک تحصیلی، ارتباط معناداری وجود ندارد.
تأثیر استفاده از فناوری واقعیت افزوده بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در درس زبان انگلیسی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر استفاده از فناوری واقعیت افزوده بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه هفتم در درس زبان انگلیسی است. جامعه آماری؛ کلیه دانش آموزان پایه هفتم شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 98-1397 در دبیرستان های دوره اول آموزش وپرورش شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. اجرای این پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. تعداد نمونه در این پژوهش 30 نفر انتخاب گردید که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره گروه آموزش به شیوه واقعیت افزوده و گروه آموزش به روش سنتی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) بود. روایی پرسشنامه اشتیاق تحصیلی توسط اساتید و متخصصان این حوزه تأیید شده است و ضریب پایایی این آزمون نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ 66/0 به دست آمده است. روش اجرا به این صورت بود که ابتدا پیش آزمون اشتیاق تحصیلی بر روی اعضای گروه های آزمایش و گواه اجرا شد. سپس مباحث انگلیسی، به گروه آزمایش از طریق اپلیکیشن واقعیت افزوده، آموزش داده شد و گروه گواه نیز به روش معمول توسط معلم آموزش دیدند. در پایان دوره، پس آزمون اشتیاق تحصیلی اجرا گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره (ANCOVA) استفاده شد. طبق یافته های پژوهشی بین میانگین اشتیاق تحصیلی در گروه های آزمایش و گواه اختلاف معنی داری وجود داشت. بنابراین می توان گفت استفاده از فناوری واقعیت افزوده در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه هفتم در درس زبان انگلیسی تأثیرگذار است.