مطالب مرتبط با کلیدواژه

نواوراسیاگرایی


۱.

نواوراسیاگرایی و سیاست خارجی روسیه نسبت به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمهوری اسلامی ایران دوگین روسیه سیاست خارجی نواوراسیاگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۲ تعداد دانلود : ۴۱۴
در سال های اخیر جمهوری اسلامی ایران در گفتمان سیاست خارجی روسیه جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. بخشی از این اهمیت را می توان به سبب نفوذ گفتمان  نظریه چهارم سیاست که به رویکرد غالب این کشور تبدیل شده است دانست که در سه دهه اخیر تأثیر قابل ملاحظه ای بر سیاست های کرملین داشته است. پایه گذار این نظریه، الکساندر دوگین فیلسوف روس است که نام نواوراسیاگرایی را بر آن نهاده است. طرفداران این گفتمان بر این باورند که باید مسکو با نگاه جدید در سیاست خارجی خویش، بخشی از راهبرد خود را از غرب به شرق پیش ببرد و متحدان جدیدی را در شرق از جمله ایران جست وجو کند. دو کشور ایران و روسیه همدیگر را «متحد راهبردی» توصیف کرده اند. این سخن بارها از زبان برخی نخبگان در هر دو کشور به ویژه از سوی شخص پوتین و نیز رهبر انقلاب اسلامی ایران مطرح شده است. از این رو، پرسش اصلی نوشتار این است که با توجه به محوریت نواوراسیاگرایی در دو دهه اخیر در سیاست خارجی روسیه، جمهوری اسلامی ایران در آن چه جایگاهی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود: دو کشور با نگاه واقع بینانه در شرایط به وجود آمده (گذر بر یک جانبه گرایی) به جایگاه یکدیگر می نگرند و در چارچوب نظریه اوراسیاگرایی جدید ایران شرایط ویژه ای یافته است. بنابراین یافته های نوشتار حاکی از این است که نواوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه نقش آشکاری ایفا می کند و به دنبال آن، ایران نیز در این رویکرد جایگاه ویژه ای دارد.
۲.

تبیین تفکر ژئوپلیتیکی در سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آتلانتیک گرایی روسیه ژئوپلیتیک سیاست خارجی نواوراسیاگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۶ تعداد دانلود : ۶۷۴
با پایان جنگ سرد، ملاحظات جغرافیایی و ژئوپلیتیکی که در طول تاریخ در ایجاد امپراتوری روسیه و سپس بر سیاست های شوروی سایه افکنده بود، بر سیاست های فدراسیون روسیه نیز تأثیرگذار است؛ سیاست هایی که با از دست دادن پهنه قابل توجهی از سرزمین های خود و موقعیت ابرقدرتی در ساختار نظام دوقطبی همچنان به عنوان یک قدرت منطقه ای بازیگری می کند. به دنبال فروپاشی شوروی که پوتین رئیس جمهور روسیه آن را «فاجعه ژئوپلیتیکی قرن بیستم» نامید و جابه جاشدن مرزهای جغرافیایی روسیه، موجی از اندیشه های ژئوپلیتیکی و اوراسیاگرایی مبتنی بر احیای قلمروی امپراتوری روسیه و همچنین اندیشه های روس گرایی و روس بودگی متمرکز بر حوزه سرزمینی، در طیف متنوعی در روسیه به راه افتاد. همچنین بحث احیای تمدن اوراسیایی در میان روشنفکران روسی مطرح شد. سیر تحولات اندیشه سیاسی در روسیه به طور چشمگیری ملهم از جریان های ژئوپلیتیکی است و هم اکنون نیز در گردونه سیاسی این کشور از تفکرات رایج و قابل تحلیل قلمداد می شود. این نوشتار با واکاوی تفکرات و رویکردهای ژئوپلیتیکی در میان نخبگان سیاسی روسیه درمی یابد با وجود اینکه نمی توان هیچ دیدگاه و تفکر مسلطی را در رویکرد سیاست خارجی روسیه عنوان کرد، نگرش های ژئوپلیتیکی همچنان بر سیاست های کلی این کشور در محیط پیرامونی و منطقه ای تأثیرگذار است. بی تردید این امر در فهم رفتار خارجی روسیه و تأثیر آن بر سیاست گذاری و سیاست پژوهی جمهوری اسلامی ایران نیز اهمیت فراوانی دارد. از آنجا که بنیان تفکرات ژئوپلیتیکی در روسیه بر حوزه اوراسیایی و تمدن اوراسیایی متمرکز است، چارچوب نظری اصلی در این مقاله، مبتنی بر رویکرد ژئوپلیتیک سنتی و منطبق بر نظریه هارتلند مکیندر با محوریت اوراسیا تنظیم شده است.
۳.

نواوراسیاگرایی روسیه و موازنه قدرت در شرق مدیترانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۳۳۴
سیاست خارجی دوره ریاست جمهوری یلتسین با آرمان ملی گرایان روسیه که خواهان احیای جایگاه قدرت برتر در جهان بودند تضاد داشت. ایده نواوراسیاگرایی و بازسازی جایگاه از دست رفته در مناطق تحت نفوذ شوروی سابق باعث از بین رفتن روابط همگرایانه با آمریکا شد. اولویت بازیابی قدرت در ژئوپلیتیک تحت کنترل شوروی سابق، روسیه را به سوی تشکیل ائتلاف های منطقه ای و نظامی برای دستیابی به موازنه قدرت و احیای نظام چند قطبی سوق داد. سیاست های نواوراسیاگرایی با سازوکار موازنه قدرت نظامی و مشارکت های راهبردی گذار به سوی نظام تک - چندقطبی در آغاز قرن ۲۱ را تسریع کرده است. گرایش به نظم منطقه ای مطلوب با وقوع بحران در روابط روسیه و آمریکا در اروپای شرقی و دریای سیاه شکل گرفت که دامنه آن به ژئوپلیتیک شرق مدیترانه و مرزهای جنوبی اعضای ناتو کشیده شد. بر اساس یافته های پژوهش رویکرد موازنه ای روسیه در برابر هژمونی آمریکا در مدیترانه با تجاوز به سوریه و مبارزه با تروریسم آغاز شد که به تدریج شکافی راهبردی میان آمریکا و ترکیه ایجاد کرد. استقرار تسلیحات راهبردی در شرق مدیترانه به شکل گیری زنجیره ای از ائتلاف های نظامی استراتژیک با کشورهای ساحلی انجامید که در چارچوب نظریه نومنطقه گرایی جای می گیرد. اهمیت دستیابی به موازنه قدرت برای روسیه در جنگ سرد جدید، دامنه جنوبی ناتو در مدیترانه را عرصه رویارویی نظامی روسیه و آمریکا قرار داده است. مبارزه همه جانبه روسیه با تروریسم برگ برنده ای برای همگرایی نظامی و شکل دهی به نظم جدید منطقه ای بر ضد هژمونی آمریکا و گسترش نفوذ ژئوپلیتیک در سواحل جنوب مدیترانه است. در این پژوهش با روش تحلیلی - کیفی در صدد تأثیر رویکرد نواوراسیاگرایی بر شکل گیری مقاومت در برابر یک جانبه گرایی آمریکا هستیم که نوید بخش شکل گیری نظام تک - چندقطبی از طریق سازمان دهی به ائتلاف های منطقه ای و نظامی در برابر هژمونی آمریکاست.
۴.

اورآسیاگراییِ نوین در سیاست خارجی ایران دوره حسن روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ایران روحانی نگاه به شرق نواوراسیاگرایی بین دولت گرایی جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶ تعداد دانلود : ۱۹۵
هدف این مقاله بررسی پیشران های اوراسیاگرایی جدید ایران و تحلیل اهداف و دورنمای آن در دوره روحانی است. راهبرد پیشین در این زمینه زیر عنوان «نگاه به شرق» به دلایل مختلفی چون شناخت نادقیق از روندها و قدرت های اوراسیایی، اجماع اندک، سیاست زدگی و امریکازدگی دستاورد مشخصی نداشت و اساساً واکنشی به فشارهای امریکا بود. هرچند این فشارها متغیری همچنان مهم در نواوراسیاگرایی جدید ایران است، اما در رویکرد جدید سعی شده ضمن تلاش برای کاهش اثر این متغیر، سیاست فعال تری برای مشارکت در پویایی های جدید اوراسیایی اتخاذ شود. این مقاله با روش کیفی- سیستمی و توجه به برهم کنش متغیرها، کارگزاران و موضوعات مختلف در سطوح منطقه ای و بین المللی و در چهارچوب «بین دولت گرایی جدید»، جنبه های نظری و عملی نواوراسیاگرایی ایران را بررسی می کند. احتراز از سیاست زدگی، رویکرد تعدیل فشار و نه ضرورتاً مقابله با امریکا، اجماع بیشتر داخلی، سیاست چندبرداری، تأکید بر ژئواکونومی به جای ژئوپولیتیک و نگاه جامع و نه جزئی نگر از وجوه عمده اوراسیا گرایی جدید ایران هستند. به عنوان نتیجه، تأکید می شود که هرچند فشار امریکا عامل «اجبارآمیز» مهمی در اوراسیاگرایی جدید ایران است، اما تلاش برای انطباق با تحولات فزاینده بین المللی و اوراسیایی در شرایط گذار به نظم جدید نیز متغیر «انتخابی» مهمی در شکل گیری این سیاست است.
۵.

توازن قوا عاملی محرک در کنشگریِ مسکو نسبت به واشنگتن؛ مطالعه ی موردی: حوزه ی راهبردی اوراسیای مرکزی

کلیدواژه‌ها: نواوراسیاگرایی توازن قوا رقابت راهبردی ایالات متحده روسیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۳۴
گرایش به سوی منطقه گرایی سبب شده است تا آوردگاه راهبردی اوراسیای مرکزی به عنوان یکی از مهم ترین مناطق ژئوپلیتیکِ جهان، بنا به موقعیت امنیتی، راهبردی و اقتصادیِ ویژه ای که احراز نموده است بیش از پیش در کانون توجه روسیه، ایالات متحده و دیگر قدرت های منطقه ای و جهانی قرار گیرد. در این میان مسکو که در سودای احیای جایگاه ابرقدرتی خود است طی سالیان اخیر با تکیه بر ذهنیت تاریخی، دکترین خارجِ نزدیک، رویکرد نواوراسیاگرایی و همچنین گفتمان ژئوپلیتیکِ منفعت بنیان در عرصه سیاست خارجی کوشیده است تا راهبرد امنیتی خود را از راهبردی جهانی با رویکردی مضیق به راهبردی منطقه ای با رویکردی موسع تبدیل نموده و از این رهگذر راهبرد توازن قوا را به عنوان الگویِ رفتاری خود برای مواجهه با یک جانبه گرایی واشنگتن در پیش گیرد. نوشتار حاضر با استفاده از مؤلفه های تئوریکِ مُستتر در تئوری توازن قوا و همچنین بهره گیری از روش پژوهش کیفی و ابزار مطالعات اَسنادی، کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که در چارچوب راهبرد موازنه قوا، روسیه چه تمهیداتی را برای مقابله با اقدامات یک جانبه ایالات متحده در حوزه راهبردی اوراسیای مرکزی در پیش گرفته است؟ فرضیه ای که در مقابل پرسش مزبور قابل طرح می باشد ناظر بر آن است که مقامات کرملین از طریق تولید نظام های معنایی، شیوه تفسیر مادی و بازچینش مستمر فهرست دوستان/دشمنان کوشیده اند تا با تلقی واشنگتن به عنوان کنشگری چالش گر، مهار این بازیگر فرامجموعه ای را با هدف تحدیدِ نفوذ، قبض ژئوپلیتیک و کاهش وزن راهبردی در قالب راهبردهای نظامی، اقتصادی و همچنین سیاسی و امنیتی (بحران اوکراین) در پیش گیرند.