مطالب مرتبط با کلیدواژه

وجودشناسی


۱.

رویکردی تطبیقی به وجود شناسی در فلسفه هایدگر و ملاصدرا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود حرکت اصالت وجود وجودشناسی لوگوس و کلام الهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۲۳۵۹۰
چکیده وجودشناسی (Ontology) یکی از عمده‏ترین مباحث فلسفی است که در فلسفه جدید غرب بدان بی‏مهری شده است. در دوران جدید، مارتین هایدگر برای احیای وجودشناسی تلاش زیادی کرد و مانند ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و به عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود. از نظر هایدگر شناخت وجود تنها در شناخت دازاین و تحلیل اگزیستانسی مقدور است و ملاصدرا هم راه شناخت وجود را ادارکات حضوری انسان می‏داند. هر دو فیلسوف در فلسفه وجودی خود، مباحث مهمی درباره انسان، جهان، خدا، حرکت، زمان و لوگوس یا کلام الهی مطرح کرده‏اند که به اختصار در این مقاله بررسی ومقایسه می‏شود.
۲.

کاظم تینا: لارنس استرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی پسامدرنیسم وجودشناسی کاظم تینا عدم انسجام متن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد پسامدرنیستی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها نویسندگان معاصر
تعداد بازدید : ۲۵۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۷۱
کاظم تینا از اولین متفاوت نویسان ایرانی است که آثار اولیه او در دهه 1320 و آثار مطرح شده او در این مقاله، در دهه های 1340 و 1350، یعنی تقریباً هم زمان با پیدایش اولین طلایه های پسامدرنیسم در جهان، به چاپ رسید. از آن جا که این آثار در زمان خود بسیار نامانوس و با مدرنیسم رایج در آن زمان متفاوت بودند، مورد توجه قرار نگرفتند و اکنون در معرض خمول و نابودی کامل قرار دارند. در بررسی این آثار، برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی، به شیوه ای پیش رس و خودجوش قابل مشاهده است. از جمله این مؤلفه ها می توان عنصر غالب محتوایی پسامدرنیسم، یعنی برجسته شدن محتوای وجودشناسانه، همچنین عدم انسجام و فقدان پیرنگ، آشکار کردن شگردهای ادبی، بیان نظریه در متن، اتصال کوتاه، عدم قطعیت، ابهام، تناقض، آشفتگی زمان و مکان، بینامتنیت، شخصیت های شورش گر و یکیشدن شخصیت های داستانی را نام برد که در چند داستان کوتاه از این نویسنده مورد بررسی قرار گرفته اند و حضور آن ها این داستان ها را درحال گذار از مدرنیسم به پسامدرنیسم نشان می دهد.
۳.

جدال غزالی و ابن رشد در باب علیّت(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی غزالی ابن رشد علیت معجزه وجودشناسی ضرورت علّی معلولی محال منطقی محال عرفی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
تعداد بازدید : ۲۳۱۳ تعداد دانلود : ۱۲۳۵
نفی ضرورت علّی یکی از موارد جدال اشعری مشربی چون غزالی با فیلسوفان است. وی در مسئله هفدهم کتاب تهافت الفلاسفه دو لازمه نامقبول ضرورت علّی ( نفی معجزه و نفی قدرت مطلق خداوند) را مبنای حمله بر مفهوم علیت نزد فیلسوفان از جهات گوناگون قرار می دهد. ابن رشد در مقام فیلسوفی ارسطویی و مسلمان در تهافت التهافت با چالش های غزالی روبه رو می شود. در این جستار تلاش می شود پس از تقریر و تحلیل دقیق دیدگاه غزالی و سپس پاسخ های ابن رشد، به پیش فرض ها و لوازم آنها پرداخته و میزان توفیق و ناکامی آنها را در مدعیات خود بررسی کنیم.
۴.

نظریه هرمنوتیکی- اگزیستانسیال رافائل کاپرو درباره اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه ابژه هایدگر معرفت شناسی گادامر هرمنوتیک اگزیستانس وجودشناسی پوزیستیویسم راسیونالیسم پارادایم شناختی فن بلاغت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱۸ تعداد دانلود : ۱۲۶۹
رافائل کاپورو» از منظری فلسفی اطلاعات را تعریف کرده است. کاپورو پیش فرضهای سوبژکتیویستی حاکم بر دانش اطلاع رسانی را که ریشه در ثنویت سوژه، ابژه دارند نقد کرده و بر اساس هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» نظریه ای هرمنوتیکی ـ اگزیستانسیال دربارة اطلاعات مطرح میکند. او در این نظریه میکوشد اطلاعات را در پیوند با روال اگزیستانسیال زندگی طرح کند. بر این اساس، اطلاع ساحتی اگزیستانسیال از وجود ـ در ـ عالم ـ با ـ دیگران است. به بیان دیگر، اطلاع عبارت است از صورت بندی یک فهم عملی پیشین از عالم مشترک. با ابتنا به این نگاه هرمنوتیکی، کاپورو به نظریه پردازی درباره جنبه هرمنوتیکی ـ بلاغی دانش اطلاع رسانی میپردازد
۵.

شرایط و نتایج مراقبه و عزلت نزد محی الدین ابن عربی و علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثل افلاطونی وجودشناسی تجریـد حقیقت انطباق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان عملی
تعداد بازدید : ۳۲۲۴ تعداد دانلود : ۲۰۸۴
از دید محی الدین ابن عربی و علاءالدوله سمنانی، مراقبه به معنای حاضر دیدن خود در محضر محبوب ازلی و مراقبت دل جهت مشاهده ی ظهور و معیت حضرت حق در آن است که به طور عام، از ضروریات و از لوازم سلوک و از ارکان عرفان عملی اسلامی محسوب می گردد و به طور خاص، از طریق عزلت و خلوت در قالب گذراندن اربعین های متعدد با شرایطی خاص حاصل می گردد. نزد ابن عربی و سمنانی، اربعین دارای مقدمات و شرایط خاص است که مهم ترینشان عبارت اند از: 1- خلوت، 2- وضوی دایمی، 3- روزه ی دایمی، 4- سکوت (مگر صحبت با شیخ برای حل واقعه ای)، 5- دوام ذکر لا اله الا الله، 6- دوام نفی خواطر، 7- ربط دل به ولایت شیخ خود و طلب همت از او (به عنوان واسطهی ربط با ولایت نبوی) و 8- رضا و ترک اعتراض به قبض و بسط و مرض و صحت و هرچه رسد. سالک با گذراندن آن، می تواند به تسخیر لطایف سبعه ی باطنی و به انواع بسیار متنوعی از ادراکات قلبی و مکاشفات صوری و معنوی و هم چنین تصرفات انفسی و آفاقی نایل آید و مهم تر از همه، در بالاترین درجات و مراحل، رسیدن به عین الجمع و فنای فی الله و مقام جمع الجمع و بقای بعد از فنا است. در روش سمنانی، نقش شیخ در اربعین برجسته تر است و ذکر لفظی گفته می شود، به خلاف ابن عربی، که نقش شیخ را تنها در صورت عدم ضبط خیال از جانب سالک می داند و به ذکر معنوی در خلوت معتقد است.
۶.

وجودشناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی ظهور وجودشناسی وجود مطلق سلسله وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۶۵
وجودشناسی از موضوعات و مسایل با اهمیت در حوزه فلسفه و عرفان است، به طوری که محور اساسی این دو دانش به شمار می رود. هم فلاسفه و هم عرفا مدعی اند موضوع دانش آنها «وجود مطلق» است. این اشتراک در لفظ موجب پیدایش برخی از لغزشها در حوزه فلسفه و عرفان به ویژه برای پیروان فلفه صدرایی شده است «چه آنها به هنگام بحث از اصالت وجود و مسایل مربوط به وجودشناسی برای تایید نظرات خود به دیدگاه های عرفا استشهاد می کنند در صورتی که هیچ اشتراکی – جز اشتراک در لفظ – میان وجودشناسی صدرایی و وجودشناسی عرفانی وجود ندارد، زیرا اصالت وجود صدرایی در قلمرو وجود امکانی مطرح گردیده است، بدین معنا که وجود در قیاس با ماهیت که هر دو مربوط به عالم امکان می باشند (کل ممکن زوج ترکیبی له ماهیه و وجود) دارای اصالت است. لیکن مقصود عرفا از وجود مطلق وجود واجبی است و عارف هرگاه و هرکجا از وجود یا اصالت آن سخن می گوید مرادش وجود خداست و نه چیز دیگر. در این مقاله تلاش تا تفاوت این دو دیدگاه تبیین گردد.
۷.

وجودشناسی دکارت و پیروان وی(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لایب نیتس دکارت اسپینوزا سوبژکتیویسم وجودشناسی پانته ایسم کوژیتو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰۶ تعداد دانلود : ۸۸۹
مسئله وجودشناسی یکی از بنیادی ترین مسائل در نظام فکری هر فیلسوف است که تأثیر آن بر سایر قسمتهای فلسفه غیرقابل انکار است. وجود شناسی دکارت با پذیرش اصل واقعیت آغاز و به تشکیک در وجود، کمال دانستن آن و پذیرش برهان وجودی تکمیل می گردد. اما تأثیر کوژیتو بر سوبژکتیویسم غربی مهم ترین رکن در وجودشناسی اوست. اسپینوزا وجود را در تحقق و تصور بی نیاز از غیر می داند و به تقریری از پانته ایسم نزدیک می گردد. با این همه، واقعیت خارجی مستقل از ذهن در فلسفه اسپینوزا انکار نمی گردد، درحالی که از لوازم کوژیتوی دکارت و نیز نظریه مناد لایب نیتس انکار تحقق جوهر خارجی مستقل از ذهن است.
۸.

بایسته های تحقیق در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی انسان شناسی وجودشناسی بازخوانی نظام مند مکاتب فلسفی مشائی اشراقی و صدرائی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۰ تعداد دانلود : ۵۶۰
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفه اسلامی وارد شده، این است که آنچه فلسفه اسلامی نامیده می شود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کرده اند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرف نظر کنیم، هیچ جای توسعه ای در آن نیست. از این رو صرف عمر و هزینه برای آموزش و پژوهش در باب آن، جز دور معیوب و آب در هاون کوبیدن و باد پیمودن نیست. ادعای ما در این مقاله آن است که اولا فلسفه اسلامی منحصر به ابداع و ابتکار سه فیلسوف نامبرده نیست. ثانیا فلسفه اسلامی از جهات متعددی جای توسعه و نظرورزی دارد و سال های متمادی می تواند از اندیشمندان دلربایی کند و ذهن و زبان آنها را به خود جلب نماید.
۹.

مبانی وجودشناسی و انسان شناسی روش های تربیتی انسان از دیدگاه قرآن و سیرة پیامبراعظم(ص)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: وجودشناسی تعلیم و تربیت اسلامی جهان بینی اسلامی انسان شناسی اسلامی سیره نبوی(ص)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۹۹۹
مقالة حاضر به بررسی ویژگیهای انسان از دیدگاه اسلام، اهداف تعلیم و تربیت و ویژگیهای تربیت کودک بر اساس سیرة نبوی پرداخته است. به این منظور، ابتدا اصول جهان بینی اسلامی توضیح داده شده است؛ چرا که ناگزیریم برای تعریف و شناخت انسان، تفسیر و تحلیلی از جهان داشته باشیم. این اصول عبارتند از: اصل توحید، اصل آفریده بودن جهان، اصل غیب و شهادت، اصل تکامل هستی، اصل جهت تکاملی پدیده ها و اصل معاد؛ سپس از ویژگیهای انسان از نظر اسلام، چون خصوصیت تکاملی، عقل، آزادی، خودآگاهی و هدف زندگیاش بحث، و با ارائة تعریفی از تعلیم و تربیت و اشاره به ضرورت آن، اهداف تعلیم و تربیت اسلامی به اختصار عنوان شده است. در پایان، ویژگیهای تربیت کودک از منظر سیرة رسول اعظم(ص) را به ایجاز بررسی کرده ایم.
۱۰.

رویکرد روانشناختی ملاصدرا و نقص روانشناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس انسان روانشناسی هوش مغز وجودشناسی روح،آزادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴۶ تعداد دانلود : ۲۲۴۲
در مکاتب روانشناسی قرن بیستم، انسان بیشتر بعنوان دارنده هوش تحلیل میشود. در این گرایشها، هوش عاطفی، هوش درونفردی، هوش بـرونفـردی، هـوش مـوسیقـایی، هوش فضایی و غیره از جمله مواردی هستند که با صبغهیی تجربی ـ نظری و در جریان مطالعه مغز، پردازش شده و از اینرو وضعیت آدمی را بعنوان یک شهروند دارای هوشهای چندگانه تعریف میکنند. در اندیشه ملاصدرا، با نظر به ملاحظات وجودشناختی و معرفی روح انسان بعنوان شریفترین بعد نفس آدمی که رو بسوی تعالی و گذر از مرزهای محسوس دارد، وضعیت مطلوب آدمی، آزادی در خواهشهای ابعاد پائین نفس تعریف شده است. از اینرو در این تلقی، شکوفایی انسان در نسبت با مراتب عالیه هستی و زیستن در ساحت قدس معرفی میگردد. این نوشتار درصدد است با مقایسه رویکرد ملاصدرا و مکاتب روانشناسی معاصر، فقدان مباحث وجود شناختی در اینگونه مکاتب را نشان داده و توجه به اینگونه مسائل در تحلیل ارزشهای بشری و برنامه ریزیهای اخلاقی را خاطر نشان سازد.
۱۱.

رئالیسم و معیارهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صدق رئالیسم ضدرئالیسم وجودشناسی معناشناسی.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۱ تعداد دانلود : ۷۸۵
با اینکه رئالیسم مفهومی شناخته شده و پرکاربرد است، اما با رجوع به منابع مربوط روشن میشود که این مفهوم تعریفی یکسان و مورد اتفاق ندارد. پرسش هایی که در بحث از رئالیسم طرح شده اند، گسترده اند و به حوزه های مختلفی مانند وجودشناسی، الهیات معناشناسی، معرفت شناسی، منطق، روش شناسی، اخلاق تعلق دارند و به همین دلیل، در تعریف این مفهوم بسته به حوزة مورد بحث از معیارهای متفاوتی استفاده شده است. در این نوشتار ضمن بررسی معیارهای گوناگونی که در تعریف مفهوم رئالیسم به کار گرفته شده است تلاش خواهد شد تا از معیار وجودشناختی به عنوان وجه اشتراک این معیارها دفاع شود.
۱۲.

بررسی و مقایسه جایگاه وجودشناسی و معرفت شناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل معرفت شناسی وجودشناسی انتزاع افاضه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴۱ تعداد دانلود : ۷۴۴
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشه فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلأیی در فلسفة خود جایگاه عقل فعال را تعیین می کردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت می دانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمی کرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آن جا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیین مفهوم کلی به وجود عقل نیاز داشت. بعد از او، شارحان و مفسران آثارش عقل فعال را از فلسفه او بیرون کشیدند، یا مانند اسکندر افرودیسی آن را موجود متعالی و خدا خواندند یا آن را به مانند فیلسوفان مسلمان، فارابی و ابن سینا، بیرون از نفس انسان قرار دادند که از طریق آن هم مسئلة رابطه کثرت با وحدت را حل کنند و هم مسئلة معرفت را بی پاسخ نگذارند. درمقابل، فیلسوفانی مانند توماس آکوئینی، در قرون وسطی، علی رغم تأثیرپذیری بسیار از این اندیشمندان، در زمینه عقل فعال موضعی متفاوت گرفتند و تبیین دیگری از ارسطو ارائه کردند؛ اینان عقل فعال را بخشی از نفس قرار دادند. عقل فعال در ابن سینا جایگاهی مشابه عقل در دیدگاه افلوطین دارد؛ به این ترتیب که در حوزه وجودشناسی، حلقه ارتباط بین عقول مفارق (ده گانه) و امور محسوس و مبدأ صدور کثرت جهان مادی است و در حوزه معرفت شناسی، افاضه صوَر کلی و معقولات بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت از کارکردهای آن است. عقل فعال برای توماس، به زعم خود او، بیش تر ارسطویی است و صرفاً جایگاه معرفت شناسانه دارد. برای او عقل فعال انتزاع کننده است، صور معقول را از محسوسات انتزاع میکند و به فعلیت می رساند. در حوزه وجودشناسی، عقل فعال در نفس انسان قرار دارد و کارکردی وجودی و علّی ندارد.
۱۳.

تأثیر ابن سینا بر وجودشناسی دنس اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت مابعدالطبیعه استعلایی موجود وجودشناسی اشتراک معنوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۵۲۰ تعداد دانلود : ۶۸۳
تبیین تأثیر آراء ابن سینا بر افکار اسکوتوس و مقایسه دیدگاه های این دو متفکر در زمینه مباحث وجودشناسی از بایسته های بازخوانی فلسفه مَدرسی اسکوتوس و از لوازم شناخت جایگاه تفکر فلسفی ابن سیناست. به رغم این که هر دو متفکر در گستره افکار فلسفی خود به نحوی تحت تأثیر ارسطو و سنت مشاء بوده اند و بالطبع شباهت های فراوانی در آراء این دو متفکر وجود دارد، ولی تفاوت هایی نیز میان آن دو قابل طرح و بررسی است. از این جهت زمینه منطقی برای مقایسه آراء این دو اندیشمند وجود دارد، البته باید توجه داشت که به هر حال اسکوتوس در فضای فکری مسیحیت می اندیشیده، در حالی که شالوده فکری ابن سینا مبانی اسلامی است و این تفاوت فضا و فرهنگ را ضمن هر مقایسه ای همواره باید مدّنظر داشت، چنانچه گاهی برخی دواعی و انگیزه های دینی و کلامی در مباحث وجودشناختی اسکوتوس تأثیر خود را نشان می دهد. اسکوتوس در مباحث وجودشناختی، مانند لحاظ «موجود» به مثابه موضوع اصلی مابعدالطبیعه و بهره گیری از دلایلی همانند، در اثبات این مدعا، توجه به مفاهیم اولیه و ثانویه، صفات موجود، عدم لحاظ موجود به مثابه «جنس» موجودات، اشتراک معنوی مفهوم موجود و لحاظ تشکیک یا درجات شدت و ضعف در حقیقت موجود، و سرانجام تمایز وجود و ماهیت، کاملاً تحت تأثیر ابن سینا قرار دارد.
۱۴.

تأثیر مبانی وجودشناختی بر نفس شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود نفس ملاصدرا وجودشناسی نفس شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۶ تعداد دانلود : ۶۴۰
نفس شناسی ملاصدرا تحت تأثیر مبانی وجود شناختی اوست. در وجود شناسی ملاصدرا، اصول مهمی چون اصالت وجود، بساطت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، صورت به عنوان ملاک شیئیت یک شیء، تساوق وجود و وحدت، و نیز تساوق وجود و صفات کمالی دیده می شود. توجّه به این مبانی سبب گردید که ملاصدرا نظریّات بدیعی را در نفس شناسی ارائه کند؛ از جمله می­توان به این نظریات اشاره کرد: نفس در عین وحدت، جامع تمام قواست؛ میان نفس و بدن دوگانگی وجود ندارد؛ نفس جسمانی الحدوث و روحانی البقا است؛ هویّت انسان از ناحیه نفس است و لذا تغییر بدن، ضرری به این­همانی انسان نمی­رساند؛ نفس آخرین مرتبة جسمانیّت و اولین مرتبة روحانیّت است؛ وحدت نفس درجات متعدّد دارد؛ نفس با صفات کمالی تساوق دارد. تأثیر مبانی وجود شناختی ملاصدرا در مباحث نفس شناسی نشان می­دهد که پی­گیری مباحث نفس در فلسفة ملاصدرا، بدون توجّه به مباحث وجود شناختی او، می­تواند سبب اخلال در فهم درست و دقیق دیدگاه­های او گردد.
۱۵.

چگونگی بازتولید فلسفه های علوم انسانی با تکیه بر فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه علم فلسفه اسلامی علوم انسانی فلسفه مضاف طبقه بندی علوم وجودشناسی فلسفه علوم انسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۴ تعداد دانلود : ۷۶۵
امروزه اثبات اینکه بسیاری از آموزه های علوم انسانی مدرن، با آموزه های اسلامی ناسازگار است و تحول در این علوم، امری ضروری است، کار دشواری نیست. آنچه دشوار است تبیین این نکته است که چگونه می توان این تحول را، نه با نگاه خام و گذاشتن چند آیه و روایت در کنار متون جدید، بلکه با استمداد از علوم و اندیشه های اسلامی ای که حاصل قرن ها تلاش علمی اندیشمندان مسلمان بوده و در تعاملی پویا با اندیشه های معاصر، رقم زد. اگرچه این تحول بخشی نیازمند استمداد از بسیاری از دانش های سنتی مسلمانان است، اما هدف مقالهٔ حاضر، این است که فقط شیوه و میزان کمک «فلسفهٔ اسلامی موجود» به تحول آفرینی در علوم انسانی مدرن را مورد بحث قرار دهد. در طبقه بندی های سنتی علوم، به دلیل پذیرش ماهیت سلسله مراتبی دانش ها، «فلسفهٔ اولی» مادر علوم شمرده می شد، و به لحاظ معرفت شناختی، شایستگی این را دارد که پشتوانهٔ تمام علوم دیگر قرار گیرد. با انحطاط مابعدالطبیعه در دوران جدید و القای بن بست در عرصه وجودشناسی، فلسفه به مثابهٔ علم وجودشناسی رسما کنار زده شد، و تقدم فلسفه بر سایر علوم زیر سؤال رفت؛ اما در پس پرده، وجودشناسی ماتریالیستی زیربنای علوم گردید و با غلبه یافتن پیش فرض هایی همچون مادی و متباین دانستن وجود انسان ها و کنار گذاشتن مبحث علیت غایی در تحلیل واقعیات انسانی، استقلال و اصالت فلسفی بسیاری از مباحث علوم انسانی زیر سؤال رفت و فضای قراردادانگاری و تبعیت از اعتباریاتِ بی ضابطه غلبه یافت و مباحث این دسته از علوم، به یک سلسله مباحث حسی و قراردادی آمیخته با پیش داوری های ماتریالیستی در باب ماهیت انسان، فروکاسته شد. این مقاله می کوشد با تبیین الگوی مطالعه وجودشناختی در بررسی امور خاص، نشان دهد که چگونه «وجودشناسی مضاف» می تواند الگوی موجهی برای تحقیق در عرصهٔ «فلسفه های مضاف» (فلسفه روان شناسی، فلسفهٔ اقتصاد، و...) باشد؛ و نیز اینکه چگونه تحول آفرینی در علوم انسانی مدرن، نیازمند بهره مندی از چنین «فلسفه های مضاف» ی است. همچنین با نشان دادن مصادیقی از تحقق یافتن چنین وجودشناسی های مضافی در تاریخ اندیشهٔ اسلامی، و ارائه مصادیقی از ورود این گونه مباحث در نقد و اصلاح علوم انسانی جدید، امکان عملی چنین الگویی را آشکارتر سازد.
۱۶.

نقد و بررسی رویکرد تومیست های تحلیلی به ویژه آنتونی ِکنی به وجودشناسیِ توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود وجودشناسی تومیسم توماس آکوئینی فلسفه ی تحلیلی آنتونی کنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۷۰۱
احیاء اندیشه های فلسفی و کلامی توماس آکوئینی در دوره ی مدرن، همواره یکی از دغدغه های اندیشمندانی بوده که پاسخ بسیاری از معضلات فلسفی و الهیاتی عصر جدید را تنها در آثار او دست یافتنی می دانستند. این نحوه ی نگرش به اندیشه های توماس که از دیرباز تاکنون، به تومیسم مشهور بوده است، از اواسط قرن بیستم، با پدید آمدن رویکردی نوپا به تفکر توماس با عنوان تومیسم تحلیلی، عصر تازه ای از تومیسم را رقم زد. تومیست های تحلیلی با بهره گیری از فلسفه ی تحلیلی به ویژه مبانی فلسفی و منطقی فرگه، تفسیرهای خاصی از اندیشه های فلسفی توماس آکوئینی ارائه کرده اند که توجه جدی دیگر طرفداران تفکر توماس را به خود برانگیخته است. این جریان نوظهور، با آنتونی کنی و تفسیرهای او بر آثار توماس به اوج خود رسید. آنتونی کنی با اتخاذ نگرشی فرگه ای نسبت به وجودشناسی توماس، تلاش کرد تا تناقضات و چالش های پیش روی نظریه ی وجود در فلسفه ی توماس را بنمایاند و وجودشناسی او را حاوی نظریه هایی در خصوص وجود نشان دهد که از ارزش فلسفی چندانی برخوردار نیستند. در این جستار، به تفصیل، به نقد و بررسی رویکرد تحلیلیِ آنتونی کنی به وجودشناسی توماس آکوئینی خواهیم پرداخت.
۱۷.

مقایسه تحلیلی تأویل از دیدگاه ملاصدرا و قاضی عبدالجبار همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل ملاصدرا تأویل وجودشناسی قاضی عبدالجبار همدانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
تعداد بازدید : ۱۳۰۳ تعداد دانلود : ۶۳۳
به استناد آیات و روایات، تأویل راهی برای دستیابی به حقایق متن مقدس و عبور از ظواهر الفاظ برای نیل به حقایق آیات است. در این عرصه، هر یک از فرقه های اسلامی به بحث و تدقیق در این زمینه پرداخته و به گونه ای به ارائه تأویل صحیح همت گماشته اند. نوشتار حاضر به بررسی تأویل از دیدگاه دو دانشمند نام آور از فرقه های اسلامی عقل گرا (شیعه و معتزله)، یعنی ملاصدرا و قاضی عبدالجبار همدانی می پردازد. صدرالمتألهین به تناسبت دیدگاه وجودشناسانه و به مدد نظام عقلانی شهودی خود، میان مراتب حقیقت و عقل انسانی تناظر برقرار نموده، براساس این تناظر سعی در ادراک حقایق آیات براساس اصل موازنه میان معقول و محسوس دارد. این در حالی است که قاضی از منظر زبان شناسانه، تأویل آیات را منحصر در مدالیل زبانی دانسته، سعی می کند آن را صرفاً براساس عقل استدلالی تببیین نماید. بررسی نوع نگاه به مسئله تأویل از حیث مبدأ ورود به بحث، بدنه اصلی و پیامدهای آن در دو دیدگاه یادشده، دو جلوة متفاوت از دیدگاه های عقل گرایانه را در عالم اسلام ترسیم می کند که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
۱۸.

نسبتِ وجود و مرگ در منظومه ی فلسفیِ آلن بَدیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود مرگ وجودشناسی نظریة مجموعه ها آلن بدیو تابعِ نمود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۶ تعداد دانلود : ۶۶۲
نوشتارِ حاضر تلاشی است برایِ درکِ نسبتِ وجود و مرگ در منظومة فلسفیِ آلن بدیو ( -1937)، فیلسوف، ریاضیدان و فعالِ اجتماعیِ معاصر فرانسوی. بدیو فیلسوفی نظام ساز بوده و جزوِ معدود فلاسفه ای است که در قرن بیست ویکم از وجودشناسی و ضرورتِ احیای آن سخن می گوید. او می کوشد تا با رجوع به نظریة مجموعه ها یک نظام هستی شناسانة نو بنا کند تا در دامِ نسبی گرائیِ مطلقِ فیلسوفان پست مدرن و پساساختارگرا نیفتد و در عین حال بر محدودیت ها و نقایصِ وجودشناسیِ ایدئولوژی زدة کلاسیک فائق آید. در همین راستا او یک هستی شناسیِ کثرت گرایانه را بنیان گذاری می کند که بر روشِ تقلیل تأکید دارد و برخلاف هستی شناسی هایِ سنتی از افزایش و رسیدن به وحدتِ جامع گریزان است. درک او از وجود و نسبتِ آن با مرگ در همین چارچوب شکل گرفته است. در همین راستا او وجود را به درجة این همانیِ یک کثیر با خود در نسبتِ با یک وضعیت، تعریف می کند. بنابراین، او وجود را نه مفهومی هستی شناختی بلکه آن را مفهومی معطوف به منطقِ هستنده توصیف می کند. به باورِ او وجودِ یک چیز هیچ نسبتی با هویتِ کثیر آن ندارد. معنای این ادعا آن است که وجود نه امری ذاتی بلکه مربوط به نمودِ هستنده است. از این رو، او مرگ را به حداقل بودن درجة وجود یک هستنده، یا معدوم بودن آن، در وضعیتِ مرجعش، تعریف می کند. به بیانِ ریاضی، مرگِ یک هستنده نمایانگرِ نزولِ تابعِ نمودِ هستندة مورد نظر است. بدین ترتیب، او مرگ را نیز یک مفهوم منطقی و نه هستی شناسانه معرفی می کند. به اعتقاد بدیو از این تحلیل دو نتیجه حاصل می شود: 1- مرگ یک تغییرِ بیرونی در تابعِ نمودِ یک هستنده است، 2- اندیشیدنِ به مرگ، بیهوده است؛ زیرا به اعتقاد او مرگ صرفاً یک پیامدِ منطقیِ تغییرِ ارزشِ تابعِ نمود است، و از سوی دیگر، آنچه شایستة اندیشیدن است، رخدادی است که عاملِ این تغییرِ ارزش توابعِ نمود است.
۱۹.

نقش ابواسحاق ابراهیم نوبختی در پیدایش «کلام فلسفی» شیعه (با تأکید بر کتاب الیاقوت فی علم الکلام)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کلام فلسفی ابواسحاق نوبختی شیعه وجودشناسی اصطلاحات فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۳ تعداد دانلود : ۵۰۱
علم کلام در سیر تطور تاریخی خود، همواره با رویکردهای مختلفی مواجه بوده است. یکی از رهیافت های مشهور در کلام شیعی، رویکرد عقل گرایی فلسفی است. در مکتب «کلام فلسفی»، مسایل و دعاوی کلامی با استفاده از وجودشناسی و بهره گیری از قواعد و اصطلاحات فلسفی، در قالب روش برهانی تقریر و تبیین می شوند. دیدگاه رایج، شکل گیری و تأسیس این مکتب را در قرن هفتم توسط خواجه نصیرالدین طوسی می داند؛ لیکن ما دراین نوشتار بر آنیم تا با روش توصیفی تحلیلی، ضمن ارایه تعریفی جامع از کلام فلسفی، با استنباط معیارها و مؤلفه های این مکتب کلامی، به بررسی و تحلیل نقش ابواسحاق نوبختی در پیدایش کلام فلسفی شیعه بپردازیم. بی شک، بازشناسی ملاک ها و شاخص های این مکتب کلامی ازجمله: طرح مباحث وجودشناسی در آثار کلامی؛ بهره گیری از اصطلاحات و قواعد فلسفی؛ اخذ رهیافت برهانی در اثبات دعاوی کلامی؛ استقلال عقل و استناد حداقلی به ادله نقلی، در فهم نحوه شکل گیری و زمان پیدایش این مکتب از اهمیت فراوانی برخوردار است.
۲۰.

معانی وجود در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موحود وجود خاص وجود عام اشتراک معنوی وجودشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۱ تعداد دانلود : ۴۵۹
موجود نخستین اصل شناخت و  به طریق اولی، موضوع مابعدالطبیعه است. لفظی که در وجودشناسی ابن سینا به تبع ارسطو  نقش کلیدی دارد ، «موجود» است. موضوع فلسفه « موجود به ماهو موجود و عوارض ذاتی آن» است. مفهوم «موجود» مفهوم عامی است که حاکی از مطلق واقعیت است و تنها مفهومی است که دربرگیرنده همه چیزهاست. از نظر ابن سینا می توان موجودی را در خارج تصور کرد که صرف وجود و بدور از ماهیت است (خداوند)؛ می توان موجودی را در خارج در نظر گرفت که مرکب از «وجود» و «ماهیت» است (مخلوقات). بنابراین ابن سینا با مفهومی به عنوان «موجود» سروکار دارد که از اصل واقعیت حکایت می کند و می تواند ماهوی و غیر ماهوی باشد. درباره خداوند «وجود محض» است و درباره مخلوقات مرکب از وجود و ماهیت و  «موجود» است. بنابراین وجود در اندیشه ابن سینا در پنج معنا بکار می رود: وجود خاص؛ وجود اثباتی؛ فعل وجود دادن؛ فعل بودن و وجود رابط. وجود یا به معنای اسمی بکار می رود بر سرشت اشیاء و موجودات اطلاق می شود  (وجود خاص) یا به معنای عام دلالت دارد که صفت مشترک میان موجودات است ( وجود اثباتی) یا به معنای «فعل وجود دادن » است که دررابطه با وجودبخشی خداوند به مخلوقات بکار می رود یا به معنای «فعل بودن» است  به معنای عارض بودن وجود بر ماهیت که در آن منشأیت آثار خارجی مدنظر است یا در حمل میان موضوع و محمول به صورت رابط لحاظ می شود. در این نوشتار  ضمن گذار از موجود به وجود، معانی پنج گانه وجود را بررسی می کنیم.