مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرار مغزها
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی عامل موثری در رشد و توسعه اقتصادی ، پر کردن شکاف عمیق تکنولوژیکی ، کاهش نقش مزیت نسبی طبیعی و افزایش نقش مزیت نسبی اکتسابی کشورهای در حال توسعه ، محسوب میشود . به همین منظور سهم قابل توجهی از منابع آنها صرف آموزش نیروی انسانی میشود . اما زمانی که باید سرمایه انسانی مورد بهرهبرداری قرار گیرد ، به شکل فرار مغزها خارج شده و زیان جبران ناپذیری متوجه کشورهای در حال توسعه میکند . بنابراین شناسایی علل فرار مغزها میتواند در جلوگیری از خروج متخصصان و افزایش ضریب ماندگاری آنها موثر باشد ...
بررسی علل فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای OECD در قالب مدل جاذبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد کشورهای در حال توسعه همواره متاثر از فرار مغزها بوده است. تاکنون مطالعه ی منسجمی برای دستیابی به یک نتیجه گیری کلی درباره ی علل فرار مغزها و تاثیرات آن بر اقتصاد کشورهای مبدا صورت نگرفته است. از این رو، در این مقاله به بررسی علل فرار مغزها از 30 کشور در حال توسعه به 16 کشور اصلی عضو سازمان همکاری های توسعه ی اقتصادی طی دوره ی 2004 - 1991، بر اساس الگوی جاذبه مبتنی بر عوامل جاذبه و دافعه پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که جریان فرار مغزها در قالب الگوی جاذبه قابل توجیه است، به طوری که مجموعه ای از عوامل جاذبه و دافعه همچون تفاوت در اندازه ی جمعیت، شرایط بازار کار مانند نرخ دستمزد و بیکاری، کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی، یارانه ی آموزش و مشارکت بخش خصوصی، توضیح دهنده ی جریان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته است.
دایاسپورای علمی ایرانی و نقش آن در بومی سازی علوم اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ایران از لحاظ تاریخی عمدتا کشوری مهاجرپذیر بوده و مواج مهاجرفرستی در آن در دوره های خاصی پیش مشاهده نشده است. این امواج نیز غالبا موقت بوده و جابه جایی های بسیار گسترده جمعیتی به سوی خارج از مرزها را در برنداشته است. با این وصف انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، دو واقعه بزرگ تاریخی در قرن اخیر بوده اند که موجی از مهاجرت ها را به خارج از ایران بیشتر با انگیزه های سیاسی ایجاد کردند. از این دو مهاجرت اصلی، مهاجرت های سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی به دلایل متعدد، گسترده تر بودند. و بنابر اطلاعاتی که هنوز نمی توان دقت هیچ یک از آن ها را دارای اعتبار بالای علمی دانست. امروز ظاهرا بیش از یک میلیون ایرانی یا ایرانی تبار در سراسر جهان و عمدتا در ایالات متحده زندگی می کنند. این مهاجرت نسبت به جمعیت ایران در زمان انقلاب (در حدود 30 میلیون نفر) و حتی جمعیت کنونی ایران (حدود 70 میلیون نفر) رقم مهمی است. افزون بر این، جمعیت مهاجرت کننده عمدتا دارای سرمایه های فرهنگی و اقتصادی بالایی نیز بوده اند، همین امر نیز سبب شده است که در طول سه دهه گذشته یک دایاسپورا (جماعت مهاجران) علمی در دانشگاه های جهان و از جمله در برخی از معتبرترین دانشگاه های اروپا و آمریکا شکل بگیرد. این دایاسپورا امروز در حوزه علوم انسانی و به ویژه علوم اجتماعی عمدتا در حوزه مسایل ایران تدریس و پژوهش می کند و در این راه و در برخی موارد، موقعیت بحران سیاسی بین المللی و مشکلاتی که در ایجاد رابطه میان ایران و برخی از قدرت های بزرگ پس از دوران انقلابی وجود داشته و دارد زمینه هایی را برای رشد آن (از لحاظ تامین بودجه های مطالعاتی و انتشاراتی و تاسیس کرسی های مطالعه خاورمیانه و ایران) فراهم آورده است که این امر تبلیغاتی نیز داشته است. پرسش های اساسی در این مقاله علاوه بر روشن کردن مفهوم «دایاسپورای علمی» و «بومی سازی علم» و امکان تحقق علمی آن پرداختن به این مساله است که اولا بومی بودن دانشمندان و دانش اجتماعی را باید بر اساس تبارشناختی آن دانشمندان ارزیابی کرد و یا بر اساس تعلق دانشگاهی و ملی آن ها به چارچوب های نهادینه شده علمی و دوم آن که حضور و تداوم فعالیت این دایاسپورا در چه موقعیت و شرایطی می تواند به سود بومی سازی علوم اجتماعی در ایران باشد؟ در واقع امروزه ما در وضعیتی هستیم که نه فقط دیدگاه روشنی نسبت به ابعاد دقیق و فعالیت های این دایاسپورا (و اصولا دایاسپورای ایرانی در کلیت آن) نداریم، بلکه رابطه ای مشخص و تعریف شده به خصوص نهادینه شده نیز با آن وجود ندارد و روابط صرفا شکل شخصی دارند و به مناسبات افراد با یکدیگر یا روابط نهادهای ایرانی با اشخاص دایاسپورا یا برعکس محدود می شوند. با توجه به هدف اساسی ای که باید مدنظر علوم اجتماعی ایران باشد، یعنی انتقال مرکز شناخت جامعه ایرانی به آکادمی های خود این کشور (در کوتاه یا درازمدت)، ارزیابی و سنجش موقعیت این دایاسپورا با نگاهی انتقادی و به دور از پیش داوری و با در نظر گرفتن تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ضروری است.
"
اقتصاد دانش بر و فرار مغزها
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی دلایل پدیده فرار مغزها (مهاجرت سرمایه های انسانی به سمت کشورهای توسعه یافته) از دیدگاه اقتصاد دانش بر می پردازد. امروزه اقتصاد دانش بر، جانشین اقتصاد صنعتی شده که مشخصه بارز آن دانش است. به بیان دیگر، اصل بنیادین این اقتصاد، دانش و خلق آن است.در ادامه مقاله، مفهوم رشد وتوسعه اقتصادی دانش بر تبیین و تأکید می شود که در نظریه های نوین، سرمایه های مادی در شرایط نوین اقتصادی در خدمت دانش و نیروی دانش مدار قرار گرفته است؛ ضمن این که هزاره سوم میلادی را «دوره بهره برداری ومدیریت دانش در خدمت توسعه» و جامعه مربوط به آن را جامعه ای فراگیر نام نهاده اند. اقتصاد متکی بر مغز (مغزبر)، خلاقیت و نوآوری، جامعه دانش محور، سازمان های مبتنی بر دانش و اطلاعات، تکنولوژی های یکپارچه دانش بر، خلق و تولید فرصت ها، و سرریزهای فراگیر دانش و تکنولوژی، از مؤلفه های این جامعه فراگیر عنوان شده اند.در ادامه این نوشتار، بحث اقتصاد دانش بر و پدیده فرار مغزها بررسی می شود. مقاله با تأکید بر تحقق توسعه پایدار به شرط توسعه انسانی، آسیب شناسی پدیده فرارمغزها را که به موجب ناترازی سیستم های اجتماع و اقتصادی و طبیعی می شود اجتناب ناپذیر می شمارد.در بخش بعدی پژوهش، زمینه های شکل گیری فرار مغزها و عوامل مؤثر بر آن تشریح می شود. از همین رو، انحصار قدرت، ضعف شایسته سالاری، عدم تحقق عدالت، و پدیده جهانی شدن، مورد اشاره و تبیین قرار می گیرند. در ادامه، افزایش نرخ ارز، تشدید تورم و بیکاری، افزایش نرخ بهره، کاهش سود سرمایه گذاری، افزایش کسری واقعی حساب موازنه پرداخت ها و خروج سرمایه ها از جمله آثار کوتاه مدت، و کاهش رشد اقتصادی، فرسایش پایه مالیاتی، و وخیم تر شدن توزیع درآمد و اتلاف هزینه ها، مهم ترین پیامدهای منفی فرار مغزها در بلندمدت عنوان شده اند.تشریح پیامدهای منفی فرار سرمایه های انسانی بر اقتصادهای توسعه نیافته و در حال توسعه نیز در بخش بعدی مقاله صورت گرفته است.فرایند تخریب خلاق (فرایندی که به واسطه نوآفرینان شکل گرفته و پویایی آن، مستلزم فعالیت های نوآفرینانه است) و آثار منفی فرار مغزها بر آن در کشور «مغزفرست» در ادامه مقاله تبیین می شود.آسیب شناسی فرار مغزها و نیز «کوچ مجازی» (یا مهاجرت پنهان که در آن پژوهشگران در قالب شبکه های اطلاع رسانی بین المللی با بیگانگان همکاری می کنند نیز مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است.در بخش پایانی مقاله تأکید می شود که پدیده مهاجرت، محصول واکنش نوآورانه نخبگان نسبت به مجموعه ای از شکاف ها، عدم تعادل ها و ناترازی در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ است که شکاف سطوح مختلف جامعه ملی را با جامعه جهان عمیق تر می سازد.
رویکردی نوین به مسالهی فرار مغزها و نقش آن در انباشت سرمایهی انسانی در کشورهای مبدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان فرار مغزها به شکل جریان انتقال سرمایهی انسانی از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعهیافته، سالهاست که توجه اقتصاددانان بینالملل را به خود جلب کرده است. جریان انتقال سرمایهی انسانی؛ اقتصاد کشورهای مبدا و مقصد فرار مغزها را تحت تاثیر قرار خواهد. شواهد نشان میدهد که ییشتر مهاجرین وارد شده به کشورهای OECD، نیروی کار ماهر بودهاند. از این رو، در این مقاله به بررسی پیامدهای فرار مغزها از 135 کشور در حال توسعه (از جمله ایران) بر انباشت سرمایهی انسانی این کشورها طی سالهای 1990 تا 2000 پرداخته شده است. نتیجهی مقاله نشان می دهد که جریان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به 16 کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی (OECD)، انباشت سرمایهی انسانی در تمام کشورهای در حال توسعه با سطوح مختلف درآمدی را بهطور مثبت و معنیداری تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین کشورهای در حال توسعه از نظر سطح سرمایهی انسانی در حال همگرایی به وضعیت تعادلی بلندمدت خود هستند.
ساختار روابط انسانی در خانواده و گرایش به مهاجرت
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد پدیده گرایش به مهاجرت را در ارتباط با نهاد خویشاوندی مورد بررسی قرار دهد. کمتر محققی این پدیده را از منظر رابطه آن با شبکه خویشاوندی بررسی کرده است. برهمین اساس، بر آن شدیم تا در این مقاله، از منظری خاص و جدید، به مسأله فرار مغزها نگاه کنیم و نقش بازدارنده و یا تسهیل کننده خانواده و روابط خویشاوندی در امر مهاجرت تحصیل کرده ها را مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر از رهیافت نظری «کارکردگرایی ساختاری» و همچنین از تئوری «فاصله اجتماعی» بهره برده ایم. بنابراین، برخلاف رویکردهایی که مهاجرت نیروهای متخصص از کشور را ناشی از وجود برخی عوامل کششی در کشورهای مقصد می دانند، مقاله حاضر این امر را بیشتر ناشی از ناکارآمدی ساختارهای جامعه می داند. برای تحلیل این ناکارآمدی ساختاری در سطح نظام خویشاوندی، از تئوری فاصله اجتماعی استفاده شده است. با استفاده از این تئوری می توان گفت که با بیشتر شدن فاصله اجتماعی میان افراد خویشاوند، نفوذ متقابل آنها بر همدیگر کاهش یافته و در نتیجه نظام خویشاوندی آن، کنترل سنتی خود بر فرد را از دست می دهد، و همین عدم وابستگی و همبستگی فرد با خویشانش، زمینه ای را فراهم می سازد تا او به محض رویاروبی با مشکلات و یا مهیا شدن امکانات سفر، اندیشه خروج از کشور و اقامت در نقطه ای دیگر از جهان را در سر بپروراند.
در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری را دانشجویان رشته های انسانی (علوم اجتماعی) و فنی (مهندسی برق) دانشگاه تهران تشکیل می دهند. جمع آوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه و در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر این امر هستند که میان چهار متغیر اصلی، یعنی وسعت نظام خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی، فراوانی روابط خویشاوندی و عمق روابط خویشاوندی، و متغیر گرایش به مهاجرت از کشور، رابطه ای معنی دار و معکوس وجود دارد. همچنین، از بین چهار متغیر مستقل، دو متغیر «گستره روابط خویشاوندی» و «عمق روابط خویشاوندی» رابطه ای معنی دار با متغیر گرایش به مهاجرت داشته اند. به عبارت بهتر، افرادی که روابط بیشتر و صمیمی تری با خویشان خود دارند، گرایش کمتری به مهاجرت از کشور از خود نشان می دهند.
جغرافیای فرار مغزها
حوزههای تخصصی:
هدف مقالة حاضر بررسی تأثیر مهاجرت متخصصان یا فرار مغزها بر روند فعالیت های علمی، فناوری، اقتصادی و بر جریان اطلاعات است. در این مقاله به پدیدة فرار مغزها به عنوان فرار سرمایه های اطلاعات علمی و فنی کشور نگاه شده است. ابتدا مفهوم و تاریخچة این پدیده در سطح جهان و ایران بررسی، و سپس به دلایل فرار مغزها، راه های پیشگیری، سیاست جذب مغزها به جای فرار پرداخته شده است. مهمترین دلایل فرار مغزها مشکلات اقتصادی، نبود امکانات مناسب آموزشی و پژوهشی، فراهم نبودن زمینة رشد علمی، وجود بحران های متعدد مقطعی و نبود امنیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ذکر شده است. فرار یا مهاجرت نخبگان به عنوان مغزهای اطلاعات علمی و فنی باعث کاهش فعالیت های علمی، فناوری و اقتصادی، کاهش تولید و مصرف اطلاعات، کاهش میزان فعالیت مراکز اطلاع رسانی و کتابخانه ها و کاهش میزان تقاضا برای استفاده از بانکهای اطلاعاتی خارجی میشود.
اثر فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان مهاجرت بین المللی افراد متخصص از کشورهای در حال توسعه (مبدا) به کشورهای توسعه یافته (مقصد) در دو دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. در دهه 1970 اکثر اقتصاددانان با این عقیده موافق بودند که فرار مغزها منجر به کاهش انباشت سرمایه انسانی شده و در نهایت باعث زیان به اقتصاد کشورهای در حال توسعه می شود. در حالی که در مطالعات دو دهه اخیر، از نتایج سود مند فرارمغزها بر اقتصاد کشورهای مبدا صحبت می شود، این مقاله سعی در شفاف کردن اثر فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدا دارد. بیش از 90 درصد مهاجران متخصص دنیا در 30 کشور عضو OECD زندگی می کنند و بیش از 90 درصد مهاجران متخصص در این 30 کشور، در 6 کشور امریکا، انگلیس، کانادا، آلمان، استرالیا و فرانسه زندگی می کنند. از اینرو به منظور بررسی اثرفرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدا، فرار مغزها از 79 کشور در حال توسعه به 6 کشور ذکر شده طی دوره 2004-1991 با استفاده از رهیافت داده های تابلویی و نرم افزار Stata مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان داده اند که اثر فرار مغزها بر انباشت سرمایه انسانی کشورهای مبدا منفی و معنی دار بوده است. و اثر مستقیم فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدا معنی دار نیست. بنابراین فرار مغزها با کاهش انباشت سرمایه انسانی رشد اقتصادی کشورهای مبدا را با کندی مواجه می کند.
مدیریت استعدادها کژ کارکردهای رسانه های جمعی در تشدید روند مهاجرت نخبگان
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به اهداف و آرمان های سند چشم انداز بیست ساله کشور، مشخص می گردد که تحقق آنها مستلزم نیروهای انسانی توانمند و متخصص در تمامی زمینه ها می باشد. از سویی معضل فرارمغزها در چند دهه گذشته روندی صعودی داشته و امروزه به شکل یک بحران اجتماعی خودنمایی می کند. هدف این مقاله، مطالعه اثرات رسانه های جمعی بر پدیده فرار مغزها با تاکید بر رسانه های داخلی است که چارچوب نظری آن بر مبنای تئوری دفع – جذب و همچنین نظریه کاشت بنا شده است. به منظور بررسی موضوع با استفاده از تحقیقی پیمایشی و انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با تعدادی از دانشجویان سال آخر رشته های فنی و مهندسی دانشگاه صنعتی شریف که قصد مهاجرت دائمی یا بلندمدت از کشور را داشته اند، به شناسایی عوامل موثر بر قصد آنها و میزان و نحوه اثرگذاری رسانه های داخلی و خارجی بر تصمیم به مهاجرت پرداخته شد. بر اساس یافته های تحقیق، از میان رسانه های مورد مطالعه، اینترنت بیشترین اثرگذاری را در این میان داشته و ماهواره در مرتبه بعدی قرار میگیرد. همچنین تلویزیون به عنوان رسانه داخلی کژ کارکردهای بیشتری نسبت به دیگر رسانه های داخلی دارد. مشارکت کنندگان در تحقیق «کیفیت پایین برنامه های تلویزیون و عدم تناسب برنامه های تلویزیون با سطح خواسته ها، علایق و انتظارات جوانان تحصیلکرده»، « بازنمایی نامطلوب قشر تحصیلکرده جامعه در تلویزیون»، و «سهم اندک جوانان از برنامه های تلویزیون» و «عدم ترویج و اشاعه فرهنگ علمی» را مهمترین کژ کارکردهای تلویزیون در کشور و زمینه ساز و محرک فرار مغزها می دانند. به زعم آنان، تلویزیون داخلی بیشتر «وسیله تفریح اقشار کم سواد» می باشد تا «وسیله ترغیب نخبگان». این در حالی است که رسانه های خارجی در ذهن تحصیلکردگان ، تصویر ایده الی از کیفیت زندگی کاری و غیر کاری نخبگان در کشورهای مقصد شکل داده اند.
راهبردهای جذب نخبگان در نظام آموزش عالی ج.ا.ا با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن بررسی عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان، به ارائه راهبردهای بهبود وضعیت موجود با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت می پردازد. عوامل مورد بررسی در این تحقیق در قالب دو بعد عوامل کششی و رانشی دسته بندی شده اند. پس از اولویت بندی عوامل موثر بر فرار مغزها از کشور با استفاده از تکنیک تاپسیس، شاخص «عدم احساس وجود یک جامعه شایسته سالار» در بالاترین اولویت از نظر سطح اهمیت قرار دارد و شاخص «پایین بودن حقوق و دستمزد» دارای اهمیت کمتری نسبت به سایر شاخص ها می باشد. با مصاحبه عمیق مدل گسترش عملکرد کیفیت از 11 نفر از مدیران دانشگاه مورد بررسی در تحقیق، در نهایت 12 راهبرد بهبود، استخراج شده است. مهمترین ابزار رتبه بندی راهبردها در این قسمت استفاده از وزن مطلق و نسبی می باشد، که بر این اساس راهبرد «استفاده از الگوهای موفق خارجی» در اولویت اول و «وجود فضای مطلوب اجتماعی برای توجه به منزلت نخبگان» در اولویت دوم قرار می گیرد که با عملیاتی کردن آن ها می توان انتظار بهبود در شرایط کلی جذب نخبگان را در کشور داشت.
بررسی تأثیر مهاجرت بر انباشت سرمایه انسانی و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه (2000-1975)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده هایی که در دهه های گذشته افزایش بی سابقه ای یافته، پدیده مهاجرت بین المللی افراد متخصص یا فرار مغزهاست. در ابتدا تنها اثرات منفی فرار مغزها بر کشورهای مبدأ مورد توجه قرار گرفت، اما پس از چند دهه رویکرد جدیدی شکل گرفت که بر اثرات مثبت فرار مغزها بر کشورهای مبدأ تأکید می کرد. در این تحقیق با استفاده از داده های پنل بین کشوری، اثر فرار مغزها بر انباشت سرمایه انسانی و رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه در فاصله سال های 1975 تا 2000 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که چشم انداز مهاجرت اثری مثبت و معنادار بر انباشت سرمایه انسانی دارد و لذا مکانیسم انگیزش که در ادبیات جدید مورد تأکید قرار گرفته تأیید می شود. همچنین خود مهاجرت بالفعل نیز در هر دوره اثر منفی بر انباشت سرمایه انسانی دارد. با توجه به آزمون والد می توان گفت که از لحاظ آماری مجموع برآیند اثرات چشم انداز مهاجرت (اثر انگیزشی مثبت) و خود مهاجرت (اثر منفی) بر انباشت سرمایه انسانی کشور مبدأ همدیگر را خنثی می کنند. در مرحله بعدی اثر مهاجرت افراد متخصص بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت، نتایج پژوهش نشان داد که اثر مهاجرت فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشور مبدأ منفی است.
بررسی تاثیر فرار مغزها بر تولید و تجارت خارجی ایران با استفاده از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گرایش کشورها به ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺷﺪن، ﻣﯿﺪان رﻗﺎﺑﺖ از ﺳﻄﺢ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺟﻬ ﺎﻧﯽ ﮔﺴ ﺘﺮش ﻣ ﯽ ﯾﺎﺑ ﺪ و در اﯾﻦ روﻧﺪ ﮐﺸﻮرﻫﺎﯾﯽ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮند ﮐﻪ ﻗﺪرت رﻗﺎﺑﺖ ﺑﺎﻻﺗﺮی در تولید و ﺗﺠﺎرت ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. یکی از مولفه های موثر در افزایش قدرت رقابت کشورها در عرصه های بین المللی، نیروی انسانی متخصص است. این در حالی است که ایران طی دهه های اخیر با نرخ بالایی از مهاجرت مغزها به کشورهای توسعه یافته روبرو بوده است. این مطالعه به بررسی تاثیر فرار مغز ها (مهاجرت نیروی انسانی ماهر و تحصیل کرده به خارج) بر تولید و تجارت خارجی ایران به تفکیک بخش های اقتصادی با استفاده از یک مدل تعادل عمومی (GTAP) پرداخته است. برای این منظور با استفاده از دو سناریوی شوک منفی عرضه نیروی متخصص به عنوان اثر مستقیم فرار مغزها و شوک منفی بهره وری کل عوامل به عنوان اثر غیر مستقیم فرار مغزها، اثر مهاجرت نیروی کار متخصص بر متغیرهای تولید، صادرات، واردات و تراز تجاری مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که فرار مغز ها چه به صورت مستقیم و چه از طریق کاهش بهره وری در مجموع آثار منفی بر تولید، صادرات، واردات و تراز تجاری کشور بر جای می گذارد.
شیوه های اثربخش در پیشگیری از برون کوچی نخبگان علمی (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با به کارگیری چه شیوه های مؤثری، می توان در ممانعت از برون کوچی نخبگان علمی موفق عمل کرد؟ هدف اصلی این مقاله ارائه تحلیلی جامعه شناختی از پاسخ اعضای بنیاد ملی نخبگان استان مازندران به سؤال مذکور بوده است. وجه مشترک بررسی علل های مؤثر در مهاجرت و شیوه های اثرگذار و موفق برای ممانعت از برون کوچی نخبگان علمی از منظر پاسخ دهندگان، نخست آن است که آنها هم عوامل مهاجرت و هم شیوه های ممانعت را متنوع و متعدد می دانند، و دوم، آنها این عوامل و شیوه ها را نه به ویژگی های نخبگان بلکه به شرایط و عوامل اجتماعی نسبت داده اند (تحلیلی جامعه شناختی). اگرچه از نظر این آزمودنی ها، بیشتر عوامل و شیوه های اشاره شده به شرایط و نحوه عمل عامل های اجتماعی در بیرون فضای علم مربوط می شود (رویکرد برونگرا) تا عوامل و شیوه های مربوط به شرایط اجتماعی داخل فضا و نهاد علم (رویکرد درونگرا)، اما آنها اصلاح نابسامانی های معین در هر دو محیط اجتماعی داخل و خارج فضای علم و تعامل میان آنها را راهبردی موفق برای ممانعت از خروج نخبگان علمی می دانند.
تأثیر جو دانشگاه و نظام ارزشی بر گرایش دانشجویان به مهاجرت از کشور (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین جو دانشگاه و نظام ارزشی با گرایش به مهاجرت دانشجویان دانشگاه سمنان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی هم بستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه سمنان (13089 نفر) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و جدول کرجسی و مورگان، تعداد 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل سه پرسش نامه استاندارد، گرایش به مهاجرت، پرسش نامه جو دانشگاه و پرسش نامه زمینه یابی ارزشی شوارتز ( SVS ) بود که پایایی آنها با روش ضریب آلفای کرونباخ برآورد شد. یافته های پژوهش میزان گرایش به مهاجرت در بین دانشجویان را متوسط به بالا نشان داد. همچنین، تمامی ابعاد جو دانشگاه و نظام ارزشی، ضمن داشتن رابطه، توانایی پیش بینی گرایش به مهاجرت دانشجویان را داشتند. بنابراین با بررسی تأثیر زوایای گوناگون جو دانشگاه و نظام ارزشی دانشجویان، می توان به چگونگی رفتار، احساسات، دیدگاه ها و نگرش آنان درخصوص گرایش به مهاجرت پی برد و واکنش احتمالی آنان را ارزیابی، پیش بینی و حتی هدایت کرد.
کشف و تبیین خوشه های اعضای هیأت علمی مهاجرت کرده براساس تحلیل عاملی دیدگاه درباره موانع نگهداشت سرمایه انسانی دانشگاه های برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
157 - 183
حوزههای تخصصی:
شناسایی موانع نگهداشت نخبگان علمی به عنوان سرمایه انسانی دانشگاه های برتر کشور به منظور آسیب شناسی و ایجاد زیرساخت لازم برای تحقق نگهداشت مؤثر آنان ضروری است. مقاله حاضر بادرنظرداشتن چندوجهی و بین رشته ای بودن موضوع مهاجرت نخبگان، ازطریق تشکیل فضای گفتمان در روش شناسی کیو، ابعاد مختلف فردی و سازمانی آن را در دو سطح خرد و کلان، شامل زیرمجموعه های اجرایی، اداری، آموزشی، علمی، سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی شناسایی می نماید، و با تمرکز بر موانع سازمانی نگهداشت، براساس نگرش نخبگان علمی موردپژوهش (اعضای هیأت علمی مهاجرت کرده از 20 دانشگاه برتر ایران به 100 دانشگاه برتر خارج از ایران)، گونه های مختلف ذهنیت آنان درباره موانع سازمانی فراروی نگهداشت آنها را شناسایی و تبیین می کند. جمع آوری داده ها با استفاده از گردآوری گویه های کیو از 17 مشارکت کننده و ازطریق تحلیل عاملی کیو انجام می شود. براساس یافته های حاصل از استخراج و چرخش عامل ها، این سرمایه انسانی مهاجرت کرده براساس دیدگاه راجع به موانع فراروی نگهداشت آنان در دانشگاه محل کار در ایران، در 7 گونه نگرش خوشه بندی می شوند. درپایان، مختصات هریک از خوشه های کشف شده نگرش با مبانی کارکرد نگهداشت در مدیریت منابع انسانی و نیز با مشخصات جمعیت شناختی افراد شاخص در هر خوشه مورد تبیین قرار می گیرد و پیشنهادهای اجرایی در سطح سازمان موردمطالعه برای تحقق نگهداشت افراد دارای هریک از این گونه های نگرش ارائه می گردد.
ارائه نظریه زمینه ای از رویارویی نخبگان جوان با بوروکراسی بنیاد ملی نخبگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخبگان علمی یکی از ارکان توسعه کشور محسوب می شوند؛ از این رو ماندگاری یا جذب آنان از اولویت های اساسی کشور است. با این حال، آمارها نشان دهنده وضعیت به شدت نامطلوب کشور از نظر فرار نخبگان است. به فراخور اهمیت موضوع، در سال های گذشته سازمان بنیاد ملی نخبگان بر ای رسیدگی و بهبود وضعیت نخبگان تأسیس شده است. شناخت چگونگی بازنمایی این بنیاد و بوروکراسی حاکم بر آن در ذهن نخبگان می تواند به فهم جهان ذهنی نخبگان، شناخت محتوا و کیفیت اثرگذاری این بنیاد منجر شود؛ از این رو در این مطالعه تجربه نخبگان از رویارویی با بوروکراسی بنیاد کاوش شده است؛ بدین منظور، با استفاده از روش شناسی کیفی و برای ارائه نظریه زمینه ای، با یازده نفر از استعدادهای درخشان مصاحبه های عمیق انجام شد که به صورتی هدفمند و نظری انتخاب شدند. سپس کدگذاری داده های حاصل به شیوه باز، محوری و گزینشی انجام شد. درمجموع یافته های پژوهش شامل 15 مقوله اصلی، 36 مقوله فرعی و 317 مفهوم است. درنهایت نیز مقوله هسته نهایی استخراج شد. نتایج نشان می دهد تنش های مداوم و گوناگون نخبگان در مواجهه با ساختار بوروکراتیک بوده که آن ها را از خود بیگانه کرده است. در پایان نتایج در قالب مدل پارادایمی و طرح واره نظری ارائه و مطرح شد.
مهاجرت نخبگان و رابطه آن با توسعه: فرصتها و چالش ها برای سیاستگذاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: منابع انسانی نخبه و کارآمد در عرصه های مختلف ملی، نقش حیاتی دارند و به همین دلیل، مدیریت مطلوب آنها بسیار مهم تلقی می شود. مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها در بین کشورهای در حال توسعه از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه این کشورها در فرآیند جریان بین المللی سرمایه انسانی، سرمایه های بیشتری را از دست داده و معمولاً توسعه آن ها تحت تأثیر این پدیده، کند می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان و مکانیسم اثرگذاری مهاجرت نخبگان بر توسعه کشورهای مبدأ و همچنین ارائه فرصت ها و چالشها برای سیاستگذاری در این زمینه است. روش ها: این مطالعه به صورت مرور نظام مند و با استفاده از پروتکل PRISMA در بانک های اطلاعاتی بین المللی ( PubMed ، Google Scholar و Scopus ) و ملی ( SID ، Magiran و ISC ) صورت گرفت. با توجه به استراتژی PICOS ، مقالات انتشار یافته تا تیر 1398 به دو زبان انگلیسی و فارسی با استفاده از ترکیبات متنوعی از کلیدواژه های کلیدواژه های brain drain ، challenges ، developed country ، development ، Migration ، elite ، Policy ، developing country و معادل فارسی آنهاجستجو گردید. پس از انجام جستجو و انتخاب مقالات، متن مقالات نهائی با کمک چک لیست PRISMA مورد ارزیابی کیفی قرار گرفت و در نهایت رابطه مهاجرت نخبگان و توسعه و سیاستگذاری های مربوطه به صورت سنتز روایتی ارائه گردید. یافته ها: با مرور دقیق جزئیات مقالات نهایی تحلیل شده؛ می توان عوامل و متغیرهای موثر در سه موضوع اصلی که محوریت مهاجرت و توسعه را تشکیل می دهند را به الف) فرار مغزها و توسعه، ب) جریان های مالی ناشی از مهاجرت نخبگان و ج) نقش جوامع نخبگان مهاجر در توسعه تقسیم کرد. با مرور نظام مند مطالعات، متوجه می شویم که تأثیرات بالقوه مهاجرت نخبگان بر توسعه پیچیده و چند بعدی است و نیاز به پاسخ چند بعدی از سوی سیاستگذاران دارد. تأثیرات مهاجرت نخبگان بسته به نوع کشور، روند اقتصادی و اجتماعی آن کشور، می تواند مثبت یا منفی باشد و فرصت ها یا محدودیت هایی را برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی ایجاد کند. نتیجه گیری: به طور کلی جوامع نخبگان مهاجر می توانند نقش مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مبدا خود داشته باشند. جوامع نخبگان مهاجر می تواند منبع ایده ها، دانش ها و مهارت ها، و سرمایه های اجتماعی باشند. ارتباطات و شبکه هایی که جوامع نخبگان مهاجر با کشور خود دارند می توانند به عنوان کانال مهمی برای تقویت تأثیرات مثبت مهاجرت بر کشور مبدا عمل کند. با این وجود هنوز بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، از مهاجرت نخبگان متضرر می شوند. لذا برای محقق شدن تاثیرات مثبت مهاجرت نخبگان، نیاز به سیاستگذاری های همه جانبه، دقیق و جامع است که مسلماً چالشهایی از جمله نیاز به گفتگو و همکاری قابل توجه در سطح بین المللی نیز مطرح خواهد بود.
شناسایی و اولویت بندی عوامل چندزمینه ای مؤثر بر روند فرار مغزها (تحلیل و پیش نگری موج چهارم این پدیده در ایران: از 1390 تا افق 1404)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
127 - 154
بررسی اثرات رفاه اجتماعی بر فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثرات رفاه اجتماعی بر فرار مغزها به عنوان پدیده ای اجتماعی در فرایند توسعه و رشد کشورها نقشی تعیین کننده دارد و جنبه ها و حوزه های مختلفی در کشورهای در حال توسعه همواره متأثر از این مقوله بوده است. یکی از اهداف جوامع در دنیای امروز افزایش سطح رفاه اجتماعی افراد می باشد. سطح کیفی و کمی زندگی و سطح رفاه اجتماعی در کشورها یکی مهم ترین معیارهای توسعه یافتگی است. بر همین اساس یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزان اقتصادی افزایش رفاه اجتماعی به عنوان عاملی مهم به منظور جذب نخبگان در جوامع توسعه یافته است. از طرفی کشورهایی با سطح رفاه اجتماعی نامطلوب و ضعیف شاهد فرار مغزها و مهاجرت افراد تحصیل کرده خود می باشند. در این پژوهش برآنیم تا به بررسی اثرات رفاه اجتماعی بر فرار مغزها طی سال های 2018-2002 و مبتنی بر داده های مراکز رسمی آمار اقتصادی از قبیل داده های بانک جهانی و داده های مهاجرت در کشورهای در حال توسعه بپردازیم. روش اقتصادسنجی مورد استفاده روش گشتاورهای-تعمیم یافته (GMM ) است. نتایج نشان می دهد وقفه اول فرار مغزها و آزادی بیان اثری مثبت بر فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه (کشورهای مبداء) به ایالات متحده آمریکا (کشور مقصد) داشته و رفاه اجتماعی، ثبات سیاسی، بهداشت و سلامت عمومی اثری منفی بر فرار مغزها داشته است.
بررسی اثرات غیرخطی نابرابری توزیع درآمد بر فرار مغزها در کشورهای درحال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری درآمدی و تلاش در راستای کاهش آن، یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع در دنیای کنونی محسوب می شود؛ کشورها از یک سو، به دنبال منابعی درآمدزا و از سوی دیگر، در تلاش جهت کاهش نابرابری های درآمدی هستند. از طرفی، مهاجرت به دلیل توزیع نابرابر درآمد و روند تأثیر مهاجرت بر خلاف سیاست های جوامع، دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب را با مشکل مواجه می کند. بنابراین، با توجه به اهمیت پیامدهای ناشی از مهاجرت، هدف اصلی این مقاله، بررسی اثرات غیرخطی نابرابری درآمد بر فرار مغزها در کشورهای درحال توسعه است. براساس یافته های مطالعه و نتایجی که برآورد مدل نشان می دهد، نابرابری توزیع درآمد، تأثیری آستانه ای بر فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه داشته است. تا زمانی که نابرابری در سطوحِ کمتر از 46/0 باشد، این متغیر، تأثیری منفی و معنی دار بر فرار مغزها داشته، اما پس از عبور از حد آستانه 46/0 و قرار گرفتن در رژیم نابرابری بالا، تشدید نابرابری، موجب تشدید فرار مغزها شده است. به عبارت دیگر، جامعه حدی از نابرابری را تحمل می کند اما شدت گرفتن نابرابری از حد قابل تحمل جامعه، موجب می شود که نخبگان به دنبال زندگی بهتر و متناسب با توانمندی های خود به کشورهای توسعه یافته که برابری بیشتری دارند، مهاجرت نمایند.