مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
سیاست گذاری فرهنگی
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۷ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
124 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر سیاست گذاری فرهنگی بر موسیقی محلی گیلان است. این پژوهش در پی طرح این پرسش در ذهن محقق مطرح شد که تأثیر سیاست گذاری فرهنگی بر موسیقی محلی گیلان چیست؟ که پاسخ به این پرسش هدف این تحقیق به شمار می آید. روش پژوهش: این پژوهش بر اساس دو روش تحلیل ثانویه و مصاحبه انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش، سازمان های مجری سیاست گذاری های فرهنگی در گیلان هستند که عملکرد آنها با موسیقی محلی گیلان مرتبط است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل متعددی در تضعیف وضعیت موسیقی محلی گیلان اثر گذار بوده است. این عوامل عبارتند از: مدرنیته، تغییر ساختار زندگی اجتماعی و فرهنگی، دیدگاه غالب در رادیو و تلویزیون، نقش مدیران فرهنگی. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده، نقش سیاست گذاری فرهنگی در کاهش رونق موسیقی محلی گیلان مورد تأیید قرار گرفت که به ترتیب، عواملی مانند عدم اختصاص تسهیلات کافی به موسیقی محلی گیلان، عدم نیازسنجی موسیقیایی از جوانان، عدم تصویب قوانین اجرایی محکم در رعایت از حقوق معنوی هنرمندان و عدم اختصاص بودجه کافی برای فعالیت گروه های موسیقی محلی گیلان شناسایی شده اند. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد می توان با سیاست گذاری و اقدام درست در جهت بهبود وضعیت موسیقی محلی و حفظ هویت بومی گیلان سهم بسزایی داشت.
تاثیر فناوری اطلاعات بر امنیت شغلی با نقش میانجی مهندسی اجتماعی در مجتمع ورزشی آموزشی محمودآباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
1 - 10
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر امنیت شغلی با نقش میانجی مهندسی اجتماعی در مجتمع ورزشی آموزشی نفت محمودآباد بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است.جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان مجتمع ورزشی آموزشی محمودآباد بودند که تعداد آن ها 340 نفر بوده است. که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 180 نفر از قسمت های مختلف مجتمع انتخاب شدند.
روش پژوهش: ابزار اندازه گیری براساس پرسشنامه های استاندارد مربوط به هریک از متغیرهای پژوهش بوده است که با مقیاس پنج درجه ای لیکرت ساخته شد. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافته ها: برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. پیشنهاد های حاصل از فرضیات عبارتند از سیاست های امنیتی بایستی به کارمندان ابلاغ شوند تا بر اهمیت آن ها تاکید شوند اعتماد اساس مهندسی اجتماعی است و بر همین اساس است که مهندسین اجتماعی می توانند به اهداف خود نائل شوند. فناوری می تواند کارها را برای یک مهندس اجتماعی آسان تر نماید. یکی از شیوه های هکرها برای فریب از طریق فناوری، ارسال ایمیل و درخواست اطلاعات مهم از قربانی است. و مهم ترین پیشنهاد اقدام های متقابل برای مهندسی اجتماعی آموزش کارمندان است. دوره های سالیانه بایستی به منظور یادآوری و به روزرسانی اطلاعات برای کارمندان برگزار شوند. پیشنهاد دیگر به منظور افزایش درگیری کارمندان با سیاست سازمان می تواند از طریق خبرنامه های ماهانه با مقالات اطلاع رسانی امنیتی باشد فرهنگ سازی و آگاهی رسانی به افراد باید به گونه ای باشد تا طبقه بندی اطلاعات را به آن ها بیاموزد.
نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد فناوری اطلاعات بر امنیت شغلی و مهندسی اجتماعی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. بین مهندسی اجتماعی و امنیت شغلی نیز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. به طور کلی نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد مهندسی اجتماعی در تاثیر فناوری اطلاعات بر امنیت شغلی تاثیر نقش میانجی دارد.
سیاست پژوهی توسعه اقتصاد فرهنگ در ایران (بررسی موانع و ارائه راهکارهای سیاستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر تولید، توزیع و مصرف صنایع فرهنگی با ارزش افزوده بالا، به عنوان یکی از محوری ترین مسیرهای پیشرفت، عامل توجه به اقتصاد فرهنگ در کشورهای توسعه یافته است. امروزه اقتصاد فرهنگ توسعه یافته به عنوان قدرت جایگزین در اقتصاد سیاسی کشورها شناخته می شود. توسعه اقتصاد فرهنگ نیازمند به کارگیری راهبردهای کارآمد و متناسب با شرایط و ایجاد هماهنگی در بخش های مختلف تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات فرهنگی به صورت مستمر و متعادل است. برای دستیابی به چنین هدفی لازم است که نقاط ضعف و موانع پیش روی بخش های مختلف اقتصاد فرهنگ شناسایی و راهکارهای برون رفت از آن به سیاست گذاران و اداره کنندگان کشور ارائه گردد؛ بنابراین، در این مطالعه با رویکرد سیاست پژوهی و روش تحقیق کیفی با 30 نفر از متخصصان و فعالان حوزه صنایع فرهنگی از طریق نمونه گیری هدفمند، مصاحبه و مسائل موجود در توسعه اقتصاد فرهنگ شناسایی و درنهایت راهکارهای سیاستی ارائه شده است. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه با روش تحلیل محتوای کیفی و در نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. نتایج شامل دو بخش مسائل و موانع مربوط به سیاست گذاری و اجرا در بخش های مختلف اقتصاد فرهنگ و راهکارهای سیاستی برای رفع موانع و توسعه آن است. این مسائل در حوزه سیاست گذاری و سه بخش مهم اقتصاد فرهنگ یعنی تولید، توزیع و مصرف طبقه بندی شده اند که برخی از مهم ترین مقوله های اصلی آن عبارت اند از: عدم همسویی نهادی، عدم وجود رویکرد واقع گرایانه در سیاست گذاری، حضور دولت در تولید فرهنگی، مسائل مرتبط با آموزش و پژوهش، نیروی انسانی، انجمن ها و اصناف، کسب وکارهای فرهنگی، بخش خصوصی، حقوق مالکیت معنوی، بازار و بازاریابی داخلی و خارجی، رفاه، تقاضا و جامعه پذیری فرهنگی. در پایان راهکارهایی سیاستی برای از میان برداشتن این موانع در حوزه های مختلف ازجمله چگونگی نقش آفرینی دولت، سیاست گذاری، مدیریت بخش نیروی انسانی، آموزش، پژوهش، بازار فرهنگی و سایر بخش ها ارائه شده است.
ایده های سیاستی، اهداف و ساختارهای نهاد فراگیر جوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله جوانان یکی از موضوعات مهم کشور طی سه دهه گذشته بوده و برای پاسخ به مسائل آنان اقدامات بسیاری ازجمله در سطح نهادی صورت گرفته است. باوجوداین، اقدامات صورت گرفته و نهادهای ایجادشده در تخفیف مسائل جوانان موفقیت چندانی به دست نیاورده اند. بر این اساس، در این نوشتار کوشیده ایم با استفاده از روش تحلیل برساخت گرایانه اسناد به مطالعه فرایند طی شده بپردازیم. برای تحقق این مهم، ابتدا تاریخچه و جایگاه نهادهای فراگیر جوانان در ایران و جهان مورد مقایسه قرار گرفته است. بر این مبنا، تشکیل نهاد فراگیر جوانان در ایران نسبت معکوسی با نهاد مزبور در کشورهای صنعتی دارد. در گام بعد، به بررسی تاریخچه نهاد فراگیر جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران پرداخته شده است. لذا در ادامه به تشریح مختصری از شورای عالی جوانان، مرکز ملی جوانان، سازمان ملی جوانان و در نهایت وزارت ورزش و جوانان می پردازیم. سرانجام، نهاد فراگیر جوانان از سه جهت مورد ارزیابی قرار گرفته است: 1. اهداف و وظایف، 2. محتوای برنامه ها و اقدامات، 3. کارآمدی نهاد مربوط. این در حالی است که بررسی کارآمدی آن مستلزم توجه به نیازسنجی های انجام شده در مطالعات پیشین است. مطابق یافته های این بخش اولاً دو ایده «تهاجم فرهنگی» و «شکاف نسلی» نقش محوری در فهم دولتمردان از مقوله جوانی و چالش های آن داشته اند. ثانیاً به تدریج رویکرد انتقادی بر برنامه ها و اقدامات نهاد مذکور غلبه کرده است. ثالثاً شکست نهاد مزبور در «مسئله شناسی جوانان» نقش کلیدی در ناکارآمدی آن داشته است.
ارزیابی روش شناختی کاربست نظریه فرایند متمدن شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
145 - 169
حوزههای تخصصی:
کاربست نظریه ها، به ویژه نظریه های تاریخیْ پایه پرسشی جدی و قابل توجه در جامعه شناسی است که از قضا در ایران به خوبی به آن پرداخته نشده است. این پژوهش از منظری روش شناختیْ اِمکان و ضرورت کاربست نظریه فرایند متمدن شدن الیاس در بستر جامعه ایرانی را مورد ارزیابی قرار داده؛ و این ایده را پشتیبانی می کند که محققان ایرانی می توانند با لحاظ احتیاطات تکنیکی و روشی ای که در متن به آن ها اشاره شده، مسائل مرتبط با این تئوری در جامعه ایران را موردمطالعه قرار دهند. پیش فرض اصلی ما در این مقاله نیاز عرصه سیاست گذاری فرهنگی به نگاه تاریخی بوده؛ و به همین رو، ضمن اینکه این نوشتار می تواند به ایده ای مناسب برای ارزیابی روش شناختی کاربست نظریه ها منجر شود، درعین حال به ما یادآوری نیز خواهد کرد که چگونه نظریه هایی می توانند برای ارزیابی های فرهنگی راهگشا باشند و چگونه این نظریه ها باید با تاریخ اجتماعی مورد بحث پیوند برقرار کنند. در این راستا، پرسشی که این پژوهش درصدد پاسخ به آن بوده است، این بود که چگونه می توان نظریه ای تاریخی مانند نظریه الیاس را در بستر ایران به کار گرفت؟
الزامات و پیامدهای سیاست گذاری فرهنگی در لبنان مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الزامات و پیامدهای امر سیاست گذاری فرهنگی لبنان، با توجه به گستردگی قومی و مذهبی در این کشور و ارائه اطلاعات و تحلیل های مفید برای سیاست گذارانی است که بدنبال برخورداری از فضای باز فرهنگی و به رسمیت شناختن اقوام، مذاهب و فرهنگ های مختلف هستند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در این راستا، گام های اصلی فرایند سیاست گذاری فرهنگی در کشور لبنان و مؤلفه های تأثیرگذار آن بررسی و تبیین شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، مهم ترین پیامدهای منفیِ فرایند سیاستگذاری فرهنگی لبنان، همچون عدم توجه به ابعاد و اهداف معنوی زندگی مردم لبنان، وجود تناقض میان اهداف و لوازم اجرای سیاست ها، وجود ابهام و نسبی گرایی در فرایندها و مراحل سیاستگذاری، تکثرگرایی و تشتت و تقویت سکولاریسم استخراج شد. به نظر می رسد که بهره برداری از آموزه های نظام فرهنگی لبنان به عنوان الگویی در چرخه سیاست گذاری فرهنگی سایر کشورها، سیاست گذاری فرهنگی را ناممکن می کند. البته در یک نگاه کلان یا فراچارچوبی، برخی از آموزه های نظام فرهنگی لبنان می تواند منجر به بهبود فرایند سیاست گذاری فرهنگی در مراحل مختلف شود. لزوم توجه حداکثری به دیدگاه های مختلف، پذیرش آن ها، تأثیر آن ها در اولویت بندی و طراحی سیاست ها و تلاش برای بهره برداری حداکثری از آن، جزو دستاوردهای مثبت این رویکرد است.
تاثیر سیاست گذاری فرهنگی بر قدرت نرم فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
383 - 403
حوزههای تخصصی:
تحولات جهانی بعد از پایان جنگ سرد منجر به کاهش رواج ابزارهای سخت افزاری قدرت و تمایل روز افزون بازیگران نظام بین الملل به کاربرد قدرت نرم در جهت پیشبرد اهداف شان در عرصه روابط بین الملل گردیده است. در میان شاخص های مختلف قدرت نرم، از فرهنگ به مثابه منبع بی بدیل یاد می شود به طوری که نقش این مؤلفه در سیاست خارجی نه تنها در تأثیر غیرمستقیم بر تعیین هویت ملی و فهم جایگاه خود نسبت به دیگران بلکه در تأثیر مستقیم آن بر سیا ست های فرهنگی سیاست خارجی مؤثر می باشد. این قاعده در جهت گیری بازیگرانی نظیر فرانسه نیز می تواند نقش داشته باشد و به قدرت نرم آن شکل دهد. بر مبنای این مدل از شکل گیری رفتار بازیگران، مقاله حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سئوال است که سیاست گذاری فرهنگی منسجم چه نقشی را در قدرت نرم کشور فرانسه ایفاء می نماید؟ فرضیه مقاله بیان گر این است که اتخاذ سیاست فرهنگی منسجم در زمینه های ادبیات، هنر، زبان، سینما و فیلم منجر به افزایش قدرت نرم فرانسه گردیده است. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و منابع اینترنتی به تاثیر سیاست گذاری فرهنگی منسجم بر قدرت نرم فرانسه می پردازد.
نقش اقتصاد مقاومتی در مدیریت شهری با رویکرد سیاست گذاری فرهنگی (مطالعه موردی: منطقه14 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در شرایط کنونی که کشور بدلیل تحریم، در برخی بخش ها با مشکلات و مسائل اقتصادی فراوانی روبه رو است گام برداشتن به سوی اقتصاد مقاومتی در حوزه شهری می تواند بستر مناسبی برای هزینه کرد صحیح و کاهش هزینه های شهری، پی بردن به ظرفیت های بالقوه شهر، استفاده بهینه و بموقع از فرصتهای موجود، استراتژیهای مدیریت شهری و استفاده از خلاقیت و نوآوری باشد.هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین الگوی تحقق اقتصاد مقاومتی در مدیریت شهری با رویکرد سیاست گذاری فرهنگی می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از دید هدف، کاربردی است و از دیدگاه روش انجام پژوهش، توصیفی - تحلیلی محسوب می شود. در این پژوهش ازطریق مطالعه اسنادی و به کمک روش دلفی و نظر خبرگان، الگویی ارائه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها ابتدا با استفاده از آمار توصیفی انجام شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه منطقه14 تهران می باشد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی در شرق این شهر و در حدفاصل خیابان پیروزی در شمال، خیابان خاوران در جنوب، بزرگراه بسیج در شرق و خیابان 17 شهریور در غرب قرار دارد. وسعت آن با احتساب حریم (در شرق منطقه) 3/22 کیلومتر مربع است. جمعیت آن براساس آمار سال نود و چهار، 377104 نفر می باشد. این منطقه دارای 6 ناحیه و 21 محله می باشد.یافته ها: الگوی ارائه شده دربرگیرنده ی یک بعد سیاست گذاری فرهنگی شامل 3 مولفه و 51 شاخص بود. سپس به منظور تحلیل آماری داده ها ازروش های تحلیل عاملی استفاده گردید و آزمون مدل تحقیق با روش معادلات ساختاری انجام شد.نتایج: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که الگوی به دست آمده نقش اساسی در تحقق اقتصاد مقاومتی در مدیریت شهری از طریق گفتمان سازی، آگاه سازی و ترویج فرهنگ صرفه جویی به عنوان مولفه های بعد سیاست گذاری فرهنگی خواهد داشت.
مطالعه عوامل پیشران و بازیگران مؤثر در تحولات آینده آموزش زبان های قومی و محلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری در مورد آموزش زبان های قومی و محلی مانند هر موضوع دیگری نمی تواند تنها با تکیه بر رهنمودهای ارزشی و هنجاری و بدون توجه به شرایط محیطی و ملاحظات راهبردی باشد. برای این منظور پژوهشی باهدف شناسایی عوامل پیشران و بازیگران تأثیرگذار در موضوع آموزش زبان های قومی و محلی در ایران صورت گرفت. برای شناسایی عوامل پیشران از روش «تحلیل اثرات متقابل» با استفاده از نرم افزار میک مک و برای «تحلیل بازیگران» از نرم افزار مکتور بهره جستیم. به عنوان مهم ترین نتایج: برای پیشگیری از فروافتادن گروه مهم «فعال قومی» در ائتلاف مخالفان نظام سیاسی؛ برای تداوم همراهی گروه «همگرای خواهان افزایش سهم قومی»؛ و همچنین برای خنثی نمودن عوامل «ملت سازی قومی» و «واگرایی قومی»، پیشنهاد می شود سیاستگذار بی عملی نسبی خود در موضوع آموزش زبان های قومی و محلی را کنار گذاشته و با اقدامی سنجیده کنترل میدان را به دست بگیرد. لیکن برنامه آموزشی زبان و ادبیات قومی و محلی به هیچ عنوان نباید واجد ویژگی های «فراگیری» و «معیارسازی» که مطالبه اصلی «مبارزان قومی» با هدف ملت سازی است، باشد. در مقابل برنامه آموزشی مطلوب می بایست «نخبه گرایانه»، با هدف شناسایی و شکوفا نمودن استعدادها و ناظر به حفظ گونه های مختلف زبان های بومی به عنوان میراث زبانی کشور و به دور از تأثیرپذیری از گونه های خارجی باشد.
تجدّد و چرخش گفتمانی سیاست گذاری فرهنگی ایران در دوران قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
313 - 338
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر تأثیر تجدّد در ساختار سیاست گذاری فرهنگی ایران است. برای پاسخ به این سؤال به آغاز ورود تجدّد به ایران در دوره قاجار پرداخته و آثار آن در سیاست گذاری فرهنگی دوران قاجار و پهلوی بررسی می شود. روشنفکران ایران با تعلق خاطر به جهان نوین، ایران را عقب افتاده از قافله تمدن پنداشته و دولت را مأمور ایجاد بخش فرهنگ برای تربیتِ فرنگی مآب مردم می دانستند. برهمین اساس، اجماع روشنفکران و شاهان ایران موجب تغییرهای تدریجی در ساختار سیاست گذاری فرهنگی ایران می گردد. در این پژوهش دوگونه آرمانی از سیاست گذاری فرهنگی برای دو دوره ایران پیشانوین و ایران نوین معرفی شده که به صورت گفتمانی صورت بندی شده اند. گفتمان سیاست گذاری فرهنگیِ بومی حول دال مرکزی «استمرار سنت» شکل گرفته و با محوریت نهادهای مردمی عمل می کند. درحالی که گفتمان سیاست گذاری فرهنگی دولتی حول دال مرکزی «هم شکلی با غرب» شکل گرفته و با محوریت سازمان های دولتی عمل می کند. در این پژوهش با روش کتابخانه ای اسنادی داده های تاریخی جمع آوری می شود، سپس با استفاده از گونه شناسی نوع آرمانی، دو گونه از سیاست فرهنگی مورد اشاره قرارگرفته و ارتباط و پیوستگی درونی آنها با روش مفصل بندی ترسیم می شود.
پیامد شناسی فرهنگی توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 125
حوزههای تخصصی:
چالش آفرینی هوش مصنوعی در آینده، به ویژه در نسبت انسان با سیستم های هوشمند و قدرتمندیِ کارکردهای آن در رسانه های اجتماعی، دغدغه ای است که به دنبال بررسی بیشتر آن از طریق توجه فرهنگی به فناوری، پیامدشناسی فرهنگی را پیش روی ما قرار داده است. هدف اصلی مقاله واکاوی پیامدهای فرهنگی توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی است و اینکه کاربرد و توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی چه پیامدهای مثبت و منفی فرهنگی دارد. این مقاله با روش های اسنادی، توصیفی-تحلیلی، مصاحبه و تحلیل مضمون مصاحبه های انجام شده با خبرگان انجام شده است. یافته ها نشان می دهد هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی باعث تغییرات گسترده ای می شود که باید مورد توجه ذی نفعان توسعه و کاربرد فناوری قرار بگیرد. در اکثر حوزه های فرهنگی، پیامدهای هم زمان مثبت و منفی دارد؛ یعنی هم فرصت آفرین و هم تهدیدزا است و توجه به هر دو وجه مذکور در حوزه سیاست گذاری توسعه هوش مصنوعی مهم و اساسی است. از مهم ترین پیامدهای فرهنگی کاربرد و توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی می توان به مقیاس پذیری (گسترش دامنه) اثربخشی تصمیمات و اقدامات انسانی، ساختاردهی جدید به نظام ارتباطی انسان ها، دگرگونی در نحوه مصرف فرهنگی، کاهش قدرت انتخاب انسان ها و تفویض آن به هوش مصنوعی، اختلال در کارکرد بازنمایی حقیقت در رسانه ها، برهم خوردن تعادل بین مزایای محتوای شخصی سازی شده و حفظ حریم خصوصی، تأثیرات ضدفرهنگی طراحان و صاحبان فناوری بر کارکرد سیستم های هوشمند، تحول در شیوه تعامل انسان و فناوری، عدم شفافیت تبعات به کارگیری هوش مصنوعی، محدود شدن قدرت حکمرانی سنتی و عدم امکان نظارت و قانون گذاری موثر و... اشاره کرد.
چالش کاوی بهره گیری از دانش آینده پژوهی در چرخه سیاست گذاری فرهنگی؛ با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
1083 - 1108
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوع های مطرح در مطالعات سیاست گذاری، استفاده از رویکردهای آینده نگرانه و بهره گیری از دانش و ابزار آینده پژوهی است. این مبحث مورد اجماع است که اگر مطالعات سیاست گذاری بدون تکیه بر رویکردهای آینده نگرانه صورت گیرند، خلأ ها و نقصان های متوالی بر چرخه سیاست گذاری پُرتکرار می شود. این مسئله در سیاست گذاری فرهنگی به واسطه اهمیت مقوله فرهنگ و با توجه به لایه ای بودن عدم قطعیت ها و متغیرها پُراهمیت تر است؛ بااین حال در ارتباط بین دانش آینده پژوهی و سیاست گذاری همواره چالش هایی وجود داشته که بستر بهره گیری سیاست گذاری از آینده پژوهی را نامتوازن ساخته است. هدف این نوشتار، بررسی چالش های بهره گیری از دانش آینده پژوهی در چرخه سیاست گذاری است و این سؤال اصلی مطرح است که چه چالش هایی در روند بهره گیری از دانش آینده پژوهی در چرخه سیاست گذاری فرهنگی وجود دارد؟ برای پیشبرد پژوهش از روش کتابخانه ای و روش کیفی مصاحبه عمیق و نظریه داده بنیاد بهره گرفته شده است. این پژوهش با رویکرد کاربردی نگارش شده است که بر اساس یافته های آن، چالش های بهره گیری از دانش آینده پژوهی در بستر سیاست گذاری بیش از آنکه مربوط به سطوح نهادی و سیاسی باشد مربوط به عدم نهادینگی علمی آینده پژوهی است که مستقیم و غیرمستقیم با مؤلفه فرهنگ آموزشی در ارتباط است. به عبارتی موضوعهای مرتبط با فرهنگ آموزشی و علمی بیشترین سهم چالش انگیزی را در روند بهره گیری از دانش آینده پژوهی در عرصه سیاست گذاری فرهنگی را دارا هستند.
چالش های نهادینه تر شدن اعمال قدرت دولت در سیاست های فرهنگی حوزه خانواده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
37 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی چالش های نهادینه تر شدن اعمال قدرت دولت در سیاست های فرهنگی حوزه خانواده در جمهوری اسلامی ایران و نقش نهادهای فرهنگی و عملکرد آن ها در این حوزه است. مسئله اصلی این است که چرا باوجود اهمیت نهاد خانواده در باورهای مذهبی و سنت های ایرانی و همچنین سیاست گذاری فرهنگی دولت در این خصوص با افزایش چالش های این حوزه و تضعیف این نهاد در جامعه ایران طی دهه های اخیر مواجه هستیم. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش همبستگی و رویکرد نهادگرایی به مفهوم توسعه سیاسی و با توجه به همبستگی دو متغیر «نهادهای موازی فرهنگی» و «سیاست های فرهنگی» حوزه خانواده در جمهوری اسلامی ایران، میزان موفقیت اعمال قدرت دولت و تأثیر آن بر توسعه سیاسی در این نظام بررسی شود. یافته های این پژوهش به ما نشان می دهد که نهادهای موازی در حوزه فرهنگ نه تنها در تحقق سیاست های فرهنگی در حوزه خانواده با موفقیت عمل نکرده اند، بلکه شاخص های این حوزه نشان از افزایش چالش هایی نظیر افول قداست نهاد خانواده، تسهیل طلاق و کاهش تمایل به ازدواج، رواج الگوهای جدید همسرگزینی، کاهش عمومیت ازدواج، افزایش سن ازدواج، افزایش روابط جنسی خارج از ازدواج و کاهش تمایل به فرزند آوری طی سه دهه اخیر دارد.
بررسی مقایسه ای سرمشق های سیاست گذاری مدیران سینمایی در دو دولت اصول گرا و اصلاح طلب (مطالعه موردی: جواد شمقدری و سیف الله داد)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
195 - 216
حوزههای تخصصی:
مدیران و سیاست گذاران فرهنگی از سرمشق های سیاست گذاری برای حل مسائل و محقق ساختن اهداف خود در حوزه فرهنگ استفاده می کنند. از میان سرمشق های سیاست گذاری، همواره دو سرمشق عمده آرمان شهر گرایی و واقع گرایی بیشتر موردتوجه بوده اند. مسئله اصلی این پژوهش بررسی مقایسه ای نوع و تاثیر سرمشق های سیاست گذاری دو مدیر سینمایی کشور سیف الله داد و جواد شمقدری در حوزه سیاست گذاری سینمایی ایران بوده است. به این منظور این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و بهره گیری از ابزار مطالعه اسناد و اطلاعات کتابخانه ای به بررسی سیاست های مندرج در دفترچه های سیاست های سینمایی منتشرشده و دیدگاه های این دو مدیر سینمایی در دوره های یادشده پرداخته و به این نتیجه رسیده است که مسائل و موضوعات موردتوجه دو مدیر سینمایی علیرغم تفاوت عمده در نگاه و رویکردهای سیاسی دو دولت تا حد زیادی شبیه بوده و مدیران سینمایی این دو دوره، با انتخاب دو سرمشق سیاست گذاری متفاوت سعی در حل این مشکلات داشته اند. با این حال گاه برخی اقدامات این دو سیاست گذار سینمایی تحت تأثیر القائات جناحی و سیاسی در تضاد با سیاست ها و سرمشق های سیاست گذاری انتخابی بوده و جریان سیاست گذاری را دچار دوگانگی کرده است. راه حل رهایی و حل مشکل سیاستگذاری سلیقه ای و جناحی، نگاهی فراجناحی و ترکیبی است که در خروجی سینمایی اش بتواند از بستر تصویرگری واقعیت های جامعه، چگونگی وصول به جامعه مطلوب توحیدی را به مخاطب عرضه کند.
ارزیابی سیاست های فرهنگی پس از انقلاب اسلامی در حوزه حفاظت از میراث فرهنگی (با تاکید بر میراث مستند و مکتوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
67 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی سیاست های مصوب و اجرا شده در حوزه میراث فرهنگی به ویژه میراث مستند و مکتوب پس از انقلاب اسلامی است. برای ارزیابی سیاست های کلان حوزه میراث فرهنگی از مدل هاولت و رامش استفاده شده و اطلاعات لازم با استفاده از روش اسنادی و مصاحبه با خبرگان جمع آوری شده است. جامعه آماری، قوانین و سیاست های بالادستی جمهوری اسلامی ایران شامل: ۱- برنامه های توسعه پنج ساله اول تا ششم، ۲- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۳- سند چشم انداز ایران در افق 1404، ۴- سند اصول سیاست فرهنگی کشور بود. ملاک ارزیابی سیاست ها در این پژوهش، کارایی و اثربخشی بود و پژوهش به دنبال پاسخ این سوال بود که سیاست های جاری جمهوری اسلامی توانسته اند اثر مطلوبی بر حفظ میراث فرهنگی به ویژه میراث مستند و مکتوب کشور داشته باشند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن بود که وضعیت فعلی حفاظت از میراث فرهنگی به ویژه «میراث مستند و مکتوب» در سیاست گذاری فرهنگی کشور، وضعیت مطلوبی نیست به طوری که می توان گفت میراث فرهنگی در سیاست های کلان کشور، مترادف با «بناهای قدیمی» و «اشیاء عتیقه»(غیرمکتوب) در نظر گرفته شده است و اکثر مصوبات قانونی برای حفاظت از این نوع میراث به تصویب رسیده اند.واژگان کلیدی: ارزیابی، حفاظت، سیاست گذاری فرهنگی، میراث فرهنگی، میراث مستند و مکتوب.
سیاست گذاری فرهنگی و تبیین مدل کاربست سرمایه اجتماعی در توسعه فرهنگی محله محور (مطالعه موردی: محلات شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
222 - 241
حوزههای تخصصی:
مقدمه ظاهر شهرهای ایران مشخصه های مشابهی دارند، به طوری که در بیشتر آن ها توسعه شهر و کاربرد روزافزون خودروها، به از هم پاشیدگی شاکله کهن آن منجر شده ، چنان که کالبد آن به شکلی نوین در بخش های مختلف به صورت نابرابر توسعه یافته است. نحوه ارزیابی محیط های شهری در ادوار امروزی به گونه ای است که هویت انسانی در آن ها نادیده گرفته می شود [1]. بی نظمی شهرها که هر روز بیشتر هم می شود، در عین حال که بر شکل و تراکم شهری و رفت و آمدها تأثیر گذاشته، بر تعاملات اجتماعی شهروندان نیز تأثیر داشته است که حاصل آن، تقلیل تعلق خاطر مردم به این شهرهاست [2].برای اینکه تغییرات یک توسعه فرهنگی محله محور مورد پذیرش عمومی قرار گیرد، مستلزم خرسندی اجتماعی ساکنان و ارتقای کیفی شرایط اقتصادی شهروندان ساکن در محلات است [3]. این رویکرد و در عین حال، از بین بردن مشکلات مدیریت شهری، در صورتی واقع می شود که نگرش مدیریتی تغییر یابد، به طوری که از قدرت تمرکززدایی شود و مشارکت مردم در محلات افزایش یابد [18]. حاصل این تلاش ها بهبود حس ایمان به خود میان شهروندان و فایده مندی در محله زندگی آن هاست؛ بنابراین همبستگی اجتماعی نتیجه ایجاد هویت محله ای و ارتقای مسئولیت اجتماعی و از بین بردن بی نظمی محله خواهد بود.مشارکت در شرایط امروزی در حوزه هایی همچون کاهش بار تصدی گری سطوح ملی نسبت به برنامه های محلی، افزایش شهروندان آگاه، افزایش کیفیت با انجام امور، تهیه نیروی انسانی و مالی برای شهرداری ها، کاهش هزینه ها، افزایش بهره وری و سهیم کردن شهروندان در پذیرش مسئولیت، اهمیت و ضرورت دارد. اهمیت بالای تحقیق حاضر نیز بر همین مبناست. در این راستا تحقیق حاضر به دنبال ارائه الگوی مناسب است که از خلال رویکرد کیفی فراترکیب در کنار بررسی تحقیقات داخلی و خارجی در حوزه الگوی سرمایه اجتماعی در توسعه فرهنگی محله محور انجام می شود.
مواد و روش هااین پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته اکتشافی است و از روش ترکیبی کیفی کمی در انجام آن استفاده شده است. در گام اول (گام کیفی) داده های لازم طی بررسی تحقیقات پیشین در حوزه مرتبط با موضوع مطالعه و همچنین انجام مصاحبه عمیق گردآوری شده، سپس طبق روش گراندد تئوری کدگذاری، مقوله بندی و در نهایت مدل مفهومی ارائه شده است. در گراندد تئوری به عنوان یک روش پژوهشی اکتشافی استقرایی، مراحل تحلیل داده های کیفی گردآوری شده، طی سه گام کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کُد گذاری انتخابی انجام می شود: 1) کدگذاری باز فرایندی است که با آن ویژگی ها و ابعاد مفاهیم مشخص شده از متن، استخراج و تحلیل می شود. در کدگذاری باز مفاهیم مشخص و طبق ابعاد و خصوصیاتشان گسترش می یابند، سپس به وسیله جزء جزء کردن اطلاعات به دست آمده از داده های خام ابتدایی، مقوله های مقدماتی را در رابطه با پدیده مورد بررسی شکل بندی کرده و به پرسش درباره داده ها، مقایسه موارد، رویدادها و حالات پدیده ها با هدف کشف شباهت ها و تفاوت ها می پردازد. 2) در کدگذاری محوری یکی از مقوله ها که در دست بررسی و اکتشاف است محور فرا یند قرار می گیرد (بعد اصلی) و سپس مقوله های دیگر (مؤلفه ها) به آن مرتبط می شوند (در پژوهش حاضر از این روش استفاده شده است). 3) فرایند تعیین مقوله مرکزی به روشی منسجم و ایجاد ارتباط میان مقوله مرکزی و دیگر مقولات کُد گذاری انتخابی نامیده می شود. از جواب های متخصصان به 7 پرسش درباره محتوا، ارتباط مدل با هدف، کیفیت و... آزمون t هتلینگ گرفته شد تا بتوان روایی مدل را مورد ارزیابی قرار داد. برای ارزیابی پایایی مدل، از ضریب کاپا بهره برده شده است.در گام دوم (گام کمی) داده های از طریق توزیع پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شده اند. لازم است یادآور شود پرسشنامه یادشده از نتایج حاصل از مدل ارائه شده پیشنهادی برگرفته شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل دو جامعه است، در بخش کیفی پژوهش، خبرگان و صاحب نظران مدیریت شهری و جامعه شناسی شهری در جامعه دانشگاهی و سازمان های مدیریت شهری تهران به عنوان مشارکت کنندگان بالقوه انتخاب شدند. ویژگی هایی شامل داشتن تحصیلات دانشگاهی مرتبط با موضوعات شهری، تصدی شغل مدیریتی در ارتباط با موضوع، داشتن تجربه انجام فعالیت های مشارکتی در حوزه مسائل شهری، داشتن فرصت و علاقه کافی برای انجام مصاحبه و دغدغه مندی افراد معیار انتخاب مصاحبه شوندگان قرار گرفته است. به دلیل ماهیت محتوایی کیفی در این پژوهش و دانش و داده های خاصی که در اختیار برخی اطلاع رسانان کلیدی در موضوع مورد مطالعه وجود داشت از روش نمونه گیری انتخاب هدفمند بهره برده ایم. نمونه گیری از صاحب نظران و مطلعان در این حوزه تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافته است. در بخش کمی، جامعه آماری شامل شهروندان شهر تهران، است که نمونه گیری به روش تصادفی و غیرهدفمند صورت گرفته است. طبق برآوردهای جمعیتی مرکز آمار ایران از سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395، جمعیت شهر تهران 7992627 نفر است، از این رو حجم نمونه به دست آمده از فرمول کوکران برابر با 384 نفر تعیین می شود.
یافته هانتایج بررسی مصاحبه های صورت گرفته با روش گراندد تئوری نشان داد مدل سیاست گذاری فرهنگی به منظور کاربست سرمایه اجتماعی در توسعه فرهنگی محله محور محلات شهر تهران شامل 75 کد باز، 24 کد محوری و 6 کد انتخابی است و در بخش کمی نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد مقدار ضریب معناداری t مربوط به رابطه بین متغیرهای اصلی شرایط علّی با پدیده محوری؛ شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای و پدیده محوری با راهبردها؛ راهبردها با پیامدها در سطح اطمینان 95 درصد، از 96/1 بیشتر است و این مورد بیانگر معنا دار بودن تأثیر متغیرهای شرایط علّی با پدیده محوری؛ شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، پدیده محوری با راهبردها؛ راهبردها با پیامدها است. بنابراین هر 6 متغیر، به عنوان متغیرهای اصلی شناسایی می شوند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد رضایت ساکنان از خدمات و امکانات محیطی، رابطه مستقیم با حس اعتماد اجتماعی و مسئولیت شهروندی دارد. به همین ترتیب، میان رضایت از مجموعه خدمات ارائه شده از سوی مدیریت شهری و تقویت احساس تعلق به محل زندگی و کاربست سرمایه اجتماعی در محله ارتباط مستقیم برقرار است. حاصل این تعامل مثبت، افزایش تعهد به تکالیف شهروندی و پذیرش فرهنگ شهرنشینی است. در عین حال رضایتمندی و حس مسئولیت اهالی محله با مشارکت داوطلبانه و پذیرفتن آسان تغییرات ارتباط مستقیم دارد و این امر منتهی به توسعه فرهنگی محله محور خواهد شد. در واقع رضایتمندی اجتماعی شهروندان در کنار و در تعامل با تغییر رویکرد مدیریت شهری، می تواند ارتباط متقابل سرمایه اجتماعی و همبستگی های جمعی را تقویت کند. رویکرد محله محوری با تغییر در رویکرد توسعه از بالا، تسهیل راه های مشارکت مردم در سطح محله و توسعه فرهنگ مشارکت از سوی مدیریت شهری و شهروندان، راهکاری برای حل مشکلات موجود در شهر و مدیریت شهری خواهد بود.
بررسی تأثیر سیاست های جمهوری اسلامی ایران بر انسجام و همگرایی اجتماعی فرهنگی در استان گلستان (با تأکید بر ترکمن ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
159 - 176
ایران ازجمله کشورهایی است که دارای تنوع دینی، مذهبی و زیستی و جغرافیایی است. بر این اساس، وضعیت قومیت ها در یک کشور و در یک تقسیم بندی کوچک تر (استان) می تواند بر آگاهی و اقدامات واگرایانه و یا همگرایانه مردم یک قوم در جامعه نسبت به دولت یا حاکمیت اثرگذار باشد و در استانی مانند گلستان، که دارای تنوع فرهنگی است، باید در سیاست گذاری های فرهنگی به این موضوع توجه ویژه معطوف شود. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر سیاست گذاری های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بر همگرایی و یا واگرایی ترکمن ها استان گلستان است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی است و روش تحقیق در این مطالعه، پیمایشی و ابزار سنجش، پرسشنامه است. جامعه آماری شامل زنان و مردان 18 تا 65 سال قوم ترکمن استان گلستان است که حجم نمونه براساس فرمول کوکران به تعداد 384 نفر تعیین شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که سیاست گذاری های ج.ا.ایران براساس شاخص فرهنگی بر همگرایی ترکمن ها استان گلستان نسبت به نظام بسیار تأثیرگذار بوده است. بدین معنی که هرچه سیاست های دولت با سیاست های منطبق با سنت و فرهنگ افزایش یابد، موجب تقویت متغیر همگرایی می شود؛ بنابراین، تأکید این تحقیق بر آن است که سیاست گذاران در تدوین سیاست های فرهنگی به جهت همگرایی بیشتر، توجه شایانی به ابعاد مختلف داشته باشند.
سیاست گذاری مؤلفه های هویت ملی جوانان در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
111 - 134
مقاله حاضر با هدف سیاست گذاری مؤلفه های هویت ملی جوانان در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران نگاشته شده است. جهت گیری پژوهش کاربردی و با هدف اکتشافی بوده که با استفاده از روش اسنادی، اطلاعات موردنیاز تحقیق جمع آوری شده و به روش تحلیل تماتیک (مضمون) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که پنج محور «تاریخ و هویت ایرانی اسلامی»، «عشق به جغرافیای ایران و لزوم دفاع از آن در برابر بیگانگان»، «حس تعلق به نظام سیاسی و ارزش های مشروع جمهوری اسلامی ایران»، «فرهنگ و میراث فرهنگی»، «پاسداشت زبان و ادبیات فارسی» عناصر اصلی هویت ملی را در اسناد بالادستی شکل می دهند. در محور اول، آشنایی جوانان با حکومت های ایرانی، مفاخر ادبی، مناسبت های سال شمسی و تقویت هویت اسلامی ایرانی، روح معنویت، تعبد و توحید، رشد فضایل اخلاقی، افتخار به ایرانی بودن، توجه به دیانت در اسناد بالادستی مورد تأکید است. در محور دوم، حضور فعال جوانان در دفاع از سرزمین، ایجاد انگیزه و علاقه وطن دوستی در جهت حفظ استقلال وطن و مرزهای سیاسی، عشق به سرزمین و حفظ و تعالی محیط زیست، میراث فرهنگی و سرمایه های طبیعی ایران حائز اهمیت بوده است. در محور سوم، سیاست هایی به منظور تأمین و حفظ منافع ملی کشور مدنظر قرار گرفته است. محور چهارم شامل سیاست هایی می شود که بر شناخت آیین ها و سنت های عام، جشن ها و اعیاد، ارزش های سنتی، لباس و طرز پوشش، معماری بناها و مکان ها، رسوم، عرف و هنرهای ملی و بومی اشاره دارد. محور آخر نیز مشتمل بر سیاست هایی است که بر مراقبت از «زبان به عنوان مسیری استراتژیک در نفوذ فرهنگی»، حفظ و حراست از آن ضمن ایجاد وحدت، همبستگی اجتماعی و فرهنگی تأکید دارند. درمجموع، می توان اشاره نمود وجود سه عبارت جوان مؤمن، جوان ایرانی و جوان انقلابی، تعابیر مهم اسناد بالادستی بودند. در هیچ یک از اسناد، مؤلفه های هویت ملی نسبت به یکدیگر برتری و فزونی نداشته اند. توجه توأمان و تقریباً یکسان به ابعاد و مؤلفه های هویت ملی در اسناد بالادستی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مفهوم شناسی و مطالعه تطبیقی دیپلماسی سایبر، دیجیتال و همگرا (با تأکید بر بند هفتم سیاست های کلی اطلاع رسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
511 - 550
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین حوزه های میان رشته ای فضای مجازی، ارتباط میان دو حوزه حکمرانی فضای مجازی و دیپلماسی است. نو بودن این حوزه میان رشته ای و ماهیت پویای هر دو ساحت، سبب بروز نوعی سیالیت، پویایی، عدم استقرار و حتی تشتت در چهارچوب مفهومی آن شده است. در این میان دو مفهوم «دیپلماسی دیجیتال» و «دیپلماسی سایبر» دارای بیشترین بسامد در کاربرد هستند که از عارضه تشتت و خلط مفهومی رنج می برند. مسئله این پژوهش ناظر به دو سؤال است: 1- با توجه به سپهر حکمرانی فضای مجازی مربوطه، مرز مفهومی میان دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی چیست؟ 2- در جهت پیوند و همگرایی دیپلماسی دیجیتال و سایبر، مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر معرفتی «حکمرانی عصر فضای مجازی» از چه چهارچوبی برخوردار است؟ این پژوهش با روش جمع آوری کتابخانه ای و روش تحلیل توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی سایبر ذیل دو سپهر اندیشه ای حکمرانی متفاوت تعریف می شوند (حکمرانی «با» فضای مجازی و حکمرانی «بر» فضای مجازی) و بر این اساس در شاخص هایی همچون چیستی، کنشگر، مورد کنش، هدف و نوع حکمرانی تفاوت معنادار دارند. از همین رهگذر، جنبه نوآورانه این پژوهش، پیشنهاد مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر حکمرانی «عصر» فضای مجازی است. در دیپلماسی همگرای عصر فضای مجازی، شاهد پیوند و تقارب دیپلماسی سایبر و دیپلماسی دیجیتال هستیم؛ به طوری که تأثیر و تأثرهای متراکم آن ها را شاهد هستیم. بر اساس این چهارچوب مفهومی می توان دلالت های نظری و سیاستی جدی برای حکمرانی عصر فضای مجازی جمهوری اسلامی پیشنهاد داد.
چارچوب شاخص های فرهنگ اسلامی در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
یکی از ملزومات حکمرانی، سنجش و اندازه گیری ازطریق شاخص ها است. شاخص ها، امکان شناسایی تغییرات یک کشور در طول زمان، شناسایی تأثیرات سیاست ها، مقایسه کشورها، توصیف وضع موجود کشور و... را فراهم می کنند. هدف از این تحقیق شناخت شاخص های فرهنگ اسلامی در فضای مجازی است. در این پژوهش، نگاه به شاخص ها، برای توصیف فرهنگ اسلامی در فضای مجازی است. اولین و مهم ترین کار در سنجش و شاخص گذاری، تدوین چهارچوب تئوریک است تا مبتنی بر آن، سنجه ها و نماگرهای آماری تدارک دیده شود. یک چهارچوب نظری استوار، نقطه آغازی برای ساخت شاخص های ترکیبی است. چهارچوب نظری باید به وضوح پدیده ای که بایستی اندازه گیری شود و اجزای فرعی آن را بیان نماید. مبتنی بر روش شناسی تدوین چهارچوب نظری ؛ نتایج تحقیق نشان داد: این چهارچوب های نظری دارای بخش هایی همچون 1. حوزه سنجش، 2. زیرحوزه های سنجش، 3. مفاهیم (شاخص های ترکیبی) ذیل زیرحوزه ها و 4. ابعاد مفاهیم است. با استفاده از مطالعه ادبیات موضوع (روش اسنادی) و روش توصیفی - تحلیلی و شکست مفهومی، حوزه سنجش، زیرحوزه های سنجش، مفاهیم ذیل آن ها و ابعاد مفاهیم شناسایی شدند. حوزه سنجش، «فرهنگ اسلامی در فضای مجازی» است. مبتنی بر مطالعات نظری، چهار زیرحوزه برای حوزه سنجش انتخاب شد که عبارتند از: 1. باورهای اسلامی، 2. ارزش های اسلامی، 3. هنجارهای اسلامی و 4. نمادهای اسلامی و مسلمانان. در زیرحوزه چهارم، صرفاً فرهنگ اسلام مطرح نیست و فرهنگ مسلمانان در فضای مجازی نیز مدنظر قرار می گیرد. درنهایت مفاهیم هر زیرحوزه و ابعاد هریک از مفاهیم، در چهار جدول شناسایی و جمع بندی شدند.