مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اجبار
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی بر میزان علایم اختلال وسواس - اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 18 بیمار مبتلا به اختلال وسواس - اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک معرفی شده بودند و دارو مصرف می کردند، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس - اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا شد. آزمودنی های گروه آزمایش به صورت فردی و به مدت شش جلسه در معرض برنامه درمانی آموزش روش ذهن آگاهی قرار گرفتند. این برنامه شامل توضیح ماهیت اختلال وسواس - اجبار و انواع آن، مراحل چهارگانه ذهن آگاهی و ارایه تکالیف خانگی با استفاده از روش ذهن آگاهی بود که از طریق کتابچه راهنمای محقق ساخته و با هدایت پژوهشگر به هر بیمار آموزش داده شد. در طول درمان علاوه بر جلسات حضوری هفتگی، بیماران از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر در ارتباط بوده و به منظور برطرف نمودن مشکلات احتمالی در انجام تکالیف، راهنمایی های لازم را دریافت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل فقط دارو دریافت کردند و هیچ نوع درمان روانشناختی بر آنها اعمال نشد. نتایج تحلیل کواریانس دال بر تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی در بهبودی معنادار علایم کلی وسواس در مرحله پس آزمون و آزمون پیگیری بود (P<0.001). همچنین نتایج، حاکی از تاثیر این روش در بهبودی معنادار علایم شستشو، وارسی، کندی وسواسی، تردید وسواسی و نشخوار ذهنی در مرحله پس آزمون و آزمون پیگیری بود (P<0.05).
درآمدى بر الزام فرزندان به تکالیف دینى
حوزه های تخصصی:
در فرآیند تربیت دینى، قاعدهى الزام متربى به رعایت تکالیف دینى جایگاه بسیار مهمى دارد که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است. در این مقاله با استناد به آیات و روایات به بحث و بررسى در لزوم، شرایط، ماهیت، قلمرو و پیامدهاى ناشى از عدم رعایت یکى از گونههاى الزام (الزام والدین نسبت به فرزند خود در رعایت تکالیف الهى) پرداخته شده است. نتیجهاى که از مباحث مطرح شده در این مقاله به دست آمده آن است که براساس گزارههاى متعددى که در متون دینى وجود دارد، الزام فرزندان به رعایت تکالیف دینى از جمله وظایف و تکالیف شرعى والدین است و آنها موظفاند با عنایت به درجهى اهمیت تکالیف دینى و در راستاى تربیت دینى فرزندان خود، از این اصل تبعیت نمایند.
قصد و رضا و تاثیر آن دو در تحقق عقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر خلاف آنچه از ظاهر عبارت بند 1 مادة 190 قانون مدنی بر می آید قصد و رضا دو ماهیت مستقل اند و وجود و عدم هر کدام در عقد تأثیری متفاوت با دیگری دارد. رضا که شوق به ایجاد وضع جدید است شرط نفوذ عقد، و قصد که عبارت است از ایجاد وضع جدید در عالم تصور، شرط صحت آن است. بر خلاف قصد که وجود آن حین انعقاد عقد ضروری است و فقدان آن مانع تحقق عقد و الحاق بعدی آن ممتنع می باشد. رضا بعد از انعقاد عقد هم ممکن است به عقد ملحق شود و موجب نفوذ آن گردد. رضای لاحق به اعتقاد اکثر فقها و حقوقدانان کاشف از جریان عقد از زمان انعقاد است. فقدان رضا گاه به علت عدم توجه است و زمانی ناشی از نقص اهلیت یا اکراه موارد فقدان قصد همة حالاتی است که در آنها وجود ذهنی وضع جدید تحقق پیدا نکرده است؛ حالاتی چون خواب، بی هوشی، مستی و موارد عدم انطباق قصد طرفین عقد بر یکدیگر که در حکم فقدان قصد است.
تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی در کاهش نشانه های اختلال وسواس - اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی بر میزان نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس- اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک عدم ابتلا آن ها به اختلال افسردگی اساسی و اختلالات شخصیت تایید شده بود، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس ـ اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته با استفاده از کتابچه راهنمای درمانی که توسط پژوهشگر تدوین شده بود و شامل آموزش عملی و ارائه تکالیف خانگی استفاده از روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ بود به خوددرمانی پرداختند و در طول درمان هر هفته طی یک برنامه زمانبندی شده از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر، گزارشی از روند درمان را ارائه می کردند. آزمودنی های گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. فرض بر این بود که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی باعث کاهش نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری می شود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی منجر به کاهش معنی دار نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است (001/0P<). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (001/0P<). باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان اینگونه نتیجه گیری کردکه روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی می تواند به عنوان روش موثری در درمان اختلال وسواس- اجبار به کار رود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری وسواس مادران بر افسردگی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی ـ رفتاری وسواس مادران بر کاهش افسردگی کودکان آن ها انجام شده است. به این منظور ابتدا به روش نمونـه گیری تصادفی یکی از نواحی پنج گانـه استان اصفهان انتخاب و سپس به همین روش دو دبستان از این ناحیه برگزیده شدند به مادران 260 دانش آموز کلاس اول و دوم، پرسشنامه وسواس مادزلی و مقیاس سلامت روانی کودک انتاریو (جهت سنجش افسردگی کودک) داده شد.
تحلیل نتایج در مرحله اول، همبستگی 49/0 و معناداری را در سطح 01/0 بین وسواس مادر و اختلالات رفتاری کودک نشان داد. در مرحله دوم از میان کل آزمودنی ها 40 نفر از افرادی که بالاترین نمره را در سیاهه وسواس مادزلی کسب کرده بودند، انتخاب و مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند. از این افراد، 32 نفر که بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آمـاری اختلالات روانی (DSMIV) واجد علائم وسواس، تشخیص داده شدند به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. نمرات اولیه آزمودنی ها در دو مقیاس نام برده، به عنوان نمره پیش آزمون در نظر گرفته شد. گروه آزمایش، در مدت یک ماه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی ـ رفتاری گروهی شامل آرام سازی عضلانی، شناخت خطاهای منطقی، چالش با افکار، مواجهه و جلوگیری از پاسخ را دریافت نمود. بعد از پایان جلسات درمانی، پس آزمون بر روی دو گروه اجرا شد. یک ماه بعد از اجرای پس آزمون نیز آزمون پیگیری انجام گرفت. تحلیل کوواریانس نتایج نشان داد که علائم وسواس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری کاهش یافته است (0001/0P<). افسردگی کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تفـاوت معنـاداری نسبـت بـه گـروه کنتـرل نـداشـت (118/0=P)؛ اما در مرحله پیگیری، نمرات گروه آزمایش کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (012/0=P).
اثر افشای نوشتاری بر شدت علائم وسواسی و افسردگی مبتلایان به اختلال وسواس- اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر افشای نوشتاری بر شدت علائم وسواسی و افسردگی مبتلایان به اختلال وسواس- اجبار بود.
روش: بدین منظور نمونه ای 30 نفری از مراجعین وسواسی به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، فرم کوتاه پرسشنامه چند وجهی شخصیتی مینه سوتا را تکمیل نمودند. روش افشای نوشتاری از نوع نوشتن باز به اعضای گروه آزمایشی آموزش داده شد اما گروه گواه تحت چنین آموزشی قرار نگرفت.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس نشان داد که افشای نوشتاری در کاهش شدت علائم وسواسی و افسردگی مبتلایان به اختلال وسواس- اجبار تاثیر مثبت دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان روش افشای نوشتاری را به عنوان شیوه ای کم هزینه، کارآمد، موثر و با قابلیت کاربرد وسیع و آسان در بهبود اختلال وسواس و افسردگی همزمان دانست و بکارگیری آن را در مورد افراد وسواسی به روان درمانگران توصیه نمود.
اضطرار، اجبار و اکراه؛ از ترادف تا تفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطرار، اجبار واکراه به عنوان سه عامل مخل قصد از ارکان اهلیت جزایی مطرح هستند که در بیان غالب حقوق دانان ذیل دو عنوان مورد بحث قرار می گیرد و اجبار و اکراه به عنوان یک عامل در کنار اضطرار مطرح می گردند. این نوع تفکیک مورد قبول مقننین پیش و پس از انقلاب اسلامی نیز قرار گرفته و در مواد قانونی مربوط، اجبار و اکراه مترادف فرض شده و دارای حکم و شرایط واحددانسته شده است. به نظر می رسد این سه عامل، هر یک دارای تعریف و شرایط متفاوت بوده و اجبار و اکراه دارای حکم یکسانی نیستند. اجبار محصول حالت فشار انسان یا غیر انسان است که در آن، مجبور فاقد اختیار و آزادی است.
در صورتی که حالت فشار باعث فقدان اختیار و آزادی نشود، اگر فقدان رضا و طیب خاطر از عامل غیر انسان ناشی شود، اضطرار محقق می شود هرچند ممکن است اضطرار ریشة غیر مستقیم انسانی داشته باشد. ولی اگر فقدان رضا و طیب خاطر همراه با محدودیت آزادی و اختیار فرد نه در حد زوال و ناشی از عامل انسانی بود، اکراه محقق می گردد. بنابراین اجبار و اکراه دو نهاد متفاوتند که در عامل ایجاد کننده و میزان اختیار و آزادی با هم فرق داشته و قابل جمع تحت عنوان و حکم واحد نمی باشند.
بررسی حدود اختیار زوج در طلاق خلع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام حقوقی اسلام و جمهوری اسلامی ایران، طلاق با اراده انشائی زوج واقع میگردد و اگر زوج نخواهد طلاق دهد، راهی برای انحلال ارادی نکاح وجود ندارد؛ مگر در صورت نشوز زوج به لحاظ ترک انفاق یا حرج زوجه که زوج مجبور به طلاق میگردد. از نظر مشهور فقهای امامیه، خَلع بر زوج واجب نیست و از اینرو، با فرض اثبات کراهت زوجه و تحقق بذل، نمیتوان زوج را به طلاق مجبور کرد. نفی وجوب خَلع بر زوج و عدم امکان اجبار وی بر طلاق، به لحاظ حقوقی موجب مشکلاتی میگردد. مدعای نگارنده این است که هر گاه کراهت زوجه شدید باشد، از نظر فقه اسلامی و حقوق داخلی جمهوری اسلامی ایران، امکان اجبار زوج به طلاق وجود دارد. به دلیل اهمیت مسأله و تأثیر آن بر حقوق خانواده و زنان، این نظریه از منظر فقهی و حقوقی بررسی و ارزیابی می شود و مستندات امر و استدلال های مربوط به آن مورد بحث قرار می گیرد.
تأملی در مشروعیت اجبار در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: برای تربیت دینی در محیط خانواده، از شیوه های گوناگونی می توان استفاده کرد، اما اینکه کدام یک از این شیوه ها «مفید» و «مؤثر» است، مسئله ای است که بر اساس مطالعات تجربی قابل تحقیق و بررسی است، ولی اینکه کدام یک از آنها شرعاً «جایز» است. مسئله ای «فقهی» بوده و بر اساس تحقیق در منابع اسلامی، قابل پاسخ است. این مقاله از نگاه فقهی، به طرح دو دیدگاه در جواز استفاده از «اجبار» برای مقید کردن اعضای خانواده به رعایت موازین اخلاقی و شرعی پرداخته است. مبنای نظری این مقاله، قلمرو امر به معروف و نهی از منکر است و صرفاً بر اساس این مبنا، به تحلیل موضوع پرداخته شده است. این مقاله با نقد مستندهای نظریه ای که اجبار را در محیط خانواده، مشروع می داند، تأکید می کند که مسئولیت مهم «حفظ ایمان و اخلاق» در خانواده را با روش های قهرآمیز و خشونت بار «نباید» دنبال کرد، این شیوه ها با صرف نظر از اینکه مفید و مؤثر نیست، از نظر فقهی نیز نمی توان از مشروعیت آنها دفاع کرد.
واکاوی جرم انگاری ارتداد
حوزه های تخصصی:
در شریعت اسلامی، تحریم و تجریم (جرم انگاری)، مبتنی بر مقاصد و اهدافی است که شارع در وضع آن در نظر داشته است؛ در همین راستا، توجه به فقه مقاصد و درک ضرورت وجودی احکام، ما را به فلسفه آنها رهنمون می شود. جرم انگاری و مجازات ارتداد به عنوان یکی از مباحث فقه جزایی اسلام، مورد توجه موافقان و مخالفان آن قرار گرفته است. صرف نظر از بحث تحریم ارتداد در قرآن کریم و سنت نبوی، آن چه محل بحث است، از یک طرف، بر اساس برخی از نصوص، جرم انگاری و مجازات ارتداد مورد تأکید قرار گرفته است و از سوی دیگر، برخی بر این باورند که با توجه به مبانی نصوص، مقاصد شریعت اسلامی، نقد احادیث و روایات منقول در این مورد و جمع ادله، ارتداد تحریم شده و تجریم نشده است و جرم انگاری آن، نمی تواند با این مبانی همخوانی داشته باشد.
الزام در آینة آیة «لا اکراه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برای تربیت دینی، مربیان می توانند از روش های گوناگونی بهره گیرند. یکی از این روش ها «الزام» است که در آن افراد به پذیرفتن دین، افزایش میزان ایمان، فراگیری آموزه های دین و انجام دستورهای عملی دین وادار می شوند. یکی از پرسش های مهمی که در این بحث مطرح می شود این است که آیا مربیان مجازند در تربیت دینی متربی از الزام و اجبار استفاده کنند؟
از آنجا که برای نفی الزام در تربیت دینی از منظر اسلام عمدتاً به آیة «لا اکراه» تمسک شده است؛ در این مقاله برای پاسخ به پرسش مزبور، آیة «لا اکراه» و آیات مشابه آن را با روش تفسیری و فقهی بررسی می کنیم. نتیجة کلی به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که استدلال به آیة «لا اکراه» و آیات مشابه آن بر عدم جواز استفاده از روش الزام و اجبار در تربیت دینی به طور مطلق، تام نیست و با اشکال رو به رو ست.
تبیین جامعه شناختی گرایش به دستفروشی: پژوهشی کیفی (مطالعة موردی دربارة مردان دستفروش بازار و مترو در شهر تهران)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دستفروشی از جمله مشاغل کاذبی است که با گسترش شهرنشینی، و افزایش جاذبه های شهرنشینی بوجود آمده است. این پژوهش کیفی در سال 1393، با استفاده از نتایج حاصل از مشاهده و مصاحبة عمیق با60 دستفروش مرد (30 دستفروش بازار و 30 دستفروش مترو)، در صدد آشکار کردن تجربة زیستة دستفروشان و بازگویی درون مایه های کلی دستفروشی از دید جامعة هدف بوده است. تجزیه و تحلیل یافته ها چهار درون مایة کلی، یعنی عرصة تعاملات، تیپولوژی دستفروشان، جذابیت های دستفروشی و مقصران در دستفروشی را نشان داد. بررسی درون مایة تیپولوژی دستفروشان نشان داد که دسته های شناسایی شده در نوع کار مشترک بودند، اما انگیزه آنان بر اساس سه مفهوم اجبار، آرمان و عادت متفاوت بود. بررسی درون مایة جذابیت های دستفروشی نشان داد که نیاز مالی، دستیابی به درآمد مناسب، عدم لزوم پرداخت اجاره، استقلال کاری و روزمزد بودن، از علل مشابه میان این دو شیوه دستفروشی اند. همچنین بررسی درون مایة مقصران وضع موجود با توجه به تلقی دستفروشان از این امر، بیانگر بالا بودن خطر میل به تخریب اموال عمومی در مواقع بحرانی از سوی آنان است.
جامعه پذیری دولت در نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریات روابط بین الملل برای نشان دادن تأثیر ماهیت و ساختار روابط بین الملل از سازوکار جامعه پذیری دولت استفاده می کنند. آنها با استفاده از این استعاره نشان می دهند ساختار و ماهیت نظام بین الملل چگونه رفتار دولت را تغییر یا شکل می دهد. نوشتار حاضر با طرح این مسئله در قالب دو نگرش خردگرا و سازه انگار به این موضوع می پردازد که این دو نگرش چه برداشتی از مفهوم جامعه پذیری دولت دارند و چه راهبردهایی را برای جامعه پذیری دولت مطرح می سازند؟ این نوشتار با بررسی دستگاه نظری این دو نگرش نشان خواهد داد که تفاوت در مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی موجب گردیده آنها تفاوت اساسی با یگدیگر در خصوص ماهیت جامعه پذیری و راهبردهای مناسب برای جامعه پذیرسازی دولت داشته باشند.
نحوه اجبار به انجام تعهدات قراردادی (حقوق ایران-فقه امامیه)
حوزه های تخصصی:
لزوم احترام به قرارداد، انجام تعهدات ناشی از آن می باشد طوری که عدم ایفای تعهدات قراردادی دارای ضمانت اجراهای متعددی می باشند که از مهم ترین آنها در نظام حقوقی ایران و فقه اسلام اجبار و فسخ معامله می باشد منظور از اجبار حکم یا دستوری از دادگاه یا سایر مراجع قانونی است که متعهد را به انجام عینی آنچه که تعهد نموده است الزام می کند و یا درصورت امتناع متعهد از حکم یا دستور، دادگاه با ابزارهای قانونی خویش از طریق مامورین اجرا و یا ثالث یا چنانچه انجام تعهد توسط شخص متعهد ممکن باشد با فشارهای مالی و مادی و جسمانی وی را مجبور به انجام تعهد می نمایدنحوه اجبار نیز که مهم ترین بخش مقاله حاضر را تشکیل می دهد به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم است و این دو نوع اجبار بسته به موضوع تعهد از یکدیگر متمایز بوده و در مواردی که تعهد قائم به شخص است امکان اجبار مستقیم متعهد وجو ندارد و متعهد له صرفا می تواند از طریق اجبار غیر مستقیم تعهد خویش را طلب نماید و در صورت عدم ایفای تعهد از ناحیه متعهد مخیر به فسخ معامله گردد لذا به جهت اهمیت موضوع در این مقاله بعد از ذکر ،کلیاتی درباره مفهوم تعهد و انواع تعهد به اعتبار موضوع به نحوه تعهدات قراردادی خواهیم پرداخت و در آخر نتیجه گیری خواهد شد.
پدیده اجبار و رویکرد نظری دستور ساخت محور نسبت به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره پدیده اجبار در زبان شناسی سابقه ای طولانی داشته و کارکرد این پدیده به شیوه های متفاوتی تفسیر شده است. نگارندگان این مقاله در پی آن اند تا دیدگاه نظریه پردازانِ گذشته را درباره ماهیت اجبار معرفی کنند و سپس این پدیده را در برخی از داده های صرفی و نحوی زبان فارسی روزمره، عمدتاً تحت رویکرد رده شناختی پیشنهادی اودرینگ و بوی (2016)، تحلیل کنند. در این رویکرد سه کارکردِ اجبار تبیین می شود: انتخاب، اغنا و ابطال. براساس تحلیل داده ها می توان این سه کارکرد را، برمبنای میزان تأثیر ساخت های پیچیده نحوی یا صرفی بر معنی یا مقوله واژه یکپارچه شده در آن ساخت ها، در یک رده قرار داد، به طوری که در آن رده اصطلاح های ساختی شدیدترین نوع اجبار به واسطه ابطال باشند. مطالعه حاضر، ضمن اثبات کارایی رویکرد مذکور در تحلیل داده های زبان فارسی، نشان می دهد پدیده اجبار می تواند شاهدی بر لزوم قائل شدن به مفهوم ساخت و به تبع آن حمایت از دستور ساخت محور باشد. این مطالعه همچنین با بهره گیری از پدیده اجبار، در کنار مفهوم ساخت، توجیهی تازه برای ساخت واژه های موجود ارائه می دهد؛ ساخت هایی بر پایه واژه های ممکن و مصادری که جعلی خوانده می شوند.
اجبار و رفتارهای انحرافی: آزمون تجربی نظریه حمایت اجتماعی و اجبار افتراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
99 - 127
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحقیق حاضر در پی بررسی قابلیت تبیینی نظریه حمایت اجتماعی و اجبار افتراقی در زمینه انحرافات اجتماعی است. روش: این پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از توزیع پرسش نامه در بین دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام یافته است. نمونه گیری با روش طبقه ای متناسب با حجم انجام گرفته و حجم نمونه 400 نفر بوده است. اعتبار گویه های تحقیق با روش اعتبار محتوا و سازه و پایایی تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شده است. نتایج: نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که متغیر اجبار تأثیر مثبت و معنی داری بر رفتار انحرافی دارد. اما این ادعا که متغیر حمایت اجتماعی رابطه بین اجبار و رفتار انحرافی را تعدیل می دهد، توسط داده ها تأیید نمی شود. همچنین متغیر اجبار از طریق افزایش همالان بزهکار و تقویت ایده پردازی زورگویانه، بر رفتارهای انحرافی تأثیر دارد. در حالی که متغیر اجبار از طریق افزایش خشم و کاهش خودکنترلی، موجب افزایش رفتارهای انحرافی نمی گردد.
پژوهشی فقهی پیرامون انواع رضایت و چیستی اراده
منبع:
پژوهشنامه میان رشته ای فقهی (پژوهشنامه فقهی سابق) سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۶)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
برخی حقوقدانان با توجه تفکیک مکرر قصد و رضا در قانون مدنی ایران، به نوعی مبنایابی احتمالی برای این امر پرداخته اند. از نگاه ایشان اراده در قانون مدنی ایران همچون قانون مدنی فرانسه به قصد و رضا تجزیه شده است. ایشان برای یافتن مبنای این تجزیه به مبحث طلب و اراده در اصول فقه شیعه اشاره می کنند. بر این اساس معاملاتی همچون بیع فضولی و بیع مکره که قصد در آنها موجود است، ولی فاقد رضایت هستند، با آنکه صحیح نیستند، امّا با پیوستن رضایت لاحق می توانند در حکم معامله صحیح تلقی شوند. به نظر می رسد، حقوقدانان با عدم تفکیک مناسب میان دو گونه رضایت، اراده را علی رغم اینکه نوعی کیف نفسانی بسیط و مجرد است، قابل تجزیه دانسته اند، که امری نادرست است، چرا که با مراجعه به متون فقهی متوجه می شویم که رضایت در یک معنا با اراده یکسانی دارد، بنابراین اگر مفقود باشد، اراده نیز مفقود است. در واقع رضایت در این معنا در برابر اجبار است، امّا در معنای دیگر رضایت در برابر اکراه به کار می رود. در این مختصر سعی شده است که به چیستی و ماهیت فقهی حقوقی اراده و به تبع آن به دو نوع رضایت اشاره شده پرداخته شود.
مسؤولیت دولت ها در ارتباط با اعمال سازمان های بین المللی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعاتی که در فرایند تدوین طرح مواد مسؤولیت سازمانهای بینالمللی (2011)، موردتوجه قرارگرفته است، مسؤولیت دولتها برای اعمال سازمانهای بینالمللی بوده است. مقاله کنونی با هدف بررسی و تحلیل رویکرد طرح مسؤولیت سازمانهای بینالمللی در خصوص «رفتار دولت در ارتباط با اعمال سازمان بینالمللی» به رشته تحریر درآمده است. مواد و روشها: روش تحقیق ما در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. ملاحظات اخلاقی: در به سامان رسیدن این تحقیق ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است. یافتهها: کمیسیون حقوق بینالملل، در فصل پنجم طرح (مواد 58 تا 63)، بهطور حصری برخی رفتارهای دولتها، شامل کمک و مساعدت، هدایت و کنترل، اجبار، شانه خالی کردن از ایفای تعهدات، پذیرش مسؤولیت از سوی دولت و ارتکاب رفتار موجب اتکای طرف زیاندیده، درصورتیکه موجب ارتکاب عمل متخلفانه از سوی سازمان بینالمللی شوند را موجب مسؤولیت دولتها دانسته است. طرح مذکور، مسؤولیت ناشی از دو مورد اخیر را «مسؤولیت ثانونی» محسوب و در مقایسه با مسؤولیت ثانوی به معنای مرسوم آن (یعنی مسؤولیت دولت بهصرف عضویت در سازمان)، مفهوم نسبتاً متفاوتی از آن ارائه داده است. نتیجهگیری: با توجه به عدم پیشبینی برخی رفتارها در طرح، مانند ترغیب و تطمیع سازمانهای بینالمللی و نیز عدم تفکیک دقیق میان مصادیق مسؤولیت ناشی از رفتارهایی که مسؤولیت ثانوی دولتهای عضو را به همراه دارند، انجام اصلاحات اساسی طرح، برای پر نمودن خلاها و جبران نارساییها ضروری است.
تحلیل قواعد انتساب در مسئولیت مشترک بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 97
حوزه های تخصصی:
دولت نهادی حقوقی است و اعمال خود را از طریق اشخاصی مثل ارگان ها و نمایندگان خود محقق م ی سازد. وقتی بیش از یک دولت یا سازمان بین المللی در رفتاری مشارکت کنند که نقض تعهد بین المللی محسوب شود، نحوه انتساب رفتار، در تعیین مسئولیت از اهمیت اساسی برخوردار است. طرح های کمیسیون در خصوص مسئولیت، فاقد قواعد صریح درباره انتساب رفتار در وضعیت های مسئولیت مشترک بازیگران بین المللی است؛ اما تحلیل قواعد انتساب در طرح مواد مسئولیت دولت ها، بر پذیرش انتساب چندگانه رفتار به بازیگران بین المللی دلالت دارد. این مقاله درصدد است تا به تبیین و ارزیابی قواعد انتساب رفتار در وضعیت های مسئولیت مشترک بین المللی در پرتو قواعد موجود در طرح های مسئولیت بین المللی بپردازد واز این رهگذر شرایط و آثار هریک را بررسی کند.
ماهیّت و قلمرو قاعده نفی عُسر و حَرَج در فقه امامیّه
حوزه های تخصصی:
تمامی اندیشه های مبتنی بر آموزه های الهی ارتباط خود با عقل را حفظ کرده اند و در اسلامی این ارتباط با عنوان حسن و قبح عقلی شناخته می شود. تایید عقل در قاعده لاضرر به خوبی تبلور دارد زیرا عقل هیچ گاه حکم به الزام دستوری صادر نمی کند که توان انجام آن وجود ندارد. از جمله مهم ترین مبانی این امر می توان به حدیث لاضرر اشاره کرد که از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده و مبنای استنباط و برداشت های گوناگونی در طی سالیان متمادی قرار گرفته است و اصولیون هرکدام به تبع اندیشه خود از این حدیث شریف استنباط هایی داشته اند. در خصوص قلمرو این قاعده در میان فقها اختلاف نظر های متعددی وجود دارد و قلمرو این قاعده از جهات گوناگونی توسط فقها تقسیم بندی شده است. از جمله تقسیم بندی های ارائه شده می توان به رخصی یا عزیمت بوده این قاعده، جریان آن در عدمیات، شمول آن نسبت به حرج شانی و غیره اشاره کرد که در این نوشتار از طریق روش کتابخانه به بیان آراء اندیشمندان این عرصه و نقد و بررسی نظرات فقها و اصولیون در خصوص مجرای قاعده لاضرر می پردازیم.