مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
انعطاف پذیری
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
103 - 118
حوزه های تخصصی:
بلوچستان، منطقه ی وسیعی در جنوب شرقی ایران و بخشی از استان پهناور سیستان و بلوچستان است که دارای تنوع آب و هوایی، جغرافیایی، گویش، پوشش و حتی تنوع مسکن می باشد. در بلوچستان، گونه های مختلف مسکن متحرک؛ مثل سیاه چادر و کپر تا خانه های ثابت؛ مثل توپ، کاش، اتاق(کوتی یا بان)دیده می شود. این گونه های مختلف، در جوابگویی به نیازهای مردم بومی با توجه به شرایط و امکانات گوناگون زیست بوم، با مصالح بومی متنوع در طول زمان و با تجربه ی مردم بومی شکل گرفته است. که ضمن داشتن نقاط ضعف و کمبودهایی، دارای قابلیت های زیادی می باشند. یکی از این قابلیت ها که در مسکن این خطه دیده می شود، انعطاف پذیری آن است. انعطاف پذیری در انتخاب مصالح و فن آوری ساخت تا جوابگوی به نیازهای متنوع زیستی از جمله: انطباق با شرایط محیطی و اقلیمی، چرخه مداوم حیات، امکان زیست نسل های متعدد در این خانه ها امکان تغییر، رشد و استفاده از فضا در طول زمان و غیره دیده می شود. چنین قابلیت هایی در مسکن تیپ و بسته ی امروزی، کمتر به چشم می آید یا طراحان کمتر به چنین مواردی توجه دارند. چند عملکردی بودن فضاها، وجود فضاهای منعطف و برنامه پذیر با توجه به نیاز ساکنین و فضاهایی با کیفیت های متنوع؛ اعم از باز، بسته و نیمه باز در مسکن روستایی این خطه حکایت از انعطاف پدیری آن دارد. این مقاله در پی جواب دادن به این سوالات است که آیا مسکن بومی روستایی بلوچستان انعطاف پذیر است و معیارهای انعطاف پذیری مسکن بومی آن چه می باشند. جهت انجام این تحقیق از روش کیفی و مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ایی استفاده شده ست. انعطاف پذیری در مسکن این منطقه، حاصل رابطه قوی بین انسان و طبیعت است. با الهام از قابلیت انعطاف پذیری مسکن بومی روستایی بلوچستان می توان مسکن حداقل با کارایی حداکثری را برای مردم این منطقه در نظر گرفت.
منعطف سازی حقوق کار در پرتو اطلاعاتی شدن اقتصاد جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
355 - 379
حوزه های تخصصی:
انعطاف پذیری حقوق کار پدیده ای است که طی دهه های اخیر در پی کاهش نظارت دولت بر امور اقتصادی و اعمال سیاست-های خصوصی سازی، به جهت هماهنگ ساختن مقررات حوزه حقوق کار با شرایط اقتصادی جدید ظهور و بروز یافته است که مقصود از آن، آزادی عمل بیشتر کارفرمایان از لحاظ شرایط استخدام کارگران، شرایط کار و نیز امکان اخراج آنان است. البته اطلاعاتی شدن اقتصاد، گسترش مشاغل خدماتی و نقش فزاینده دانش و خلاقیت فردی در اقتصاد، کارگران را نیز واجد قدرتی کرده است تا در بازار کار نقش تعیین کننده داشته باشند. در این مطالعه بنیادین در حوزه حقوق کار که بر اساس داده های اسنادی به نگارش در آمده است، پرسش این است که «تغییر روابط کاری و به ویژه منعطف سازی حقوق کار در روند پسامدرنیزاسیون اقتصادی یا اطلاعاتی شدن اقتصاد، چرا و چگونه رخ داده است؟» در این راستا، ابتدا تغییرات پارادیم های اقتصادی از دوره ی میانه تا کنون بررسی می شود و آن گاه ویژگی ها و آثار این پسامدرنیزاسیون در روابط کاری و نهایتاً در حقوق کار (منعطف-سازی حقوق کار) واکاوی شده و برای بررسی عینی تر موضوع نیز، تغییرات حقوقی حاصله از این پدیده در برخی کشور های جهان مطالعه می شود.
مشارکت کارگران در اداره کارگاه به عنوان الگویی برای انعطاف پذیر کردن رابطه کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1629 - 1649
حوزه های تخصصی:
در ابتدای شکل گیری نظام سرمایه داری مشارکت کارگران به عنوان راه حلی برای اصلاح نظام سرمایه داری مطرح شد، اما دیدگاه جدید بر این ایده مبتنی است که مشارکت کارگران همچنین برای انعطاف پذیری رابطه کار در پاسخ به تغییرات سریع بازار کار، از جمله ظهور فناوری های جدید، جهانی شدن، تحرک آزاد سرمایه در سطح جهانی و مسائل مرتبط با «آینده کار» ضرورت دارد. پرسش این تحقیق این است که آیا مشارکت کارگران در اداره کارگاه می تواند به عنوان راهکاری مناسب برای انعطاف پذیری رابطه کار در پاسخگویی به چالش های جدید بازار کار، مانند جهانی شدن، تغییرات سریع تکنولوژیکی استفاده شود؟ برای انجام این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. نتیجه اینکه سازمان بین المللی کار در واکنش به تحولات بازار کار همواره گفت وگوی اجتماعی را به عنوان یک راه حل ارائه کرده است. کار شایسته، جهانی شدن منصفانه، اعمال دیدگاه انسان محوری نسبت به رابطه کار و حل مسائل مرتبط با آینده کار مستلزم مشارکت کارگران در اداره کارگاه است. بدون مشارکت کارگران، رابطه کار در آینده به نابرابری، گسترش فقر و عدم امنیت اقتصادی منجر می شود.
ارزیابی انعطاف پذیری ساختار فضایی شهری در برابر تحولات مربوط به شبکه معابر (نمونه مطالعاتی: ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
177 - 192
حوزه های تخصصی:
معابر شهری به عنوان یکی از اساسی ترین عوامل شکل دهنده ساختار فضایی شهرها می باشند. هدف از تهیه طرح های توسعه توسط برنامه ریزان شهری علاوه بر حل معضلات موجود، ترسیم آینده ای مطلوب و بهینه برای شهرها می باشد. ساختار فضایی در سطح کلان ابزار مناسبی در این خصوص محسوب می گردد. بنابراین توجه به سیاست ها، اهداف کلان کالبدی و عملکردی توسعه شهر امری اجتناب نا پذیر است. چرا که تغییر در ساختار فضایی شهری به منزله تغییر در سیاست ها و اهداف توسعه آتی شهر خواهد بود. امری که قانونگذار نیز به شکلی در ماده 5 از قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران دیده بود. با این وجود در رابطه با سنجش انعطاف پذیری طرح های توسعه شهری نسبت به تغییرات ناشی از اعمال سیاست های شهری تحقیقات کافی صورت نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات ساختار فضایی شهر ساری متاثر از تصمیمات کمیسیون ماده 5 شورای عالی شهرسازی و معماری و میزان انعطاف پذیری ساختار فضایی این شهر، به عنوان مرکز یکی از استان های مهم ایران که از نظر تحولات جمعیتی و فعالیتی، از سوی نیروهای مختلف در معرض فشار است در برابر تغییرات مربوط به شبکه معابر مورد بوده است. بدین ترتیب ابتدا ساختار فضایی شهر با تاکید بر معابر از دل خروجی های طرح استخراج و سپس آستانه تحمل آن بر اساس الگوهای طراحی شده تعیین شده است. همچنین در این تحقیق با در اختیار داشتن اطلاعات قبل و بعد از اعمال نظرات کمیسیون ماده 5 بر روی شهر به طور مشخص بر روی معابر از آزمون مک نمار در جهت بررسی معنادار بودن تغییرات استفاده شده است. نتایج این آزمون حاکی از آن است که از بین 193 محور موجود در شهر که در 5 دسته تقسیم شده اند بعد از تغییرات کمیسیون ماده5، 32 محور دارای مغایرت و 161 محور بدون مغایرت باقی ماندند و مقدار کای دو به دست آمده از آزمون، 2.89 می باشد.بنابراین ضرورت توجه به آستانه ی انعطاف پذیری ساختار فضایی شهری در جلسات کمیسیون ماده 5 امری ضروری می باشد.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص به دلیل مشکل فرزند خود، با عوامل تنش آور مواجه می شوند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 1400-99 بود. تعداد 30 مادر کودک با اختلال یادگیری خاص که به مراکز مشکلات ویژه یادگیری مراجعه کرده بودند با نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی 7 جلسه ای مربوط به واقعیت درمانی را دریافت کردند. ابزارها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندرول، 2010) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فریدلندر، 1998) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آموزش واقعیت درمانی بر مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی (ادراک مهار پذیری، ادراک گزینه های مختلف، و ادراک توجیه رفتار) (0/01>P) و مؤلفه های تمایزیافتگی خود (واکنش عاطفی، گسلش عاطفی، جایگاه من، و آمیختگی با دیگران) مؤثر بود (0/01>P) و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: در نظریه واقعیت درمانی با تأکید بر دنیای کیفی افراد به اعضا کمک می شود با تغییر تصاویر ذهنی موجود در دنیای مطلوب خود، خودمهارگری بیشتری را تجربه کنند، افراد تصور مثبتی از خودشان داشته باشند، و تصویر مثبتی از خودشان پیدا کنند، و در نتیجه انعطاف پذیری و تمایزیافتگی آنها بالا می رود.
آسیب شناسی فرایندهای مدیریت منابع انسانی از منظر انعطاف پذیری : مطالعه ای داده بنیاد در بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انعطاف پذیری یکی از مهمترین ویژگی های سازمان های عصر حاضر است که در تمامی حوزه ها از جمله مدیریت منابع انسانی نقش بسزایی ایفا می کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد به آسیب شناسی انعطاف پذیری فرایندهای مدیریت منابع انسانی در بخش دولتی می پردازد. جامعه آماری پژوهش را خبرگان و اساتید مدیریت منابع انسانی تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) تعداد 14 نفر از آنان برای انجام مصاحبه انتخاب شدند. برای انتخاب اعضای نمونه، دو معیار برخورداری از تجربه قابل قبول در حوزه مدیریت منابع انسانی بخش دولتی و دارا بودن دانش آکادمیک در این حوزه در نظر گرفته شد. داده های کیفی حاصل از مطالعات میدانی که از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته حاصل شده بود، با استفاده از روش کیفی داده بنیاد ساخت گرایانه کدگذاری شد. این فرایند متشکل از سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود که در این مراحل به ترتیب، 109 کد باز، 13 کد محوری و 5 مقوله احصاء شد. فرایند کدگذاری و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد و فراوانی کدهای احصاء شده نشان داد که در حال حاضر، بیشترین آسیب های ناشی از عدم انعطاف فرایندهای مدیریت منابع انسانی در بخش دولتی ایران شامل ضعف در جذب نخبگان و استعدادها (در جذب و استخدام)، عدم تأمین نیازهای آموزشی (در آموزش)، جابجایی اهداف در ارزیابی عملکرد (در ارزیابی عملکرد)، عدم تناسب میان عملکرد و جبران خدمات (در جبران خدمات) و ناتوانی در حفظ نیروهای استراتژیک (در برنامه ریزی نیروی انسانی) است که به عملکرد سازمان های این بخش آسیب وارد کرده و اثربخشی این فرایندها را کاهش می دهد.
تعیین ثبات درونی آزمون غربالگری عملکرد حرکتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزمون غربالگری عملکرد حرکتی، از آزمون های مورد استفاده برای شناسایی عدم تقارن و محدودیت در حرکات پایه و بنیادی است. برای مدیریت زمان و اجرای سریع برخی از محققان پیشنهاد کرد ه اند تعداد تست های این آزمون کاهش یابد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ثبات و همبستگی درونی بین اجزای این آزمون بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. در این پژوهش آزمون غربالگری حرکتی با استفاده از کیت ویژه FMS روی 165 نفر از دانشجویان دختر و پسر 18 تا 25 سال دانشگاه شهید بهشتی اجرا شد. ثبات درونی آزمون که با روش آلفای کرونباخ اندازه گیری و قابل قبول بود. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد بین اجزای درونی آزمون با همدیگر همبستگی پایین تا متوسط وجود دارد ولی همبستگی بالایی بین اجزای آزمون و نمره نهایی FMS مشاهده شد. همچنین نتایج همبستگی بالایی بین "چهار حرکت کوچک" (بالا بردن فعال پا، تحرک پذیری شانه، شنای پایداری، پایداری چرخشی) و نمره مجموع FMS و همبستگی جزئی بین "سه حرکت بزرگ" و نمره FMS را نشان داد. به نظر می رسد آزمون غربالگری عملکرد حرکتی ابزاری معتبر جهت ارزیابی عملکرد حرکتی است. بنابراین در صورت محدودیت زمانی در جوامع بزرگ همچون دانشجویان می توان از "چهار حرکت کوچک" به جای هفت حرکت استفاده کرد.
نقش فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی در پیش بینی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۱۴-۱۷۹۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی با رفتار تاب آوری در ارتباط هستند. اما در زمینه ی گستره مطالعات بومی پژوهشی در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش باهدف بررسی نقش فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی در پیش بینی تاب آوری در همسران شهدای استان البرز انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه همسران شهدا در سال 1401- 1400 بود. 451 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های فراشناخت ولز و کاترایت هاتون (2004)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (2007)، پرسشنامه تحمل ابهام بودنر (1960) و پرسشنامه تاب آوری کونور و همکاران (٢٠٠٣) روی آن ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. یافته ها: مطابق با تحلیل داده ها متغیرهای انعطاف پذیری روانشناختی (0/37 =β)، تحمل ابهام (0/25 =β)، وقوف شناختی (0/22 =β)، کنترل ناپذیری و خطرناک بودن افکار (0/19- =β)، و اعتماد شناختی (0/13- =β) به ترتیب نیرومندترین پیش بینی کننده های تاب آوری هستند. علاوه بر این، انعطاف پذیری روانشناختی (0/001 ≥p، 7/23 =F)، تحمل ابهام (0/001 ≥p، 10/6 =F) و وقوف شناختی (0/001 ≥p،19/5 =F) پیش بینی افزایش تاب آوری هستند، اما باور به کنترل ناپذیری و خطرناک بودن افکار (0/003 ≥p، 99/2 =F) و اعتماد شناختی (0/012 ≥p، 51/2 =F) پیش بینی کننده کاهش تاب آوری هستند. نتیجه گیری: از یافته های بالا می توان نتیجه گرفت که فراشناخت، تحمل ابهام و انعطاف پذیری روانشناختی با تاب آوری در ارتباط مستقیم است و موجب افزایش تاب آوری می شود. تکرار تحقیقات با نمونه های بیشتر در گروه های دیگر مورد نیاز است.
واکاوی مؤلفه های چابکی در سازمان های آموزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۱
24 - 43
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های چابکی سازمان های آموزشی بود. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. درگام نخست از طریق بررسی اسناد به شیوه قیاسی مؤلفه های چابکی سازمان در ادبیات مدیریت شناسایی شد و سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، بر اساس نظر متخصصان حوزه مدیریت آموزشی به شیوه کیفی اعتبار یابی شد. روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به حد اشباع مقوله ای و تعداد نمونه ی مصاحبه ۱۲ نفر بود. پس از انجام مصاحبه و بر اساس نظر متخصصان، مؤلفه ها ذیل ۵ مؤلفه کلی و ۱۵ مؤلفه جزئی طبقه بندی شد، مؤلفه های اصلی عبارت اند از: مدیریتی، سازمانی، نیروی انسانی، مرتبط با مشتری، محیطی و مؤلفه های فرعی عبارت اند از: شیوه مدیریت، نگاه سیستمی، ساختار سازمانی، بهبود و اصلاح فرایندها، فناوری، انعطاف پذیری، سیستم نظارتی، شایستگی، خلاقیت، آموزش و ارتقاء نیروی انسانی، نیازسنجی، پاسخگویی، سرعت، پیش بینی و تسخیر فرصت ها، سازمان مجازی. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که سازمان های آموزشی نیز مانند سایر سازمان ها نه تنها جهت حفظ و بقا خود در محیط متغییر امروزی نیازمند ویژگی های چابکی سازمان هستند؛ بلکه برای استفاده هر چه بهتر از فرصت های محیطی در زمان مناسب ملزم به داشتن این قابلیت ها می باشند.
قانون اساسی پویا: تاریخچه و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق عمومی سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۵
183 - 216
حوزه های تخصصی:
قانون اساسی می بایست سمبل پویایی و انعطاف پذیری در مواجهه با چالش های نوپدید اجتماعی باشد. در اغلب قوانین اساسی دنیا امکان اصلاح قانون اساسی از طریق بازنگری رسمی پیش بینی شده است. با این وجود دشواری فرآیند اصلاحات رسمی، دموکراسی های مشروطه گرا را به این رویکرد رهنمون شده است که بازنگری قانون اساسی به طریق رسمی نمی تواند تنها راه نیل به هدف مطلوب یعنی همراهی قانون اساسی با اقتضائات جامعه و مطالبات سیاسیون، احزاب و مردم از قانون اساسی باشد. در این خصوص در ادبیات حقوق اساسی دو رویکرد منشاگرایی و پویایی شایان توجه است. مناقشه میان منشاگرایان و حامیان قانون اساسی پویا حاکی از آن است که قوانین اساسی غیر از فرآیند اصلاحات رسمی از طرق دیگر نیز قابل بازبینی و تغییر است. در این نوشتار مفهوم و مبانی قانون اساسی پویا بعنوان یک نظریه نو در عرصه نظریات قانون اساسی، حدود تعامل قانون اساسی پویا در مواجهه با قانون اساسی منشاگرا، نسبت قانون اساسی پویا با مشروعیت نظام سیاسی و تقابل یا تعامل آن با حاکمیت قانون بررسی شده است. هدف اصلی این مقاله آن است که با بررسی ابعاد و چالش های موضوع پیش رو، زمینه تحقیقات بعدی و بومی سازی نظریه حاضر را جهت رفع نارسایی های قانون اساسی ایران در مواجهه با چالش های روز قانون اساسی فراهم آورد.
ارائه مدلی مفهومی برای یاددهی- یادگیری از دور در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند آموزش عالی در هر جامعه ای از اهمیت زیادی برخوردار است. دانشگاه های عصر حاضر با یک دگرگونی عمده مواجه هستند. کمبود بودجه، افزایش شمار دانشجو، تغییر جمعیت دانشجویی، نیاز های آموزشی متنوع و جدید اجتماع، به تغییرات سازمانی نیاز دارد؛ تغییراتی که با نیازهای جدید هماهنگ باشد. با آموزش از دور، امکان «یادگیری بدون محدودیت زمانی و مکانی» متناسب با نیازهای دانشجو فراهم می شود. این پژوهش با هدف ارائه مدل مفهومی یاددهی یادگیری از دور در آموزش عالی صورت گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد درک قابلیت های فناوری و نظریه های یادگیری به ویژه نظریه سازه گرایی و همین طور نظریه استقلال و تعامل در آموزش از دور، عوامل اثرگذار در طراحی یادگیری از دور اثربخش در آموزش عالی است. در این مدل راهبردهای یاددهی یادگیری فعال فردی و گروهی و بازخورد به موقع، با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) و هشت نوع تعامل، با توجه به مبانی نظری و رسالت دانشگاه های حاضر طراحی شده است. از دیگر مواردی که این مدل بر آن تأکید دارد، ارزشیابی آغازین، تکوینی و تکمیلی است. در محیط یادگیری از دور اثربخش، ارزشیابی باید بخشی از فرایند یادگیری تلقی شود و بازخورد حاصل از آن برای بهبود یادگیری به کار رود. برای اعتبار بخشیِ ویژگی های تعیین شده، از نظرات صاحب نظران آموزش از دور در دانشگاه های پیام نور، شیراز، علم و صنعت و امیرکبیر استفاده شده که درصد بالایی از نمونه آماری ویژگی های مذکور را تأیید کرده اند.
بررسی انعطاف پذیری فضاهای شهری در دوران همه گیری کووید- 19
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری همواره نقطه عطف برنامه ریزی و اندیشه به شهر در نظر گرفته شده است. نقش این فضاها در دوره همه گیری، اهمیت دوچندانی یافت. تجربه دوره قرنطینه و همچنین رعایت فاصله گذاری اجتماعی از جمله مواردی بود که سبب بازاندیشی در مورد نحوه شکل دهی فضاهای شهری همسو با شرایط جدیدی بود که بیماری کووید- 19 و سویه های جدید آن، بر زیست شهروندان تحمیل نمود. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه چارچوب جهت خلق فضاهای شهری تاب آور و انعطاف پذیر به اقتضای دوران بعد از همه گیری کووید، می باشد. این پژوهش علمی مروری بوده و براساس تناظر تجربیات و ادبیات سه مفهوم بنیادین “فضاهای شهری، تاب آوری و انعطاف پذیری و همچنین تأثیرات و تأثرات دوسویه فضاهای شهری و همه گیری کووید- 19 ” تکوین یافته است. لذا با تکیه بر پژوهش های انجام گرفته از ابتدای ظهور همه گیری، منابع انتخاب و مطالعات صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که افزایش تاب آوری در فضاهای شهری از طریق تبیین رویکردهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت از طریق توجه توأمان به عوامل کالبدی و غیرکالبدی همچون مسائل اجتماعی، رفتاری، اقتصادی و غیره، امکان پذیر بوده و پیشنهاد هایی در راستای تحقق این امر با توجه به شرایط زمینه ای کشور ایران پیشنهاد می گردد.
تأثیر انعطاف پذیری در ارتقای کیفیت معماری داخلی مسکن حداقل (نمونه موردی: خانه بسیار کوچک هاروکی)
روﻧﺪ روزاﻓﺰون رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﻣﻬﺎﺟﺮت ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎی بزرگ در چند دهه اخیر، در زمینه مسکن بحران ایجاد نموده است و اهمیت تولید انبوه واحدهای مسکونی بیش از پیش مطرح شده است. در شرایط کنونی ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﮔﺮاﻧﯽ ﻣﺴﮑﻦ، ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﻮﻟﯿﺪ واﺣﺪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﺘﺮاژ ﮐﻮﭼﮏ بیش تر رواج یافته و ﺑﺴﯿﺎری از ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ، علی رغم عدم تأمین نیازهایشان ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ در واﺣﺪﻫﺎیی ﺑﺎ ﻣﺘﺮاژ ﮐﻮﭼﮏ رﺿﺎﯾﺖ داده اند. طراحی واﺣﺪﻫﺎی آﭘﺎرﺗﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﭼﮏ مبتنی ﺑﺮ اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﯾﺮی، می توانند به استفاده بهینه از فضا منجر شوند و ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﻓﺮاد را پاسخ دهند. هدف پژوهش حاضر، دست یابی به ویژگی های مسکن حداقل، واکاوی نحوه عملکرد انعطاف پذیری در مسکن حداقل و بررسی مدل مفهومی انعطاف پذیری در نمونه موردی می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است. در گام اول، از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به واکاوی مؤلفه های مؤثر در جهت ارتقای انعطاف پذیری مسکن حداقل پرداخته شده و مدل مفهومی استخراج گشته است. در گام دوم، مدل پژوهش در نمونه موردیِ خانه بسیار کوچک هاروکی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که انعطاف پذیری در فضای مسکن حداقل به تأمین نیاز مخاطب کمک می کند و می توان در سه مرحله الف) طراحی سازه و فضا (سفت کاری)، ب) طراحی پوشش نهایی رو ساختار (نازک کاری) و ج) مبلمان و تجهیزات، از راه کارهایی جهت ارتقای کیفیت فضایی بهره برد. نتایج بیان گر این است که به مؤلفه های انعطاف پذیری در نمونه موردی (خانه بسیار کوچک هاروکی) توجه شده است، در بخش سفت کاری از نیم طبقه، جهت چندعملکردی نمودن فضا، در بخش نازک کاری از جداره های تاشونده و تغییرپذیر جهت تأمین نیاز و کاهش اغتشاشات بصری و در بخش تجهیزات و مبلمان از مبلمان تاشو و متحرک بهره برده شده است.
فضای باز مجموعه های مسکونی و پاسخ دهی محیطی: مطالعه تطبیقی سه مجموعه مسکونی در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تأثیر ویژگی های طراحی کالبدی فضاهای باز مجموعه های مسکونی، بر میزان پاسخ دهی محیطی آنها انجام شده است. پیشینه پژوهش در طراحی محیط نشان می دهد که ویژگی های کالبدی فضاهای باز مسکونی می تواند بر میزان مطلوبیت آنها تأثیرگذار باشد و کیفیت زندگی اجتماعی ساکنین را تحت تأثیر قرار دهد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، ارزیابی ساکنین مجموعه های مسکونی از میزان پاسخ دهی سه طرح مختلف «خطی»، «منفرد» و «فضای باز میانی» در شهر همدان مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که تفاوت معنی داری میان معیارهای قابلیت انعطاف پذیری و خوانایی طرح در سه گونه مورد مطالعه وجود ندارد؛ ولی در معیار کیفیت جلوه بصری طرح، تفاوت معنی داری در بین سه طرح مشاهده می شود. در مجموع می توان گفت، ساکنین مجموعه های مسکونی مورد مطالعه، فضای باز محل زندگی خود را پاسخگوی نیازها و ارزش های مورد نظر خود نمی دانند. شاید مهم ترین دلیل این باشد که اغلب در برنامه ریزی و ساخت مسکن انبوه، برای کم کردن هزینه ها، به کیفیت طراحی و ساخت فضاهای مابین ساختمان ها کمتر توجه می شود. طراحی فضاهای باز مجموعه های مسکونی با فراهم آوردن بستر شکل گیری زندگی اجتماعی، به شکل معناداری کیفیت و مطلوبیت محیط زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه ی انعطاف پذیری، خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی دانش آموزان تک زبانه ی فارسی زبان و دو زبانه ی عرب_ فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
69 - 83
دوزبانگی از عوامل تأثیرگذار بر توانایی های شناختی و زبانی است و بررسی اثر این پدیده بر انعطاف پذیری، خلاقیت هیجانی و شناختی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین این پژوهش با هدف مقایسه انعطاف پذیری، خلاقیت هیجانی و شناختی دانش آموزان تک زبانه فارسی زبان و دوزبانه عرب_ فارسی زبان انجام شد. روش پژوهش علّی_ مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان تک زبانه فارسی زبان و دوزبانه عرب_ فارسی زبان شهر اهواز در سال تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه پژوهش در مجموع شامل 80 دانش آموز مقطع اول متوسطه بوده اند که 40 نفر از آنها دوزبانه و 40 نفر دیگر تک زبانه بوده اند و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010)، خلاقیت شناختی عابدی (1363) و خلاقیت هیجانی آوریل (1999) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه در میانگین انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>p). همچنین نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه در میانگین خلاقیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>p). افزون بر این، نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه در میانگین خلاقیت شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>p). به عبارت دیگر، دانش آموزان دوزبانه نسبت به دانش آموزان تک زبانه، از انعطاف پذیری شناختی، خلاقیت هیجانی و شناختی بالاتری برخوردار بودند. با توجه به برتری دانش آموزان دوزبانه می توان نسبت به برنامه ریزی زودهنگام آموزش زبان دوم در مدارس اقدام کرد.
رابطه کارکردهای اجرایی مغز با هوش و خلاقیت در مربیان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین کارکردهای اجرایی مغز با هوش و خلاقیت مربیان پیش دبستانی و به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مربیان مراکز پیش دبستانی آموزش و پرورش و بهزیستی شهرستان آران و بیدگل بوده که از این تعداد 97 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارتند از: آزمون نرم افزاری ویسکانسین و نرم افزار استروپ (1935) برای سنجش کارکردهای اجرایی، آزمون هوش ماتریس های پیشرونده ریون (1956) و آزمون خلاقیت تورنس تصویری فرم ب (1974). تجزیه و تحلیل داده ها توسط روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون با نرم افزار SPSS22 انجام شد. طبق نتایج بین مولفه های توجه، بازداری و انعطاف پذیری کارکرد اجرایی و هوش رابطه آماری معناداری دارند (0.05P<). همچنین نتایج حکایت از آن دارد که متغیرهای کارکرد اجرایی با مولفه های انعطاف پذیری، سیالی و ابتکار خلاقیت رابطه معناداری دارند (0.05P<). بنابراین بین مولفه های کارکرد اجرایی با هوشبهر و خلاقیت در مربیان پیش دبستانی همبستگی معنادار وجود دارد. نتایج مطالعه حاضر از نقش کارکرداجرایی در هوش و خلاقیت حمایت می کنند و به درک بیشتر ما در رابطه کارکردی بین هوش و خلاقیت کمک می نماید.
اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری نوجوانان مبتلا به وسواس فکری- عملی
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری-عملی، اختلالی جدی است که دیگر فرایندهای روانشناختی و شناختی نوجوانان را نیز با آسیب مواجه می کند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی در شهر تهران در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی بودند که با روش نمونه گیری دردسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را 10 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه وسواس فکری – عملی (هاجسون و راچمن، 1977)؛ پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)؛ پرسشنامه پاسخ های نشخواری فکری (هوکسما و مارور، 1991) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0> P ). به عبارت دیگر، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار باعث بهبود میزان انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی پیشنهاد داد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و انعطاف پذیری دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری خاص مقطع متوسطه اول شهر ساری
زمینه و هدف: دوره دانش آموزی به دلیل شرایط خاص از جمله گذراندن مدت زمانی زیاد در مدرسه، حجم زیاد دروس، رقابت های فشرده، زمینه سایر مشکلات فردی و اجتماعی زیادی برای دانش آموزان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و انعطاف پذیری دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری مقطع متوسطه اول شهر ساری انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری مقطع متوسطه اول شهر ساری است که تعداد 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و مداخله برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی و انعطاف پذیری جمع آوری شدند و با روش تحلیل کواریانس و نرم افزار Spss-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود افسردگی (001/0 > P ) و انعطاف پذیری (001/0 > P ) در دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری یادگیری مقطع متوسطه اول موثر بود. نتیجه گیری: پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود افسردگی و انعطاف پذیری در دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری یادگیری مقطع متوسطه اول شد.
شناسایی و سنجش مؤلفه های صفات شخصیتی برون گرایی و انعطاف پذیری در دانشجویان افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
33 - 66
زمینه و هدف: صفات شخصیتی برون گرایی و انعطاف پذیری دو بُعد اصلی شخصیت طرح جامع تربیت روان شناختی جامعه شناختی دانشجویان پلیس می باشند که نقش مؤثری در اجرای مأموریت های سازمانی دارند؛ لذا تحقیق حاضر به منظور شناسایی و سنجش مؤلفه های صفت شخصیتی برون گرایی و انعطاف پذیری دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی علیه السلام انجام شد. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی و از نظر نوع داده یک تحقیق کیفی کمّی است. جامعه پژوهش حاضر در بخش کیفی، خبرگان و متخصصان روان شناسی در حوزه پلیس و در بخش کمّی، دانشجویان مصوب دانشگاه تربیت افسری بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه جامعه اول 12 نفر (خبرگان) به صورت هدفمند و جامعه دوم 247 نفر (دانشجویان) به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای تدوین ابزار جمع آوری اطلاعات، ابتدا شاخص های صفات شخصیتی دانشجویان پلیس شناسایی و بر اساس شاخص ها، آزمون شخصیتی دانشجویان از طریق گروه کانونی تدوین شد. سپس روایی آزمون از طریق متخصصان و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ (97/0) مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق گروه کانونی و تأیید خبرگان، مؤلفه ها شناسایی شد و در بخش کمّی از آزمون های تحلیل عاملی به وسیله نرم افزار Lisrel استفاده شده است. یافته ها: بر اساس یافته ها، مؤلفه های برون گرایی شامل صمیمیت، مردم گرایی، قاطعیت، هیجان خواهی و نشاط و مؤلفه های انعطاف پذیری شامل کنترل پذیری، گشودگی خلّاقانه، پویانگری، تفسیر مثبت از تغییر، تنظیم هیجانات و راه حل ها می باشند. نتیجه گیری: با توجه به مدل استخراج شده از سازه های برون گرایی و انعطاف پذیری، ضمن سنجش مؤلفه های مذکور نسبت به آموزش و ارتقای آن ها در راستای تحقق اهداف سازمانی می توان اقدامات لازم را انجام داد.
واکاوی مؤلفه های بصری وهنری مؤثر در کالبد فیزیکی انعطاف پذیر، فضاهای بازآموزشی (نمونه موردی مدارس ابتدایی پسرانه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
372 - 392
فضاهای باز مدارس به عنوان مهم ترین ابزار یادگیری، محیط های آموزشی را به عامل تحریک کننده برای رشد فکری و فیزیکی دانش آموزان تبدیل کرده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های حاصل از مصاحبه و پرسشنامه انجام شده است. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که پاسخ دهندگان بر عوامل محیط فیزیکی و بصری فضاهای باز آموزشی چون: تنوع در بافت، رنگ، نور، مصالح و عناصر خاطره انگیز در طراحی فرم ها، سطوح و دیوارها، کف پوش ها و سقف های نیمه باز در فضای باز مدارس و عدم وجود فضاهای بلااستفاده در حیاط برای کودکان و ایجاد فضاهای استاندارد، متناسب با مقیاس کودکان و انعطاف پذیربودن فضاها بازی و ورزشی به لحاظ فرمی، استفاده از المان های آشنای فرهنگی و آموزشی به جهت ایجاد حس تعلق و خاطره انگیزی در فضاهای باز مدارس و شبیه سازی طبیعت بکر در بخشی از محوطه، به منظور گذراندن اوقات فراغت و آموزش و همراهی بیشتر آنان با طبیعت و افزایش و تنوع فضای سبز مناسب و نیز مبلمان منعطف در محوطه و فضاهای تعریف شده قابل انعطاف در فضای باز آموزشی به جای یک حیاط سیمانی خالی از روح تأکید دارند. همچنین مؤلفه های کیفی از اهمیت خیلی بالاتری نسبت به مؤلفه های فردی و اجتماعی برخوردار است و الزام توجه بیشتر به آن ﺑ ﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﮐیﻔیﺖ ﻓﻌﺎﻟیﺖﻫﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺷ ﯽ می تواند موجب شکل گیری ﺑﺴﺘﺮﯼ مطلوب، ﭘﺎﺳﺨﮕﻮی ﻧیﺎﺯ دانش آموزان گردد. اهداف پژوهش: شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر کالبد فیزیکی انعطاف پذیر در فضاهای بازآموزشی. . شناخت و ارزیابی نقش عوامل محیط فیزیکی و بصری در ایجاد فضای مطلوب آموزشی. سؤالات پژوهش: چه مؤلفه هایی از کالبد فیزیکی انعطاف پذیر در فضاهای بازآموزشی تأثیرگذار است؟ . نقش عوامل فیزیکی بصری و هنری در ایجاد فضای مطلوب آموزشی چیست؟