مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۹.
۲۰.
جدل
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۴
حوزه های تخصصی:
نگاه فلسفى به دین و تحلیل و تطبیق مدعیات و براهین آموزههاى دینى، در حوزه فلسفه دین مطرح مىشود. یکى از مباحث مشترک فلسفه دین به معناى عام، خدا و براهین اثبات آن است که در میان آنها «برهان نظم» از این ویژگى برخوردار است که در دو حوزه مهم فکرى یعنى کلام اسلامى و الهیات مسیحیت به طور مشترک مورد توجه قرار گرفته است.
در این نوشتار تلاش شده با کنکاش تحلیلى در مقدمات برهان به قصد تعیین ارزش منطقى و حد ادعا و قدر متیقن نتیجهاى که از مقدمات بالذات حاصل مىشود، جایگاه اصلى برهان نظم تبیین گردد. با مشخص شدن این مطلب که برهان نظم شرایط قیاسى که نتیجه یقینى، کلى و ضرورى دهد را ندارد به تبعیت از فیلسوفان اسلامى گفته شده که از آن مىتوان به عنوان تأیید استبصارى بیشتر جهت برانگیختن تأمّل بر قدرت و استحکام خلقت که حاکى از علم و حکمت خالق است، استفاده کرد.
مشهورات در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق صناعات خمس
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مسئله های جنجال برانگیز در حکمت عملی و منطق ابن سینا، تفسیر دیدگاه وی در باب آراء محموده است. تفاسیر متفاوت از مشهورات خاص و عام که غالباً از دغدغه های کلامی، اخلاقی، اصولی و غیره متأثر است، تحلیل های متعارضی از آراء محموده را رقم زده است. داوری در این باره در گرو مداقه در کل نظام منطقی و حکمی مرتبط با مشهورات در اندیشه ابن سینا است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. از نظر ابن سینا، شهرت تابع اجزاء قضیه نیست بلکه امری عارضی است که بر پایه حقیقت استوار نبوده و خاستگاهش اجتماع است. در باب برهان می توان از صدق و برهان پذیری مشهورات سخن گفت؛ اما در باب جدل تنها از حیث شهرت به این قضایا پرداخته می شود. نگاه ابن سینا به این قضایا کاملاً ابزارانگارانه است؛ زیرا از نظر وی مشهورات معرفت بخش و مفید یقین نیستند و تنها کارکردی مدنی دارند. این مقاله می کوشد تا با رویکردی تحلیلی به عنوان درآمدی بر تحلیل آراء محموده به واکاوی اندیشه ابن سینا در باب مشهورات بپردازد.
جدل های سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن برشمردن معنای جدل که از زمانهای باستان شیوة اصلی درس و بحث در مدرسه و سایر محافل عملی بوده و گویا نخستین بار در یونان قدیم مورد استفاده قرار گرفته، به حکایتی از باب چهارم بوستان میپردازد که در آن فقیهی کهن جامه، به محفلی وارد میشود و به جدل میان دیگر فقیهان گوش میسپارد و در نهایت خود با اقتدار علمی، به رفع مشکل برمیآید. نویسنده کوشیده است تا نخست، در باب این جدل و در ادامه به موضوع تواضع و تناسب آن با این حکایت بپردازد. و با نگاهی به حکایت جدال سعدی با مدعی در گلستان ویژگیهای این جَدلهای سعدی را برشمارد.
دستگاه منطقی قرآن کریم در افق منطق صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چیزی که ساختار منسجم و معقولی دارد، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. قرآن کریم نیز در مقام کتاب آسمانی ای که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. از آنجا که قرآن کریم بر انسان ها نازل شده و قصد خروج انسان ها از ظلمت ها به نور را دارد باید دارای ساختاری بر وفق ادراک انسان ها باشد. ساختار فکری و ادراکی انسان ها بر ساختار منطق ارسطویی ـ که چیزی جز ساختار ادراکی و فکری نوع بشر نیست ـ مبتنی است. از این روی، ساختار قرآن کریم نیز ـ به این دلیل که خطاب به انسان هاست ـ باید براساس ساختار منطق ارسطویی باشد. ساختار منطق ارسطویی مبتنی بر برهان و خطابه و جدل و شعر و سفسطه است. ساختار قرآن کریم نیز مبتنی بر منطق ارسطویی ـ یعنی منطق نوع بشر ـ است، منتهی از آنجا که قصد قرآن کریم خروج آدمی از ظلمت ها به نور است، با دوری جستن از تعابیر شعری (خیالی) و سفسطی (کاذب)، به برهان و خطابه و جدل اکتفا نموده است.
مواضع جدلی در منطق ابن سینا: از اصول مناظره تا مغالطات تعریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواضع جدلی را ارسطو و مشائیان به منزله «اصول مناظره» به کار می گرفتند ولی ابن سینا کارکرد آن ها را به «مغالطات تعریف» دگرگون ساخته است. این یکی از برجسته ترین نوآوری های ابن سیناست که پویایی اندیشة منطقی او و استقلال آن از منطق ارسطو و مشائیان را به خوبی نشان می دهد، با این حال تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. این نوآوری از یک سو با «هدف گرایی منطقی» او، و از سوی دیگر با منطق نگاری دوبخشی اش پیوند دارد. منظورم از هدف گرایی منطقی ابن سینا باور او به این دیدگاه است که هدف منطق درست اندیشی و پرهیز از نادرست اندیشی است و هر بخش از منطق ارسطویی که در راستای یکی از این دو هدف نیست یا باید کنار نهاده شود، مانند خطابه و شعر، یا باید تغییر کارکرد دهد، مانند جدل. در منطق نگاری دوبخشی، منطق تقسیم می شود به نظریة تعریف و نظریة استدلال. اکنون اگر این نوآوری ابن سینا یعنی «تبدیل مواضع جدلی به مغالطات تعریف» را در کنار این دیدگاه ارسطویی بگذاریم که «ابطال های سوفیستی (سفسطه ها) همگی مغالطات قیاسی اند»، آن گاه به موازات نظریة تعریف و نظریة استدلال، مغالطات هم تقسیم می شوند به مغالطات تعریف و مغالطات استدلال. این نوآوری ابن سینا هم گام با رشد دو ایدة «منطق دوبخشی» و «هدف گرایی»، به تدریج در الشفاء، النجاة، الحدود، منطق المشرقیین، و الاشارات رشد می کند.
تحلیل معناشناسیک و ریخت شناسیک جدل گونه های هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدل از گونه های بیانی قیاس در علم منطق است که به شیوه پرسش و پاسخ بین دو تن به کار می رود. در این جستار ابتدا با توجه به تعریف جدل و نوع مباحثات دیالکتیکی کشف المحجوب، تعبیر «جدل گونه» که حدودی معنایی و مصداقی مابین مناظره و جدل دارد، برگزیده شد. سپس کل جدل گونه ها تحت دو عنوان کلی تحلیل «معناشناسیک» و «ریخت شناسیک» مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. در بخش نخست، از رهگذر محتواشناختی جدل ها، مهم ترین دغدغه های فکری و عقیدتی صوفیان و عالمان دینی آن دوران به دست آمد و در بخش دوم، کلّ جدل ها از نظر شکل و ریخت کلّی توصیف شد و با این توصیف، سه ضلع اصلی مثلث جدل گونه ها تبیین شد که عبارت است از: مخاطب، شگرد، شکل؛ این سه عنصر در رابطه ای متقابل و متداخل، ساختار و هندسه غالب جدل-گونه های هجویری را ترسیم می کند. در این میان از مباحث گفتمان شناختی و جامعه شناختی اثر نیز غافل نبوده ایم.
دیالکتیک افلاتون در جهان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق، یکی از مهم ترین دلبستگی های مترجمان در نهضت ترجمة آثار یونانی سریانی به زبان عربی بود. اما آن چه ایشان محور کار خود قرار داده بودند مجموعه رساله های ارگانون ارسطو بود. در این دوره، «دیالکتیک» افلاتون، نه به طور مستقیم، بلکه با واسطة ارسطو به دست اعراب رسید. این واسطه، سبب شد که فهم دقیق این روش استنتاجی امکان پذیر نشود. درواقع، از همان روزهای آغازین ورود منطق به جهان عربی، منطق دانان عرب «دیالکتیک» را با نام بسیار گمراه کنندة «جدل»، صرفاً به عنوان رقیبی برای منطق راستین، یعنی منطق قیاسی ارسطو شناختند. پژوهش حاضر می کوشد ابتدا طرحی از دیالکتیک افلاتون به عنوان روشی استنتاجی فراهم آورد، آن گاه شناخت منطق دانان عرب را از «دیالکتیک» افلاتون ارزیابی کرده و مورد انتقاد قرار دهد. ضمن این پژوهش، تلاش خواهد شد که برگردان واژة «دیالکتیک» به «جدل»، به بوتة نقد گذارده شود. پیشنهاد پژوهش حاضر این است که این برگردان، به جز صورت بندی ارسطو، با تأثیرپذیری مترجمان از زبان سریانی صورت گرفته است
روش شناسی خواجه نصیرالدین طوسی در اثبات عقاید دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی علوم را می توان از ویژگی های عصر جدید برشمرد و ادعا کرد که پیشرفت علوم تا حد درخور توجهی مرهون دقت نظر در روش هاست. علم کلام نیز همچون علوم دیگر از این قاعده مستثنا نیست و روش خاص خود را می طلبد. پژوهش در روش علم کلام به دو شیوة تاریخی و منطقی قابل انجام است و ما در این پژوهش بر اساس شیوة اول عمل می کنیم و به بررسی روش کلامی خواجه نصیرالدین طوسی در مقام اثبات عقاید می پردازیم. روش ما در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و انتقادی است. بهره گیری از روش برهانی و جدلی در مقام اثبات و دفاع، دوری از روش تمثیلی و خطابی در این دو مقام و نیز استفاده از ظواهر محکمات قرآن و اخبار متواتر را می توان از مهم ترین یافته های پژوهش در روش کلامی خواجه دانست.
آسیب شناسی و آسیب زدایی «مراء» از منظر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن حکومت وسیاست در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
از شیوه های تبیین معارف دینی در مکتب اهل بیت، در مواجه با اندیشه های مخالفان اسلام، مناظره و احتجاج هایی بوده است که ائمّه معصومین یا تربیت یافتگان آنها در طول تاریخ انجام دادند. «مناظره» صرفاً برای ساکت نمودن طرف مقابل صورت نمی گیرد و نیز برای الزام دیگر مسلمانان به تمکین و قبول استدلال دینی و فرهنگی بین مذاهب اسلامی نمی باشد، بلکه مناظره زیربنای وحدت اسلامی و مقدّمه ای برای رسیدن به اصول مشترک و حقیقت است. این پژوهش که به شیوة توصیفی تحلیلی به رشتة تحریر درآمده، با نگاه مدبّرانه به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که عوامل بروز آسیب «مراء»، پیامدها و عوامل رهایی از آن کدام است؟ بر اساس پژوهش به عمل آمده، از مهم ترین عوامل بروز آسیب آن، خودخواهی تعصّبات قومی، غرور، جهالت و... می باشد و مهم ترین پیامدهای آن نیز نفاق و دورویی، دوری از شفاعت از شفعیان و... است. این اصول کاربردی، می تواند الگویی برای تدوین سند چگونگی یک مناظرة صحیح و دور شدن آن از آسیب مِراء باشد.
اخلاق و مهارت های مناظره در مناظره های امام رضا(ع) (مطالعه موردی؛ مناظره امام رضا(ع) با متکلمان ادیان و مذاهب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶شماره ۱۸
7-36
حوزه های تخصصی:
حضرت امام رضا (ع) با افراد مختلف از جمله نمایندگان یهودیان، مسیحیان، زردتشتیان، صابئان، زنادقه و مادی گرایان، فرقه های اسلامی و افراد دیگر به مناظره پرداخته است. یکی از این مناظره ها، مناظره مفصل آن حضرت با متکلمان ادیان و مذاهب درباره توحید و نبوت است. این مقاله با مطالعه موردی و با هدف شناساندن اخلاق توحیدی حضرت امام رضا (ع) در برابر رقیبان، این مناظره را از لحاظ اخلاق و مهارت های مناظره و به ویژه با مطالعه تطبیقی آن با معیار ها، شرایط، آداب مناظره و جدل در دانش منطق و نیز یافته های علم ارتباطات، تحلیل و مورد پژوهش قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که در این مناظره، حضرت از 20 روش و مهارت و شیوه اخلاقی به صورت توأمان استفاده کرده و در سخت ترین و طولانی ترین مناظره، بدون این که در دام کوچک ترین استدلال باطل یا غیر اخلاقی بیفتد، با استفاده از انواع مهارت های مناظره و روش های برتر ارتباطی، استدلال و بحث را تا غلبه بر رقیبان پیش برده است.
تحولات مفهومی و تاریخی دو اصطلاح «مناظره» و «مذاکره» در قرون نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو اصطلاح مناظره و مذاکره، از ریشه های نَظَرَ و ذَکَرَ، کاربردهای فراوانی در متون و منابع اسلامی مختلف داشته اند. این پژوهش بر آن است تا ضمن شاخص بندی کاربردها و معانی این دو اصطلاح، به بررسی شواهد و مصداق های تاریخی ویژه ای بپردازد که نشان می دهد این دو، به ویژه اصطلاح مناظره، در ادوار مختلف سیر تحولی مفهومی داشته اند و عدم شناخت از مصداق های هر مفهوم موجب خلط معانی آنها با دیگر مواضع معنایی این واژگان بوده و هست. از سوی دیگر، این پرسش نیز مطرح است که در سیر تحول تاریخی، مناظره و مذاکره دقیقاً به چه مجالسی اطلاق می شده است؟ در اینجا ضمن تعریف دقیق معانی لغوی و سپس اصطلاحی این دو، پیچیدگی های اصطلاحی و تحولات تاریخی آنها روشن خواهد شد. روش اصلی در این پژوهش، بررسی تطبیقی و مقایسه ای این دو اصطلاح و مفاهیم آنها و تحلیل داده های تاریخی موجود خواهد بود. با چنین پروهشی، شناختی جامع از معانی لغوی و کاربردهای اصطلاحی این دو اصطلاح پرکاربرد که قرنها در متون مختلف اسلامی و در شاخصه های گوناگون و گاه در شرایطی بسیار خلط پذیر و مبهم از نظر تفسیرگرایی متنی به کار رفته اند، حاصل خواهد شد.
آداب گفتگو از نگاه قرآن و پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱, Issue ۱, Winter ۲۰۱۵
36 - 57
حوزه های تخصصی:
در این مقاله آداب گفتگو از نگاه قران کریم و پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. اهمیت گفتگو و جایگاه آن در قرآن کریم با تأکید بر فطری بودن، انواع گفتگو و سپس آفات گفتگو از دیگر محورهایی بود که در ادامه بررسی شد. اهمیت این مقاله، یافتن پاسخی برای پرسش های طرح شده بود؛ این که: چرا گاهی در محاوره و گفتگوهای مان با دیگران دچار مشکل می شویم؟ آداب صحیح و قواعد درست کدام است؟ قرآن کریم در این زمینه چه اصولی را عنوان می کند؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چه روش عملی را به کار می بردند؟ و این که آفات و آسیب های گفتگو چیست؟از جمله نتایجی که در این تحقیق حاصل شد، این که: آدابی همچون حسن گفتار، حق گویی، خوش خلقی، ملایمت، تواضع، نیکوکاری به خانواده و مردم و مستمندان، و دوری از بدگویی و صدای بلند و... از آیات الهی و سخنان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) ذکر می شود. در مناظره رفتارهایی همچون گوش دادن به مدّعای مخاطب و انتخاب بهترین سخن، دوری از جدال، به نرمی سخن گفتن، دوری از پرخاش و... نیکو محسوب می گردد. در آفات گفتگو نیز بیهوده گویی، پرگویی، چاپلوسی، غیبت، خشم و... را در قرآن کریم و سخنان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مورد ذم درمی یابیم. نتیجه نهایی آن که برای رسیدن به یک گفتگوی صمیمانه، مؤثر و دلنشین بایستی از قواعد ذکر شده پیروی کرده و از آفات شمرده شده نیز دوری کنیم.
معناشناسی و ملاک شناسی جدال احسن قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم تکیه گاه نخست مباحث تربیت و تبلیغ است که در کنار حکمت، برهان و موعظه حسنه، اتخاذ روش جدال به نیکوترین وجه را به پیامبر و مؤمنان دستور داده است. در این مقاله تلاش شده است مفهوم و معیارهای جدال احسن با استفاده از مقدمات قرآنی و روایی روشن شود. در قرآن، جدال در معانی متنوعی ازجمله خصومت در گفتار، گفت وگوی جانبدارانه، دفاع سرسختانه از باطل و مناظره برای مجاب کردن خصم به کار رفته است. در کاربرد قرآنی، جدال به معنای رویارویی و کشمکش گفتاری است که به دو روش احسن و غیراحسن انجام می شود و تنها نوع احسن آن، مجاز است و آیات به آن سفارش کرده اند. ازطرفی، با جمع بندی آیات و رهیافت های لغوی و تفسیری، جدال احسن قرآنی یا جدال به نیکوترین روش، نوعی از گفت وگو میان مؤمنان و مخالفان است که بر انگیزه و هدف الهی، مقدمات صحیح و مقبول نزد دو طرف و روش های پسندیده و رعایت اخلاق نیکو به ویژه آداب مناظره متکی باشد. هرچند در آیات قرآنی و تفاسیر، بر هر دو موضوعِ روش صحیح و اخلاقی و محتوای حقانی جدال تأکید شده است، درمجموع، ضابطه اصلی و مهم ترین معیار جدال احسنِ مطلوب قرآن، اتخاذ شیوه های درست و برخورد نیکو و رعایت آداب مناظره هدفمند و منطقی است و بهره گیری از محتوای حق و صحیح - در عین اهمیت - معیار بعدی و در درجه دوم است.
صناعات خمس ارسطویی و روش های دعوت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
35 - 57
حوزه های تخصصی:
برهان، خطابه و جدل سه تا از صناعات پنج گانه ارسطویی است. ارسطو و منطق دانان مسلمان به دقت و تفصیل آنها را از لحاظ ماده و صورت و هدف و نتیجه بیان نموده اند. روش های دعوت قرآنی در سوره نحل به ترتیب چنین آمده است: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن. معنای این سه کلمه هم با تحقیق در عرف قرآن آشکار است. برخی منطق دانان و بعضی از مفسران مسلمان سه روش یادشده را با سه فن ارسطویی منطبق دانسته اند. عده ای این روش ها و آن سه فن را کاملاً یکی محسوب کرده اند و بعضی- خصوصاً با نظر به قید حسنه بودن موعظه و احسن بودن جدل به انطباق جزئی قایل شده اند. در این مقاله دیدگاه منطق دانان و مفسران یادشده بعد از گزارش مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته اند و حاصل این سنجش و ارزیابی چنین است که حکمت مبتنی بر برهان است؛ یعنی سخن حق مطابق با واقع است، ولی نه اینکه هر سخن حق مطابق با واقعیت حکمت است و جدل احسن با جدل ارسطویی انطباق جزئی دارد و موعظه حسنه را با خطابه هیچ نسبتی نیست.
بررسی تفسیری بایستگی انتقاد در صحنه های اجتماعی از منظر قرآن با تأکید بر آیه مجادله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
۱۲۹-۱۴۰
حوزه های تخصصی:
در جامعه اسلامی که دارای ایده ترقی است، گفتمان انتقاد جایگاه شایسته ای ندارد. یکی از مهم ترین علت این کاستی، غفلت از بایستگی انتقاد در قرآن است. در این تحقیق ابتدا با بهره گیری از منابع لغوی و تفسیری، تعریف جامعی برای انتقاد ارائه شد. سپس از آنجا که واژه انتقاد در آیات قرآن به کار نرفته است، از مفهوم هم خوان «مجادله» استفاده گردید و برابر آیات مرتبط، «مجادله أحسن» شیوه ای است که در راستای ایفای رسالت دینی، ضرورت غیری و توصلی پیدا می کند و بیان قرآنی آن در چندین آیه حاکی از موضوعیت خاص انتقاد است و به لحاظ عمومیت و إطلاق، برگزاری جلسات مناظره، کرسی آزاداندیشی و انتقاد أمری قرآنی، ضروری و بایسته است.
بررسی کاربرد قاعده «الواحد» در مکتب اصولی آخوندخراسانی و پیامدهای اعتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴
83 - 102
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پس از بیان قاعده «الواحد» و ذکر براهین آن به بررسی نوآوری های آخوند خراسانی در بهره گیری از قاعده «الواحد» در کفایه الاصول پرداخته است و با ذکر اقوال متکلمین و حکما به پیامدهای اعتقادی این قاعده از جهت تأثیر در تبیین قدرت مطلقه الهی و توحید افعالی، اشاره می کند. در مورد کاربرد قاعده «الواحد» در اصول فقه باید گفت با وجود اینکه مفاد قاعده «الواحد» از علوم حقیقی بوده و فلاسفه به شدت از خلط احکام حقایق با اعتباریات به دلیل تفاوت ماهوی و منطق استدلال در این دو علم پرهیز می کنند، مرحوم آخوند در مباحثی مانند وضع مرکبات، صحیح و اعم، تعدد شرط و جزا و... از قاعده «الواحد» و عکس آن استفاده کرده است. بنابراین هدف اصلی طرح مسئله علاوه بر اثبات عدم تنافی قاعده «الواحد» با قدرت مطلقه الهی و توحید افعالی خداوند، بیان نوآوری آخوند خراسانی همراه با توضیح دو دیدگاه نقد و تأیید کاربرد قاعده «الواحد» در اصول فقه است. مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که اولاً کاربرد علوم حقیقی در علوم اعتباری خطا نبوده و چه بسا در موارد بسیاری باعث تبیین صحیح مسائل و رشد و بالندگی آن علم می شود؛ ثانیاً علم اصول فقه از علوم اعتباری محض نمی باشد. این پژوهش توانسته است با تبیین نظرات دو گروه موافق و مخالف در کاربرد قاعده «الواحد» در کفایه الاصول، نوآوری مکتب اصولی آخوند خراسانی را در این زمینه به اثبات رساند.
ارزیابی دیدگاه های روش شناختی هاوتینگ در حوزه نقد ادبی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شناخت دقیق و مبنایی دیدگاه های خاورشناسان و روش های پژوهشی آن ها درباره قرآن و نقد علمی این دیدگاه ها بر اساس مبانی دینی و عقلی استوار، ضرورتی انکارناپذیر است. جرالد هاوتینگ قرآن پژوه انگلیسی، یکی از خاورپژوهانی است که بر اساس روش نقد ادبی به پژوهش درباره آیات قرآن پرداخته است. انتقادات ادبی هاوتینگ بر قرآن، به طور مجموع از سه جهت مطرح شده است: پیدایش قرآن در محیط فرقه ای؛ ماهیت جدلی آیات قرآن؛ هویت زمانی متأخر قرآن و مخاطبان آن. دیدگاه های مذکور به این نحو رد می شوند: قرآن برخلاف متون مقدس دیگر، ماهیت بشری ندارد و متن آن بر انواع اعجاز، مانند بلاغت، علوّ معنا و نیز عدم اختلاف در بیان مشتمل است که همه این شگفتی ها، از وحیانی و غیربشری بودن آن ناشی می شود. مقایسه قرآن با کتب مقدس یهودی-مسیحی از حیث ماهیت جدلی، نادرست است و آن نوع جدلی که هاوتینگ از آن سخن گفته، قرآن نسبت به مخاطبان خود به کار نبرده است. سبک قرآن، برخلاف سبک کتب مقدس دیگر، بیان گر اصالت تاریخی آن است. متن قرآن از طریق تواتر به دست مسلمانان رسید و تواتر تاریخی، نشان می دهد که قرآن از طریق وحی بر پیامبر(ص) نازل شده است.
مرزهای همجواری فلسفه و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
7 - 26
اهتمام دانش کلام و فلسفه به موضوعاتی است که در قلمرو تجربه قرار نمی گیرند؛ مبدأ هستی و جهان های فراطبیعی از جمله این موضوعات اند. پرداختن به این دست از موضوعات، عقلی بودن این دو دانش و نیز همجواری آنها در قلمرو عقل محض را آشکار می کند. اثبات اصول دین و اثبات اصول واقع که دو اصول این همانند، به ترتیب بر عهده کلام و فلسفه قرار می گیرد. استواری یا نااستواری هر نظام کلامی و فلسفی، تابع استواری و نااستواری اثبات این اصول در آن نظام است. تنها شرایط صوری و محتوایی برهان می تواند اذهان را به واقع به نحو استوار پیوند دهد. برهان، به مثابه یک روش استدلالی ناظر به واقع، فلسفه و کلام را در کنار یکدیگر قرار می دهد. روش جدلی هرچند با روش برهان ناسازگار نیست، در شرایطی ممکن است کاربرِ آن صرفاً به خاموش کردن طرف مقابلش بسنده کند. دانش کلام در بخشی از تاریخ خود در دوره اسلامی به مسیر جدلی گام نهاد و حسن همجواری این دانش با فلسفه را با روش و شیوه خود بر هم زد. در این مقاله می کوشیم تا ستیزه متکلمان و فیلسوفان این دوره را تبیین کنیم و اصل این ستیزه را از ساحت این دو دانش بزداییم و همجواری و تعامل آنها را، به نشانه کار فلسفی و کلامی عده ای از دانشمندان علوم عقلی، نشان دهیم.
صناعات خمس از نگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
225 - 249
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، چیستیِ صناعات خمس ازدیدگاه فارابی است که با روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. صناعات پنج گانه منطق به عنوان ارکان اصلی این علم، برپایه تعلیم، و توجه فارابی به بُعد اجتماعی انسان ها جهت وصول به سعادت استوار است. فارابی هریک از معارف تصوری و تصدیقی حوزه تعلیمی را به دو قسمِ تامّ و ناقص تقسیم کرده است که دو طریق تعقلی و برهانی، و تخییلی و اقناعی را شامل می شوند. معرفت های تصوری و تصدیقیِ ناقص به ازای کمیت و کیفیت ظهور و خفا دارای مراتبی هستند. فارابی علت گزینش طرق اقناعی و تخییلی تعلیم برای آموزش جمهور را ضعف قوای ادراکی آن ها می داند که ناشی از نشئه حسنی، ملابست با هیولی، و اشتغال به معارف حسی و خیالی است. صناعت برهانی، هدف نهایی تمام صناعات منطق برحسب ماده و صورت است و اصل واقع گرایی معرفت شناسی به نحو ذاتی، متعلَّق آن قرار می گیرد. برهان، با برخورداری از خواص عدم امکان برگشت انسان از باور خود، عدم امکان برگشت از همین اعتقاد و صدق ذاتی قضیه ، اشرف صناعات قرار می گیرد. فلسفه به عنوان شیوه برهانی نیل به زیبایی، مرتبه حقیقی معرفت در دو حوزه نظری و عملی به شمار می رود. وجه اشتراک مواد صناعات اقناعی، امکان رخداد تخالف اعتقاد با خارج و وجه اختصاصی آن ها در میزان کشف معاندات است. وضع شدن واژه ه ای «طریق» و «ملکه» به عنوان مفهوم کالجنس جدل، نشان دهنده مفهوم کالفصل جدل در ممارست مجادلات است. مرتبه معرفتی ظنیِ خطبی، دارای عناد بیشتری از معرفت جدلی است. مغالطه، صناعتی با مقدمات شبیه و مظنون به مقدمات جدلی و فلسفی، و صناعت اغواگر مخاطب و تنبه بخش بر مغالطات است. نسبت میان شبیه سازی حق با باطل در تعریف مغالطه با غایت محاکات، نشان دهنده قلمرو گسترده محاکات و نقش آن ها به عنوان مهم ترین ابزار مغالطه است. صنف مخیلات با نقش انگیزشی از قوه سنجش در انجام دادن افعال پیشی می گیرد.