هستی و شناخت

هستی و شناخت

هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مرزهای همجواری فلسفه و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۲۶
اهتمام دانش کلام و فلسفه به موضوعاتی است که در قلمرو تجربه قرار نمی گیرند؛ مبدأ هستی و جهان های فراطبیعی از جمله این موضوعات اند. پرداختن به این دست از موضوعات، عقلی بودن این دو دانش و نیز همجواری آنها در قلمرو عقل محض را آشکار می کند. اثبات اصول دین و اثبات اصول واقع که دو اصول این همانند، به ترتیب بر عهده کلام و فلسفه قرار می گیرد. استواری یا نااستواری هر نظام کلامی و فلسفی، تابع استواری و نااستواری اثبات این اصول در آن نظام است. تنها شرایط صوری و محتوایی برهان می تواند اذهان را به واقع به نحو استوار پیوند دهد. برهان، به مثابه یک روش استدلالی ناظر به واقع، فلسفه و کلام را در کنار یکدیگر قرار می دهد. روش جدلی هرچند با روش برهان ناسازگار نیست، در شرایطی ممکن است کاربرِ آن صرفاً به خاموش کردن طرف مقابلش بسنده کند. دانش کلام در بخشی از تاریخ خود در دوره اسلامی به مسیر جدلی گام نهاد و حسن همجواری این دانش با فلسفه را با روش و شیوه خود بر هم زد. در این مقاله می کوشیم تا ستیزه متکلمان و فیلسوفان این دوره را تبیین کنیم و اصل این ستیزه را از ساحت این دو دانش بزداییم و همجواری و تعامل آنها را، به نشانه کار فلسفی و کلامی عده ای از دانشمندان علوم عقلی، نشان دهیم.
۲.

معناشناسی فاعلیت خداوند در پرتو رهیافت فلسفی و معرفت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۵۴
رابطه خداوند با جهان و موجودات آن، رابطه ایجادی بوده و او فاعل و خالق نظام امکانی است. در تبیین چگونگی این فاعلیت، میان مشهور متکلمان و فیلسوفان اختلاف نظر کلی وجود دارد. در این میان، اختلاف نظر دیگری نیز مشاهده می شود که در یک سوی آن دیدگاه فیلسوفان و در سوی دیگرش برخی آیات و شماری از روایات قرار گرفته است که ناسازگاری را نشان می دهد، زیرا برخلاف نظر فیلسوفان که علم خداوند را یگانه منشأ صدور فعل می دانند، در قرآن به صورت پراکنده و در شماری از روایات به روشنی به این معنا توجه شده است که ایجاد موجودات به طی شدن مراتب و مراحلی بستگی دارد. مسئله این است که چگونه می توان این کثرت را (اگر خارجی باشد) با اصول عقلی ناظر به مرتبه خاص وجود خداوند سازگار دانست؟ در این نوشتار کوشیدم تا نشان دهم یافته های فلسفی، به ضمیمه برخی آموزه های دینی، این ناسازگاری را برطرف می کند.
۳.

چیستی و چگونگی تک وّنِ شناخت عقلی تصوری (مفاهیم ماهوی) و وج ه صدق آن بر کثیرین از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۳
از دیرباز چیستی مفاهیم کلی ماهوی و چگونگی پدیدار شدن آنها در فاهمه انسان برای فلاسفه مسئله بوده است. از نظر ارسطو صورت عقلی، همان صورت حسی است که در فرایند تجرید و نادیده گرفتن عوارض جزئی کننده، کلی شده و قابلیت صدق بر کثیرین یافته است. فلاسفه مشائی چون ابن سینا با رویکرد ارسطو موافقت کردند؛ اما ملاصدرا دیدگاه تازه ای در چیستی علم طرح نمود و علم را نه کیف نفسانی بلکه نحوه وجود مجرد دانست. همین تلقی او از علم سبب شد تا در شناخت عقلی تصوری (مفاهیم ماهوی) نیز نظری بدیع ارائه دهد. در این مقاله به تحلیل و تبیین نظریه ملاصدرا درباره چیستی، چگونگی شکل گیری مفاهیم کلی در قوه شناختاری انسان و نحوه صدق آن ها بر کثیرین پرداخته ایم. شناخت عقلی تصوری و ادراک مفاهیم ماهوی نتیجه ارتقاء وجودی انسان در فرایند حرکت جوهری و اتحاد وجودی با مرتبه وجود برتر عقلانی مدرَک است. ملاصدرا دو تبیین برای قابلیت صدق مفاهیم ماهوی بر کثیرین ارائه داده است: ۱. ضعف ق وه شناختی در مواج ه با صور عقلیه مج رد ادراکی مبهم و ت ار از آنها ب ه دست می دهد و این ابهام زمینه تردید و امکان صدق بر کثیرین را فراهم می آورد. ۲. این قابلیت، پیامد سعه و شمولِ وجودی صور عقلیه نسبت به هر معنی معقولِ مناسب است.
۴.

شناختِ عینی محصولِ داروینیسمِ فعال در معرفت شناسی تکاملی پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۴۱
نظریه تکامل خوانش های متعددی از زمان طرح توسط چارلز داروین به خود دیده است. دیدگاه رایج در قرن بیستم مبتنی بر شانس کور و انتخاب طبیعی بود در حالی که برخی دیدگاه ها موجودات زنده را ارگانیسم های فعال و هدایت گر در نظر می گیرند. در این مقاله به تشریح دیدگاه پوپر در برجسته سازی کنشگری هر واحد زیستی، از باکتری تا موجود پیچیده ای چون انسان، پرداخته ایم و نشان می دهیم پوپر چه نقدی به دیدگاه های قدیم داشت و آینده نگرانه، با چه خوانشی از رویکردهای جدید سخن گفته است. از نظر پوپر، کنشگری فرایندی مداوم که شامل طرح مسئله، یافتن راه حل های ابداعی برای مسئله پیش آمده و حذف برخی از آنها است که منجر به پدید آمدن موقعیت های جدید خواهد شد و درنتیجه آن، گونه زایی و تنوعِ زیستی به وجود خواهد آمد. داروینیسمِ فعالِ پوپر در تقابل آشکار با آرای رایج زیست شناسان در انفعالِ موجودات نسبت به انتخاب طبیعی و در توافق با رویکردهای متأخرتر در زیست شناسی است. هرچند سابقه چنین نگاهی در آرای خود داروین در دو بحث انتخاب مصنوعی و انتخاب جنسی نیز قابل ردیابی است، اما پوپر آن را برجسته می سازد. در این مقاله کوشش می شود خوانشی عمیق تر از معرفت شناسی پوپر عرضه شود که هم نوا با نوع خوانش او از داروینیسم باشد.
۵.

اراده نیک و واقع گرایی اخلاقی در فلسفه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۴۸
مفسران برساخت گرای اخلاق کانت مدعی اند که تمام ارزش ها و هنجارهای اخلاقی وابسته به کنشگران است و اراده نیک ارزش های اخلاقی را وضع می کند. مفسران واقع گرای اخلاق کانت مدعی اند که اراده و خودآیینی آن در ناسازگاری با واقع گرایی اخلاقی نیست، زیرا دست کم برخی ارزش ها وجودی مستقل از کنشگران دارند. در این تلقی، معمولاً تحلیل دقیقی از اراده نیک داده نمی شود و نقشی حاشیه ای پیدا می کند. برخلاف این دو تفسیر، در این مقاله با روشی تفسیری، با تبیین معنای بنیادین اراده نیک، از سازگاری اراده نیک کانت با واقع گرایی اخلاقی بحث می کنیم، به نحوی که نقش کلیدی اراده نیک حفظ شود. بنیان اراده نیک خودآیینی است. از یک سو، خودآیینی شرط صوری واقعیت های اخلاقی است و از سوی دیگر، غایت فی نفسه بنیان مادی اراده نیک است؛ بنابراین می توان اراده نیک را مطابق با واقع گرایی دانست، زیرا اراده نیک کارکردی صوری دارد و بنیان مادی آن نیز، ارزشی ذاتی و واقعی است.
۶.

بررسی اشکالات شیخ احمد احسائی به رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۴۲
مسائل انسان شناسی، از دیرباز مورد توجه ویژه فلاسفه و اندیشمندان مختلف بوده است. در این میان رابطه نفس و بدن جایگاه خاصی دارد. صدرالمتألهین با استفاده از مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه خود را درباره رابطه نفس و بدن مطرح می کند. شیخ احمد احسائی از مهم ترین منتقدین فلسفه صدرایی است. مسأله رابطه نفس و بدن، یکی از نقاط اوج مخالفت احسائی با دیدگاه ملاصدرا است. تا اندازه ای که نمونه ای از همه اشکالات وارد شده به مسأله رابطه نفس و بدن صدرایی در آثار احسائی یافت می شود. در مقاله حاضر تلاش شده است، نقد های احسائی به رابطه نفس و بدن صدرایی، بررسی شود. دو اشکال مبنایی است: عدم پذیرش اصالت وجود و حرکت جوهری. سه اشکال نیز ناظر به مسائل نفس شناسی است: عدم پذیرش تجرد قوه خیال، مخالفت حدوث جسمانی با آیات و روایات و تناقض حدوث جسمانی با تجرد نفس. ریشه تمام اشکالاتی که احسائی به صدرالمتألهین وارد می کند، ظاهر گرایی و تمسک به ظاهر آیات و روایات و عدم تصور صحیح او از تشکیک وجود و حرکت جوهری است.
۷.

عدل الهی و حق بشری بررسی رابطه معنای عدالت خداوند و مسئله حق بشر با واکاوی دیدگاه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۱۵
در این مقاله از طریق پژوهش در چیستی معنای عدل الهی مسئله «حق بشر بر خدا» بررسی شده است. بحث از حق بشر بر خدا لازمه پذیرش عدل به معنای «دادن حق هر کس به وی» به منزله معنای عدل الهی است. پرسش اصلی این است که کدام معنا از عدل را می توان به خداوند نسبت داد؟ با توجه به اینکه عدل الهی در سه حوزه تکوین، تشریع و جزا مطرح است، آن معنا از عدل که این سه حوزه را پوشش می دهد «دادن حق هر کس به وی» است. تصور حق داشتن غیرِ خدا بر خدا آنگاه که مثبِت این حق خود خدا باشد مشکلی ندارد. عدل اخلاقی آن معنا از عدل است که جای نسبت دادن آن به خداوند در آثار متفکران به ویژه فیلسوفانِ ما، خالی است. از بین معانی عدل از نظر شهید مطهری اتفاقاً آن معنایی که تردیدآمیز است همان است که ایشان آن را تنها معنای مناسب عدل برای نسبت دادن به خدا می دانند: عدل تکوینی یا فلسفی. افزون بر این که طرح بحث عدالت در مقام تکوین که هنوز موجودی خلق نشده است، تردیدآمیز است؛ این معنا از عدل نه عدل جزایی و تشریعی را پوشش می دهد و نه تبیین مناسبی برای آیات و روایاتی است که عدل را در همه افعال به خدا نسبت می دهند و وی را از هر ظلمی تنزیه می کنند.
۸.

جایگاه خدا در زندگی انسان بر اساس انبساط وجودی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
این مقاله در زمینه فلسفه ملاصدرا در صدد پاسخ به این پرسش است که جایگاه خدا در زندگی انسان بر اساس نظریه وجود منبسط کجاست؟ از نظر ملاصدرا، بنای خلقت بر تجلی و انبساط وجودی وجود واحد و مطلق است. معلول در ریسمان وجود منبسط از مراتب آن منتزع می شود و هیچ استقلالی ندارد. از نظر صدرا، حیات هر موجودی عبارت از نحوه وجود آن است، زیرا حیات عبارت از بودن شی ء است، به نحوی که از او افعالی صادر شود. به عبارتی هرچه ادراکش قوی تر باشد، حیاتش قوی تر و مرتبه وجودی اش بالاتر است. وجود، واحد است و غیر وجود، عدم است و تمامی موجودات در دایره وجودی وجود منبسط موجودند؛ بنابراین با تحلیل دیدگاه ملاصدرا می توان به این نتیجه رسید که خدا در لحظه لحظه زندگی انسان حضور دارد و چون ادراک انسان ها متفاوت است، تجلی خدا هم در وجود آنها متفاوت است. در این نگرش فاعلیت خدا طولی نیست، بلکه فاعلیت سِعی است. مقاله حاضر با دید توصیفی – تحلیلی درصدد است تا جایگاه خدا را با نگرش وجود انبساطی در زندگی انسان مورد مداقه قرار دهد.
۹.

جایگاه عالم ناسوت و نسبت آن با انسان از منظر ابن عربی و مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۳
ابن عربی و اکهارت با اینکه در بسیاری از اصول و مبانی با یکدیگر موافقت و مشابهت دارند، در وزنی که «تشبیه» و «تنزیه» خداوند می دهند، اختلاف دیدگاه دارند؛ همین اختلاف دیدگاه که در ابتدا در برابر آن همه اتفاق نظرات کم اهمیت به نظر می رسد، در مسئله «جایگاه عالم ناسوت» منجر به اختلافی عمیق و حتی تقابل بین اندیشه دو متفکر ما می شود؛ ازاین رو «عالم ناسوت» و جایگاه آن را می توان مسئله ای تلقی کرد که عمق اختلاف دیدگاه ابن عربی و اکهارت را - با وجود همه مشابهت ها و اتفاق نظرها – در معرض توجه قرار می دهد. حتی آموزه های مشترکی چون «وحدت وجود» و «بر صورت خدا خلق شدن انسان» هم نمی تواند از عمق اختلاف ابن عربی و اکهارت در مسئله جایگاه عالم ناسوت بکاهد. چنانچه اثبات خواهد شد، ابن عربی از این دو آموزه در جهت تقدس بخشیدن به عالم و کثرات استفاده می کند؛ اما اکهارت این دو آموزه را به گونه ای تفسیر می کند که منجر به تحقیر و ناچیز شمردن عالم و کثرات می شود.
۱۰.

رویکرد ایمانگرایانه در معرفت شناسی دینی پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۷۰
ویتگنشتاین با نگاه زبان شناختی به باورهای دینی و کیرکگارد با نگاه متعارض به گزاره های دینی جزء ایمان گرایان قلمداد می شوند. پلانتینگا رویکرد برون گرایانه و اعتمادگرایانه دارد. وی در سازوکار رسیدن به معرفت شناسی عام خود ابتدا از عملکرد قوای صحیح معرفتی و معرفت تضمین شده سخن می گوید و سپس با این مبانی وارد معرفت شناسی دینی می شود. پلانتینگا در معرفت شناسی دینی دارای رویکرد فضلیت محوری است. فضیلت مندی باورهای ناشی از حس الوهی، به خاطر پایه و یقینی بودن این قوه است. استدلال بر اساس پایه بودن باورهای دینی ما را به ایمان گرایی رهنمون می کند. او از پایه بودن باورهای حاصل از حس الوهی، معرفت طبیعی خداوند را نتیجه می گیرد. این شناخت، طبیعی، غیر عقلانی، موثق و تضمین شده است. پلانتینگا در تجربه دینی نیز ایمان گرایانه عمل کرده است؛ زیرا باورهای دینی حاصل از تجربه دینی باورهایی پایه و خطاناپذیر هستند؛ بنابراین اعتقاد به خداوند هم به نحو پایه و بدون استدلال پذیرفته می شود. پلانتینگا با آنکه در ظاهر به ایمان گرایی اعتراف نمی کند و چنین ادعایی را قبول ندارد، ایمان گرابودن وی از لوازم پذیرفتن نظریاتش است و بدون قائل شدن به ایمان گرایی میتوان گفت دستگاه و ساختار معرفت شناسی دینی او به درستی طرح ریزی نشده است.
۱۱.

بررسی جایگاه احساسات در ساختار ارزشهای اخلاقی در فلسفه برنتانو و شلر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۰
پدیدارشناسی اخلاق نزد پایه گذاران این مکتب فلسفی روشی بود که به وسیله آن ساختار ارزش های اخلاقی در فلسفه کانت را نقد کنند. همچنین تعریف جدیدی از ارزش های اخلاقی ارائه دهند که بر مبنای حقیقت وجودی انسان بنا شده باشد. فرانسیس برنتانو و ماکس شلر در قامت بنیان گذاران پدیدارشناسی اخلاق تلاش کردند با تکیه بر روش پدیدارشناسی در مقابل مفاهیم شکل گرفته در عقل عملی محض، ساختارهای ارزش های اخلاقی را بازتعریف کنند. این دو متفکر در پدیدارشناسی اخلاق خود می خواهند احساسات و عواطف را به عنوان اصل بنیادین کنش انسان به ساختار ارزش های اخلاقی بازگردانند و آن را محور فلسفه خود قرار دهند؛ اما نگاه برنتانو و شلر به ماهیت ارزش های اخلاقی دارای تفاوت های بنیادین است. در واقع هر دو متفکر از روش پدیدارشناسی در فهم ماهیت ارزش های اخلاقی استفاده می کنند، اما برنتانو تمایل به یک فهم روان شناختی از ذات انسان به کمک مبانی معرفت شناسی دارد و در نقطه مقابل شلر در جست وجو این امر است که با نگاه هستی شناختی به ارزش های اخلاقی، نسبت آن را با امر الوهی آشکار کند.
۱۲.

نسبت دیالکتیک وجودی و ادراک زیبایی در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۲۲
زیبایی در فلسفه افلاطون به مثابه یک مفهوم بنیادین از جهت خاستگاه، ماهیت، ظهور و نحوه ادراک آن مورد توجه واقع شده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با ابتنا بر مهم ترین رسالات افلاطون در باب زیبایی، همچون فایدروس و مهمانی ؛ و نیز با بررسی شیوه دیالکتیک وجودی-عقلانی مطرح شده در رساله جمهوری ، در صدد است امکان تلقی مساوقت ایده وجود و زیبایی، و سنخیت دیالکتیک وجودی-عقلانی و ادراک زیبایی را در فلسفه افلاطون بررسی کند. از جمله یافته های پژوهش این است که در فلسفه افلاطون ادراک زیبایی محسوس نقطه آغاز دیالکتیک وجودی- عقلانی نفس؛ سبب استحاله وجودی- معرفتی و زمینه عروج و فرا رفتن نفس از مرتبه وجودی معین به مرتبه وجودی بالاتر است که در نهایت به دیدار و تحقق معرفت مثال خیر منجر می شود. در فلسفه افلاطون ادراک زیبایی در مراتب فرارونده از محسوس به معقول، به مثابه یک کنش وجودی با ارتقای وجودی- معرفتی نفس مساوق است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸