مقالات
حوزه های تخصصی:
با آغاز غیبت امام دوازدهمأ دوره حیرت در جامعه شیعی آغاز می شود؛ از سویی جامعه شیعی از درون با پرسش هایی مواجه است و از سوی مقابل نیز شیعیان با شبهات و پرسش هایی از طرف فرقه ها و مکاتب دیگر به ویژه زیدی ها و معتزله مواجه شده اند. با توجه به این فضای فکری است که دو مکتب قم و بغداد با دو رویکرد نص گرایانه و عقل گرایانه دو منظومه معرفتی شیعه را شکل داده اند. با توجه به بحران های دوره حیرت است که شیخ صدوق و شیخ مفید تلاش می کنند با نوآوری های خود در دایره دو رویکرد نص گرا و عقل گرا، جامعه شیعی را از این بحران خارج سازند. با توجه به آنچه گفته شد، نوشتار حاضر تلاش دارد به این پرسش بپردازد که در یک بررسی تطبیقی، عقل چه جایگاهی در منظومه معارف مکتب عقل گرای بغداد و نص گرای قم داشته است و نوآوری های شیخ صدوق و شیخ مفید در جایگاه عقل چیست. در پاسخ به این پرسش تلاش خواهد شد تا نشان داده شود که جایگاه عقل در معارف شیعی و صورت بندی نص گرا و عقل گرا در دو مکتب قم و بغداد پس از عصر غیبت معصوم} به دلیل آموزه های اهل بیت] با شکاف عمیقی که در کلام و فقه اهل سنت با دو رویکرد اشعری و معتزلی به وجود آمد، مواجه نشد و پس از آغاز عصر غیبت و نیازهای جوامع شیعی در این عصر، شیخ صدوق و شیخ مفید با نوآوری های خود در حدیث شناسی و علم کلام جایگاه عقل در معارف شیعی را رشد دادند که تأثیرات آن از حدیث شناسی به علم کلام و سپس به فقه و اصول فقه انتقال یافت و عقل به عنوان ادله چهارم در فقه جای گرفت.
نقد و بررسی دیدگاه های مختلف در رابطه با وحیانی بودن الفاظ قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های مطرح شده درباره متن قرآن این است که آیا الفاظ قرآن مانند محتوا و معنای آن، وحی الهی است یا اینکه محتوا از سوی خداوند به صورت وحی بر پیامبر اکرم, فرود آمده و حضرت خود، آن محتوا را در قالب الفاظ درآورده است. دو دیدگاه اصلی در این مورد وجود دارد؛ دیدگاه اول، اعتقاد به وحیانی بودن الفاظ قرآن است که دیدگاه عموم مسلمانان شمرده می شود و دیدگاه دوم، بشری بودن الفاظ قرآن است. بر اساس دیدگاه دوم، الفاظ قرآن گفتار نبوی و تنها محتوای آن، وحی الهی است. این قول با صریح کتاب، سنت و اجماع در تعارض است. در این مقاله ابتدا مفهوم وحی تعریف شده و سپس اقوال مختلف پیرامون مسئله بیان و به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است. در پایان دیدگاه صحیح به مراه ادله آن بیان و در نهایت چنین استنتاج شده است که قرآن کلام خدا است نه گفتار پیامبر, زیرا استناد سخنی به گوینده، وقتی صادق است که خود او معانی را در قالب الفاظ ریخته باشد و به آن نظم داده باشد. اگر پیامبر, خود الفاظ قرآنی را انشاء کرده و به معانی لباس لفظ پوشانده باشد، دیگر قرآن کلام الله نخواهد بود و با توجه به اطلاق «کلام الله» بر قرآن موجود و مفهوم «کلام» که در آن لفظ داشتن لحاظ شده است، روشن می شود که الفاظ قرآن کریم الهی هستند و تمامی الفاظ آن قابلیت استناد و اسناد به ذات باری تعالی را دارد.
نقد مسئله حدوث قرآن از دیدگاه قاضی سعید قمی با توجه به مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله حدوث یا قِدَم قرآن از قدیمی ترین مباحث کلامی و الهیاتی است که سبب بروز اختلافات فراوان اعتقادی و سیاسی در جهان اسلام شد. اشاعره، قدیم بودن و معتزله حدوث قرآن را معتقد گشتند. در میان متفکران شیعی، قاضی سعید قمی با تفسیر و تحلیل احادیث منقول از امامان معصوم در این زمینه، قدیم یا خالق بودن قرآن را نادرست می داند و لذا مانند معتزله قائل به حدوث آن می شود، با این تفاوت که اطلاق لفظ «مخلوق» را به قرآن به دلیل تبادر معنای «مکذوب» از آن و عدم ورود اطلاق شرعی صحیح نمی داند. با توجه به مبانی ملاصدرا، قدیم بودن قرآن و صفت کلام مستلزم تعدد قدما و شریک داشتن خداوند و حادث دانستن آن به ممکن بودن موصوف و نیازمندی او به صفت حادث خویش است. از این جهت، کلام صفت الهی است که مانند صفات دیگر عینیت مصداقی و تفاوت مفهومی با ذات دارد.
«مهدویت» در اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور تحقیق حاضر تبیین دیدگاه ابن عربی در مسئله مهدویت است که با تکیه بر آثار او به ویژه فتوحات مکیه و مجموعه رسائل مورد واکاوی قرار گرفته است و در نتیجه به اثبات رسیده که ابن عربی آن گونه که برخی گمان برده اند، قائل به مهدویت نوعی نیست، بلکه نشانه هایی که او برای حضرت مهدیأ ذکر کرده، مطابق دیدگاه و آموزه های شیعی در مسئله مهدویت است. او مهدیأ را از عترت پیامبر,، سلاله حضرت زهرا{ و از تبار امام حسین} و والد آن جناب را امام حسن عسکری} فرزند امام نقی} معرفی نموده که حتماً روزی ظهور خواهد کرد و جهان را پس از امتلاء از جور و ستم پر از عدل و داد می کند. وی آن حضرت را بقیهاللهأ، معصوم، صاحب علم لدنی و عالم به غیب و احکام آن حضرت را عین احکام رسول خدا, دانسته و براین باور است که گوهر و حقیقت شریعت نزد حضرت مهدیأ است. هر چند در مورد خاتم الاولیاء بودن حضرت مهدیأ ظاهر سخنان ابن عربی متشتّت و متعارض به نظر می رسد، لیکن سخنان وی قابل جمع است و می توان از قرائنی که در کلمات او وجود دارد به این نتیجه رسید که او خاتم الاولیاء محمدی به طور مطلق را حضرت علی} و مهدیأ می داند.
بررسی کاربرد قاعده «الواحد» در مکتب اصولی آخوندخراسانی و پیامدهای اعتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پس از بیان قاعده «الواحد» و ذکر براهین آن به بررسی نوآوری های آخوند خراسانی در بهره گیری از قاعده «الواحد» در کفایه الاصول پرداخته است و با ذکر اقوال متکلمین و حکما به پیامدهای اعتقادی این قاعده از جهت تأثیر در تبیین قدرت مطلقه الهی و توحید افعالی، اشاره می کند. در مورد کاربرد قاعده «الواحد» در اصول فقه باید گفت با وجود اینکه مفاد قاعده «الواحد» از علوم حقیقی بوده و فلاسفه به شدت از خلط احکام حقایق با اعتباریات به دلیل تفاوت ماهوی و منطق استدلال در این دو علم پرهیز می کنند، مرحوم آخوند در مباحثی مانند وضع مرکبات، صحیح و اعم، تعدد شرط و جزا و... از قاعده «الواحد» و عکس آن استفاده کرده است. بنابراین هدف اصلی طرح مسئله علاوه بر اثبات عدم تنافی قاعده «الواحد» با قدرت مطلقه الهی و توحید افعالی خداوند، بیان نوآوری آخوند خراسانی همراه با توضیح دو دیدگاه نقد و تأیید کاربرد قاعده «الواحد» در اصول فقه است. مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که اولاً کاربرد علوم حقیقی در علوم اعتباری خطا نبوده و چه بسا در موارد بسیاری باعث تبیین صحیح مسائل و رشد و بالندگی آن علم می شود؛ ثانیاً علم اصول فقه از علوم اعتباری محض نمی باشد. این پژوهش توانسته است با تبیین نظرات دو گروه موافق و مخالف در کاربرد قاعده «الواحد» در کفایه الاصول، نوآوری مکتب اصولی آخوند خراسانی را در این زمینه به اثبات رساند.
نگاهی به ارزشمندی زندگی در منظر علامه طباطبایی و طبیعت باوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از ارزش زندگی از مهم ترین دغدغه های انسان به ویژه در عصر حاضر است. مسئله ارزشمندی زندگی زیرمجموعه معنای زندگی است. مقصود از معنای زندگی گاهی هدف از خلقت انسان است و گاهی مقصود کارکرد آن و گاهی به معنای ارزشمندی زندگی است. آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ در این مقاله به ارزشمندی زندگی از نگاه طبیعت باوران و مرحوم علامه که از فراطبیعت باوران است، می پردازیم. در این پژوهش نظریات طبیعت باوران با نظریه فرا طبیعت باور و خدامحور علامه مقایسه شده است؛ علامه زندگی بدون اعتقاد به خدا و جاودانگی انسان با تداوم زندگی پس از مرگ را پوچ و فاقد ارزش می داند. به نظر نگارنده ارزش و ارزشمندی زندگی امری مشکک و ذومراتب است. طبیعت باوران همچون فرا طبیعت باوران و خدامحوران در تلاش اند به مراحلی از ارزشمندی زندگی دست یابند، هر چند ارزش زندگی بدون باور به خدا و جاودانگی انسان در قیاس با ارزشمندی زندگی با باور به خدا و جاودانگی بشر بسیار اندک و ناچیز است.