مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
اسلام پذیری
حوزه های تخصصی:
این مقاله به فرایند ورود اجباری یا اختیاری اسلام به شهر قم می پردازد و در صدد است از یک سو نظریه پذیرش اجباری اسلام توسط اهالی قم را رد نماید و از سوی دیگر ایده پذیرش آسان و از سرآگاهی اسلام از سوی قمی ها را نقد کند. در این نوشته نکته های زیر بررسی شده است: الف) قمی ها مقاومت های سختی در برابر عرب ها از خود نشان دادند، لیکن این بدان معنا نیست که اسلام نیز به زور و اکراه وارد فرهنگ مردم قم شد. ب) اسلام پذیریِ قمی ها در همه جا از سر منطق و تأمل و تفکر نبوده است بلکه عوامل دیگر روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز در اسلام پذیری آنها موثر بوده است. ج) پذیرش اسلام ضرورتاً به معنای پذیرش فرهنگ عربی نبوده است، بلکه هسته اسلام به صورت متن (قرآن) در میان قمی ها، رسوخ کرد و آنها توانستند این متن وحیانی را بخوانند، فهم کنند، تفسیر کنند، و سرانجام آن را متناسب با داشته های انسانی خود درآمیخته و به حقیقت آسمانی اسلام، عینیت فرهنگی ببخشند.
سهم صوفیان در اسلام پذیری بومیان در هند عصر ترکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفوذ و گسترش دین اسلام در شبه قاره هند از مباحث و مسائل مهمی است که از دیرباز، ذهن پژوهشگران را متوجه خود کرده است. در گسترش و نفوذ اسلام، عوامل متعددی تاًثیر داشته اند که می توان به ورود مهاجمان نخستین و تجار و بازرگانان مسلمان و مهاجرت علما و اهل تصوف اشاره کرد. در این بین نقش و سهم صوفیان از سایرگروه ها بیشترو پررنگ تر بوده است. صوفیان با رفتارهای مناسب و انسانی و تعامل با ساکنان شبه قاره هند و ادیان هندی، موفق شدند تاحدودی، نفرت و بدبینی هندی ها را از عملکرد مهاجمان در حملات دوره آغاز گسترش اسلام از بین ببرند. یافته های پژوهش از آن حکایت دارد که تعامل مبلغان و رهبران صوفیان و کارکرد آنها، در عمیق شدن باورهای اسلامی و دینی در میان ساکنان شبه قاره هند نقش مؤثری داشته است. محتوای دعوت صوفیان، اشتراک های فکری تصوف با ادیان و آیین های هندی، سلوک معنوی صوفیان، دادوستد های طریقت های صوفیانه با ادیان هندی و نیز کاستن و زدودن پیامد های منفی لشکرکشی های نظامی را باید از مهم ترین عوامل موفقیت صوفیان در گسترش اسلام در شبه قاره هند دانست. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و هدف آن،بررسی سهم صوفیان در اسلام پذیری بومیان در هند عصر ترکان است.
بررسی عوامل موثر در برقراری مناسبات دیپلماتیک بین ایلخانان وغرب
حوزه های تخصصی:
شکست سپاهیان هولاکوخان در نبرد عین جالوت ( 658ه /1260م) باعث گرایش وتمایل ایلخانان ودول مسیحی اروپا به برقراری و گسترش روابط سیاسی ، نظامی و اقتصادی فی مابین گردید .تا پیش از مواجه شدن ایلخانان با مقاومت ممالیک نه مغولان به فرستادگان پاپ ودول اروپایی اعتنای در خوری مبذول می داشتند ونه اروپا ئیان به مغولان اعتماد داشتند . شکست عین جالوت وناکام ماندن لشکر کشی های بعدی ایلخانان به شام از یک سو وقدرت گرفتن ممالیک در مصر وشام وسیاست آنان مبنی بر بیرون راندن صلیبی ها از سواحل فلسطین ویورش به حکومت مسیحی ارمنستان صغیر از سوی دیگر باعث شد تا دولتهای اروپایی در صدد جلب دوستی وحمایت ایلخانان برآیند .بررسی منابع ومدارک موجود نشان می دهد مقابله با ممالیک به عنوان دشمن مشترک سبب ارتباط دربار ایلخانی با دستگاه پاپ ودول اروپایی وبالعکس گردید.
چگونگی و دلایل اسلام گروی سلطان احمد تگودار و سلطان محمود غازان
حوزه های تخصصی:
از رویدادهای جالب توجه در دوره ایلخانان، اسلام پذیری سلطان احمدتگودار در سال ۶۸۱هجری و تغییر کیش غازان خان وکلیه قبایل مغول ساکن ایران در سال ۶۹۴ هجری می باشد. اسلام پذیری ایلخانان تأثیرات مستقیمی در کسب مشروعیت و تحکیم پایه های قدرت ایلخانان و همچنین شکل گیری، رشد و اعتلای فرهنگی ایران داشت. در اکثر تحقیقاتی که در ایران معاصر پیرامون مذهب و اسلام گرایی ایلخانان چهره بسته، انعکاس نظرات مورخین متقدم ایرانی دیده می شود. این پژوهشگران آن چ نانکه درخور پژوهشهای مستدل و علمی است، اعتنا و توجهی به نظر و عقیده منابع مخالف ایلخانان به ویژه آثار عربی تال یف شده در قلمرو ممالیک مصر و نیز تحقیقات پژوهشگران غربی مبذول نداشته اند. بالنتیجه گرد چون و چرا درباره زوایای پنهان و مغفول مانده اسلام پذیری سلاطین ایلخانی نگشته اند. با عنایت به اهمیت پذیرش دین اسلام از س وی مغولان، نوشتار حاضر سعی دارد با رویکردی تط بیقی و با اتکاء به منابع و مآخذ موجود انگ یزه ها و مقتضیات فکری در پشت سر رفتارهای مذهبی دوتن از ایلخ انان و تأثیر آن در من اسبات داخلی و خارجی ایلخانان را به صورت مقایسه ای بررسی نماید.
مسلمانیِ خوانین مغول بر پایه زمینه های اسلام پذیری ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مغولان پیرو آیین «شمنیسم» بودند و بر پایه اوضاع برآمده از زندگی «خانه به دوشی» خود، از مدارای اعتقادی برخوردار بودند. در یاسای چنگیزی هیچ دینی راجح تر از دیگر ادیان نبود و بنابراین، زمینه برای تعامل اعتقادی مغول ها با مردمان فرمان پذیرشان فراهم آمد. برتری فرهنگ و مدنیّت اسلامی و شمار فراوان مسلمانانی که در اولوس های چهارگانه پسران چنگیز می زیستند، راه را برای مسلمان شدن برخی از خانان مغول هموار کرد و در همت کردن آنان به بهبود اوضاع رعایای مسلمان تأثیر گذارد. قلمرو ایلخانان اوضاع دیگری داشت و افزون بر مدارای اعتقادی مغول، رفق و مدارای آگاهانه تری بر سلوک مسلمانان حاکم بود. هم چنین مشروعیت حکومت ها و هم گرایی آنان با مردم، از مسلمانی آنان سرچشمه می گرفت. در این قلمرو، زمینه های سیاسی و اقتصادی دیگری فراروی ایلخانان پدید آمد که آنان را به سوی پذیرش اسلام کشاند. تبیین این زمینه ها و شناخت و تحلیل عوامل اسلام پذیری ایلخانان در جامعه دین محور ایرانی، محور این مقاله است که بر پایه پاسخ به چگونگی اسلام پذیری خانان مغول در دیگر اولوس ها، سامان می یابد.
اسلام پذیری اغوزهای شمال سیحون در قرن چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایلات اغوز، ساکن در دشت های شمال دریای خوارزم و رود سیحون، با داشتن زندگی ایلی تا دو قرن در برابر نفوذ آموزه ها و فرهنگ اسلامی مقاومت کردند. به رغم مقاومت آنها در برابر پیشروی غازیان مسلمان، به تدریج تحت تأثیر آموزه های اسلامی قرار گرفتند و اسلام در نیمه دوم قرن چهارم هجری، مذهب غالب اغوزها شد. این مقاله درصدد است به روش توصیفی تحلیلی و با به پرسش کشیدن داده های موجود، تا حدّ امکان به روند اسلام پذیری اغوزها وضوح بیشتری ببخشد. این مطالعه نشان می دهد به رغم برخی ناسازگاری های سبک زندگی ایلات اغوز ساکن در دشت های شمال سیحون با آموزه های اسلامی و همچنین مقاومت نظامی این ایلات در برابر سپاهیان اسلام، آنان به تدریج از راه هایی گوناگون همچون تبلیغات مذهبی مبلّغان مسلمان، تلاش غازیان، مراودات سیاسی و بالاتر از همه، فعالیت بازرگانان در آن ناحیه، تحت تأثیر فرهنگ اسلامی قرار گرفتند و مسلمان شدند.
مهاجرت علویان به خراسان در دوره عباسی و تأثیر آن بر روند اسلام پذیری ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجران عرب دوره عباسی به ایران را بیشتر علویان، سادات و شیعیان تشکیل می دادند. مسئله اصلی پژوهش حاضر شناسایی و معرفی مهاجران علوی خراسان در دوره عباسی تا برآمدن دولت آل بویه و تأثیر حضور آنان بر اسلام پذیری ایرانیان است. سؤال این پژوهش آن است که آیا مهاجرت علویان به خراسان در دوره یادشده توانست بر جریان اسلام پذیری ایرانیان تأثیرگذار ظاهر شود؟ فرضیه مطرح برای این سؤال بنا به اطلاعات منابع تاریخی و... آن است که مهاجرت علویان که در دوره عباسی ادامه یافت در جنبه های مختلف زندگی مناطق مهاجرپذیر تأثیر گذارد. یکی از این تأثیرات که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می گیرد تأثیر بر اسلام پذیری ایرانیان در مناطق مختلف است. بنا به اطلاعات منابع گوناگون، مهاجران که در پنج دوره مهم تاریخی، در مناطق مختلف ایران و ازجمله خراسان استقرار یافتند و از بین پنج گروهِ مهاجر به ایران، فقط چهار گروه حسینی، اطرفی، حسنی و عباسی به این ناحیه وارد شدند و گزارشی از گروه پنجم یعنی حنفیان (محمدیان= فرزندان محمد حنفیه) در دست نیست. با حضور و استقرار گروه های مختلف علوی در شهرها، روستاها و مناطق دورافتاده این سرزمین و درنتیجه فعالیت های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان و تعامل با بومیان، به تدریج زمینه برای نفوذ اسلام و گسترش آن در بین طبقات خاصه و عامه جامعه ایرانی فراهم آمد. شناسایی و دسته بندی گروه های مختلف علوی در خراسان در قالب پنج گروه و طرح این بحث که مهاجرت، بستر و زمینه ای برای تغییر و تحولات پایدار فرهنگی شد از اهداف پژوهش حاضر است. دوره زمانی موردنظر در این پژوهش، دوره زمانی آغاز دوره عباسی تا به قدرت رسیدن آل بویه در اوایل قرن چهارم هجری است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و با استفاده از شیوه کتابخانه ای و انواع گوناگون منابع است. همچنین در این اثر سعی شده است تا نتایج کیفی حاصل از منابع، به شیوه کمّی و بر روی نمودار نمایش داده شود.
ملاحظاتی بر اسلام پذیری و بیعت زنان با پیامبراسلام (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۲
81-105
حوزه های تخصصی:
مسلمان شدن افراد و بیعت آنان از مسائل مهم در ترسیم رابطه ی پیامبر(ص) با مسلمانان است. بیعت با پیامبر(ص) در مورد مردان به کرّات در منابع گزارش شده و تحقیقات و بررسی های متعددی درباره ی آن صورت گرفته است. با این حال مبحث بیعت زنان با پیامبر(ص) و این که آیا با زنان نیز بیعت می شد و در صورت مثبت بودن پاسخ با چه کسانی و تحت چه شرایطی و با چه الزاماتی صورت می گرفت، یکی از مسائل مهم در سیره ی پیامبر(ص) و نیز نشان حضور اجتماعی زنان در صدراسلام می باشد که هم چنان نیازمند بررسی و تعمق است. این نوشته در نظر دارد با یافتن رابطه ی میان مسلمان شدن و بیعت زنان به بحث درباره ی علاقه مندی زنان به تغییر کیش یعنی اسلام پذیری و بیعت در قالب متعهد شدن به اسلام بپردازد. مقاله ی حاضر درصدد پاسخ دادن به چند پرسش اساسی است: مهمترین مقاطع مسلمان شدن و بیعت زنان با پیامبر(ص) با چه شرایطی در چه زمانی و کجا بوده است؟ و چه رابطه ای میان اسلام پذیری و بیعت زنان وجود دارد؟ در پاسخ به پرسش های فوق فرضیه آن است که «بیعت تابعی از اسلام پذیری و ادامه ی آن بوده و زنان در موقعیت های مختلف با بیعت کردن، وارد شدن خود را به حیطه ی مسلمانی، تعهد و وفاداری به اسلام و پیامبر(ص) را به طور عملی اعلام می کردند». بررسی های به عمل آمده نشان می دهد، میان اسلام پذیری و بیعت زنان توالی منطقی وجود دارد. بیعت با زنان هم در دوران حضور پیامبر(ص) در مکه و هم پس از مهاجرت ایشان به مدینه انجام می شد و صرفاً محدود به مقاطع خاص و افراد خاص نبود و زنان پیشگام در مسلمانی، در بیعت نیز تعجیل داشتند. برخی شرایط و قیود مورد تأکید پیامبر(ص) برای زنان در جریان اسلام آوردن زنان مکی و در جریان فتح مکه گزارش شده است، امّا در مقاطع دیگر قید شرایط در بیعت کمتر آمده است.