مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
اوکراین
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین (بحران اوکراین) از مهم ترین بحران های قرن جدید است که کشورهای مختلف سیاست خارجی متفاوتی را در قبال این بحران داشته اند. ایران و رژیم اسرائیل، به عنوان دو بازیگر تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه و نظام بین الملل، سیاست خارجی متفاوتی را در قبال این بحران به کار گرفته اند. این پژوهش با استفاده از روش مقایسه ای و در قالب چارچوب نظری واقع گرایی، در پی پاسخ به این سؤال است که ایران و اسرائیل به عنوان دو قدرت منطقه ای خاورمیانه سیاست خود را در قبال بحران اوکراین چگونه تنظیم کرده اند؟ این مقاله استدلال می کند که ایران به عنوان یک بازیگر چالشگر نظام بین الملل، بحران اوکراین را بحرانی در راستای تغییرات در نظام بین الملل و شکل گیری یک نظام بین الملل جدید می بیند که موجب تحدید قدرت، قدرت های بزرگ از جمله ناتو و آمریکا و روسیه می شود. از سوی دیگر، اسرائیل به دنبال حداقل حفظ ساختار موجود و تغییرنکردن موازنه قدرت است و از آن حمایت می کند، هرچند شاید شکست روسیه برای اسرائیل مطلوب باشد. براین اساس ایران و اسرائیل در حوزه های سیاسی، نظامی و امنیتی، انرژی و تجاری سیاست متفاوتی را در قبال بحران اتخاذ کرده اند.
الگوی رفتاری ایران در برابر جنگ اوکراین، از سیاست خارجی موازنه گرا تا سیاست خارجی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ اوکراین از رویدادهای بین المللی است که آثار و پیامد های بلندمدتی بر کلان روندهای جهانی و منطقه ای بر جای گذاشته و کشورها را به تناسب اصل سود محوری به موضع گیری واداشته است. جمهوری اسلامی ایران که در جریان چالش با کشورهای غربی، روابط راهبردی با روسیه را در چارچوب موازنه گرایی برگزیده است، اینک جنگ اوکراین را به واسطه سرشت ضد هژمونی و ضد لیبرالی آن شبیه با سیاست تجدیدنظرطلبانه خود یافته است. بر پایه این سیاست، پرسش اصلی این است که جنگ اوکراین چه تأثیری بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران گذاشته است و آیا به سیاست خارجی متوازن می انجامد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جنگ اوکراین موجب شده است جمهوری اسلامی ایران بر گستره جغرافیایی اقدام های موازنه ساز خود بیفزاید و به موجب آن «سیاست نگاه به شرق» را در سطح های جداشده (دوجانبه)، ترکیب شده (سه جانبه) و نهادی شده (چندجانبه) و «سیاست منطقه ای» را در قالب دیپلماسی ترمیمی پیش ببرد. هدف این نوشتار، از یک سو تحلیل تأثیر جنگ اوکراین بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران و نشان دادن روندهای تغییر و تداوم آن و از سوی دیگر، نقد چنین سیاستی است. این مهم را براساس رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی به عنوان یکی از روش های پژوهش کیفی انجام می دهیم. بنا بر این رویکرد، در این نوشتار از دو چارچوب نظری بهره می بریم. برای تبیین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی با چارچوب نظری «موازنه گرایی به عنوان الگوی سیاست خارجی» سازگار و برای نقد با چارچوب مفهومی «سیاست خارجی متوازن» ناسازگار است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی موازنه گرای ایران در نتیجه جنگ اوکراین در سطح های تازه تری گسترش یافته است، اما از آنجا که با تعادل و تنوع در حوزه های جغرافیایی و موضوعی همراه نیست، به ضرورت به سیاست خارجی متوازن نمی انجامد.
جنگ اوکراین و پیامدهای آن بر اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین یکی از جدی ترین بحران هایی است که اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم با آن روبه رو بوده است. این جنگ تمام حوزه ها و بخش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این اتحادیه را زیر تأثیر قرار داده است. این جنگ با فشار ناهمتراز بحران بر کشورهای عضو این اتحادیه، بستر سیاسی شدن هویت های ملی را افزایش داده و ترکیبی از این دو عامل همراه با صلاحیت پایین نهادهای فراملی نیز بر دلایل افزوده است تا شاهد اختلاف کشورهای اروپایی برای رسیدن به یک سیاست مشترک باشیم. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پیامدهای جنگ اوکراین بر اتحادیه اروپا چه بوده است؟ یافته های این نوشتار این است که جنگ اوکراین پیامدهای زیادی بر اتحادیه اروپا داشته است که به واگرایی این نهاد و به دنبال آن، کاهش قدرت آن در نظام بین الملل انجامیده است. این مسئله ناشی از پررنگ شدن شکاف های درون این اتحادیه، خلأ رهبری قدرتمند و موضع گیری های متفاوت اعضا در پی بروز این جنگ بوده است. در این نوشتار ضمن توجه به دلایل و عوامل شروع جنگ اوکراین می خواهیم با استفاده از سناریوسازی پیامدهای جنگ اوکراین در ایجاد اختلاف میان اعضای اتحادیه اروپا و تضعیف جایگاه این نهاد در فضای بین المللی را بیشتر بررسی کنیم.
تحلیل روایی بحران اوکراین؛ تقابل روایت ها و پادروایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراجعه به روایت راویان از راه های شناخت علت های یک رویداد است. این روش به ویژه برای فهم درگیری های تاریخی و منازعه های شدید که بیشتر، بحران تعریف می شوند، قابلیت و کارایی دارد. در این نوشتار با ترسیم منازعه روسیه و اوکراین به عنوان داستانی روایی، به دنبال تبیین این بحران از مسیر باورهای روایی رهبران دو کشور هستیم. پرسش این نوشتار بر پایه ارتباط میان روایت و پویایی تضاد این است که چه عاملی ناگزیر و طولانی بودن بحران اوکراین را به وجود آورده است؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار این فرضیه را به آزمون می گذاریم که تضاد روایت ها به عنوان باورهای هویتی ناسازگار از سوی رهبران روسیه و اوکراین، زمینه اجتناب ناپذیربودن منازعه و قرارگرفتن آن در شمار بحران های طولانی مدت را به وجود آورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که جنگ پیش گیرانه، تهدیدزدایی و ملت گرایی به ترتیب با سه روایت مشروعیت زدایی، منفی سازی و قربانی سازی عناصر داستان پوتین برای توجیه حمله به اوکراین را شکل داده است که در سوی مقابل، زلنسکی با پادروایت های معکوس سازی، حاشیه رانی و غیریت سازی، روایت پوتین را داستانی غیرواقع نشان داده است. تبدیل منازعه دو کشور به بحران اجتناب ناپذیر امروزی و پیش بینی پذیر نبودن سرانجام آن، نتیجه همین تقابل روایی بوده است.
تأثیر جنگ اوکراین بر نقش اتحادیه اروپا در رویارویی غرب با روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش های امنیتی در اروپای شرقی موجب شده است که اوکراین همواره به دنبال ایجاد یا پیوستن به ساختارهایی باشد که امنیت خود را تأمین کند. بازیگری و شیوه عملکرد اتحادیه اروپا به دلیل اینکه می تواند نقش بسزایی در روند رخدادهای امنیتی اوکراین داشته باشد، همواره مورد توجه کی یف و کرملین بوده است. بر این اساس پرسش اصلی نوشتار این گونه مطرح می شود که واکنش اتحادیه اروپا در مورد بحران امنیتی اوکراین در سال های 2014 تا 2023 در برابر روسیه چگونه بوده است؟ در پاسخ با استفاده از مفاهیم بازیگری، این فرضیه شکل می گیرد که واکنش اتحادیه اروپا به تهدیدهای امنیتی در سال های 2014 تا 2023 به علت نبود سیاست امنیتی و دفاعی منسجم در برابر سیاست سازش ناپذیر روسیه نسبت به تحولات اوکراین، نتیجه ای جز پیوسته سازی کریمه به روسیه در سال 2014، تشدید درگیری ها در دونباس و دریای آزوف و سرانجام جنگ میدانی و پیوسته سازی مناطق شرقی اوکراین به روسیه تا سال 2023 نداشته است. بنا بر یافته های نوشتار، در حالی که رفتار اتحادیه اروپا در مورد بحران اوکراین از نقش بازیگر منفعل به بازیگر تأثیرگذار تبدیل شده است، اما عملکرد دفاعی و امنیتی غیرمنسجم آنان تاکنون نتیجه ای جز کاربست تحریم ها، ایجاد مأموریت امنیتی و دفاعی مشترک در نوامبر 2014، برنامه مشارکت شرقی، اعلام پشتیبانی از عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا و همچنین پشتیبانی جامع از اوکراین برای رویارویی با بازیگر قدرتمندی چون روسیه نداشته است. در این نوشتار براساس روش کیفی در چارچوب نظریه بازیگری و نبود بازیگری، موضوع را مطالعه و بررسی می کنیم.
سیاست خارجی ترکیه در بحران اوکراین؛ توازن و بهره وری حداکثری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
157 - 182
حوزههای تخصصی:
بحران اوکراین از مهم ترین بحران های پس از جنگ جهانی دوم در اروپا است که محل نزاع قدرت های بزرگ و منطقه ای شده است. ترکیه به عنوان یکی از قدرت های منطقه ای در خاورمیانه و پیوستگی ژئوپلیتیکی به کانون نزاع به دنبال ایفای نقش استراتژیک در این بحران است. این پژوهش با کاربست روش کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی و از منظر واقع گرایی نوکلاسیک در پی پاسخ به این سؤال است که سیاست خارجی ترکیه در قبال جنگ اوکراین تحت تأثیر چه متغیرهایی شکل گرفته است؟ فرضیه پژوهش این است که سیاست ترکیه در قبال بحران اوکراین، سیاستی متوازن و منفعت محور است که بر مبنای متغیرهای داخلی (حزب عدالت و توسعه، فرهنگ استراتژیک، نوعثمان گرایی، هویت شرقی، ارزش های غربی) و متغیرهای خارجی(عضویت در ناتو، اتحادیه اروپا، روابط با ایالات متحده، ژئوپلیتیک متفاوت) شکل گرفته و بر همین اساس ترکیه ضمن ایفای نقش میانجی گر بین دو طرف نزاع، حمایت نظامی- امنیتی از اوکراین با توجه به عضویت در ناتو، روابط گسترده با روسیه و عدم تحریم این کشور را در دستورکار قرار داده است. بنابراین ترکیه به عنوان یکی از بازیگران مهم خاورمیانه، بحران اوکراین را فرصتی مناسب برای ایفای نقش بیشتر در اروپا، عضویت در اتحادیه اروپا، همکاری بیشتر با روسیه و ایفای نقش متوازن کننده در بحران می بیند.
جنگ هیبریدی روسیه در منازعه 2022 اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ هیبریدی که روسیه به دنبال بحران کریمه در سال 2014 بر علیه اوکراین آغاز کرده بود، در جنگ ۲۰۲۲ به اوج خود رسید و مسکو در جریان عملیات نظامی علیه کی یف از تاکتیک های هیبریدی گوناگونی بهره گرفته است. ازاین رو، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بود که جنگ هیبریدی روسیه علیه کی یف دارای چه ابعادی بوده و این تاکتیک ها چه تأثیری بر جنگ ۲۰۲۲ اوکراین گذاشته است؟ برای پاسخ به این سوال، از چارچوب مفهومی «جنگ هیبریدی و مولفه های شاخص آن» استفاده شد. رویکرد پژوهشی این تحقیق از نوع تببینی و شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر شیوه کتابخانه ای بود. یافته های پژوهش نشان دادند که روسیه در جنگ اخیر از ۳ تاکتیک عمده جنگ رسانه ای، حملات سایبری و حملات هدفمند به مناطق کلیدی و زیرساخت های اوکراین بهره گرفته که این تاکتیک ها عملیات دفاعی اوکراین را با اختلال و سردرگمی مواجه ساخته و منابع مالی و لجستیکی زیادی را به حوزه های غیرنظامی کشانده است. در نتیجه، قدرت دفاعی و مالی اوکراین برای مقابله با تهدیدهای هیبریدی روسیه به شدت تحلیل رفته است. این پژوهش می تواند ادبیات موجود به زبان فارسی در زمینه جنگ هیبریدی، به طور کلی، و جنگ هیبریدی روسیه، به طور خاص، را تقویت نماید.
بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال اوکراین از منظر رئالیسم تهاجمی(2000-2020)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی کشور ها نشان دهنده اهدافی است که دولت ها در عرصه خارجی در پی دست یابی به آن هستند. اهداف و منافع ملی کشور ها در فرایند تصمیم گیری و براساس ارزش ها و باورهای ملی و درک تصمیم گیرندگان از آنها تعیین ابزار ها و امکانات برای تامین آنها مدنظر قرار میگرد. بنابراین سوال اصلی این پژوهش بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال اوکراین را از منظر ریالیسم تهاجمی بین سالهای 2000 تا 2020 چگونه میتوان مورد بررسی قرار داد؟ هدف این تحقیق سیاست خارجی روسیه در قبال اوکراین براساس نظریه ریالیسم تهاجمی بین سالهای 2000 الی 2020 چگونه بوده و دیده گاهای درونی سیاست خارجی روسیه در دوران معاصر مخصوصا در زمان ریاست جمهوری والادمیر پوتین به چه شیوه بوده و نقش روسیه در بحران کنونی اوکراین به چه میزان بوده که مورد تبیین قرار خواهم داد. روش جمع آوری معلومات در این تحقیق بر اساس روش اسنادی، کتاب خانه ی توصیفی تحلیلی و گرد آوری معلومات به صورت کتاب خانه ای و با ابزار فش برداری است. نتایج و یافته های تحقیق نشان داد که روسیه بر اصل قدرت هنجارمند؛ و افزایش قدرت خود در برابر تحدیدات غرب و ناتو، نوسازی اقتصادی، دستیابی به جایگاه بایسته در فرایند های رقابت جهانی، و اعاده جایگاه روسیه در عرصه بین الملل به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی روند تهاجمی را در مقابل اوکراین، مبنای سیاست خارجی خود قرار داده است.
تبیین سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جنگ 2022 اوکراین از منظر رئالیسم نئوکلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از مدت ها تنش دیپلماتیک میان روسیه و اوکراین، این دو کشور در اواخر فوریه 2022 وارد درگیری مستقیم نظامی شدند. این درگیری تا حدود زیادی عرصه گسترده ای از سیاست بین الملل را دستخوش تغییرات نموده است. آمریکا به دنبال گسترش مرزهای ناتو به سمت مرزهای غربی روسیه است تا حلقه محاصره این کشور تنگ تر شود این مسئله باعث بروز تنش بزرگی در اروپای شرقی شده است. هدف این مقاله بررسی متغیر های تأثیرگذار در اتخاذ سیاست های دولت بایدن در قبال جنگ 2022 روسیه و اوکراین است. براین اساس، در پی یافتن پاسخ این سؤال است که سیاست خارجی آمریکا در قبال حمله روسیه به اوکراین متأثر از چه عواملی بوده و چگونه می توان آن را تبیین کرد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که آموزه های رئالیسم نئوکلاسیک در رفتار سیاست خارجی آمریکا در قبال این جنگ مشهود می باشد، رفتاری هم که آمریکا در پی این جنگ اتخاذ کرده است، آمیزه-ای از تعامل عوامل بیرونی (نظام بین الملل) و عوامل داخلی (ساختار و قدرت داخلی و نوع ادراک نخبگان تصمیم گیرنده سیاست خارجی آمریکا) بوده است. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایت ها است.
رویارویی تقابل روسیه و غرب در اوکراین و تأثیر آن بر منافع ملی ایران (به همراه پیشنهاد رویکردهای رسانه ای)
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
87 - 111
حوزههای تخصصی:
از 24 فوریه (5 اسفند 1400) که جنگ اوکراین آغاز شد، تقابل روسیه و آمریکا در اوکراین ، منجر به افزایش اهمیت استراتژیک ایران شده است. نزدیکی مواضع تهران مسکو و منافع مشترک آنها منجر به همکاری بیشتر دو کشور با یکدیگر شده است . جنگ اوکراین پیامد های بسیاری دارد و عادی شدن شرایط در این منطقه ممکن است، سال ها طول بکشد. سؤال اصلی مقاله این است که فواید اصلی منافع ملی سیاسی و عرصه های آن، دفاعی نظامی، اقتصادی، منطقه ای و.. ایران در جنگ روسیه و اوکراین کدام اند؟ روش این مقاله از لحاظ ماهیت داده ها،کیفی و از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی-تحلیلی است. این پژوهش از نظرجمع آوری داده ها میدانی مبتنی بر مصاحبه با 151خبرگان و استفاده گسترده از مطالعات کتابخانه ای میباشد. با روش طبقه ای –تصادفی ساده و با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته است. یافته ها و نتیجه گیری بیانگر آن است که از فرصت های به وجود آمده ناشی از رویارویی موازنه قوا روسیه و آمریکا در بحران جنگ اوکراین، ایران می توانددر راستای توسعه صادرات و واردات کشور و خودبه عنوان بازیگر فعال در عرصه منطقه بهره مند شود.
کاربست نظریه مسئولیت حمایت در منازعه اوکراین-روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملیات وِیژه نظامی فدراسیون روسیه در اوکراین، پیامدهای ناشی از جنگ که منجر به کشته شدن ده ها هزار نفر و آوارگی میلیون ها نفر شده است، بن بست شورای امنیت در حمایت از غیرنظامیان و عدم مدیریت فوری و مناسب این بحران بزرگ انسانی موجب طرح مجدد بحث مداخلات بشردوستانه در قالب دکترین «مسئولیت حمایت» شده است. ناتوانی جامعه بین المللی در مقابله جدی با نقض گسترده و سازمان یافته حقوق بشر در دهه 1990 موجب طرح دکترین مسئولیت حمایت در سال 2001 شد و حاکمیت نه به عنوان مزیت بلکه به عنوان مسئولیت مورد تأکید قرار گرفت. این نظریه در سند اجلاس سران کشورها در سال 2005 در سازمان ملل مورد تأیید قرار گرفت و در سال 2011 در لیبی استفاده شد. براساس این نظریه چنانچه دولت ها نخواهند یا نتوانند از شهروندان خود در مخاصمات مسلحانه حفاظت نمایند جامعه بین المللی مسئول حفاظت از مردم در برابر جنایات چهارگانه خواهد بود. مقاله با روش توصیفی تحلیلی در پاسخ به سؤال اصلی مبنی بر امکان کاربست دکترین مسئولیت حمایت در بحران اوکراین این فرضیه را مطرح می کند که به دلیل گستره تلفات غیرنظامی، بحران انسانی گسترده، استفاده از سلاحهای ممنوعه و هدف قرار دادن اماکن غیرنظامی، بازداشتهای خودسرانه و ارتکاب شکنجه و تجاوز توسط طرفین مخاصمه امکان اعمال نظریه در بحران اخیر وجود دارد اما به دلیل اقدامات کم شدت نظامی مانند اعمال منطقه پرواز ممنوع میتواند به گسترش بحران انسانی موجود منجر شود و صرفاً اقدامات دیپلماتیک و سیاسی در چارچوب ارکان اصلی دکترین توصیه مشود.
نقش امریکا در جنگ روسیه علیه اوکراین در سال 2022 میلادی و تبدیل آن به جنگی فرسایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ سال 2022 روسیه در اوکراین از تاثیرگذارترین وقایع بین المللی معاصر است که نظم جدید بین الملل را انعکاس می دهد. هدف از نگاشتن این مقاله پاسخ به این سوال است که ایالات متحده امریکا تا چه اندازه در برافروختن این جنگ نقش داشته و چگونه زمینه های جنگ را از انقلاب میدان در سال 2014 فراهم کرده است. نتیجه حاصله این بود که عامل اصلی این جنگ، زیاده خواهی، خلف وعده و کارشکنی های امریکا در امور سیاسی اوکراین بوده است. سیاست های غلط امریکا و ناتو بعد از فروپاشی شوروی، قلب واقعیت توسط امپراتوری رسانه های جریان اصلی و کارشکنی امریکا در روند مذاکرات صلح، جنگ اوکراین را تبدیل به موضوعی لاینحل کرده است. به رغم تجهیزات زیادی که غرب در اختیار اوکراین گذاشته و عدم موفقیت هایی که روسیه در این جنگ داشته، روسیه همچنان دست بالا را دارد و توانسته در نظم بین المللی جدید، جلوی گسترش ناتو به سمت مرزهای خود را بگیرد و دولت اوکراین را به دولتی ناکارآمد تبدیل کند. در وضعیت فعلی جنگ، شانسی برای توافق صلح پایدار وجود ندارد. دولت امریکا می خواهد توان ارتش روسیه را در اوکراین تا حد ممکن کاهش دهد، اقتصاد این کشور را به تباهی بکشاند و جایگاه روسیه را در سلسله مراتب قدرت جهانی فروکاهد.
بررسی علل عدم پیشرفت روسیه در جنگ ترکیبی با اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ ترکیبی به عنوان یکی از جدیدترین روش های پیکار در عصر حاضر در مناقشات کشورها شناخته می شود. جنگ غیرخطی، شورش محور و یا محدود از جمله عناوینی است که برای آن بکارگفته می شود. در جنگ روسیه و اوکراین که شامل ابعاد نظامی، سایبری، اطلاعاتی و غیره می شود، بکارگیری جنگ ترکیبی در اولویت عمل هر دو کشور قرار گرفته است. روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ، ستیزی را با کشوری نه چندان مطرح در جنگ ها آغاز کرده که در کنار پیشرفت های خود به برخی از اهداف نیز دست نیافته است. کمک های غرب به اوکراین، تشکیل یگان های جنگ سایبریِ عملیاتی، جنگ اطلاعاتی، نفوذ و... همگی از مفاهیمی هستند که در این بین نقش ایفا می کنند. پژوهش حاضر به سوالی با این مضمون پاسخ خواهد داد که روند اقدامات، میزان قدرت روسیه و پیشرفت آن در جنگ ترکیبی علیه اوکراین تا چه اندازه موثر بوده است؟ فرضیه در قامت پاسخ به آن بیان داشته است، عواملی همچون برنامه ریزی ضعیف نظامی، آمادگی رزمی پایین، کمک های غرب در زمینه های مختلف آفندی، پدافندی و سایبری، نفوذ در بدنه نیروهای در حال جنگ همچون گروه واگنر، از جمله عواملی هستند که باعث فرسایشی شدن ارتش روسیه در جنگ اوکراین شده اند و در کنار پیشرفت ها، عقب افتادگی هایی را نیز برای روسیه به دنبال داشته اند. روش کیفی – تحلیلی، برپایه اسناد کتابخانه ای و مجلات معتبر علمیِ بین المللی، شیوه ای است که در نگارش این پژوهش بکارگرفته شده است. در نهایت یافته های طرح عنوان داشته است که روسیه به دلیل انجام برخی محاسبات غلط درگیر جنگی فرسایشی شده که در صورت نداشتن راه حلی معقول و مورد پسند، در باتلاق آن فرو خواهد رفت.
راهبرد اوراسیاگرایی روسیه در قبال جنگ اوکراین؛ با نگاهی به چین
حوزههای تخصصی:
اگرچه منازعه روسیه و اوکراین براساس گزاره های ژئوپلیتیکی همچون گسترش ناتو به شرق اروپا تفسیر می-گردد اما تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 با رمز عملیات ویژه نظامی می تواند مصداق برونی جهان چندنظمی و نشان دهنده واقعیت کنونی جهان باشد. بنابراین این مقاله علاوه بر بررسی مجموعه دلایلی که پوتین تصمیم به حمله به اوکراین گرفت، به نقش پیچیده چین در حمایت از روسیه نیز می پردازد. از این رو سوال پژوهش آن است که؛ راهبرد روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین در جنگ اوکراین2022 بر چه مبنایی بوده و استراتژی اوراسیاگرایی روسیه در قبال این جنگ با حمایت چین چه تاثیری در شکل گیری جهان چند قطبی ایفاء نموده است؟ در پاسخ فرضیه مقاله آن است که راهبرد اوراسیاگرایی روسیه مانند حضور نظامی در اوکراین و پیوس ته س ازی شبه جزیره کریمه و مناطق خودمختار اوکراین به خاک این کشور در سال 2022، نشان دهنده چرخش تمدنی روسیه و تجدید ارزش ه ای سنتی به عنوان عناصر اساسی راهبردی سیاست خارجی کرملین در ج ست وج وی جایگ اه خ ود ب ه عن وان ق درت ب زرگ ب وده اس ت و همراهی چین با روسیه در بحران اوکراین زمینه را برای ایجاد یک بلوک قدرتمند شرقی و گذار از نظام تک قطبی به نظم چندقطبی فراهم می نماید. بدین منظور این مقاله به این نتیجه رسیده است که، روسیه با مجموعه اقدامات خود پس از اوکراین به همراهی چین زمینه لازمه را برای یک بلوک قدرتمند جدید محیا و فرضیه موجود را تایید و تاکید می کند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با کاربست چارچوب نظری واقع گرایی تهاجمی مورد تبیین قرار خواهد گرفت.
واکاوی بحران روسیه – اوکراین بر اساس اصل دفاع مشروع در حقوق بین الملل
حوزههای تخصصی:
روسیه در 24 فوریه 2022 به قول پوتین «حمله نظامی ویژه» را علیه اوکراین آغاز نمود. به گفته ولادیمیر پوتین هدف این حمله دفاع مشروع فردی در مقابل تهدیدات ناتو و غرب و همچنان دفاع مشروع جمعی در قالب پیمان امنیتی روسیه و جمهوری های خلق لوهانسک و دونتسک و مطابق با ماده ۵۱ منشور ملل متحد بوده است. در این راستا پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که حمله نظامی روسیه به اوکراین از منظر حقوق بین الملل چگونه تلقی می گردد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد باتوجه به تاریخچه دفاع مشروع در حقوق عرفی، متن منشور ملل متحد، قطعنامه های مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل و همچنان پرونده های مرتبط با دفاع مشروع در دیوان بین المللی دادگستری، عملیات نظامی ویژه روسیه به منزله استفاده غیرقانونی از زور است و بر اساس معیارهای تعین شده در حقوق بین الملل، توجیه روسیه برای دفاع مشروع بی اعتبار است؛ زیرا هیچ حمله مسلحانه ای علیه روسیه رخ نداده بود و همچنین ادعای دفاع مشروع جمعی نیز مشروعیت ندارد زیر مناطق لوهانسک و دونتسک شرایط دولت شدن را دارا نبوده و عضو سازمان ملل متحد نیستند؛ و همچنین برفرض اینکه تهدیدات ناتو و غرب خطری برای روسیه باشد و مناطق لوهانسک و دونتسک، کشورهای مستقل و حتی اگر عضو سازمان ملل هم می بودند بازهم این حمله نقض اصل عدم توسل به زور در حقوق بین المللی است؛ زیرا روش های حل مسالمت آمیز اختلافات هنوز در دسترس بودند و روسیه باید از آن ابزار استفاده می نمود. روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی می باشد.
مواضع دولت های اروپایی در قبال بحران اوکراین: توافق ها و اختلاف ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
75 - 94
حوزههای تخصصی:
در کنار بحران هایی همچون بحران مالی سال 2008 و بحران بدهی های ملی،بحران مهاجرت، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، قدرت یابی احزاب دست راستی اروپایی و بحران کرونا، بحران اوکراین به چالشی بزرگ برای همگرایی اروپایی تبدیل شده است و پیامدهای گسترده ای بر آینده پروژه همگرایی اروپایی خواهد داشت. پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022، رهبران اتحادیه اروپا به سرعت درباره اعمال تحریم های فراگیر بر ضد اقتصاد روسیه و ارائه کمک های مالی و نظامی به اوکراین به توافق رسیدند. آنها دریافتند که ترکیبی از اتحادیه اروپا، نهادهای بین المللی، توسعه ناتو و وابستگی اقتصادی نمی تواند به یک دوره صلح پایدار میان کشورها منجر شود. اگر چه در ماه های ابتدایی شروع این بحران، دولت های عضو اتحادیه اروپا توانسته اند وحدت قابل توجهی از خود در قبال روسیه نشان دهند، اما این احتمال وجود دارد که کشورهای اروپایی به ویژه در حوزه انرژی دچار اختلاف شوند. این مقاله با استفاده از چارچوب نظری نوواقع گرایی به این سوال پاسخ می دهد که مواضع اتحادیه اروپا در قبال جنگ اوکراین و روسیه چگونه بوده است؟ با این فرض که تهدید مشترک، بزرگترین موج همگرایی کشورهای اروپایی پس از جنگ جهانی دوم را رقم زده، به حوزه های توافق و اختلاف دولت های عضو اتحادیه اروپا و ایستار شهروندان اروپایی در قبال بحران اروپا می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آنست که چنانچه اتحادیه اروپا بتواند از آزمون اوکراین با موفقیت خارج شود، در داخل اتحادیه نوعی موازنه جدید ایجاد خواهد شد و مدل اقتصادی آن از روسیه جدا خواهد شد و بروکسل موضع قوی تری در برابر مسکو خواهد داشت.