مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سنت گرایی
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
263-289
هدف از نوشتن این مقاله، نقد محتوایی و شکلی کتاب جستارهایی در چیستی هنر اسلامی (مجموعه مقالات و درس گفتارها) است،این کتاب از جمله کتاب های مبنایی در مورد گفتمان هنر اسلامی با رویکردهای مختلف به شمار می رود. نویسندگان مقالات این کتاب، با طرح مباحث نظری در چارچوب نگرش های تاریخ نگارانه، اشراقی، فقهی، عرفانی، جامعه شناختی، نشانه شناختی و هرمنوتیک به دنبال بررسی ماهیت و چیستی هنر اسلامی بوده اند.مسئله اصلی این مقاله طرح این پرسش بنیادی است که رویکردهای عرفانی و حکمی به عنوان گفتمان سنت گرا و نیز رویکردهای تاریخ گرا به عنوان گفتمان های توصیف محور چگونه می توانند هنر اسلامی را تحلیل و تفسیر نمایند و از برایند آن روزنه های درک و دریافت پیچیدگی های گفتمان هنر اسلامی را برای ما آشکار سازند. ضرورت و اهمیت نگاه نقادانه به کتاب جستارهایی در چیستی هنر اسلامی به منظور تحلیل دقیق تر و نیز تبیین سازوکارهای و ویژگی های رویکردهای مختلف در تحلیل گفتمان هنر اسلامی است. به همین دلیل نشان دادن اهمیت کتاب مورد بحث با آشکارسازیِ کارکردهای تحلیلی آن با هدف راهنمایی مخاطبین و دانشجویانی که دغدغه مطالعات هنر اسلامی را دارند، ضروری است.
مطالعه ی رابطه بین ابعاد هویت اجتماعی با میزان تمایز یافتگی فردی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هویت فردی از موضوعاتی است که علاوه بر روانشناسی سایر علوم دیگر نیز به آن توجه کرده و تعاریف و توصیفات متفاوتی را مطرح و عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر را بررسی کرده اند. هویت فردی تعریف فرد از خود با تأکید بر تفاوتش از دیگران است. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی ارتباط بین ابعاد هویت اجتماعی با میزان تمایز یافتگی فردی. روش: روش تحقیق این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی و همبستگی است و جامعه آماری این طرح شامل کلیه شهروندان در رده سنی ۶۵-۱۵ سال کشور در سال ۱۳۹۵ است؛ بر اساس روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای خوشه ای ۱۳۰۰ نمونه از هفت مرکز استان (شهرهای تهران، مشهد، شیراز، رشت، تبریز، سنندج و اهواز) انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بود و داده ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج این مطالعه بین بعد قومیتی هویت و تمایز یافتگی فردی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. (۰/۸۲۲=T و۰/۵۳۲=Sig) بین بعد مذهبی هویت و تمایز یافتگی رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد (۳/۲۷۴=T و ۰/۰۰۱=Sig). همچنین بین سنت گرایی و میزان تمایزیافتگی رابطه معنی دار و منفی وجود دارد (۰/۵۴۴-=T و ۰/۵۸۷=Sig). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ابعاد هویت اجتماعی متشکل از متغیرهای بعد مذهبی هویت و همچنین بعد قومی نقش مهمی در پیش بینی تمایز یافتگی هویت فردی در نمونه ایرانی دارد.
خوانش سنت گرایان دینی از شهر با تأکید بر تفکرات سید حسین نصر
حوزه های تخصصی:
امروزه سنت گرایی به عنوان جریانی شناخته می شود که با نقد بنیان های مدرنیته به دنبال بازگشت به سمت سنت و ترمیم رابطه انسان با هستی است. از چهره های اصلی جریان سنت گرایی می توان از گنون، بورکهارت و سید حسین نصر نام برد. این جریان با تکیه بر کثرت گرایی دینی در بین ادیان الهی به دنبال بازیابی توان جمعی ادیان برای مقابله با پروژه مدرنیته است و در این بین چگونگی فهم رابطه انسان با هستی را در کانون مباحث فکری خود قرار می گیرد. تولد انسان خود بنیاد و سیطره نگاه اومانیستی به واسطه تکیه تک بعدی بر عقلانیت ابزاری موجب شکل گیری بحران های متعدد و متنوع در سرتاسر عالم شده است که کشورها و شهرهای اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبوده اند. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی اندیشه های بنیادین این جریان و تشریح خوانش سنت گرایان در مواجهه با شهر و بحران های شهری با تأکید بر تفکرات سید حسین نصر به عنوان نماینده شاخص ایرانی این جریان است و همچنین نتایج پژوهش سه مقوله «ترمیم رابطه انسان و طبیعت» (یک مقوله هستی شناسی)، «بازتعریف اصول قدسی شهرسازی» (یک مقوله معرفت شناسی) و «بازنگری در آموزش شهرسازی» (یک مقوله روش شناسی) را به عنوان راهبردهای خروج از بحران های شهری از منظر سید حسین نصر را ارائه می کند.
مطالعه تطبیقی آراء تیتوس بورکهارت و الگ گرابار در باب معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
85 - 106
حوزه های تخصصی:
باتوجه به شکل گیری جریان های شناخت شناسانه ی متفاوت در شناخت هنر اسلامی، به نظر می رسد از آنجایی که حکمت معنوی اسلام در صورت و معنای هنرهای آن متجلی است، پژوهشگران درتبیین چیستی معماری اسلامی از وجوه مختلف آن غافل مانده اند. پژوهش حاضر باهدف مطالعه ی تطبیقی آراء تیتوس بورکهارت و الگ گرابار به دنبال تبیین چیستی معماری اسلامی است. سنت گرایان با رویکردی معناگرا، معماری اسلامی را در قالب قواعدی فراتاریخی و فرازمانی، متاثر از جوهره ی اسلام می دانند و تاریخ باوران با توجه به آموزه های فلسفه ی تاریخ هگل، معماری اسلامی را ادامه ی هنر بیزانسی و ساسانی می شمارند. با مفروض دانستن اینکه علیرغم تفاوت روش شناختی در رویکرد ایشان، معماری اسلامی را باتوجه به نقش مولفه ی دینی تبیین می کنند؛ سؤال این است تفاوت دیدگاه آنان چه تاثیری در تعریف شان از معماری اسلامی دارد؟ یافته ها نشان می دهد بورکهارت، شکل گیری معماری و عناصر آن را برگرفته از سنت های دین اسلام می داند؛ اما گرابار از اسلام به عنوان مولفه ای فرهنگ ساز در کنار مولفه های تاریخی و اجتماعی یاد می کند.
تفسیر و تحلیل نگرشی تطبیقی به ریشه های سه جنبش حرکه الاحیاء، کلاسیسم و بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات غرب از آغاز قرن شانزدهم تا هفدهم، نهضت کلاسیسم یا سنت گرایی پیدا می شود و شاعران و نویسندگانی چون مولیر، راسین و ... از آثار بزرگ ادبی یونان و لاتین، تقلید می کنند. در ادبیات عرب هم چیزی شبیه به این جریان تحت عنوان حرکه الاحیاء یا جنبش بازآفرینی وجود دارد. دوره بازگشت در ایران نیز خلاصه ای از همه سبک ها و جریانات مهم ادبی دوره قبل است. گویی ادبیات این سه دوره به مروری همه جانبه در میراث خود احتیاج داشته است. در این جستار با نگاهی تطبیقی به اصول و قواعد ریشه های این سه جریان و همچنین بررسی ویژگی های مشترک موجود در این آثار اثبات خواهیم کرد که در ریشه های شعر این سه دوره، از نظر اصول و قواعد فکری و هنری و کاربرد تکنیک های بلاغی، مشابهت های فراوانی وجود دارد؛ همچنین با ریزبینی و مداقه در عناصر شاعری به کار رفته در آثار این دوران، به آشکارسازی این دقیقه پرداخته می شود که دلایل مشترک روی آوردن شعرای سه دوره بازگشت، حرکه الاحیاء و کلاسیسم به گذشته و دوختن نگاهشان به شکوه ادبیات قدمای خود چه چیز بوده است.
تطبیق و تحلیل آرای سید حسین نصر در باب هنر با آثار محمود فرشچیان: نظریه «هنر متعالی»
حوزه های تخصصی:
نظرگاه سنت گرایی و به ویژه آرای نصر در باب هنر، یکی از برجسته ترین رویکردها برای خوانش آثار هنری به ویژه نگارگری سنتی در دوره معاصر به شمار می آید. از سوی دیگر، فرشچیان دارای سبک مشخص و آثار برجسته ای است که هیچ گاه از چشم انداز سنتی کاویده نشده اند. مسئله این پژوهش، احصای نظریه ای جامع درباره آثار فرشچیان در ضمن تطبیق و تحلیل آرای نصر در باب هنر با آثار فرشچیان و مشخص نمودن وجوه افتراق و اشتراک آنها بوده است. در این میان نگاره های«سیمرغ، قاف و سی مرغ»، «آزمون بزرگ» و «عصر عاشورا» به دلیل ظرفیت های ویژه بصری و محتوایی، به عنوان نمونه های معیار با هنر سنتی، دینی و مقدس نصر مورد تطبیق و تحلیل قرار گرفته اند. نوع این پژوهش؛ بنیادیِ نظری، روش پژوهش؛ تطبیقی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، اسناد کتابخانه ای بوده است. با توجه به وجوه اشتراک و افتراق آرای نصر در باب هنر با آثار فرشچیان، نظریه «هنر متعالی» به همراه جهان شناسی و مبانی آن مطرح شده است که بتواند نارسایی های موجودِ نظریه «هنر سنت گرا» را در باب آثار فرشچیان و به طور کلی منظومه هنر ایرانی- اسلامی بر طرف نماید.
ضرورت توجه به جنبه های فطری در آموزش صنایع دستی معاصر
حوزه های تخصصی:
پیدایش رشته صنایع دستی در دانشگاه های کشور نقطه عطف آموزش هنرهای صناعی به شیوه علمی و زیر نظارت متخصصان این عرصه بوده که موجب گردیده است طیف مطلعی از هنرمندان و صاحب نظران به عالم هنر اضافه شوند. این امر با توجه به موضوعاتی هم چون فضای کارگاهی و تجهیزات، در کنار استادکاران سنتی و اساتید دانشگاهی صورت گرفته اما در این بین هنوز هم افرادی وجود دارند که شیوه های تاریخی استاد و شاگردی را سرلوحه یادگیری قرار داده و عمری را به شاگردی نزد اوستادی سپری می کنند. اما در سال های اخیر به نظر می رسد تقابل فرهنگ ایرانی اسلامی با نافرهنگ وارداتی و همچنین تقابل شیوه های سنتی با روش های مدرن تولید، چالش هایی را در آموزش و تولید صنایع دستی به وجود آورده است. اینجاست که تخصص صرف، کفایت نمی کند و اهمیت لزوم تعهد و اخلاق گرایی هنرمند قوت می گیرد. اما دستیابی به این مهم، بدون توجه به ملزومات بنیادی در درک ماهیت و روش عملکرد صنایع دستی ناممکن به نظر می رسد. در این پژوهش، هدف بر آن بود تا ضمن معرفی و توضیح برخی از این ملزومات، ارتباط بین این مفاهیم و صنایع دستی مورد ارزیابی قرار گیرند تا لزوم جهت گیری آموزشی در این راستا، مشخص گردد. لذا این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش بوده است: جدا از آموزش مباحث فنی و هنری، چه مواردی باید به دانشجویان رشته صنایع دستی آموزش داده شود تا آثار تولید شده در این شاخه از غنا و اصالت فرهنگی و دینی برخوردار گردند؟ به نظر می رسد که آشنا نمودن دانشجویان با بحث فطرت و کمال و جایگاه آن در هنر (حتی به صورت اجمالی) می تواند تاثیرات قابل ملاحظه ای بر درک صحیح دانشجویان از نحوه عملکرد آثار صنایع دستی در برقراری ارتباط با مخاطب خود داشته باشد. لذا در این پژوهش کیفی، از روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوهکتابخانه ای و میدانی استفاده شده و جامعه آماری آن، غیر احتمالی و بر مبنای عینیت هماهنگی با اهداف و فرضیه های پژوهش انتخاب شده است. نتایج حاصل از پژوهش، مشخص کرد که آشنایی دانشجویان با مبحث فطرت و کمال و کاربرد آن در هنر، می تواند تاثیرات مثبت و عمیقی بر صورت آثار تولید شده در حیطه صنایع دستی بگذارد.
نقد مفهوم سالک/عارف هنرمند از دیدگاه سنت گرایان بر اساس مطالعات تاریخ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالهاست که رویکرد سنت گرایان به خوانش آثار هنری سنتی تبدیل به پارادایم اصلی در فضای دانشگاهی ایران شده است. به باور سنت گرایان هنرهای سنتی و از جمله هنرهای مرتبط با کتاب آرایی به ویژه نگارگری، بازتاب دهنده عالم مثال هستند و تصاویر به کاررفته در آنها صرفاً بازنمایی عالم واقع نیستند. این دیدگاه باعث شده است تا بسیاری از ایشان نگارگر را فراتر از یک هنرمند معمولی بلکه در جایگاه سالک یا عارفی حقیقت بین بنشانند که توانسته است با درکی شهودی، صُور مثالی را ببیند و در اثرش آنها را بازنمایی کند. از این رو مسئله این پژوهش آزمون مفهوم «سالک/عارف هنرمند» است که عموماً سنت گرایان در تحلیل شخصیت هنرمند سنتی روی آن تأکید می کنند. از این رو در این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیفی و با تدقیق در گزارشهای دست اول، نحوه زیست اجتماعی و اخلاقی هنرمندان نامدار ایرانی در عهد تیموری و صفوی، بررسی شده تا این ادعای سنت گرایان در ارتباط با جایگاه هنرمند به آزمونی تاریخی گذاشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد آنچه از زندگی نام آوران هنری ایران در متون دست اول تاریخی نقل شده است بیش از اینکه حاوی بیان سلوک اعتقادی یا عارفانه آن ها باشد تصویرگر انسان هایی عادی ولیکن توانمند و خلاقی است که گاه رفتاری مغایر با اخلاق عُرفی و حتی شرعی بروز می داده اند. در نتیجه برخلاف تصور رایج، می توان گفت که قائل شدن به مقام سالک/عارف هنرمند برای نگارگران ایرانی صرفاً مبتنی بر نگرشی ذهنگرایانه است و این ادعا با یافته های تاریخی قابل تأیید نیست .
معنا، گستره و ابعاد معرفت شناسی حکمت خالده در پرتو سنّت گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکمت خالده جایگاهی پررنگ در سنّت گرایی دارد و درک درست آن، وابسته به درک دقیق سنّت گرایی است. سنّت گرایی به عنوان جریانی پویا در دنیای مدرن غربی، برداشتی متفاوت از سنّت ارائه می نماید و در بستری نو به ایضاح مفهوم سنّت می پردازد. در این میان، حکمت خالده، به عنوان محوری ترین مؤلفه در قوام سنّت گرایی، از ارزش ذاتی و معرفت شناسی ویژه ای برخوردار است. پرداختن به ابعاد معرفتی و همچنین ارتباط آن با دین و متافیزیک، جز در بستر درک مضامین اصلی این مکتب، ممکن نیست. در این نوشتار با تکیه بر آراء سنّت گرایان و شارحان معاصر آن، به موازات ارجاع به سیر تاریخی این مفهوم، به خوانش جدید آن ها از سنّت می پردازیم و از این مسیر، زمینه درک روشن تری از مفهوم محوری حکمت خالده و ابعاد معرفتی و نسبت آن با سنّت، دین و متافیزیک را فراهم می کنیم.
شهریار، سنت گرایی رو به سوی نوگرایان (تأملی در راز دل های او با نیما)
حوزه های تخصصی:
نام شهریار، این "تب کرده ی عشق" [1] با غزل سنتی در شعر فارسی پیوند خورده است. او سنت گرایی بود که روی به سوی نوگرایی داشت، و از سوی دیگر، غالب نوگرایان، وی را در غزل سنتی در شعر معاصر، سرآمد می شمرند. عشق و شوریدگی، جان مایه ی اصلی غزل های اوست. در ابتدای جوانی، عشقی زمینی خرمن وجود او را به آتش کشید، اما ناکامی در این دل باختگی، وی را به سوی عشقی عرفانی و آسمانی سوق داد. غزل های او وصف حال این هجران است. شهرت او علاوه بر اینها، مدیون شعر روستایی- اجتماعی "حیدر بابا سلام" اوست که خاطرات تلخ و شیرین گذشته را با زبانی ساده و دل نشین روایت می کند. شهریار از میان نوگرایان، تعلق خاطری ویژه به نیما داشت. شعر افسانه ی نیما، او را که به گفته ی خودش "طفل مکتب حافظ" بود، وارد دنیایی جدید نمود. درد دل ها و گفتگوهای سرشار از مهر و عطوفت او با نیما، در سه سروده ی: "شاعر افسانه" و "دو مرغ بهشتی" و "پرواز مرغ بهشتی" گویای عمق همزبانی این دو شاعر نامدار با همدیگر است. او در اثر برجسته ی "دو مرغ بهشتی" که ماجرای دیدار خود با نیما را شرح می دهد، از شعر "افسانه" وی الهام گرفته است.
تفسیر کاربردی رواج پلان هشت ضلعی در آرامگاه های سلجوقی و نقد آرای سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
137 - 148
حوزه های تخصصی:
سنت گرایان در دهه های گذشته آراء خود را نسبت به هنر و معماری ارائه کردند و دیدگاه ایشان به نگرشی غالب در تفسیر معماری اسلامی تبدیل شد. پیروان مکتب سنت گرایی، هنر را امری رمزگونه دانسته و ساحت قدسی برای آن قائل شدند. بر این اساس اعداد که کاربرد آن در معماری به صورت هندسی تجسم می شوند، ماهیتی عرفانی و مابعدالطبیعی به خود گرفتند و اشکال بیانگر معنایی خاص شدند. هشت ضلعی ها که بطور مشخص در این مقاله به صورت پلان هشت ضلعی مد نظراند نیز از این قاعده مستثنی نیستند و تنها بر اساس دیدگاه سنت گرایانه مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. این درحالیست که در دهه اخیر تفکر سنت گرایی با چالش هایی رو به رو بوده و سلطه آن بر موضوع تفسیر معماری کم رنگ شده است. مقاله حاضر موضوع رواج کاربرد پلان هشت ضلعی در بناهای آرامگاهی دوران سلجوقی را با رویکری کاربردی (بدون در نظر گرفتن دیدگاه عرفانی) و بنا به ضرورت کاربرد تنوع طرح های آجری تفسیر و بررسی کرده است. آجرکاری که هنری وابسته به معماری است، در دوران سلجوقی با استفاده از تجربیات و گسترش مهارت رونق فراوان یافت و آجرکاران در پی ارائه توانایی خود در تزئین بنا به واسطه تمایل به ارائه تزئینات متنوع و نامحدود با محدویت فضا رو به رو شدند. لذا از بخش بندی و کادربندی جهت ارائه تزئینات استفاده کردند و نهایتاً اصل تقارن را به عنوان موضوعی محدود کننده برای ارائه تزئینات بیشتر کنار گذشتند. در چنین شرایطی، داشتن پلانی با اضلاع بیشتر مانند هشت ضلعی تفوق بیشتری بر پلان چهارضلعی ارائه می کرد. لذا گسترش پلان هشت ضلعی در آرامگاه های دوره سلجوقی بر اساس کاربرد گسترده نقوش آجری معقول تر از ارائه ماهیتی ماورائی مطابق آراء سنت گرایان، بدون هیچ استدلال منطقی است. اطلاعات این پژوهش بر پایه منابع کتابخانه ای و با رویکرد استنتاجی گردآوری و به روش توصیفی – تحلیلی ارائه شده است.
مطالعه تطبیقی نقوش هنر اسلامی از دیدگاه سنت گرایی و تاریخی نگری بر اساس آرای کیت کریچلو و گل رو نجیب اوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید، نقوش تزئینی، یکی از بارزترین وجوه هنر اسلامی بوده که در تمامی آثار آن دیده می شوند و شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری آنها ضروری می نماید. از طرفی، نیاز به روش شناسی در پژوهش و داوری درباره هنر اسلامی، اجتناب ناپذیر است. اندیشمندان این عرصه، روش ها و رویکردهای متفاوتی را مورد توجه قرار داده اند که نتایج متفاوتی را نیز به همراه داشته و تعارضات و اختلاف ها در این حوزه نیز مبتنی بر این مسأله هستند؛ از جمله این رویکردها، سنت گرایی و تاریخی نگری است. تاریخی نگران با بهره گیری از فلسفه تاریخ هگل، می کوشند تا هنر مسلمانان را وابسته و محدود به شرایط تاریخی دانسته و آن را بر اساس مستندات تاریخی مورد تحلیل قرار دهند؛ در حالی که سنت گرایان، به حقایق و حکمت های جاویدان و مشترک در ادیان معتقد بوده و ماهیت و منشأ هنر اسلامی را در درون سنت دینی که دارای عناصر بی زمان و خارج از عرصه تاریخی نگری است، جستجو می کنند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از ماهیت هنر اسلامی اشاره دارند؛ اما بسیاری از محققین کم سابقه به علت عدم شناخت مبانی فکری و پژوهشی آنها، با تناقضات زیادی روبرو شده و سرگشته می شوند. بنابر این شایسته است انواع رویکردها در بررسی نقوش و هنر اسلامی تبیین شوند. از این رو، تحقیق حاضر عهده دار پاسخ گویی به این سؤال است که مؤلفه ها و عناصر شکل دهنده نقوش هنر اسلامی از دیدگاه تاریخی نگری و سنت گرایی کدام هستند؟ و چه تفاوت هایی دارند؟ این مقاله با هدف دست یابی به شناختی کامل تر از نقوش و هنر دوره اسلامی و رویکردهای پژوهشی آن، چگونگی نگرش دو دیدگاه سنت گرا و تاریخی نگر را به روشی توصیفی- تطبیقی مورد مطالعه قرار داده است. از آنجا که میان سنت گرایان، کیت کریچلو و از میان تاریخی نگران، گل رو نجیب اوغلو به نحوی تخصصی به نقوش هنر اسلامی پرداخته اند، دو کتاب ایشان در این خصوص، مبنای تحقیق قرار گرفته و سعی شده است به شرح و تطبیق آرای آنان پرداخته شود.
ارزیابی و نقد مغالطه های موجود در حوزه های هنر، معماری و شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مادی گرای معاصر غرب به دلیل محرومیت از کلام الهی و سنت معصومین سلام الله علیهم، در تبیین عالم و آدم دچار انحراف و گمراهی عظیمی گشته است. پیرو آن در تبیین مفاهیم، ساختار، مراحل، منابع و مبانی فرایندهای انسانی نیز تناقض ها و تعارض هایی در آن پدید آمده که سبب شده در حوزه های علوم انسانی، فلسفه هنر، معماری و شهرسازی هرگاه از انسان و نظام ارزش های او سخن می رود، مغالطه های متعددی صورت گیرد. در بیشتر مواقع، چنین مغالطه هایی در استدلال های شبه روشنفکران غربزده و حتی استادان دانشگاه هم دیده می شود. این مغالطه ها باعث مقاومت تعدادی از دانشگاهیان با رویکرد تحول و ارتقای علوم انسانی، قدرت نیافتن اجتهاد در نظریه پردازی های اصیل و اسلامی و نبود همکاری لازم در تهیه نقشه راه تمدن نوین اسلامی شده است. در مقاله پیش رو، مهم ترین این مغالطه ها که به خصوص در زمینه های هنر، معماری و شهرسازی مطرح هستند، در 8 طرح تعارض بررسی شدهاند: 1. تضاد بین علم و دین 2. تضاد بین سنتگرائی (ترادیسیونالیزم) و تجددگرائی (مدرنیسم) 3. نفی رابطه اسلام و آثار مسلمانان همچون معماری و شهرسازی 4. تضاد بین رویکردهای نخبه گرایی و مشارکت گرایی 5. تضاد بین تقلید و خلاقیت 6. تضاد بین آرمان گرائی (ایده آلیسم) و واقع گرائی (رئالیسم) 7. تضاد بین انسانمحوری (اُمانیسم) و خدا محوری (تئیسم) 8. تضاد بین جهانی یا بومی بودن. ازآنجا که مبنای اعتبار در این پژوهش عقل و نقل است، روش تحلیلی برای فهم مدعیات و روش تفسیری و استدلالی برای تبیین و نقد دیدگاه ها به کار گرفته شده است. این تحقیق با استناد به متون دینی و تحلیل عقلی نشان می دهد که تعارضات بیان شده از نگاه اسلامی، اعتباری ندارند. تعارض به خاطر تفسیر غلطی است که از یک یا دو بعد متعارض بیان شده است. همچنین، در پژوهش حاضر با ارائه 8 جدول پیشنهادی، مدل هایی راهگشا برای این شبه تعارض ها پیشنهاد شده و احتمال می رود بی توجهی به این مغالطات، مشکلات بسیاری را در پژوهش های تخصصی به همراه داشته است.
نظریات و الگوهای توسعه و کاربری آنها در ایران اسلامی
حوزه های تخصصی:
مدرنیزاسیون، وابستگی و نئومارکسیتی، و پست مدرنیته از جمله مکاتب مهم در مورد مسایل توسعه جهان سوم می باشند که بعد از جنگ دوم جهانی توسط اندیشمندان علوم اجتماعی ارائه شده اند. در این مقاله ضمن بررسی این نظریات به مطالعه راهکارهایی که برای توسعه جوامع ارایه نموده اند مینماید. سپس نقش ارزش های بومی و مخصوصا مذهب به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار بر کنش افراد در روند توسعه تبین خواهد شد. و. در آخرین تحلیل، به نگرش های مختلفی که بعد از انقلاب اسلامی ایران در مورد راهکار توسعه در ایران ارائه گردیده با تاکیدبر نگرش بومی- مذهبی به توسعه بررسی می شود. و در صدد تبین نقش مهم مذهب و سنت در توسعه در کشورهای جهان سوم به ویژه در ایران می باشد.
مطالعه تطبیقی سنت گرایی و تاریخی گری در تبیین معماری مسجد با تمرکز بر آراء تیتوس بورکهارت و الگ گرابار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تطبیقی دو شیوه فلسفی-حکمی سنتگرایی و تاریخی گری در باب معماری مسجد با تمرکز بر آراء تیتوس بورکهارت و الگ گرابار میپردازد. با مفروض دانستن اینکه اختلاف بنیادهای نظری سبب می شود یک امر واحد علی-رغم داشتن مبنای خاصِ یکسان در شکلگیری، به شیوه های متفاوت تعریف و تبیین شود، باوجود تفاوت مبانی فکری دو رویکرد سنت گرایی و تاریخی گری، بورکهارت و گرابار هر دو به نقش مبانی حکمت اسلامی در شکل گیری هنر و معماری منسوب به آن توجه ویژهای دارند. حال که شکل گیری هنر و معماریاسلامی در کامل ترین نمونه آن یعنی مسجد مدّنظر است، سئوال پژوهش این است که ایشان اصول معماری مسجد را از منظر خاص خود چگونه تعریف کرده و حکمت اسلامی را منشأ کدام عناصر در شکل گیری آن دانسته اند؟ یافته ها نشان میدهند با اینکه هر دو، آثار سنن پیشین را مبنای شکلگیری مسجد بیان می کنند؛ بورکهارت توسعه معماری مسجد را براساس جوهره و تعالیم اسلام و تمام عناصر آن را واجد ماهیت معنوی و نمادین و تجلی عینی اسلام میداند؛ در حالی که گرابار نیازهای عملکردی را عامل توسعه اجزای شناختی مسجد میداند و با ردّ تأکید انحصاری بر نقش اسلام، اظهار می دارد که برخی عناصر عاریتی آن، بعدها تحت تأثیر مبانی اعتقادی اسلام، ماهیتی نمادین و هویتی یافته اند. شیوه تحقیق توصیفی - تحلیلی با رویکرد مطالعه تطبیقی است.
تبیینِ الگوی سبک شناسیِ معماری اسلامی (با نگاه به آراء سنّت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸
101 - 117
حوزه های تخصصی:
سبک در عام ترین معنا عبارت از الگوها یا صفات متمایز و مشخص اثر یا آثار است که کاملاً وابسته به صورت اثر هنری است و سبک شناسی، روشی برای دسته بندی آثار در یک زمینه مقرّر بر مبنای تشابهات شکلیِ آنان است. زمینه های پدیدآورنده اثر هنری که منجر به شکل گیری سبک های مختلف می گردد، در نگاه سنت گرایان اغلب سیاق اجتماعی و فرهنگی دوره ها در مناطق مختلف است که در چارچوب سنّت که مجموعه ای از حقایق و اصول جاری شده از منبع الهی است، قرار می گیرد. با توجه به تفاوت های بنیادینِ معماری اسلامی به عنوان بخشی از معماری سنّتی با سایر انواع معماری، روش خاص سبک شناسی آن می بایست مورد شناسایی قرار گیرد. پژوهش بنا بر هدف بنیادی و بنا بر ماهیت آمیخته است و روش تحقیق از نوع تحلیل محتواست که با نگاهی تحلیلی – تطبیقی به آراء سنّت گرایان در باب سبک و سبک شناسی، در پی تبیین الگویی برای سبک شناسیِ معماری اسلامی است. ویژگی مشترک همه آثار معماری اسلامی، فرازمانی و فرامکانی بودن اصول و محتوای آن است، اما این اصول زمانی که دوره های تاریخی مختلفی را تجربه می کنند و یا در مناطق جغرافیایی متفاوت ظهور می یابند، با توجه به تجربه ذهنی از دوره های تاریخی گذشته و یا سبقه شکلی و فنیِ معماری در آن مناطق، شکل خاص خود را می یابند. بدین ترتیب دو متغیّر تاریخ و جغرافیا در کاربری های مختلف معماری به عنوان متغیّر مستقل، ویژگی های صوری را حاصل می شوند و لذا شناخت سبک آثار، از پردازش داده های شکلی و تحلیل تأثیرات این دو متغیّر در انواع کاربری های آثار معماری اسلامی ممکن می گردد. در واقع ویژگی های مشترک سبک های تاریخی و سبک های جغرافیایی آثار، بیان گرِ ویژگی سبکی معماری اسلامی و تفاوت های سبک های مختلف تاریخی و جغرافیایی، شکل دهنده سبک شناسیِ معماری اسلامی است.
هنرهای زیبا در اندیشه دکتر سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
768 - 791
حوزه های تخصصی:
در مغرب زمین با ورود به دوران متجدد، تحولات عمده ای در زمینه اجتماعی، فرهنگی، هنری و... صورت گرفته است. تأثیرات این روند در عرصه هنر با پیدایش مفهوم «هنرهای زیبا» در قرن هجدهم، به عنوان یکی از مفاهیم عصر متجدد قابل مشاهده است. در پی تغییرات صورت گرفته در غرب، نظریه پردازان، دیدگاه نقادانه متمایزی در باب هنرهای زیبا بیان نموده اند. از جمله نظریه پردازانی که در این حوزه نظرات و دیدگاه نقادانه ای نسبت به دوران متجدد و به طور خاص هنرهای زیبا ارائه نمود، دکتر سیدحسین نصر است، که از موضعی سنت گرایانه به نقد و بررسی هنرهای زیبا همچون معماری، هنرهای تجسمی، شعر پرداخت و نظراتی در این حیطه بیان نموده است. در این مقاله دیدگاه دکتر نصر نسبت به مفهوم هنرهای زیبا، نحوه پیدایش این هنرها، ویژگی های فرهنگی و محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفته است. مطابق دیدگاه دکتر نصر، هنر این دوران از سویی منعکس کننده فرهنگ غرب و بحران های آن است و از سوی دیگر در ایجاد فضای فرهنگی جدید نقش بسزایی داشته و خود نیز به شی تزیینی مبدل شده، که این امر هنر را از روند سنتی خویش جدا ساخته است. روش تحقیق این نوشتار توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است.
چالش های کاربست اندیشه سنت گرا و ضرورت بازاندیشی در معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
139 - 160
رابطه سنت و تجدد، مبحث پردامنه ای است که در بسیاری از رشته ها ازجمله هنر معماری به عنوان عرصه مهم تجلی هویت فرهنگی، موردتوجه واقع شده است. سنت گرایی به عنوان یکی از مکاتب فکری سده بیستم که داعیه احیای سنت و نجات بشر را دارد توانسته است در درک مفاهیم معماری گذشته گام های مؤثری بردارد؛ اما نتوانسته است استفاده مؤثر از دیدگاه های سنتی بی زمان را در جریان معماری امروز نهادینه کند. مقاله ی حاضر درصدد پی جویی علل این امر است و سعی دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به مکتوبات سنت گرایان و سایر متون مرتبط، نسبت به نتایج عملی و نقش اندیشه و گفتمان سنت گرایی در معماری امروز شناخت حاصل کند. یافته ها حاکی از آن است که انقطاع تفکر سنتی از زبان کاربردی امروزی، همچنین نوع رویکرد سنت گرایان به تاریخ و انسان و عدم توجه به نقد درونی نه تنها سبب شده است تا کاربرد مبانی سنت گرایی در عمل دشوار گردد، بلکه در بروز چالش سنت در معماری معاصر تأثیرگذار بوده است. درنتیجه برای هویت جویی از مسیر سنت گرایی، بازاندیشی در تمایزسازی و مرزبندی های افراطی که مفاهیم سنت را از متن زندگی خارج ساخته، ضروری می نماید. در عرصه معماری توجه بیشتر به نگاه ساختاری به جای نگاه های شکلی یا معناییِ صرف، آگاهی از دیدگاه های غیر سنتی و پرهیز از عمل گرایی مفرط می تواند به تحقق معماری اصیل و هویت مند یاری رساند
سنت گرایی از نظر تا عمل، با تأکید بر سیره عملی شوآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سنت گرایی» ازجمله مکاتبی است که خود را رقیب و بدیل مدرنیته می داند. این مکتب ضمن تخطئه مدرنیته، در ظاهر آن را اندیشه ای در جهت انحطاط و انحراف بشریت می داند. مبانی نظری سنت گرایان شامل «وحدت متعالی ادیان»، «خرد جاویدان / حکمت خالده» و «مطلق نسبی» است. مسئله این پژوهش بررسی سیره عملی و واکاوی آن در مبانی نظری سنت گرایان با تأکید بر شوآن است که با ابزار مصاحبه و گفت وگو با همسر شوآن (برای اولین بار) و برخی محققان معروف عرصه سنت گرایی در اروپا و آمریکا، با شیوه انتقادی و روش تحلیلی توصیفی، در پی واکاوی ماهیت واقعی فرقه سنت گرا و زمینه های فرهنگی و اجتماعی و مصادیق آن است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در بررسی سیره عملی شوآن که یکی از رهبران اصلی سنت گرایان است، باید گفت: اگرچه او در کتب خود به صراحت به نقد غرب و مدرنیته پرداخته، اما در عمل و سیره عملی خود در تعامل با مدرنیته بوده است. وی اگرچه به این تعامل اعتراف نکرده ، اما با ایجاد ظرفیت های جدیدی در مبانی نظری سنت گرایی، مانند رجوع به عرفان سرخ پوستی، نظریه مند کردن صوفیگری، تحکیم مشی پلورالیسمی و «مطلق نسبی»، نژاد پرستی، تحریف اسلام و تقلیل آن به یک فرقه در تراز فرقه بودا، توانسته است بستر های بسیاری برای تعامل با مدرنیته به وجود بیاورد. همچنین روابط ناسالم اخلاقی در این گروه و به ویژه از طرف شوآن، واقعیتی بوده که آشکارا و پنهان وجود داشته است.
مطالعۀ انتقادی جایگاه عقل شهودی در خلق و فهم هنر سنتی از منظر سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
359 - 384
حوزه های تخصصی:
سنت گرایی یکی از جریان هایی است به طور مستقیم در برابر باورهای تجددگرایانه قرار می گیرد. دیدگاه سنت گرایان در طول تاریخ اندیشه، تبدیل به یک نظام فکری منسجم شده است. یکی از زمینه هایی که در این اندیشه جایگاه ویژه ای دارد، نظریه در باب هنر و زیبایی است. یکی از مفاهیمی که در فهم نظریه سنت گرایان در باب ادراک هنر و زیبایی اهمیت بسزایی دارد، درک جایگاه «عقل شهودی» در خلق و فهم هنر سنتی از سوی هنرمند و مخاطب است. تبیین و بررسی تعریف سنت گرایان از عقل شهودی و چگونگی کارکرد آن در خلق و فهم هنر سنتی، امری مهم برای فهم چگونگی فرایند انتقال سنت است. در این پژوهش، با بهره گیری از روش گردآوری اسنادی و تحلیل کیفی، پس از بررسی مفاهیم اصلی همچون سنت، هنر سنتی و عقل شهودی به عنوان چارچوب نظری، جایگاه عقل شهودی در خلق و فهم هنر سنتی در دیدگاه سنت گرایان بررسی و نقد می شود. این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه سنت گرایان در مسایلی همچون کافی نبودن تعریف عقل شهودی، مشخص نبودن کارکرد و متعلق شهود عقلی، مفروضات غیر قابل پذیرش برای همگان، دچار شدن به کثرت گرایی باطنی، تبیین شخصیت عرفانی اغراق آمیز برای هنرمند و مخاطب، تعمیم دهی نادرست و تعصب در برخی موارد دچار مشکل است. همچنین در زمینه ارایه یک نظریه هنر در ارتباط با دیگر زمینه های فرهنگی و زمینه سازی برای ارایه تفسیر متفاوت عرفانی از هنر مزیت دارد.