مطالب مرتبط با کلیدواژه

تاریخ باوری


۱.

تاریخ باوری و اسطوره رهایی در رمان های رئالیسم سوسیالیستی ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مارکسیسم رئالیسم سوسیالیستی تودوروف اسطوره رهایی تاریخ باوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۰۰۴
مارکسیسم از جنبش های تأثیرگذار و در عین حال مناقشه آمیز فکری و فلسفی در جهان معاصر به شمار می-آید. بعضی از منتقدان، نظریه تاریخ او را فاقد خصلت علمی، بلکه رهیافتی دینی، تاریخ باورانه، اسطوره ای و حتی ادبی دیده اند. از این رو، فلسفه تاریخ مارکس را می توان به مثابه متن روایی نگریست و با ابزارهای نقد ادبی تحلیل کرد. شیوه رئالیسم سوسیالیستی برای بسط آرمان های مارکسسیستی در روسیه تدوین شد و در ایران نیز در میانه های دهه بیست در اوج اقتدار حزب توده رواج یافت. این مقاله می کوشد با استفاده از رهیافت ساختگرایانه تزوتان تودوروف در تحلیل حکایت های دکامرون، شباهت های ساختاری معروف ترین رمان های رئالیسم سوسیالیستی ایران؛ یعنی دختر رعیت، چشمهایش و همسایه ها را با رویکرد تاریخ باورانه مارکس بررسی کند. همه کنش های رمان های رئالیسم سوسیالیستی فارسی و فلسفه تاریخ مارکس را می توان براساس دستور زبان داستان تودوروف در سه گزاره بنیادین و تکرارشونده که گذار از یک تعادل به تعادل پایدار دیگری است، تبیین کرد: 1) استقرار نظم نوین استبدادی یا سرمایه داری (تعادل)؛ 2) ظهور آگاهی و کنش انقلابی مبارزان و توده ها (عدم تعادل) و 3) سرکوب و شکست گذرا در جریان مبارزه، با وعده و امید به تحقق قطعی و اجتناب ناپذیر جامعه بی طبقه (تعادل).
۲.

نقش پدیدارشناسی روح هگل درتکوین جامعه شناسی معرفت مانهایم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی تاریخ باوری حقیقت ایدئولوژی کلیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۳ تعداد دانلود : ۵۳۳
هگل سیر تحول روح را باتحول در آگاهی حسی، خودآگاهی، عقل،روح، دین وعلم مطلق تشریح می کند. در این مسیر آگاهی به روش دیالکتیکی دربستر تاریخ حرکت می کند. لذا معرفت امری تحولی، خود یابنده و پویا تلقی می گردد. از سوی دیگر مانهایم معرفت را از منظری متفاوت در موقعیت های اجتماعی آن مورد توجه قرارمی دهد. به نظر او توجه به مبنای وجودی معرفت، آن را از ناب و ایستا بودن خارج و در بستر اجتماعی قرار می دهد.براین اساس می توان گفت هگل معرفت را دربستر تاریخی و مانهایم آن را دربستر اجتماعی قرارمی دهند و از معرفت شناسی مرسوم در عصرخود فراترمی روند. این مقاله بانگاهی به رویکرد پدیدار شناسی هگل می کوشد تاثیر پذیری مانهایم از وجه نظرات مزبور را مورد توجه قراردهد. به عبارتی مفهوم معرفت نزد مانهام  چه نسبتی با ویژگی های شناخت فلسفی هگل  دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد مانهایم  با طرح مفاهیم اساسی هم چون تاریخ، ایدئولوژی، آگاهی کاذب، کنش وکردار، کلیت، معرفت وحقیقت که درسیر تکوین جامعه شناسی او نقش مهم دارند ازپدیدارشناسی روح هگل تاثیر پذیرفته است. بدین ترتیب می توان گفت مانهایم مفاهیم هگلی  آگاهی و دانش را درحیطه جامعه شناسی معرفت خود بسط وتوسعه داده است.
۳.

مطالعه تطبیقی آراء تیتوس بورکهارت و الگ گرابار در باب معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری اسلامی سنت گرایی تاریخ باوری مسجد تیتوس بورکهارت الگ گرابار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶ تعداد دانلود : ۶۲۰
باتوجه به شکل گیری جریان های شناخت شناسانه ی متفاوت در شناخت هنر اسلامی، به نظر می رسد از آنجایی که حکمت معنوی اسلام در صورت و معنای هنرهای آن متجلی است، پژوهشگران درتبیین چیستی معماری اسلامی از وجوه مختلف آن غافل مانده اند. پژوهش حاضر باهدف مطالعه ی تطبیقی آراء تیتوس بورکهارت و الگ گرابار به دنبال تبیین چیستی معماری اسلامی است. سنت گرایان با رویکردی معناگرا، معماری اسلامی را در قالب قواعدی فراتاریخی و فرازمانی، متاثر از جوهره ی اسلام می دانند و تاریخ باوران با توجه به آموزه های فلسفه ی تاریخ هگل، معماری اسلامی را ادامه ی هنر بیزانسی و ساسانی می شمارند. با مفروض دانستن اینکه علیرغم تفاوت روش شناختی در رویکرد ایشان، معماری اسلامی را باتوجه به نقش مولفه ی دینی تبیین می کنند؛ سؤال این است تفاوت دیدگاه آنان چه تاثیری در تعریف شان از معماری اسلامی دارد؟ یافته ها نشان می دهد بورکهارت، شکل گیری معماری و عناصر آن را برگرفته از سنت های دین اسلام می داند؛ اما گرابار از اسلام به عنوان مولفه ای فرهنگ ساز در کنار مولفه های تاریخی و اجتماعی یاد می کند.
۴.

تأملی بر مسأله ذهن و بدن از دیدگاه پراگماتیستی ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسئله ذهن - بدن رویکرد پراگماتیستی تاریخ باوری انتخاب ماتریالیسم بدون این همانی ذهن و بدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۲۴۲
مقاله حاضر در صدد طرح رویکرد و ایده پراگماتیستی ریچارد رورتی درباره مسئله ذهن-بدن است. این طرح دارای دو محور اصلی است: رویکرد انتقادی رورتی نسبت به تلقیِ دکارتی از ذهن به عنوان آئینه طبیعت و ایده پراگماتیستی او درباره انسان تحت عنوان ماتریالیسم بدون این همانی ذهن و بدن. او برمبنای تاریخ باوری، از طرفی گسست معرفتی بین پارادایم های فلسفی و وابستگی آنها را به شرایط تاریخی و لذا انتخابی بودن آن ها و مسائل ناشی از آن ها را نشان می دهد. و ازطرف دیگر آشکار می سازد که مسئله ذهن نتیجه مسلم دانستن فرض هایی در پسِ فلسفه مدرن است که منشأ تاریخی دارند و در همان دوره تاریخیِ خاص نیز به علل غیرمعرفتی انتخاب شده اند. لذا این تلقیِ سنتی به شناخت و ذهن، قابل جایگزینی با رویکرد پراگماتیستی به شناخت، به عنوان امری مستلزم گفت وگو و فعالیت اجتماعی و ایده پراگماتیستی درمورد انسان، یعنی ماتریالیسم بدون این همانی ذهن و بدن است.