مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
برنامه درسی
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
119 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل پدیدارشناسانه (تجارب زیسته) معلمان تربیت بدنی از چالش های برنامه درسی اجرا شده در دوران پاندمی بیماری کووید19 بود. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان 32 نفر از معلمان تربیت بدنی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور از استان های مختلف کشور انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه بدون ساختار بود که فرایند تکمیل و اتمام کار مصاحبه ها تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. زمان انجام هر مصاحبه بین 20 تا 70 دقیقه به طول انجامید. برای گرد آوری و تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. در مجموع، 8 مضمون اصلی، 19 مضمون فرعی و 84 مفهوم احصا شد. کم توجهی، میزان توانایی ها و مشکلات روانی فراگیران؛ تناسب محیط یادگیری و مواد آموزشی با اهداف برنامه درسی؛ ویژگی ها، نقش و کارکردهای خانواده در اجرا و ارزش یابی برنامه درسی؛ توانایی ها و صلاحیت های معلمان؛ محتوای برنامه درس تربیت بدنی؛ ارزش یابی پیشرفت تحصیلی؛ سیاست گذاری و مدیریت آموزشی و نهایتاً فناوری و بسترهای ارتباطی در کلاس مجازی محورهای اساسی (مضامین اصلی) یافته های این پژوهش را تشکیل می دادند. برگزاری دوره های آموزشی مبتنی بر آموزش های مجازی برای معلمان، پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری مناسب از بسترهای ارتباطی و اصلاح و به روزرسانی برنامه درسی کووید 19 را می توان به عنوان پیشنهادهای اساسی برگرفته از این پژوهش عنوان کرد.
بررسی برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی بود. طرح پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر رویکرد، کمی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان رشته های برنامه ریزی درسی در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در هفت سال اخیر به تعداد 122 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و 85 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که در چهار بخش مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تائید متخصصان رسید. پایایی کل پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 978/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و...) و همچنین برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشانگر آن بود که میانگین برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی در توانمندسازی دانشجویان برابر با 40/3 بود. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنادار در سطح 05/0 معناداری بین میانگین برنامه درسی در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی با میانگین مطلوب (4) وجود دارد و میانگین به دست آمده در هر چهار مهارت کمتر از وضعیت مطلوب (4) می باشد. در این راستا چنین می توان نتیجه گرفت که برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و باید در این چهار مهارت، در برنامه درسی رشته تغییراتی داده شود.
ارائه الگوی برنامه درسی دروس آزمایشگاهی رشته های فنی و مهندسی با رویکردی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی اثر بخش برنامه درسی دروس آزمایشگاهی رشته های فنی و مهندسی دانشگاه های آموزش عالی با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد مشتمل بر کدگذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی صورت پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده کیفی و از نظر اجرای پژوهش داده بنیاد است. شرکت کنندگان در پژوهش صاحب نظران و خبرگان در زمینه آموزش دروس آزمایشگاهی بودند. روش نمونه گیری به روش هدفمند گلوله برفی صورت پذیرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مرحله کد گذاری باز با مطالعه ادبیات پژوهشی ملی و بین المللی و همچنین سند کاوی انجام شد و نتایج حاصله در کد گذاری انتخابی مورد دسته بندی قرار گرفت. سپس یافته ها با نظر 16 نفر از خبرگان این حوزه و به کمک فن دلفی و همچنین برگزاری جلسه بارش مغزی مورد ارزیابی قرار گرفت و الگویی شامل 84 گویه، 21 شاخص، 10 مولفه و 5 بعد منطق با نظر خبرگان پژوهش تدوین شد. در این پژوهش ابعاد: انتظارات دانشجویان، دانش پیش آزمایشگاهی، چرخه ی ارائه، ارزیابی و مقاصد نهایی برای برنامه درسی دروس آزمایشگاهی رشته های فنی و مهندسی پیشنهاد شد.
تاثیر کیفیت برنامه درسی و خودتعیین گری دانشجویان بر نیت کارآفرینی: نقش میانجی گرانه الهام کارآفرینانه و خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر کیفیت برنامه درسی مهارت محور دوره کارشناسی و خودتعیین گری روان شناختی بر نیت کارآفرینی دانشجویان، با نقش میانجی الهام کارآفرینانه و خلاقیت انجام شد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. 341 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه در سه دانشکده به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه در پژوهش شرکت داشتند. از پرسش نامه های نیت کارآفرینی لینان و چن، مقیاس محمدشفیع، نیستانی، میرشاه جعفری و تقوایی برای کیفیت برنامه درسی، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی گانیه در بررسی خودتعیین گری دانشجویان، پرسشنامه سوئیتاریس، زربیناتی و اللحام در الهام کارآفرینانه و پرسش نامه های استاندارد دلیللو و هاگتون در سنجش خلاقیت کارآفرینانه و زامپتاکیس و موستاکیس در خلاقیت فردی، خانوادگی و دانشگاهی استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه های پژوهش تایید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که کیفیت برنامه درسی نتوانست تاثیری مستقیم بر نیت کارآفرینی داشته باشد؛ بین خودتعیین گری با نیت کارآفرینی رابطه مثبت و معناداری برقرار بود و الهام کارآفرینانه و خلاقیت در این رابطه نقشی میانجی داشتند. لذا برنامه درسی مهارت محور دانشگاه ها می تواند در کنار آگاهی از پایه های فردی و روان شناختی کارآفرینی و استعدادهای بالقوه دانشجویان، با هدف تاثیرگذاری بر انگیزه های شناختی و عاطفی ایشان در افزایش نیت کارآفرینی آنان، تاثیرگذار باشد.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش عالی در شهرهای مبتنی بر دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی آموزش عالی در شهرهای مبتنی بر دانش است. این پژوهش از نظر روش، در زمره تحقیقات کاربردی و از نوع داده بنیاد محسوب می شود که جمع آوری داده های مورد نیاز آن از میان مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی بدست آمده است. اطلاعات بدست آمده بعد از استخراج طبقه بندی و کدگذاری شدند و الگوی برنامه درسی که مبتنی بر فرهنگ جامعه ایرانی باشد با کدگذاری اطلاعات استخراج شد، روند کدگذاری تارسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفت؛ سپس یک مدل مفهومی از پژوهش های مربوطه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد در ارائه الگوی برنامه درسی شهر دانشی می تواند به توسعه نقش آموزش عالی، آموزش، تولید و انتشار دانش، بومی سازی دانش و تبدیل دانش و فناوری به محصول کمک کند و این رسالت نیاز به آماده سازی زیرساخت هایی از جمله تدوین قوانین و مقررات حمایتی، حقوق مالکیت فکری و زیرساخت های ارتباطی و اطلاعاتی دارد.
نقدی بر عنوان و سرفصل درس «ژئوتوریسم با تاکید بر ایران «در برنامه درسی آموزش جغرافیای دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده درسی الزامی تحت عنوان «ژئوتوریسم با تاکید بر ایران « در برنامه درسی آموزش جغرافیای دانشگاه فرهنگیان تعریف شده که فلسفه وجودی و سرفصل های ارائه شده برای آن جای تامل دارد؛ به طوری که اساتید این رشته در تدوین و ارائه آن و دانشجومعلمان نیز از درک عمیق محتوای آن عاجز شده اند. جهت بررسی این موضوع، از روش تحقیق کیفی در قالب مقایسه تطبیقی استفاده شده و عنوان و سرفصل های ارائه شده برای این درس با منابع ذکر شده برای آن در برنامه درسی کارشناسی آموزش جغرافیا دانشگاه فرهنگیان و همچنین، برنامه های درسی کارشناسی رشته های جغرافیا و زمین شناسی سایر دانشگاه ها مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده، وجود این تناقض را تایید می کند. پیشنهاد می شود که و به جای این ماده درسی، «جغرافیای گردشگری با تاکید بر اجرای گردش های علمی دانش آموزی» جایگزین گردد که با اهداف و ساختار برنامه درسی آموزش جغرافیا در دانشگاه فرهنگیان همخوانی دارد.
شناسایی رفتارهای تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان از طریق تکنیک رویدادهای بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه و شناسایی مؤلفه های رفتاری مرتبط با تدریس اثربخش اساتید و مربیان دانشگاه از نظر دانشجویان است. برای این منظور، از تکنیک رویدادهای بحرانی به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. محل انجام این پژوهش شهر تهران بود و مشارکت کنندگان پژوهش 50 نفر از دانشجویان رشته ی علوم تربیتی دانشگاه های دولتی تهران بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع موارد عادی انتخاب شده اند. با توجه به یافته های پژوهش، و بر اساس تحلیل های انجام شده، 7 مؤلفه ی رفتاری اصلی تدریس اثربخش شناسایی شدند که شامل انتخاب راهبرد تدریس و آموزش، نظم و انضباط شغلی، رعایت انصاف و عدالت، ارتباط و تعامل با دانشجویان، آمادگی و داشتن طرح درس، اختصاص زمان به دانشجویان خارج از کلاس درس و مدیریت و کنترل کلاس درس است. به نظر می رسد توجه به این مؤلفه های رفتاری و بهره گیری از آن ها در توسعه و ارتقای شایستگی های معلمان، ارزیابی اثربخشی تدریس، جذب و استخدام اساتید دانشگاه راهگشا خواهد بود.
طراحی مدل ساختاری-تفسیری تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری-تفسیری تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی بود. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بوده، در بخش کیفی تحلیل مضمون و در بخش کمی رویکرد توصیفی- پیمایشی بکار گرفته شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، خبرگان دانشگاهی (اعضای هیئت علمی) و آموزش و پرورش در سال تحصیلی 01-1400 استان آذربایجان شرقی بوده که به شیوه هدفمند انتخاب و اشباع آن در نفر 20م بدست آمد. در بخش کمّی نیز شیوه نمونه گیری لحاظ شده تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. دستاورد بخش کیفی حاکی از آن بود که تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در خصوص عناصر برنامه درسی برای عنصر روش شامل دو نوع روش زبانی و روش فعال؛ در عنصر هدف شامل نیازسنجی، سازگاری فرهنگی و تفاوت های فردی، انعطاف پذیری، در عنصر محتوا، شامل چالش برانگیزی، متناسب و سهولت در دسترس معرفی؛ در عنصر مدرس، شامل دانش، مهارت و نگرش و معرفی و در عنصر ارزشیابی، شامل تناسب سنجش و ارزشیابی با اهداف، محتوا و منابع یادگیری، وضوح و شفافیت معیارهای سنجش، استفاده از روش های سنجش و ارزشیابی و سنجش انعطاف پذیر معرفی شدند. که روایی موارد شناسایی شده با استفاده از طرح چهار بخشی گوبا و لینکلن مورد بررسی و تایید واقع شد. برای بررسی اعتبار نیز از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده گردید که مقدار شاخص آن بالاتر از 7/0 بدست آمد که دال بر تایید اعتبار بوده است. در ادامه نیز اقدام به مدل سازی تفسیری در نرم افزار میک مک شد که در نهایت ساختار آن مورد تایید واقع شد.
بررسی اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر علوم اعصاب شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و حافظه فعال دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری ریاضی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
123 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه درسی علوم عصبی شناختی در بهبود کارکردهای اجرایی و حافظه فعال دانش آموزان مقطع ابتدایی با اختلال یادگیری ریاضی در شیراز صورت گرفت. روش: روش تحقیق نیمه تجربی است. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری ریاضی از کلاس دوم تا ششم ناحیه 2 و 4 شهر شیراز است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده، سی و یک دانش آموز به طور تصادفی انتخاب و سپس به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش در گروه کنترل براساس سبک تدریس سنتی و آموزش در گروه آزمایش براساس الگوی برنامه درسی علوم اعصاب شناختی انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات حافظه فعال در پس آزمون بعد از کنترل پیش آزمون و در دو گروه آزمایش و کنترل برابر بود با 740/8. و Fبرابر با 144/26 با سطح معناداری P≤0.001 و این، نشان می دهد که این تفاوت، با کنترل پیش آزمون معنادار است. در بخش کارکردهای اجرایی میانگین نمرات برابر شد با 337/205 و مقدار F هم 94/2 به دست آمد. کشش(Trend) به سمت اثربخشی مداخله بوده است ولی از لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. بنابراین می توان گفت که مداخله تأثیر مثبت و معناداری بر حافظه فعال و تأثیر غیرمستقیمی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان داشته است. نتیجه گیری: مداخلات علوم اعصاب شناختی با توجه به برجسته کردن مهارت های اساسی یادگیری ریاضی می تواند یک روش مؤثر در بهبود ناتوانی یادگیری ریاضی باشد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی آموزشیِ ارزش آفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
141 - 168
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی آموزشی ارزش آفرین صورت گرفته و بدین منظور، داده های موردنیاز در دو بخش کیفی (براساس تحلیل مضمون) و کمّی (برپایه روش پیمایشی) گردآوری شده است. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل متون و پژوهش های مرتبط و در بخش مصاحبه، مشتمل بر هجده نفر از معلمان متخصص با تحصیلات عالی بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری، تمام معلمان مدارس ابتدایی شهرستان صحنه به تعداد 250 نفر را شامل می شده است که ازمیان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفیِ طبقه ای، 150 نفر به منظور تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ با 66 گویه مستخرج از مصاحبه بوده است. برای تجزیه و تحلیل و طبقه بندی داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است؛ سپس در بخش کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار AMOS داده ها تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد الگوی آموزش ارزش آفرین، هفت بُعد (اهداف، مربّی، متربی، محتوا، برنامه درسی، یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) و 26 مؤلفه دارد و از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه کلی به دست آمده از پژوهش، آن است که تحول در نظام آموزش وپرورش ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد و در این حوزه باید بر آموزش دهی ارزش ها تأکید شود؛ لذا بهتر است این مدل یاددهی- یادگیری در مدارس اجرا شود تا شکاف ایجادشده بین درک دانش آموزان و معلمان از ارزش های اسلامی کاهش یابد.
مطالعه تطبیقی تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره ابتدایی در کشورهای آلمان، ژاپن، سوئد و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 14
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره ابتدایی در کشورهای آلمان، ژاپن، سوئد و ایران است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از روش پیمایش تطبیقی در نظام های آموزش و پرورش بر اساس دیدگاه بردی انجام شد. جامعه پژوهش شامل اطلاعات و داده های ارائه شده به زبان انگلیسی و فارسی از سال 2005 تا سال 2020 در پایگاه های اطلاعاتی و استنادی پایگاه های اطلاعاتی خارجی و پایگاه های داخلی و همچنین شبکه بین المللی آموزش مالی، سایت های آموزش وپرورش کشورهای مورد مطالعه بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و داده های جمع آوری شده مطابق با الگوی مذکور در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در حوزه تعلیم و تربیت اقتصادی، میان نظام آموزش و پرورش کشور ایران و کشورهای آلمان، ژاپن و سوئد از حیث اهداف آموزشی (الگوی مصرف، نگرش مالی، کسب مهارت ها و صلاحیت های اقتصادی و مالی)، تاکید و تمرکز بر مواد درسی مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت اقتصادی، سازماندهی محتوا و موضوعات درسی، روش های آموزش مفاهیم اقتصادی و شیوه های ارزشیابی تفاوت وجود دارد. نتایج پژوهش بیانگر بازنگری نظام آموزش و پرورش ایران در حوزه تربیت اقتصادی دانش آموزان به ویژه مقطع ابتدایی در اهداف آموزشی، برنامه درسی و روش های آموزش و ارزشیابی است تا بتواند بستر مناسب را به منظور درونی سازی ارزش های اصیل دینی و اخلاقی در حوزه تربیت اقتصادی و حرفه ای مبتنی بر نظام معیار اسلامی فراهم نماید.
الگوی شایستگی های برنامه درسی دوره کارشناسی مشاوره و راهنمایی دانشگاه فرهنگیان: مرور سیستماتیک براساس مدل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
155 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی شایستگی های برنامه درسی دوره کارشناسی رشته مشاوره و راهنمایی دانشگاه فرهنگیان است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 326 مقاله درباره شایستگی های مشاوران است که بین سال های 2010 تا 2022 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل36 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، شایستگی های مشاوران در 3 بُعد و 20 عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل شایستگی فردی (مشتمل بر ویژگی شخصیتی، تعهد دینی، هوش عاطفی، آراستگی، توان سازش، مهارت های ادراکی، مسئولیت پذیر فردی، انگیزش، مهارت های ارتباطی)، شایستگی های حرفه ای (مشتمل بر عوامل؛ تخصص حرفه ای، آشنایی با نقش های حرفه ای، مدیریت فرآیند مشاوره، توجه به توسعه حرفه ای، مؤلفه های سازمانی حرفه ای، مدیریت دانش پداگوژیک، تعهد حرفه ای، اخلاق حرفه ای، مهارت های تشخیصی) و شایستگی های اجتماعی- فرهنگی (مشتمل بر عوامل؛ بینش فرهنگی و توجه به هنجارهای اجتماعی) می باشد.
مطالعه پدیدارشناسانه موانع اجرای موفق برنامه درسی آموزش فنی وحرفه ای رسمی با تمرکز بر تجارب زیسته هنرآموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
23 - 46
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به واکاوی مهم ترین موانع اجرای موفق برنامه درسی آموزش فنی وحرفه ای رسمی با استناد به تجارب زیسته هنرآموزان باسابقه هنرستان ها پرداخته است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. داده های تحقیق با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 18 هنرآموز شاغل در هنرستان ها جمع آوری شد. هنرآموزها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. واکاوی داده ها نشان داد مهم ترین موانع مرتبط با اجرای موفق برنامه درسی آموزش فنی وحرفه ای رسمی در سه مضمون کلی قابل انتزاع است: موانع فنی (هدایت تحصیلی نامناسب، کمبود نیروی انسانی متخصص، فقدان توانمندسازی هنرآموزان، توزیع نامتوازن رشته ها، فضا و تجهیزات قدیمی و فقدان حمایت از هنرجویان) و موانع سیاسی (موانع قانونی، کمبود منابع مالی، تصمیم گیری غیرتخصصی، ارتباط نداشتن با بازار کار و نبود پشتیبانی سایر سازمان ها) و موانع فرهنگی (فقدان بسترسازی فرهنگی و نگرش منفی).
واکاوی مؤلفه های رهبری برنامه درسی در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
193 - 171
حوزه های تخصصی:
رهبری برنامه درسی یکی از مهم ترین عناصر برای جاری سازی یک نظام آموزشی است؛ و در این میان نقش مدیران مدارس در رهبری برنامه درسی، حیاتی است. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های رهبری برنامه درسی در مدارس ایران است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحلیل محتوا جهت دار انجام پذیرفت. جامعه موردمطالعه این پژوهش ترکیبی از اعضای هیئت علمی دارای تخصص و رزومه مرتبط، مدیران ستادی باتجربه و صاحب نظران ادارات آموزش وپرورش، مدیران مدارس و معلمان خبره در سراسر کشور بودند. بر اساس شاخص اشباع نظری، 19 تن دعوت به مشارکت شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. کیفیت داده ها، از طریق چهار معیار اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تأییدپذیری و اطمینان پذیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند رهبری برنامه درسی شامل 13 مؤلفه سازمانی (A)، یادگیری (B)، علمی و فناوری (C)، مدیریتی (D)، مشارکتی (E)، ارتباطاتی (F)، مبتنی بر تجربیات (G)، توسعه شناختی (H)، ایدئولوژیک (I)، بروکراسی زدائی (J)، مالی (K)، توسعه فرصت ها (L) و توسعه کالبدی (M) بودند. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی مناسبی را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران در زمینه رهبری برنامه درسی به همراه دارد.
واکاوی پدیده تدریس برای آزمون در درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
113 - 84
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هرساله داوطلبان زیادی برای ورود به رشته های پزشکی، داروسازی و دندان پزشکی در گروه تجربی آزمون سراسری (به عنوان مهم ترین آزمون ورودی به آموزش عالی) شرکت می کنند و موفقیت در آزمون برای آن ها از اهمیت و اولویت بسیار بالایی برخوردار است. ماهیت آزمون، فرایند آمادگی داوطلبان و اهمیت و اولویت آن، پدیده ای به نام تدریس برای آزمون را در نظام آموزش متوسطه رایج کرده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر واکاوی پدیده تدریس برای آزمون در درس زیست شناسی می باشد. روش تحقیق: روش پژوهش حاضر روش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. مشارکت کنندگان از بین معلمان نواحی شش گانه و مدرسان آموزشگاهی درس زیست شناسی شهر اصفهان با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی و به تعداد 15 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری مصاحبه نیمه ساختاریافته است که با استفاده از دانش نظری مرتبط با موضوع طراحی و ساخته شده است. برای تحلیل، مصاحبه معلمان به متن تبدیل و با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تنر، ابتدا مفاهیم اولیه و سپس درون مایه های فرعی و نهایتاً درون مایه های اصلی استخراج شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد تدریس برای آزمون پدیده ای رایج در نظام آموزش متوسطه است به نحوی که تمامی فعالیت های آموزشی مدرسه بر آزمون متمرکز می شود و تلاش معلمان و دانش آموزان بر موفقیت در آزمون قرار می گیرد. این پدیده ضمن ایجاد اختلال در فرایند تدریس و یادگیری منجر به رواج تدریس سطحی مفاهیم و موضوعات درسی و تمرکز بر تکنیک تست زنی می شود. نتیجه گیری: آزمون سراسری به دلیل حساسیت زیاد و اثرگذاری بر آینده داوطلبان، روش های یاددهی _یادگیری معلمان و سبک یادگیری دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد و این اثرگذاری منجر به رواج پدیده تدریس برای آزمون در دروس دوره متوسطه خصوصاً درس زیست شناسی شده است.
سنجش تطبیقی ضرباهنگ زمانی - مکانی برنامه ریزی درس های نظری و عملی جغرافیا در نظام برنامه ریزی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
149 - 130
حوزه های تخصصی:
ضرباهنگ برنامه ریزی درسی ریتمی است برای درک و تبیین چگونگی برنامه ریزی دروس در ابعاد مختلف از جمله ابعاد زمانی و مکانی. بررسی تطبیقی این ضرباهنگ برای دروس متنوع نظری و عملی می تواند الگوی مؤثر در برنامه ریزی درسی جهت مطلوبیت بخشی به آموزش باشد. این پژوهش با روش تبیینی و ماهیت کاربردی منطبق بر رویکرد تطبیقی به بررسی ضرباهنگ زمانی و مکانی و اثر آن در دروس نظری و عملی رشته جغرافیا پرداخته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده ۹۰ دانشجوی سال آخر جغرافیا می باشد. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای - میدانی بوده که در شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسش نامه و به کارگیری متغیرهای زمان، مکان، چیدمان مکانی، دسترسی و امکانات، داده ها اخذ گردید. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار spss با استفاده از مدل رادار تغییرات، تحلیل شکاف (تی زوجی) و اندازه اثر انجام گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد ضرباهنگ زمانی و مکانی دروس عملی و نظری در سطح اطمینان ۹۵ درصد با سطح معناداری کمتر از 05/0 تفاوت معنادار نسبت به همدیگر داشته و اثر زوجی متغیرهای مکانی متوسط رو به مطلوب (قوی) و متغیرهای زمانی مورد در سطح متوسط می باشد. رادار تغییرات نشان از گرایش زمانی به ساعت دوم و سوم صبح و روزهای یکشنبه و دوشنبه و گرایش مکانی به سایت فناوری، کارگاهی، هوشمند با چیدمان فضایی میزگردی و زوجی در پیرامون رادار (مطلوبیت) دارد.
جایگاه آموزش هنر در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان (نمونه: کاربرد سواد هنری در ترسیم نقشه های توپوگرافی)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر اسناد بالادستی و به ویژه ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین و اساسنامه خود، از سال 1394 عنوان رشته های تحصیلی را از دبیری به «آموزش» تغییر داد تا تأکیدی مضاعف بر کسب شایستگی تربیتی موضوعی (PCK) در کنار سایر توانمندی های عمومی و موضوعی دانشجومعلمان داشته باشد. از این رو، کسب «سواد هنری»، برای ایجاد حس زیبایی شناختی، پرورش خلاقیت های هنری و تفکر فلسفی و نگرش صحیح در اذهان و رفتار فراگیران، به عنوان یکی از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت با اضافه شدن درسی جدید با عنوان «کاربرد هنر در آموزش» به برنامه های درسی دانشگاه مورد تأکید قرار گرفت. یکی از این برنامه های درسی رشته «آموزش جغرافیا» است. بر اساس اهداف مندرج در این برنامه، دانشجومعلمان با دانش، تفکر و مهارت های جغرافیایی آشنا می شوند تا نگرش آنها نسبت به موقعیت جغرافیایی و محیطی، بهبود باید. با اینحال، شاید یکی ازچالش برانگیزترین موضوعات پیشِ روی آموزش جغرافیا را بتوان تاکید بر دانش ومحفوظات دانست که رشد تک بُعدی فراگیران را فراهم می کند. یافته های پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی بدست آمده نشان می دهد، تقویت «سوادهنری»، با بهره گیری از عناصر و مولفه های مختلفی چون، بافت، زمینه، رنگ، تصویر، ساخت ماکت، مدل، و ترسیم نقشه های جغرافیایی در ترسیم و آموزش نقشه های توپوگرافی، ضمن کسب سواد جغرافیایی، می تواند منجر به تقویت مبانی شناختی، نگرشی و مهارتی فراگیران شده و دانشگاه فرهنگیان را بیش از پیش به اهداف مندرج در برنامه های تعلیم و تربیت موفق نماید.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اصلی ارزیابی کیفیت برنامه درسی کارورزی نظام تربیت معلم
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اصلی ارزیابی کیفیت برنامه درسی کارورزی نظام تربیت معلم بود.روش ها: روش پژوهش با رویکرد آمیخته از نوع (کیفی – کمی) بود. اطلاعات مورد نیاز به صورت هدفمند از 28 مقاله مستخرج از پایگاه های معتبر علمی داخلی (1390- 1400) و خارجی (1997-2021) و بر اساس معیارهای کیفی ورود و خروج به مطالعه، گردآوری شدند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با الگوی هفت مرحله ای کوربین و اشتراوس (2008) و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، و در بخش کمی به منظور تعیین میزان اهمیت و اولویت ابعاد و مؤلفه های به دست آمده با روش آنتروپی شانون انجام شد. قابلیت اعتبار و اطمینان داده ها به ترتیب با روش بازخورد همتایان و توافق بین کدگذاران و آزمون کاپای کوهن انجام گرفت.یافته ها: یافته ها در بخش کیفی در 145 شاخص، 22 بُعد و 5 مؤلفه اصلی: "سازوکارهای سیاستی و راهبردی"، "شایستگی های تخصصی و عمومی راهنمایان کارورزی"، "سازوکارهای مدیریت و رهبری امور کارورزی"، "سازوکارهای تحول و بهسازی امور کارورزی" و "دستاوردهای عملکردی" و در سه سطح مؤلفه های سیاست گذاری، کارکردی و پیامدی مقوله بندی و ارائه شدند. بر اساس نتایج آزمون آنتروپی شانون مؤلفه های اصلی؛ سازوکارهای مدیریت و رهبری امور کارورزی، شایستگی های تخصصی و عمومی راهنمایان کارورزی، سازوکارهای تحول و بهسازی امور کارورزی، سازوکارهای سیاستی و راهبردی، دستاوردهای عملکردی از اولویت اول تا پنجم برخوردار بودند.نتیجه گیری: چارچوب نظری ارزیابی کیفیت برنامه درسی کارورزی، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزی توسعه کیفیت برنامه درسی کارورزی نظام تربیت فراهم می سازد.
مطالعه تطبیقی برنامه درسی آموزش کار و فناوری در نظام آموزش ابتدایی ایران، فنلاند و سنگاپور
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش کار و فناوری در نظام آموزش ابتدایی ایران، فنلاند و سنگاپور است. روش پژوهش حاضر کیفی با استفاده از روش تطبیقی و مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسه ای است. حوزه پژوهش شامل اطلاعات علمی، اسناد و مدارک پیرامون آموزش کار و فناوری در نظام آموزش ابتدایی کشورهای جهان است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار استفاده شد. که با توجه به توفیقات دو کشور فنلاند و سنگاپور در زمینه آموزش کار و فناوری، این دو کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ایران مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفتند. نحوه جمع آوری اطلاعات اسنادی و به روش فیش برداری است. به منظور تحلیل اطلاعات از روش چهارمرحله ای جورج بردی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد از نظر جایگاه، منطق و چرایی، محتوا و مواد آموزشی همسو هستند. از نظر روش تدریس، نقش مربی و دانش آموز شباهت دارند. از نظر تنوع و گستره برنامه درسی کار و فناوری، ارتباط تحصیل با کار و زندگی، هدف و توجه به پرورش مهارت ها، تنوع در محتوای آموزشی و آزادی عمل دانش آموز در فعالیت های کلاسی متفاوتند.
بررسی برنامه درسی اخلاق محور دبستان های ژاپن نمونه ای برای بهبود تربیت اخلاقی در ایران
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
425 - 455
حوزه های تخصصی:
گستره تربیت تمامی شئون وجود آدمی را در برمی گیرد و اخلاق یکی از حیطه ها و ساحت های تربیت به شمار می آید که در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق گاهی موجب همسان پنداشتن این دو حوزه شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دبستان های ژاپن به منظور ارائه نمونه ای برای برنامه درسی مبتنی بر اخلاق در مدارس ایران است. روش پژوهش، تحلیلی-اسنادی با بهره گیری از اسناد و مدارک معتبر چاپی و برخط است. نتیجه پژوهش نشان داد دانش اخلاقی متکفل بیان ارزش ها و ضد ارزش ها و خوبی ها و بدی ها است، در حالی که تربیت اخلاقی شامل عرصه های شناختی، عاطفی و رفتاری است و نتیجه آن درونی شدن ارزش های اخلاقی و شکل گیری پایدار شخصیت انسان است. در ژاپن برنامه درسی مبتنی بر تربیت اخلاقی و در ایران دانش اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، تربیت اخلاقی در ژاپن نه تنها فضیلت و اخلاق فردی را شامل می شود، بلکه با آموزش شهروند ملی و جهانی نیز مرتبط است، به نحوی که از دانش آموزان انتظار می رود که با یادگیری درزمینه تربیت اخلاقی، قادر به سازگاری با محیط اجتماعی، توانایی تفکر و تصمیم گیری مستقل و عمل مؤثر شوند.با توجه به اسناد بالادستی در ایران، که توجه به خود، دیگران، طبیعت و خداوند مورد نظر قرار گرفته است، می توان از تجربه برنامه درسی مبتنی بر اخلاق ژاپن برای تخقق اسناد بالادستی بهره گرفت.