هدف اصلی پژوهش بررسی فرضیات نظریه آشوب و مقایسه آن با مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با روش تحلیلی- توصیفی است. این مطالعه به نقد مبانی منطق تایلر بر مبنای اثرکلاسیک وی در حوزه برنامه درسی تمرکز دارد. در این مطالعه این اثر کلاسیک با لنز نظری مفروضات نظریه آشوب مورد مطالعه و مرور و بازخوانی مجدد قرار گرفت و مبانی منطقی اثر تایلر و قرابت یا غرابت آن با مفروضات نظریه آشوب تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که مبانی منطق تایلر مبتنی بر استعاره ساعت نیوتنی، تعیّن پذیری و پیش بینی، رویکرد خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های بسته، تجویزالگوهای کلی ذهنی برای همه موقعیتهای یادگیری،تعیین اهداف عینی و برونداد یادگیری قبل از آموزش در برنامه درسی است در حالی که مفروضات نظریه آشوب به ترتیب و متناظر با هر یک از مفروضات فوق، مبتنی بر استعاره رودهای پرتلاطم و آب و هوا، تعیّن ناپذیری و پیش بینی ناپذیری، تاکید بر رویکرد غیر خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های باز، ضرورت طراحی الگوهای ذهنی متناسب با موقعیت،ضرورت توجه به تفاوت ها و ناساختاریافتگی در برنامه درسی و آموزش است که در طرف مقابل مبانی منطق تایلر قرار دارد .