مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
ارزشیابی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده و کسب شده دروس تربیتی دوره های دوساله تربیت معلم بوده و روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، معاونان آموزشی، مدرسان دروس تربیتی و دانشجو -معلمان نیم سال آخر دوره های دو ساله مراکز تربیت معلم و همچنین معلمان دانش آموخته دوره های دو ساله تربیت معلم در کل کشور با حداقل سه سال سابقه تدریس در سطح شهر تهران بوده است. برای انتخاب نمونه مورد نظر از روش نمونه گیری تصادفی ساده و خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. داده های مورد نیاز از طریق سه پرسشنامه نظر سنجی، یک فرم مشاهده رفتار و دو آزمون دانشی- مهارتی و نگرشی که روایی و پایایی آنها مورد تأئید قرار گرفته، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که برنامه اجراشده و کسب شده دروس تربیتی با توجه به آنچه در برنامه قصد شده پیشنهاد شده با ضعفهای اساسی روبه رو است. برای مثال در برنامه دروس تربیتی سهم توجه به هدفهای مهارتی و نگرشی نسبت به هدفهای دانشی کمتر است. همچنین، محتوا ، سرفصلها و منابع اکثر دروس تربیتی با نیازهای حرفه ای معلمان همخوانی ندارند و میان مطالب ارائه شده در این دروس ارتباط افقی و عمودی لازم وجود ندارد. برخی از محتواهای دروس تربیتی نیز در چند درس تکرار شده است. ضعف ناشی از کمی تخصص برخی از مدرسان و کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی مراکز تربیت معلم هم موجب شده است که اکثر مدرسان نتوانند برنامه دروس تربیتی را به نحو مطلوب اجرا کنند. نتایج آزمونهای پایانی که از دانشجو- معلمان در حال فارغ التحصیل شدن به عمل آمد، نشان داد که بسیاری از اهداف دروس تربیتی در آنها تحقق نیافته است. همچنین، مشاهده کلاسهای درس فارغ التحصیلان دوره های دو ساله تربیت معلم نشان داد که به دلیل ضعف ناشی از اجرای برنامه دروس تربیتی ارائه شده در مراکز تربیت معلم بسیاری از مهارتها و صلاحیتهای مورد انتظار در آنها تحقق نیافته است.
ارزشیابی آمادگی تحصیلی و عملکرد نهایی هنرجویان در رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین میزان آمادگی هنرجویان و عملکرد آنان به منزله ورودی های رشته الکتروتکنیک برای کسب مهارتهای عملی و نظری و نگرش پیش بینی شده در برنامه درسی و مقایسه آن با هدف های قصد شده برنامه درسی است. مقاله با بهره گیری از بخشی از یافته های تحقیق انجام شده با عنوان ارزشیابی جامع از برنامه درسی رشته الکتروتکنیک با هدف کلی بررسی میزان هماهنگی وانطباق برنامه های درسی اجرا شده و کسب شده نوشته شده است. پرسش های اصلی آن عبارت اند از: 1) هنرجویان رشته الکتروتکنیک تا چه اندازه دارای شرایط و آمادگی لازم برای تحصیل در این رشته هستند؟ 2) میزان دانش،مهارت و نگرش کسب شده هنرجویان تا چه اندازه است؟این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ارزشیابی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه مدیران،هنرآموزان دروس تخصصی،مربیان و هنرجویان شاغل در هنرستانهای دارای رشته الکتروتکنیک در شهر تهران و شهرستانهای تهران است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. برای گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها از رویکرد مثلثی کردن یا ترکیبی بهره گرفته شده است. ابزارهای مورد استفاده در گردآوری داده ها برای پاسخ به سؤالات این بخش پرسشنامه محقق ساخته،آزمون درسی و مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده است.یافته ها نشان می دهند از نظر مدیران هنرستانها میزان «آمادگی و علاقه هنرجویان» نسبت به رشته الکتروتکنیک به طور کلی در حد متوسط است،در حالی که از نظر هنرآموزان در حد کمتر از متوسط است. با توجه به هدفهای پیش بینی شده برای درسهای تخصصی، هنرجویان «توانایی تحصیلی» مناسبی ندارند. به سخن دیگر،تواناییهای علمی هنرجویان متناسب با برنامه های پیش بینی شده برای این رشته نیست. در داوری کلی می توان گفت در اجرای این برنامه حداقل شاخصهای نگرشی برنامه مصوب،محقق شده است.
ارزشیابی برنامه ی درسی اجرا شده ی درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری،
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف کلی ارزشیابی برنامه ی درسی اجرا شده ی درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری با تاکید بر مدل روبیتایل انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت و جامعه ی آماری آن دربرگیرنده ی تمامی دبیران مرد و زن درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری در استان گیلان به تعداد 272 نفر بود. حجم نمونه ی پژوهش 165 نفر بوده که به روش تصادفی خوشه ای گزینش شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ی 29 گویه ای بوده است . در زمینه ی روایی پرسشنامه، تأکید پژوهشگران بیش تر بر روایی محتوایی بوده که قضاوت و تأیید متخصصین و همچنین مشورت با جمعی از دبیران این امر را ممکن نمود. پایایی پرسشنامه براساس آزمون آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه گردید. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی که دربرگیرنده ی فراوانی، درصد و میانگین بود و همچنین از روش آمار استنباطی آزمون خی دو استفاده شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که برنامه ی درسی اجرا شده ی درس مطالعات اجتماعی آموزش متوسطه شاخه ی نظری؛ 1- با هدف های نظام آموزشی متناسب است. 2- شرایط و امکانات متناسب را به میزان کمی در اختیار دانش آموزان گذارده است. 3- به میزان کمی به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه دارد. 4- به موفقیت تحصیلی دانش آموزان توجه دارد. 5- به میزان کمی اثربخشی لازم را داشته و نیازمند فعالیت های جبرانی است.
تاثیر ارزشیابی توصیفی برپیشرفت تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان پسرپایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی طرح ارزشیابی توصیفی در رابطه با پیشرفت تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی 90-89 بوده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع علی مقایسه ای است. در این پژوهش، ۶۰ نفر دانش آموز پسر پایه چهارم ابتدایی مشمول طرح ارزشیابی توصیفی شهر اراک به عنوان گروه آزمایش و ۶۰ نفر دانش آموز پایه چهارم مدرسه ای هم سطح مدرسه مشمول طرح به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش، آزمون پیشرفت تحصیلی استاندارد در سه درس فارسی، ریاضی و علوم و پرسشنامه ۳۰ ماده ای راتر مربوط به سلامت روان بودند. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش، از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی از دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی سنتی بیش تر بوده است و سطح سلامت روان دانش آموزان پسر مشمول طرح ارزشیابی توصیفی از دانش آموزان پسر طرح ارزشیابی سنتی پایین تر می باشد.
بررسی شاخص های ارزشیابی عملکرد مدیران شهر اصفهان از دیدگاه مدیران و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نظام ارزشیابی مدیران مدارس از دید مدیران و معلمان با تاکید بر مهارت های مدیریتی و فرا مدیریتی، اداری و مالی در شهر اصفهان با روش توصیفی و پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مدیران و معلمان نواحی آموزش و پرورش شهر اصفهان (13625 نفر) تشکیل دادند. نمونه مورد نظر در این پژوهش120 نفر از معلمان،60 نفر از مدیران بودند که به صورت خوشه ای از مناطق 5 گانه آموزشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ارزشیابی فعلی، حاوی 18 پرسش که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت طرح ریزی گردید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد که اعتبار پرسشنامه مدیران87/0و معلمان94/0 برآورد گردید. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین، درصد فرآوانی و انحراف معیار) و در سطح استنباطی (آزمون t در یک گروه، آزمون تحلیل واریانس و تحلیل عاملی) مورد بررسی واقع شد. یافته ها نشان داد میزان توجه به توان مدیر در مهارت های اداری و مالی، مدیریتی و فرامدیریتی در فرم ارزشیابی بیش از سطح متوسط بوده است. هم چنین مقایسه نظرات مدیران و معلمان بر حسب اطلاعات جمعیت شناختی که براساس آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) صورت گرفت نشان داد که بین دیدگاه مدیران و معلمان در رابطه با فرم ارزشیابی تفاوت معنادار وجود ندارد.
عوامل موثر بر ارتقاء کیفیت آموزش های ضمن خدمت مربیان و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین عوامل موثر بر ارتقاء کیفیت آموزش های ضمن خدمت مربیان دوره ی ابتدایی شهر شاهین شهر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل مربیان و معلمان دوره ی ابتدایی شهر شاهین شهر به تعداد 392 نفر بود که تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته شامل 39 گویه بسته پاسخ مطابق با مقیاس لیکرت تنظیم شد. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 88/0 برآورد شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره) و با کمک نرم افزار SPSS تحلیل گردید. نتایج حاکی از آن است که عواملی همچون نحوه آموزش، کاربرد نیاز سنجی، اجرای ارزشیابی مستمر، کاربرد تشویق و ترغیب، و نظارت بر فراید آموزش در بهبود کیفیت آموزش های ضمن خدمت، بیش از سطح متوسط موثر بوده است.
رابطه ی بین استفاده از راهبردهای ارزشیابی مستمر و حس خودکارآمدی معلمان ایرانی انگلیسی به عنوان زبان خارجی: آیا جنسیت و تجربه تفاوتی ایجاد می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study sought to examine the relationship between the use of formative -efficacy. Moreover, this study investigated the relationships and interactions between the EFL use of formative assessment strategies, their gender, level of experience, and sense of self-efficacy. This is a descriptive ex post facto design study which employed a three- assessment strategies f self-efficacy. In order to collect data, sixty-one EFL teachers, including thirty-one female and thirty male participants who were selected through convenience sampling, completed the questionnaire. Multiple statistical strategies were employed to analyze the research questions of the study. The use of formative assessment strategies was positively correlated with their sense of self-efficacy. However, the results of eta correlation coefficients revealed that there formative assessment strategies and two other variables of gender and level of experience. Finally, the results of a three way factorial Analysis of Variance (ANOVA) evinced that there was no statistically significant interaction between the strategies -efficacy, their gender, and level of experience. Therefore, when the teachers become more aware of the ways to implement formative assessment strategies to inform instruction, their sense of self-efficacy can increase. This study has some implications in language testing, English pedagogy, and syllabus design and materials development.
ارزیابی محتوای برنامة درسی «اخلاق اسلامی» دانشگاه ها از منظر استادان دروس معارف اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارزشیابی محتوای برنامة درسی اخلاق اسلامی دانشگاه ها از منظر استادان دروس معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم است. روش تحقیق از نظر اهداف، «کاربردی» و به لحاظ شیوة جمع آوری اطلاعات، «توصیفی» از نوع «پیمایشی» و جامعة آماری 40 تن از استادان است که کل آنان به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامة محقق ساخته حاوی 25 سؤال بسته پاسخ در طیف پنج درجه ای لیکرت با پایایی 0.89 مطابق آلفای کرانباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های آمار «توصیفی میانگین»، «انحراف استاندارد»، «واریانس»، «ضریب پراکندگی» و «آزمون استنباطی Z تک گروهی» استفاده شد. یافته ها نشان داد: محتوای برنامة درسی اخلاق اسلامی دانشگاه ها با نیازها و اهداف منظور، فرهنگ، ایده آل ها و آرزوهای اجتماعی، استعداد و توانایی دانشجویان، نیازها و علایق آنان و اصول و قانونمندی های برنامه ریزی درسی کاملاً تناسب دارد که با اطمینان 0.99 و خطای 0.01تأیید شدند. وضعیت نسبی میزان تناسب محتوای برنامة درسی اخلاق اسلامی با اصول و قانونمندی های برنامه ریزی درسی بیش از ملاک های مربوط به تناسب محتوا با ارزش های اجتماعی و ویژگی ها و نیازهای فراگیران است.
بررسی سیستم ارزشیابی عملکرد وتاثیر عوامل انگیزشی فرهنگی مؤثر بر بهبود عملکرد کارکنان (مطالعه موردی در شرکت غله وخدمات بازرگانی منطقه 12کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که با شیوه توصیفی پیمایشی انجام شده است، پنج سئوال و دو فرضیه مطرح گردید و داده های تحقیق که حاصل اجرای پرسشنامه بر روی 90 نفر از کارکنان شرکت غله منطقه12 کشوراست با آزمون های تی، تحلیل واریانس، توکی، خی2و جانکهیر مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین نتایج این تحقیق بیانگر آن است که ارزشیابی عملکرد بر عملکرد کارکنان شرکت غله منطقه12 کشورتاثیر داشته است و نیز نظام ارزشیابی فعلی از نظر کارکنان شرکت غله منطقه12 کشور، دارای پذیرش و مقبولیت می باشد. علاوه بر آن ترتیب اهمیت عوامل انگیزشی موثر بر عملکرد کارکنان شرکت غله منطقه12 کشور به صورت اولویت اول: عامل ماهیت شغل، اولویت دوم: عامل شناسایی، اولویت سوم: عامل مسئولیت، اولویت چهارم: عامل رشد وترقی، و اولویت پنجم: عامل موفقیت می باشد. همچنین ترتیب اهمیت عوامل فرهنگی موثر بر عملکرد کارکنان شرکت غله منطقه12 کشور به صورت اولویت اول: عامل نوآوری، اولویت دوم : عامل پایداری و ثبات، اولویت سوم: عامل توجه به کارکنان، اولویت چهارم: عامل توجه به نتایج، اولویت پنجم: عامل توجه به تیم، اولویت ششم: عامل توجه به جزئیات، و اولویت هفتم: عامل چالشگری می یاشد.
شناسایی و تحلیل نقش مؤلفه های آموزشی در توسعه آموزش کارآفرینی دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 92-1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مؤلفه های آموزشی بر برنامه های توسعه آموزش کارآفرینی دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 1391-1392 انجام شده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مقاطع تحصیلی (دکتری، کارشناسی ارشد و کارشناسی) بوده که 220 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد که روایی آن با مطالعه منابع و اخذ نظرات استادان با تجربه و صاحب نظر در زمینه آموزش کارآفرینی به دست آمد و برای محاسبه پایایی، از آزمون آلفای کرانباخ استفاده که میزان آن 93/0a= ارزیابی شد. برای تحلیل داده ها، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که سیاست های تعیین شده بر توسعه آموزش کارآفرینی در دانشگاه تأثیر دارد. و بین مؤلفه های آموزشی اجرای برنامه، محتوای دوره و ارزشیابی در توسعه آموزش کارآفرینی در دانشگاه رابطه ی مستقیم و مثبت به دست آمد. همچنین یافته ها بیانگر آن است که شاخص های برازندگی اولیه در تأیید الگوی سیاستگذاری و مؤلفه های آموزشی اثر گذار بر توسعه برنامه های آموزش کارآفرینی دانشگاهی تناسب داشتن الگو را تأیید می کند.
توسعه الگوهای پیش بینی و ارزشیابی اولسون (1995) با لحاظ کردن ریسک ورشکستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سود حسابداری و فرض تداوم فعالیت از مبانی طراحی الگوهای پیش بینی و ارزشیابی اولسون (1995) است. با توجه به توان تأثیرگذاری ریسک ورشکستگی بر این دو عامل، این پژوهش ضمن تعدیل این الگو ها با لحاظ کردن ریسک ورشکستگی، الگو های اولیه و تعدیل شده در دو دوره تخمین 5 ساله (1382-1387) و 10 ساله (1382-1392) را با استفاده از داده های ترکیبی 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ارزیابی مقایسه ای کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد لحاظ کردن ریسک ورشکستگی باعث بهبود قدرت الگوهای پیش بینی و ارزشیابی اولسون در هر دو دوره تخمین 5 و 10 ساله می شود؛ اما به سبب رشد بی رویّه قیمت ها در سال های 91 و 92 و شکل گیری حباب های قیمتی، ارزش هایی که هر دو الگوی اولیه و تعدیل شده در دوره تخمین 10 ساله برآورد کرده اند به نحو معناداری پایین تر از ارزش های واقعی بازار است.
مقایسه محتوا، نوع ارائه آموزش و تجهیزات کارگاهی در برنامه آموزش حرفه ای به دانش-آموزان اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه محتوا، نوع ارائه آموزش و تجهیزات کارگاهی در برنامه آموزش حرفه ای به دانش آموزان اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی در دوره اول و دوم دبیرستان است. روش: روش این پژوهش از نوع ارزشیابی بود که در آن نمونه ای شامل 39 کلاس درس از ده مجتمع آموزشی در دو دوره اول و دوم دبیرستان و در سه گروه از دانش آموزان با نیازهای ویژه یعنی اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی انتخاب شدند. شیوه انتخاب گروه کم توان ذهنی به صورت تصادفی و شیوه انتخاب دو گروه دانش آموزان بااختلال اتیسم و چندمعلولیتی به صورت تمام شماری بود. 52 دبیر در دوره اول دبیرستان و 48 دبیر در دوره دوم دبیرستان با استفاده از روش مصاحبه که توسط همکاران و آزمونگران طرح استفاده شد فهرست وارسی های مربوط به محتوای آموزش حرفه ای دوره اول و دوم دبیرستان را تکمیل نمودند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که حدود 83 درصد کارگاه ها، 5 کارگاه از شش کارگاه کپسول آتش نشانی نداشته اند . میانگین نمره تناسب محتوای برنامه برای سه گروه دانش آموزان دارای اتیسم، کم توان ذهنی و چند معلولیتی دوره اول دبیرستان به ترتیب برابر با 17/50، 57/58 و 08/50 ، و در دوره دوم دبیرستان به ترتیب 59، 62/48 و 22/54 بوده است. در زمینه ارزشیابی نوع ارائه آموزش حرفه ای در دوره اول دبیرستان میانگین گروه های دانش آموزان با اختلال اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی به ترتیب 68، 91 و 88 ، در دروس مهارتی دوره دوم دبیرستان به ترتیب حدود 75، 91 و 97 و در دروس نظری دوره دوم دبیرستان حدود 83، 91 و 80 است. نتیجه گیری:در دوره اول دبیرستان از امکانات کارگاهی به طور مستقیم استفاده نمی شود و در دوره دوم دبیرستان بسیاری از تجهیزات وجود ندارد. در مورد محتوای آموزش حرفه ای در دوره اول و دوم دبیرستان نتایج نزدیک به میانگین است و برای بهبود محتوا لازم است اصلاحاتی صورت گیرد. در مورد نوع ارائه آموزش حرفه ای در دوره اول و دوم دبیرستان نتایج بالاتر از میانگین است ولی باز هم می توان برای بهبود وضعیت اصلاحاتی اعمال نمود. در ضمن تفاوتی بین گروه های اتیسم، کم توان ذهنی و چندمعلولیتی در اکثر اهداف مشاهده نشد و تنها در دوره دوم دبیرستان وضعیت ارائه آموزش گروه کم توان ذهنی و چندمعلولیتی مناسبتر از گروه اتیسم است.
ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه های آموزشی عمومی و تخصصی برگزار شده در دانشگاه فردوسی مشهد است. در این تحقیق برنامه های آموزشی عمومی و تخصصی برگزار شده در هشت ماه اول سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق، پژوهش ارزشیابی است که از رویکرد ارزشیابی هدف مدار و از مدل کرک پاتریک جهت انجام این مهم استفاده شده است. جامعه آماری این پ ژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد که تعداد آن ها 421 نفر می باشند. برای ارزشیابی سطح واکنش فراگیران از پرسشنامه کرمی (1386)، برای ارزشیابی میزان یادگیری از پیش آزمون و پس آزمون و برای ارزشیابی میزان تغییر رفتار فراگیران از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که فراگیران واکنش مطلوبی به دوره های عمومی و تخصصی از خود نشان داده اند. سطح یادگیری در دوره های تخصصی و عمومی اثربخش بود و فراگیران دانش لازم را کسب کردند. از نظر تغییرات ایجاد شده در رفتار فراگیران نتایج نشان داد که دوره های تخصصی در سطح اثربخشی معناداری قرار نداشتند. در خصوص میزان تفاوت در تغییر رفتار فراگیران براساس نظر سه گروه (خود فراگیران، مافوق و همکاران شان) نتایج نشان داد که به جز در یک مورد بین این سه گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.
ارزشیابی میزان کارایی نسبی برنامه مسکن مهر (شهرهای منتخب استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یک مقوله پیچیده و کالایی چند وجهی و چند ارزشی، از اهمیت نسبی پایدار در جامعه برخوردار است. این مطالعه، ارزشیابی کارایی نسبی هشت پروژه - شهر منتخب برنامه مسکن مهرِ شهرهای کمتر از 500 هزار نفر جمعیت در استان تهران را هدف مطالعه قرار داده است. روش تحقیق مطالعه؛ کمی، شیوه بیان آن توصیفی و تحلیلی و ابزار پژوهش؛ تکنیک تحلیل پوششی داده ها بوده است. مدل مطالعه؛ BCC ورودی محور به شرط بازدهی متغیر به مقیاس، ورودی های مدل؛ منابع فیزیکی و منابع مالی و خروجی مدل؛ سطح زیربنا بوده است. میانگین کارایی فنی محاسبه شده توسط نرم افزار MaxDEA در این هشت شهر معادل 0/92به دست آمده است. در این میان، پروژه - شهر خودمالکی ملارد، کمترین میزان کارایی را معادل 0/6 به خود اختصاص داده است. یافته های این پژوهش؛ نشانگر امکان وجود صرفه جویی 8 هکتاری «زمین» به عنوان مهمترین نهاده تولید در مسکن و، نیز، صرفه جویی مبلغی بالغ بر 457 میلیارد ریالی «تسهیلات بانکی» این برنامه ملی در شهرهای منتخب استان تهران است. همچنین، استفاده از شاخص های کیفی جدید و رویکردهای بین رشته ای در نظام ارزشیابی های پروژه های مسکن عمومی در این زمینه توصیه می شود.
تأثیر اجرای آزمون های عملکردی در درس علوم تجربی در میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 94–93 در شهرستان مبارکه بودند. بدین منظور از جامعه آماری مورد پژوهش که 3886 نفر مشغول به تحصیل بودند، دو دبیرستان پسرانه و دخترانه به طور تصادفی انتخاب شد، سپس از هر دبیرستان دو کلاس در پایه هفتم به طور تصادفی انتخاب، که یک کلاس گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون با کنترل و پرسشنامه بود. ابزار پژوهش پیش آزمون و پس آزمون برای قدرت یادداری و پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه محقق ساخته ی 30 گویه ای برای سنجش نگرش تحصیلی بود که مراحل لازم جهت سنجش روایی و پایائی آزمون ها و پرسشنامه ها انجام شد. ضریب پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی برابر 88/0 و آزمون یادداری برابر 875/0و پرسشنامه برابر 85/0 می باشد. روایی صوری و محتوایی آن هم مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های اصلی به دست آمده از تحلیل کواریانس(آنکوا) نشان داد که میانگین آزمون های پیشرفت تحصیلی، یادداری و نگرش تحصیلی برحسب عضویت گروهی (گروه آزمایش و کنترل) در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد(01/0>P). نتیجه اینکه بر اساس یافته های تحقیق، اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت و نگرش تحصیلی دانش آموزان و قدرت یادداری در درس علوم تجربی تأثیر مثبت داشت
ارزشیابی برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی دانشگاهی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی دانشگاهی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخش انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و رویکرد آن نیز کاربردی است. از میان همه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شاهد (1300 نفر) 297 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و داده های حاصل نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد وضعیت محتوای برنامه درسی (14/3) در حد متوسط، شیوه های تدریس (61/3) و روش های ارزشیابی (28/3) کمتر از حد متوسط است. از این رو توجه به راهکارهایی مانند 1- بازنگری و به روز کردن محتوا. 2- برقراری ارتباط عمودی و افقی بین محتوا. 3- استفاده اساتید از شیوه های جدید تدریس. 4- بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی. 5- استفاده از روش خود ارزشیابی. 6- ترغیب دانشجویان به انجام کارهای پژوهشی، می تواند کیفیت بخش برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی باشد.
ارزشیابی برنامه درسی دوره ی پیش دبستانی دانش آموزان کم توان ذهنی در مراکز استثنایی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت برنامهدرسی دوره پیشدبستانی دانشآموزان کمتوانذهنی در مراکز استثنایی استان آذربایجانغربی در سال تحصیلی 1391-90بود. رروش پژوهش روش ارزشیابی یا پژوهش ارزیابانه بود. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان، معلمان و دانش آموزان مراکز استثنایی استان آذربایجان غربی بودند. به علت تعداد کم از سرشماری استفاده و نمونه دانش آموزان بر اساس جدول مورگان و به صورت روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از ابزارهای پرسش نامه، سیاهه و نمرات آمادگی تکمیلی دانش آموزان استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تی تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت سازماندهی محیط آموزشی و مواد آموزشی دانش آموزان از نظر مدیران، معلمان و مشاهده گران مطلوب و از نظر کارشناسان نامطلوب می باشد. وضعیت محتوای برنامه درسی دانش آموزان نیز از نظر همه گروه ها مطلوب، فرآیند تدریس معلم در محیط های یاددهی و یادگیری از نظر مدیران و معلمان مطلوب و از نظر کارشناسان نامطلوب بود. وضعیت تحقق اهداف رشد و تحول شناختی از نظر مدیران مطلوب، از نظر کارشناسان، معلمان و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی نوآموزان نامطلوب بود. سرانجام وضعیت تحقق اهداف رشد و تحول جسمی و حرکتی از نظر مدیران و کارشناسان نامطلوب و از نظر معلمان و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی مطلوب بود. جهت تحلیل نتایج به دست آمده از یافتههای حاصل از ابزار تکمیلی (تحلیل پاسخ سوال های باز پاسخ از مدیران، معلمان و کارشناسان) نیز استفاده شد.
ارائه الگوی عوامل تأثیرگذار بر ارزشیابی کیفیت خط مشی های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با پیچیده تر شدن اداره جوامع، ارزشیابی خط مشی های عمومی برای دولت ها اجتناب ناپذیر شده است. ارزشیابی خط مشی ها با فراهم نمودن شواهد مناسب به اتخاذ خط مشی هایی که بیشترین اثربخشی و کمترین هزینه را دارد، کمک می کند و خط مشی گذاری به صورت آگاهانه تر صورت می گیرد. مسئله مهمی که نظام خط مشی گذاری عمومی ایران با آن مواجه است، چگونگی ارزشیابی کیفیت خط مشی های عمومی و برنامه ها است. از این رو، هدف غایی این پژوهش ارائه الگوی عوامل تأثیرگذار بر ارزشیابی کیفیت خط مشی های عمومی ایران است. بر این اساس پس از بررسی ادبیات پژوهش و احصای نظرات خبرگان حوزه خط مشی گذاری عمومی، عوامل مؤثر بر ارزشیابی کیفیت خط مشی عمومی شناسایی شد. نتایج به دست آمده از آزمون الگوی مفهومی پژوهش با استفاده از نرم افزار اموس و مدل یابی معادله ساختاری نشان می دهد بر اساس فرایند خط مشی گذاری عمومی، مهم ترین مراحل تأثیرگذار در کیفیت خط مشی عمومی مرحله تدوین خط مشی عمومی و مشروعیت بخشی به خط مشی عمومی به ترتیب با ضریب تأثیر 68 /0 و 57 /0 بوده اند.
مهارت های دانش آموختگان نظام متوسطه با محوریت درس زبان و ادبیات فارسی (مطالعة موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای ارزشیابی مهارت های زبانی و ادبی دانش آموختگان نظام متوسطه انجام شده و هدف اصلی آن براساس پرسش های پژوهش، بررسی مهارت های چهارگانة نوشتن، خواندن، شنیدن و سخن گفتن دانش آموختگان دورة متوسطه و بررسی تأثیر متغیرهای جنس و رشته بر نتایج بوده است. براساس یافته های پژوهش، نمره میانگین دانش آموختگان از سطح معیار به طور معناداری پایین تر است. میان نتایج این آزمون و نتایج رسمی، تفاوت چشمگیری درجهت کاهش سطح نمره ها وجود دارد. در مطالعات تطبیقی، کمترین نمرة میانگین به مهارت خواندن و بیشترین نمرة میانگین به مهارت سخن گفتن تعلق دارد. در تمام مهارت ها، عملکرد دخترها از مطلوبیت بیشتری برخوردار بوده است که با نتایج جهانی نیز مطابقت دارد. بررسی رشته های تحصیلی سه گانة ریاضی، تجربی و انسانی ناظر به عملکرد معیارِ دانش آموختگان رشتة علوم تجربی دربرابر دو رشتة تحصیلی دیگر بوده است. واکاوی نتایج این ارزشیابی، ناتوانی آموزش و پرورش را در استفاده از ظرفیت های کنونی نشان می دهد؛ شفاهی شدن نسل جوان، عدم توانایی کافی در درک خوانده ها و شنیده ها و نیز نارسایی منطقی و ساختاری نوشته ها می تواند علاوه بر ایجاد بدفهمی و تضعیف گفتمان بی خدشه میان فرهنگ های متفاوت داخلی و خارجی، به بروز آسیب های جدی در سرنوشت علمی جامعه که مبتنی بر مکتوب کردن اندیشه های علمی است، بینجامد. پس با توجه به هم بستگی مهارت های چهارگانه پیشنهاد می شود ضمن ارزشیابی های مداوم کشوری و رصد وضعیت آموزشی کودکان و نوجوانان، تغییرات برنامه ریزی شدة مدون به کمک متخصصان درجهت هدف گزاری مجدد برنامة درسی، به ویژه برنامة درسی زبان و ادبیات فارسی، و استانداردسازی آموزش صورت گیرد.
ارزشیابی و تحلیل جاذبه های زمین گردشگری (ژئوتوریستی) منطقه اردل برای توسعه صنعت گردشگری با الگوی نیکولاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های گذشته، زمین گردشگری (ژئوتوریسم) شاخه جدیدی از گردشگری و بوم گردی (اکوتوریسم)، با تکیه بر پدیده های زمین شناسی در صنعت گردشگری به طور فزاینده ای گسترش یافته است. این جاذبه ها و مکان های زمین ریخت شناختی (ژئومورفولوژیک) براساس درک و بهره برداری انسان، ارزش های ویژه ای دارند که می توانند نقطه کانونی توسعه و ارتقای صنعت گردشگری و بسیاری از جاذبه های مهم گردشگری را تشکیل دهند. بر این مبنا، شناسایی و ارزشیابی توانمندی ها و جاذبه های زمین ریخت شناختی به برنامه ریزان این امکان را می دهد تا متناسب با آن ها، توسعه و جهت آن را در منطقه مشخص کنند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر نیز ارزیابی ارزش های جاذبه های زمین گردشگری موجود در منطقه شهرستان اردل که مکانی زمین ریخت شناختی شناخته می شود با روش نیکولاس است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از جنبه روش، توصیفی – تحلیلی بوده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم از روش های اسنادی و میدانی بهره گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل همه خبرگان و مسئولان مرتبط با موضوع، در سطح شهرستان و استان بوده است که به صورت تمام شماری، تعداد 110 نفر از آن ها سرشماری شده اند. در منطقه اردل، مکان هایی مانند غار اردل، تنگه درکش ورکش، محدوده های آبشار دره عشق، چشمه مولا و سرداب که ارزیابی شده اند، به دلیل داشتن شکل های زمین گردشگری، مهم ترین مکان های زمین گردشگری منطقه هستند. نتایج به دست آمده نشان دادند جاذبه های زمین گردشگری محدوده پیرامونی آبشار دره عشق و غار اردل به ترتیب با 04/66 و 18/57 نمره، بیشترین و کمترین امتیاز را بین جاذبه های زمین گردشگری شهرستان گرفتند. همچنین نتایج نشان دادند این منطقه از نظر جاذبه های زمین گردشگری توانمندی های بسیار مطلوبی دارد و باید برای استفاده از این جاذبه ها برای نقش زیربنایی ویژگی های زمین شناختی و زمین گردشگری در معماری چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی، برنامه ریزی مناسب انجام شود.