مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
روایت
حوزه های تخصصی:
ساختار خط و ماهیت زبان عربی، ظرفیت خوانش های متعددی از یک نوشتار را پدید می آورد که از آن در اصطلاح زبان شناسی به «گشتارهای خوانشی» یاد می شود. خوانش صحیح روایات از نسخه مکتوب، رکن اصلی در برداشت اصیل و متقن حدیث است. توجه ننمودن بدین امر، گاه دشواری ها و اشتباهاتی در فهم روایت به وجود می آورد. مناقشات در فهم حدیث و برداشت های متنوع از مفاد آن که پذیرش یا رد روایت را به دنبال دارد، از نتایج این مهم است. از همین روست که یکی از شرایط اعلای دریافت حدیث، مقابله شفاهی آن بوده و چندان به پذیرش دست نویس و مکتوب حدیثی و نقل آن (مناوله)، روی خوش نشان داده نمی شده است. این مقاله می کوشد خوانش بر پایه نسخه نوشتاری روایات را به محل بحث گذاشته، عوامل بسترساز قرائت های متعدد از متن را بکاود. به دیگر سخن، عوامل پدیدآورنده بدفهمی در خوانش متن حدیث را گونه شناسی نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تمرکز بر نمونه هایی که از جنبه های مختلف، می توان خلأ صورت ملفوظ روایات را به بحث گذاشت، سامان یافته است و به این نتیجه رسیده که مهم ترین عوامل چندخوانشی در متن روایات «نبود علائم سجاوندی»، «تقطیع روایات»، «نبود حرکت گذاری»، « توجه نداشتن به ترکیبات پایدار زبانی » و «ماهیت قالبی و اشتقاقی زبان عربی» است. کوشش شده است با مثال هایی از روایات معصومین(ع) و ارائه پاره ای از برداشت های متفاوت و متعارض از آن، نشان داده شود توجه به امور فوق تا چه میزان درخور توجه و شایان دقت است.
تحلیل روایت موسی(ع) و سامری بر پایه نشانه معناشناسی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تحلیل روایت موسی (ع) و سامری در چارچوب نشانه معناشناسی گفتمانی با استفاده از الگوی کنشی گرمس و معناهای محوری ، با توجه به مربع معناشناختی در ژرف ساخت روایت و انواع نظام های گفتمانی به کار رفته در تولید گفتمان روایی بحث و بررسی شد. این تحقیق با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی آن است تا با تحلیل روایت موسی (ع) و سامری، بر اساس نظریۀ نشانه معناشناسی گرمس، ضمن کشف انواع نظام های گفتمانی حاکم بر این روایت، الگوی کنشی موجود در آن را مشخص و معانی محوری در ژرف ساخت این روایت را به منظور فهم شیوۀ گفتمان سازی قرآن دریابد. نتایج به دست آمده نشان خواهد داد، هستۀ مرکزیِ این روایت مبتنی بر دو نظام کنشی و شوشی به دنبال اثبات گفتمان هدایت و نفی گفتمان بت پرستی است. به علاوه، تحلیل ها نشان می دهند روند پیوست قوم به ابژۀ ارزشی، ابتدا با گفتمانی تجویزی شکل می گیرد و سپس این گفتمان تجویزی به شکل گیری شوش در وجود کنشگر و نهایتاً توانش و پیوست قوم به گفتمان هدایت منجر می شود؛ اما در گفتمان، ضلالت روند با نظامی شوشی در درون کنشگر آغاز شده است و این شوش تبدیل به کنش و گسست قوم از ابژۀ ارزشی می شود که این امر حاکی از ساز و کار تولید معنا در دو خط متضاد، بر اساس نظام های گفتمانی است.
بررسی واحدهای روایی داستان یوسف در چهار متن تفسیری کهن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
داستان یوسف یکی از معروف ترین داستان های قرآنی است که همیشه مفسران به آن توجه داشته اند. در این تفسیرها، افزون بر آنچه در قرآن در جایگاه متن اصلی آمده، مواردی تکرار شده است که از الگوی روایی ویژه ای پیروی می کند و به نظر می رسد با ساختار کلی داستان های ایرانی، به ویژه روایات عرفانی ایرانی متفاوت است؛ البته این تفاوت از نظرها به دور مانده است. ساختارگرایی برای بررسی این تفاوت ها رویکردی مناسب است؛ زیرا با این رویکرد، روایات از منظری کلی بررسی می شود و پس از آن می توان به این ساختارها از دیدگاه های مختلف توجه داشت. نویسنده در این مقاله ساختار داستان یوسف را در این متون تفسیری بررسی می کند: ترجمه تفسیر طبری (گروهی از نویسندگان)، قصه یوسف (احمد بن محمد زید طوسی)، کشف الاسرار و عد ه الابرار (رشیدالدین میبدی) و روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (ابوالفتوح رازی). نویسنده برای این پژوهش به تحلیل پیرنگ و بررسی توالی های این داستان در کتاب های نامبرده توجه دارد و پس از آن نیز به بررسی نقش مایه های مختلف و مشابه می پردازد و الگویی کلی از آن استخراج می کند. برپایه بررسی ها می توان دریافت که برداشت نویسندگان تفاسیر از عصمت یوسف، مهم ترین وجه تفاوت روایات آنهاست. در دو متن به یوسف لغزش هایی نسبت داده شده است؛ اما این لغزش ها در متون دیگر به شکلی نادیده گرفته یا توجیه می شود؛ این تفاوت ها معنادار است و به تفاوت روایات، با وجود استفاده از یک منبع، می انجامد. همچنین می توان 19 رویداد هسته ای مستخرج در این مقاله را به شیوه تودوروف کاهش داد و به چهار واحد روایی بنیادین رسید. به نظر می رسد این الگوی کلی بر بسیاری از قصه های قرآنی و تفسیرهای آن انطباق پذیر باشد.
متن بر پرده ذهن : دو نسخه از یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پر واضح است که نظریات «تصویر شناسی» و «بینامتنیت» که بر قاعده قیاس استوار هستند، به ترتیب با مفاهیم «نویسنده» و «نوشتار» پیوند خورده اند. به همین ترتیب، می توان نوعی مقایسه را متصور شد که این بار متوجه بعد «خواننده» است و در نتیجه به مسأله «فهم» مرتبط می شود. در واقع، پایه بحث پیش رو اعتقاد به این امر است که، صرف نظر از نوع ادبی که یک اثر متعلق به آن است، درک آن نوعی «دریافت حسی» است که بواسطه نوعی «برابرسازی دیداری» توسط خواننده شکل می گیرد. در واقع، فهمیدن یک متن، جدا از اینکه متن موردنظر چه اندازه در برانگیختن تصاویر ذهنی نزد خواننده تواناست، به طور اجتناب ناپذیری با نوعی ارجاع دهی به جهان خارج پیوند دارد. به بیان ساده، می توان گفت خوانش نوعی اقتباس تصویری است، بطوریکه هر لحظه از آن یک لحظه یا سکانس از یک فیلم تصنعی می باشد. با توجه به این امر که هر خواننده، بنابر داشته (داده )های روانی-اجتماعی-فرهنگی خود نسخه خاص خود را از رمان ایجاد می کند (می بیند)، ما بر این باوریم که این امکان وجود دارد که به عنوان یک نظریه در حوزه مطالعات تطبیقی ادبیات این بار مقایسه را میان متن و بازنمودهای ذهنی گوناگونی که از آن نزد خواننده های مختلف ایجاد می شود درنظر بگیریم. در نتیجه، در این نوشته قصد داریم تا از ورای یک تحقیق نشان دهیم چه عناصری در این مقایسه، یا به بیان بهتر «انطباق»، دخیل هستند و چگونه خواننده های مختلف تصاویر ذهنی متفاوتی در برخورد با یک متن واحد می سازند، یعنی چه اصولی نزد همه آنها مشترک است
شکل ها و شیوه های شروع داستان ها در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
143 - 167
حوزه های تخصصی:
آغاز داستان در محدوده خود، شالوده جهان داستان را پی می ریزد، سیر حرکت طرح داستان را مشخص می کند و با وجود نقشی که در پیکربندی روایت ایفا می کند، در مباحث داستان نویسی، کمتر به شیوه های آغاز داستان ها و کارکرد آن توجه شده است. از آن جا که آغاز داستان تأثیری بر خواننده می گذارد که فرایند خواندن او را تحت تأثیر قرار می دهد و هدف داستان های قرآنی ایجاد تحوّل و تذکّر و عبرت آموزی در مخاطب همراه با جذابیت است؛ از این رو داستان و چگونگی آغاز آن ها اهمیت خاصی در این کتاب آسمانی دارد. در این مقاله کوشش بر آن است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی شیوه های شروع داستان ها در قرآن مورد بررسی قرار گیرد؛ بنابراین با دقت نظر در داستان های قرآن و مقایسه آن ها با یکدیگر و با توجه به چگونگی شروع، در پی پاسخ به این پرسش است که آیا شروع داستان های قرآن با تنوع و تفاوت همراه است؟ و اگر این گونه است، چه تاثیری در روند داستان دارد؟ و به این نتیجه رسید که برخی داستان ها با مقدّمه چینی و فضاسازی شروع می شوند و برخی دیگر بدون مقدّمه و به شکل غافل گیری مخاطب آغاز می شوند. علت این تنوع این است که شروع هر داستانی به تناسب فضای و درون مایه آن است. دیگر این که این تنوع در شروع هر کدام به نوعی خواننده را تشویق و ترغیب می کند تا به داستان وارد شود و آن را دنبال کند.
شیوه های بازنمایی مؤلف پنهان و خواننده پنهان در بررسی رمان گاوخونی و فیلم اقتباسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
61-80
حوزه های تخصصی:
مؤلف پنهان و خواننده پنهان از مؤلفه های الگوی ارتباط روایی است که نقش برجسته ای در واکاوی و دریافت عناصر پنهان در متن ایفا می کند؛ ازاین رو، بررسی آن در آثار هنری از لایه های زیرساختی روایت پرده برمی دارد و دریچه های تازه ای را به روی فهم مخاطب می گشاید. افزون بر آن، نشان می دهد که کدام یک از رسانه های رمان یا فیلم، بهتر توانسته است گره های رسانه هم عرض خود را در جهت فهم بهتر مخاطب باز کند. رمان گاوخونی و فیلم اقتباسی آن نیز از جمله آثاری اند که پیرنگ ارائه شده در آنها، نه علّی و معلولی، بلکه درونی و سیال است. مخاطب در چنین فضایی باید با رمزگشایی از نشانه های متنی به بررسی چگونگی شکل گیری نگاه و ذهنیت شخصیت ها بپردازد. اقتباس افخمی از رمان گاوخونی اقتباسی کاملاً وفادار است و همه عناصر داستان در فیلم هم عیناً تکرار شده اند، اما افخمی از این عناصر در جهت ارائه مفاهیم ایدئولوژیک مورد نظر خود سود جسته است. تکرار یکی از این شیوه هاست که هم نویسنده و هم کارگردان از آن برای انتقال مفاهیم به مخاطب استفاده کرده اند. این پژوهش قصد دارد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد روایت شناختی و میان رشته ای، به بررسی و تحلیل شیوه های بازنمایی مؤلف پنهان و خواننده پنهان در دو رسانه رمان و فیلم بپردازد و ازآنجاکه نویسنده و خواننده هر عصری به درون اثر پرتاب می شوند و مطابق انتظاراتشان معانی تازه ای کشف می کنند، در اینجا نیز معانی تازه ای از متن روایی گاوخونی و فیلم اقتباسی آن برای مخاطب آشکار می شود.
کارکرد "تصویرپردازی دنیا" در سیر روایی «داستان سیاوش» با تأکید بر نظریه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
235-258
حوزه های تخصصی:
فرآیند روایت داستان و شگردهای روایی آن مخاطب را در جهت درک نحوه وقوع داستان هدایت می کند. در این میان، استفاده از تصاویر مکرر در متن داستانی ممکن است دستمایه ای خاص در خلق اثر هنری برای گوینده باشد. یکی از درون مایه های اصلی شاهنامه فردوسی پرداخت مکرر به دنیا و تصاویر برخاسته از آن است. این تصویر از جمله تصاویری است که ذهن راوی شاهنامه را در بخش های مختلف داستان ها به خود مشغول کرده است و حتی توجه فردوسی به این امر سبب شده تا سرعت روایت کند شود. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل تصویر دنیا در «داستان سیاوش» با استفاده از مؤلفه های پنج گانه روایی ژنت است. استفاده از نوع روایی آینده نگر، کاربرد بسامد مکرر و کانون روایی این داستان در پرداخت به تصویر دنیا، نشان می دهد که تصویری خاص از درون مایه ای ویژه نیز می تواند در ترتیب نقل وقایع و کنش های داستانی با به هم ریختگی توالی زمانی، سرعت ادراک خواننده را کاهش دهد و در نتیجه تمایل مخاطب را به دانستن نحوه وقوع داستان افزون کند.
تداعی؛ ترفندی روایی- نمایشی برای متادرامِ گریز در تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
17 - 34
حوزه های تخصصی:
تعزیه گونه ای نمایش آیینی است که با هدف روایت وقایع تاریخی - مذهبی، به ویژه فجایع عاشورا و شهادت امامان اجرا می شود. اهمیت حادثه عاشورا در تعزیه تا حدی است که در اغلب تعزیه های غیرعاشورایی، شاعر پرده هایی فرعی خلق می کند تا از طریق آن بخش هایی از حوادث کربلا را نیز روایت کند. به این پرده های فرعی، گریز (گریز به صحرای کربلا) گفته می شود. گریزها همواره با اخلال در روایت خطی داستان (روایت گردانی) همراه اند؛ بنابراین شاعر باید به نحوی آنها را در تعزیه اصلی جای دهد. در این مقاله، شیوه گنجاندن گریزها در تعزیه اصلی بررسی شده است. به عقیده نگارندگان، گریز از تعزیه اصلی بر پایه ترفند روایی- نمایشیِ تداعی انجام می شود که نتیجه یادآوری یک صورت یا مفهوم ذهنی است. برای بررسی این فرایند از مفاهیم روان شناسی مرتبط با تداعی استفاده شد و انواع، قواعد و عوامل تداعی در گریزها بررسی شد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه گریز نوعی متادرام به شمار می رود، گریزها به دو نوع بیانی و نمایشی تقسیم شدند.
ساختارشناسی روایت «لدوبه» برای تولید نمایش رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت های کهن، سال ها در میان مردم زندگی کرده اند و در طی قرن ها دوام آورده اند. این روایت ها، گاه به صورت شفاهی و گاه به صورت نوشتار، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند؛ اما شفاهی بودن و شنیداری بودن از شاخص های همیشگی این روایت ها بوده است. روایت ها و داستان های امروزی که در رسانه ها تولید و پخش می شود، به جز اندکی، ماندگاری روایت های کهن را ندارند. شناخت تک تک عناصر این روایت ها به ما امکان می دهد بتوانیم ساختار روایت هایمان را به روز کنیم و در یابیم که هر روایت باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند ماندگار شود. برای انجام این پژوهش از روش تحلیل کیفی استفاده شده است. تحلیل روایت، رویکرد تحلیلی در تحلیل کیفی است. در این پژوهش، ساختار روایت «لدوبه»[1] از منظر ساختار دراماتیک بررسی و پژوهش شده است تا بتوان بر اساس این کنکاش، الگویی برای نوشتن در رادیو و بر مبنای ساختارشناسی روایت ارائه نمودکرد.
بعد تعاملی کلام در روایت«جوان مشت زن» سعدی: تحلیل نشانه – معنایی یک گفتمان روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جُستار حاضر تحقیقی ست مبتنی بر روش کیفی - توصیفی که به تحلیل گفتمان روایی، پویایی و بعد تعاملی کلام در روایت «جوان مشت زن» از باب سوم گلستان سعدی می پردازد. مقاله در چارچوبی نشانه - معنایی و با بهره جستن از الگوی شعیری (1381) و تلفیق آن با طرح واره ی روایت شناسی لباو (1967) تحلیل موضوع را فراروی خود می نهد و ضمن تشریح برش ها و زنجیره های پیکره ی روایی انتخابی، به تبیین ابعاد کلامی شکل دهنده ی این روایت در چارچوب مورد نظر می پردازد. مقاله چنین نتیجه می گیرد که گفتمان روایی جاری در متن انتخابی از گلستان سعدی، گفته ای ست مشابه سازی شده با واقعیت که در آن فرآیند پویای تولید معنا از یک سو، نتیجه ی تعامل کنش گزاران و کنش پذیران درون روایت در توالی رخدادهاست و از دیگرسو نیز حاصل تعامل سعدی و خواننده یا شنونده ی روایتیعنی همان گفته پرداز و گفته خوان (راوی و مروی) می باشد که در تناوبی از اتصال و انفصال گفتمانی به وقوع می پیوندد و به این قرار است که سعدی با به کاربست قالب های تعاملی ویژه ا ی، توانسته دست به تولید و آفرینشی پویا، جهت مند و هدف دار در حوزه ی زبان بزند که با گذر از کارکردهای تعاملی در ایجاد معنای نخستین و دست یابی به کارکردهای معنایی برون زبانی، به شاکله بندی نظام های ویژه ای از گفتمان روایی منتج می گردد.
بررسی الگوی روایی زمان در نمایشنامه « عکس عروسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
7 - 27
حوزه های تخصصی:
نمایشِ الگوهای روایی یک مجموعه، گامی مهم در بازنمایی شبکه ای از عناصر روایی و ساختارمند ذهن بشر است. روایت شناسی، روشی علمی است که در پی دست یابی به الگوهایی روایی است. این دانش توانسته است با وجود تفاوت های نگرشی و بینشیِ میان متن ها و آثار ادبی، دیدگاه تازه ای را در نقد ادبی و در پیوند با دستور زبان جهانی روایت بازنمایی کند. نمایشنامه، یکی از کهن ترین آثار ادبی بشر است که با کاربرد عناصر روایی - همانند داستان- گنجایش هایی ویژه ای در بهره گیری از مؤلفه های روایی دارد. در این پژوهش از روش تحلیلی- اسنادی بهره گرفته شده است تا ضمن بررسی مؤلفه های پست مدرن، نمایشنامه عکس عروسی نوشته چیستا یثربی (Yasrebi, 2004)، بر پایه نظریه روایی ژرار ژنت مورد واکاوی قرار گیرد. این پژوهش بر مؤلفه زمان تمرکز دارد که مشتمل بر نظم، تداوم و بسامد است. یافته های پژوهش نشان می دهد در نمایشنامه یادشده،گذشته نگری، آینده نگری، تداوم و بسامد به گونه ای برجسته سازی شده در خدمتِ اندیشه های عمیق روان شناسی نویسنده قرار گرفته اند. به گونه ای که زمانِ به ظاهر پریشان نمایشنامه در قالب حوادث متن، ارتباطی پیوستاری با سایر عناصر روایی دارد.
بررسی و مقایسه دو گروه کودکان و بزرگسالان در بیان روایت از دیدگاه رویداد های حرکتی تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
59 - 76
حوزه های تخصصی:
زبان از آن جهت قابلِ توجه است که فقط افراد محدودی، درکِ واقعی از دانش زبانِ خود دارند. این درحالی است که هر فرد، ممکنست زبان ویژه ای بداند و آن را به کار برد. برای آنکه به بخشی از این درک زبانی دست یابیم، به مقایسه شفاهی سازی روایت، مابین دو گروه کودک و بزرگسال زن پرداخته ایم. روایت، مشتمل بر توالی رویدادهایی است که ترتیب زمانی دارند. همچنین، رویداد حرکتی یا فعل، وضعیتی را شامل می شود که در آن حرکت و یا ایستایی رخ می دهد. برای بررسی رویدادهای حرکتی، 80 شرکت کننده در دو رده سنی کودک و بزرگسال انتخاب شدند. سپس شرکت کننده ها، فیلم بی کلام و جهانیِ گلابی (Chafe, 1980) را مشاهده کردند و آن را بازگو کردند. به دنبال آن داده ها ضبط و پیاده سازی شدند. این داده ها از دیدگاه رویدادهای حرکتی تالمی (Talmy, 2000) که مشتمل بر دو نوع حرکت انتقالی و حرکت خودشامل بودند، از جنبه آماری مقایسه و تحلیل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، مابین دو گروه شرکت کننده، در بهره گیری از افعال حرکتی انتقالی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این در حالی است که دو گروه مورد اشاره در استفاده از افعال حرکتی خودشامل تفاوت معناداری داشتند. علت اصلیِ شباهت کاربرد، فراوانیِ بالای افعال حرکتی انتقالی و مرکزی بودن این افعال در میانِ فعل های زبان فارسی است. از آن جا که افعال حرکتیِ خودشامل در مقایسه با افعال حرکتی انتقالی، بیشتر از جنبه کاربرد، در حاشیه قرار دارند و تنوع زبانی داشته اند، در نتیجه بین این دو گروه، تفاوت وجود دارد.
تحلیل زمان روایی در دو گفتمان ادبی و سینمایی مورد مطالعه: داستان و فیلم اقتباسی «شوهر آهوخانم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» به عنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آن ها رابطه اقتباس برقرار است و درواقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روایت پژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر آهو خانم». در بحث زمان بندی روایت از دیدگاه ژنت، سه ویژگی درنظر گرفته می شود: 1. آرایش رویدادها: ترتیب ذکر وقایع در گفتمان روایی؛ 2. بسامد رویدادها: تناسبی که میان تعداد بازنمودهای یک رویداد در گفتمان روایی و دفعات احتمالی وقوع همان رویداد در جهان داستان وجود دارد؛ 3. دیرش رویدادها: حجمی که هر رویداد در گفتمان روایی به خود اختصاص می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد: 1.آرایش رویدادهای فیلم، به شدت تحت تأثیر کتاب است و هیچ گونه خلاقیتی در این زمینه دیده نمی شود. تمام رویدادهای داستان، به طور خلاصه گزینش شده و به همان ترتیب طبیعی درپی یکدیگر نمایش داده شده اند؛ 2.در داستان، بسامد رویدادها غالباً از نوع تک به تک است (یعنی برابر با تعداد وقوع وقایع در جهان داستان) و این موضوع به دلیل قالب داستان (رمان) طبیعی می نماید ولی در فیلم بسامد برخی رویدادها از نوع کاهنده است؛ 3. با توجه به حجم کتاب شوهر آهوخانم ضرب آهنگ روایت در کتاب کند است، در حالی که ضرب آهنگ روایت در فیلم، به دلیل حذف های متعدد و پی درپی تند است و حتی گاهی موجب مخدوش شدن پیرنگ روایت شده است.
گفتمان اسلام سیاسی و ظهور هویت زنانه در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 20
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های مهم در ایران معاصر، ظهور گفتمان اسلام سیاسی است. مقاله حاضر می کوشد با بازخوانی اولین و برجسته ترین متون اسلام گرایان یعنی سه نشریه مکتب اسلام، مکتب تشیع و مسجد اعظم به ارائه روایتی مستند از زن سیاسی شده در اسلام سیاسی و نقش سوژگی زنان در انقلاب بپردازد. از این سه نشریه اسلامی، چهار روایت از بازخوانی متون به دست می آید. این چهار روایت به کمک شاخص های شش گانه لوبوف در روش تحلیل روایت، هویتی یکپارچه از زنی به دست می دهد که از پستوی خانه پا بیرون نهاد و به مبارزه علیه سیاست حکومت و هژمونی غالب پرداخت. پرسش اصلی ما این است که چگونه در گفتمان اسلام سیاسی، مفهوم زنانگی تغییر یافت و روایت جدیدی از هویت زنانه ارائه شد. مقاله حاضر می کوشد با تکیه بر روش تحلیل روایت و مفهوم هویت روایتی به این پرسش پاسخ دهد.
اعتبارسنجی روایات اهل بیت (ع) درباره «حجیت تفسیر صحابه» با بررسی آرای آیت الله معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۱)
119 - 148
حوزه های تخصصی:
صحابه بعد از پیامبر و امام علی (ع) نخستین افرادی هستند که با تأثیر پذیری از تعلیمات آن دو بزرگوار، اقدام به تفسیر قرآن نمودند. استاد معرفت در کتاب « التفسیر الاثری الجامع » با استناد به روایات اهل بیت(ع)، تعریف جدیدی از معنای اصطلاحی «صحابه» ارائه کرده و بر اساس آن، به تعدیل و توثیق تمام صحابه پرداخته و اعتبار مطلق آثار تفسیری ایشان را نتیجه گرفته اند. این نوشتار پس از مفهوم شناسی «صحابی» و بیان و بررسی دیدگاه استاد در این باره، به نقد سندی و متنی آن دسته از روایات عترت که مستند ایشان برای اثبات حجیّت و اعتبار تفسیر صحابی بوده، پرداخته و برداشت استاد از این روایات را مورد بررسی قرار داده است. به نظر نگارنده، مفهوم «صحابی» یک حقیقت لغوی یا عرفی است که گستره معنایی آن محدود به عده ای انگشت شمار نمی شود. همچنین در روایات اهل بیت (ع) هیچ دلیلی بر اعتبار ویژه تفسیر صحابه از آن جهت که صحابه اند، وجود ندارد؛ زیرا این روایات اشکال سندی و دلالی دارند.
قرآن به مثابه گفتار، نه متن؛ نقد آخرین دیدگاه ابوزید در باب وحی و قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
2 - 30
حوزه های تخصصی:
ابوزید در سال های آخر حیات خود دیدگاه جدیدی درباره وحی و قرآن ارائه داد. وی دیگر قرآن را کلام خدا نمی داند، بلکه آن را کلامِ خطاپذیر پیامبر می داند که پاسخ های متناسبی به پرسش های مردمان آن عصر تلقی می شود. از نظر ابوزید قرآن حاصل گفت وگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب و در واقع، روایت است، آن هم روایتی که راوی آن را بازپرداخته و تفسیر کرده است. قرآن نه چونان متنِ واحد و منسجم، بلکه مجموعه ای از گفتارها به شمار می آید. در این نظریه، قرآن حاصل رابطه دیالکتیکی پیامبر با حوادث اجتماعی و نتیجه پرسش ها و پاسخ های اعراب از پیامبر است و همه اینها در فرایند تولید قرآن نقش داشته اند. چون در نظریه گفتار به شرایط مختلفِ بیان مطالب توجه می شود، باید پذیرفت که پیامبر برخی مطالب و یا نظرات خود را در طول زمان تغییر داده و حتی آنها را حک و اصلاح کرده است. قرآن به مثابه گفتار متنی پاره پاره تلقی می شود که اختلافات آن توجیه پذیر و تناقضات آن قابل رفع است، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این نظریه، قرآن هیچ گاه به عنوان یک متن قانون گذاری در نظر گرفته نمی شود تا یک سلسله احکام ابدی را بیان کند. در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه ابوزید به ارزیابی و نقد آن پرداخته ایم و کوشیده ایم کاستی های نظریه او و نیز دلایل طرح چنان دیدگاهی را نشان دهیم.
بررسی سبک روایی تاریخ بیهقی بر اساس الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
144 - 113
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به واکاوی سبک شناسانه مجلد ششم کتاب تاریخ بیهقی بر اساس یکی از الگو های متأخّر در زمینه سبک شناسی ادبی (که در بستر دانش روایت شناسی شکل گرفته )، پرداخته شده است. پرواضح است که هر متن ادبی از لایه ها و سطوح مختلف زبانی شکل یافته است و هر کدام از این لایه ها و سطوح، به سهم خود در تعیین سبک نگارش نویسنده دخیل هستند؛ لایه هایی چون واژگان، جمله و سطوح کلان تر همچون گفتمان روایی. طرح پیشنهادی پاول سیمپسون (1993م.) به مثابه یک الگوی روایت شناختی که بر مبنای رده بندی مبتنی بر مفاهیم وجهیت و دیدگاه در سطح جمله و گفتمان روایی در سطح متن قرار دارد، می تواند دستاویزی مناسب برای سبک شناسی متون ادبی از منظر گفتمان روایی باشد. در این پژوهش، سعی شده است تا با تمرکز بر یکی از محورهای موجود در الگوی سیمپسون، یعنی محور وجهیت، سبک روایی متن تاریخ بیهقی، به شیوه ای روش مندانه ارزیابی شود.
فابیولا و سیوژت؛ تعاریف، نقدها و کارکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
153-179
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تحلیل الگوهای دوتایی روایت، به ویژه دو اصطلاح مهم فرمالیستیِ فابیولا و سیوژت، است. در این نوشتار، پس از نگاهی به تعاریف اولیه و تحلیل نقدهایی که روش شناسی این الگوها را هدف گرفته اند، کارکردهای فابیولا و سیوژت در نقد داستان برشمرده شده اند. چهار موضوعِ «موهوم و دست نیافتنی بودن فابیولا»، «بی توجهی به بافت اجتماعی روایت»، «تردید در تقدم فابیولا» و «تردید در فابیولا به عنوان مادّه خام روایت» مهم ترین محورهای نقدهایی هستند که بر فابیولا و سیوژت و الگوهای مشابه وارد شده اند. باوجود این انتقادات، توجه به الگوی فابیولا/ سیوژت و تفاوت های آن با الگوهایی مشابه، همچون داستان پایه/ گفتمان، در نقد داستان کارکردهایی مفید به همراه دارد. توجه به متون منفرد ادبی، پرورش خلاقیت منتقد در کشف شگردهای ادبی و تقویت جنبه های ادبی نقد داستان مهم ترین کارکردهای عملی این مفاهیم فرمالیستی هستند. بازاندیشی در این میراث فرمالیستی می تواند رشد خلاقیت در نقدهای دانشگاهی ادبیات فارسی را درپی داشته باشد.
برساخت اجتماعی عشق در زبان زندگی روزمره (روایت عشق از نگاه زوج های قوم کُرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش دستیابی به ساختار صورت بندی ذهنی- ادراکی زوجین قوم کُرد از تجربه عشق است. ازاین رو، مهم ترین پرسش این پژوهش به این شیوه تدوین شده است: زوجین عاشق در حالت ها و موقعیت های مختلف زندگی، عشق را چگونه تجربه می کنند؟ پاسخگویی به سؤالات این مطالعه نیازمند طرح فرضیه خاصی نبوده و با ورود به میدان پژوهش، تجربه زیسته افراد در مورد عشق مورد پرسش قرارگرفته است. با بهره گیری از روش تحقیق پدیدارشناسی، مشارکت کنندگان در پژوهش از بین زوجین با قومیت کُرد که تجربه عشق داشته اند؛ به تعداد 10 زوج(20نفر) انتخاب شده اند. قبل از ورود به میدان پژوهش و شروع مصاحبه، از طریق مطالعه ای اکتشافی حالت ها و موقعیت های مهم عشق از طریق افراد عاشق استخراج گردید و در هنگام مصاحبه با تقسیم مراحل عشق به پنج مرحله ، این حالت ها و موقعیت های مهم مورد پرسش قرار گرفت. تحلیل متون حاصل از انجام مصاحبه از طریق روش تحلیل گفتمان جیمز پُل جی انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان می دهد که عشق در مراحل مختلف زندگی به صورت های مختلفی تجربه شده است. اما آنچه قابل توجه است، تفاوت در احساس، کنش و عمل در مرحله قبل از عاشقی با مراحل بعدی زندگی مشترک عاشقانه است.
جنسیت و جدایی: روایت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدایی و میزان فزاینده آن همچنان موضوع با اهمیتی از منظر علوم اجتماعی و مطالعات خانواده و جنسیت است. جنسیت در این روند موضوعی مهم و نیازمند توجه ویژه است. آغازگری زنانه در امر جدایی و عاملیت آنان در اعلام پایان زندگی از آن جمله است. در این پژوهش جنسیت و تحولات محتوایی آن از منظر زنان و تحولات هویتی- عاملیتی آنان مورد توجه است. در این تحقیق، با مشارکت 28 زن(ساکن تهران) دارای حداقل یک بار تجربه ازدواج و جدایی، روایت زنان از جدایی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج گفتگو با این زنان به شیوه تحلیل مضمونی دسته بندی و اعتبار آن از طریق ارائه نتایج به اشخاص مشارکت کننده جهت تائید آنان، گفتگو با همکاران حوزه پژوهش جهت ارائه تکمیلی، دقت و حساسیت در پیگیری روش و در نهایت ارائه شواهد از تحقیقات پیشین تامین شده است. نتایج بیانگر سه مرحله ورود ناآرام، ادامه خطرخیز و خروج پرتنش از زندگی خانوادگی است که در ماتریسی از نقش فرد(زن) و ساختار(جنسیت) در سه وهله پیش از ازدواج، حین زندگی تاهلی و آغاز جدایی ارائه شده است. روایت زنان از جدایی بر نقش موثر و پررنگ جنسیت و تحولات آن در فراهم کردن زمینه عاملیت فعال زنان در پایان دادن به زندگی خانوادگی تاکید دارد