مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
عالم مثال
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
23 - 40
حوزههای تخصصی:
بحث از رابطه عالم مثال و عالم طبیعت، یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. شیخ اشراق در رد نظریه مشاییان در مورد مادی بودن صور خیالی و برای تبیین برخی دیگر از مسائل فلسفه خود، نظریه عالم مثال را طرح کرده است. علامه طباطبایی نیز از جمله فلاسفه معاصر است که نظریات قابل توجهی در مورد عالم مثال و رابطه آن با عالم طبیعت بیان نموده است. در این نوشتار، ابتدا دیدگاه دو فیلسوف در مورد عوالم هستی و ادله آن ها در اثبات عالم مثال تبیین شده است. آنگاه به تحلیل رابطه عالم مثال و عالم طبیعت در محورهایی همچون نظریه خیال و ابصار، صور موجود در آینه و اطلاع از امور غیبی در نظر شیخ اشراق، و محورهایی همچون رابطه طولی و تشکیکی عوالم، علیت عالم مثال نسبت به عالم طبیعت، وجود کمالات عالم طبیعت در عالم مثال و تبیین رٶیاهای صادقه و کیفیت ادراک حسی از نظر علامه طباطبایی پرداخته شده و در پایان، مطالبی در مورد نقاط مشترک و متمایز دیدگاه های این دو فیلسوف و چالش های هر دیدگاه بیان شده است.
فرگه، عالم سوم و افلاطون گرایی در فلسفه او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
27 - 40
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار نگارنده به دنبال آن است که با بررسی اجمالی عالم مثال و موجودات متعلق به آن و همچنین تشریح جزئیات و ویژگی آن موجودات در برابر موجودات عالم مادون خط افلاطون، مقایسه ای داشته باشد با ایده اصلی گوتلوب فرگه در خلق عالم سوم و اختصاص حضور و وجود برخی از موجودات، به خصوص اندیشه، به آن عالم. این نخستین بررسی است که صورت می گیرد و ایده اصلی آن کاوش در افلاطون گرایی (به معنای مصطلح آن در فلسفه معاصر) فرگه در فلسفه تحلیلی است. نگارنده ایده اصلی افلاطون در ایجاد عالم مثال و همچنین موجودات مثالی را بررسی و بهره برداری فرگه از این ایده را تشریح می کند. پس از آن با بررسی و کنکاش دقیق در آرای فرگه در باب عالم سوم و موجودات حاضر در آن، به خصوص اندیشه، سعی بر آن دارد تا بررسی کند که آیا می توان تناظر یک به یک میان این دو برقرار کرد و با نقدهایی که بر تشریح سیستم فرگه در خلق عالم سوم و اندیشه وارد می کند، مدعی است که تناظر یک به یک نمی تواند مطرح شود. نتیجه نهایی که مورد بررسی و مداقه قرار گرفته، روند و سیستم کلی فرگه در افلاطون گرایی است. موضوعات مرتبط با دیگر موجودات عالم سوم، به غیر از اندیشه (مثل اعداد) در این نوشتار بررسی نشده است و هر کدام از آنها باید در نوشتاری مستقل بررسی شود.
صدور و بسط هستی از عقل تا عاقل: بررسی دیدگاه صدرالدین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
167 - 183
حوزههای تخصصی:
فیض مقدس (عالم عین) که در دو قوس نزولی و صعودی گسترده است، از عقل آغاز می شود و در نقطه عطف دو قوس، به هیولا می رسد. آنگاه قوس صعودی آغاز، و به عاقل منتهی می شود. انسان، محور این گستره است. او در آغاز، عقل، اما در پایان عاقل است و عقل و عاقل از جهتی عین هم و از جهتی دیگر غیر هم اند. به این معنا که عقل فقط مرتبه ای از انسان کامل است، اما عاقل همان انسان کامل و مظهر اسم جامع الله است که بر دو قوس نزولی و صعودی احاطه وجودی دارد. صدرالدین شیرازی چگونگی بسط فیض را تبیین کرده است. در مقاله حاضر می کوشیم دقایق سخنان صدرا در این زمینه را بررسی کنیم.
تخیل عرفانی، و محرک الگوی «عروج» در عبهرالعاشقینِ روزبهان شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر درعالم عرفان هویتی متعالی می یابد. در همین راستا ژیلبرت دوران Gilbert Durand ادیب واسطوره شناس فرانسوی، معتقد است تصویر مقدم بر فکر است و هر تعقّلی بر پایه تخیّل زاییده و پرورده می شود. در ادبیات عرفانی، تصاویر حقیقی و حاصل «تخیّل فعال» و زائیده عالم مثال اند. در این مقاله، نگاه تحلیلی به صور خیال در عبهرالعاشقین، اثر روزبهان بقلی شیرازی، با رویکرد «الگوشناسی تخیل» ژیلبرت دوران، و در سایه نظرات هستی شناختی سهروردی پیرامون عالم مثال، شناختی جدید از برخی مفاهیم نزد عارف مذکور بدست داده است: نشان داده ایم چگونه در عبهرالعاشقین، محرک الگوهایی همچون «عروج» در قالب نمادهایی آمده اند که در آن ها ترس از زمانِ ماندگی تلطیف شده، و «محرکه های وضعیتیِ» تخیل جای خود را به «محرکه های حرکت رو به پایین» و یا «ریتم دار» داده اند، بگونه ای که ترس از مرگ در فنائی عاشقانه پنهان گردیده، و یا اصولاً از ترس خالی شده است. رژیم روزانه تخیل با ارزشگذاری مثبت به سمت رژیم شبانه تخیل گذر کرده و ساختار دوقطبی آن به ساختاری ترکیبی رسیده است و اینچنین دوگانگی وجودی عروج انسانی، از عالم ماده به عالم ماورایی با حسی از خوف (ترس از گذر زمان) و رجاء (آرامش مهار زمان) آمیخته شده است.
تفسیر عالم مثال وتمثّل در تمهیدات عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عالم مثال یا عالم برزخ یکی از عوالم موجود درهستی است که حد فاصل بین عالم ماده وعالم عقول است و از زمان افلاطون تا کنون مورد بحث، استدلال واثبات گرفته است. این عالم از یک طرف شبیه عالم ماده است ، زیرا دارای مقدار وشکل است واز طرف دیگر شبیه عالم عقول است زیرا مجرّد از ماده و فاقد جسم است. عالم مثال ظرف ومحل بروز و ظهور تمثّل است ؛ تمثّل ، تصّور کردن صورتهای مثالی بدون تغییرماهیت درآنها است و تنها درعالم مثال امکان پذیراست. تمثّل از جمله مباحث مطرح شده در قرآن وحدیث است که به تبع آن درآثارعرفانی راه یافته است. تمثّل در باور عین القضات بسیار پراهمیت است و کارکردهای متنوع ومتفاوتی دارد .تمثّل درمجموع راهی شگرف برای شناخت حق تعالی و حقایق عوالم وجود محسوب می گردد.
تفسیر نشانه شناختی رنگ از منظر حکمی در نگارگری ایرانی- اسلامی
حوزههای تخصصی:
در هنر نگارگری ایرانی- اسلامی، رنگ نشانه ای از جهان قدسی و ملکوتی است، که در آن نور الهی نقش اصلی را ایفا می کند. حضور رنگ در این نقاشی ها پیامد باز شدن چشم دل هنرمند و دیدار او از عالم مثال و خیال می باشد. عنوان مقاله ی حاضر تفسیر نشانه شناختی رنگ از منظر حکمی در نگارگری ایرانی- اسلامی است، و هدف از آن تأویل معنا شناسانه ی رنگ به عنوان نشانه ی نمادین (بنابر تلقی پیرس) در این هنر است. نشانه شناسی علمی است که هدف خود را شناخت و تحلیل نشانه ها و نمادها می داند. بنابر تعریف پیرس نشانه چیزی است که جای چیزی دیگری می نشیند و بر معنا و مفهومی دلالت دارد. پیوند نشانه با معنامندی اصطلاح متن را پیش می کشد. بنابر تعریف متن عبارت از پیامی ثبت شده است و هر متن را می توان نظامی از نشانه ها دانست. در مقاله حاضر نگارگری ایرانی - اسلامی به منزله ی متنی فرهنگی منظور نظر قرار گرفته است، که در آن رنگ ها نظامی از نشانه هایی با معنا و دلالت های معنوی و حکمی برگرفته از عرفان ایرانی - اسلامی و رمز و نمادی از عالم مثال می باشند. روش پژوهش توصیفی و با استفاده از اسناد و مدارک کتابخانه ای است. نتیجه مقاله روشن می نماید که تأثیر بینش معنوی عارفان اسلامی و حکمت فرهی در ایران باستان، نگارگران را بر آن داشته تا از مفاهیم مینوی رنگ به عنوان نشانه هایی از عالم مثال در آثار خود بهره بگیرند. رنگ در نگارگری ایرانی - اسلامی نماد و رمزی برای محاکات حقیقت عالم مثال است. فرضیه ی مقاله این است که از طریق نشانه شناسی «پیرس» و تعریف او از نشانه های نمادین می توان به تاویل دلالت های نشانه شناسانه ی رنگ در نگارگری ایرانی - اسلامی با توجه به مفاهیم حکمی و عرفانی پرداخت.
ماهیت انسان برزخی از دیدگاه مکتب حکمت متعالیه؛ بر اساس دیدگاه علامه حسن زاده آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
128 - 153
حوزههای تخصصی:
برزخ و تحولات نفسانی انسان در آن، یکی از بحث برانگیزترین مسائل فلسفی-کلامی است و شناخت ماهیت انسان در برزخ، تأثیر بسزایی در گستردگی و حل مباحث مرتبط با سعادت و شقاوت و استکمال انسان خواهد داشت. برزخ به لحاظ رتبه وجودی فراتر از ماده و فروتر از عقل و به لحاظ ویژگی ها و پیامدها، از هر دو طرف بهره مند است. از نگاه علامه حسن زاده آملی، روح انسان پس از مفارقت از بدن مادی، در قالب حیات آخرتی متناسب با ملکات نفس حضور می یابد و علم و عمل مهم ترین نقش را در اشتداد وجودی انسان دارد. این مقاله با روش تحلیلی و با بررسی عالم مثال و تکیه بر نگاه علامه حسن زاده آملی، می کوشد تصویر روشنی از ارتباط میان ماهیت انسان و فرجام شناسی او در عالم برزخ با علم و عمل او در دنیا ارائه دهد. بررسی و تحلیل این موضوع در اندیشه ایشان، این دستاورد را به همراه داشت که بدن مثالی همواره همراه انسان بوده و شکل و صورت و مقدارِ مجرّد از ماده و لوازم آن دارد. نیز نفس با رسیدن به حدی از تکامل می تواند بدن طبیعی را رها کرده، با بدن مثالی که انفکاک ناپذیر از نفس است، در برزخ نیز تکامل و ماهیتی متأثر از علم و عمل داشته باشد.
عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۳
117 - 130
حوزههای تخصصی:
الم مُثُلِ معلّقه به عنوان رابط میان دو عالم معقول و عالم محسوس در حکمت اشراق از اهمیت به سزایی برخوردار است. سهروردی اولین حکیمی است که در فلسفه اسلامی از عالم مثال سخن می گوید. این عالم در فلسفه سهروردی کارکردهای زیادی دارد و بسیاری از عجایب عالم از جمله قیامت و رستاخیز، معجزات پیامبران و کرامات اولیا را توجیه می کند. در این تحقیق، که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، ابتدا به شرح و بسط تقسیم بندی عوالم بر مبنای نور در حکمت اشراق و سپس به بررسی جایگاه مثل معلّقه در نظام نوری سهروردی پرداخته شده است. سهروردی در کتاب حکمت الاشراق علاوه بر عالم معقول و عالم محسوس (یا سه عالم عقل و نفس و جسم)، از عالم چهارمی سخن می گوید که جایگاه صور معلّقه ظلمانیّه و مستنیر است. عالم مثال مانند عالمی واسطه میان عالم معقول و عالم محسوس قرار گرفته و عالمی است که در آن حوادث نفس اتفاق می افتد. صعود به این عالم با اَبدان عنصری ممکن نیست، بلکه با بدن هورقلیایی که لطیف و روحانی است ممکن است، و درک و مشاهده آن نیز با حواس لطیف روحانی امکان پذیر است.
شعر غنایی و عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی که موضوع اصلی آن بیان عواطف و احساسات لطیف انسانی است همه غزل ها و غزلواره ها و منظومه های عاشقانه اعم از عرفانی و غیر عرفانی را شامل می شود، از آنجا که بزرگترین بخش ادبیات غنایی را اشعار عرفانی تشکیل می دهد، در این مقاله بحث اصلی پیرامون شعر عاشقانه است و بدان دلیل که مهمترین نقش در شعر به طور عموم و شعر عرفانی به طور خاص بر عهده قوه خیال و تخیل است و حل بسیاری از غوامض اشعار عارفانه موکول به شناخت درست خیال و میدان عمل آن است در این بحث سخن ما درباره خیال و تخیل و مراتب و کارکرد آن در شعر عرفانی است و رویکرد اصلی به آراء و نظریات اهل عرفان درباره ماهیت و وظیفه خیال و گستره دامنه آن به عنوان عنصر اصلی آفرینش هنری بویژه شعر عرفانی است.
نمایش عالم مثال و عالم واقع متأثر از نگارگری در نقاشی معاصر ایران (مطالعه موردی آثار محمود فرشچیان، ایران درودی و مهدی حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
48 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگارگری ایرانی سراسر نمایانگر عالم مثال است. دلیل آن شوق نگارگران گذشته برای کشف و نمایش این عالم ملکوتی از طریق قوه خیال و با دستمایه هایی مانند داستان ها و روایت هاست. نمایش عالم مثال تنها محدود به دوران گذشته نبوده و در عصر معاصر نیز هنرمندان همچون گذشته در پی نمایش عالم مثال در آثار خود هستند و زمینه مناسبی را برای خلاقیت هنرمندان بوده است. مسئله پژوهش حاضر چگونگی خلق عالم مثال در آثار گذشته و معاصر و نیز تفاوت بازنمایی آن در آثار هنرمندان معاصر چون فرشچیان، درودی و حسینی در قیاس با گذشته نگارگری ایرانی است. هدف: هدف این پژوهش بررسی و تحلیل چگونگی نمایش عالم مثال در نگارگری گذشته و شناخت چگونگی بروز آن در آثار برخی از نقاشان معاصر ایرانی است. روش پژوهش: یافته های این تحقیق کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه می شود. اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در گذشته هنرمندان برای ترسیم عالم مثال به قوه خیال توجه داشتند و هنرمندان معاصر نیز از آن بهره برده اند. با این تفاوت که امروزه هر هنرمند از شیوه بیانی خود را برای بیان قوه خیال را بهره می گیرد، در حالی که در گذشته به طور معمول هنرمندان از شیوه و سبک مشخصی پیروی می کردند. به طور مثال فرشچیان با حذف واقعیت و توجه به قصه و روایات، درودی با به هم ریختن واقعیت و خیال و ایجاد فضاهای ناشناخته و در آخر حسینی با نمایش واقعیت اما به شکلی که هنرمند آن را تصور می کند، قوه خیال خود را نمایش داده اند.
بررسی تطبیقی عالم مثال و برزخ
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴ ویژه فلسفه و کلام
75 - 100
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ عالم مثال و برزخ مخالفان و موافقان سرسختی داشته است. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، نقش و فاعلیت نفس و تجرد خیال، عالم مثال و برزخ را تبیین نموده است. در مقابل مرحوم مجلسی سخنی از عالم مثال به میان نیاورده است و فقط با تکیه بر ادله ی نقلی به اثبات و بیان ویژگی های برزخ پرداخته است. در این مقاله به ارزیابی دو نظر، نقاط اشتراک و افتراق آن ها پرداخته می شود و نگارنده نظریه ملاصدرا را پذیرفتنی می یابد و درستی آن را با برهان اثبات می کند.
زیبایی شناسی سینمای ایران بر اساس مضمون «غربت آگاهی» اشراقی موارد مطالعه فیلم های «سیاوش در تخت جمشید» و «آتش سبز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی سینمای ایران با تکیه بر غربت آگاهی اشراقی ذیل عنوان «سینمای مثال نگار»، مسأله ی این مقاله است مفهوم «غربت آگاهی» به معنای یادآور شدن انسان به غربت خویش در اثر چیست؟ فرا روی به عالم بالا در هنر سنتی، آغاز تأمل ما در پیوند زیبایی شناسی اشراقی با سینما محسوب می شود. با رویکرد ابژکتیو زیبایی شناختیِ شیخ اشراق و صدور زیبایی از نورالانوار به عالم و انسانِ محصور شده در غربت غربی تحت تدبیر ارباب انواع، می توان به تحلیل فیلم های مثال نگار در سینمای ایران پرداخت. در این نوشتار مضمون «غربت آگاهی» در سینمای ایران با رجوع به رساله های تمثیلی شیخ اشراق با ملازمت تأویل و پدیدارشناسی هانری کربن بررسی شده است. بر مبنای هبوط و معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید، در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول.
نسبت عالم مثال با نگارگری ایرانی در خوانشی نو از نگاره بارگاه «کیومرث»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و بسیاری از آنان بر این اعتقادند که نگارگری ایرانی تجلی عالم مثال در جهان مادی است و هنرمند از طریق شهود عالم مثال و حفظ آن در قوه خیال آن را به تصویر می کشد. اما اخیراً این نظریه مورد انتقاد برخی پژوهشگران بوده و اشکالات آن مورد بررسی قرار گرفته است. نگاره بارگاه کیومرث اثر سلطان محمد نگارگر در شاهنامه تهماسبی به عنوان یکی از برجسته ترین آثار نگارگری ایرانی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است که در مقاله حاضر به مطالعه جایگاه عالم مثال در تحلیل این نگاره با رویکردی انتقادی به دیدگاه سنت گرایان در باب نگارگری ایرانی پرداخته شده و به این پرسش پاسخ می دهد که عالم مثال در بازخوانی این نگاره چه جایگاهی دارد و آیا می توان آن را برآمده از عالم مثال دانست یا خیر. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. طبق نتیجه پژوهش فضای این نگاره را می توان در مرز میان خیال پردازی و واقع گرایی دانست. هرچند تمایل به واقع گرایی و بازنمایی طبیعت در آن بیشتر دیده می شود. واقع گرایی در برخی عناصر تصویری از بین می رود و مجالی برای ورود به عالم خیال فراهم می کند. هرچند عناصر بسیاری در این نگاره ذهن مخاطب را به عالم خیال فرا می خواند، اما این که یک اثر خیال مخاطب را به کار بگیرد با این که اثر برآمده از عالم مثال باشد تفاوت بسیار دارد و صرف اینکه یک نگاره خیال انگیز باشد نمی توان آن را برآمده از عالم مثال دانست.
بدن مثالی از نظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آذر۱۴۰۰ شماره ۲۸۸
43-54
حوزههای تخصصی:
براساس نظر صدرالمتألهین نفس انسان موجود مجرد مثالی است که جسمانیهالحدوث و دارای مراحل و مراتب تشکیکی و وحدت در عین کثرت است. یکی از مراتب این موجود، بدن مثالی است. مقاله به روش توصیفی تحلیلی با هدف معرفی ویژگی های بدن مثالی و نحوه ارتباط آن با بدن عنصری و نفس از نظر صدرالمتألهین نوشته شده است. در این تحقیق سعی شده هر آنچه صدرالمتألهین درباره بدن مثالی در آثار خود منعکس کرده به صورت منسجم و مرتب ارائه شود. بدن مثالی از نظر صدرالمتألهین، موجودی غیرمحسوس به حواس ظاهر، فناناپذیر، ملازم نفس و مانند تمثالی، حاکی از ملکات و ذاتیات نفس است. این بدن متحد با نفس و بدن اصلی اوست؛ به این معنا که نفس اولاً و بالذات مدبر آن و متصرف در آن است و در زندگی دنیوی، برزخی و اخروی با انسان خواهد بود.
واقع انگاری فضای مجازی (تحلیلی فلسفی از واقعیت مجازی با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
41 - 54
حوزههای تخصصی:
«فضای مجازی» را بلحاظ هستی شناختی باید ساحتی از واقعیت اصیل و منشأ اثر دانست که با رشد فراگیر خود، تأثیراتی عمیق بر شئون زندگی انسان مدرن گذاشته است. پرداختن به ابعاد وجودشناختیِ این ساحت از واقعیت، از چند وجه اهمیت دارد؛ هم از این حیث که بخش مهمی از حیات انسان و جهان امروز، متشکل از مظاهر متنوع فضای مجازی است و هم بدان لحاظ که حضور این پدیده، زوایای مختلف اندیشه و رفتار آدمی را تحت تأثیر قرار داده و شیوه نوینی از زندگی را برای انسان معاصر و نسل بعدی او رقم زده است. نوشتار حاضر، ضمن بررسی وجود شناختی و ارائه تحلیل متافیزیکی از فضای مجازی، با تکیه بر اثربخشی آن بر سرشت و سرنوشت انسان، به اثبات عقلانی این مدعا پرداخته که «فضای مجازی، امری واقعی و برخوردار از عینیت و واقعیت است». سپس به اقتضای قاعده» منطقی «تُعرَف الاشیاء بِأثمارِها»، با تبیین و تأکید بر آثار و لوازم عینی فضای مجازی، زوایایی از ماهیت این واقعیت مرموز و پیچیده را بکمک مبانی صدرایی، نمایان ساخته است. «واقع انگاری فضای مجازی»، میتواند این اندیشه را به ذهن متبادر نماید که واقعیت مجازی با نحوه یی از وجود که در فلسفه» اسلامی با عنوان «عالم مثال» یا «عالم صوَر مقداری» مطرح شده مماثلت و مشابهت دارد، زیرا صرفنظر از تفاوت و تباین این دو پدیده، بنیاد واقعیت مجازی نیز بر اعداد و صورتهای مقداری استوار است و در این ساحت از هستی همچون عالم مثال خبری از حضور ماده نیست، هرچند آثار و لوازم وجودی ماده در آن یافت میشود. کمترین دستاورد فلسفی تتبع در واقعیت مجازی اینست که با نمایاندن ساحتی از هستی مشتمل بر صورتهای غیرمادی و لطیف انسان معاصر را مستعد ادراک و تجربه «حقایق مجرد» و آماده پذیرش امور قدسی، انتزاعی و غیرملموس میکند.
بازخوانی روش شناسی هرمنوتیک هانری کربن در مطالعه رنگ ها
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲ ویژه علوم اجتماعی
165 - 194
حوزههای تخصصی:
رمزخوانی و رمزشناسی همواره یکی از مهم ترین دلبستگی های جامعه شناسان بوده و هست. اما این رمزخوانی در نظر بسیاری از محققان تنها در سطح ظاهر و با تحلیل و توصیف داده های هم زیست آن پدیده صورت می پذیرد. لیکن کشف المحجوب روشی اتخاذ شده از حکمای ایرانی است که توسط بسیاری از جامعه شناسان که با روش خاص هرمنوتیکی به پدیده ها نگریسته، از ظاهر پدیده ها عبور کرده، به دنبال باطن آن ها بوده اند، مورد توجه قرار گرفته است. هانری کربن محقق فرانسوی الاصل با اتخاذ این روش به تشریح مکاشفه حکمای ایرانی در باب نمادهای اسلامی، چون کعبه، اعداد و به خصوص رنگ ها در این نوشتار به آن پرداخته است. کربن در تشریح نمادها به یک روش سه لایه که با اثبات عالم میانه که در بین عالم دنیا و عالم جبروت قرار دارد، هر نماد را تنها یک رمز و مثال برای ممثول خود و طریق وصول به اصل را با کشف المحجوب یعنی کنار زدن پرده های حجاب که توسط سالک صورت می پذیرد، می پردازد. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و با اتخاذ روش کیفی وبا روش گردآوری کتابخانه ای، اسنادی در پی روش شناسی توصیفی هرمنوتیکی رنگ ها است. این نوشتار بدون در نظر گرفتن تأیید و یا رد نظریات تنها به توصیف این روش حکمی پرداخته است. در این شناخت می توان به یک روش عام که روش حکما شناخت باطن همه هستی به آن پایبند بوده اند. اما روش خاص که در هر پدیده ای روشی منحصر به فرد برای فهم رمز آن پدیده به کار برده اند، که در زمینه رنگ ها می توان به خاص (مطلق رنگ) و خاص الخاص (رنگ سرخ) تلمیحاتی را بیان داشته اند، که کربن تنها به تشریح آن پرداخته است.
تأثیر دیوان اشعار سهروردی بر فلسفه او
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
95-108
تأثیر شعر سهروردی بر فلسفکه اشراقی وی نیازمند بررسی مفصل است. او سخنان منظوم خود را که بخش عمده ای از آن، سروده های وی بوده و بخشی نیز بر گرفته از دواوین دیگر است، به طور مستقیم حاصل تفکر اشراقی خود دانسته است. سهروردی عالم مثال را منبع اصلی اشعار خود در فلسفکه اشراق دانسته؛ اما تاکنون معلوم نشده که وی به چه ترتیب از هستی شناسی اشراقی به شعر روی آورده است. در این مقاله به اجمال به بررسی اندیشه های سهروردی به نسبت میان شعر و اندیشه او نظر شده است.
حقیقت صور خیالیه به روایت قطب الدین شیرازی
محمد بن مسعود کازرونی ملقب و مشتهر به قطب الدین شیرازی، شاگرد و همراه خواجه نصیرالدین طوسی و از مفسّران بزرگ حکمت اشراقی و مؤلف برجسته فلسفکه مشایی و نامدار در حوزکه موسیقی و متبحر در طب سینوی است. این حکیم نامدار که آخرین حلقه از حلقات فلاسفکه جامع محسوب می شود و از این رو در فلسفه، حکمت، کلام، هیأت، موسیقی، طب، ریاضیات، هندسه و علوم طبیعی استاد است و متفنن (یعنی دارای فن و مهارت در علوم به تعبیر ابوالفدا صاحب تقویم البلدان) شرحی کامل بر حکمکه الاشراق شیخ اشراق دارد که در نوع خود بی نظیر است و به عبارتی مهم ترین شرح بر حکمکه الاشراق در تمدن اسلامی. این مقاله بر بنیاد این شرح قطب الدین، یکی از مهم ترین مباحث نظری در حوزکه اندیشکه اسلامی یعنی صور خیالیه و حقیقت آنها که شیخ اشراق در فصل هشتمِ مقالت چهارمِ کتاب سترگ خویش مورد بحث و تأمل قرار داده، مورد توجّه و شرح قرار می دهد. شرحی که بر بنیاد آن، نظریکه انطباع در ابصار مردود شمرده شده و قلمرو انطباعِ صور خیالیه، عالمی در میانه عالم حس و عقل یعنی عالم مثال قلمداد می شود.
بررسی دلالت های علم اشتدادی بر وجه سیاسی انسان کامل نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
185 - 208
حوزههای تخصصی:
تحقیق و تفحص در باب معرفت شناسی که از شاخه های اساسی فلسفه دین به شمار می رود، از دیرباز مورد توجه متفکران و پژوهشگران این حوزه بوده است. ارتباط معرفت و علم شناسی دینی با حیطه سیاست دینی، یکی از مهم ترین مسائلی است که ابعاد ظرفیت اندیشه و گزاره های دینی را در اثبات برخی مسائل دینی به نمایش می گذارد. در این باب مطالعه دیدگاه سهروردی حائز اهمیت است؛ چراکه زوایای متعددی از ارتباط علم دینی با وجه سیاسی و حکومت دینی را به اثبات می رساند. بیانات او درباره نسبت انسان با مراتب هستی و حقیقت، نورانیت ادراک و اشتداد آن، زمینه استنتاج علم شناسی دینی- فلسفی را فراهم آورده که اعتبار آن با سایر نظریات حوزه فلسفه علم متفاوت است. در این علم شناسی انسان به میزان تناظر و هماهنگی با هستی، به تدریج از ظواهر محسوسات به بطن آنها رهنمون و از این طریق به حقیقت آنها نایل می گردد و علم او اشتداد می یابد. این گذر در فلسفه اشراق به وسیله عالم مثال به عنوان حلقه پیوند عالم ماده با عالم عقول امکان پذیر است و ارتباط مستقیمی با ارتقای ساحت نورانیت انسان دارد. به نظر می رسد سهروردی آموزه انسان کامل را با اهتمام به حقانیت چنین علمی بنا نموده است. هدف نوشتار حاضر این است که با روش توصیفی- تحلیلی ابعاد علم اشتدادی را بررسی و سپس آموزه انسان کامل و تبیین وجه سیاسی او در مکتب اشراق را به عنوان یکی از لوازم اهم علم اشتدادی واکاوی نماید. لزوم وجود، جنبه سیاسی و حکومتی و سایر ویژگی های انسان کامل از مواردی است که با تفطن به ابعاد علم اشتدادی قابل اثبات می گردد.
علامه طباطبایی و نزدیکی به مبانی عرفانی در تبیین ادراک حسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۹
191 - 215
حوزههای تخصصی:
تبیین نحوه ادراک از مهم ترین مباحث معرفت شناسی در مکاتب فلسفی است. مُثل افلاطون، تجرید ارسطو، مواجهه ابن سینا، انشا و مشاهده ملاصدرا، عنوان کلی سبزواری و... نمونه هایی از تلاش برای تبیین نحوه ادراک در نفس انسانی بوده اند. در دوره اخیر علامه طباطبایی دیدگاهی متفاوت در ادراک حسی ارائه کرد. به نظر علامه حصول ادراک حسی، مسبوق به شهود حقایق مثالی به علم حضوری است. واقعیت مساوق وجود است و ماهیت اعتباری اضطراری است که از جهت ارتباط نفس با مقدمات طبیعی حاصل شده است. عرفا نیز با تأکید بر وجود واحد مطلق، تعینات و ماهیات را حاصل نسبت و اعتبار معرفی کرده اند. در این مقاله به روش تحلیلی، دیدگاه علامه را تقریر کرده و نزدیکی ایشان به مبانی عرفانی در هستی شناسی و معرفت شناسی را نشان داده ایم. علامه در این نگاه علم حصولی را نه مرتبط با ماهیت خارجی یا حدود وجود مادی که در مواجهه حضوری با وجود، تبیین نموده و از این رهگذر به نگاه عرفان نظری نزدیک شده است.