مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
عالم مثال
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 118
حوزههای تخصصی:
سنت گرایان یکی از جریان های فکری تأثیرگذار در عرصه هنراسلامی به شمار می آیند. تیتوس بورکهارت، از جمله چهره های شاخصی است که با رویکردی حکمی و عرفانی به تفسیر نگاره های ایرانی دست زده است. دامنه و گستره بحث وی به لحاظ زمانی، از دوره ایلخانی آغاز شده و تا نیمه دوم قرن شانزدهم ادامه می یابد. حال، پرسش نوشتار آن است که آیا با تفسیر وی می توان به درک درستی از نگاره ها رسید؟ هدف از پژوهش حاضر در وهله نخست، فهم دیدگاه بورکهارت و در نهایت، درک نگاره های ایرانی است. بنا به نتایج مقاله، نظرگاه وی در سه عرصه عدم واقع نمایی، ترسیم عالم خیال و اعیان ثابته با چالش هایی همراه است که نگارنده به طرح و بررسی آن خواهد پرداخت. روش تحقیق این نوشتار توصیفی، تحلیلی و انتقادی است و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. رویکرد مقاله تحلیلی منطقی و تاریخی است و نسبت به رویکرد عرفانی به نحو همدلانه است.
بررسی و تحلیل دیدگاه علامه حسن زاده آملی درباره عالم مثال منفصل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
161 - 180
حوزههای تخصصی:
باور یا عدم باور به وجود عالم مثال که در واقع حد وسط و برزخ میان عالم عقل و عالم ماده است، از جمله مسائل مهم و اساسی است که از نوع بینش فلسفی و روش خاص هر فیلسوف ناشی می شود. برخی از حکما به وجود این عالم باور داشته و برخی دیگر آن را نفی کرده و در صدد انکار آن برآمده اند. حسن زاده آملی از جمله فیلسوفانی است که به وجود عالم مثال باور داشته و سعی در اثبات آن کرده است. وی همانند ملاصدرا، دلیلی را که شیخ اشراق برای اثبات این عالم اقامه کرده است، ناکافی و ناتمام دانسته است. افزون بر این، وی کوشیده است به برخی از استدلال های منکران این عالم پاسخ دهد که این مطلب از مواجهه وی با دیدگاه ملاعبدالرزاق لاهیجی دانسته می شود. در همین راستا در این مقاله تلاش شده است تصویر کامل و روشنی از دیدگاه حسن زاده آملی در ضمن بیان چند مسئله پیرامون عالم مثال ارائه شود و در برخی موارد، مطالب وی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
«عذاب قبر»؛ تفسیر طبیعی، تأویل حکمی و مواجهه با اشکالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
5 - 26
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به مراتب و مواقف قیامت از مسائل مهم شریعت و از عوامل تأثیرگذار در نظر و عمل متشرعین است. عالم قبر، حالات، عوارض و احکام آن از نخستین مراتب ورود به آخرت است. متون شریعت مسئله عذاب قبر را مسلّم دانسته و به تفصیل دراین باره سخن گفته اند. نگرش نقلی تعبدی این متون را به حسب ظاهر به فشار و عذاب جسمی و مادی در قبر و در عالم طبیعت تفسیر کرده است. در مقابل، دیدگاه تعقلی تأویلی، آورده های متون شریعت در این حوزه را ناظر به مراتب اولیه برزخ و مثال صعودی تفسیر می کند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به تقریر و مطالعه تطبیقی این دو دیدگاه پرداخته شده است و توانایی هر کدام در تبیین مسئله و پاسخگویی به شبهات را مورد سنجش و ارزیابی قرار داده و با ذکر برخی مصادیق نشان داده شده است که تأویل حکمی در این زمینه توفیق بیشتری در قلع اساس اشکال و همراهی با متون خواهد داشت.
نقش قوه خیال در تبیین وحی از دیدگاه حکیم ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
214 - 231
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مقایسه و بررسی تبیین وحی در امور جزئی و نقش قوه خیال(متخیله) پیامبر در این فرایند از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پرداخته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که منبع معارف وحیانی، عقل فعال(=فرشته وحی) است؛ معارف موجود در عقل فعال، کلی هستند و هر دو فیلسوف، برای تبیین کیفیت دریافت معارف جزئی وحیانی، نقش مهمی به قوه خیال نبی داده اند. نقش قوه خیال از دیدگاه ابن سینا، محاکات و صورت سازی از حقایق کلی وحیانی در ساحت خیال نبی است. از دیدگاه صدرالمتالهین اما، صور تمثل یافته حقایق وحیانی، در عالم مثال(=مثل افلاطونی) حضور دارند و قوه خیال نبی، با این صُورِ تمثل یافته در عالم مثال، متحد می گردد. هر چند در برخی آثار صدرا، محاکات و صورت سازی قوه خیال از حقایق وحیانی نیز مطرح شده است، اما با توجه به شواهد موجود در آثارش، این تبیین، نظریه مشهور است که وی صرفا گزارش نموده است. پژوهش حاضر در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است.
دیدگاه صدرالمتألهین درباره تجرد انسان در قوس نزول و آثار آن بر حیات دنیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
169 - 187
حوزههای تخصصی:
وجود عوالمی قبل از دنیا و حضور انسان و کیفیت حیات وی در آنجا، محل اختلاف فیلسوفان است. در این مقاله با بررسی نظر ملاصدرا که از معتقدان به حضور انسان در چنین عوالمی است، نحوه وجود و تجرد نفس انسان در حیات پیشین و تأثیرات این حضور بر زندگی دنیایی او تبیین می شود. ملاصدرا با استناد به اصل تناظر قوس نزول و صعود و همچنین نظر به آیات و روایات، دو نوع وجود و تجرد برای انسان در قوس نزول بیان می کند که یکی، به صورت جمعی عقلی در عالم عقول و علم الهی، و دیگری جزئی مثالی است. حضور در عوالم پیشین، آثاری بر حیات دنیوی انسان دارد؛ از جمله اینکه فطرت توحیدی پدیدآمده در عالم عقلی به واسطه تجرد تام و حضور برتر معلول در علت فاعلی، سرمایه ای برای وصول به سعادت است. همچنین پیمان اخذشده در حیات پیشین، برای عامه مردم از یک سو و برای خواص از سوی دیگر، لوازمی دارد که در صورت پایبندی به پیمان، بسترساز هدایت الهی خواهد شد. تفاوت انسان ها در حیات پیشین که از تفاوت طینت ها و جایگاه آنها به وجود آمده است، می تواند به عنوان یکی از عوامل تعیین رفتار و اهداف افراد در کنار سایر عوامل محیطی و ارادی مؤثر باشد.
امتناع سیاست در پروژه فکری هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هانری کربن در تداوم پروژه فکری خود که از جمله با الهام از مارتین هایدگر آغاز کرده بود، به حکمت و فلسفه اسلام مخصوصاً تشیع در ایران توجه نموده و در این مسیر افزون بر پی گیری دغدغه های هستی شناسانه خویش، در احیاء و شناساندن منابع مربوطه و تفسیر و تأویل آنها همت بسیاری به خرج داد. تمرکز کربن بر وجوه رمزگونه و تأویل باطنی معارف اشراقی، سبب برجستگی وجوه معنوی خاصی از جمله عالم مثال و فراتاریخیت در اندیشه وی گردید. در عین حال کربن با ردّ هرگونه وابستگی آموزه های حکمی و عرفانی با امور اجتماعی و سیاسی، عملاً موضعی سلبی و حتی انکاری درباره سیاست اتخاذ می کند. اهتمام وی نه تنها بر وجوه غیر سیاسی است، بلکه در موارد متعددی به نادیده گرفتن همبستگی های سیاسی ناگزیر در این سنت فکری که در تاریخ نمودار گردیده، می پردازد و لذا سیاست در منظومه وی موقعیتی تبعی، فرعی و حاشیه ای می یابد به گونه ای که ضرورت و تطابقی بین موفقیت سیاسی و شکوفایی مضامین و مفاهیم معنوی قائل نیست. در کل کربن به رغم توجه به رویکرد پدیدارشناسی، در عمل از به رسمیت شناختن بخشی از آموزه های ایرانی و شیعی آن گونه که در امور اجتماعی و سیاسی پدیدار گردیده است، اجتناب می ورزد.
مقایسه تطبیقی جاودانگی در حکمت صدرایی و اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
5 - 27
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله مقایسه تطبیقی جاودانگی در حکمت صدرایی و اندیشه علامه طباطبایی است. ملاصدرا بر اساس قاعده «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» نفس را حقیقتی می داند که ابتدا مرتبه ای جسمانی دارد و با حرکتی اشتدادی به مرتبه تجرد مثالی و مرتبه عقلی نایل می شود. او بدن انسان را همچون پوسته ای می داند که با مرگ دنیوی، نفس آن را کنار می گذارد و در برزخ با مثالِ «جزئی » و در عالم عقل، عقل «جزئی » است. جاودانگی نزد ملاصدرا باقی بودن انسان به بقای جزئی است. علامه در مسئله جاودانگی شارح ملاصدرا نیست، بلکه نظر مستقلی در این خصوص دارد. از دیدگاه علامه انسان نه یک وجود سیال اشتدادی، بلکه واجد سه لایه وجودی است که هر لایه کار مختص به خودش را انجام می دهد. همه انسان ها دارای ادراک عقلی اند؛ اما شهود عقلی –که وابسته به ایمان و تقواست- برای تعداد بسیار کمی از انسان هاست. همه انسان ها افزون بر جاودانگی مثالی، جاودانگی عقلی نیز دارند. بدن پوسته نیست، بلکه ماده برای بدن دیگر و باقی است؛ این جاودانگی در بعد عملی انسان است.
روایتی منسجم از ساختارشناسی مسائل عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
27 - 68
حوزههای تخصصی:
شناخت اسمای الهی به عنوان حقایقی که خلیفه حق در ظهورند و تجلیات الهی که به واسطه آنها عالم آراسته شده و تعین یافته است، شناخت شریعت از آن روی که عرفان شهود مقید به شرع است، معرفت کمال وجود که مصداق آن ذات باری است و شناخت حقیقت وجود انسان که لازمه آن تبیین مفهوم انسان کامل و معرفت نسبت به حقیقت محمدیه است، معرفت کشف خیالی که واسطه تحصیل معرفت شهودی است، شناخت اسمای الهی به عنوان حقایقی که خلیفه حق در ظهورند و تجلیات الهی که به واسطه آنها عالم آراسته شده و تعین یافته است، شناخت شریعت از آن روی که عرفان شهود مقید به شرع است، معرفت کمال وجود که مصداق آن ذات باری است و شناخت حقیقت وجود انسان که لازمه آن تبیین مفهوم انسان کامل و معرفت نسبت به حقیقت محمدیه است، معرفت کشف خیالی که واسطه تحصیل معرفت شهودی است، همچنین شناخت علل و ادویه که موانع سلوک و راه های برطرف ساختن آنها در عرفان عملی را مورد توجه قرار می دهد. مسائل هفت گانه ای هستند که ابن عربی از آنها به عنوان مسائل عرفان نام برده است و در این مقاله به توضیح آنها پرداخته شده است. واژگان کلیدی: اسمای الهی، تجلیات الهی، وحدت وجود، انسان کامل، حقیقت محمدیه ، عالم مثال، کشف خیالی.
بررسی رویکرد کربن به فلسفه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
294 - 320
حوزههای تخصصی:
در دهه سوم قرن بیستم تحت تأثیر مطالعات تطبیقی در حوزه دین پژوهی،اسطوره شناسی و زبان شناسی مطالعات تطبیقی در حوزه فلسفه وجهه همت جمعی از اندیشمندان غربی قرار گرفت. اولین تلاش ها در این باره از سوی ماسون-اورسل صورت گرفت؛او متأثر از پوزیتیویست ها با اعمال روش تاریخی گام های آغازین را در این وادی برداشت.کربن ضمن برشمردن معایب روش تاریخی ماسون-اورسل در مطالعات تطبیقی و با بکاربستن رهیافت پدیدارشناسانه در این حوزه تأثیرات بسیاری از خود برجا گذاشت.برای فهم بهتر دیدگاه کربن در باره مطالعات تطبیقی باید به رهیافت پدیدارشناسانه او به همراه نظرگاه هستی شناسانه وی که جولانگاه رهیافت یادشده است و نیز به مقصود او از فلسفه عطف توجه کرد.به طور کلی،مخالفت با اصالت تاریخ و جامعه شناسی،مخالفت با حکمت بحثی و استدلالی،تاکید بر شهود و توجه به درون و شعار بازگشت به خود اشیا یا نجات پدیدارها از جمله نقاط اشتراک کربن با پدیدارشناسان بنام
امکان سنجی تناظر یا عدم تناظر عوالم زندگی (در آیات، روایات و فلسفه اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
185 - 201
مقاله حاضر عهده دار تحلیل و بررسی عوالم مختلف زندگی انسان با رویکرد مقایسه ای میان رویکرد قرآنی، روایی و فلسفی است تا بتوان به میزان مطابقت و عدم مطابقت این سه رویکرد دست یافت ؛ اصل وجود عوالم در هر سه رویکرد فوق مورد قبول است. طبق آیات قرآن کریم و روایات صادره از معصومین سلام الله علیهم، قبل از آنکه انسان در این دنیا مراحل آفرینش خویش را آغاز کند، عوالمی بر او سپری شده است. در فلسفه اسلامی نیز به وجود عوالم تصریح شده است. آیات قرآن به عالم ذر و روایات به عالم ارواح اشاره روشنی دارند. فلسفه اسلامی نیز به وجود دو عالم عقل و مثال تصریح دارد. این پژوهش که با مطالعه کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی، به بحث پرداخته است ، در نهایت به این نتیجه دست یازیده است که در تناظر بین هر سه رویکرد، ، عالم عقل در فلسفه متناظر با عالم ارواح در روایات است و عالم مثال متناظر با عالم ذر در آیات قرآن است.
مواجهه ملاصدرا با تناقض باوری عارفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
217-239
حوزههای تخصصی:
آشتی دادن عرفان، برهان و قرآن از ویژگی های بارز فلسفه صدرالمتألهین شیرازی به شمار می آید. اما با توجه به تناقض باوری برخی از عرفا و تأکید فلسفه بر عقل برهانی، این رسالت چندان ساده به نظر نمی رسد. از جمله مواضع تناقض باوری عارفانه می توان به اعتقاد عرفا به تحقق برخی تناقضات در عالم مثال اشاره کرد. این مقاله در صدد بررسی آن است که ملاصدرا در موضع یاد شده چه راه کاری هایی را برای خروج از تناقض باوری اتخاذ کرده و این راه کارها تا چه اندازه از درستی برهانی و منطقی برخوردار هستند. نگارنده با استفاده از روش تحلیل انتقادی این فرض را داشته است که صدرالمتألهین برای رهایی از تناقض باوری عارفانه و آشتی آموزه های عرفانی در مورد عالم مثال، دست به تقیید قاعده تناقض در عرصه عوالم مجرد از ماده زده است. بررسی نگارندگان حاکی از آن است که برخی از براهین صدرالمتألهین در این زمینه از اشکالات منطقی رنج می برد. با این حال، برخی از براهین او نیز قابل پذیرش هستند. این مقاله ابتدا به تبیین تناقض باوری عارفانه در عالم مثال، سپس تلاش صدرا برای رهایی از آن، و در نهایت تحلیل انتقادی تلاش وی پرداخته است.
زیباشناسی عرفانی در آثار کامران یوسف زاده
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
33 - 40
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستیِ هنر در تفکر شرقی همواره با ماوراءالطبیعه پیوندی قریب داشته است. بر خلاف تصور مدرنیستی از سوژه، موجبات پدیدار شدنِ هنر در تفکر شرقی، ذوقِ هنرمند نیست. در تفکر شرقی، تمثیل اصلی ترین شیوه برای بیانِ محسوسِ معقولات است. هدف این مقاله، بررسی و تجزیه و تحلیل مجموعه آثاری از کامران یوسف زاده است که با عقایدِ عرفانی و متصوفه و همچنین معماری اسلامی پیوندی نزدیک دارد. لذا به روشِ توصیفی، ویژگی های هنر در عرفان، متصوفه و اسلام بررسی شده است و آرای عرفا، صوفیان و حکمای مسلمان در باب هنر و زیبایی، ابزارِ تحلیل بوده است. بررسیِ تحلیلیِ موضوعی که هنرمند می خواهد بیان کند و همچنین تجزیه تحلیلِ رنگ و شکلِ ساختاری آثار او، محور اصلی کندوکاوهای این مقاله است. نتیجه چنین بوده است که رنگ و ساختارِ دایره وار در آثار یوسف زاده بیانی تمثیلی از موضوعِ کائنات است. وی به شدت تحت تأثیر معماری قدسی گنبدِ مساجد اصفهان و نیز مضامین عرفان در اشعار مولوی و همچنین اندیشه صوفیانه بوده است. این که بتوان آثار او را مدرنیستی دانست یا خیر مجادله ای ما بین "فرم–محتوا" و "صورت–معنا" خواهد بود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که شیوه هنرمند از نظر تکنیکِ اجرا و سازماندهیِ انتزاعیِ فرمِ آثار، مدرنیستی ست اما در مقابل به دلیل ویژگی بیانگریِ رنگ ها و افلاطون گرایی در ساختارِ دایره وار، با مفاهیم زیباشناسی جدید قابل توصیف نمی باشد. همچنین خوانشِ آثار او از جانبِ مخاطب تلاشی در جهت کشف رابطه بین "محسوس- نامحسوس" و "دال-مدلول" بوده که با تأویل سرو کار دارد.
بررسی نوستالژی در رساله های شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی که آن را غم غربت و حسرت و دلتنگی برای گذشته معنا کرده اند یکی از بنمایههای رایج درادبیات عرفانی است. ادبیات عرفانی با توجه به مضمون و محتوای خود، قابلیّت ذاتی تحلیل نوستالژیک را دارد و از آن جا که نگاه حسرت بار به گذشته در تصوف و عرفان اسلامی در دوره هایی تشدید می شود و تبلور تجلّی این نگرش، در متون عرفانی نیز تأثیر گذار بوده است، بررسی این مفهوممی تواند گامی نو در شناخت بیشتر اندیشه ی نویسندگان این آثار باشد.در پژوهش حاضر سعی بر آن است که میزان و چگونگی بهره مندی رساله های فارسی شهاب الدین سهروردی از عاطفه ی نوستالژیک نمایش داده شود.
نوستالژی زمان و مکان، غم دوری از وطن و اشتیاق آرمان شهر، نوستالژیاحوال خاصاز مؤلفههای نوستالژیک در رسالههای سهروردی به شمار میرود. در این میان، حسرت و دلتنگی برای زادگاه و موطن اصلی، پر بسامد ترین مصداق می باشد.
تجلی عالم مثال در فرش های دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
134 - 157
حوزههای تخصصی:
بازنمایی هنر از مباحث پیچیده محسوب می شود و حوزه های مختلف هنری به تناسب شیوه بیانی خود از آن بهره برده اند. از جمله شیوه های بیان گرایش به انتزاع است که در طراحی قالی و هنرهای سنتی نمود پیدا می-کند. از آنجا که در دوران صفوی این هنر-صنعت از حرفه روستایی به شهری تغییر یافت، در نقوش آن در فرش نیز تغییراتی ایجاد می کردد. همچنین در این دوران اندیشه قالب در جامعه نیز تغییر می کند و با احیای اندیشه اشراقی و پس از آن ظهور حکمت متعالی مواجه بوده، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است عالم مثال گفته شده در اندیشه این حکما چگونه در فرش های این دوران بازنمایی و تجلی یافته است؟ و این تأثیر را چگونه می توان مشاهده کرد؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و جمع آوری اطلاعات پژوهش کتابخانه ای است. هدف از پژوهش تجلی عالم مثال بر فرش های دوره صفوی است. یافته های پژوهش بیانگر گستردگی اندیشه های حکمت خسروانی، فلسفه اشراق و تأثیر آن در تجلی عالم مثال، هورقلیا، گنگ دژ و شهرآرمانی در متن فرش های دوره صفویه است؛ ظهور این عالم را با توجه به هندسه دقیق، نور، وزن، تنوع صورت ها و در عین حال وحدت آن، استفاده از حاشیه و خطوط گردان در فرش های باغی، محرابی و لچک ترنج می توان مشاهده کرد.
هورقلیا در حکمت متعالیه
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۳)
163 - 177
حوزههای تخصصی:
«هورقلیا» (در پارسی باستانی به معنای «جسم خورشیدی») یکی از نام های عالم مثال است و شیخ اشراق نخستین حکیمی شناخته می شود که این واژه را وارد حکمت اسلامی کرده است. «هورقلیا» مورد استقبال حکمای اشراقی و پیروان حکمت متعالیه واقع شده و شیخ احمد احسایی در آثارش به تکرار از این واژه بهره برده است، به گونه ای که کسانی وی را مبدع آن تصور کرده اند. از سوی دیگر، کسانی پیشینه آن را در آثار شیخ اشراق یافته و آن را به اطلاع پژوهشگران رسانده اند، ولی کم تر کسی به وجود آن در آثار صدرالمتألهین و جمعی از پیروان مکتب او پی برده است. در این مقاله، فارغ از بحث های فلسفی و کلامی در باره قبول یا رد وجود عالم مثال، به حضور اصطلاح «هورقلیا» در حکمت متعالیه می پردازیم.
از ققنوس شکسپیر تا سیمرغ عطار: بررسی گذار از عالم محسوس به عالم مثال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوفسور آی. ای. ریچاردز از چهره های تأثیرگذار در نقد و نظریه ادبی سده بیستم است که در سخنرانی به وجوه معنایی منظومه کوتاه شکسپیر و بیان چند مصراع از منطق الطیر عطار درباره ققنوس اشاره می کند. همین اشاره مختصر، نگارنده را برآن داشت تا در این مقاله به وجوه شباهت و تمایز میان دو اثر عطار و شکسپیر در توجه به مضمون سیر و سلوک عارفانه بپردازد. شیوه اصلی پژوهش حاضر مبتنی بر تحلیل کیفی محتوای دو اثر و همچنین مضمون شناسی تطبیقی است. شعر شکسپیر درباره مجلس عزایی است که پرندگان برای دو عاشق و معشوق یعنی قمری و ققنوس تدارک دیده اند که به تازگی درگذشته اند. عامل پیوند شعر شکسپیر به سنت عرفان فارسی، نوعی معرفت عرفانی است که از طریق کشف و شهود به دست می آید و نه از رهگذر آگاهی و استدلال منطقی. مهم ترین وجه شباهت میان دو اثر، یکی شدن سی مرغ در منظومه عطار و قمری با ققنوس در شعر شکسپیر است. مهم ترین وجه تمایز نیز این است که مرغان در منظومه عطار، سیر و سلوکی عارفانه را برای وصال با سیمرغ آغاز می کنند، اما در شعر شکسپیر، نه سیر و سلوک، بلکه عشق پاک و افلاطونی میان ققنوس و قمری در جریان است. دیگر اینکه هر دو اثر به مفهوم خرد توجه نشان می دهند: خرد از این سیر و سلوک و از این یگانگی و فناپذیری عاشق و معشوق، حیرت می کند. با این همه، مهم ترین وجه مشترک این است که هم سی مرغ و هم قمری و ققنوس برای آنکه بقا و دوام یابند، باید فنا شوند: سی مرغ، بقای خود را در سیمرغ؛ و قمری و ققنوس بقای خود را در ققنوس تازه تولدیافته می بینند. در نهایت، وحدت وجود در عرفان اسلامی با عشق افلاطونی تناظر و همسانی کلی پیدا می کند: هر دو از عالم محسوس درمی گذرند و به جهان مثالی وارد می شوند.
صدرالدین شیرازی و ترقی در خیال شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
35 - 56
حوزههای تخصصی:
صدرالدین شیرازی، فیلسوف قرن دهم، دو دوره اصلی حکمت یعنی حکمت مشاء و حکمت اشراق را پیش رو داشته و سنگ بنای اندیشه خود را بر آنها گذاشته است. در خیال شناسی او بیشتر از سهروردی تأثیر گرفته تا مشائیان. اینکه او به اثبات عالم مثال می رسد و نفس را در مراتب سه گانه حس، مثال و عقل قرار می دهد و دو مرتبه مثال اصغر و مثال اکبر را طراحی می کند، تحت تأثیر حکمت اشراقی است. او رخنه های موجود در خیال شناسی شیخ اشراق را شناسایی و برطرف کرده است. این جستار بر آن است دیدگاه صدرالدین شیرازی در چیستی خیال و مثال را بررسی و آرای او را با دو حکمت پیشین مقایسه کند. روش بررسی توصیفی و تطبیقی و نتیجه نهایی آن است که دیدگاه وی در خیال شناسی هم با مشائیان متفاوت است و هم با شیخ اشراق. او را باید یک نواشراقی در این زمینه بدانیم. صدرا به رغم نگاه مشائیان، تعدد قوای ادراکی و تمایز خیال از حس مشترک را نمی پذیرد و وجود قوه واحدی را که مدرک صورت های مجرد مثالی باشد، کافی می داند. صورت های حاضر در عالم خیال به لحاظ خفا و ظهور و نیز شدت و ضعف متفاوت اند. به هر اندازه که نفس خیالی قوت بیشتری داشته باشد و جوهریت آن تقویت شود و بیشتر به خود بازگردد و از شواغل بدنی آسوده شود و از کارگری برای قوای بدنی آسوده شود، صورت های متمثل نزد آن نیز ظهور تام تری پیدا می کنند و هم وجودشان قوت بیشتری می یابد.
نقد رویکرد سوبژکتیو ملاصدرا به عالم مثال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
147 - 170
حوزههای تخصصی:
اندیشه مرتبه مندی نظام هستی را می توان تا فیلسوفان یونان پی گرفت؛ در فلسفه و نیز در عرفان رایج در میان مسلمانان نیز نظریه «مرتبه مندی نظام هستی» نظریه ای است که علی رغم تقریرها و تبیین های متفاوت آن، مقبول افتاده و از جمله مسائل بنیادین محسوب می ِشود. ملاصدرا نیز نظام هستی را دارای مرتبه می داند اما رویکرد او به آن مراتب یکسان نیست؛ او عالم عقل و ماده را عوالمی منفصل و مستقل از ادراک انسان می داند اما عالم مثال را بر خلاف شیخ اشراق تنها به عنوان عالمی درونی، متصل و وابسته به ادراک انسان پذیرفته است. این پژوهش علاوه بر اثبات اینکه رویکرد ملاصدرا به عالم مثال، یک سره سوبژکتیو است نشان داده که چنان رویکردی به عالم مثال، با آنچه او بدان تمسک کرده تا عالم عقل منفصل و عالم ماده منفصل را اثبات کند در ناسازگاری است؛ اگر قاعده امکان اشرف و عمومیت فیض، رویکرد ابژکتیو به عالم عقل و عالم ماده را موجه سازی می کنند پس می توان با دست آویز قرار دادن آن دو قاعده، نسبت به عالم مثال نیز رویکردی ابژکتیو داشت.کلیدواژه:ملاصدرا؛ عالم عقل؛ عالم مثال؛ قاعده امکان اشرف؛ ابژکتیویته؛ سوبژکتیویته.
مقایسه تحلیل «تجربه نزدیک به مرگ» از نگاه مادی گرایانه و فلسفه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۵
145 - 164
حوزههای تخصصی:
«تجربه نزدیک به مرگ» از موضوعات مورد علاقه اندیشمندان علوم تجربی، فیلسوفان و الهی دانان است. روان شناسان با ارائه مدلهای انتظار، تولد و مسخ شخصیت در پی تحلیل این تجربیات برآمده اند. فیزیولوژیست ها آن را توهمات ناشی از ترشح هورمون ها، آسیب ناحیه مغزی، تغییرات فشار خون و علل مشابه دانسته اند. هریک از نظریه ها ایراداتی دارند. مسئله تحقیق در این نوشتار مقایسه دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی در مورد این تجربیات و مقایسه آن با نظرات فیزیکالیست هاست. روش تحقیق این نوشتار مبتنی بر گردآوری اطّلاعات فلسفی عرفانی از روش کتابخانه ای و داده پردازی از روش توصیفی تحلیلی ومقایسه انتقادی با دیدگاه فیزیکالیست هااست. یافته های این تحقیق گویای امکان تشبیه این تجربیات با شهود عرفانی و درنتیجه بهره برداری از معیارهای عرفانی و فلسفی برای ارزیابی آنهاست. امکان استناد به این تجربیات برای اثبات حیات پس از مرگ، ابتناء نصایح اخلاقی و عرفانی برآنها در عین پذیرش امکان خطا و احتراز از استنباط فقهی مبتنی بر آنها از دیگر یافته های این تحقیق هستند.
خوانش هانری کربن از هم گرایی اهل معنا با تکیه بر آخرت شناسی فلسفی-عرفانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
57 - 76
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در دستگاه فلسفی ملاصدرا برای هانری کربن جذابیت و نقش محوری دارد، ضرورت وجود عالم مثال، جسم مثالی و خیال خلاق در تبیین جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی است. ازآنجاکه دغدغه اصلی کربن رهایی و نجات بشر از بی معنایی است و در این رهگذر حذف عالم میانه و قوه معرفتی آن یعنی خیال را از عوامل مهم این بی معنایی و تقدس زدایی از عالم هستی می داند، به دنبال هم گرایی سسلسله اهل معنا (افلاطونیان عالم) و یافتن وجوه مشترک آنان در سرتاسر تاریخ است. وی با تعمّق در آثار فیلسوفان و عارفان مسیحی در سنت غربی و همچنین با ژرفکاوی در سنت ایرانی – اسلامی و نیز با بهره گیری از روش پدیدار شناسی هرمنوتیکی خوانشی از آخرت شناسی ملاصدرا ارائه می نماید که بیانگر وجوه مشترک فراوانی میان معنویتباوران است. در این نوشتار به بررسی این وجوه مشترک در میان افلاطونیان پارس از یک سو و خانواده اهل معنا در سنت غربی آن از سوی دیگر می پردازیم.