۱.
گلستان بی خزان سعدی از جمله آثار بی بدیل زبان پارسی است که در عرصکه ذهن و زبان صاحب نظران همواره به ویژگی سهل و ممتنع بودن توصیف شده و نیز از این رو همواره محمل کنکاش در چرایی و چگونگی این ویژگی بوده است. در این مقاله ضمن ذکر مختصری از سبک و سیاق سعدی در نگارش گلستان، روش وی در بهره گیری از فرهنگ و ادب تازی به خصوص شیوه و میزان بهره بردن از آیات و احادیث، اشعار، امثال و حکم، سایر عبارات و مفردات عربی در حکایت های گلستان مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. علاوه براین دقت در مضامین عبارت های مورد کاربرد سعدی و نقش آنها در تأکید یا تکمیل مضامین سخن وی نیز از اهداف مورد نظر این مقاله است.
۲.
نظامی از جمله شاعرانی است که به سرودن منظومه های داستانی شهره است. وی علاوه بر تبحر در شعر و شاعری از دانش های رایج روزگار خویش، آگاهی وسیعی داشت. در تفسیر قرآن و حدیث استاد بود و با فلسفه و کلام، علوم مختلف عقلی و مکاتب فلسفی آشنا بود. از عرفان و تصوف آگاهی بسیار داشت و با زیرکی و معرفتی کم نظیر مفاهیم ناب عرفانی را در خلال منظومه های پنجگانه خود جای داده است. لیلی و مجنون، سومین منظومه از مثنوی های پنجگانه نظامی در حقیقت بازتابی است از علومی که وی از آنها برخوردار بود، حضور جلوه های عرفانی به منظومه لیلی و مجنون نظامی شیرینی خاصی بخشیده است. وی با نگاهی عرفانی به شرح داستان عشق لیلی و مجنون می پردازد و عشق حقیقی را در وجود لیلی و مجنون نشان می دهد. در این مقاله برای پاسخ به پرسش: چه جلوه هایی از عرفان در فضای داستانی لیلی و مجنون نظامی دیده می شود؟ به ب ررسی فضای داستانی لیلی و مجنون پرداخته شده است. هدف این پژوهش، شناخت وجوه عرفانی منظومکه لیلی و مجنون نظامی است. گردآوری داده های پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک علمی انجام شده و اطلاعات مورد نیاز برای پاسخ گویی به پرسش های پژوهش از طریق جست وجو در منابع مرتبط با موضوع پژوهش و یادداشت برداری جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها در این پژوهش بر اساس کیفی صورت گرفته و مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها است.
۳.
در میان فلاسفه مغرب زمین بعد از آن که معنای نفس مورد شک قرار گرفت، ذهن جایگزین آن شد. واژکه ذهن در میان فلاسفکه اسلامی بسیار به کار رفته است؛ لکن تحلیل مفهوم ذهن و حقیقت آن تاکنون مورد بررسی دقیق واقع نشده است. همین مسأله ضرورت بررسی حقیقت ذهن و کارکردهای آن را قوت می کند گرچه به دلیل این که ذهن یکی از شئون نفس محسوب می شود، گاهی از بحث تأثیرات ذهن با عنوان تأثیرات نفس یاد می شود. ذهن حیث استعدادی نفس برای کسب علوم است؛ لذا تصویرسازی های ذهنی، به خلق در خارج منجر می شود. باتوجه به این که انسان چه مسیری از کمال را برای خود برگزیده است، دارای نفس متعالی یا غیر متعالی می شود. نفوس متعالی از قدرت نفسانی یا روحی برخوردار هستند و در این مسیر به حدی قوی شده اند که تصوّرات آنها دارای آثار خارجی است؛ لذا در این مسیر می توانند بر افراد تأثیرگذار باشند. مصداق این نفوس ولی الله است که فانی در خدا شده است و متخلق به اسماء الهی است. هدایت نیز پس از رسیدن فرد به مقام ولایت برای شخص حاصل می شود؛ اما نفوس غیر متعالی در مسیر سقوط به نهایت رسیده اند و تأثیراتی که بر روی جهان بیرون از خود می گذارند خلاف قوانین الهی است. مصداق این نفوس افرادی هستند که تأثیرگذاری ذهن بر خارج را در قالب سحر، جادو و چشم زخم مورد تأکید قرار می دهند.
۴.
تأثیر شعر سهروردی بر فلسفکه اشراقی وی نیازمند بررسی مفصل است. او سخنان منظوم خود را که بخش عمده ای از آن، سروده های وی بوده و بخشی نیز بر گرفته از دواوین دیگر است، به طور مستقیم حاصل تفکر اشراقی خود دانسته است. سهروردی عالم مثال را منبع اصلی اشعار خود در فلسفکه اشراق دانسته؛ اما تاکنون معلوم نشده که وی به چه ترتیب از هستی شناسی اشراقی به شعر روی آورده است. در این مقاله به اجمال به بررسی اندیشه های سهروردی به نسبت میان شعر و اندیشه او نظر شده است.
۵.
جبر و اختیار یکی از مهم ترین مسایل کلامی و فلسفی است که ذهن هر انسانِ ژرف اندیشی را به خود مشغول می دارد. مسئلکه جبر و اختیار بحثی صرفاً نظری نیست و هر موضعی که انسان در برابر آن برگزیند، خواه ناخواه بر همکه شئون زندگیِ او تأثیر می گذارد. مطالعکه تاریخ جوامع اسلامی ، به ویژه سرزمین عزیز ما ایران، به خوبی نشان می دهد که جبرگرایی باعث ظلم پذیری، استبدادزدگی، اندوهناکی و بی اعتنایی به فرهنگ کسب و کار شده است. این ملاحظات باعث می شوند هر کسی که دل در گروِ رشدِ شخصیِ خویش دارد و به آبادانی و پیشرفت ایران زمین علاقه مند است، نسبت به مسئلکه جبر و اختیار حساسیت بورزد و تقریری از آن به دست بدهد که آسیب های کمتر و منافع بیشتری داشته باشد و روحیکه مسئولیت پذیری، وظیفه شناسی و کوشش را در مردم سرزمین مان تقویت کند. نگارنده با چنین نگاهی، به سراغ مولانا رفته است؛ زیراکه او را یکی از جدی ترین طرفداران اختیار و آزادی انسان می داند و گمان دارد که سخنان او می تواند برای رهایی از آسیب های ناشی از جبرگرایی بسیار سودمند باشد. مقالکه پیش رو راجع به چهار موضوع اصلی سخن می گوید؛ نخست این نکته را تبیین می کند که مسایلی از قبیل جبر و اختیار هیچ گاه پاسخ قطعی نمی یابند و بحث و جدال دربارکه آنها همیشه وجود خواهد داشت. پس از آن دربارکه دشواری های بحث جبر و اختیار در مثنوی بحث می کند و در این زمینه چهار نکته را با خوانندکه گرامی در میان می گذارد. سومین موضوعی که مورد توجه قرار می گیرد، مسئلکه علل گرایش انسان ها به جبرگرایی است. از میان علل فردی و اجتماعی این مسئله، بیشتر بر روی دو علت که مورد توجکه مولانا بوده اند، انگشت می گذارد. این دو علت عبارتند از: هولناکی و دشواری اختیار و فرافکنی. چهارمین موضوعی که مورد بررسی قرار می گیرد، بحث دلایل مولانا در دفاع از اختیار است. در این بخش هشت دلیل که مولانا برای اختیار اقامه کرده است، بررسی می شود.
۶.
منظومکه نبراس الهدی و شرح آن، تألیف حکیم سبزواری، از جمله آثار ارزشمند و کمتر شناخته شدکه این حکیم عالی قدر است. در این کتاب کلیات احکام فقه مربوط به ابواب فقهی طهارت، صلاکه، زکاکه، صیام، حج و نکاح، بدون ورود به جزئیات و دلایل فقهی بیان شده و برای آن احکام اسراری عرفانی یا اخلاقی و یا مبتنی بر پاره ای از قواعد فلسفی ذکر شده است. این مجموعه بالغ بر یک هزار و هفتصد بیت است که به زبان عربی سروده و سپس توسط شخص سراینده، یعنی حکیم سبزواری، شرح گردیده است. در مقالکه حاضر سعی نگارنده بر این است که بعد از ذکر نکات مقدماتی مربوط به معرفی و شیوه و هدف کتاب، نمونه هایی از احکام و اسرار مذکور ذیل آن احکام را با آوردن متن ابیات و با استفاده از پاره ای از نکات مذکور در شرح گزارش کند. این مقصود طی دوازده فقره با بهره گیری از مطالب پنج باب طهارت، صلاکه، زکاکه، صیام و حج به انجام رسیده و گاهی نیز به پاره ای از حکمت های سلیقه ای که هیچ مستندی از شرع یا عقل فلسفی یا ذوق عرفانی ندارند، انتقاد شده است. لازم به تذکر است که نشانی های مستقیم شرح نبراس در این مقاله مربوط به چاپ سنگی است.
۷.
چنان که اهل لغت بیان داشته اند، شریعت از ریشکه «شرع» است و «شرع» یعنی راه روشن و «شریعت» که بر راه و رسم الهی دلالت می کند، در حقیقت معنی اصطلاحی شریعت است. شریعت را از آن جهت شریعت گفته اند که در واقع چون شریعکه آب است. بر این پایه واضح است که طالب آب برای استفاده از آب ناگزیر است از شریعه وارد شود. دین هم چنین است؛ چه این که برای ورود به دینی باید شریعت آن دین را پذیرا بود. نتیجه این که برای ورود به اسلام هم باید شریعت اسلامی را پذیرا بود و به تکالیف آن عمل کرد وگرنه مسلمانی معنا ندارد؛ لکن در عرصکه ادبیات فارسی به ویژه بخش عرفانی آن ما به دو شریعت بر می خوریم یکی شریعت عارفانه و دیگر شریعت دینی و نظامی از جمله سخن سرایان زبردست است که در اشعار خود به هردو شریعت توجه نموده و متناظر با هر دو درّ کلام سفته؛ لذا در این مقاله سعی شده ابیات ناظر بر هر یک از شرایع دینی و عارفانه را از کلیات خمس نظامی انتخاب و استخراج کرده و از باب ایضاح مطلب فرادید خوانندگان آوریم. لذا با توجه به آن که نظامی یکی از مهم ترین سرایندگان پیشگام در ادبیات داستانی و عرفانی محسوب می شود، اهمیت مطالعه این نوشتار را دو چندان می کند.
۸.
سرّ در عرفان لطیفه ای است در دل که محل مشاهده است. از سویی دیگر رابطه ای نهانی است میان انسان و خدا که در تجربکه اکنون خویش را آشکار می سازد. یکی از پربسامدترین مفاهیم در کلیات شمس، مفهوم راز است. مولانا به دلیل حالات عمیق عاطفی و به دلیل لمس عرصه های ناآگاه حین سرودن غزل ها، درک ویژه ای از راز دارد و این تجربه را به دلیل سرمستی با ما در میان می گذارد. از این رو در این پژوهش با غور در کل دیوان شمس عرصه های راز و تجربه های رازآمیز او مورد بررسی و طبقه بندی و با آرای ع ارفان و نظر گابریل مارسل فیلسوف اگزیستانسیالیست مورد مقایسه قرارگرفت. راز از نظر او امری والا و در پیوند با انسان است که انسان در شوری از عشق، حیرت و بی خبری می تواند بدان دست یابد.در نظرگاه او درک راز هستی و عشق تنها با آمیختن انسان در هستی و عشق میسر است، نه با میل انسان به تملک و چیرگی حقیقت. راز از این جهت عرصه ای زبانی نیست و با مشاهده در پیوند است. زبان در این تجربه یا به سکوت می رسد و یا به تجربه ای نمادین ورای زبان عادی مبدل می شود. بارزترین ویژگی دیوان شمس برجستگی عاشق در درک راز است. عاشق در دیوان شمس به اسرار بدل می شود و راز اصلی را در خویش می یابد. این مرکزیت انسان در عشق و یگانگیش با معشوق، راز بزرگ در دیوان شمس است.
۹.
اوحدالدّین حامد بن ابی الفخر کرمانی (561-635ه . ق) از سرآمدان صوفیه در قرن هفتم هجری است. وی از جمله رباعی سرایان مشهور به شمار می رود که دیوان رباعیات او 2400 رباعی را شامل می شود. وی در این دیوان به مضامین مختلفی چون توحید، نعت پیامبر، تصوف، تهذیب نفس، بهاریه ها و... پرداخته که در لابه لای آن مضامین قلندری نمود ویژه ای دارد. قلندران گروهی خاص از صوفیان بودند که به عقیده عدّه ای، از ملامتیه منشعب می شدند. این گروه همواره در حال سفرهای گروهی و گریزان از پابندی به ظواهر بوده، با تراشیدن موی سر و صورت به تمامی، پوشیدن جولق یا برهنگی با ظاهری خاص و متمایز بودند. از لحاظ اخلاقی و اعتقادی مشی و روش ویژه خود را داشتند که همین سبب به وجود آمدن اشعار قلندری در شعر فارسی شد. این اشعار حاوی مضامینی چون: می گساری، ترک مظاهر شریعت، شاهدپرستی، کنایه به زاهدان ریایی، خدمت کردن به ضعیفان، دوری از خودبینی و ریا، ملامت کشی، تقابل مکان های مقدس و نامقدس، نسبت دادن صفات ذمیمه به خود هستند. در این مقاله پس از بررسی مختصر آداب و عقاید قلندری، به مضامین قلندری در رباعیات اوحدی کرمانی می پردازیم.
۱۰.
پژوهش حاضر بافت عرفانی اشعار شهریار را در رابطه با شیوکه تفکر عرفانی و روش بیان او بررسی می کند. ویژگی های عرفانی شعر او نظیر کاربرد واژگان و مضامین خاص عرفانی، زبان عاطفی و احساساتی وی در تعبیر تجارب عارفانه نشان می دهد که نوع تفکر عرفانی و معرفتی او در ادامکه همان شیوکه شعرای عارف مسلک پیشین ادب فارسی است. از این روی می توان گفت که صدای برخی از اندیشه های عارفانه عطار، مولانا و حافظ در روزگار معاصر از اشعار او به گوش می رسد.با این که شهریار بسیاری از درونمایه های عرفانی شعر خود را از شاعران عارف مسلک پیش از خود اخذ کرده؛ لیکن آنها را با استادی تمام چنان در اشعار خود پرورده است که هیچ رد پا یا نشانی از تقلید در آن نمی توان ملاحظه کرد. ما در این نوشته ابتدا برای این که روشن شود تعالیم و آموخته های دینی، مذهبی و محیط اجتماعی و اوضاع و احوال تاریخی، چه تأثیری بر دیدگاه ها و جهان بینی عرفانی او داشته است، نگاهی اجمالی به زندگی نامکه او خواهیم داشت. سپس ویژگی ها و مختصات فکری و نوع معرفت حاکم بر شعر او را در عصر معاصر که می تواند به نوعی اخلاق و عرفان مثبت را به صورت عملی و کاربردی در جامعه برای نسل جدید ترسیم کند، تشریح خواهیم کرد.