مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
روش شناسی تفسیری
حوزه های تخصصی:
گافمن یکی از نظریه پردازان اجتماعی نیمه ی دوم قرن بیستم است که مدت درازی به عنوان یک شخصیت حاشیه ای در نظریه ی جامعه شناسی بشمار می آمد. گافمن در عرصه ی نظریه ی جامعه شناسی موقعیت متناقضی دارد. از سویی وی را جامعه شناسی فاقد نظریه ای کلی، تک رو، خارج از جریان اصلی تفکر نظری و مبدع اصطلاحات خودساخته و غریب می دانند و از سوی دیگر، پیوندهای اندیشه ی وی با دورکیم، زیمل، مکتب کنش متقابل نمادی و اتنومتدولوژی و تلاش وی برای بنیاد نهادن جامعه شناسی زندگی روزمره، او را به نظریه پردازی با موقعیت متناقض تبدیل می کند. هدف اصلی این مقاله ارایه ی روش شناسی نظریه ی اجتماعی گافمن است.
روش مطالعه ی این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای انجام شده و بررسی توصیفی، موقعیت روش و نظریه ی گافمن را مورد باریک بینی قرار می دهد. گافمن در مباحث نظری خود بیش تر به مردم نگار دنیای زندگی روزمره شبیه است و همین امر سبب می شود تا سبک نوشتاری وی شباهت زیادی به دیگر نظریه پردازان جامعه شناسی نداشته باشد. گافمن پس از افول نظریه ی کنش به زایش تحلیل نمایشی به عنوان صورتی دیگر از کنش متقابل نمادی کمک نمود و به این خاطر شهرت فراوانی کسب نمود. در مباحث روش شناختی، گافمن را به خاطر بحث های غنی که در قالب رهیافت تفسیری در علوم اجتماعی دارد، می توان یکی از برجسته ترین راهبران این رهیافت فکری بشمار آورد.
روش شناسی و جایگاه آن در سیاست گذاری دولتی
حوزه های تخصصی:
دانشمندان بر این باورند که پیشرفت های شگرف بشر در علوم گوناگون، از جمله سیاست گذاریها در سطح دولت، مرهون استفاده از روش های تحقیق مناسب در آنهاست؛ اما اینکه چه روش های وجود دارند و کدام روش، متناسب با کدام علوم است، به مباحث روش شناسی نیاز دارد تا از طریق آنها و ارائة اصول و مبانی، روش متناسب با علوم را مشخص کرد. در این نوشتار ابتدا مکاتب روش شناسی ـ روش شناسی اثبات گرایی، روش شناسی تفسیری و روش شناسی انتقادی ـ و مبانی فلسفی آنها ـ هستیشناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی ـ بررسی، و به تأثیر این مکاتب بر سیاست گذاری دولتی پرداخته شده است. روش شناسی اثبات گرایی مقتضی این نوع سیاست گذاری است که سیاست ها و قوانین حاکم بر رفتار اجتماعی انسان ها در عالم خارج وجود دارند و کار سیاست گذاران این است که آنها را کشف کنند و در اختیار مراکز مرتبط برای مشروعیت بخشیدن به آنها قرار دهند؛ اما روش های تفسیری و انتقادی که تقریباً نتایج مشابه دارند، مقتضی سیاست هایی است که از طریق تعامل میان صاحبان قدرت و گروه های سیاسی و یا از طریق طبقة حاکم و کسانی که ابزار تولید را در اختیار دارند، به دست میآیند.
مبانی روش شناختی تحقیق میدانی و چگونگی انجام آن
حوزه های تخصصی:
از قرن هفده مناظره شدیدی در این باره صورت گرفته که مطالعه جامعه انسانی با شیوه های علوم طبیعی و با استفاده از روش اثبات گرایانه درست نیست. از دیدگاه ویکو، ویژگی اصلی جامعه آن است که نظام معانی آن به گونه ای جمعی ایجاد گردیده است. وی روش تفسیری را در مقابل روش های علوم طبیعی ارائه میکرد. از دیگر پیشگامان رویکرد تفسیری، دیلتای است. به نظر او، اموری مانند ذهن، طبیعت و فرهنگ اموری ذاتاً متفاوت هستند. در حالی که اثبات گرایی میکوشد تا به کنترل فنی بر پدیده ها دست یابد، دیدگاه تفسیری علاقه مند به درک این است که چگونه کنش ها به طور متقابل معنیدار میگردند. در دورة کنونی روش های تحقیق کیفی در رشته های علوم اجتماعی به صورت فزاینده ای مورد استفاده قرار میگیرد. سابقه تحقیقات کیفی به کار مکتب شیکاگو در دهه 1920 و 1930 باز میگردد. تحقیق کیفی به تولید یافته هایی میپردازد که از طریق روش های آماری یا سایر روش های کمّی قابل دسترسی نیست. محققان کیفی علاقه مند به مسئله معنا هستند. اینگونه تحقیق مبتنی بر رویکرد تفسیری است؛ اینکه افراد چگونه به زندگی، تجربیات و ساختارهای جهان اجتماعی معنا میدهند. تحقیق کیفی مستلزم کار میدانی است. از این رو، محقق مستقیماً با افراد مورد بررسی ارتباط برقرار کرده و عملاً در محیط حضور مییابد تا در محیط طبیعی به مشاهده و ثبت رفتار بپردازد.
تحلیل و نقد شاکله نظریه تفسیری فضل الرحمن به مثابه مبنایی روش شناختی برای برخی خوانش های زنانه نگر از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خوانش هایی که زنان مسلمان در چند دهه اخیر از قرآن کریم صورت داده اند با نویسندگانی مواجهیم که بعضاً به عنوان افراد شاخص جریان معروف به «فمینیسم اسلامی» از آن ها یاد می شود. این نویسندگان که شامل کسانی چون ودود، الحبری، بارلاس و سعدیه شیخ می شوند، تا اندازه معتنابهی در روش شناسی خود متاثر از نظریه تفسیری فضل الرحمن بوده اند. فضل الرحمن هرمنوتیک قرآن محور خود را بر نظریه ای در باب نبوت و ماهیت وحی و نیز فهمی درباره تاریخ مبتنی می کند. وی منادی تمییز اسلام هنجاری از اسلام تاریخی است و به تفکیک ایدئال های دین از اعراض آن برای فهم حضور دین در جهان مدرن دعوت می کند. در نگاه او، انداختن طرحی نو در ساحت معرفت اسلامی در اصل باید با مطالعه جامع قرآن برای روشن نمودن مقاصد و اصول اخلاقی آن آغاز شود. در نگاه او پس از استخراج یک نظام اخلاقی و فکری از قرآن و بر مبنای این نظام اخلاقی است که می توان به درستی میراث حدیثی اسلامی را خوانش کرد. او دل مشغول احیای اجتهاد است و آن را بر مبنای «حرکت دومرحله ای» خود تعریف می کند. طنین اندیشه او در آثار نویسندگان یادشده حضور دارد ازاین رو تحلیل و نقد این اندیشه به نحوی تحلیل و نقد «فمینیسم اسلامی» نیز هست. این مقاله که به عنوان رهیافت روشی خود از «مطالعه تحلیلی» و «نقد دیالکتیک» بهره می برد سرانجام به این نتیجه می رسد که نظریه تفسیری فضل الرحمن، ضمن برخی نوآوری ها و راه گشایی ها، مبنای محصل و کاملا پردازش شده ای نیست که بتواند بدون ایجاد مساله هایی مضاعف، مبنای خوانش های بدیل زنان از قرآن کریم شود.
روش شناسی خوانش آثار کلاسیک: مورد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1211 - 1229
حوزه های تخصصی:
روش شناسی فارابی در خوانش فلسفه پیشینیانش می تواند منبع الهام عناصر یک روش شناسی تفسیری برای فهم و خوانش آموزه های تألیفی خود او و دیگر اندیشمندان کلاسیک فلسفه سیاسی باشد. براساس این پیش فرض، هدف مقاله پیش رو الهام گرفتنِ این عناصر روش شناختی برای "صورت بندی یک روش شناسی تفسیری به منظور خوانش فلسفه سیاسی کلاسیک"، به عنوان مسئله اصلی مقاله، است. در این زمینه رهیافت و روش مقاله، تفسیری است و علاوه بر روش شناسی فارابی، از روش شناسی های تفسیری معاصر نیز، از جمله اسکینر و اشتراوس، بهره انتقادی برده شده است. پس از بررسی، عناصر و ارکان روش شناسی تفسیری موردنظر در سه بخشِ عناصر برون متنی (زمینه شناسی)، عناصر درون متنی (قالب شناسی و محتواشناسی متن)، و عناصر بینامتنی (گاه نگاری و نظام شناسی فکری)، احصا، تبیین و صورت بندی شده است.