مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
غرب آسیا
حوزههای تخصصی:
جبهه مقاومت از کنشگران جدید در نظام بین الملل محسوب می شود که در دو دهه اخیر به طور متناوب در ادبیات علوم سیاسی و روابط بین الملل مورد اشاره و تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا با بررسی اهمیت جبهه مقاومت برای جمهوری اسلامی ایران به مطالعه مؤلفه های اصلی در شکل دهی به آینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی در پرتوی تحولات جدید در این جبهه بپردازد. محقق با استفاده از روش تحلیل نظریه مبنا، نسبت به تحلیل یافته ها اقدام و نشان داده است که حرکت به سوی تبدیل جبهه مقاومت به یک کنشگر پایدار منطقه ای و در عین حال تلاش برای تنش زدایی با سایر بازیگران منطقه ای و بین المللی، مهم ترین مؤلفه ای است که آینده رفتار ایران در عرصه سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
سیاست خارجی آمریکا در مقابله با محور مقاومت پس از بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمریکا پس از بیداری اسلامی تلاش کرد تا سیاست خارجی متنوع و درعین حال همسویی را برای مهار و تضعیف محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند. شناخت و تبیین این سیاست ها برای دولت ها و ملت های منطقه غرب آسیا از اهمیت زیادی برخوردار است. سؤال اصلی پژوهش آن است که مبتنی بر چارچوب جنگ ترکیبی، چگونه می توان به تحلیل سیاست خارجی منازعه جویانه آمریکا علیه محور مقاومت پس از بیداری اسلامی پرداخت؟ این پژوهش، کاربردی است و در آن برای تحلیل داده ها از روش کیفی استفاده شده است. هدف این نوشتار آن است تا با استفاده از الگوی کولاک ترکیبی به تبیین اقدامات دشمن در مواجهه با محور مقاومت بپردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که آمریکا برای تضعیف محور مقاومت و حذف تأثیرگذاری آن در معادلات ملی و فراملی غرب آسیا از نوعی جنگ ترکیبی علیه ملت ها و دولت های عضو آن استفاده کرده است.
تحلیل بازیگرمحور آینده عراق متناسب با تمایلات خارجی اعضای بیت شیعی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
91 - 109
حوزههای تخصصی:
عراق، یکی از مهم ترین کشورهای منطقه غرب آسیا است که تاریخی پرتحول داشته و طی سال های اخیر نیز در تلاش برای بازیابی نقش تاریخی خود در منطقه بوده است. بیت شیعی به عنوان اصلی ترین و پرجمعیت ترین کنشگر در عراق، در ترسیم این آینده، نقشی کلیدی دارد. ماهیت ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری این کشور، منجر به نگاه ویژه برخی کشورهای خارجی به عراق شده است. در همین چارچوب، بازیگران بیت شیعی عراق نیز متناسب با منافع و گرایش های خود، می کوشند تا جایگاه خود را در معادلات سیاسی این کشور، همسو با تمایلات خارجی خود سامان داده و و فراتر از آن، مناسبات سیاست خارجی عراق را ذیل این تمایلات قرار دهند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا، سه بازیگر کلیدی ای هستند که بازیگران بیت شیعی عراق، با نسبت هایی از تعامل/ تقابل با آنها، در پی آینده سازی برای کشور خود می باشند. مقاله حاضر در پی شناخت سویه های این آینده متناسب با روابط تعاملی و تقابلی بازیگران بیت شیعی عراق با سه بازیگر نام برده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد میزان اهتمام بازیگران بیت شیعی عراق به گزینه توازن، قابل تأمل بوده و این مهم می تواند در ترسیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آینده، اثرگذار باشد.
راهبرد «میدان» و «دیپلماسی» در تفکر استراتژیک شهید سلیمانی به مثابه قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
79 - 99
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی راهبرد ترکیبی «میدان» و «دیپلماسی» در اندیشه استراتژیک شهید سپهبد قاسم سلیمانی به مثابه قدرت نرم در پیشبرد سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران می پردازد. پرسش اصلی نویسندگان این پژوهش این است که چگونه پیشبرد این راهبرد در میدان های نبرد منطقه ای همزمان منجر به دفع تهدیدات امنیت ملی و افزایش نفوذ ژئوپلتیک ایران در حوزه کاربرد دیپلماسی و در مواجهه با قدرت های بزرگ و رقبای منطقه ای گردید؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که سردار سلیمانی با بکارگیری نوعی بازدارندگی ترکیبی و استفاده از نیروهای شریک و متحد ایران در منطقه (قدرت نرم)، ایفای نقش موثر و حضور فعال و به موقع ایران در کنترل و مدیریت شرایط پسا منازعه در بحران های منطقه ای از جمله در عراق، سوریه و افغانستان (قدرت سیاسی)، و همچنین سرکوب نیروهای تکفیری تروریستی همچون داعش و شاخه های القاعده در منطقه شامات (قدرت امنیتی-نظامی)، تراز قدرت منطقه ای ایران را در میدان های نبرد منطقه ای و به تبع قدرت چانه زنی دیپلماتیک کشورمان در پرونده های کلان سیاست خارجی کشور افزایش داد. نویسندگان از روش تاریخی-تحلیلی برای تجزیه و تحلیل موضوع استفاده کرده و با استفاده از نظریه بازدارندگی «موازنه وحشت» به تبیین موضوع می پردازند. نویسندگان نتیجه می گیرند که بکارگیری این راهبرد ترکیبی نرم و سخت از سوی شهید سلیمانی تهدیدات امنیتی جدی را در مقاطعی تاریخی در یک دهه گذشته رفع کرده و زمینه های فرصت سازی برای بکارگیری یک دیپلماسی فعال را فراهم کرده است.
سیاست های چندگانه رژیم صهیونیستی در قبال روسیه (مطالعه موردی فروش سلاح به اوکراین)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
452-471
حوزههای تخصصی:
روابط روسیه و رژیم صهیونیستی بر اساس متغیرهای متعددی برنامه ریزی شده است که اهمیت و حفظ آن برای رژیم صهیونیستی بسیار مهم و حیاتی است؛ با این حال، این رژیم سعی کرده با فروش تسلیحات نظامی به دولت های ضدروسیه، رفتار روسیه در غرب آسیا را تغییر دهد. بر اساس فرضیه این پژوهش، رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با استفاده از فروش تسلیحات نظامی به کشورهای متخاصم ضدروسیه (اوکراین)، حضور روسیه را در محیط پیرامونی خود (منطقه شامات) کاهش دهد. در واقع، نویسندگان به دنبال بررسی این موضوع هستند که فروش تسلیحات پیشرفته رژیم صهیونیستی به اوکراین در بازه زمانی حضور روسیه در غرب آسیا چه بخشی از روابط رژیم صهیونیستی و روسیه را به نمایش گذاشته شده است. رویکرد پاسخگویی به این پرسشْ تحلیلی تبیینی است و گردآوری اطلاعات و داده ها از طریق کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی است. در مجموع، یافته های تحقیق نشان می دهد سه عنصر کلیدی اقتصادی، نظامی و مهاجران روس تبار عامل وحدت بخش روابط این دو کنش گر محسوب می شود؛ اما از آنجا که به لحاظ سیاسی راهبردهای متفاوت دارند، رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا با استفاده از کمک های نظامی به کشورهای متخاصم روسیه، اثرات منفی حضور روسیه را در محیط پیرامونی خود کاهش دهد.
زمینه های ظهور و گسترش داعش در محیط امنیتی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه ظهور و نق شآفرینی داعش به عنوان بازیگری غیردولتی به حدود یک دهه پی ش
بازم یگردد که ابومصعب الزرقاوی جنبش توحید و جهاد را در عراق تأسیس کرد، بحران
امنیتی عراق موجب شد توجه جامع ه جهانی به این گروه، بیش از گذشته معطوف شود. این
مقاله ضمن بررسی زمینه های فکری و فرهنگی، به دنبال بررسی زمینه های ظهور و گسترش
داعش در محیط امنیتی غرب آسیا در سه سطح ملی، منطقه ای و بی نالمللی است. یافته های
این مقاله که با روش توصیف ی تحلیلی تألیف شده است، نشان م یدهد اندیشه تکفیر مبتنی
بر سلفی گری به عنوان زمینه فکری و مقاومت در برابر امواج جهانی سازی به عنوان زمینه ای
فرهنگی، موجبات ظهور و گسترش داعش در جغرافیای جهان اسلام را فراهم کرده اند. در
سطح ملی، داعش در خلأ رهبری و بحران هویتی اهل سنت، با استفاده از احساسات مذهبی
آنان، در جغرافیای دولت های فرومانده ظهور کرد و اقتدار این دولت ها را به چالش کشید.
در سطح منطقه ای، به عنوان بازیگری غیردولتی، با بدیل سازی از گفتمان اسلا مگرایی، به
مقابله با گفتمان انقلاب اسلامی و محور مقاومت پرداخت. در سطح بین المللی نیز جنگ
بین تمدنی را که آمریکای یها منادی و مدعی آن بودند، به جنگی درو نتمدنی تبدیل و در
جهت اسلا مهراسی حرکت کرد.
آینده پژوهی حضور ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۰ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۴
139 - 168
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا از نظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک اهمیت ویژه ای برای قدرت های بزرگ دارد؛ از این رو تاریخ یک سده اخیر این منطقه فراز و نشیب بسیار داشته است. پژوهش حاضر به روش تحقیق ترکیبی و با ابزار مطالعات اسنادی و مصاحبه می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به اسناد امنیت ملی ایالات متحده و نظر کارشناسان، راهبرد آتی آمریکا در غرب آسیا چه خواهد بود؟ برای پاسخ به این سؤال سه سناریو بررسی شده است: «تداوم حضور در غرب آسیا»، «کاهش حضور در غرب آسیا» و «خروج کامل از غرب آسیا». بررسی اسناد سیاست خارجی و اسناد امنیت ملی آمریکا نشان می دهد راهبرد جدید غرب آسیای این کشور تغییر کرده است و دیگر تمایلی ندارد همچون گذشته بیشتر تمرکز خود را روی این منطقه معطوف کند که به معنای کاهش اهمیت غرب آسیا برای آمریکا و تمایل این کشور به استفاده از راهبرد «مدیریت از راه دور» و «عدم مداخله مستقیم» در قالب سناریوی «کاهش حضور در غرب آسیا»ست. در حالی که نتایج به دست آمده از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از متخصصان حوزه آمریکا خلاف مطالعه اسنادی را نشان می داد. 55 درصد از مصاحبه شوندگان به استمرار وضع موجود و حضور ایالات متحده یعنی سناریوی «تداوم حضور در غرب آسیا» رأی دادند. نکته مهم اینکه تقریباً همه مصاحبه شوندگانی که سناریوی استمرار حضور را محتمل ترین سناریو می دانستند، استمرار حضور به شیوه پرهزینه گذشته را ناممکن دانستند و درباره تغییر شیوه حضور آمریکا در منطقه هم نظر بودند.
ژئوپولیتیک محور مقاومت و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران براساس گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۸
5 - 34
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ دادن به این پرسش است که چگونه انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یک گفتمان مهم و ملهم از اسلام اصیل و اندیشه امام خمینی(ره) در جهان اسلام، که تاثیرات فراوان و ماندگاری بر متفکران و رهبران نهضت ها و نیز جنبش های جهان اسلام داشته است، بر مبنای اینکه؛ «ژئوپلیتیک محور مقاومت» پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تعریف گفتمان جدید در مقابل اهداف و برنامه های غرب، ایالات متحده و استکبار جهانی با نقش محوری و رهبری ایران تعریف می شود. ماهیت و مبانی نظری و گفتمانی انقلاب اسلامی«امام خمینی» و محور مقاومت پرداخته، تاثیرات (نظری و عینی) انقلاب اسلامی ایران بر محور مقاومت در مقابل استکبار و رژیم اشغالگر را بررسی کرده است (سوال).گفتمان انقلاب اسلامی ایران، اثری انکارناپذیر بر دیگر مناطق دنیا دارد، و نیز نهضت و جنبش های اسلامی اثر گذاشته است، مصادیقی چون «اسلام خواهی»، «استکبارستیزی»،«مردم سالاری»، «بیداری اسلامی» و «تداوم اندیشه و عمل مقاومت در نهضت ها» پرتوی از بازتاب انقلاب اسلامی ایران هستند (فرضیه). در مقاله حاضر، اثبات این فرضیه از طریق تحلیل گفتمان به مثابه روش و تحلیل نظری استفاده شده است (روش) و در پی نشان دادن تاثیر انقلاب اسلامی بر قوت و گسترش محور مقاومت در منطقه است برای رهایی از استکبار(هدف). اثبات نقش و تاثیر گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) بر نهضت های اسلامی در ترسیم آینده محور مقاومت از نتایجی است که این مقاله بدان دست یافته(یافته ها).
راهبرد «موازنه از راه دور» و سیاست خارجی امریکا (با تأکید بر غرب آسیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
درس های آمریکا از جنگهای مستقیم به خصوص در خاورمیانه، به سیاست گذاران این کشور نشان داد که مداخله های مستقیم به غیر از هزینههای سنگین مالی و تلفات انسانی دستاوردی برای آنان ندارد. از اینرو، راهبرد سیاست خارجی آمریکا به راهبرد «موازنه از راه دور» تغییر کرده است. راهبرد موازنه از راه دور به عنوان یک راهبرد جهانی، بر این اصل تاکید دارد که ایالات متحده باید با روش های کم هزینه تر، تحولات سه منطقه مهم اروپا، شرق آسیا و خاورمیانه را مدیریت کند. راهکار پیشنهادی این راهبرد، استفاده از قدرت همپیمانان در مناطق برای موازنه با قدرت متخاصم هژمونی طلب است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و مطالعات اسنادی، ضمن تشریح مفهومی راهبرد موازنه از راه دور و انگیزهها و مزایای احتمالی سیاستگذاران ایالات متحده برای استفاده از این راهبرد، به وضعیت فعلی هر یک از این سه منطقه به خصوص خاورمیانه و برنامههای آتی ایالات متحده منطقه در خاورمیانه میپردازد. یافته های مقاله نشان می دهد که گرایش ایالات متحده به راهبرد موازنه از راه دور، نه صرفاً نتیجه شکست سیاست گذشته خاورمیانهای این کشور و هزینه بالای راهبرد دخالت مستقیم، بلکه این راهبرد، نتیجه محاسبات سیاست شرق دور آمریکا نیز بوده است.
قلمروگستری عربستان سعودی و تهدیدات منطقه ای آن باتأکیدبر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
165 - 190
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا در طول تاریخ از جوانب گوناگون دارای اهمیت راهبردی بوده و در سده های اخیر بر این اهمیت افزوده شده است. ازطرف دیگر، طی دهه های اخیر این منطقه بی ثبات ترین منطقه جهان و فضای جغرافیایی تولید و زایایی گروه های مختلف تروریستی محسوب می شود. این شرایط محصول رقابت ها و قلمروگستری های منطقه ای و فرامنطقه ای است. کشور عربستان سعودی از بدو تشکیل (1932م)، مبتنی بر ایدئولوژی خاص خود همواره درپی قلمروگستری و افزایش حوزه نفوذ خود در منطقه بوده و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، این اقدامات با حدت و شدت بیشتر و باتکیه بر حمایت قدرت های غربی و درآمد کلان حاصل از فروش نفت، تداوم داشته است. برهمین اساس، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، این مقاله می کوشد پیامدها و تهدیدات منطقه ای این قلمروگستری را در منطقه و به طورخاص بر جمهوری اسلامی ایران مورد کنکاش قرار دهد. استدلال اصلی نویسندگان مقاله آن است که قلمروگستری ذهنی و عینی عربستان سعودی از عوامل اصلی بی ثباتی، تنش و گسترش تروریسم و تندروی در منطقه بوده، منازعات فرقه ای، تشدید رقابت های نظامی و تسلیحاتی و تزلزل در قلمروهای ملی را باعث شده است. همچنین تلاش جهت ایجاد شکاف و تعارض مذهبی در کشور و تضعیف هویت ملی، ایجاد چالش های قومی، گسترش و تقویت گروه های تروریستی و معاند، تلاش برای در انزوا قراردادن و کاهش نفوذ منطقه ای ایران، استحکام بخشیدن به رژیم جعلی صهیونیستی و تضعیف محور مقاومت، ایران هراسی و شکل گیری اتحاد سیاسی و نظامی ضد ایران، تلاش برای فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از اهرم افزایش و کاهش قیمت نفت و تلاش برای کاهش اهمیت راهبردی تنگه هرمز از جمله مهم ترین پیامدها و تهدیدات قلمروگستری عربستان سعودی برای جمهوری اسلامی ایران است.
نقش مستشاری جمهوری اسلامی ایران در تأمین امنیت منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۰
5 - 37
حوزههای تخصصی:
مقاومت پژوهی و مطالعات نهضتی، مظلوم ترین و مهم ترین حوزه پژوهشی است که با سه مقوله بقا، امنیت و توسعه ارتباط درهم تنیده و تنگاتنگی پیدا می کند. مقاومت مرز میان حق و باطل است که با دو معضل بشریت یعنی اسلام هراسی در قالب «الحاد» و افراط گرایی در پوشش «تکفیر» به یک میزان مبارزه و مقاتله می نماید. لذا جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قانون اساسی و آرمان های بلند و متعالی انقلاب اسلامی، حمایت از نهضت های آزادیبخش و دولت های حامی مقاومت را یکی از اهداف اصولی و بنیادی خود تعریف نموده است. براین اساس، ضدیت و تقابل با رژیم غاصب صهیونیستی و دولت های وابسته در منطقه یکی از آثار و پیامدهای طبیعی و منطقی سیاست راهبردی مذکور است. این مقاله باتأکیدبر ضرورت تداوم و استمرار حمایت از محور مقاومت و تقابل با نظام سلطه به خصوص در محیط امنیتی پیرامون جمهوری اسلامی ایران، در چارچوب منطق راهبردی حضور منطقه ای و آثار این حضور، استدلال می کند که سپاه پاسداران به عنوان حافظ دستاوردهای انقلاب اسلامی، نقشی تعیین کننده در تأمین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند و این موضوع به دلیل حضور نیروهای ایمانی و جهادی نیروی قدس سپاه و مدافعان حرم، جایگاه و رتبه منطقه ای ایران را از یک قدرت منطقه ای به جایگاه بازیگر مسلم و مسلط منطقه ای مبدل ساخته است. فرضیه اصلی مقاله این است که سیاست خارجی امنیت محور، محصول طبیعی مداخله بیگانگان و بین المللی شدن امنیت در جنوب غرب آسیاست و در چنین فضایی، نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، پیشران و تولید کننده اصلی امنیت ملی جهت حفظ تمامیت ارضی و زمینه ساز توسعه و رفاه ملی می باشند؛ چراکه توسعه با هر روایت و قرائتی از مسیر امنیت می گذرد طبعاً دستگاه دیپلماسی کشور نیز بدون پشتوانه حضور مستشاری سپاه، توان مذاکراتی و دیپلماتیک قابل توجهی در تعامل با طرفین غربی و شرقی نخواهند داشت. به عبارت دقیق تر، جنگ و توسل به زور را نه لزوماً با دیپلماسی و مذاکره که با «حضور مردم» و نقش منطقه ای سپاه و البته تقویت توان بازدارندگی دفاعی می توان از کشور دور ساخت و این مهم جز با کاربست سیاست «دفاع رو به جلو» و تقویت «محور مقاومت» با هدف توسعه «عمق راهبردی (استراتژیک)» انقلاب اسلامی غیرممکن به نظر می رسد. چارچوب نظری این تحقیق، «الهیات رهایی بخش»، «نظریه پسااستعماری»، «امنیت هستی شناختی»، «موازنه تهدید» و «نظریه مقاومت» خواهد بود و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی اسنادی، کتابخانه ای، اینترنتی و برداشت تحلیلی نویسنده از متن تحولات منطقه بحران خیز جنوب غرب آسیاست.
دولت ملت سازی در غرب آسیا؛ارائه الگوی بومی برای غلبه بر چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۰
175 - 201
حوزههای تخصصی:
دولت ملت سازی، روندی است که در آن یک کشور تلاش می کند ازطریق انباشت قدرت و توسعه ظرفیت نهادی، خودمختاری، حاکمیت و استقلال خود را کسب و حفظ کند. چنین هدفی با دستیابی به اشباع سرزمینی، همبستگی ملی و ثبات سیاسی میسر می شود. این روند به دلایلی در اکثر کشورهای غرب آسیا به صورت موفقیت آمیزی طی نشده و دولت و ملت بر هم منطبق نیستند. از مهم ترین این دلایل می توان به ساختگی بودن این کشورها و سربرآوردن آنها از قراردادهای بعد از جنگ جهانی اول اشاره کرد که این امر مشکلات و چالش های زیادی برای این کشورها به وجود آورده است. دراین راستا این سؤال مطرح می شود که روند دولت ملت سازی در کشورهای غرب آسیا با چه چالش هایی روبه رو بوده است؟ فرضیه این است که چالش های داخلی و خارجی مختلفی مانند وجود شکاف های قومی، مذهبی و نژادی، عدم شکل گیری و تثبیت هویت ملی، عدم استقرار ساختارهای دموکراتیک و نیز عدم حل اختلافات سرزمینی با کشورهای همسایه و مداخله خارجی برای این کشورها به وجود آمده است. همچنین هیچ طرح و مدل فراگیری برای پیشبرد فرایند دولت ملت سازی و برون رفت از مشکلات و بحران های این منطقه وجود ندارد. در این مقاله سعی شده است یک طرح تحلیلی کلی جهت تبیین فرایند و چالش های پیش روی روند دولت ملت سازی در این منطقه ارائه شود. در این مسیر مقاله حاضر از نوع توصیفی تبیینی بوده که به صورت اسنادی و با روش کتابخانه ای اطلاعات و داده ها جمع آوری شده است.
سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ و تأثیر آن بر امنیتی سازی منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
177 - 201
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین فردگرایی در سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ و تأثیر آن بر امنیتی سازی منطقه غرب آسیا است. متناسب با این هدف، نگارنده به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که فردگرایی در دوران ترامپ چه تأثیری بر امنیتی سازی منطقه غرب آسیا داشته است؟ نگارنده تلاش می کند تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه پیوستگی روزنا از یک سو و نظریه امنیتی سازی مکتب کپنهاگ از سوی دیگر به عنوان چارچوب نظری، فردگرایی در سیاست خارجی ترامپ را بررسی و تأثیر آن بر امنیتی سازی منطقه راهبردی غرب آسیا را تحلیل کند. روزنا منابع سیاست خارجی را به پنج دسته تقسیم می کند: فردی، وابسته به نقش، اجتماعی، حکومتی و خارجی. درخصوص اولویت هر کدام از این متغیرها، روزنا معتقد است که نقش متغیر فرد در آمریکا به عنوان کشوری با وسعت زیاد، اقتصاد توسعه یافته و با جامعه باز در پایین ترین سطح قرار دارد. بررسی سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ از بعد روان شناسی شخصیتی و عملکرد، برخلاف نظریه روزنا نشان می دهد که متغیر فرد بالاتر از چهار مورد دیگر قرار گرفته است. هرچند امنیتی سازی منطقه غرب آسیا به دولت جرج دبلیو بوش برمی گردد؛ اما آنچه این مقاله به عنوان فرضیه درنظر گرفته است، تأثیری است که فردگرایی ترامپ به عنوان بازیگر امنیتی ساز در سیاست خارجی دولت در تشدید امنیتی سازی منطقه غرب آسیا و اقدامات تنش آفرین انجام داده است. پژوهش حاضر اثبات می کند که اقداماتی ازقبیل ممنوع کردن اتباع شش کشور اسلامی از ورود به آمریکا، خروج از برجام، ترور سپهبد قاسم سلیمانی و انتقال سفارت رژیم صهیونیستی از تل آویو به بیت المقدس، به عنوان اقدامات خاص و نتیجه تشدید امنیتی سازی این منطقه، قابل ارائه است.
دموکراسی سازی و چالش های دولت ملت سازی در عراق بعد از سال 2003(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
133 - 158
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا ازجمله مناطقی است که کشورهای آن نسبت به سایر مناطق جهان، روند دولت ملت سازی موفقی را طی نکرده اند. از مهم ترین دلایل این مسأله، می توان به ساختگی بودن اکثر کشورهای غرب آسیا و سربرآوردن آن ها از قراردادهای بعد از جنگ جهانی اول و به تبع آن، عدم انطباق دولت با ملت اشاره کرد؛ بنابراین هم نقشه جغرافیایی و وضعیت مرزها و هم حکومت این کشورها، توسط قدرت های خارجی شکل گرفت. عراق نیز به همین دلایل همواره با عدم تجانس قومی مذهبی، سلطه همراه با سرکوب گروه اقلیت بر سایر گروه ها و درنتیجه با تنش و بی ثباتی مواجه بوده است. این مسأله را با این سؤال می توان بررسی کرد که دولت ملت سازی در عراق بعد از سقوط صدام با چه چالش ها و آسیب هایی مواجه بوده است؟ فرضیه این است که چالش های داخلی و خارجی مختلفی؛ مانند وجود شکاف های قومی، مذهبی و نژادی، عدم شکل گیری و تثبیت هویت ملی و مداخلات خارجی، باعث عدم دست یابی به دولت ملت سازی موفق در عراق شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب شناسانه روند دولت ملت سازی در عراق بعد از سال 2003 به منظور ارائه راه کاری در این زمینه است. مقاله حاضر از نوع توصیفی تبیینی است و اطلاعات و داده ها با روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که بعد از سقوط صدام، اشباع سرزمینی، همبستگی و یکپارچگی ملی و ثبات سیاسی در عراق تأمین نشده است.
تبیین سیاست «انتقام سخت» براساس دیدگاه های رهبر معظم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
11 - 42
حوزههای تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا برنامه ریزی زیادی برای حضور در منطقه راهبردی غرب آسیا داشته است؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها ایران از حلقه اصلی متحدین آمریکا در منطقه خارج شد، بلکه زمینه شکل گیری جنبش های اسلامی و تشکیل جبهه مقاومت فراهم شد که یکی از مؤلفه های مهم این جبهه، مقابله با سیاست های استکباری بوده است. با شهادت فرمانده سپاه قدس توسط آمریکا، سیاست انتقام سخت توسط مقام معظم رهبری(مدظله العالی) اعلام و مورد پیگیری جبهه مقاومت به رهبری ایران قرار گرفت. با توجه به اهمیت راهبردی این سیاست، در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با بررسی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، لایه های مختلف این سیاست استخراج و درنهایت راهبردهای تحقق آن احصا گردد. براساس نتایج به دست آمده، حیات و شهادت سردار سلیمانی آثار و نتایجی دارد و علاوه بر جنبه عمومی انتقام سردار سلیمانی، سیاست انتقام سخت، چهار لایه داشته و مسأله غلبه نرم افزاری بر استکبار و اخراج آمریکا از منطقه، به عنوان اصلی ترین لایه این سیاست، در گرو تحقق همکاری های جهان اسلام و نیل به راهبردهای شش گانه استخراج شده می باشد.
تأثیر طرح توافق آبراهام بر امنیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در دوره ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
69 - 91
حوزههای تخصصی:
وجه بارز تحولات غرب آسیا، پویایی و تحول در عین پیچیدگی، ابهام و آشوب زدگی منطقه ای است. طرح توافق آبراهام ترامپ و روندهای بعدی آن ازجمله عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی، این وضعیت را تشدید نموده است. طرح توافق آبراهام با به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بیت المقدس، به این رژیم امکان می دهد ۳۰ درصد از کرانه باختری را به خاک خود ضمیمه کند و ضمن شناسایی موجودیت حداقلی، حق فلسطین برای ایجاد ارتش و دسترسی به دریا را محدود سازد. جغرافیای الگوی ژئوپلیتیکی آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز بر پهنه ژئوپلیتیکی محور مقاومت منطبق است. سیاست مدارانی چون محمد بن زاید و محمد بن سلمان نیز رهیافت خود را در قالب چنین الگویی ترسیم نموده و سودای آن دارند که جاه طلبی های منطقه ای خود را در بستری از نظم امنیتی و سیاسی آینده غرب آسیا تعریف کنند. این امر آثار و عواقب متعددی برای محور مقاومت به همراه دارد. در این ارتباط، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که طرح توافق آبراهام چه تأثیرات و پیامدهای بر امنیت منطقه ای محور مقاومت دارد؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز، به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود. یافته های مقاله برمبنای تفسیر موسع از امنیت و روش توصیفی تحلیلی، نشان می دهد که آثار و عواقب امنیتی اطلاعاتی چنین وضعیتی بر امنیت منطقه ای ایران و محور مقاومت را می توان در قالب تشدید معادله امنیتی در خلیج فارس، ائتلاف سازی دریایی علیه ایران، افزایش مسابقه تسلیحاتی، افزایش جاسوسی از محور مقاومت و درنهایت، برهم خوردن موازنه قوا در خلیج فارس مورد توجه قرار داد.
تبیین حکمرانی چین درعرصه هوش مصنوعی ، چشم انداز و راهبردها در غرب آسیا
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
23 - 37
حوزههای تخصصی:
حکمرانی جهانی در عرصه های قدرت نرم ورای هژمونی طلبی ، سوی دیگر رهبری جهانی را نمایان می سازد که راهبردهای فناورانه و سرمایه گذاری های چین در هوش مصنوعی در این طیف معنا می یابد. رقابت در منطقه غرب آسیا و نظم سازی های نوین این کشور را به سمت همکاری فناورانه با کشورهای غرب آسیا برد. نیمه دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم چین با رهیافت توسعه داخلی و تمرکز بر سیاستگذاری های اقتصادی و فناورانه به توسعه زیر ساختهای هوش مصنوعی پرداخت اما پس از بحران مالی 2008 و اجماع نخبگانی برای حکمرانی جهانی در عرصه های نوظهور قدرت تلاش قابل توجهی برای تغییر نظم جهانی در حوزه های مختلف از اقتصاد جهانی، تغییرات آب و هوایی گرفته تا فضای سایبری صورت داد. سوال این مقاله آن است که چه عواملی در اتخاذ راهبرد کلان هوش مصنوعی این کشور دخیل بوده است ؟ فرضیه مقاله که به صورت توصیفی تحلیلی بررسی شده آن است که سرمایه گذاری های کلان چین در حوزه هوش مصنوعی ، امکان سنجی هنجار سازی های بدیع در این حوزه از سوی این کشور و اجماع نخبگانی برای حکمرانی جهانی این عرصه مهمترین عوامل موثر در استراتژی هوش مصنوعی این کشور است. یافته های مقاله نشان می دهد که با وجود پیشرانی این قدرت با "راه حل های چینی " برای مقابله با چالش های حاکمیتی که توسط هوش مصنوعی در صحنه جهانی و منطقه غرب آسیا ایجاد می شود، تثبت حکمرانی چینی در این عرصه مستلزم تنظیم گری های مشترک جهانی در حوزه های فنی و سیاسی و حقوقی است.
صورت بندی الگوی راهبردی سردار سلیمانی براساس گفتمان انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
7 - 28
حوزههای تخصصی:
حضرت امام خمینی (ره)، با ارائه گفتمان انقلاب اسلامی، ضرورت ها و بایستگی های نوینی را در تدوین راهبردهای بین المللی و منطقه ای خلق نموده است. برآیند این روند، الزام گزینش راهبردی متناسب با تهدیدها و فرصت های محیط امنیتی ایران است که می توان آن را در الگوی راهبردی سردار سلیمانی جستجو کرد. این نوشتار قصد دارد ضمن شناسایی مولفه های گفتمان انقلاب اسلامی در این الگو، با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای باری بوزان (مکتب کپنهاک)، آن را ترسیم و تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی راهبردی سردار سلیمانی منبعث از اصول و سازه های انقلاب اسلامی، بر اساس ویژگی های پنج گانه باری بوزان (وابستگی متقابل امنیتی، الگوهای دوستی و دشمنی، مجاورت، وجود حداقل دو بازیگر و استقلال نسبی) قابل تحلیل است و دارای چهار شیوه عملکردی (حضور مستشاری، تشکیل هسته های مقاومت مردمی، مدیریت میدانی و نفوذ فرهنگی) بوده که در نهایت دو کار ویژه (بازدارندگی و موازنه سازی) را به همراه داشته است.
موانع محور مقاومت اسلامی در شکل دهی به نظم نوین منطقه غرب آسیا
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴ ویژه علوم سیاسی
103 - 128
در روابط بین الملل از واژه محور برای توصیف ائتلافی از دو یا چند بازیگر که حول منافع و اهداف مشترک گرد هم آمده اند، یاد می شود. جبهه مقاومت اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی ایران و سایر بازیگران دولتی و غیردولتی با ایجاد محور ضد غربی بر اساس آموزه های توحیدی و با هدف مبارزه با غرب استعماری و حاکمان دست نشانده آن ها از یک سو و استقرار نظم نوین منطقه ای برای رسیدن به عدالت، امنیت، استقلال و معنویت از طرف دیگر است. در جستار حاضر، ضمن پذیرش ظرفیت های بالقوه محور مقاومت اسلامی، چالش ها و موانع متعددی برای استقرار نظم مطلوب پیش رو دارد. از این رو در این پژوهش تلاش شده است تا با شیوه توصیفی - تحلیلی، موانع و چالش هایی که بر سر راه محور مقاومت قرار دارد، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. از این جهت موانع و چالش های پیش روی محور مقاومت را می توان به سه دسته منطقه ای، فرامنطقه ای و نظام بین الملل تقسیم و مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
تأثیر سیاست های منطقه ای روسیه در غرب آسیا بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
319 - 344
حوزههای تخصصی:
افزایش حضور روسیه در غرب آسیا طی سال های اخیر، نظم و امنیت منطقه ای و بین المللی را تحت تأثیر قرار داده است. نوع رویکرد روسیه در این منطقه در قبال سایر بازیگران، سطح و ماهیت تعاملات روسیه و ایران، منافع ایران را در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای تحت تأثیر قرار داده است. از این رو این مقاله با استفاده از نظریه موازنه قدرت، به دنبال پاسخ به این سؤال است که: سیاست های منطقه ای روسیه در غرب آسیا چه تأثیری بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین تأثیرها عبارت اند از: کمک به مقابله با تروریسم سلفی تکفیری؛ افزایش عمق راهبردی ایران؛ ارتقای توان بازدارندگی منطقه ای ایران؛ تقویت محور مقاومت؛ کاهش نفوذ آمریکا و غرب در منطقه؛ تشدید تعاملات راهبردی محور روسیه چین و ایران و مقابله آنها با نظم جهانی لیبرال و یک جانبه گرایی آمریکا.