مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
غرب آسیا
منبع:
جغرافیا سال بیستم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
99 - 118
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از فاجعه آمیزترین مخاطرات محیطی منطقه غرب آسیا می باشد که تکرار آن در طول تاریخ، موجب از بین رفتن تمدن های باستانی زیادی شده است. تداوم و شدت خشکسالی های خسارت بار موجب شده که خشکسالی همواره یک موضوع مهم تحقیقاتی در منطقه غرب آسیا باشد. در این پژوهش با استفاده از روش SPEI و داده های شبکه بندی شده دقیق، مناطق بحرانی ناشی از خشکسالی های وسیع و شدید 1 تا 12 ماهه غرب آسیا در دوره بلند مدت 118 ساله 2018-1901 مورد مطالعه قرار داده شده است. نتایج تحلیل فضایی شاخص انباشتی یا ASPEI نشان داد که در بازه های زمانی مختلف، بیشترین منطقه درگیر خشکسالی شدید یا همان کانون های بحرانی خشکسالی منطقه غرب آسیا در یمن، جنوب ایران و غرب عربستان واقع شده اند. مناطق جنوبی و غربی ترکیه، شمال غرب ترکمنستان، غرب پاکستان و افغانستان، غرب عمان و آذربایجان نیز از مناطق کم اهمیت تر وقوع خشکسالی های شدید و وسیع غرب آسیا بوده اند. کمترین فراوانی وقوع خشکسالی شدید منطقه نیز در ارمنستان مشاهده گردید. روند تغییرات زمانی نقاط بحرانی مستخرج از شدت و وسعت خشکسالی های 1 تا 12 ماهه حاکی از روند معنی دار نزولی در کانون های بحرانی خشکسالی های غرب آسیا است و بر این اساس خشکسالی های شدید و وسیع 1 تا 12 ماهه در آینده تداوم یافته و احتمالاً بر شدت آنها افزوده خواهد شد. به عبارت دیگر در آینده شاهد خشکسالی های وسیع تر و شدیدتری در منطقه غرب آسیا خصوصاً در کشورهای یمن، ایران و عربستان و عراق خواهیم بود.
سیاست ها، راهبردها و برنامه ریزی منطقه ای ایالات متحد آمریکا در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش های امنیتی در غرب آسیا به واسطه زوال قابل توجه ساختار امنیتی از سال 2003 تعریف می شود. تحولات سیاسی و امنیتی که به دنبال یک خلأ سیاسی و امنیتی در کنار تغییر در توازن قدرت در منطقه رخ داد موجب شد قدرت های بین المللی و بازیگران منطقه ای با چالش های جدید و تهدیدهای بی سابقه در همه سطوح (داخلی، منطقه ای و بین المللی) مواجه شوند. در بسیاری از موارد چالش های امنیت توسط قدرت های فرا منطقه ای حفظ شده است. بزرگ ترین و طولانی ترین مداخله اخیر در منطقه بی شک مداخله آمریکا در عراق بعد از براندازی صدام و جدیدترین آن حضور ائتلاف آمریکایی در سوریه بوده است. در هردوی این موارد رژیم امنیتی تضمین کننده امنیت منطقه صورت نگرفت و معمای امنیت پیچیده تر هم شد... همچنین رویکرد رئالیستی و نوع نگاه نظامی هم تاکنون پاسخی برای بحران امنیت نتوانسته تهیه کند. بهترین و بارزترین شرح این مسئله را می توان به دخالت های نظامی در عراق و سوریه دید که نه تنها به ثبات بلندمدت منجر نشد، بلکه تنش های جدیدی سر باز کرد و عملاً آن ها را به کشورهایی چندپاره تبدیل کرد. از طرفی قدرت های فرا منطقه ای در حوزه مسائل نظامی تلاش داشته اند تا بازار تسلیحات خود را در میان طالبان همیشگی آن ها در منطقه تأمین کنند. در گفتمان واقع گرایی، این فرضیه که معضل امنیتی یک دولت با به حداکثر رساندن قدرت نظامی حل خواهد شد، با این مشکل روبه رو می شود که همه کشورها نمی توانند به یک اندازه رشد کنند و اگر امنیت یک کشور به ضرر و هزینه کشور دیگری تأمین شود، نتیجه ای جز بحران امنیت نخواهد داشت.
محور مقاومت اسلامی و انتظار پویا در مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
69 - 86
حوزههای تخصصی:
انتظار پویا، منتج از رویکرد نظام مند به مسئله انتظار و مهدویت است؛ انتظاری که شاخصه عنصر رفتاری آن، آماده سازی خود و جامعه برای تحقق حکمرانی مهدوی است، امری که از مهم ترین اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی نیز محسوب می گردد. تلاش ها و مجاهدت های صلح ساز و ثبات آفرین شهید سلیمانی در قالب سپاه قدس و جبهه مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا با کارکرد مقابله با تجاوز، ظلم و بی عدالتی قدرت های استکباری در منطقه غرب آسیا به ویژه در منازعه مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی و مقابله با نیروهای افراط گرا، خشونت طلب و تروریست داعش و تکفیری در این منطقه نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال آن است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی _ تحلیلی ضمن تبیین مفاهیم «انتظار پویا» و «مکتب شهید سلیمانی» به این سوال پاسخ دهد که انتظار پویا چگونه موجب ایجاد و بالندگی جبهه مقاومت اسلامی در غرب آسیا براساس مکتب شهید سلیمانی بوده است. یافته های پژوهش نیز حاکی از آن است که در مکتب شهید سلیمانی، انتظار پویا از رهگذر اهتمام به شیوه حکمرانی مبتنی بر آماده سازی، عدالت خواهی و نفی نظام سلطه و همچنین احیای تمدن نوین اسلامی با رویکرد جلوگیری از تبدیل انتظار سازنده به مخرب و حمایت از مواریث فرهنگی ادیان الهی موجبات تقویت جبهه مقاومت را فراهم آورده است.
ابتکار جادۀ ابریشم و امنیت انرژی چین در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی هدف های ابتکار جاده ابریشم در حوزه انرژی در منطقه غرب آسیا هدف این نوشتار است. از این رو، پرسش این است که چین با ابتکار جاده ابریشم چه هدف هایی را در غرب آسیا دنبال می کند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که چین با تلاش برای اجرای ابتکار جاده ابریشم، به دنبال تأمین امنیت انرژی خود با قراردادها و سرمایه گذاری های بلندمدت با کشورهای غرب آسیا است. امنیت انرژی متضمن تداوم رشد اقتصادی و ارتقای موقعیت چین در نظام بین الملل است. بنابراین، اطمینان از اختلال نداشتن در تأمین انرژی، اصلی خدشه ناپذیر در پیگیری منافع ملی این کشور محسوب می شود. چین به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای مصرف کننده انرژی جهان با سازوکارهای ابتکار جاده ابریشم، روش های متفاوتی مانند سرمایه گذاری های سنگین در اکتشاف و استخراج میدان های نفتی و گازی، تقویت زیرساخت های انرژی برای بهبود بهره وری و مشارکت گسترده در طرح های نفت وگاز کشورهای غرب آسیا را در پیش گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، چین در قالب کمربند جاده ابریشم با سرمایه گذاری و امضای قراردادهای بلندمدت انرژی در منطقه غرب آسیا، ضمن تقویت حضور و نفوذ فزاینده در منطقه، امنیت انرژی و توسعه اقتصادی خود را تضمین کرده است. روش پژوهش این نوشتار، روش کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و مفهوم امنیت انرژی است
مؤلفه ها و مبانی نظم منطقه ای مطلوب عربستان سعودی درغرب آسیا (2020-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
95 - 116
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی بعد از تحولات منطقه ای موسوم به بهار عربی و خیزش های مردمی در جهان عرب، با احساس تهدید از تحولات نوین، ایجاد تغییراتی در راهبرد منطقه ای خود را آغاز کرد؛ بخش بزرگی از تغییرات ایجاد شده در رویکرد منطقه ای عربستان با پادشاهی ملک سلمان و به خصوص قدرت گرفتن محمد بن سلمان در ارتباط بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری نظم منطقه ای مطلوب عربستان سعودی این سوال را مطرح کرده است که: «نظم منطقه ای مطلوب عربستان دارای چه ویژگی ها و مولفه هایی می باشد و سازوکارها و ابزارهای تحقق آن کدام اند؟» با استفاده از روش مطالعه توصیفی و کتابخانه-ای و به عنوان پاسخی احتمالی، پژوهش این فرضیه را مطرح می کند که نظم منطقه ای مطلوب عربستان در محیط پیرامونی خود مبتنی بر «برتری جویی سخت و نرم»، «تعریف شدن به عنوان بازیگر برتر منطقه ای در جهان عرب و «موازنه سازی در منطقه خاورمیانه» است و پژوهش چنین نتیجه می گیرد که عربستان با وجود موانعی که وجود دارد، استقرار این نظم را از طریق ایجاد اتحاد و ائتلاف با کشورهای منطقه، جذب حمایت های آمریکا و رژیم صهیونیستی و تقویت تسلیحات و توان نظامی خود دنبال می کند.
گفتمان امنیتی غرب آسیا از منظر اندیشکده های راهبردی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پاسخ به چالش ها و معضلات امنیتی در سطوح خارجی (منطقه ای - جهانی)، سیاست های امنیتی کنشگران بر پایه پویش های محیطی طرح ریزی و پیگیری می شود. در مراکز مطالعاتی روسیه، اهداف امنیتی برگرفته از یک محیط شناسی بوده و بر پایه جغرافیای سیاسی اولویت می یابد. ساختارهای حاکم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درک شده در هر محیط از سوی این مراکز، بازتاب شرایط امن نسبت به منافع و خواسته های کرملین می باشد. این پرداخت روسی از امنیت و محیط در غرب آسیا بر اساس تبیین نیاز ها، منافع و پیامد های هر رفتار و تصمیم دولت روسیه در میان محققان روس شکل گرفته و درنهایت به یک گفتمان امنیتی دست می یابند. این نوشتار با هدف شناخت مبنای استراتژی کلان و دکترین های امنیتی اندیشکده های روسی در رابطه با محیط غرب آسیا، سؤال اصلی خود را بدین صورت بیان می دارد: اندیشکده های رسمی و تصمیم ساز روسیه چه نگرش، تبیین، دامنه و عناصری پیرامون مفهوم امنیت در محیط غرب آسیا دارند؟ پژوهش حاضر فرضیه خود را بر اساس تعریف مدلول امنیت از سوی اندیشکده های راهبردی روسیه در سطح منطقه ای و جهانی به ویژه منطقه غرب آسیا، بر پایه زیست تاریخی، جغرافیای وطنی و هویت درک شده توسط روس ها و با هدف چگونگی تعریف و تحقق منافع و اولویت های مادی روسیه قرار داده است. این مقاله در چارچوب نظریه سازه انگاری به تأویل نگاه و فهم روسی از محیط امنیتی در غرب آسیا می پردازد. نوشتار پیش رو برای دستیابی به یافته های قابل اتکا و مورد نظر، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای (مکتوب و الکترونیکی) به انجام رسیده است. در پایان برای نتیجه گیری سریع تر با بهره گیری از تحلیل های مبتنی بر مطالب اندیشکده های روسی، یافته های پژوهش در سه بعد محوری و نه مؤلفه های اصلی بیان خواهد شد.
تحلیل رقابت یا همکاری؛ آینده حضور آمریکا و چین در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور روزافزون چین در منطقه غرب آسیا منجر به شکل گیری مباحث متعددی در مجامع آکادمیک و عرصه های سیاست-گذاری شده است. در حال حاضر چین به عنوان تهدید راهبردی در سطح جهانی برای منافع ایالات متحده مطرح است. حضور روزافزون چین در منطقه منجر به طرح این پرسش شده است که تا چه اندازه سیاست ایالات متحده و چین دستخوش تغییر خواهد شد و چه آینده یا آینده هایی را می توان برای حضور راهبردی چین و ایالات متحده در منطقه ترسیم کرد؟ مطابق فرضیه این پژوهش موقعیت راهبردی منطقه ایجاب می کند که با وجود رقابت راهبردی چین و ایالات متحده در سطح جهانی، در منطقه غرب آسیا با یکدیگر همکاری خواهند کرد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و ناظر بر رویکرد آینده پژوهی است. طبق یافته های پژوهش می توان گفت که حضور ایالات متحده و چین در منطقه غرب آسیا در قالب چهار آینده «ممکن، باورکردنی، محتمل و مطلوب» قابل بررسی است. با توجه به نیاز این دو دولت فرامنطقه ای به منطقه غرب آسیا، می توان گفت که آینده مطلوب، همکاری است و حضور هر دو دولت در منطقه قابل پیش بینی است.
متغیرهای تأثیرگذار بر آینده زنجیره مقاومت در منطقه غرب آسیا (با تأکید بر یمن، عراق، سوریه و لبنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
194 - 227
حوزههای تخصصی:
محور مقاومت به عنوان مفهومی پذیرفته شده در فضای سیاسی همواره محل بحث بوده، باوجوداین به نظر می رسد این مفهوم چندان نمی تواند گویای تلفیق رفتاری این نیروها با شرایط بومی و متغیرهای جدید باشد به همین خاطر مفهوم «زنجیره مقاومت» می تواند میزان بیشتری از انعطاف و درعین حال تنوع را در خود جای دهد. گذشته از این؛ آنچه اهمیت پیدا می کند این است که رفتار نیروهای مقاومت تا چه میزان ایدئولوژیک یا ژئوپلیتیک و یا حتی ژئواکونومیک است و اینکه الگوی دوستی و دشمنی حاکم بر این نیروها چیست؟ در سوی دیگر اینکه مسیر حرکتی و آینده این محور به چه سمت و سویی است هم می تواند پیش بینی ناپذیر باشد. حال با توجه به این مقدمه، سؤال اصلی می تواند این گونه در نظر گرفته شود که متغیرهای اصلی تأثیرگذار بر آینده زنجیره مقاومت چیست؟ در پاسخ باید گفت که پنج متغیر کلیدی شامل ساختار اقتصادی، الگوی دوستی و دشمنی که در درون خود نوع تعامل و ارتباط با بازیگر مرکز، نوع تعامل و ارتباط با دشمن نزدیک، نوع تعامل و ارتباط با دشمن دور و نوع تعامل و ارتباط با دولت میزبان را دربرمی گیرد، ساختار سیاسی نیروها، جایگاه اجتماعی نیروهای مقاومت در میان توده مردم و درنهایت اهداف سازمانی که می تواند ایجابی یا سلبی باشد بر آینده زنجیره مقاومت تأثیر خواهد گذاشت. پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس گردآوری اسنادی داده ها به سؤالات مذکور پاسخ دهد.
راهکارهای تحقق بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی در حوزۀ ارتقای قدرت سازی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
301 - 332
حوزههای تخصصی:
در دوره گذار ژئوپلیتیکی هر کشوری بر اساس فعالیت و موفقیت های به دست آمده در این دوره، جایگاه خود را در هرم قدرت جهانی تثبیت می کند. هدف اصلی این تحقیق، شناخت راهکارهای بیشینه سازی قدرت منطقه ای ایران در دوره گذار ژئوپلیتیک در غرب آسیاست. سؤال تحقیق این است که ایران چگونه می تواند در این دوره گذار، قدرت منطقه ای خود را افزایش دهد. نوع تحقیق کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی و موردی- زمینه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ایران می تواند در دوره گذار ژئوپلیتیکی با بهره گیری از فرصت های ژئوپلیتیکی و مزیت های این دوره، به بیشینه سازی قدرت منطقه ای خود به کمک تدوین راهبرد ژئوپلیتیکی اقدام کند و به شبکه سازی منطقه ای، دسترسی فعال به شبکه کارگزاران منطقه ای خود و نیز درونی سازی قدرت در برابر تهدیدات بپردازد و زمینه تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در حوزه منطقه ای را فراهم کند.
واکاوی چگونگی عوامل موثر بر محور مقاومت در سیاست های منطقه ای در غرب آسیا (اهداف و منافع)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
383 - 401
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان، گروه های مقاومت در فلسطین، انصارالله در یمن، مردم عراق، سوریه و بحرین، از شناخته شده ترین اجزاء و اعضای محور مقاومت اسلامی در منطقه هستند. در راستای انجام این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی به رشته تحریر در آمده است و تحت عنوان تاثیر محور مقاومت بر سیاست های منطقه ای ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا نام دارد این سوال مطرح شده است که: محور مقاومت چگونه منافع آمریکا در غرب آسیا را تحت تاثیر قرار می دهد؟ برای پاسخ دهی به این سوال دو فرضیه عنوان گردید که: محور مقاومت مانع تحقق منافع و اهداف آمریکا در غرب آسیا شده است و عملکرد آن به عنوان قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای باعث تقویت مفهوم مقاومت شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که: هدف آمریکا در منطقه خاورمیانه نه تنها مبارزه با تروریسم نیست. آمریکا با حمایت از گروه های افراطی در سوریه خواهان ساقط کردن دولت بشار اسد و فشار به جمهوری اسلامی ایران و همچنین فروپاشی محور مقاومت است.
سناریوهای جایگاه آینده یمن در معادلات منطقه غرب آسیا با تاکید بر عدم قطعیت های بحرانی
حوزههای تخصصی:
تهاجم ائتلاف عربی-غربی با محوریت عربستان سعودی صحنه ی یمن را به یکی از پیچیده ترین بحران های منطقه ی غرب آسیا تبدیل کرده است. فرجام نهایی بحران یمن علاوه بر اینکه در ترسیم نظم امنیتی در آینده ی منطقه غرب آسیا تاثیر به سزایی می گذارد، جایگاه این کشور را در معادلات آینده ی منطقه مشخص خواهد ساخت. مشخصه اصلی این بحران تعدد کنشگران دخیل و تعارض مطالبات ذی نفعان است. با توجه به جایگاه استراتژیک و راهبردی یمن در سیاست منطقه و جهان و در اختیار داشتن تنگه باب المندب، هر کدام از بازیگران در تلاش هستند تا جهت تحولات یمن را به سمت و سوی سناریوهای مطلوب خود سوق دهند. در واقع هر کدام از بازیگران تأثیرگذار در یمن بر اساس منافع و ارزش های خود، وضعیتی را مطلوب قلمداد کرده که همان می تواند برای کنشگر مقابل یک سناریوی نامطلوب و تهدیدکننده خوانش شود. پژوهش پیش روی درصدد پاسخ به این سوالات است که عدم قطعیت های اصلی بحران یمن کدامند؟ و با توجه به عدم قطعیت های بحران یمن، چه سناریوهایی را می توان برای جایگاه این کشور در آینده ی معادلات منطقه ی غرب آسیا متصور بود؟ جهت پاسخگویی به این پرسش، از روش سناریو نویسی و رویکرد عدم قطعیت های بحرانی بهره گرفته شده است. پس از شناسایی عدم قطعیت ها بر اساس نظرات خبرگان، از برهم کنش آن ها، چهار سناریوی انزوای یمن در معادلات منطقه ای، اتحاد با جبهه شرقی-اسلامی (ارتقای جایگاه یمن در معادلات منطقه ای)، اتحاد با جبهه سلفی-غربی (یمن ضعیف شده و تحت قیمومیت) و یمن قدرتمند (مستقل از مداخله کنشگران منطقه ای و فرا منطقه ای) ارائه شده است.
بررسی تأثیر مسأله هسته ای جمهوری اسلامی ایران بر نظم منطقه ای غرب آسیا(2020-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
137 - 165
استراتژی جمهوری اسلامی ایران در مسأله هسته ای در غرب آسیا استراتژی بازدارنده و دفاعی است که باعث افزایش توان قدرت ملی کشور ، حافظ تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران و منجر به کاهش احتمال هر گونه تهاجم نظامی علیه ایران شده است. این مقاله با هدف بررسی اتخاذ یک استراتژی بازدارندگی خصوصاً از نوع بلند مدت آن برای برنامه هسته ای ایران و تأثیر آن بر غرب آسیا، نقش بسیار مهمی برای بیان چهره واقعی قدرت و اقتدار ایران در غرب آسیا دارد. در این راستا به دنبال پاسخ به این سؤال می باشیم که استراتژی پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران بر نظم منطقه ای غرب آسیا بین سال های 2000 تا 2020 چه تأثیراتی دارد؟ و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه مطرح شده است که استراتژی جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا علاوه بر اینکه مبتنی بر اتحاد با نیروهای شیعه طرفدار ایران و تقویت محورهای مقاومت می باشد، در پرونده هسته ای ایران بین سال های 2000 تا 2020 موجب ایجاد ایران هراسی در بین کشورهای غرب آسیا شده و عدم اعتماد میان کشورهای منطقه شده است. در این راستا با استفاده از چارچوب نظریه هالستی و همچنین نظریه ی بازدارندگی به بررسی سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی ایران و تأثیرات آن بر غرب آسیا با استفاده از متغیرهای دخیل مانند نقش آمریکا پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که پرونده هسته ای ایران موجب ایجاد ایران هراسی در غرب آسیا شده است در حالی که استراتژی هسته ای ایران در غرب آسیا مبتنی بر بازدارندگی و استراتژی تدافعی در مقابل حمله احتمالی است.
آثار سناریوهای محتمل همکاری تسلیحاتی عربستان – آمریکا بر منافع ایران در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
عربستان بازیگری متنفذ در خاورمیانه است که در طی سال های اخیر، با همکاری تسلیحاتی-نظامی آمریکا، رابطه ای سرد و شکننده با ایران داشته است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش؛ مطالعه سناریوهای محتمل همکاری تسلیحاتی عربستان – آمریکا با تأکید بر منافع ملی ایران است. روش تحقیق روش تبیینی است و روش گردآوری داده ها از نوع اسنادی-کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که عربستان در تجارت تسلیحاتی با آمریکا از 4 سناریوی؛ فروپاشی ساختار سنتی منطقه غرب آسیا (سناریوی نخست)؛ تکمیل فرآیند سیاست تهاجمی عربستان سعودی در منطقه (سناریوی دوم)؛ افزایش نقش و نفوذ آمریکا و تحمیل یک نوع امنیت برون زا بر منطقه (سناریوی سوم) و تکمیل فرآیند رقابت تسلیحاتی در منطقه (سناریوی چهارم) و ایران در برابر آن از دو روش کوتاه مدت در قالب 6 سناریوی؛ پرهیز از رقابت های تسلیحاتی بنیان برافکن (سناریوی اول)؛ اتکا به داخل در جهت تقویت و ارتقاء توان بازدارندگی (سناریوی دوم)؛ تقویت بازوهای منطقه ای نظیر حزب الله، حشدالشعبی و حوثی های یمن (سناریوی سوم)؛ اصلاح شعار قدرت اول شدن منطقه ای در سند چشم انداز 1404(سناریوی چهارم)؛ همکاری با سازمان های حقوق بشری (سناریوی پنجم) و برجسته سازی خطر وقوع جنگ در منطقه و بحران مهاجرتی جدید در اروپا (سناریوی ششم) و بلندمدت شامل دو سناریوی اول (تلاش برای ایجاد سازوکارهای مبتنی بر رژیم سازی در سطح منطقه) و سناریوی دوم (بهره برداری از گسست های موجود در شورای همکاری خلیج فارس) است
برسازی امنیتی آمریکا از ایران در ادراک غرب آسیا و تنزل بهره صلح در اقتصاد سیاسی منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
185 - 220
منطقه غرب آسیا به مثابه جغرافیای اصلی کنشگری در پیرامون ایران محسوب می شود. جهت-گیری اسناد بالادستی ج.ا.ا متمرکز بر توسعه تعاملات همه جانبه با منطقه یاد شده است. یکی از موانع فراروی حصول به اهداف تعیین شده اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایران در منطقه غرب آسیا، تخاصم موجود در روابط ایران و ایالات متحده است که بر نحوه تکوین مناسبات ایران با منطقه یاد شده سایه افکنده است. تمرکز سیاست خارجی و امنیتی آمریکا بر بازنمایی ایران به مثابه تهدیدی فوری-امنیتی علیه کشورهای منطقه غرب آسیا است. پروژه آمریکایی ایران هراسی در غرب آسیا، به شکل گیری نوعی ادراک تهدید از ایران نزد کشورهای این منطقه انجامیده است. پرسش مقاله حاضر آن است که مواجهه ایالات متحده با ج.ا.ا در منطقه غرب آسیا در چه چارچوبی قابل فهم است؟ فرضیه پژوهش بدین صورت طراحی شده که تکاپوی ایالات متحده در منطقه غرب آسیا مبتنی بر برسازی ایران به عنوان بازیگری امنیتی شده است. برآیند این مهم بر اساس یافته ای پژوهش حاضر، افزایش سهم هزینه های نظامی و در نتیجه تنزل بهره صلح در اقتصاد سیاسی منطقه است. در پژوهش حاضر از روش توصیفی- تحلیلی و با اتکا به مبانی نظری متفکران اصلی مکتب کپنهاک یعنی «باری بوزان» و «اَلی ویور»، چگونگی بازنمایی ایران به عنوان بازیگری امنیتی شده توسط ایالات متحده و پیامدهای اقتصاد سیاسی آن بر مناسبات کشورهای غرب آسیا با ایران تجزیه و تحلیل می گردد.
دیپلماسی مشارکت راهبردی چین و رویکرد آن به غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
پس از پایان جنگ سرد چین یک شبکه مشارکت جهانی تشکیل داده است. دیپلماسی مشارکتی چین در سه دهه اخیر به ابزار اصلی سیاست خارجی این کشور تبدیل شده و شاخص نمادین سطح روابط دوجانبه و چندجانبه با دولت ها و سازمان های بین المللی و منطقه ای است. این پرسش مطرح است که غرب آسیا چه جایگاهی در دیپلماسی مشارکتی چین دارد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که چین مانند گذشته شریک های خود را به قدرت های بزرگ محدود نکرده است که این راهبرد قابل توجه ترین تغییر در شبکه مشارکت چین است. از آنجایی که خارج از منطقه ایندو-پاسیفیک برای چین، غرب آسیا یکی از مهم ترین مناطق است، رویکرد چین به غرب آسیا مبتنی بر امنیت منابع مهم و دسترسی به بازارها و منابع است. این نوشتار استدلال می کند که سلسله مراتب سطوح دیپلماسی مشارکتی نشان می دهد که دولت ها و سازمان های منطقه غرب آسیا برای چین اهمیت دارند. بنابراین با درک این سلسله مراتب می توان رویکرد چین به روابط با کشورهای غرب آسیا را تحلیل کرد. دیپلماسی مشارکت چین با غرب آسیا بر محورهای انرژی، ابتکار یک کمربند و یک راه، سرمایه گذاری خارجی، تجارت و فناوری متمرکز است. روش پژوهش این مقاله توصیفی-تحلیلی است.
اثرسنجی نظام موازنه دور آمریکا در روابط راهبردی عربستان سعودی و اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منطقه غرب آسیا یکی از مهم ترین مناطق بین المللی است که در دهه های اخیر با تحولات عمیق و گسترده ای روبه رو شده است. پویایی های سریع منطقه ای و فرامنطقه ای، روابط بین دولت ها را متحول ساخته و صف بندی های جدیدی را در غرب آسیا به وجود آورده است. یکی از این تحولات بنیادی را در دگرگونی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل می بینیم. در این مقاله به روش تحلیل پسارویدادی در پی تبیین جایگاه نظام مفهومی موازنه دور آمریکا بر روابط رو به رشد عربستان و اسرائیل و ارزیابی پیامدهای توسعه این روابط بر منطقه غرب آسیا هستیم و می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که سیاست گذاری ایالات متحده در غرب آسیا چگونه روابط عربستان سعودی و اسرائیل را متأثر کرده است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود که آمریکا می کوشد با احیای رهنامه دوستونی پیشین خود در قالب نظام موازنه دور در غرب آسیا، امنیت این منطقه را در چارچوب راهبرد ثبات هژمونیک ایالات متحده تداوم بخشد. یافته های مقاله مبتنی بر روند پژوهی تحولات، همچنین نشان می دهد گسترش روابط اسرائیل و عربستان سعودی می تواند منجر به تغییر ژئوپلیتیک انتقال انرژی در غرب آسیا شود و ژئوپلیتیک این منطقه را با تحولاتی احتمالی روبه رو سازد که این تغییرات در راستای منافع کلان ایالات متحده برای کنترل منابع انرژی جهان خواهد بود.
نقش دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران در منطقه گرایی درون زا در غرب آسیا
منبع:
علوم خبری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
11 - 36
منطقه غرب آسیا، دارای اهمیت بسیار برای قدرت های جهانی، همواره شاهد تنش های مذهبی، قومی، فرقه ای و مشکلات امنیتی بوده است. این موانع و دخالت های مخرب قدرت های خارجی به ویژه امریکا و حضور اسرائیل در منطقه، باعث واگرایی میان کشورهای اسلامی منطقه شده و با ایجاد ایران هراسی و تفرقه میان ملل مسلمان، مانع شکل گیری هویت جمعی و منطقه گرایی درون زا برپایه پویش های درون منطقه ای شده است. باتوجه به اهمیت و تأثیر ابزارهای رسانه ای، سؤال اصلی این است که جمهوری اسلامی ایران چگونه می تواند از ابزارهای دیپلماسی رسانه ای جهت ایجاد منطقه گرایی درون زا استفاده کند؟ پاسخ موقت به این سؤال این است که ایران با استفاده از شبکه های برون مرزی و باتوجه به شرایط لازم برای اقناع مخاطب، اسرائیل را به عنوان نیروی خارجی در منطقه و دشمن کشورهای اسلامی معرفی کرده و بر مشترکات دینی میان کشورهای منطقه تأکید می نماید تا بتواند شرایط لازم جهت شکل گیری نظم منطقه ای درون زا و نظام فرهنگی و ارزشی مشترک میان ملل منطقه فراهم آورد. باتوجه به تأثیر رسانه ها برافکار عمومی، با برنامه ریزی طولانی مدت می توان باعث شکل گیری هویت جمعی اسلامی در منطقه شد. روش انجام این پژوهش توصیفی و کمی و درچارچوب نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای و مدل اقناع هاولند، و با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد.
تحولات قدرت جهانی، هند و رویکرد آن به غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ ویژه موضوعی تحولات منطقه ای و بین المللی (پیاپی ۳۵)
205 - 222
همزمان با تغییر روابط قدرت در سطح جهان، می توان ظهور یک معماری منطقه ای جدید در غرب آسیا را نیز مشاهده کرد. عزم هند برای تبدیل شدن به یک قدرت پیشرو در سطح جهانی سبب شده تا با اتخاذ دیپلماسی فعال و استراتژی مبتنی بر تعامل کل نگر و همه جانبه و تعامل با قدرتهایی همچون ایالات متحده در سطح جهانی و خاور میانه به ویژه غرب آسیا در سطح منطقه ای، از یکسو به تقویت روابط اقتصادی و از سوی دیگر به نهادینه کردن همکاری های امنیتی به ویژه امنیت انرژی در طولانی مدت با کشورهای عربی خلیج فارس ، ایران و اسرائیل بر اساس "سیاست نگرش به غرب" پس از انتخاب نارندرا مودی برای دور دوم نخست وزیری نماید. چارچوب نظری اتخاذ شده در تبیین رابطه و رویکرد هند نسبت به غرب آسیا بر اساس نظریه نئو رئالیسم که معتقد بر اهمیت ساختار نظام بین الملل و نقش آن به عنوان پیش تعیین کننده رفتار کشورهاست قرار دارد. این مقاله با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع اولیه و ثانویه این پرسش را مطرح می کند که "پیامدهای پیروزی مودی در تعامل هند با غرب آسیا به ویژه ایران چگونه خواهد بود"؟ در پاسخ به این پرسش این مقاله بر این فرض است که رویکرد هند در قبال غرب آسیا مشخصاً تحت تأثیر سیاستهای خاورمیانه ای ایالات متحده قرار دارد و همین امرتعامل هند با ایران را با دشواری مواجه خواهد نمود. یافته های مقاله نیز مبین تأیید فرضیه مطروحه است.
منطقه گرایی نوین در غرب آسیا و جنوب شرق آسیا: تامل مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
واقعیت عرصه کنونیِ جهان به گونه ای است که سامان یابی آن برحسب سه مفهوم مدنظر قرار گرفته است: دولت، منطقه و قاره. بر همین اساس، به ویژه در سه دهه اخیر، منطقه هم به عنوان یک سطح تحلیل و هم به عنوان یک واحد تحلیل، بیش از پیش توجه دانش پژوهان را به خود جلب کرده است؛ از سوی دیگر، از آنجاکه بسیاری از معضلاتِ کنونی در عرصه بین المللی نه راه حل جهانی دارند و نه راه حل ملی، حل و فصلِ منطقه ایِ آنها به مراتب آسان تر است. این واقعیتِ عینی و تحلیلی در آسیا بیش از پیش خود را بروز داده است.در این میان غرب آسیا و جنوب شرق آسیا از جمله مناطقی هستند که منطقه گرایی را به عنوان یک روند به خود دیده اند. هدف این نوشتار مقایسه تجربه منطقه گرایی در غرب آسیا و جنوب شرق آسیا در طی سه دهه اخیر با بهره گیری از یک چارچوبِ مفهومیِ مناسب است. برای نیل به این هدف،تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که کدام یک از دو منطقه در پیشبردِ منطقه گرایی نوین پیشروتر بوده است؟به منظور پاسخ به این پرسش، مشابهت ها و تفاوت های دو منطقه در پیشبردِ منطقه گرایی نوین شناسایی خواهد شد. برای گردآوریِ داده ها از هر دو روش کیفی و کمی بهره خواهیم گرفت؛ بدین معنا که هم از اسناد رسمی، رسانه ای و منابع مکتوب و اینترنتی بهره خواهیم برد و هم از آمار کمّیِ مندرج در پایگاه های داده دولت ها و سازمان های بین المللی. برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی برحسبِ مقوله های مفهومی که از چارچوب نظری به دست خواهد آمد، سود خواهیم جست. ی
سیاست روسیه در سوریه از منظر قدرت هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
وقوع بحران سوریه به منزله تبدیل شدن سوریه به کانون تقابل قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای است. موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی سوریه باعث شده تا این کشور تقریباً در کانون درگیری کشورهای قدرتمند قرار بگیرد و به میدان زورآزمایی تبدیل شود. در این بحران کشورهای ایران، ترکیه، عربستان، امارات، اسرائیل و همچنین روسیه، آمریکا و اروپا نقش آفرینی می کنند. با توجه به وجود منافع همسو، متعارض و موازی بازیگران، هر یک از آنها به دنبال گسترش نفوذ خود و کسب حداکثر امتیازات هستند. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که راهبردهای عمده سیاست خارجی روسیه در سوریه از منظر قدرت هوشمند چیست؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله بیانگر آن است که براساس ماهیت ترکیبی (قدرت نرم و قدرت سخت) در الگوی قدرت هوشمند، اگرچه ابعاد نرم افزارانه قدرت روسیه در حوزه پیرامونی با چالش های جدی همراه بوده است، اما نقطه تکیه قدرت هوشمند این کشور مبتنی بر قدرت سخت می باشد. لذا سیاست خارجی روسیه ترکیبی ازسیاست های سخت شامل استفاده از قدرت نظامی و حمایت از نقش بازیگرانی همچون ایران و ترکیه از یک سو و سیاست های نرم شامل مقابله با گفتمان غربی، دفاع از اسد و وتوی قطعنامه ها، حفظ تعادل بین بازیگران در جهت مدیریت آنها، ابتکار مذاکرات صلح ، بازسازی ارتش سوریه و گسترش نفوذ اقتصادی و پایگاه نظامی از سوی دیگر است. در این راستا، قدرت هوشمند روسیه سعی داشت تا با کمترین هزینه بیشترین سود را از شرایط بحرانی و دوران ثبات اسد بدست آورد.