نقش مستشاری جمهوری اسلامی ایران در تأمین امنیت منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۰
5 - 37
حوزه های تخصصی:
مقاومت پژوهی و مطالعات نهضتی، مظلوم ترین و مهم ترین حوزه پژوهشی است که با سه مقوله بقا، امنیت و توسعه ارتباط درهم تنیده و تنگاتنگی پیدا می کند. مقاومت مرز میان حق و باطل است که با دو معضل بشریت یعنی اسلام هراسی در قالب «الحاد» و افراط گرایی در پوشش «تکفیر» به یک میزان مبارزه و مقاتله می نماید. لذا جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قانون اساسی و آرمان های بلند و متعالی انقلاب اسلامی، حمایت از نهضت های آزادیبخش و دولت های حامی مقاومت را یکی از اهداف اصولی و بنیادی خود تعریف نموده است. براین اساس، ضدیت و تقابل با رژیم غاصب صهیونیستی و دولت های وابسته در منطقه یکی از آثار و پیامدهای طبیعی و منطقی سیاست راهبردی مذکور است. این مقاله باتأکیدبر ضرورت تداوم و استمرار حمایت از محور مقاومت و تقابل با نظام سلطه به خصوص در محیط امنیتی پیرامون جمهوری اسلامی ایران، در چارچوب منطق راهبردی حضور منطقه ای و آثار این حضور، استدلال می کند که سپاه پاسداران به عنوان حافظ دستاوردهای انقلاب اسلامی، نقشی تعیین کننده در تأمین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند و این موضوع به دلیل حضور نیروهای ایمانی و جهادی نیروی قدس سپاه و مدافعان حرم، جایگاه و رتبه منطقه ای ایران را از یک قدرت منطقه ای به جایگاه بازیگر مسلم و مسلط منطقه ای مبدل ساخته است. فرضیه اصلی مقاله این است که سیاست خارجی امنیت محور، محصول طبیعی مداخله بیگانگان و بین المللی شدن امنیت در جنوب غرب آسیاست و در چنین فضایی، نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، پیشران و تولید کننده اصلی امنیت ملی جهت حفظ تمامیت ارضی و زمینه ساز توسعه و رفاه ملی می باشند؛ چراکه توسعه با هر روایت و قرائتی از مسیر امنیت می گذرد طبعاً دستگاه دیپلماسی کشور نیز بدون پشتوانه حضور مستشاری سپاه، توان مذاکراتی و دیپلماتیک قابل توجهی در تعامل با طرفین غربی و شرقی نخواهند داشت. به عبارت دقیق تر، جنگ و توسل به زور را نه لزوماً با دیپلماسی و مذاکره که با «حضور مردم» و نقش منطقه ای سپاه و البته تقویت توان بازدارندگی دفاعی می توان از کشور دور ساخت و این مهم جز با کاربست سیاست «دفاع رو به جلو» و تقویت «محور مقاومت» با هدف توسعه «عمق راهبردی (استراتژیک)» انقلاب اسلامی غیرممکن به نظر می رسد. چارچوب نظری این تحقیق، «الهیات رهایی بخش»، «نظریه پسااستعماری»، «امنیت هستی شناختی»، «موازنه تهدید» و «نظریه مقاومت» خواهد بود و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی اسنادی، کتابخانه ای، اینترنتی و برداشت تحلیلی نویسنده از متن تحولات منطقه بحران خیز جنوب غرب آسیاست.