مطالب مرتبط با کلیدواژه

دولت خودکامه


۱.

خوانش های نظری از بنیاد دولت پیشامشروطگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استبداد شرقی ماهیت دولت خوانش نظری سلطنت فئودالی دولت خودکامه پادشاهی پاتریمونیال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۹ تعداد دانلود : ۸۴۳
پرسش از محتوا و بنیاد های دولت ایران در عصر پیشامشروطگی، یکی از مهمترین موضوعاتی است که پژوهشگران حوزه دولت در ایران با آن رو به رو هستند. یکی از دلایل مهم توجه جدی پژوهشگران به این مقوله، احتمالاً، بروز بحران در این دولت و برآمدن مشروطه و گذار به نوع جدید دولت در ایران بود. گرچه بیش تر این کوشش ها با تکیه برالگوی مرسوم مالوف در نوع شناسی غربی، خصوصاً ادبیات چپ، صورت پذیرفته است، با این حال شناخت این تکاپو های نظری، گام مهمی در بازشناسی بنیاد حکومت قاجاری تلقی میشود. در مقالهی حاضر، باز خوانی نگرش های نظری در سه گروه اصلی صورت میپذیرد که به ترتیب عبارتند از؛ رویکرد مارکسیستی، رویکرد استبداد ایرانی و رویکرد سلطانیزم وبری.
۲.

ماهیت سیاسی دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دموکراتیزاسیون دولت اقتدارگرای بوروکراتیک دولت اقتدارگری رانتیر دولت خودکامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۳۱۲
یکی از موضوعات اساسی در جامعه شناسی سیاسی هر جامعه ای، ماهیت دولت در آن جامعه است. دولت ها ماهیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گوناگون دارند. در این نوشتار ماهیت سیاسی دولت در ایران دوره پهلوی از نظر میزان گذار به دموکراسی بررسی می شود. هدف از بررسی ماهیت سیاسی دولت آن است که چگونگی اعمال حاکمیت مردم و تعامل میان شهروندان و حاکمیت روشن شود. با این رهیافت، پرسش اساسی این است که ماهیت دولت در ایران دوره پهلوی در چارچوب چه گفتمان یا خرده گفتمان شکل می گیرد؟ فرض نگارنده آن است که نوع رابطه میان مردم و حاکمیت نقشی تعیین کننده در ماهیت سیاسی نظام از نظر میزان گذار به دموکراسی دارد.
۳.

روان شناسی سیاسی دولت خودکامه در اندیشه مانس اشپربر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روانشناسی سیاسی اشپربر دولت خودکامه روانشناسی فردی احساس حقارت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۵
اندیشه ورزی در خصوص چگونگی شکل گیری، بسترها و زمینه های دولت خودکامه پیشینه عمیقی در اندیشه سیاسی دارد. اما سابقه مطالعات مربوط به ارتباط و پیوند بین این مدل از نظام های سیاسی با روان شناسی به قرن بیستم و بعد از شکل گیری حکومت های غیر دموکراتیک در اروپای غربی بازمی گردد. از جمله افرادی که به تبیین پدیده دولت خودکامه با بهره گیری از علم روان شناسی پرداخت، مانس اشپربر بود که در مطالعات و تحقیقات روان شناسانه خود به شدت تحت تأثیر آموزه های روان شناسی فردی آدلر است و از مفاهیم محوری او در روان شناسی سیاسی دولت خودکامه بهره گرفته است. اشپربر که در اوایل طرفدار دو آتشه دولت استالین بود اما بعد از اتفاقات و ترورهای وحشتناک دولت استالین در دهه 1930 از آن روی گردان شد و با نوشتن آثاری چند، به این موضوع پرداخت که چگونه یک دولت خودکامه در کشورها شکل می گیرد. هدف این مقاله، شناخت ابعاد روان شناسی سیاسی دولت خودکامه طبق نظرات و دیدگاه های اشپربر است. سؤال اصلی این مقاله این است که دولت های خودکامه در اندیشه مانس اشپربر چگونه و بر چه اساسی شکل می گیرند و رهبر خودکامه و جامعه میزبان این نوع دولت، دارای چه خصوصیات روانی هستند؟ برای پاسخ به این سؤال، کتاب معروف اشپربر تحت عنوان «بررسی روان شناختی خودکامگی» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که در روان شناسی سیاسی اشپربر، دولت های خودکامه صرفاً و تحت دو رویداد و پیش شرط اساسی -یکی وجود فرد دارای شرایط خودکامگی و دیگری وجود جامعه ای توده ای و از هم گسیخته– امکان تحقق و فعلیت پیدا می کنند.