مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
اسرائیل
حوزه های تخصصی:
با تشکیل اسرائیل موضوع شناسایی آن در صحنه جهانی خصوصاً از سوی کشورهای خاورمیانه مطرح می شود. ایران در ابتدا به نحوه شکل گیری اسرائیل اعتراض می کند اما بعد از مدتی به شناسایی اسرائیل دست می زند. در برقراری این رابطه عوامل چندی دخیل بوده است. یکی از مهم ترین عوامل برقراری رابطه بین ایران و اسرائیل شخصیت جمال عبدالناصر بود. جالب این که خود جمال عبدالناصر از مهم ترین مخالفان برقراری این رابطه بود. اما جمال عبدالناصر به عنوان پایه گذار اندیشه ناصریسم بر ایجاد هویت عربی در منطقه تاکید داشت. قدرت یابی اندیشه هویت عربی در منطقه زنگ خطری برای هویت های غیر عرب خصوصاً اسرائیل و ایران شد. جمال عبدالناصر با اقدامات و عقاید خود باعث ایجاد نگرانی مشترک بین ایران و اسرائیل شد. این تحقیق در پی آن است که مشخص نماید چگونه جمال عبدالناصر باعث تقویت روابط ایران با اسرائیل شده است؟ نتایج به دست آمده نشان دهنده این مطلب می باشد که جمال عبدالناصر با گرایشات فکری و اقدامات عملی خود، باعث ایجاد تهدیدات مشترک برای ایران و اسرائیل شد و از این طریق زمینه های تقویت روابط طرفین را فراهم آورد.
از شناسایی دولت فلسطین تا عضویت در دیوان کیفری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاقبت بعد از فراز و نشیب های فراوان سازمان ملل متحد، فلسطین را به عنوان «دولت غیر عضو ناظر» در این سازمان به رسمیت شناخت. شناسایی این وضعیت برای فلسطین موجب شد تا این دولت درخواست الحاق به کنوانسیون های مختلفی در زمینه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بدهد. اساسنامه رم 1998 که سند تاسیس دیوان کیفری بین المللی است یکی از اسناد مهمی بود که فلسطین ضمن الحاق به آن اعلامیه ای مبنی بر پذیرش صلاحیت آن دیوان تقدیم کرد. الحاق فلسطین به این سند امکان تعقیب و محاکمه مرتکبین جنایات تحت صلاحیت دیوان را که در سرزمین فلسطین و علیه اتباع آن کشور صورت گرفته را فراهم می کند. دادستان دیوان مشغول بررسی و تحقیقات اولیه است تا در صورت وجود صلاحیت و مبنای معقول مطابق با اساسنامه به اعمال ارتکابی اسرائیل رسیدگی کند. پرسش اصلی این تحقیق مربوط به نحوه شناسایی فلسطین به عنوان دولت و آثار مترتب بر الحاق این دولت به دیوان کیفری بین المللی است. مهم ترین اثر الحاق مزبور، امکان ارجاع وضعیت توسط آن دولت به دیوان است. در این مقاله، تلاش می شود تا امکان سنجی نتایج حاصل از ارجاع وضعیت به دیوان مورد بررسی قرار گیرد. با تحلیل موضوع در پرتو مقررات اساسنامه دیوان کیفری به این نتیجه می رسیم که امکان اعتراض به صلاحیت دیوان از طرف اسرائیل خیلی محتمل است و در ضمن از آن جا که اسرائیل عضو دیوان نمی باشد و یقیناً این محکمه به منظور انجام تحقیقات با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود که همکاری اسرائیل را می طلبد اما نمی توان به این همکاری زیاد خوشبین بود.
رژیم صهیونیستی اسرائیل ناقض حقوق بشر
حوزه های تخصصی:
تحولات بین المللی بیانگر آن است که جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین همچنان در کانون توجهات جهانی قرار دارد. رژیم صهیونیستی اسرائیل از زمان تأسیس تاکنون جنایات زیادی را در سرزمین های اشغالی فلسطین مرتکب شده است. اسرائیل از ابتدای پیدایش و حضور در فلسطین، در کنار تمام مسائل نظامی و خشونت های کار گرفته در برابر مسلمانان سرزمین های اشغالی، به صورت گسترده به نقض حقوق بشر نیز پافشاری داشته است. اسرائیل بارها به دلیل نقض حقوق زنان در رتبه نخست گزارش حقوق بشری سازمان ملل قرار گرفته و در جایگاه نخست بزرگترین ناقض حقوق بشر جهان حضور یافته است. قطعنامه هایی که علیه اسرائیل در زمینه نقض حقوق بشر صادر شده است، مملو از «درخواست ها»، «محکومیت ها»، «ابراز نگرانی ها» و «ابراز تأسف ها» و همچنین دستور به «پایان دادن فوری» به نقض حقوق بشر بود. مقاله حاضر تلاش دارد با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از منظر حقوق بین الملل بشر دوستانه، موارد نقض حقوق بشر توسط دولت اسرائیل به ویژه در جنگ علیه غزه را مورد ارزیابی قرار دهد. دستاوردهای پژوهش حاکی از آنست که در این جنگ، رژیم صهیونیستی مرتکب جنایاتی از قبیل استفاده از سلاح های ممنوعه، حمله به جمعیت غیر نظامی و اموال غیر نظامیان، حمله به مدارس و مساجد و بیمارستان ها و نیروهای امدادگر و غیره شده است که نقض فاحش حقوق بین الملل و جنایت جنگی و جنایات علیه بشریت محسوب می شوند و طراحان، آمرین و عاملین آن مستوجب تعقیب، محاکمه و مجازات می باشند.
راهبرد امنیتی قدرت های منطقه ای ایران، ترکیه و اسرائیل در قبال بحران سوریه (2011-2014 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری تحولات در سوریه، هریک از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای موضع گیری خاصی را در قبال این کشور اتخاذ نموده اند که دخالت برخی از این بازیگران باعث آغاز جنگ داخلی و ظهور داعش در این کشور شد. در این پژوهش ما به دنبال پاسخ گویی به این سؤال محوری می باشیم که؛ راهبرد امنیتی کشورهای منطقه ای در قبال بحران سوریه چیست؟ البته با توجه به گستردگی بازیگران تنها راهبرد امنیتی ترکیه ،اسرائیل و ایران که تأثیر گذار ترین نقش را در منطقه دارا می باشند ،بررسی می شود. یافته های این مقاله حاکی از این است که راهبرد امنیتی ترکیه در قبال سوریه متغیر و پیچیده است. سیاست ترکیه در چرخش های متعدد از میانجیگری و داوری به مهیا کردن امکانات و مدیریت مخالفان تا لشکرکشی و تهدید به جنگ متمایل شده است. راهبرد امنیتی اسرائیل با توجه به برخوداری از حمایت بی چون وچرای آمریکا حفظ موجودیت منافع خود در بلندهای جولان و بسط نفوذ ایران در منطقه است که ترکیه در این زمینه با آن ها همراه شده است ودر نهایت راهبرد امنیتی ایران را می توان حفظ دولت بشار اسد در چهار چوب موازنه تهدید علیه اسرائیل تبین کرد.
روابط سیاسی ایران و مصر از پیروزی انقلاب اسلامی تا رحلت حضرت امام خمینی (ره) (1357-1368 ه . ش)
حوزه های تخصصی:
در اردیبهشت 1358 روابط دیپلماتیک دولت های مصر و ایران در پی اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران به قرارداد کمپ دیوید قطع شد. قطع رابطه با کشوری که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران یک متحد راهبردی محسوب می شد، تنها به فاصله چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بطن خود نشان از آن داشت که حکومت جوان جمهوری اسلامی ایران برای تحقق بخشیدن به آرمان فلسطین از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد. مفروض این پژوهش آن است که امام خمینی و جمهوری اسلامی کوشیدند با قطع ارتباط با دولت مصر این کشور را به جرگه طرفداران آرمان فلسطین بازگردانند که متأسفانه با پاسخ سرد طرف مصری روبرو گردید. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش می شود دلایل قطع روابط دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران و مصر مورد مداقه و بررسی قرار داده شود و با توجه به اینکه در حال حاضر نیز روابط دیپلماتیک دوکشور قطع است ریشه یابی این قطع روابط از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
هویت های غیرمنعطف، عمده بنیان نظری تعارضات انقلاب اسلامی و دولت اسرائیل در عصر ارتباطات
حوزه های تخصصی:
در فرآیند برساخته شدن هویت (دگرسازی) عواملی باعث می شوند که خطوط مرزی «هویت» با «دیگری» به خشونت گرایش پیدا کند. این پژوهش تلاش می کند تا نسبت میان فرآیند هویت یابی و چگونگی ظهور خشونت در دوران معاصر را در خصوص تقابل های «انقلاب اسلامی » و «اسرائیل» مورد بررسی قرار دهد. این مقاله مدعی است که ظهور افراطی گری را باید در نسبت با دو عامل «مرزهای هویتی» و «رسمیت یا اعتبار هویتی» در عصر ارتباطات جستجو نمود. آن گونه که از دلایل بنیادین ظهور خشونت، نوع تعریف مرزهای هویتی در ارتباط با «دیگر»ی است. به عبارتی هر قدر میان «ما» و «دیگری» در سطح نظری اشتراکات بالقوه ی هویتی کمتر لحاظ شود، احتمال بروز خشونت بیشتر می شود. گروه های رادیکال در روابط ارتباطی خویش، آن دسته از تعاریف هویتی را مدنظر قرار می دهند که حداقل اشتراکات با دیگران را نداشته باشد. یافته های این پژوهش گویای آن است که از آن جا که هویتِ برساخته، به شرایط زمانی و مکانی بستگی دارد؛ به نظر می رسد، بین تعاریف مختلفی که از هویت وجود دارد باید به تعریفی بسنده کرد که با وجود معرفی «دیگر»ی برای ایجاد «هویت»، همواره دریچه هایی برای پیدا کردن اشتراکات هویتی را نیز در نظر داشته باشد.
نابودسازی فرهنگی از منظر حقوق بین الملل با تأکید بر اقدامات اسرائیل در سرزمین های اشغالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
443-462
حوزه های تخصصی:
نابودسازی فرهنگی (ژنوسید فرهنگی) از ابعاد نسل زدایی است، این در حالی است که نسل زدایی فرهنگی در چارچوب معاهدات بین المللی از جمله کنوانسیون منع و مجازات نسل زدایی، قرار نگرفته و جرم انگاری نشده است. بررسی آرا و رویه دادگاه های بین المللی کیفری از جمله پرونده آکایسو، کرستیچ و المهدی این امر را مشخص می کند که نسل زدایی مقید به بعد جسمانی نیست و لزوم جرم انگاری نسل زدایی فرهنگی به منظور حمایت از حقوق بشر بنیادین ضروری است. تحقیق حاضر در پاسخ به این پرسش که از منظر حقوق بین الملل کیفری، ماهیت حقوقی نابودسازی فرهنگی چیست و آیا می توان آن را جرمی بین المللی شناخت؟ رویه قضایی بین المللی و وضعیت سرزمین های اشغالی و عملکرد رژیم اسرائیل در تخریب و نابودسازی ابعاد گوناگون فرهنگی فلسطین را مورد مداقه قرار داده است.
تحلیل رابطه اسرائیل و کردستان عراق و پیامدهای امنیتی آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات عیمق در عراق پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991، و بویژه خلاء قدرت ایجاد شده پس ازسقوط صدام در سال 2003، هجوم داعش به این سرزمین، و اخیرا برگزاری رفراندوم استقلال در کردستان عراق و گسترش فعالیت های سیاسی، اقتصادی، نظامی کردها در راستای اهداف استقلال طلبانه خود در این کشور، زمینه مناسبی برای توسعه حضور و نفوذ اسرائیل درکردستان عراق فراهم آورد ه است. پرسش اصلی پیش روی این مقاله اینست که افزایش حضور و نفوذ اسرائیل در کردستان عراق چه آثار و پیامدهایی را برای امنیت ملی و منافع ایران ایجاد خواهد نمود؟ در این مقاله برمبنای چارچوب مفهومی موازنه تهدید، تلاش شده است تا ضمن تبیین جنبه های مختلف سیاست ها و روابط اسرائیل با کردهای عراق، تبعات آنها بر امنیت ملی ایران واکاوی شوند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که حضور و نفوذ اسرائیل در منطقه کردستان عراق، در راستای تحقق اهداف راهبردی این رژیم، ازجمله ایجاد یک متحد استراژیک جدید در منطقه می باشد که در نهایت می تواند تهدیدات جدی امنیتی (مانند ایجاد قلمرو استراتژیک برای اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران، مقابله با حضور و نفوذ ایران در عراق، ایجاد محیط بحران با حمایت از استقلال کردستان عراق و تجزیه عراق، ..) برای ج. ا. ایران در بر داشته باشد.
تحلیل دلایل تداوم بحران در سرزمین های اشغالی بر اساس نظریه ساخت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله فلسطین، قدیمی ترین و پیچیده ترین بحران در جهان محسوب می شود و می توان آن را یکی از مهم ترین منازعات خاورمیانه در قرن بیستم، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم به شمار آورد. سال ها از این بحران می گذرد و طرح های بسیاری برای رفع آن ارائه شده که هیچ کدام نتیجه ای در بر نداشته و همچنان نتایج بحران، گریبان گیر ساکنین این سرزمین است. عدم توجه به واقعیت های موجود در صحنه فلسطین موجب شده تا طرح های مزبور هیچ موفقیتی در برنداشته باشند. برای ارائه راهکار مناسب، بایستی پیچیدگی های بحران را شناخت؛ لذا، سؤال اساسی این است که چرا علی رغم گذشتِ بیش از نیم دهه از منازعه اسرائیل فلسطین، هنوز این مسأله لاینحل باقی مانده و هیچ یک از پیشنهادات ارائه شده نتوانسته به این موضوع پایان دهد؟ پاسخ ما به این سؤال، چند بُعدی است و عوامل کارگزاری و ساختاری متعددی را شامل می شود که در این جا به وسیله نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز بدان پرداخته می شود. طبق دیدگاه گیدنز، کارگزار و ساختار در کنار هم موجب شکل گیری پدیده ها می شوند و هیچ یک بر دیگری تقدم ندارد. بر این اساس، یافته های پژوهش نشان می دهد که باید ساختار منطقه و جهان برای حل مسأله فلسطین آماده شود. بدون موافقت و همراهی قدرت های بزرگ و کشورهای منطقه هیچ راه حلی راه به جایی نخواهد برد. همچنین در بخش کارگزار باید دو طرف بحران بتوانند به اجماع داخلی برسند و نه این که تنها نماینده بخشی از حاکمیت و قدرت در سرزمین خود باشند.
واکاوی نقش اسرائیل در انتشار و بازتولید نژادپرستی در محیط بین الملل
حوزه های تخصصی:
نژاد و قومیت، اساس ایدئولوژی سیاسی اسرائیل را تشکیل می دهد. به گونه ای که استفاده ابزاری آنان از شریعت یهود زمینه نژادپرستی مذهبی و قومی رژیم صهیونیستی را فراهم کرده است. رژیم صهیونیستی خود را تنها دولت یهودی در جهان قلمداد کرده و کوشیده است، بر روی همه شکاف های اجتماعی و سیاسی اش، هویتی واحد برای خود دست و پا کند. ورود این تفکر در عرصه بین الملل موجب چند دستگی شده است و می توان ادعا کرد ریشه منازعات چند سال اخیر در خاورمیانه و حتی فراتر از آن به نژادپرستی اسرائیل مرتبط است. در این تحقیق تلاش شده تا به این پرسش پاسخ داده شود که ریشه نژاد پرستی در عملکرد رژیم صهیونیستی چیست؟ در پاسخ به این سؤال این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که ایدئولوژی نژادپرستی رژیم صهیونیستی بر پایه تحریف آیین یهود و تلاش این رژیم در راستای تسلط بر سایر ملل استوار شده است.
سیاست خارجی و امنیتی اسرائیل در قبال محور مقاومت
از آغاز شکل گیری رژیم صهیونیستی در سال 1948، همواره احساس ناامنی و تهدیدات ناشی از همسایگان عرب مسلمان، امنیت و بقاء آن را تهدید کرده و سیاست خارجی و امنیتی این رژیم را متاثر ساخته است. با وجود کم رنگ شدن سطح منازعات اسرائیل با همسایگان عرب، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ظهور گفتمان مقاومت، سبب شکل گیری قطب بندی جدیدی در مجموعه امنیتی خاورمیانه تحت عنوان محور مقاومت گردید که امنیت و موجودیت اسرائیل را به مخاطره انداخته است. این امر بیش از هر چیز سیاست خارجی اسرائیل را، بخصوص در سال های پس از 2000 و همزمان با افزایش قدرت محور مقاومت و خروج این رژیم از بخش زیادی از اراضی اشغالی جنوب لبنان متاثر ساخته است. لذا این پژوهش بر آن است تا به بررسی سیاست خارجی اسرائیل در قبال محور مقاومت و تغییر و تحولات صورت پذیرفته در دکترین امنیتی اسرائیل در قبال بازیگران مجموعه امنیتی خاورمیانه بپردازد. برای بررسی این موضوع، مکتب امنیتی کپنهاگ، بعنوان چارچوب نظری این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است که بطور قابل ملاحظه ای امکان بررسی سیاست خارجی و امنیتی اسرائیل در قبال محور مقاومت را ممکن ساخته است. لذا باتوجه به وابستگی متقابل امنیتی منفی میان اسرائیل و محور مقاومت، فرضیه این پژوهش عبارت است از اینکه: افزایش قدرت محور مقاومت در سال های پس از 2000 و کاهش ضریب امنیت ملی اسرائیل و به چالش کشیده شدن مفاهیم دکترین امنیتی اسرائیل سبب سیاست خارجی تهاجمی تر این رژیم در قبال محور مقاومت گردیده است.
ارزیابی تغییرات الگوی بازدارندگی حزب الله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که الگوی بازدارندگی حزب الله از چه مؤلفه هایی تشکیل شده و بحران سوریه چه تأثیراتی بر روی آن داشته است؟ نویسنده این مقاله بر آن است که بحران سوریه، توان تاکتیکی و عملیاتی حزب الله را افزایش داده و این امر در کنار تقویت توان فنی و تسلیحاتی، موجب ارتقای سطح تهدیدهای آن شده است؛ به گونه ای که سه جزء مهم بازدارندگی یعنی توان تهدید، تهدید معتبر و انتقال پیام بازدارنده در چارچوب بازدارندگی این جنبش محقق شده است. بر این اساس، خودداری اسرائیل از اقدام به جنگ علیه حزب الله، بیان گر موفقیت الگوی بازدارندگی این جنبش است. البته حزب الله به دلیل ماهیت نامتقارن استراتژی و تاکتیک هایش، نیازمند توسعه مؤلفه های مؤثر بازدارندگی در برابر اسرائیل است. روش این پژوهش، تحلیلی- توصیفی و شیوه جمع آوری داده های آن نیز به صورت کتابخانه ای بوده است.<br />
واکاوی عوامل اقتصادی- امنیتی واگرایی روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان 2000 تا 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آذربایجان از جمله کشورهای قفقاز جنوبی است که به دلیل ویژگی های خاص ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی برای ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. علی رغم وجود زمینه های متعدد همگرایی میان ایران و آذربایجان، بیشتر شاهد واگرایی میان دو کشور بوده ایم. پرسش این است که در فاصله زمانی 2000 تا 2016 چه عواملی بر واگرایی روابط ایران و آذربایجان مؤثر بوده است؟ فرضیه عبارت است از عمده عوامل موثر بر واگرایی روابط دو کشور را باید در قالب عوامل اقتصادی و امنیتی و سیاسی جست وجو کرد که توسط بازیگران منطقه ایی و فرامنطقه ایی به عنوان یک ابزار نفوذ جهت محدود کردن دامنه نفوذ ایران در منطقه و تهدید بر ضد ایران استفاده شده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس داده های معتبر اسنادی و آرشیوی درصدد است عوامل واگرایی روابط دو کشور را تجزیه وتحلیل کند تا نشانه های فرصت برای سیاست خارجی ایران را از درون این تهدیدات شناسایی کند.
محیط امنیتی ژئوپلتیک اسرائیل و دگرهای هویتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
130 - 148
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با اشاره ضمنی به مفروضاتی درباره ویژگی های درون گفتمانی سازنده اسرائیل، مبتنی بر عناصر سازنده هویتی و چگونگی ایجاد دگر های هویتی در این جامعه، با استفاده از نظریه سازه انگاری و همچنین نگاه به ارتباط این عناصر با سرزمین موعود، نقش محیط امنیتی ژئوپلتیک اسرائیل را با توجه به شرایط خاص تاریخی و جغرافیایی این واحد سیاسی بر تشدید دگر سازی در اسرائیل و گفتمان هویتی حاکم برآن مورد بررسی قرار داده و در این راستا به پردازش اجمالی دگر های اسرائیل در منطقه و سیاست امنیتی این رژیم پرداخته، و تأثیر آن بر سیاست خارجی این رژیم را مورد بررسی قرار داده است. با توجه به خاص بودن و بسته بودن جامعه اسرائیل که تحت سیطره گفتمان ایدئولوژیک جدا سازنده و غیریت ساز یهودیت افراطی قرار دارد، سؤال اصلی این نوشتار این است: محیط امنیتی اسرائیل چگونه در غیریت سازی هویتی آن تأثیر گذاشته؟ و این تأثیر به چه صورتی بوده است؟ فرضیه مقاله هم این است که محیط خاص امنیتی پیرامون اسرائیل اگر چه نقش اصلی را در تصمیمات و رفتارهای دگر سازانه اسرائیل بازی نکرده، لیکن در تقویت این رفتار دگرسازانه بسیار مؤثر بوده و رفتار خاص اسرائیل در محیط خارجی و اتخاذ تصمیمات سیاست خارجی خاص را رقم زده است. اگرچه چارچوب نظری این مقاله نظریه سازه انگاری است، لیکن از رهنمود های واقع گرایانه نیز استفاده شده است. روش به گار گرفته شده در این مقاله نیز تحلیلی-تاریخی است.
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی رژیم صهیونیستی (با تأکید بر نظریه جیمز روزنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی هر بازیگری با توجه به نقش عوامل گوناگونی شکل میگیرد؛ بنابراین شناخت، تحلیل و مدیریت مناسب رفتارها در عرصه سیاست خارجی نیازمند شناخت این عوامل است. با توجه به دشمنی رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران، لازم میآید تا نقش عوامل مذکور در سیاست خارجی این رژیم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. هدف مقاله حاضر ارائه تصویری عملیاتی از سیاست خارجی این رژیم است تا در مقام نقد و مقابله با سیاستهای آن به کار گرفته شود. با این توصیف مقاله حاضر دارای اهمیت کاربردی بوده و بهطور مشخص به این سؤال میپردازد که عوامل تأثیرگذار بر تصمیمسازی سیاست خارجی رژیم صهیونیستی کدماند؟ با توجه پیچیدگی عوامل تأثیرگذار، در این پژوهش با استفاده از مدل روزنا که ساختاری چندوجهی دارد و با کمک روش توصیفی – تحلیلی، این عوامل شناسایی شدهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که سیاست خارجی این رژیم با توجه به تأثیرات چهار عامل اصلی شکل میگیرند که عبارتاند از: عوامل «ارضی»، «منزلتی»، «انسانی» و «ساختاری» (غیرانسانی).
اسرائیل و کشورهای پیرامونی؛ نفوذ امنیتی با پوشش اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیستم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
113 - 136
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله با بررسی روابط اقتصادی اسرائیل با همسایگان و کشورها و بازیگران پیرامونی، استدلال می کند که این رژیم در پوشش روابط اقتصادی به دنبال عادی سازی روابط سیاسی و گسترش روابط امنیتی با این کشورهاست. بر اساس یافته های این پژوهش، روابط و مناسبات اقتصادی اسرائیل در منطقه از سه الگو پیروی می کند: روابط اقتصادی پایدار با هدف کنترل و ممانعت از بروز و گسترش تنش، روابط اقتصادی کم بازده با هدف حضور در مناطق استراتژیک و نفوذ دیپلماتیک به منظور عادی سازی و گسترش روابط امنیتی. در راستای تبیین این الگوها، روابط اقتصادی اسرائیل با همسایگان مرزی خود یعنی اردن و مصر، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، ترکیه، کردستان عراق و کشورهای عربی مورد بررسی قرار گرفته است.
محاصره دریایی غزه از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیستم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
137 - 154
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با عنایت به ادله حقوقی، تأکید می شود که رویارویی اسرائیل با نوار غزه نبرد مسلحانه بین المللی نیست و در نتیجه، محاصره دریایی غزه فاقد مشروعیت است. علاوه بر این، حتی اگر این رویارویی نبرد بین المللی دانسته شود، یکی از دلایل نبود مشروعیت برای چنین محاصره ای را باید رعایت نکردن مقررات بشردوستانه از سوی اسرائیل دانست. توجه نکردن به قاعده مهم «منع استفاده از سلاح قحطی در برابر غیرنظامیان» مهم ترین دلیل نامشروع بودن اقدام اسرائیل در محاصره دریایی نوار غزه است.
تقابل ایران و اسرائیل و تأثیر آن بر گسترش روابط سیاسی- امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی شاهد تحولاتی شگرف در سیاست خارجی ایران و به ویژه در مورد اسرائیل بوده ایم؛ به گونه ای که روابط ایران با اسرائیل از یک اتحاد راهبردی به یک باره به تخاصم و ضدیت با موجودیت آن تبدیل شد. این تحول در چارچوب پارادایم های مادی قابل توضیح نبوده است. شاید سازه انگاری با تکیه بر مفهوم هویت، توانایی قابلیت توضیح و تبیین بیشتری در این مورد داشته باشد. با نگرشی سازه انگارانه در می یابیم که گسترش این تضاد هویتی پس از سه دهه سبب ورود بازیگران جدید در این تقابل شده که جمهوری آذربایجان یکی از مهم ترین این بازیگران است. این کشور به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه در نزدیکی به ایران، و ظرفیت های بالقوه ای همچون قوم گرایی و ساختار سیاسی غیردینی، مدنظر سیاستمداران اسرائیل قرار گرفته است. در مورد عوامل نزدیکی اسرائیل به جمهوری آذربایجان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد؛ اما این نوشتار به این پرسش اساسی می پردازد که تضاد هویتی و منفعتی ایران و اسرائیل به چه شکل در گسترش روابط سیاسی- امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان تأثیر داشته است؟ در پاسخ به این پرسش بیان می شود که با وجود مؤلفه های هویتی مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان، برخی چالش های پیش رو از جمله بحران قره باغ، سیاست های قوم گرایانه باکو و سیاست های مذهبی ایران که به سردی روابط دو کشور منجر شده است، سبب شده تا تقابل ایران و اسرائیل به عنوان عاملی مهم و تأثیرگذار، گسترش روابط سیاسی- امنیتی جمهوری آذربایجان و اسرائیل را موجب شود که هدف اسرائیل از آن مقابله با ایران است.
بحران سوریه، غرب و استراتژی موازنه ضعف
حوزه های تخصصی:
با توجه به مقتضیات بین المللی و داخلی رژیم های سیاسی که در جریان تحولات اخیر خاورمیانه، حاکمیتشان در معرض تهدید جدی واقع شد؛ هر کدام از این کشورها مسیر متفاوتی را پیمودند. در این میان بحران سوریه به جنگ داخلی گسترده ای کشیده شد که تا کنون راه حل مسالمت آمیز موفقی برای آن ارائه نشده است. به اعتقاد نگارندگان این مقاله چنین وضعیتی یعنی ادامه منازعات خونین بین شورشیان مسلح و نیروهای دولتی سوریه، به منظور کنترل دو خصم جدی علیه امنیت آمریکا و اسرائیل – یعنی گروه های سلفی و رژیم اسد- مطمح نظر استراتژیست های آمریکایی است و بنابراین به نظر می رسد چنین وضعیتی تا تضعیف شدید دو گروه، به ویژه اسلام گرایان رادیکال ادامه داشته باشد. به علت شباهت وضعیت بحران سوریه و جنگ ایران و عراق، هم به لحاظ فرسایشی شدن و هم به واسطه دشمنی مشترک رژیم اسد و بنیادگرایان سلفی با منافع آمریکا در منطقه چارچوب نظری که برای این مقاله در نظر گرفته خواهد شد، استراتژی موازنه ضعف است که دولت ریگان در مقابل ایران و عراق در سالهای جنگ این دو کشور در پیش گرفته بود. این استراتژی در راستای تضعیف دو کشور ایران و عراق به عنوان رژیم هایی که توانایی تهدید منافع آمریکا در منطقه را دارا بودند، به کار گرفته شد.
عوامل موثر بر همگرایی اسرائیل و جمهوری آذربایجان(2017-1991)
حوزه های تخصصی:
رژیم صهیونیستی به سبب قرار گرفتن در بلوک غرب در دوران جنگ سرد که رقابت سختی بین دو بلوک شرق و غرب بود نفوذ و حضوری درصحنه جمهوری های شوروی نداشت؛ اما با پایان جنگ سرد و شروع دوران اصلاحات گورباچف، زمینه و فرصت های نفوذ رژیم صهیونیستی فراهم شد و با استقلال آسیای مرکزی و قفقاز، این رژیم اهداف و برنامه های خاصی برای نفوذ در این کشورها طراحی کرد و به اجرا درآورد. با توجه به اینکه اسرائیل همواره در جهت توسعه و گسترش مرزهای سرزمینی، قدرت و امنیت خویش در منطقه خاورمیانه می کوشد از همین رو روابط با کشور آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی را در دستور کار خود قرار داد. در این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی، سؤال اصلی این است که مهم ترین عوامل موثر بر همگرایی اسرائیل و جمهوری آذربایجان چیست؟ و در پاسخ به پرسش مطرح شده این فرضیه در نظر گرفته شده است که راهبرد پیرامونی اسرائیل، همکاری نظامی، اهمیت ژئوپلیتیکی و وجود ذخایر انرژی و یهودیان آذربایجان سبب نزدیکی روابط اسراییل و کشور شده است.